مبانی جامعه‌شناختی و دولت‌شناختی حکومت امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{پرسش غیرنهایی}} {{جعبه اطلاعات پرسش | موضوع اصلی = مهدویت (پرسش)|بانک جامع...» ایجاد کرد)
 
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[پرونده:Pic1724.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[غلام رضا بهروزی لک]]]]
[[پرونده:Pic1724.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[غلام رضا بهروزی لک]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[غلام رضا بهروزی لک]]'''، در مقاله ''«[[حکومت جهانی حضرت مهدی (مقاله)|حکومت جهانی حضرت مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[غلام رضا بهروزی لک]]'''، در مقاله ''«[[حکومت جهانی حضرت مهدی (مقاله)|حکومت جهانی حضرت مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«اعتقاد به [[حکومت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} بر پیش فرض عدم کفایت راه حل‌های ارائه شده از سوی مکتب‌های بشری برای تأمین سعادت نهایی بشر مبتنی است. چنین اعتقادی در مقابل جریان فکری سکولار، که به جدایی حوزه‌های خصوصی و عمومی حیات آدمی و تفکیک عرصه [[دین]] و سیاست و تقلیل [[دین]] به عرصه‌ای خصوصی حیات آدمی معتقد است، قرار دارد. بر این بنیاد، به نظر می‌رسد برای رسیدن به راه حل الهی درباره پایان جهان و تشکیل [[حکومت]] فراگیر دینی، پرداختن به سکولاریسم از منظر انسان‌شناسی ضرورت دارد. فرض چنین مباحثی در کلام سنتی ما در مباحث مربوط به "حسن بعثت" و "حسن تکلیف" به نوعی مطرح شده است. پیش فرض بعثت [[انبیا]] و ارسال‌های غیبی، نیاز انسان به [[پیامبر]] و عدم کفایت عقل بشری برای هدایت بشر است، این نیاز می‌تواند در فردی و اجتماعی مطرح شود. متکلمان اسلامی، با رد شبهه برهمون‌ها در کفایت تا بشر، به اثبات چنین نیازهایی پرداخته‌اند. عمده‌ترین استدلالهای متکلمان مسلمان برای لزوم بعثت، بر ضرورت وجود قانونی الهی در زندگی بشر استوار است. [[خواجه نصیرالدین]] برای اثبات ضرورت بعثت [[انبيا]] و حسن تکلیف چنین استدلال می‌کند: بقای نوع انسان به بقای اشخاص امری حسن است؛ این هدف جز با همیاری و تعاون حاصل نمی‌شود؛ حیات اجتماعی محل وقوع تنازع است؛ برای رفع تنازع، وضع قانون و سنت مبتنی بر عدل ضرورت دارد؛ اگر همه مردم در وضع قانون شرکت کنند، تنازع پایدار می‌ماند؛ پس ناگزیر قانون باید به وسیله کسی که به سبب کمال قوایش از دیگر انسان‌ها متمایز است، وضع شود؛ شناخت این فرد با معجزه‌ای که بر درستی گفتارش گواهی دهد، محقق می‌شود؛ مردم به دلیل تفاوت مزاج در پذیرش خیر و شر متفاوتند. پس لازم است شریعت تا هنگام از بین رفتن آن بقا یابد. بنابراین، عباداتی که یادآور صاحب شریعت باشد، بر مردم واجب است. این عبادت‌ها سه گونه منافع دارد: ریاضت نفس به تفکر و نظر در أمور الهی و تذکر به خیر و شر اخروی برای حفظ زندگی.<ref> علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قسم الالهيات، تعلیق جعفر سبحانی، ص ۹۸</ref>. مهم‌ترین ویژگی استدلال خواجه نصیر آن است که بر نیاز انسان به قانون اجتماعی تکیه دارد و براین اساس، دین را به عرصه سیاسی - اجتماعی وارد می‌سازد. ابن سینا با استناد به عنایت الهی به نظام حسن چنین استدلال می‌کند: بر خداوندی که عنایتش توجه به جزئی‌ترین نیازهای بشری را اقتضا دارد، لازم است برای هدایت انسان نیز اقدام کند. انسان موجودی اجتماعی است و نیازهایش از طریق همکاری و تعاون با دیگران رفع می‌گردد؛ از این رو، سنت و قانون مبتنی بر عدل ضرورت پیدا می‌کند. این سنت گذار عادل، باید بشر باشد. [[بوعلی سینا]] در ادامه می‌گوید: پس حاجت به این انسان در بقای نوع انسان و تحصل وجودی‌اش، از حاجت به رویانیدن مو بر پلک و ابروان و گودکردن کف پاها و منافع دیگری که در بقای نوع آدمی ضرورت ندارد، شدیدتر است. پس جایز نیست عنایت برتر خداوند چنین منافعی را اقتضا کند، ولی این نفع سنت‌گذار اجتماعی را که اساس منافع است، اقتضا نکند.<ref> بوعلی سینا، النجاة، ص ۳۰۴ </ref> [[ابن سینا]] در رساله عيون الحكمه عقل را تنها ملاک امور نظری می‌داند؛ مبادی اقسام سه گانه حکمت نظری را تنها با قوت عقلیه قابل درک می‌خواند و ارشادات شرايع در این باب را صرفا آگاهی بخش می‌شمارد، اما در مسائل عملی و مبادی حکمت عملی معتقد است: مبدأ این علوم سه گانه حکمت مدنی، منزلی و خلقی از شریعت الهی به دست می‌آید و کمالات حدودش با شریعت روشن می‌گردد. بعد از بیان شریعت، قوه نظری بشر به استنباط قوانین عملی می‌پردازد و استعمال آن قوانین در جزئیات را معین می‌سازد.<ref> ابن سینا، مجموعه رسائل، ص ۳۰</ref> این دیدگاه، تکالیف شرعی را در امور عملی ضرورت می‌بخشد. چنان که معلوم شد، در کلام اسلامی او، انسان از [[وحی]] و شریعت الهی بی‌نیاز نیست؛ ثانياً، این شریعت لزوما باید ابعاد اجتماعی و سیاسی حیات آدمی را نیز شامل شود. بر اساس این دیدگاه، تنها راه حل مطلوب برای سعادت فردی و اجتماعی انسان، التزام به شرايع الهی در ابعاد فردی و اجتماعی است. این نیاز مطلق می‌نماید و به ماهیت و چیستی انسان باز می‌گردد؛ بدین سبب در تمامی اعصار وجود دارد. بنابراین، [[حکومت جهانی]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} که واپسین راه حل سعادت بشر به شمار می‌آید، باید بر شریعت الهی مبتنی باشد. بدین ترتیب، [[حکومت]] موعود لزوما دینی است. این نگاه به انسان و پیوند آن با [[حکومت]] دینی با نگارش سکولار، تقابل جدی دارد. طبق دیدگاه سکولار که در سنت مسیحی ریشه داشته و در عصر مدرن بر اندیشه غرب سایه افکنده، انسان محور امور است. در این نگرش، حوزه عمومی از حوزه خصوصی جدا می‌شود و دین به عرصه خصوصی محدود می‌گردد. ره آورد این دیدگاه، افزون بر مکاتب فکری غرب، در نظریه فوکویاما درباره پایان تاریخ و حاکمیت نهایی لیبرال دموکراسی قابل مشاهده است. نظریه پایان تاریخ فوکویاما با ایده [[حکومت جهانی]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} تقابل مستقیم دارد. باید ریشه این تقابل را در رویارویی نوع انسان شناسی اسلام و غرب جست و جو کرد. برای اثبات لزوم دینی بودن [[حکومت جهانی]] موعود می‌توان استدلال مبتنی بر انسان شناسی را از زاویه دیگری نیز مطرح کرد. در این زاویه دید، بر تجربه تأسیس مکاتب سیاسی و فکری مختلف از سوی انسان در طول تاریخ تأكید می‌شود. مبنای آن، تاریخ پرفراز و نشیب و آشفته اندیشه بشر است. در طول تاریخ، مکتب‌های فکری سیاسی بشری بسیار ظهور کرده و برای تنظیم و اداره امور فردی و اجتماعی انسان، برنامه‌های گوناگون ارائه داده اند. همه این مکتب ها به تدریج به گستره عمل راه یافتند و ناکارآمدی خویش را نمایان ساختند. وضعیت آشفته مکتب‌های بشری در دوران پسامدرن<ref>Postmodernism </ref> بیشتر آشكار گشته است تفکر پسامدرن، با نفی عقلانیت مدرن غرب و سوژه انسانی، کل اندیشه انسانی را اسیر ساختارهای زبانی و قدرت می داند و معتقد است، هر تفکری بر وضعیتی خاص و تعمیم ناپذیر استوار است؛ از این رو، هرگونه روایت کلان و حکم کلی تفی می‌شود و مدرنیته که در پی ارائه حکم کلان برای کل بشر است، متزلزل می‌گردد. در واقع می توان پست مدرنیسم را بن بست عقل بشری خواند.<ref> سولومون در کتاب خویش می کوشد، مراحل ظهور و افول خود را در فلسفه غرب تبیین کند. ر. ک: رابرت سولومون، فلسفی اروپایی از نیمه دو قرن هیجدهم تا واپسین دهه قرن بیستم طلوع و افول خود، ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی </ref>. در موقعیتی که حکم کلی و روایت کلان دست نیافتنی می نماید، انسان برای اداره زندگی و نیل به سعادت، جز تمسک بر ریسمان الهی چاره ای نخواهد داشت. بنابراین، آیات قرآنی کاملا معنا می‌یابد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يحْييكُمْ"}}﴾}}<ref>ای کسانی که ایمان آورده اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد؛ سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>. عقلی که با این چشمه زندگی بخش پیوند برقرار می‌سازد، با نخستین حدیث مذكور در آغاز اصول کافی اکرام می‌شود و خداوند به عزت و جلال خویش سوگند می‌خورد که موجودی از آن بهتر نیافریده است.<ref> کافی، ج ۱، ص ۱۰</ref> با توجه به این مباحث، می‌توان نتیجه گرفت که در انسان شناسی برآمده از [[وحی]]، واپسین راه حل بشریت لزوم دینی خواهد بود»<ref>[[غلام رضا بهروزی لک|بهروزی لک، غلام رضا]]؛ [[حکومت جهانی حضرت مهدی (مقاله)|حکومت جهانی حضرت مهدی]]، ص ۳۱۲ تا ۳۱۶.</ref>.
::::::«مراد از مبانی جامعه‌شناختی و دولت شناختی مجموعه مباحث کلامی و فلسفی است که به چیستی جامعه و دولت و غایت آنها مربوط می‌شود. پرسش‌های مرتبط با این جنبه از [[حکومت جهانی]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} چنین است:
::::#آیا در عصر ظهور، شرکت در زندگی اجتماعی برای کمال فردی ضرورت دارد؟
::::#هدف زندگی اجتماعی در عصر ظهور چیست؟
::::#ضرورت دولت در عصر ظهور چیست؟
::::#وجه دینی بودن دولت در عصر ظهور چیست؟
::::#علت انتصابی بودن حاکم در دولت جهانی [[حضرت مهدی]] {{ع}} چیست؟
::::#غایت و اهداف دولت جهانی [[حضرت مهدی]] {{ع}} چیست؟»<ref>[[غلام رضا بهروزی لک|بهروزی لک، غلام رضا]]؛ [[حکومت جهانی حضرت مهدی (مقاله)|حکومت جهانی حضرت مهدی]]، ص ۳۱۷ تا ۳۱۸.</ref>.


==پرسش‌های وابسته==
==پرسش‌های وابسته==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش