جز
جایگزینی متن - 'خدامراد]]،فرهنگنامه' به 'خدامراد، [[فرهنگنامه'
(صفحهای تازه حاوی «{{خرد}} {{مهدویت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center;...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'خدامراد]]،فرهنگنامه' به 'خدامراد، [[فرهنگنامه') |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
*دانشوران علم رجال درباره شرح حال او چندان بحث نکردهاند؛ لذا جامعترین سخن درباره ایشان، کلام [[شیخ طوسی]] در کتاب الغیبة است. | *دانشوران علم رجال درباره شرح حال او چندان بحث نکردهاند؛ لذا جامعترین سخن درباره ایشان، کلام [[شیخ طوسی]] در کتاب الغیبة است. | ||
*[[شیخ طوسی]] درباره "[[شریعی]]" مینویسد: نخستین کسی که به دروغ و افترا، ادعای نیابت خاص از جانب [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} کرد، شخصی معروف به "[[شریعی]]" بود. جماعتی از عالمان، از [[ابو محمد تلعکبری]] از [[ابو علی محمد بن همام]] نقل کردهاند: کنیه [[شریعی]] "ابو محمد" بود. | *[[شیخ طوسی]] درباره "[[شریعی]]" مینویسد: نخستین کسی که به دروغ و افترا، ادعای نیابت خاص از جانب [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} کرد، شخصی معروف به "[[شریعی]]" بود. جماعتی از عالمان، از [[ابو محمد تلعکبری]] از [[ابو علی محمد بن همام]] نقل کردهاند: کنیه [[شریعی]] "ابو محمد" بود. | ||
*[[تلعکبری]] میگفت: "گمان دارم نام وی حسن باشد". او از اصحاب [[امام هادی]]{{ع}} و [[امام حسن عسکری]]{{ع}} به شمار میآمد. او نخستین کسی است که مدعی مقامی شد که خداوند سبحانه و تعالی برای او قرار نداده بود و شایسته آن هم نبود. در این خصوص، بر خدا و حجّتهای پروردگار دروغ بست و چیزهایی به آنان نسبت داد که شایسته مقام والای آنان نبود و آنها از آن به دور بودند؛ از اینرو، شیعیان هم او را ملعون دانسته و از وی دوری جستند و توقیعی از جانب [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} درباره نفرین و دوری از وی صادر شد<ref> شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]،[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص:۱۶۷ - ۱۶۸.</ref>. | *[[تلعکبری]] میگفت: "گمان دارم نام وی حسن باشد". او از اصحاب [[امام هادی]]{{ع}} و [[امام حسن عسکری]]{{ع}} به شمار میآمد. او نخستین کسی است که مدعی مقامی شد که خداوند سبحانه و تعالی برای او قرار نداده بود و شایسته آن هم نبود. در این خصوص، بر خدا و حجّتهای پروردگار دروغ بست و چیزهایی به آنان نسبت داد که شایسته مقام والای آنان نبود و آنها از آن به دور بودند؛ از اینرو، شیعیان هم او را ملعون دانسته و از وی دوری جستند و توقیعی از جانب [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} درباره نفرین و دوری از وی صادر شد<ref> شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص:۱۶۷ - ۱۶۸.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |