اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا در شورای تعیین خلیفه سوم شرکت کرد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص'
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۵: خط ۲۵:
::::#'''نقض دیدگاه [[خلیفه دوم]]:'''یکی از علل حضور حضرت در شورای [[تعیین]] [[خلیفه]] نقض دیدگاه [[خلیفه دوم]] است، وی بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} با ادعای [[حدیث]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} که نباید [[نبوت]] و [[حکومت]] در یک خاندان "بنی‌هاشم" جمع شود، با [[خلافت]] حضرت مخالفت نمود. امّا با [[تعیین]] [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان یک کاندیدا برای [[حکومت]] عملاً به نقض دیدگاه پیشین خود پرداخت. [[حضرت علی]]{{ع}} یکی از علل حضور خود در شورای مزبور را نکته فوق بیان می‌کند. چنان‌که در جواب پیشنهاد [[ابن‌عباس]] مبنی بر عدم حضور در [[شورا]] به دلیل آشکار بودن [[خلافت]] عثمان، فرمود:{{عربی|اندازه=150%|"و أنا أعلم‏ ذلك‏ و لكني‏ أدخل‏ معهم‏ في‏ الشورى‏ لأن‏ عمر قد أهلني الآن للخلافة و كان قبل ذلك يقول إن رسول الله ص قال إن النبوة و الإمامة لا يجتمعان في بيت فأنا أدخل في ذلك لأظهر للناس مناقضة فعله لروايته‏"}} <ref>شرح [[نهج‌البلاغه]]، ج ۱، ص ۱۸۹ و ج ۱۰، ص ۲۸۵؛ موسوعة الامام [[امام علی|علی]]{{ع}}، ج ۳، ص ۱۱۹.</ref>. مشخص است که اگر کذب بودن [[روایت]] [[عمر]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} مبنی بر عدم جمع [[نبوت]] و [[خلافت]] نشان داده نشود، بعد از مرگ عثمان، [[خلافت]] [[حضرت علی]]{{ع}} و دیگر [[امامان]] با طرح [[حدیث]] کذب عملاً طرد و نامشروع جلوه خواهد کرد و چنین امری به [[انحراف]] در رکن اصلی [[دین]] یعنی [[امامت]] منجر می‌شود.  
::::#'''نقض دیدگاه [[خلیفه دوم]]:'''یکی از علل حضور حضرت در شورای [[تعیین]] [[خلیفه]] نقض دیدگاه [[خلیفه دوم]] است، وی بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} با ادعای [[حدیث]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} که نباید [[نبوت]] و [[حکومت]] در یک خاندان "بنی‌هاشم" جمع شود، با [[خلافت]] حضرت مخالفت نمود. امّا با [[تعیین]] [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان یک کاندیدا برای [[حکومت]] عملاً به نقض دیدگاه پیشین خود پرداخت. [[حضرت علی]]{{ع}} یکی از علل حضور خود در شورای مزبور را نکته فوق بیان می‌کند. چنان‌که در جواب پیشنهاد [[ابن‌عباس]] مبنی بر عدم حضور در [[شورا]] به دلیل آشکار بودن [[خلافت]] عثمان، فرمود:{{عربی|اندازه=150%|"و أنا أعلم‏ ذلك‏ و لكني‏ أدخل‏ معهم‏ في‏ الشورى‏ لأن‏ عمر قد أهلني الآن للخلافة و كان قبل ذلك يقول إن رسول الله ص قال إن النبوة و الإمامة لا يجتمعان في بيت فأنا أدخل في ذلك لأظهر للناس مناقضة فعله لروايته‏"}} <ref>شرح [[نهج‌البلاغه]]، ج ۱، ص ۱۸۹ و ج ۱۰، ص ۲۸۵؛ موسوعة الامام [[امام علی|علی]]{{ع}}، ج ۳، ص ۱۱۹.</ref>. مشخص است که اگر کذب بودن [[روایت]] [[عمر]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} مبنی بر عدم جمع [[نبوت]] و [[خلافت]] نشان داده نشود، بعد از مرگ عثمان، [[خلافت]] [[حضرت علی]]{{ع}} و دیگر [[امامان]] با طرح [[حدیث]] کذب عملاً طرد و نامشروع جلوه خواهد کرد و چنین امری به [[انحراف]] در رکن اصلی [[دین]] یعنی [[امامت]] منجر می‌شود.  
::::#'''رفع اتهام استبداد به رأی:''' عدم حضور حضرت در شورای مزبور یک لازمه منفی هم داشت و آن این بود که [[اکثریت]] عوام [[مردم]] چنین گمان می‌کردند حضرت خود را از دیگر [[صحابه]] و اعضای شورا، [[برتر]] و مافوق می‌داند و این یک نوع استبداد به رأی و خود‌بزرگی تلقّی می‌شد، حضرت برای مقابله با این گمان در [[شورا]] حضور یافت.  
::::#'''رفع اتهام استبداد به رأی:''' عدم حضور حضرت در شورای مزبور یک لازمه منفی هم داشت و آن این بود که [[اکثریت]] عوام [[مردم]] چنین گمان می‌کردند حضرت خود را از دیگر [[صحابه]] و اعضای شورا، [[برتر]] و مافوق می‌داند و این یک نوع استبداد به رأی و خود‌بزرگی تلقّی می‌شد، حضرت برای مقابله با این گمان در [[شورا]] حضور یافت.  
::::#'''[[نصوص]] و رفتار حضرت ناقض [[مشروعیت]] خلفا:'''ممکن است این [[شبهه]] وارد شود که حضرت با حضور خود در شوراء، عملاً [[مشروعیت]] دو [[خلیفه]] پیشین و [[خلیفه سوم]] را [[تأیید]] کرد. لکن چنین احتمالی برای نسل‌های بعدی که با [[روایات]] حضرت دال بر غاصب خواندن خلفای پیشین خود و [[احتجاج]] حضرت به اصل [[نصب]] در روز شورا آشنا هستند<ref>ر.ک: کنز العمال، ج ۵، ص ۷۲۴، ح ۱۴۲۴۳؛ الصواعق المحرقه، ب ۱۱؛ مناقب خوارزمی، ص ۲۱۳.</ref> در خور اعتنا نیست؛ چرا که حضور حضرت در [[شورا]] با توجیهات متعددی - که اشاره رفت - صورت گرفته و به مسئله [[مشروعیت]] [[خلافت]] ربطی ندارد، باری اگر [[روایات]] حضرت در انتقاد از خلفای پیشین وجود نداشت و حضرت در [[شورا]] به [[نصوص]] [[احتجاج]] نمی‌کرد <ref>[[احتجاج]] طبرسی، ج ۱، ص ۱۹۷؛ الغدیر، ج ۱، ص ۱۶۰ و ج ۳، ص ۱۳۳.</ref>، برای چنین احتمالی مجالی وجود داشت، اما [[نصوص]] حضرت احتمال فوق را برنمی‌تابد. علاوه آن‌که حضرت در همان شورای [[تعیین]] [[خلیفه]] به عدم رضایت خود از سیرهٔ دو [[خلیفه]] پیشین تصریح نمود، آن وقتی بود که عبدالرّحمن یکی از اعضای شورا، رأی خود به حضرت را به [[عمل]] به [[کتاب]] و [[سنت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و سیرهٔ دو [[خلیفه]] پیشین "شیخین" متوقف نمود، حضرت تأکید نمود که تنها به [[کتاب]] و [[سنت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و سیرهٔ خود [[عمل]] خواهد کرد. این‌که حضرت از [[عمل]] به سیرهٔ «شیخین» استنکاف می‌نماید، خود گویای عدم رضا و عدم [[مشروعیت]] سیرهٔ آن دو [[مقام]] است، علاوه این‌که خاطرنشان نمود قول و [[عمل]] به سیرهٔ [[شیخین]] - توسط رقیب حضرت یعنی [[عثمان]] صورت گرفت - با اصل [[کتاب]] و [[سنت]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] سازگاری ندارد و بدین‌سان حضرت هم [[مشروعیت]] و ناسازگاری سیرهٔ دو [[خلیفه]] پیشین و نیز [[خلیفه]] بعدی را نشان و ثابت کرد»<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص:۳۱۶ - ۳۲۱.</ref>.
::::#'''[[نصوص]] و رفتار حضرت ناقض [[مشروعیت]] خلفا:'''ممکن است این [[شبهه]] وارد شود که حضرت با حضور خود در شوراء، عملاً [[مشروعیت]] دو [[خلیفه]] پیشین و [[خلیفه سوم]] را [[تأیید]] کرد. لکن چنین احتمالی برای نسل‌های بعدی که با [[روایات]] حضرت دال بر غاصب خواندن خلفای پیشین خود و [[احتجاج]] حضرت به اصل [[نصب]] در روز شورا آشنا هستند<ref>ر.ک: کنز العمال، ج ۵، ص ۷۲۴، ح ۱۴۲۴۳؛ الصواعق المحرقه، ب ۱۱؛ مناقب خوارزمی، ص ۲۱۳.</ref> در خور اعتنا نیست؛ چرا که حضور حضرت در [[شورا]] با توجیهات متعددی - که اشاره رفت - صورت گرفته و به مسئله [[مشروعیت]] [[خلافت]] ربطی ندارد، باری اگر [[روایات]] حضرت در انتقاد از خلفای پیشین وجود نداشت و حضرت در [[شورا]] به [[نصوص]] [[احتجاج]] نمی‌کرد <ref>[[احتجاج]] طبرسی، ج ۱، ص ۱۹۷؛ الغدیر، ج ۱، ص ۱۶۰ و ج ۳، ص ۱۳۳.</ref>، برای چنین احتمالی مجالی وجود داشت، اما [[نصوص]] حضرت احتمال فوق را برنمی‌تابد. علاوه آن‌که حضرت در همان شورای [[تعیین]] [[خلیفه]] به عدم رضایت خود از سیرهٔ دو [[خلیفه]] پیشین تصریح نمود، آن وقتی بود که عبدالرّحمن یکی از اعضای شورا، رأی خود به حضرت را به [[عمل]] به [[کتاب]] و [[سنت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و سیرهٔ دو [[خلیفه]] پیشین "شیخین" متوقف نمود، حضرت تأکید نمود که تنها به [[کتاب]] و [[سنت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و سیرهٔ خود [[عمل]] خواهد کرد. این‌که حضرت از [[عمل]] به سیرهٔ «شیخین» استنکاف می‌نماید، خود گویای عدم رضا و عدم [[مشروعیت]] سیرهٔ آن دو [[مقام]] است، علاوه این‌که خاطرنشان نمود قول و [[عمل]] به سیرهٔ [[شیخین]] - توسط رقیب حضرت یعنی [[عثمان]] صورت گرفت - با اصل [[کتاب]] و [[سنت]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] سازگاری ندارد و بدین‌سان حضرت هم [[مشروعیت]] و ناسازگاری سیرهٔ دو [[خلیفه]] پیشین و نیز [[خلیفه]] بعدی را نشان و ثابت کرد»<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۳۱۶ - ۳۲۱.</ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
۲۱۸٬۱۰۷

ویرایش