چه کسانی از تولد امام مهدی اطلاع یافته‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۷: خط ۲۷:
:::::*«"ابو غانم" از خادمان منزل [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بوده که از تولد [[حضرت مهدی]] {{ع}} اطلاع یافته و خبر داده است<ref>ارشاد مفید، ص ۳۲۰؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵.</ref>. ابو غانم می‌گوید: [[حضرت قائم]] {{ع}} در گهواره بود. به محضرش شرفیاب شدم، فرمود: صندل قرمز پیش من بیاور! وقتی آوردم، فرمودند: مرا می‌شناسی‌؟ گفتم: آری، شما مولای من و فرزند مولای من هستید. فرمود: آن را سؤال نکردم. گفتم منظور خود را بیان فرمایید. فرمودند: من خاتم اوصیا هستم، خداوند به وسیله من، بلا را از اهل و شیعیانم دفع می‌کند<ref>کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۸۹؛ غیبة طوسی، ص ۱۴۸.</ref>. باز ابو غانم از دیدار دیگری سخن می‌گوید که در آن گروهی از شیعیان افتخار حضور داشته‌اند، وی می‌گوید: برای ابو محمد [[امام حسن عسکری]] {{ع}} فرزندی متولد شد که اسم او را محمد گذاشت. روز سوم ولادتش او را بر اصحاب خود نشان داد و فرمود: "این (مولود) امام و سرپرست شما بعد از من است و جانشین من است در میان شما. این همان [[قائم]] {{ع}} است که گردن‌ها برای انتظار به سوی او کشیده می‌شود، وقتی که زمین از ظلم و جور پر شده باشد، قیام می‌کند و زمین را از عدل و داد پر می‌کند<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ۵۱۰.</ref>.
:::::*«"ابو غانم" از خادمان منزل [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بوده که از تولد [[حضرت مهدی]] {{ع}} اطلاع یافته و خبر داده است<ref>ارشاد مفید، ص ۳۲۰؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵.</ref>. ابو غانم می‌گوید: [[حضرت قائم]] {{ع}} در گهواره بود. به محضرش شرفیاب شدم، فرمود: صندل قرمز پیش من بیاور! وقتی آوردم، فرمودند: مرا می‌شناسی‌؟ گفتم: آری، شما مولای من و فرزند مولای من هستید. فرمود: آن را سؤال نکردم. گفتم منظور خود را بیان فرمایید. فرمودند: من خاتم اوصیا هستم، خداوند به وسیله من، بلا را از اهل و شیعیانم دفع می‌کند<ref>کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۸۹؛ غیبة طوسی، ص ۱۴۸.</ref>. باز ابو غانم از دیدار دیگری سخن می‌گوید که در آن گروهی از شیعیان افتخار حضور داشته‌اند، وی می‌گوید: برای ابو محمد [[امام حسن عسکری]] {{ع}} فرزندی متولد شد که اسم او را محمد گذاشت. روز سوم ولادتش او را بر اصحاب خود نشان داد و فرمود: "این (مولود) امام و سرپرست شما بعد از من است و جانشین من است در میان شما. این همان [[قائم]] {{ع}} است که گردن‌ها برای انتظار به سوی او کشیده می‌شود، وقتی که زمین از ظلم و جور پر شده باشد، قیام می‌کند و زمین را از عدل و داد پر می‌کند<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ۵۱۰.</ref>.
:::::*«"کامل بن ابراهیم مدنی" از جمله کسانی است که از تولد [[حضرت مهدی]] {{ع}} اطلاع یافته و از آن خبر داده است<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵؛ ارشاد مفید، ص ۳۳۰.</ref>. گروهی از مفوضه او را به محضر [[امام حسن عسکری]] {{ع}} فرستادند تا سؤالاتی از محضر امام بپرسد. وی وارد مجلس شد و در کنار دری که پرده‌ای بر آن آویخته بود، نشست. پیش از آن‌که سؤالاتش را مطرح کند، بادی وزید و پرده کنار رفت. [[حضرت مهدی]] {{ع}} که در آن‌جا بودند، پاسخ پرسش‌های وی را ارائه فرمودند<ref>کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۹۹.</ref>. کامل بن ابراهیم از برکت وجود حضرت، هدایت شد و از عقیده‌اش برگشت. وی جزو کسانی است که بر جنازه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} نماز خوانده و در مراسم تشییع‌جنازه، [[حضرت مهدی]] {{ع}} را دیده‌اند<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۶۰ و ۱۶۵.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۵۷۶.</ref>.
:::::*«"کامل بن ابراهیم مدنی" از جمله کسانی است که از تولد [[حضرت مهدی]] {{ع}} اطلاع یافته و از آن خبر داده است<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵؛ ارشاد مفید، ص ۳۳۰.</ref>. گروهی از مفوضه او را به محضر [[امام حسن عسکری]] {{ع}} فرستادند تا سؤالاتی از محضر امام بپرسد. وی وارد مجلس شد و در کنار دری که پرده‌ای بر آن آویخته بود، نشست. پیش از آن‌که سؤالاتش را مطرح کند، بادی وزید و پرده کنار رفت. [[حضرت مهدی]] {{ع}} که در آن‌جا بودند، پاسخ پرسش‌های وی را ارائه فرمودند<ref>کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۹۹.</ref>. کامل بن ابراهیم از برکت وجود حضرت، هدایت شد و از عقیده‌اش برگشت. وی جزو کسانی است که بر جنازه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} نماز خوانده و در مراسم تشییع‌جنازه، [[حضرت مهدی]] {{ع}} را دیده‌اند<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۶۰ و ۱۶۵.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۵۷۶.</ref>.
:::::*«از کنیزان [[امام حسن عسکری]] {{ع}} بود. وی شاهد تولد [[حضرت مهدی]] {{ع}} بوده و می‌گوید: صاحب الزمان از شکم مادر در حالی متولد شد که دوزانو بوده و دو انگشت سبابه‌اش را به سمت آسمان بلند کرده بود. سپس عطسه زد و گفت: {{عربی|اندازه=155%|"الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ"}}<ref>مکیال المکارم، ج ۱، ص ۲۴۶.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۶۰۷.</ref>.


==پرسش‌های وابسته==
==پرسش‌های وابسته==
۷۳٬۳۴۳

ویرایش