←صبر امام باقر{{ع}}
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
=== [[صبر]] امام باقر{{ع}} === | === [[صبر]] امام باقر{{ع}} === | ||
صبر یکی از صفات ذاتی [[ائمّه]] [[پاکیزه]] از [[اهل بیت پیامبر]] اکرم{{صل}} بوده است. آنان بر تمام سختیهای [[روزگار]] و مرارتهای زمانه صبر کردند. آنان مصیبتهایی را به [[جان]] خریدند که [[کوهها]] نیز از کشیدن بار آنها [[ناتوان]] بوده است. حضرت [[سید]] الشّهداء [[امام حسین]]{{ع}} بر روی | صبر یکی از صفات ذاتی [[ائمّه]] [[پاکیزه]] از [[اهل بیت پیامبر]] اکرم{{صل}} بوده است. آنان بر تمام سختیهای [[روزگار]] و مرارتهای زمانه صبر کردند. آنان مصیبتهایی را به [[جان]] خریدند که [[کوهها]] نیز از کشیدن بار آنها [[ناتوان]] بوده است. حضرت [[سید]] الشّهداء [[امام حسین]]{{ع}} بر روی خاک کربلا با موجهایی از محنت و [[رنج]] و [[مشقّت]] روبرو گردید که هوش از سر هر [[انسان]] زندهای میرباید. در حالیکه این [[کلام]] [[زیبا]] را در زیر لب ترنّم میفرمود که: خداوندا بر [[قضاء]] تو صبر میکنم؛ چراکه معبودی جز تو وجود ندارد. امام باقر{{ع}} نیز مانند پدران پاکش در راه تحمّل [[سختی]] و محنت و [[مصیبت]] راه صبر را پیشه کرده است. اکنون به نمونههائی از این صبر عظیم توجّه میکنیم: | ||
۱. یکی از سختترین [[مصائب]] و ناراحتیهایی که بر [[ائمّه اطهار]] خصوصا امام باقر{{ع}} وارد شده بود ربودن [[مقام خلافت]] بوده که [[حقّ]] مسلّم و [[قطعی]] [[اهل بیت]]{{عم}} بوده و دیگر اعلام [[سبّ]] و [[لعن]] پدران گرامی آن حضرت بر منبر پیامبر اکرم{{صل}} و گلدسته [[مساجد]] بود. امام باقر{{ع}} این اهانتها را همواره میشنیدند. امّا در برابر آنها صبر پیشه کرده و امکان اینکه حتّی کلمهای بر زبان جاری کنند نداشتند. آن حضرت راه صبر پیشه کرده و [[خشم]] خود را فرو میخوردند و امر این [[ستمگران]] را به خداوندی واگذار میکردند که در [[روز قیامت]] به حقّ در میان [[بندگان]] خود [[قضاوت]] خواهد کرد. | ۱. یکی از سختترین [[مصائب]] و ناراحتیهایی که بر [[ائمّه اطهار]] خصوصا امام باقر{{ع}} وارد شده بود ربودن [[مقام خلافت]] بوده که [[حقّ]] مسلّم و [[قطعی]] [[اهل بیت]]{{عم}} بوده و دیگر اعلام [[سبّ]] و [[لعن]] پدران گرامی آن حضرت بر منبر پیامبر اکرم{{صل}} و گلدسته [[مساجد]] بود. امام باقر{{ع}} این اهانتها را همواره میشنیدند. امّا در برابر آنها صبر پیشه کرده و امکان اینکه حتّی کلمهای بر زبان جاری کنند نداشتند. آن حضرت راه صبر پیشه کرده و [[خشم]] خود را فرو میخوردند و امر این [[ستمگران]] را به خداوندی واگذار میکردند که در [[روز قیامت]] به حقّ در میان [[بندگان]] خود [[قضاوت]] خواهد کرد. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
۳. تاریخنویسان بهعنوان نمونهای از [[صبر]] و [[بردباری]] عظیم [[امام باقر]]{{ع}} این داستان را نقل کردهاند: آن حضرت روزی با [[اصحاب]] خود در جلسه درس نشسته بود. ناگهان از [[خانه]] آن حضرت صدای فریاد بلندی شنیده شد. یکی از [[غلامان]] امام باقر{{ع}} نزد آن حضرت آمد و مطلبی را خصوصی به آن حضرت عرض کرد. امام باقر{{ع}} در پاسخ او فرمودند: [[شکر]] [[خداوند]] را بر آنچه به ما داد. و هرآنچه از ما گرفت در [[حقیقت]] از آن خود او بود. | ۳. تاریخنویسان بهعنوان نمونهای از [[صبر]] و [[بردباری]] عظیم [[امام باقر]]{{ع}} این داستان را نقل کردهاند: آن حضرت روزی با [[اصحاب]] خود در جلسه درس نشسته بود. ناگهان از [[خانه]] آن حضرت صدای فریاد بلندی شنیده شد. یکی از [[غلامان]] امام باقر{{ع}} نزد آن حضرت آمد و مطلبی را خصوصی به آن حضرت عرض کرد. امام باقر{{ع}} در پاسخ او فرمودند: [[شکر]] [[خداوند]] را بر آنچه به ما داد. و هرآنچه از ما گرفت در [[حقیقت]] از آن خود او بود. | ||
[[زنان]] را از [[گریه]] بازدار و او را | [[زنان]] را از [[گریه]] بازدار و او را تجهیز و کفن نمایید. از خداوند برای خود طلب [[آرامش]] کنید. به مادر طفل نیز بگویید که تو در این ماجرا هیچ گناهی نداری و بهخاطر [[ترس]] و [[وحشت]] و درد و [[ناراحتی]] که از این واقعه بر تو وارد آمد تو را در [[راه خدا]] [[آزاد]] کردم. پس از این موضوع امام باقر{{ع}} به دنباله سخنان خود پرداخت. | ||
حاضران از هیبت آن حضرت | حاضران از هیبت آن حضرت جرأت سؤال کردن از چگونگی جریان را پیدا نکردند. سپس باردیگر آن [[غلام]] برگشت و به امام باقر{{ع}} عرض کرد که: ما کار تکفین او را به پایان رساندهایم. در این هنگام امام باقر{{ع}} دستور فرمود تا به همراه آن حضرت برای [[نماز]] بر جنازه فرزند آن حضرت و [[دفن]] او به پاخیزند و به [[یاران]] خود خبر داد و به آنها فرمود: «این کودک از کنیزی که به او حامله بود سقط شد و از [[دنیا]] رفت»<ref>عیون الاخبار و فنون الآثار، ص۲۱۸.</ref>. | ||
۴. همچنین [[روایت]] کردهاند که [[امام باقر]]{{ع}} پسری داشت که بسیار در نزد آن حضرت | ۴. همچنین [[روایت]] کردهاند که [[امام باقر]]{{ع}} پسری داشت که بسیار در نزد آن حضرت محبوب بود و آن حضرت وی را بسیار [[دوست]] میداشت. از [[قضا]] آن فرزند به [[بیماری]] [[مبتلا]] گردید و [[یاران امام باقر]]{{ع}} چون میدانستند که آن حضرت چه اندازه به این فرزند علاقهمند است، بر [[جان]] آن حضرت و سلامتیاش بیمناک گردیدند. امّا دیدند هنگامی که آن طفل از [[دنیا]] رفت [[امام]] آرام گرفته و [[صبر]] پیشه کردند، [[یاران]] به آن حضرت عرضه داشتند: ای [[فرزند پیامبر]] [[خدا]]{{صل}} علاقه شما به این طفل و [[بیتابی]] شما در بیماری او به حدّی بود که ما بر [[سلامتی]] شما بیمناک شدیم. امّا اکنون که او از دنیا رفته است میبینیم که شما [[آرامش]] یافته و صبر پیشه نمودهاید، امام باقر{{ع}} با دلی مالامال از آرامش، [[طمأنینه]] و رضایت به قضای الهی در پاسخ آنان فرمودند: «ما برای دست یافتن به آنچه میپسندیم خدا را میخوانیم، امّا اگر آنچه ما نمیپسندیم واقع گردید [[یقین]] میکنیم که این امر مورد پسند [[خداوند]] بوده؛ لذا با کاری که مورد پسند و [[رضایت خداوند]] است مخالفتی روا نمیداریم»<ref>تاریخ دمشق، ج۵۱، ص۵۲؛ عیون الاخبار، ص۵۷.</ref>. | ||
امام باقر{{ع}} در برابر گزش حوادث سوزناک دنیا خود را با [[سلاح]] صبر و [[بردباری]] مسلّح کرده بود. آن حضرت با فجایع و مصیبتهای زمانه با ارادهای پولادین و [[ایمانی]] [[راسخ]] روبهرو میگردید. امام باقر{{ع}} بدون هیچگونه [[ناراحتی]] و دلزدگی، مصیبتهای [[روزگار]] را تحمّل مینموده و در این راه جز دستیابی به [[اجر]] و [[پاداش]] در نزد [[خداوند متعال]] [[هدف]] و غرض دیگری نداشتند<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۷ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۷]]، ص ۳۵.</ref>. | امام باقر{{ع}} در برابر گزش حوادث سوزناک دنیا خود را با [[سلاح]] صبر و [[بردباری]] مسلّح کرده بود. آن حضرت با فجایع و مصیبتهای زمانه با ارادهای پولادین و [[ایمانی]] [[راسخ]] روبهرو میگردید. امام باقر{{ع}} بدون هیچگونه [[ناراحتی]] و دلزدگی، مصیبتهای [[روزگار]] را تحمّل مینموده و در این راه جز دستیابی به [[اجر]] و [[پاداش]] در نزد [[خداوند متعال]] [[هدف]] و غرض دیگری نداشتند<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۷ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۷]]، ص ۳۵.</ref>. |