اسراف در معارف و سیره معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
اسراف از موضوعاتی است که در [[قرآن]] از آن [[نهی]] شده و معصومان برابر نهی قرآن، دیگران را از آن باز می‌داشتند. در قرآن از دو تعبیر «اسراف» و «تبذیر» استفاده شده است. [[آیات]] متعددی درباره هر یک از این دو عنوان آمده است. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref> و درباره تبذیر می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ}}<ref>«و هیچ‌گونه فراخ‌رفتاری مورز * که فراخ‌رفتاران یاران شیطانند» سوره اسراء، آیه ۲۶-۲۷.</ref>. [[تبذیر]] از ریختن و پاشیدن بذر گرفته شده و برای کسی که [[مال]] خود را [[بیهوده]] توزیع و پخش می‌کند، به کار رفته است<ref>ابوالقاسم حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۱۳.</ref> و صرف مال در جایی است که شایسته نیست؛ در این صورت از جهت لغت شامل [[اسراف]] هم می‌شود؛ ازاین‌رو برخی گفته‌اند: تبذیر صرف مال در [[گناه]] است<ref>محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۶، ص۶۷: {{عربی|التَّبذِير أَن يُنْفِقَ المالَ في المَعاصِي}}.</ref>. شاید بتوان گفت: اسراف بیشتر به [[مصرف]] خود شخص اطلاق می‌شود و تبذیر بخشیدن به دیگران یا مصرف برای دیگران است. برخی گفته‌اند: تبذیر [[انفاق]] بدون [[هدف]] درست است<ref>عبدالقادر بغدادی، خزانة الأدب، ج۹، ص‌۹۸: {{عربی|التبذير الذي هو إنفاق لا لغرض صحيح}}.</ref>؛ یعنی شخصی نابجا و بی‌جهت ببخشد و به گفته [[ابن‌عباس]]، تبذیر مصرف مال در غیر [[طاعت الهی]] است<ref>ابوجعفر نحاس، معانی القرآن الکریم، ج۴، ص‌۱۴۴.</ref>. وقتی از [[عبدالله بن مسعود]] درباره معنای تبذیر پرسیدند گفت: تبذیر دادن مال در غیر مورد [[حق]] آن است<ref>ابن‌أبی شیبه، المصنف، ج۵، ص‌۳۳۱؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۹، ص‌۲۰۷: {{عربی|إنفاق المال في غير حقه}}.</ref>. وی در [[تفسیر آیه]] [[قرآن]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ}}<ref>«که فراخ‌رفتاران یاران شیطانند» سوره اسراء، آیه ۲۷.</ref> گفته، اینکه تبذیرکنندگان [[برادر]] [[شیطان]] معرفی شده‌اند، در [[معصیت]] است. شیطان و انسان‌های مبذّر، در ارتکاب و [[دعوت]] به معصیت مشترک هستند<ref>ابوجعفر نحاس، معانی القرآن الکریم، ج۴، ص‌۱۴۴.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} برای [[مسرف]] سه نشانه بیان کرده است: آنچه برای او نیست می‌خورد و آنچه برای او نیست می‌خرد و آنچه برای او نیست می‌پوشد<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷: {{متن حدیث|لِلْمُسْرِفِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَأْكُلُ مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَشْتَرِي مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَلْبَسُ مَا لَيْسَ لَهُ}}.</ref>.
اسراف از موضوعاتی است که در [[قرآن]] از آن [[نهی]] شده و معصومان برابر نهی قرآن، دیگران را از آن باز می‌داشتند. در قرآن از دو تعبیر «اسراف» و «تبذیر» استفاده شده است. [[آیات]] متعددی درباره هر یک از این دو عنوان آمده است. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref> و درباره تبذیر می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ}}<ref>«و هیچ‌گونه فراخ‌رفتاری مورز * که فراخ‌رفتاران یاران شیطانند» سوره اسراء، آیه ۲۶-۲۷.</ref>. [[تبذیر]] از ریختن و پاشیدن بذر گرفته شده و برای کسی که [[مال]] خود را [[بیهوده]] توزیع و پخش می‌کند، به کار رفته است<ref>ابوالقاسم حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۱۳.</ref> و صرف مال در جایی است که شایسته نیست؛ در این صورت از جهت لغت شامل [[اسراف]] هم می‌شود؛ ازاین‌رو برخی گفته‌اند: تبذیر صرف مال در [[گناه]] است<ref>محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۶، ص۶۷: {{عربی|التَّبذِير أَن يُنْفِقَ المالَ في المَعاصِي}}.</ref>. شاید بتوان گفت: اسراف بیشتر به [[مصرف]] خود شخص اطلاق می‌شود و تبذیر بخشیدن به دیگران یا مصرف برای دیگران است. برخی گفته‌اند: تبذیر [[انفاق]] بدون [[هدف]] درست است<ref>عبدالقادر بغدادی، خزانة الأدب، ج۹، ص‌۹۸: {{عربی|التبذير الذي هو إنفاق لا لغرض صحيح}}.</ref>؛ یعنی شخصی نابجا و بی‌جهت ببخشد و به گفته [[ابن‌عباس]]، تبذیر مصرف مال در غیر [[طاعت الهی]] است<ref>ابوجعفر نحاس، معانی القرآن الکریم، ج۴، ص‌۱۴۴.</ref>. وقتی از [[عبدالله بن مسعود]] درباره معنای تبذیر پرسیدند گفت: تبذیر دادن مال در غیر مورد [[حق]] آن است<ref>ابن‌أبی شیبه، المصنف، ج۵، ص‌۳۳۱؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۹، ص‌۲۰۷: {{عربی|إنفاق المال في غير حقه}}.</ref>. وی در [[تفسیر آیه]] [[قرآن]] {{متن قرآن|إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ}}<ref>«که فراخ‌رفتاران یاران شیطانند» سوره اسراء، آیه ۲۷.</ref> گفته، اینکه تبذیرکنندگان [[برادر]] [[شیطان]] معرفی شده‌اند، در [[معصیت]] است. شیطان و انسان‌های مبذّر، در ارتکاب و [[دعوت]] به معصیت مشترک هستند<ref>ابوجعفر نحاس، معانی القرآن الکریم، ج۴، ص‌۱۴۴.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} برای [[مسرف]] سه نشانه بیان کرده است: آنچه برای او نیست می‌خورد و آنچه برای او نیست می‌خرد و آنچه برای او نیست می‌پوشد<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷: {{متن حدیث|لِلْمُسْرِفِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَأْكُلُ مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَشْتَرِي مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَلْبَسُ مَا لَيْسَ لَهُ}}.</ref>.


اسراف مخصوص افراد [[ثروتمند]] نیست؛ بلکه گاهی افراد نیازمند و [[فقیر]] از [[ثروتمندان]] بیشتر [[اسراف]] می‌کنند و مشابه این [[نشانه‌ها]] در آنان وجود دارد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: چه‌بسا [[فقیری]] که مسرف‌تر از [[غنی]] و [[ثروتمند]] است؛ زیرا غنی از آنچه به او داده شده [[انفاق]] می‌کند و فقیر از چیزی غیر آنچه به او داده شده انفاق می‌کند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۴، ص‌۵۵: {{متن حدیث|رُبَّ فَقِيرٍ هُوَ أَسْرَفُ مِنَ الْغَنِيِّ إِنَّ الْغَنِيَّ يُنْفِقُ مِمَّا أُوتِيَ وَ الْفَقِيرَ يُنْفِقُ مِنْ غَيْرِ مَا أُوتِيَ}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۴۹.</ref>.
اسراف مخصوص افراد [[ثروتمند]] نیست؛ بلکه گاهی افراد نیازمند و [[فقیر]] از [[ثروتمندان]] بیشتر [[اسراف]] می‌کنند و مشابه این [[نشانه‌ها]] در آنان وجود دارد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: چه‌بسا [[فقیری]] که مسرف‌تر از [[غنی]] و [[ثروتمند]] است؛ زیرا غنی از آنچه به او داده شده [[انفاق]] می‌کند و فقیر از چیزی غیر آنچه به او داده شده انفاق می‌کند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۴، ص‌۵۵: {{متن حدیث|رُبَّ فَقِيرٍ هُوَ أَسْرَفُ مِنَ الْغَنِيِّ إِنَّ الْغَنِيَّ يُنْفِقُ مِمَّا أُوتِيَ وَ الْفَقِيرَ يُنْفِقُ مِنْ غَيْرِ مَا أُوتِيَ}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۴۹.</ref>


== اسراف و [[اقتار]] (خست) ==
== اسراف و [[اقتار]] (خست) ==
در برابر اسراف «اقتار» قرار دارد که به معنای خست و در نتیجه [[سختگیری]] در انفاق و [[مصرف]] [[مال]] است. مردی به نام [[عیاشی]] گوید: از [[امام رضا]]{{ع}} درباره [[شیوه مصرف]] مال برای [[خانواده]] پرسیدم؛ فرمود: مصرف بین دو کار [[مکروه]] قرار دارد. گفتم: فدایت شوم، من دو مکروه را نمی‌شناسم. فرمود: آری، [[خدا]] تو را [[رحمت]] کند. آیا نمی‌دانی که [[خداوند]] اسراف و سختگیری را [[دوست]] ندارد و فرمود: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref><ref>صدوق، الخصال، ج۱، ص۵۴.</ref>.
در برابر اسراف «اقتار» قرار دارد که به معنای خست و در نتیجه [[سختگیری]] در انفاق و [[مصرف]] [[مال]] است. مردی به نام [[عیاشی]] گوید: از [[امام رضا]]{{ع}} درباره [[شیوه مصرف]] مال برای [[خانواده]] پرسیدم؛ فرمود: مصرف بین دو کار [[مکروه]] قرار دارد. گفتم: فدایت شوم، من دو مکروه را نمی‌شناسم. فرمود: آری، [[خدا]] تو را [[رحمت]] کند. آیا نمی‌دانی که [[خداوند]] اسراف و سختگیری را [[دوست]] ندارد و فرمود: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref><ref>صدوق، الخصال، ج۱، ص۵۴.</ref>.


امام صادق{{ع}} برای روشن‌شدن معنای این [[آیه]] که در آن از مصرف مسرفانه و همراه با خست [[نهی]] شده و بر مصرف معتدلانه با تعبیر «قوام» یاد شده است، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref>، با برداشتن مقداری سنگ‌ریزه تفاوت اسراف را با اقتار و [[میانه‌روی]] نشان دادند. حضرت با دست، مقداری سنگ‌ریزه برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود: این اقتار و خست است که خداوند در [[قرآن]] فرمود؛ آن‌گاه قبضه دیگری برداشت و دست خود را رها کرد و فرمود: این اسراف است؛ سپس قبضه دیگری از سنگ‌ریزه‌ها بر داشت و تا حدودی دستش را نگه داشت و رها کرد و فرمود: این قوام و راه میانه است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۴، ص‌۵۴.</ref>. قوام در این [[آیه]] به معنای [[مصرف]] معروف و شناخته‌شده [[تفسیر]] شده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۴، ص‌۵۶: {{متن حدیث|الْقَوَامُ هُوَ الْمَعْرُوفُ}}.</ref>. حضرت در توصیه‌ای [[تبذیر]] را نوعی [[اسراف]] دانسته و شخصی را که برای گرفتن وام آمده بود، از تبذیر بازداشت. مردی نزد [[امام صادق]]{{ع}} آمد و گفت: ای [[اباعبدالله]]، قرضی به من بده تا در وقت [[توانایی]] بازگردانم. [[امام]] فرمود: تا [[زمان]] برداشت غله؛ مرد گفت: نه به [[خدا]]. فرمود: تا زمان [[سود]] [[تجارت]]؛ گفت: نه به خدا. فرمود: تا زمان فروش [[ملک]]؛ گفت: نه به خدا. حضرت فرمود: تو از کسانی هستی که [[خداوند]] در [[اموال]] ما برای او حقی قرار داده است؛ سپس کیسه‌ای را خواست که در آن درهم بود و دستش را در آن قرار داد و یک قبضه برداشت و به مرد داد و فرمود: از خدا بترس و اسراف مکن و [[خست]] به [[خرج]] مده و بین این دو باش؛ زیرا تبذیر از اسراف است و خداوند فرمود: و تبذیر مکن تبذیرکردنی<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۳، ص‌۵۰۱.</ref>؛ بنابراین اسراف، تبذیر، [[اقتار]] و خست همه ناپسدند. امام صادق{{ع}} در پاسخ به یکی از یارانش که از معنای اقتار پرسید، چند نمونه بیان کرد و فرمود: اقتار آن است که نان و نمک بخوری، درحالی‌که می‌توانی از غذای بهتری استفاده کنی. گوید: از قصد و [[میانه‌روی]] پرسیدم، حضرت فرمود: قصد و میانه‌روی این است هم نان با گوشت بخوری هم از شیر استفاده کنی و هم از سرکه و روغن، گاهی از این و گاهی از آن<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۳. {{متن حدیث|قُلْتُ: فَمَا الْإِقْتَارُ؟ قَالَ: أَكْلُ الْخُبْزِ وَ الْمِلْحِ وَ أَنْتَ تَقْدِرُ عَلَى غَيْرِهِ. قُلْتُ: فَمَا الْقَصْدُ؟ قَالَ: الْخُبْزُ وَ اللَّحْمُ وَ اللَّبَنُ وَ الْخَلُّ وَ السَّمْنُ مَرَّةً هَذَا وَ مَرَّةً هَذَا}}.</ref>؛ یعنی در عین بهره‌بردن از [[نعمت‌های الهی]]، در [[مسرف]] آنها [[اسراف]] نکنی، بلکه گاهی از این و گاهی از آن غذا استفاده کنی.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۵۱.</ref>.
امام صادق{{ع}} برای روشن‌شدن معنای این [[آیه]] که در آن از مصرف مسرفانه و همراه با خست [[نهی]] شده و بر مصرف معتدلانه با تعبیر «قوام» یاد شده است، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref>، با برداشتن مقداری سنگ‌ریزه تفاوت اسراف را با اقتار و [[میانه‌روی]] نشان دادند. حضرت با دست، مقداری سنگ‌ریزه برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود: این اقتار و خست است که خداوند در [[قرآن]] فرمود؛ آن‌گاه قبضه دیگری برداشت و دست خود را رها کرد و فرمود: این اسراف است؛ سپس قبضه دیگری از سنگ‌ریزه‌ها بر داشت و تا حدودی دستش را نگه داشت و رها کرد و فرمود: این قوام و راه میانه است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۴، ص‌۵۴.</ref>. قوام در این [[آیه]] به معنای [[مصرف]] معروف و شناخته‌شده [[تفسیر]] شده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۴، ص‌۵۶: {{متن حدیث|الْقَوَامُ هُوَ الْمَعْرُوفُ}}.</ref>. حضرت در توصیه‌ای [[تبذیر]] را نوعی [[اسراف]] دانسته و شخصی را که برای گرفتن وام آمده بود، از تبذیر بازداشت. مردی نزد [[امام صادق]]{{ع}} آمد و گفت: ای [[اباعبدالله]]، قرضی به من بده تا در وقت [[توانایی]] بازگردانم. [[امام]] فرمود: تا [[زمان]] برداشت غله؛ مرد گفت: نه به [[خدا]]. فرمود: تا زمان [[سود]] [[تجارت]]؛ گفت: نه به خدا. فرمود: تا زمان فروش [[ملک]]؛ گفت: نه به خدا. حضرت فرمود: تو از کسانی هستی که [[خداوند]] در [[اموال]] ما برای او حقی قرار داده است؛ سپس کیسه‌ای را خواست که در آن درهم بود و دستش را در آن قرار داد و یک قبضه برداشت و به مرد داد و فرمود: از خدا بترس و اسراف مکن و [[خست]] به [[خرج]] مده و بین این دو باش؛ زیرا تبذیر از اسراف است و خداوند فرمود: و تبذیر مکن تبذیرکردنی<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۳، ص‌۵۰۱.</ref>؛ بنابراین اسراف، تبذیر، [[اقتار]] و خست همه ناپسدند. امام صادق{{ع}} در پاسخ به یکی از یارانش که از معنای اقتار پرسید، چند نمونه بیان کرد و فرمود: اقتار آن است که نان و نمک بخوری، درحالی‌که می‌توانی از غذای بهتری استفاده کنی. گوید: از قصد و [[میانه‌روی]] پرسیدم، حضرت فرمود: قصد و میانه‌روی این است هم نان با گوشت بخوری هم از شیر استفاده کنی و هم از سرکه و روغن، گاهی از این و گاهی از آن<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۳. {{متن حدیث|قُلْتُ: فَمَا الْإِقْتَارُ؟ قَالَ: أَكْلُ الْخُبْزِ وَ الْمِلْحِ وَ أَنْتَ تَقْدِرُ عَلَى غَيْرِهِ. قُلْتُ: فَمَا الْقَصْدُ؟ قَالَ: الْخُبْزُ وَ اللَّحْمُ وَ اللَّبَنُ وَ الْخَلُّ وَ السَّمْنُ مَرَّةً هَذَا وَ مَرَّةً هَذَا}}.</ref>؛ یعنی در عین بهره‌بردن از [[نعمت‌های الهی]]، در [[مسرف]] آنها [[اسراف]] نکنی، بلکه گاهی از این و گاهی از آن غذا استفاده کنی<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۵۱.</ref>.


== کمترین اسراف ==
== کمترین اسراف ==
در [[روایات]] از [[امامان]]{{عم}} درباره کمترین موارد اسراف پرسیده شده و آنان پاسخ داده‌اند. [[اسحاق بن عمار]] گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} از کمترین مورد اسراف پرسیدم. فرمود: اینکه [[لباس]] بهتر خود را هنگام کار بپوشی و اضافی آبی را که می‌آشامی، دور بریزی هسته میوه‌ای که استفاده کرده‌ای دور بیندازی، از نمونه‌های اسراف کم است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۶، ص‌۴۶۰؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷: {{متن حدیث|ثَوْبُ صَوْنِكَ تَبْتَذِلُهُ وَ فَضْلُ الْإِنَاءِ تُهَرِيقُهُ وَ قَذْفُكَ النَّوَى هَكَذَا وَ هَكَذَا}}.</ref>. [[بشر بن مروان]] گوید: بر امام صادق{{ع}} وارد شدیم. حضرت خرما خواستند. ظرف خرما را آوردند. افراد که خرما می‌خوردند، یکی از افراد هسته‌های خرما را به اطراف پرت می‌کرد. امام صادق{{ع}} دست از خرماخوردن کشید و فرمود: این‌گونه عمل مکن؛ این از [[تبذیر]] است و [[خداوند]] [[فساد]] را [[دوست]] ندارد<ref>محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۸۸: {{متن حدیث|فَقَالَ: لَا تَفْعَلْ إِنَّ هَذَا مِنَ التَّبْذِيرِ وَ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَسادَ}}.</ref>. ضایع‌کردن [[مال]] و اسراف فساد معرفی شده است؛ یعنی هدردادن مال. [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: از موارد فساد و اسراف مال، شکستن [[پول]] مسکوک سالم برای [[مصرف]] دیگر و دورانداختن هسته خرماست<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج‌۳، ص‌۱۶۷: {{متن حدیث|مِنَ الْفَسَادِ قَطْعُ الدِّرْهَمِ وَ الدِّينَارِ وَ طَرْحُ النَّوَى}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۵۳.</ref>.
در [[روایات]] از [[امامان]]{{عم}} درباره کمترین موارد اسراف پرسیده شده و آنان پاسخ داده‌اند. [[اسحاق بن عمار]] گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} از کمترین مورد اسراف پرسیدم. فرمود: اینکه [[لباس]] بهتر خود را هنگام کار بپوشی و اضافی آبی را که می‌آشامی، دور بریزی هسته میوه‌ای که استفاده کرده‌ای دور بیندازی، از نمونه‌های اسراف کم است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۶، ص‌۴۶۰؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷: {{متن حدیث|ثَوْبُ صَوْنِكَ تَبْتَذِلُهُ وَ فَضْلُ الْإِنَاءِ تُهَرِيقُهُ وَ قَذْفُكَ النَّوَى هَكَذَا وَ هَكَذَا}}.</ref>. [[بشر بن مروان]] گوید: بر امام صادق{{ع}} وارد شدیم. حضرت خرما خواستند. ظرف خرما را آوردند. افراد که خرما می‌خوردند، یکی از افراد هسته‌های خرما را به اطراف پرت می‌کرد. امام صادق{{ع}} دست از خرماخوردن کشید و فرمود: این‌گونه عمل مکن؛ این از [[تبذیر]] است و [[خداوند]] [[فساد]] را [[دوست]] ندارد<ref>محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۸۸: {{متن حدیث|فَقَالَ: لَا تَفْعَلْ إِنَّ هَذَا مِنَ التَّبْذِيرِ وَ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَسادَ}}.</ref>. ضایع‌کردن [[مال]] و اسراف فساد معرفی شده است؛ یعنی هدردادن مال. [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: از موارد فساد و اسراف مال، شکستن [[پول]] مسکوک سالم برای [[مصرف]] دیگر و دورانداختن هسته خرماست<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج‌۳، ص‌۱۶۷: {{متن حدیث|مِنَ الْفَسَادِ قَطْعُ الدِّرْهَمِ وَ الدِّينَارِ وَ طَرْحُ النَّوَى}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۵۳.</ref>


== پیامدهای منفی [[اسراف]] ==
== پیامدهای منفی [[اسراف]] ==
خط ۲۶: خط ۲۶:
#'''[[فساد]] و خلاف''': اسراف معمولاً با فساد و [[طغیان]] همراه است. یکی از مشخصه‌هایی که [[قرآن]] برای [[ثروتمندان]] بیان کرده، این است که خود را چون [[بی‌نیاز]] فرض می‌کنند. دست به طغیان و فساد می‌زنند<ref>{{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى}} «حاشا؛ انسان سرکشی می‌ورزد * چون خود را بی‌نیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.</ref>. فساد در [[روایات]] وقتی مربوط به [[مال]] باشد<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج‌۳، ص‌۱۶۷: {{متن حدیث|مِنَ الْفَسَادِ قَطْعُ الدِّرْهَمِ وَ الدِّينَارِ وَ طَرْحُ النَّوَى}}.</ref> یا در برابر [[اقتصاد]] و [[میانه‌روی]] قرار گیرد<ref>محمدتقی مجلسی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ج‌۱۳، ص‌۶۸‌.</ref>، به معنای اسراف است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌گوید: فساد (و اسراف) مال زیاد را از بین می‌برد و اقتصاد و میانه‌روی باعث [[رشد]] و افزایش آن می‌گردد<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج‌۴، ص‌۳۹۱: {{متن حدیث|الْفَسَادُ يُبِيرُ الْكَثِيرَ وَ الِاقْتِصَادُ يُنْمِي الْيَسِيرَ}}.</ref>. همان‌گونه که در معنای [[تبذیر]] گفته شد، تبذیر [[مصرف]] مال در [[گناه]] و [[معصیت الهی]] است و این همان فساد است؛ ازاین‌رو وقتی از [[حضرت علی]]{{ع}} خواسته شد، [[اموال]] [[بیت‌المال]] را به‌طور مساوی بین [[مردم]] تقسیم نکند و به اشراف سهم بیشتری بدهد، حضرت نپذیرفت و فرمود: اگر مال شخصی من باشد، باز این‌گونه عمل می‌کنم. حضرت مصرف مال را در غیر مورد آن، تبذیر و اسراف دانست و افراد را از [[فساد مالی]] و اسراف بر [[حذر]] داشت و فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كَانَ فِيكُمْ لَهُ مَالٌ فَإِيَّاهُ وَ الْفَسَادَ؛ فَإِنَّ إِعْطَاءَهُ فِي غَيْرِ حَقِّهِ تَبْذِيرٌ وَ إِسْرَافٌ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۴، ص‌۳۱.</ref>: «هر کس [[مالی]] دارد، از فساد بر حذر باشد؛ زیرا دادن مال در غیر مورد [[حق]] آن، تبذیر و اسراف است».
#'''[[فساد]] و خلاف''': اسراف معمولاً با فساد و [[طغیان]] همراه است. یکی از مشخصه‌هایی که [[قرآن]] برای [[ثروتمندان]] بیان کرده، این است که خود را چون [[بی‌نیاز]] فرض می‌کنند. دست به طغیان و فساد می‌زنند<ref>{{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى}} «حاشا؛ انسان سرکشی می‌ورزد * چون خود را بی‌نیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.</ref>. فساد در [[روایات]] وقتی مربوط به [[مال]] باشد<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج‌۳، ص‌۱۶۷: {{متن حدیث|مِنَ الْفَسَادِ قَطْعُ الدِّرْهَمِ وَ الدِّينَارِ وَ طَرْحُ النَّوَى}}.</ref> یا در برابر [[اقتصاد]] و [[میانه‌روی]] قرار گیرد<ref>محمدتقی مجلسی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ج‌۱۳، ص‌۶۸‌.</ref>، به معنای اسراف است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌گوید: فساد (و اسراف) مال زیاد را از بین می‌برد و اقتصاد و میانه‌روی باعث [[رشد]] و افزایش آن می‌گردد<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج‌۴، ص‌۳۹۱: {{متن حدیث|الْفَسَادُ يُبِيرُ الْكَثِيرَ وَ الِاقْتِصَادُ يُنْمِي الْيَسِيرَ}}.</ref>. همان‌گونه که در معنای [[تبذیر]] گفته شد، تبذیر [[مصرف]] مال در [[گناه]] و [[معصیت الهی]] است و این همان فساد است؛ ازاین‌رو وقتی از [[حضرت علی]]{{ع}} خواسته شد، [[اموال]] [[بیت‌المال]] را به‌طور مساوی بین [[مردم]] تقسیم نکند و به اشراف سهم بیشتری بدهد، حضرت نپذیرفت و فرمود: اگر مال شخصی من باشد، باز این‌گونه عمل می‌کنم. حضرت مصرف مال را در غیر مورد آن، تبذیر و اسراف دانست و افراد را از [[فساد مالی]] و اسراف بر [[حذر]] داشت و فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كَانَ فِيكُمْ لَهُ مَالٌ فَإِيَّاهُ وَ الْفَسَادَ؛ فَإِنَّ إِعْطَاءَهُ فِي غَيْرِ حَقِّهِ تَبْذِيرٌ وَ إِسْرَافٌ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۴، ص‌۳۱.</ref>: «هر کس [[مالی]] دارد، از فساد بر حذر باشد؛ زیرا دادن مال در غیر مورد [[حق]] آن، تبذیر و اسراف است».
#'''نابودی اموال''': از پیامدهای منفی و روشن اسراف ازدست‌دادن مال است. [[امام سجاد]]{{ع}} در خبری نسبتاً مفصل، به بیان مواردی می‌پردازد که باعث [[تغییر]] [[نعمت]] می‌شود. از جمله مواردی که بر می‌شمرد، [[اسراف]] در [[انفاق در راه باطل]] است<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص‌۲۷۰: {{متن حدیث|الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ... وَ الْإِسْرَافُ فِي النَّفَقَةِ عَلَى الْبَاطِلِ}}.</ref>؛ زیرا [[مسرف]] باعث نابودی [[اموال]] خود می‌شود و کسی که در ناز و نعمت بوده، دچار [[فقر]] و فلاکت می‌گردد.
#'''نابودی اموال''': از پیامدهای منفی و روشن اسراف ازدست‌دادن مال است. [[امام سجاد]]{{ع}} در خبری نسبتاً مفصل، به بیان مواردی می‌پردازد که باعث [[تغییر]] [[نعمت]] می‌شود. از جمله مواردی که بر می‌شمرد، [[اسراف]] در [[انفاق در راه باطل]] است<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص‌۲۷۰: {{متن حدیث|الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ... وَ الْإِسْرَافُ فِي النَّفَقَةِ عَلَى الْبَاطِلِ}}.</ref>؛ زیرا [[مسرف]] باعث نابودی [[اموال]] خود می‌شود و کسی که در ناز و نعمت بوده، دچار [[فقر]] و فلاکت می‌گردد.
#'''اجابت‌نشدن [[دعا]]''': شخص مسرف با [[اعمال]] خود و [[مصرف]] نابجای [[مال]] و هدردادن آن، دچار فقر و نکبت می‌شود و زمانی که نیازمند شد، دیگر دعای او برای داشتن مال [[اجابت]] نمی‌شود و به او گفته می‌شود: مگر به تو مال ندادیم چرا دست به [[فساد]] و اسراف زدی و آن را از بین بردی؟ بنابراین اجابت‌نشدن دعا یکی از پیامدهای اسراف و بی‌مورد مصرف‌کردن مال است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۲، ص‌۵۱۰.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: چهار گروه هستند که دعای آنان اجابت نمی‌نشود؛ یکی از آنان کسی است که دارای مال و [[ثروت]] بوده و آن را از بین برده است. وقتی می‌گوید: خدایا به من روزی [[عنایت]] فرما، [[خداوند]] پاسخ می‌دهد: مگر من تو را به [[میانه‌روی]] دستور نداده بودم؟<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۴، ص‌۵۶: {{متن حدیث|أَرْبَعَةٌ لَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ أَحَدُهُمْ كَانَ لَهُ مَالٌ فَأَفْسَدَهُ فَيَقُولُ يَا رَبِّ ارْزُقْنِي فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ لَمْ آمُرْكَ بِالاقْتِصَادِ}}.</ref> تو با عملکرد نادرست و بی‌توجهی به [[مالی]] که داشتی، آن را از بین بردی و با اسراف و [[تبذیر]]، خود را دچار فقر و فلاکت کردی.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۵۴.</ref>.
#'''اجابت‌نشدن [[دعا]]''': شخص مسرف با [[اعمال]] خود و [[مصرف]] نابجای [[مال]] و هدردادن آن، دچار فقر و نکبت می‌شود و زمانی که نیازمند شد، دیگر دعای او برای داشتن مال [[اجابت]] نمی‌شود و به او گفته می‌شود: مگر به تو مال ندادیم چرا دست به [[فساد]] و اسراف زدی و آن را از بین بردی؟ بنابراین اجابت‌نشدن دعا یکی از پیامدهای اسراف و بی‌مورد مصرف‌کردن مال است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۲، ص‌۵۱۰.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: چهار گروه هستند که دعای آنان اجابت نمی‌نشود؛ یکی از آنان کسی است که دارای مال و [[ثروت]] بوده و آن را از بین برده است. وقتی می‌گوید: خدایا به من روزی [[عنایت]] فرما، [[خداوند]] پاسخ می‌دهد: مگر من تو را به [[میانه‌روی]] دستور نداده بودم؟<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۴، ص‌۵۶: {{متن حدیث|أَرْبَعَةٌ لَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ أَحَدُهُمْ كَانَ لَهُ مَالٌ فَأَفْسَدَهُ فَيَقُولُ يَا رَبِّ ارْزُقْنِي فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ لَمْ آمُرْكَ بِالاقْتِصَادِ}}.</ref> تو با عملکرد نادرست و بی‌توجهی به [[مالی]] که داشتی، آن را از بین بردی و با اسراف و [[تبذیر]]، خود را دچار فقر و فلاکت کردی<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۵۴.</ref>.


== موارد استثنا از اسراف ==
== موارد استثنا از اسراف ==
خط ۳۳: خط ۳۳:
درباره میانه‌روی در [[کمک به دیگران]] و دوری از [[افراط]] [[اخبار]] مختلفی نقل شده است. شخصی از [[تفسیر]] این [[آیه قرآن]] از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: {{متن قرآن|وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref>. حضرت فرمود: یکی از [[انصار]] مزرعه‌ای داشت. وقتی برداشت می‌کرد، همۀ آن را می‌بخشید و خود و خانواده‌اش بدون زاد و [[توشه]] باقی می‌ماندند. خداوند این [[بخشش]] وی را [[اسراف]] نامید و از آن [[نهی]] کرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۴، ص‌۵۵: {{متن حدیث|وَ كَانَ إِذَا أَخَذَ يَتَصَدَّقُ بِهِ وَ يَبْقَى هُوَ وَ عِيَالُهُ بِغَيْرِ شَيْ‏ءٍ فَجَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ سَرَفاً}}.</ref>؛ به همین جهت وقتی در هنگام برداشت محصول، یکی از [[غلامان]] [[حضرت صادق]]{{ع}} با دو دست به درخواست‌کنندگان، گندم می‌داد، حضرت فریاد زد و فرمود: با یک [[کف دست]] به آنها بده<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۳، ص‌۵۶۶.</ref> و او را از [[زیاده‌روی]] در [[انفاق]] باز می‌داشت؛ در نتیجه اینکه برخی انفاق در راه خیر را به‌طور مطلق جایز و دور از [[اسراف]] دانسته‌اند<ref>محمدتقی مجلسی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۱۵: {{عربی|و صرف المال في وجوه الخير ليس بإسراف و إن بالغ فيه على المشهور}}.</ref>، از این [[اخبار]] استفاده می‌شود که درست نیست؛ بلکه در موارد خاصی زیاده‌روی جایز است. زیاده‌روی به معنای هدردادن [[مال]] نیست؛ بلکه [[مصرف]] زیاد در آن مشکلی ندارد. به دو مورد آن اشاره می‌شود:
درباره میانه‌روی در [[کمک به دیگران]] و دوری از [[افراط]] [[اخبار]] مختلفی نقل شده است. شخصی از [[تفسیر]] این [[آیه قرآن]] از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: {{متن قرآن|وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref>. حضرت فرمود: یکی از [[انصار]] مزرعه‌ای داشت. وقتی برداشت می‌کرد، همۀ آن را می‌بخشید و خود و خانواده‌اش بدون زاد و [[توشه]] باقی می‌ماندند. خداوند این [[بخشش]] وی را [[اسراف]] نامید و از آن [[نهی]] کرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۴، ص‌۵۵: {{متن حدیث|وَ كَانَ إِذَا أَخَذَ يَتَصَدَّقُ بِهِ وَ يَبْقَى هُوَ وَ عِيَالُهُ بِغَيْرِ شَيْ‏ءٍ فَجَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ سَرَفاً}}.</ref>؛ به همین جهت وقتی در هنگام برداشت محصول، یکی از [[غلامان]] [[حضرت صادق]]{{ع}} با دو دست به درخواست‌کنندگان، گندم می‌داد، حضرت فریاد زد و فرمود: با یک [[کف دست]] به آنها بده<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۳، ص‌۵۶۶.</ref> و او را از [[زیاده‌روی]] در [[انفاق]] باز می‌داشت؛ در نتیجه اینکه برخی انفاق در راه خیر را به‌طور مطلق جایز و دور از [[اسراف]] دانسته‌اند<ref>محمدتقی مجلسی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۱۵: {{عربی|و صرف المال في وجوه الخير ليس بإسراف و إن بالغ فيه على المشهور}}.</ref>، از این [[اخبار]] استفاده می‌شود که درست نیست؛ بلکه در موارد خاصی زیاده‌روی جایز است. زیاده‌روی به معنای هدردادن [[مال]] نیست؛ بلکه [[مصرف]] زیاد در آن مشکلی ندارد. به دو مورد آن اشاره می‌شود:
#'''[[بهداشت]] و [[سلامتی]]''': [[روایات]] متعدد با سندهای مختلف نقل شده است که افراد درباره استفاده از آرد در حمام می‌پرسند و [[ائمه]] پاسخ می‌دهند که آنچه برای سلامتی به کار رود، اسراف نیست و در حمام می‌توان از روغن [[زیتون]] نیز استفاده کرد، یعنی آنچه برای سلامتی و بهداشت مصرف گردد، اسراف شمرده نمی‌شود. مردی گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} گفتم ما در راه [[مکه]] هستیم و قرار است [[محرم]] شویم و نخاله‌ای نداریم که در هنگام استفاده از داروی زدودن موی بدن، از آن استفاده کنیم؛ به‌ناچار از آرد استفاده می‌کنیم و از این جهت آن‌قدر ناراحت هستیم که [[خدا]] می‌داند. حضرت پرسید: از [[ترس]] اسراف (نگران و ناراحت هستید)؟ گفتم: آری. فرمود: {{متن حدیث|لَيْسَ فِيمَا أَصْلَحَ الْبَدَنَ إِسْرَافٌ. إِنِّي رُبَّمَا أَمَرْتُ بِالنَّقِيِّ فَيُلَتُّ بِالزَّيْتِ فَأَتَدَلَّكُ بِهِ. إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِيمَا أَفْسَدَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَنِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۳، ج۶، ص۴۹۹-۵۰۰؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۲۱.</ref>: «در آنچه باعث بهداشت و [[سلامتی بدن]] است، اسراف نیست. گاهی من دستور می‌دهم به مخ گوسفند، روغن زیتون اضافه کنند (و سفیداب بسازند) و برای چرک بدن استفاده می‌کنم. اسراف فقط در موردی است که مال از بین برود و به بدن ضرر رساند». در برخی مناطق گاهی از پیه گوسفند و گاهی از سفیداب برای چرک‌زدایی از بدن در حمام استفاده می‌کنند. سفیداب یا روشور<ref>روشوی اصطلاح محلی است که در خراسان و مناطق دیگر به کار می‌رود و به آن سفیداب می‌گویند. دهخدا در یاداشت‌های خود به تعریف آن پرداخته است (علی‌اکبر دهخدا، لغت‌نامه، ذیل کلمه روشور).</ref> قرص‌های سفید بزرگی است که دلاک‌ها از آن برای آمدن چرک بیشتر از بدن با کیسه استفاده می‌کردند. مواد اصلی آن مخ گوسفند با پودر سفید مخصوص است. حضرت می‌فرماید: دستور می‌دهم نقی یعنی مخ را با روغن [[زیتون]] مخلوط کنند، برای آمدن چرک از بدن. به نظر می‌رسد این ترکیب مانند سفیداب و پیه برای چرک‌کردن بدن با کیسه معمول بوده است. روغن زیتون گران‌تر از روغن معمولی بوده و هست؛ اما چون برای [[بهداشت بدن]] مفید است، استفاده از آن [[اسراف]] شمرده نمی‌شود. این نکته مهمی است که اهمیت [[سلامتی]] و [[بهداشت]] را در [[اسلام]] نشان می‌دهد؛ البته باید توجه داشت که بهداشت و [[حفظ]] [[سلامتی بدن]]، غیر از [[آرایش]] بدن است که شخص برای جلب نظر دیگران انجام می‌دهد.
#'''[[بهداشت]] و [[سلامتی]]''': [[روایات]] متعدد با سندهای مختلف نقل شده است که افراد درباره استفاده از آرد در حمام می‌پرسند و [[ائمه]] پاسخ می‌دهند که آنچه برای سلامتی به کار رود، اسراف نیست و در حمام می‌توان از روغن [[زیتون]] نیز استفاده کرد، یعنی آنچه برای سلامتی و بهداشت مصرف گردد، اسراف شمرده نمی‌شود. مردی گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} گفتم ما در راه [[مکه]] هستیم و قرار است [[محرم]] شویم و نخاله‌ای نداریم که در هنگام استفاده از داروی زدودن موی بدن، از آن استفاده کنیم؛ به‌ناچار از آرد استفاده می‌کنیم و از این جهت آن‌قدر ناراحت هستیم که [[خدا]] می‌داند. حضرت پرسید: از [[ترس]] اسراف (نگران و ناراحت هستید)؟ گفتم: آری. فرمود: {{متن حدیث|لَيْسَ فِيمَا أَصْلَحَ الْبَدَنَ إِسْرَافٌ. إِنِّي رُبَّمَا أَمَرْتُ بِالنَّقِيِّ فَيُلَتُّ بِالزَّيْتِ فَأَتَدَلَّكُ بِهِ. إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِيمَا أَفْسَدَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَنِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۳، ج۶، ص۴۹۹-۵۰۰؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۲۱.</ref>: «در آنچه باعث بهداشت و [[سلامتی بدن]] است، اسراف نیست. گاهی من دستور می‌دهم به مخ گوسفند، روغن زیتون اضافه کنند (و سفیداب بسازند) و برای چرک بدن استفاده می‌کنم. اسراف فقط در موردی است که مال از بین برود و به بدن ضرر رساند». در برخی مناطق گاهی از پیه گوسفند و گاهی از سفیداب برای چرک‌زدایی از بدن در حمام استفاده می‌کنند. سفیداب یا روشور<ref>روشوی اصطلاح محلی است که در خراسان و مناطق دیگر به کار می‌رود و به آن سفیداب می‌گویند. دهخدا در یاداشت‌های خود به تعریف آن پرداخته است (علی‌اکبر دهخدا، لغت‌نامه، ذیل کلمه روشور).</ref> قرص‌های سفید بزرگی است که دلاک‌ها از آن برای آمدن چرک بیشتر از بدن با کیسه استفاده می‌کردند. مواد اصلی آن مخ گوسفند با پودر سفید مخصوص است. حضرت می‌فرماید: دستور می‌دهم نقی یعنی مخ را با روغن [[زیتون]] مخلوط کنند، برای آمدن چرک از بدن. به نظر می‌رسد این ترکیب مانند سفیداب و پیه برای چرک‌کردن بدن با کیسه معمول بوده است. روغن زیتون گران‌تر از روغن معمولی بوده و هست؛ اما چون برای [[بهداشت بدن]] مفید است، استفاده از آن [[اسراف]] شمرده نمی‌شود. این نکته مهمی است که اهمیت [[سلامتی]] و [[بهداشت]] را در [[اسلام]] نشان می‌دهد؛ البته باید توجه داشت که بهداشت و [[حفظ]] [[سلامتی بدن]]، غیر از [[آرایش]] بدن است که شخص برای جلب نظر دیگران انجام می‌دهد.
#'''[[حج]] و [[عمره]]''': [[امام صادق]]{{ع}} بیان می‌کند [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: هیچ بخششی نیست که محب‌تر باشد برای [[خدا]] از انفاقی که همراه با [[میانه‌روی]] باشد و [[خداوند]] اسراف را [[دشمن]] دارد، جز در حج و عمره. پس خداوند [[رحمت]] کند مؤمنی را که [[مال]] [[حلال]] به دست آورده و بدون [[افراط]] و [[تفریط]] بخشیده و آن را برای ذخیره [[اخروی]] خود مقدم داشته است<ref>احمد بن محمد برقی، المحاسن، ج۲، ص۳۵۹؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷: متن از من لایحضره الفقیه: {{متن حدیث|مَا مِنْ نَفَقَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نَفَقَةِ قَصْدٍ وَ يُبْغِضُ الْإِسْرَافَ إِلَّا فِي الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ فَرَحِمَ اللَّهُ مُؤْمِناً كَسَبَ طَيِّباً وَ أَنْفَقَ مِنْ قَصْدٍ أَوْ قَدَّمَ فَضْلًا}}.</ref>. به نظر می‌رسد منظور از اسراف در حج و عمره، هم رفتن به حج و عمره باشد و هم [[قربانی]] زیاد در حج و [[ولیمه]] دادن در حج و [[عمره]]؛ زیرا درباره همه این موارد [[روایت]] نقل شده که در [[سیره عبادی]] به آنها اشاره شده است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۵۶.</ref>.
#'''[[حج]] و [[عمره]]''': [[امام صادق]]{{ع}} بیان می‌کند [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: هیچ بخششی نیست که محب‌تر باشد برای [[خدا]] از انفاقی که همراه با [[میانه‌روی]] باشد و [[خداوند]] اسراف را [[دشمن]] دارد، جز در حج و عمره. پس خداوند [[رحمت]] کند مؤمنی را که [[مال]] [[حلال]] به دست آورده و بدون [[افراط]] و [[تفریط]] بخشیده و آن را برای ذخیره [[اخروی]] خود مقدم داشته است<ref>احمد بن محمد برقی، المحاسن، ج۲، ص۳۵۹؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷: متن از من لایحضره الفقیه: {{متن حدیث|مَا مِنْ نَفَقَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نَفَقَةِ قَصْدٍ وَ يُبْغِضُ الْإِسْرَافَ إِلَّا فِي الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ فَرَحِمَ اللَّهُ مُؤْمِناً كَسَبَ طَيِّباً وَ أَنْفَقَ مِنْ قَصْدٍ أَوْ قَدَّمَ فَضْلًا}}.</ref>. به نظر می‌رسد منظور از اسراف در حج و عمره، هم رفتن به حج و عمره باشد و هم [[قربانی]] زیاد در حج و [[ولیمه]] دادن در حج و [[عمره]]؛ زیرا درباره همه این موارد [[روایت]] نقل شده که در [[سیره عبادی]] به آنها اشاره شده است<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۵۶.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش