میراث امام کاظم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۴: خط ۷۴:
هان ای حاضران گوش فرا دهید و بدانید که‌ دروازه [[خانه فاطمه]]{{س}} دروازه [[خانه]] من و خانه‌اش خانه من است. پس هرکس [[حریم]] آن را بشکند، حریم [[خداوند]] را شکسته و [[حجاب]] حضرت- [[باری تعالی]]- را دریده است.
هان ای حاضران گوش فرا دهید و بدانید که‌ دروازه [[خانه فاطمه]]{{س}} دروازه [[خانه]] من و خانه‌اش خانه من است. پس هرکس [[حریم]] آن را بشکند، حریم [[خداوند]] را شکسته و [[حجاب]] حضرت- [[باری تعالی]]- را دریده است.


[[عیسی]] می‌گوید: [[ابو الحسن]] کاظم{{ع}} بسیار گریست و گفتارش قطع شد، سپس فرمود: {{متن حدیث|هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ، هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ، هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ...}}؛ «به [[خدا]] [[سوگند]] حجاب خدا دریده شد. به خدا سوگند حجاب خدا دریده شد. به خدا سوگند حجاب خدا دریده شد».
عیسی می‌گوید: [[ابو الحسن]] کاظم{{ع}} بسیار گریست و گفتارش قطع شد، سپس فرمود: {{متن حدیث|هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ، هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ، هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ...}}؛ «به [[خدا]] [[سوگند]] حجاب خدا دریده شد. به خدا سوگند حجاب خدا دریده شد. به خدا سوگند حجاب خدا دریده شد».
آن‌گاه [[امام کاظم]]{{ع}} فرمود: پدرم از جدم [[محمد بن علی]] ([[امام باقر]]{{ع}}) نقل کرد که فرمود:
آن‌گاه [[امام کاظم]]{{ع}} فرمود: پدرم از جدم [[محمد بن علی]] ([[امام باقر]]{{ع}}) نقل کرد که فرمود:
[[پیامبر خدا]]{{صل}} [[مهاجران]] را گرد آورد و فرمود: ای [[مردم]]، من فرا خوانده شده‌ام و [[دعوت]] دعوت‌کننده را به زودی‌ پاسخ می‌دهم، چرا که‌ [[مشتاق]] دیدار با خدای خویش و رسیدن به برادرانم ([[پیامبران]]) هستم. شما را [[آگاه]] می‌کنم که [[وصیت]] خود را به [[جانشین]] خود کرده، شما را همانند چهارپایان وانگذاشته و چیزی از امور شما را نادیده نگذاردم.
[[پیامبر خدا]]{{صل}} [[مهاجران]] را گرد آورد و فرمود: ای [[مردم]]، من فرا خوانده شده‌ام و [[دعوت]] دعوت‌کننده را به زودی‌ پاسخ می‌دهم، چرا که‌ [[مشتاق]] دیدار با خدای خویش و رسیدن به برادرانم ([[پیامبران]]) هستم. شما را [[آگاه]] می‌کنم که [[وصیت]] خود را به [[جانشین]] خود کرده، شما را همانند چهارپایان وانگذاشته و چیزی از امور شما را نادیده نگذاردم.
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
۳. «[[عیسی ضریر]]» می‌گوید: «... آن‌گاه به [[موسی الکاظم]]{{ع}}‌ گفتم: این‌ مطلب که [[پیامبر]]{{صل}} به [[ابو بکر]] و پس از او عمر دستور دادند تا به [[مسجد]] رفته به جای پیامبر{{صل}}‌ [[امامت جماعت]] را به عهده گیرند؛ بسیار بر سر زبان‌هاست و مردم آن را بازگو می‌کنند.
۳. «[[عیسی ضریر]]» می‌گوید: «... آن‌گاه به [[موسی الکاظم]]{{ع}}‌ گفتم: این‌ مطلب که [[پیامبر]]{{صل}} به [[ابو بکر]] و پس از او عمر دستور دادند تا به [[مسجد]] رفته به جای پیامبر{{صل}}‌ [[امامت جماعت]] را به عهده گیرند؛ بسیار بر سر زبان‌هاست و مردم آن را بازگو می‌کنند.
[[موسی]] مدتی دراز سر فرو افکنده، سپس فرمود:
[[موسی]] مدتی دراز سر فرو افکنده، سپس فرمود:
آن‌گونه که می‌گویند نیست، اما تو ای [[عیسی]]، درباره این‌ امور بسیار [[کاوش]] می‌کنی و جز به یافتن آنها [[رضایت]] نمی‌دهی!
آن‌گونه که می‌گویند نیست، اما تو ای عیسی، درباره این‌ امور بسیار [[کاوش]] می‌کنی و جز به یافتن آنها [[رضایت]] نمی‌دهی!
گفتم: پدر و مادرم فدایت باد، از آن‌رو می‌پرسم که در دینم از آن [[سود]] برده، بر دانشم افزوده شود، مبادا که با نادانستن حقیقت‌ [[گمراه]] شوم و خود از [[گمراهی]] خویش بی‌خبر باشم. از دیگر سو چه کسی را همانند شما می‌توانم بیابم تا پرسش‌های مرا پاسخ دهد؟
گفتم: پدر و مادرم فدایت باد، از آن‌رو می‌پرسم که در دینم از آن [[سود]] برده، بر دانشم افزوده شود، مبادا که با نادانستن حقیقت‌ [[گمراه]] شوم و خود از [[گمراهی]] خویش بی‌خبر باشم. از دیگر سو چه کسی را همانند شما می‌توانم بیابم تا پرسش‌های مرا پاسخ دهد؟
آن‌گاه گفت:
آن‌گاه گفت:
۲۱۸٬۴۷۸

ویرایش