←ابوبکره و اهل بیت پیامبر{{صل}}
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
پس بسر دستور داد او را آنچنان زدند که از هوش رفت<ref>الغارات، ثقفی کوفی، ج۲، ص۶۵۰.</ref>، چون به هوش آمد فرزندش به او گفت: "نمیدانی که این مردم با این مرد دشمناند؟" او در جواب فرزندش گفت: "شاید [[گمان]] کردهای این گفته پدرت برای میل او به علی بن ابیطالب{{ع}} است! اگر مگسی بر روی لاشهها باشم خوشتر دارم از آنکه در راهی وارد شدم که علی{{ع}} در آن وارد شده باشد و لکن (چه کنم) درحق او ناحق گفت و از ما به [[حق خداوند]] درخواست کرد (تا تأییدش کنیم) من هم اعلام کردم که او (بسر) راست نمیگوید؛ زیرا [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} از [[اتهام]] درباره شکم و [[شهوت]] [[پاک]] و در نسب و سابقه بیعیب است"<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۴۹۲؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۱۰، ص۴۰۰- ۴۰۱.</ref>.<ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳]]، ص۸۲.</ref> | پس بسر دستور داد او را آنچنان زدند که از هوش رفت<ref>الغارات، ثقفی کوفی، ج۲، ص۶۵۰.</ref>، چون به هوش آمد فرزندش به او گفت: "نمیدانی که این مردم با این مرد دشمناند؟" او در جواب فرزندش گفت: "شاید [[گمان]] کردهای این گفته پدرت برای میل او به علی بن ابیطالب{{ع}} است! اگر مگسی بر روی لاشهها باشم خوشتر دارم از آنکه در راهی وارد شدم که علی{{ع}} در آن وارد شده باشد و لکن (چه کنم) درحق او ناحق گفت و از ما به [[حق خداوند]] درخواست کرد (تا تأییدش کنیم) من هم اعلام کردم که او (بسر) راست نمیگوید؛ زیرا [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} از [[اتهام]] درباره شکم و [[شهوت]] [[پاک]] و در نسب و سابقه بیعیب است"<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۴۹۲؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۱۰، ص۴۰۰- ۴۰۱.</ref>.<ref>[[محمد تقی افشار|افشار، محمد تقی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳]]، ص۸۲.</ref> | ||
== [[ابوبکره]] [[کارگزار]] بیت المال [[بصره]] == | |||
درباره [[مسئولیت]] ابوبکره در بیت المال بصره روایتی از خود وی نقل شده است. او گوید: علی{{ع}} مرا بر بیت المال [بصره] گمارد سپس داخل آن شد و فرمود: بگیر بگیر و آنچه در آنجا بود میان [[مسلمانان]] تقسیم کرد. ردایی از خز باقی ماند. فرمود: [[مرد]] [[نیازمندی]] را پیدا کنید تا اینکه عبای چهار گوش را به او بدهم. مردی از همپیمانان بنی عجل را معرفی کردم. عبا را توسط من نزد وی فرستاد. آن مرد گفت: از کجا [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} مرا [[شناخت]]؟ گفتم تو را نزد او یاد آوردم. گفت: [[خداوند]] امیرالمؤمنین{{ع}} را پاداش نیک دهد. این، موافق نیاز من است، پس آن را به [[مالی]] فروخت. آنگاه علی{{ع}} در بیت المال [[نماز]] خواند و دستور داد آن را جاروب زدند و فرمود: [[ستایش]] از آن خدایی است که مرا بیرون برد از بیت المال همانگونه که وارد آن شدم و چیزی از آن برنداشتم<ref>{{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَخْرَجَنِي مِنْهُ كَمَا دَخَلْتُهُ}}؛ أنساب الأشراف، ج۲، ص۱۳۴.</ref>. | |||
این شُکر [[امام علی]]{{ع}} بسیار زیباست که هیچگونه سهمی از بیت المال نبرده است. این گزارش که در [[انساب الأشراف]] آمده، نشان میدهد که ابوبکره برای مدت کوتاهی [[مسئول]] بیت المال بصره بوده است. در گزارش نام بصره نیامده؛ ولی با توجه به سکونت ابوبکره در بصره مسئولیت وی بر بیت المال بصره ثابت میشود. این مسئولیت همانند مسئولیت [[ابوالهیثم]] و [[عمّار]] و ابن ابی رافع بر بیت المال [[مدینه]] است<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۷۷۳ ـ ۷۷۴.</ref>. | |||
== [[ابوبکره]] و [[امام حسن]]{{ع}} == | == [[ابوبکره]] و [[امام حسن]]{{ع}} == |