۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن') |
|||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
[[پرونده:11720.JPG|100px|right|بندانگشتی|[[سید علی هاشمی ۱|هاشمی]]]] | [[پرونده:11720.JPG|100px|right|بندانگشتی|[[سید علی هاشمی ۱|هاشمی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' نویسنده کتاب ''«[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' نویسنده کتاب ''«[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | ||
::::::«به نظر میرسد آیاتی از قرآن بر خطای دانشهای عادی پیامبران دلالت دارند. در ادامه، برخی از این موارد را ـ که در بحث افزایشپذیری علوم آنان نیز بدانها اشاره شد ـ ذکر میکنیم. [[حضرت نوح]]{{ع}} در تطبیق وعده خداوند بر نجات خانوادهاش اشتباه کرد و خداوند او را به این خطا آگاه ساخت. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، فرشتگانی را که برای دادن بشارت فرزند و هلاکت قوم لوط نزد ایشان آمده بودند، نشناخت و گمان کرد که آنها انسانهای عادیاند. آن حضرت غذایی برای آنان تهیه کرد؛ اما آنان نخوردند و [[ابراهیم]]{{ع}} از مشاهده این رفتار نگران شد. [[حضرت لوط]]{{ع}} نیز این فرشتگان را نشناخت و از مشاهده آنان ـ به دلیل رفتار قومش ـ بسیار نگران شد. این آیات نشان میدهند که این دو [[پیامبر]]، پس از مشاهده این فرشتگان میپنداشتند که آن فرشتگان انسانهایی هستند که نزد ایشان آمدهاند. [[حضرت موسی]]{{ع}} هنگام مشاهده نور از جانب وادی مقدس طوی گمان کرد که آنجا آتشی فراهم است و به قصد تهیه آتش یا خبر آوردن، به آنجا قدم نهاد. بنابراین گمان عادی ایشان خطا بوده است. در ماجرای فتنه سامری، آن حضرت ابتدا گمان کرد که برادرش [[حضرت هارون]]{{ع}} در انجام مأموریتش کوتاهی کرده است و از همین روی با او تندی کرد. دلیل تندی [[حضرت موسی]]{{ع}} با [[حضرت هارون]]{{ع}} هر چه بوده، گمانی نادرست بوده است. به همین دلیل، پس از توضیح [[حضرت هارون]]{{ع}} آرام شد. (...) اینگونه آیات نشان میدهند که علوم عادی پیامبران، دستکم برخی از این علوم که تأییدهای الهی همراه آن نبوده است، گرفتار خطا شدهاند. البته در آیات قرآن شاهدی بر خطای دانش عادی [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} دیده نشد. در مقابل، به نظر میرسد علوم الهی و ویژه پیامبران و برگزیدگان خداوند، با عصمت همراه بوده است. اقتضای اینکه خداوند این علوم را به طور ویژه به برگزیدگان خود داده، این است که این علوم، درست و خطاناپذیر باشند. در برخی آیات، این برگزیدگی چنین بیان شده است:{{عربی|اندازه= | ::::::«به نظر میرسد آیاتی از قرآن بر خطای دانشهای عادی پیامبران دلالت دارند. در ادامه، برخی از این موارد را ـ که در بحث افزایشپذیری علوم آنان نیز بدانها اشاره شد ـ ذکر میکنیم. [[حضرت نوح]]{{ع}} در تطبیق وعده خداوند بر نجات خانوادهاش اشتباه کرد و خداوند او را به این خطا آگاه ساخت. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، فرشتگانی را که برای دادن بشارت فرزند و هلاکت قوم لوط نزد ایشان آمده بودند، نشناخت و گمان کرد که آنها انسانهای عادیاند. آن حضرت غذایی برای آنان تهیه کرد؛ اما آنان نخوردند و [[ابراهیم]]{{ع}} از مشاهده این رفتار نگران شد. [[حضرت لوط]]{{ع}} نیز این فرشتگان را نشناخت و از مشاهده آنان ـ به دلیل رفتار قومش ـ بسیار نگران شد. این آیات نشان میدهند که این دو [[پیامبر]]، پس از مشاهده این فرشتگان میپنداشتند که آن فرشتگان انسانهایی هستند که نزد ایشان آمدهاند. [[حضرت موسی]]{{ع}} هنگام مشاهده نور از جانب وادی مقدس طوی گمان کرد که آنجا آتشی فراهم است و به قصد تهیه آتش یا خبر آوردن، به آنجا قدم نهاد. بنابراین گمان عادی ایشان خطا بوده است. در ماجرای فتنه سامری، آن حضرت ابتدا گمان کرد که برادرش [[حضرت هارون]]{{ع}} در انجام مأموریتش کوتاهی کرده است و از همین روی با او تندی کرد. دلیل تندی [[حضرت موسی]]{{ع}} با [[حضرت هارون]]{{ع}} هر چه بوده، گمانی نادرست بوده است. به همین دلیل، پس از توضیح [[حضرت هارون]]{{ع}} آرام شد. (...) اینگونه آیات نشان میدهند که علوم عادی پیامبران، دستکم برخی از این علوم که تأییدهای الهی همراه آن نبوده است، گرفتار خطا شدهاند. البته در آیات قرآن شاهدی بر خطای دانش عادی [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} دیده نشد. در مقابل، به نظر میرسد علوم الهی و ویژه پیامبران و برگزیدگان خداوند، با عصمت همراه بوده است. اقتضای اینکه خداوند این علوم را به طور ویژه به برگزیدگان خود داده، این است که این علوم، درست و خطاناپذیر باشند. در برخی آیات، این برگزیدگی چنین بیان شده است:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ*ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ}}﴾}}<ref>(و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم*این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون میشود)، یوره مبارکه انعام، آیه ۸۷و۸۸.</ref> لازمه چنین برگزیدگی و هدایت الهی آن است که دانش اعطایی به ایشان، صحیح و مطابق با واقع باشد؛ وگرنه دانشی که خطا در آن باشد، منسوب به خداوند نیست و منت و لطف الهی به شمار نمیآید. بنابراین اقتضای علوم ویژه الهی، عصمت این علوم است. در آیاتی دیگر، خداوند بهصراحت از حفاظت علوم ویژه و الهی عطاشده به پیامبران سخن گفته است: "دانای نهان است. کسی را بر [[غیب]] خود آگاه نمیکند؛ جز فرستادهای را که از او خشنود باشد، که [در این صورت] برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی برخواهد گماشت، تا معلوم بدارد که پیامهای پروردگار خود را رسانیدهاند و [خدا] بدان چه نزد ایشان است احاطه دارد و هر چیزی را به عدد شماره کرده است". این آیات بهروشنی نشان میدهند که پیامهای الهی خداوند، از طریق رسولانش با حفاظت ویژه به پیامبران رسیده و توسط ایشان به مردم ابلاغ میشود و در این مسیر، خطایی رخ نمیدهد؛ زیرا در این صورت، پیام خدا بهدرستی به مردم ابلاغ نخواهد شد. این همان نکتهای است که در پایان آیات یادشده بهعنوان دلیل محافظت از علوم غیبی دادهشده به پیامبران بیان شده است؛ یعنی اگر پیامبران در دریافت و ابلاغ علوم وحیانی معصوم نباشند، پیام خداوند بهدرستی به مردم نخواهد رسید و این مخالف خواست خداوند و هدف بعثت پیامبران است. بنابراین از آیات یادشده میتوان اینگونه استفاده کرد که پیامبران در علوم ویژه و موهبتی خود معصوماند؛ هرچند در برخی دانشهای عادی آنان، مانند شواهد یادشده، خطاپذیری دیده میشود. البته چنین خطاهایی، محدود و مربوط به مواردی است که ارتباطی به شأن هدایتگری آنان ندارد. از مطالعه واکنشهای مؤمنان به ادیان الهی در مقابل پیامبرانشان، و مسلمانان در برابر قرآن کریم و سخنان [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}}، این نکته را میتوان دریافت که آنان با شک و تردید به علوم وحیانی نمینگریستند؛ بلکه آن را حکم قطعی خداوند میدانستند و عصمت پیامبران را، دستکم در قلمرو دریافت و ابلاغ وحی، پذیرفته بودند. حوادثی مانند سخنان شکاکانه نعمانبنحارث، نادر و نوعی ضعف در دینداری او تلقی میشده است»<ref>[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص ۱۴۲.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین بیابانی اسکوئی؛}} | {{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین بیابانی اسکوئی؛}} | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
[[پرونده:11934.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:11934.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
'''خانم [[حدیثه عسگری]] در [http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx وبگاه حوزه علمیه حضرت رقیه]'''، در این باره گفته است: | '''خانم [[حدیثه عسگری]] در [http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx وبگاه حوزه علمیه حضرت رقیه]'''، در این باره گفته است: | ||
::::::«خداوند متعال خطاب به [[رسول اکرم]]{{صل}} میفرماید: {{عربی|اندازه= | ::::::«خداوند متعال خطاب به [[رسول اکرم]]{{صل}} میفرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}﴾}}؛<ref>«و خدا کتاب و حکمت بر تو نازل کرد، و آنچه را نمیدانستی به تو آموخت، و تفضل خدا بر تو همواره بزرگ بوده است»؛ سوره نسا، آیه ۱۱۳.</ref> از این آیه شریفه استفاده میشد که خداوند دو نوع علم به پیغمبر اکرم تعلیم نموده است: یکی، تعلیم از راه وحی و نزول روح الامین بر ایشان، که {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}﴾}}<ref>«خدا کتاب و حکمت بر تو نازل کرد»؛ سوره نسا، آیه ۱۱۳.</ref> بیانگر آن است. و دیگری، {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}}﴾}}؛<ref>«و آنچه را نمیدانستی به تو آموخت»؛ سوره نسا، آیه ۱۱۳.</ref> که نوعی القا بر قلب [[پیغمبر]] و [[الهام]] الهی بدون واسطه ملک و انزال آن است. این موهبت الهی همان عصمت و نوعی علم است که بر تمام قوای طبیعی و غرایز و امیال نفسانی غالب و صاحبش را از گمراهی و گناه به طور کلی باز میدارد و به واسطه آن نسبت به گناه تنفر و انزجار قلبی پیدا میکند. عصمت نوعی علم است که صاحبش را به طور دائم و برای همیشه در راه بندگی قرار میدهد، و مانع از صدور معصیت از او میشود نه از قبیل علم متعارف به حسن و قبح فعل یا علم به مصلحت و مفسده آن؛ زیرا این گونه علم گاهی با گمراهی و ارتکاب عصیان و گناه جمع میشود. و انسان با اینکه قبح و مفسده فعل را میداند، در عین حال، قوه شهویه یا غضبیه بر او غالب میگردد و مرتکب آن فعل میشود»<ref>[http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]</ref> | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||