۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|اندازه=100%|') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
[[پرونده:11546943.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[علی نمازی شاهرودی]]]] | [[پرونده:11546943.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[علی نمازی شاهرودی]]]] | ||
آیتالله [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]] در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در اینباره گفته است: | آیتالله [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]] در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«روایات متواترهای است که [[ائمه هدی]] {{عم}} فرمودند: {{عربی|اندازه= | ::::::«روایات متواترهای است که [[ائمه هدی]] {{عم}} فرمودند: {{عربی|اندازه=100%|«عِندَنا عِلمُ المَنايا وَ البَلايا وَ فَصلِ الخِطابِ وَ أنسابِ العَرَبِ وَ مَولِدِ الإسْلامِ»}}<ref>علم بلایا و منایا و فصل الخطاب و علم انساب نزد ماست؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۴۶ (باب نهم از ابواب علومهم{{عم}} از کتاب الإمامه)</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نقل نموده که فرمود: {{عربی|اندازه=100%|«قَالَ اَمیرُالمؤُمِنینَ{{ع}}: اُعْطِیْتُ تِسْعاً لَم یُعطَهَا اَحَدٌ قَبْلی سِوَی النَّبیّ.لَقَد فُتِحَتْ لِیَ السُّبُلُ وَعَلِمْتُ المَنَایَا وَالبَلایَا وَالاَنْسَابَ وَفَصْلَ الخِطَابِ وَلَقَد نَظَرْتُ فِی المَلَکْوتِ بِاِذْنِ رَبّی فَمَا غَابَ عَنّی مَا کَانَ قَبْلی وَلَا مَا یَأتِی بَعْدِی. وَاِنَّ بِوِلَایَتِی اَکمَلَ الله لِهذِهِ الأُمَّهِ دِینَهُمْ»}}<ref> نُه چیز به من بخشیده شده که پیش از من به هیچ کس داده نشده مگر به [[پیامبر|پیغمبر اکرم]]{{صل}} همانا به تحقیق راهها برای من باز شده یعنی راههای آسمان و زمین و مرگها و بلایا و نَسَبها و فصل الخطاب را میدانم. نیز، به اذن پروردگار به ملکوت آسمان نظر کردم؛ آن چه پیش از من بوده و آن چه بعد از من خواهد آمد، از من پنهان نشد همه را دیدم؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۴۱، ح۱۴</ref>. [[علامه مجلسی]] پس از نقل این حدیث، در بیان آن میفرماید: «همانا به تحقیق راهها برای من باز شده» یعنی راههای علم به معارف و غیوب و یا راههای تقرب به خدا و یا راههای آسمان و زمین؛ چنان که در حدیثی وارد شده است. و «منایا مرگها را میدانم» یعنی اجلهای مردم را. مقصود از «بلایا» اموری است که خدا به واسطه آنها بندگان را امتحان مینماید، مانند امراض و آفات، و یا اعم از آنهاست و شامل خیرات هم میشود. مقصود از علم به «نسبها» این است که: پدر هر شخصی را میدانم و بنابراین اولاد حلال را از حرام زادگان میشناسم» <ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=113&chkhashk=0F2FCD66D0&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۱۱۳.]</ref>. | ||
==پاسخهای دیگر== | ==پاسخهای دیگر== | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
[[پرونده:Pic1419.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد نجفی یزدی]]]] | [[پرونده:Pic1419.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد نجفی یزدی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد نجفی یزدی]]''' در کتاب ''«[[پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (کتاب)|پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد نجفی یزدی]]''' در کتاب ''«[[پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (کتاب)|پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[عبایه بن ربعی]] گوید: [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} بسیار میفرمود: {{عربی|اندازه= | ::::::«[[عبایه بن ربعی]] گوید: [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} بسیار میفرمود: {{عربی|اندازه=100%|«سَلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی»}}؛<ref>«از من بپرسید قبل از اینکه مرا نیابید»</ref>، به خدا سوگند که هیچ زمین سبز و یا خشکی نیست و نه گروهی که صد نفر را گمراه کند و یا صد نفر را هدایت کند مگر اینکه من میشناسم جلودار آن و محرک آن و سخنگوی آن را تا قیامت. | ||
::::::حضرت [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمود: به خدا سوگند، اگر بخواهم هر کدام از شما را به تمامی کارهایتان و رفت و آمدتان خبر دهم، خواهم داد ولی میترسم که به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره من کافر شوید. بدانید که من این اخبار را به عدهای که از این نظر مصون هستند خواهم داد. و سوگند به آن خدائی که [[پیامبر]]{{صل}} را به حق به پیامبری برگزید و از میان مردم انتخاب کرد، من جز سخن راست نمیگویم، تمامی اینها را او به من سپرده است، جایگاه هلاکت هر هلاکشونده و نجات هر نجاتیابنده و به سرانجام این امر و خلاصه هیچ مسألهای نماند که بر سرم بگذرد مگر اینکه در گوش من نهاد و به من تعلیم نمود. | ::::::حضرت [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمود: به خدا سوگند، اگر بخواهم هر کدام از شما را به تمامی کارهایتان و رفت و آمدتان خبر دهم، خواهم داد ولی میترسم که به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره من کافر شوید. بدانید که من این اخبار را به عدهای که از این نظر مصون هستند خواهم داد. و سوگند به آن خدائی که [[پیامبر]]{{صل}} را به حق به پیامبری برگزید و از میان مردم انتخاب کرد، من جز سخن راست نمیگویم، تمامی اینها را او به من سپرده است، جایگاه هلاکت هر هلاکشونده و نجات هر نجاتیابنده و به سرانجام این امر و خلاصه هیچ مسألهای نماند که بر سرم بگذرد مگر اینکه در گوش من نهاد و به من تعلیم نمود. | ||
::::::از جمله پیشگوئیهای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در مورد ابوبکر و عمر این بود که فرمود : بخدا سوگند هیچ یک از نسل شما تا قیامت به حکومت نخواهد رسید (خلافت را عهدهدار) نمیشود»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/1020/152200 پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]</ref>. | ::::::از جمله پیشگوئیهای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در مورد ابوبکر و عمر این بود که فرمود : بخدا سوگند هیچ یک از نسل شما تا قیامت به حکومت نخواهد رسید (خلافت را عهدهدار) نمیشود»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/1020/152200 پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]</ref>. | ||
خط ۳۰۷: | خط ۳۰۷: | ||
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[علامه مجلسی]] در ذیل خطبه ۱۲۸ نهج البلاغه که مطابق آن حضرت [[امیر]]{{ع}}، [[چرا امامان علم غیب خود را انکار میکردند؟ (پرسش)|علم غیب را از خود نفی میکند]] و میگوید، آنچه من گفتم علم غیب نیست، بلکه دانشی است که آن را از دانشمندی آموختهام، علم غیب، اطلاع از اموری است که خداوند در آیه شریفه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ]]}}﴾}}<ref>«بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد»؛ سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref> شمرده است، چنین میگوید: "بارها گفتهایم که آگاهی نداشتن ائمه{{ع}} از غیب، بدان معنا است که آنان [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب ذاتی]] و بدون تعلیم ندارند، اما [[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|علم غیب تعلیمی که از راه وحی یا الهام تحقق میگیرد]]، مسلماً انبیا و اولیا{{عم}} از آن برخوردارند، چون عمده معجزات انبیا و اوصیا از قبیل همین اخبار غیبی و اطلاع از امور پنهانی است، چنانکه یکی از وجوه اعجاز قران کریم نیز خبر دادن از امور غیبی است. حتی ما نیز بسیاری از مطالب غیبی را به وسیله تعلیم خدا و [[رسول]]{{صل}} و [[ائمه]]{{ع}} میدانیم مانند [[قیامت]] و احوال آن، بهشت و جهنم، [[رجعت]]، [[قیام قائم آل محمد]]{{صل}}، نزول عیسی از آسمان و سایر چیزهایی که مربوط به قیامت و عرش و کرسی و [[ملائکه]] هستند".<ref>[[علامه مجلسی]]، بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۰۳.</ref> | ::::::«[[علامه مجلسی]] در ذیل خطبه ۱۲۸ نهج البلاغه که مطابق آن حضرت [[امیر]]{{ع}}، [[چرا امامان علم غیب خود را انکار میکردند؟ (پرسش)|علم غیب را از خود نفی میکند]] و میگوید، آنچه من گفتم علم غیب نیست، بلکه دانشی است که آن را از دانشمندی آموختهام، علم غیب، اطلاع از اموری است که خداوند در آیه شریفه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ]]}}﴾}}<ref>«بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد»؛ سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref> شمرده است، چنین میگوید: "بارها گفتهایم که آگاهی نداشتن ائمه{{ع}} از غیب، بدان معنا است که آنان [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب ذاتی]] و بدون تعلیم ندارند، اما [[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|علم غیب تعلیمی که از راه وحی یا الهام تحقق میگیرد]]، مسلماً انبیا و اولیا{{عم}} از آن برخوردارند، چون عمده معجزات انبیا و اوصیا از قبیل همین اخبار غیبی و اطلاع از امور پنهانی است، چنانکه یکی از وجوه اعجاز قران کریم نیز خبر دادن از امور غیبی است. حتی ما نیز بسیاری از مطالب غیبی را به وسیله تعلیم خدا و [[رسول]]{{صل}} و [[ائمه]]{{ع}} میدانیم مانند [[قیامت]] و احوال آن، بهشت و جهنم، [[رجعت]]، [[قیام قائم آل محمد]]{{صل}}، نزول عیسی از آسمان و سایر چیزهایی که مربوط به قیامت و عرش و کرسی و [[ملائکه]] هستند".<ref>[[علامه مجلسی]]، بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۰۳.</ref> | ||
::::::[[خواجه نصیر]] در کتب کلامی خویش بحث زیادی در این باره ([[علم غیب]]) ندارد، اما از جملهای که در کتاب تجرید ذیل برشمردن افضلیت [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، آورده است، میتوان استفاده کرد که ایشان فی الجمله علم غیب امام را پذیرفته است، چرا که وی یکی از شواهد و دلایل افضلیت امام علی{{ع}} را، اخبار غیبی آن حضرت دانسته است و فرموده است {{عربی|اندازه= | ::::::[[خواجه نصیر]] در کتب کلامی خویش بحث زیادی در این باره ([[علم غیب]]) ندارد، اما از جملهای که در کتاب تجرید ذیل برشمردن افضلیت [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، آورده است، میتوان استفاده کرد که ایشان فی الجمله علم غیب امام را پذیرفته است، چرا که وی یکی از شواهد و دلایل افضلیت امام علی{{ع}} را، اخبار غیبی آن حضرت دانسته است و فرموده است {{عربی|اندازه=100%|«ولاخباره بالغیب»}}؛ یکی از دلایل برتری [[امام علی]]{{ع}}، پیشگوییهای غیبی آن حضرت است. البته محقق طوسی به همین مقدار اکتفا کرده است و در مورد کمیت و گستره این علم سخنی نگفته است<ref>تجرید الاعتقاد، ص۲۸۲؛ کشف المراد، ص۲۵۵.</ref>»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص ۱۲۳-۱۳۰.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۳۱۳: | خط ۳۱۳: | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
::::::پژوهشگران ''«[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=112087 وبگاه پرسمان]»'' وابسته به «[[نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها]]» در پاسخ به این پرسش آورده است: | ::::::پژوهشگران ''«[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=112087 وبگاه پرسمان]»'' وابسته به «[[نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها]]» در پاسخ به این پرسش آورده است: | ||
::::::«بعد از پایان جنگ جمل، علی{{ع}} در بصره خطبهای خواند و در ضمن آن، از برخی حوادث آینده خبر داد یکی از یاران آن حضرت با تعجبی فراوان، به ایشان گفت: {{عربی|اندازه= | ::::::«بعد از پایان جنگ جمل، علی{{ع}} در بصره خطبهای خواند و در ضمن آن، از برخی حوادث آینده خبر داد یکی از یاران آن حضرت با تعجبی فراوان، به ایشان گفت: {{عربی|اندازه=100%|«لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ»}}<ref>«آیا به شما علم غیب داده شده؟»</ref> و این جمله اشاره به این بود که [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|علم غیب اختصاص به خدا دارد]]، زیرا خدا است که ذاتاً از همه چیز آگاه است. آن گرامی در پاسخ او خندید و گفت: {{عربی|اندازه=100%|«لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْب وَ اِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم!…»}}اینکه من از حوادث آینده خبر میدهم [[علم غیب]] یعنی ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست بلکه به وسیله پیامبر خدا{{صل}} به من تعلیم شده است…<ref>نهج البلاغه خطبه صد و بیست و چهار، شرح نهج البلاغه ابن میثم:۱/۸۳-۸۵ و ج ۳/۱۳۸-۱۴۱.</ref>»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=112087 وبگاه پرسمان.]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۳۳۶: | خط ۳۳۶: | ||
::::::پیشگوییهای [[امام]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]]: | ::::::پیشگوییهای [[امام]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]]: | ||
::::::پیشگویی '''فتنه صاحب الزّنج:''' در خطبه ۱۲۸ نهج البلاغه؛ این سخن را [[امام]]{{ع}} در سال ۳۶ هجری پس از جنگ جمل در شهر بصره ایراد فرمودند. [[امام]]{{ع}} احنف بن قیس را که از خردمندان بصره و از یاران پیامبر بود، نسبت به حادثه و فتنهای خونین با خبر ساختند که شارحان [[نهج البلاغه]] با توجه به ویژگیهای مذکور در خطبه، آن را بر فتنه صاحب زنج تطبیق دادند. [[امام]]{{ع}} در آغاز خطبه میفرمایند: ای أحنف، گویا او را میبینم که با ارتشی بدون غبار و هیاهو و بی آن که صدای لجام و شیهه اسبانشان شنیده شود به راه افتادهاند، و با پاهای خود که همچون پای شتر مرغ است زمین را شیار میکنند. در سال ۲۵۵ هجری در عهد حاکمیت خلیفه عباسی مردی در بصره ظهور کرد که خود را علی بن محمد از نسل زینالعابدین و زید بن علی مینامید. وی بردگان را به مخالفت با مالکان خود فراخواند و از آنجا که بردگان در سختترین شرایط زندگی میکردند گروهی در مزارع و باغها و گروهی در خانهها به خدمتهای طاقت فرسا با کمترین بهرهمندی از زندگی مشغول بودند، دعوت او را به سرعت پذیرفتند و در گروههای صد نفری و هزار نفری به او پیوستند او به آنها وعده داد که نه تنها شما را از بندگی آزاد میکنم، بلکه مالکان شما را به همراه اموال و مزارعشان به شما واگذار میکنم. | ::::::پیشگویی '''فتنه صاحب الزّنج:''' در خطبه ۱۲۸ نهج البلاغه؛ این سخن را [[امام]]{{ع}} در سال ۳۶ هجری پس از جنگ جمل در شهر بصره ایراد فرمودند. [[امام]]{{ع}} احنف بن قیس را که از خردمندان بصره و از یاران پیامبر بود، نسبت به حادثه و فتنهای خونین با خبر ساختند که شارحان [[نهج البلاغه]] با توجه به ویژگیهای مذکور در خطبه، آن را بر فتنه صاحب زنج تطبیق دادند. [[امام]]{{ع}} در آغاز خطبه میفرمایند: ای أحنف، گویا او را میبینم که با ارتشی بدون غبار و هیاهو و بی آن که صدای لجام و شیهه اسبانشان شنیده شود به راه افتادهاند، و با پاهای خود که همچون پای شتر مرغ است زمین را شیار میکنند. در سال ۲۵۵ هجری در عهد حاکمیت خلیفه عباسی مردی در بصره ظهور کرد که خود را علی بن محمد از نسل زینالعابدین و زید بن علی مینامید. وی بردگان را به مخالفت با مالکان خود فراخواند و از آنجا که بردگان در سختترین شرایط زندگی میکردند گروهی در مزارع و باغها و گروهی در خانهها به خدمتهای طاقت فرسا با کمترین بهرهمندی از زندگی مشغول بودند، دعوت او را به سرعت پذیرفتند و در گروههای صد نفری و هزار نفری به او پیوستند او به آنها وعده داد که نه تنها شما را از بندگی آزاد میکنم، بلکه مالکان شما را به همراه اموال و مزارعشان به شما واگذار میکنم. | ||
::::::مسعودی در مروج الذهب مینویسد که شورش صاحب زنج پانصد هزار نفر از زن و مرد و کودک را به خاک و خون کشید و مسجد جامع بصره و خانههای زیادی را آتش زد و در کوچههای بصره جوی خون جاری شد. صاحب زنج سرانجام حکومتی تشکیل داد که بر بخش عظیمی از عراق و ایران سلطه داشت و ۱۴ سال به طول انجامید. لشکر صاحب الزّنج لشکر پیادهای بودند؛ چرا که بردگان اسب و مرکبی نداشتند که بر آن سوار شوند، گروهی پابرهنه و جان بر لب رسیده بر ضدّ اربابان خود قیام کردند. ازاین رو جمله {{عربی|اندازه= | ::::::مسعودی در مروج الذهب مینویسد که شورش صاحب زنج پانصد هزار نفر از زن و مرد و کودک را به خاک و خون کشید و مسجد جامع بصره و خانههای زیادی را آتش زد و در کوچههای بصره جوی خون جاری شد. صاحب زنج سرانجام حکومتی تشکیل داد که بر بخش عظیمی از عراق و ایران سلطه داشت و ۱۴ سال به طول انجامید. لشکر صاحب الزّنج لشکر پیادهای بودند؛ چرا که بردگان اسب و مرکبی نداشتند که بر آن سوار شوند، گروهی پابرهنه و جان بر لب رسیده بر ضدّ اربابان خود قیام کردند. ازاین رو جمله {{عربی|اندازه=100%|«لا یکون له غبار»}} در خطبه نیز معنی پیدا می کند. همچنین به خاطر آن که بردگان یک عمر پای برهنه راه رفته بودند، پایشان همچون پای شترمرغ پهن شده بود. | ||
::::::'''پیشگویی حمله مغول:''' [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در همین خطبه ۱۲۸ فتنه وحشیانه مغول و تاتار را توصیف میکنند. مرحوم سیدرضی و تقریباً همه شارحان نهج البلاغه، این سخن [[امام]]{{ع}} را بر قوم مغول تطبیق دادهاند. [[امام]]{{ع}} در این پیشگویی میفرمایند: گویا قومی را میبینم که چهرههایشان همچون سپرهای چکّش خورده، سخت و خشن است، جامههایی از ابریشم و دیبا بر تن میکنند و اسبهای اصیل را یدک میکشند. در آن زمان چنان کشتاری به راه میاندازند که زخمیها از روی پیکر کشتهها عبور میکنند، تعداد فراریان از اسیر شدگان کمتر میباشد. تشبیه صورتهای مغولها به سپرها، به خاطر آن است که این قوم دارای صورتهای پهن و بزرگ هستند، و توصیف به چکّش خورده ممکن است اشاره به این باشد که بسیاری از آنها صورتی آبله گون داشتند که دقیقاً شبیه جای چکش بر صفحه سپر است. معتزلی شارح نهج البلاغه که خود در زمان حمله مغول میزیسته و به گفته خودش بخشی از حوادث مربوط به حمله مغول را با چشم دیده و بخشهای دیگر را شنیده، شرح مفصلی درباره حمله مغول به کشورهای اسلامی بیان میکند و تصریح مینماید که پیشگویی [[امام علی|علی]]{{ع}} که در بالا ذکر شده، در زمان ما واقع شد و ما با چشم خود آن را دیدیم. | ::::::'''پیشگویی حمله مغول:''' [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در همین خطبه ۱۲۸ فتنه وحشیانه مغول و تاتار را توصیف میکنند. مرحوم سیدرضی و تقریباً همه شارحان نهج البلاغه، این سخن [[امام]]{{ع}} را بر قوم مغول تطبیق دادهاند. [[امام]]{{ع}} در این پیشگویی میفرمایند: گویا قومی را میبینم که چهرههایشان همچون سپرهای چکّش خورده، سخت و خشن است، جامههایی از ابریشم و دیبا بر تن میکنند و اسبهای اصیل را یدک میکشند. در آن زمان چنان کشتاری به راه میاندازند که زخمیها از روی پیکر کشتهها عبور میکنند، تعداد فراریان از اسیر شدگان کمتر میباشد. تشبیه صورتهای مغولها به سپرها، به خاطر آن است که این قوم دارای صورتهای پهن و بزرگ هستند، و توصیف به چکّش خورده ممکن است اشاره به این باشد که بسیاری از آنها صورتی آبله گون داشتند که دقیقاً شبیه جای چکش بر صفحه سپر است. معتزلی شارح نهج البلاغه که خود در زمان حمله مغول میزیسته و به گفته خودش بخشی از حوادث مربوط به حمله مغول را با چشم دیده و بخشهای دیگر را شنیده، شرح مفصلی درباره حمله مغول به کشورهای اسلامی بیان میکند و تصریح مینماید که پیشگویی [[امام علی|علی]]{{ع}} که در بالا ذکر شده، در زمان ما واقع شد و ما با چشم خود آن را دیدیم. | ||
::::::'''پیشگویی از خوارج:''' در سال ۳۸ هجری هنگامی که شرارتها و جنایتهای خوارج رو به فزونی نهاد، [[امام علی]]{{ع}} تصمیم گرفت چشم فتنه را بر کند و کار آنها را یکسره نماید. مرکز خوارج در نهروان، نزدیکی کوفه بود و حضرت به آن سو حرکت کردند. هنگامی که به نزدیکی نهروان رسیدند مردی به خدمت [[امام]]{{ع}} آمد و عرض کرد: بشارت ای امیرمؤمنان خوارج هنگامی که خبر ورود شما را به منطقه شنیدند از نهر عبور کردند و عقب نشینی نمودند [[امام]]{{ع}} فرمودند: با چشم خودت دیدی که از نهر عبور کردند؟ گفت: آری. [[امام]]{{ع}} فرمودند: به خدا عبور نکردند و عبور نخواهند کرد و قتلگاه آنها این طرف نهر است. سپس فرمودند: به خدا سوگند از آنان ده تن جان به در نبرند و از شما ده تن کشته نشود. این پیشگویی با این صراحت و قاطعیت و آمیخته با سوگند نشانگر ارتباط [[امام]]{{ع}} با عالم [[غیب]] است. مورخان نوشتهاند هنگامی که خوارج کشته شدند مسلّم شد که نه نفر از آنها از مرگ نجات یافته و فرار کردهاند و از سپاه [[امام]]{{ع}} کمتر از ده نفر به شهادت رسیدند. | ::::::'''پیشگویی از خوارج:''' در سال ۳۸ هجری هنگامی که شرارتها و جنایتهای خوارج رو به فزونی نهاد، [[امام علی]]{{ع}} تصمیم گرفت چشم فتنه را بر کند و کار آنها را یکسره نماید. مرکز خوارج در نهروان، نزدیکی کوفه بود و حضرت به آن سو حرکت کردند. هنگامی که به نزدیکی نهروان رسیدند مردی به خدمت [[امام]]{{ع}} آمد و عرض کرد: بشارت ای امیرمؤمنان خوارج هنگامی که خبر ورود شما را به منطقه شنیدند از نهر عبور کردند و عقب نشینی نمودند [[امام]]{{ع}} فرمودند: با چشم خودت دیدی که از نهر عبور کردند؟ گفت: آری. [[امام]]{{ع}} فرمودند: به خدا عبور نکردند و عبور نخواهند کرد و قتلگاه آنها این طرف نهر است. سپس فرمودند: به خدا سوگند از آنان ده تن جان به در نبرند و از شما ده تن کشته نشود. این پیشگویی با این صراحت و قاطعیت و آمیخته با سوگند نشانگر ارتباط [[امام]]{{ع}} با عالم [[غیب]] است. مورخان نوشتهاند هنگامی که خوارج کشته شدند مسلّم شد که نه نفر از آنها از مرگ نجات یافته و فرار کردهاند و از سپاه [[امام]]{{ع}} کمتر از ده نفر به شهادت رسیدند. | ||
خط ۳۵۳: | خط ۳۵۳: | ||
::::::پژوهشگران ''«[http://mouood.org/component/k2/item/3730-%D8%B9%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%8B-%D9%86%D8%B2%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html ماهنامه موعود]»'' در مقاله ''«[[علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است (مقاله)|علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است]]»'' در اینباره گفتهاند: | ::::::پژوهشگران ''«[http://mouood.org/component/k2/item/3730-%D8%B9%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%8B-%D9%86%D8%B2%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html ماهنامه موعود]»'' در مقاله ''«[[علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است (مقاله)|علم کتاب تماماً نزد امیرالمؤمنین است]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«توجّه دارید که قرآن مجید دارنده این قدرت را به عنوان کسی که اندکی از علم کتاب را دارد، یاد میکند و از این نکته معلوم میشود که دانش این کتاب باید بسیار گسترده باشد که اندکی از آن، این گونه انسان را قدرتمند میکند و بنابراین در احادیث متعدّد از [[اهل البیت]]{{عم}} ذکر شده است که فرمودند: دانش آنکه بخشی از علم الکتاب را داشت، در مقابل دانش کسی که تمامی علم کتاب را دارد، همانند تری بال مگسی است از آب دریا. | ::::::«توجّه دارید که قرآن مجید دارنده این قدرت را به عنوان کسی که اندکی از علم کتاب را دارد، یاد میکند و از این نکته معلوم میشود که دانش این کتاب باید بسیار گسترده باشد که اندکی از آن، این گونه انسان را قدرتمند میکند و بنابراین در احادیث متعدّد از [[اهل البیت]]{{عم}} ذکر شده است که فرمودند: دانش آنکه بخشی از علم الکتاب را داشت، در مقابل دانش کسی که تمامی علم کتاب را دارد، همانند تری بال مگسی است از آب دریا. | ||
::::::آری و با تکیه بر همین علم و منبع بود که عدّهای از اصحاب [[امام صادق]] {{ع}} مثل عبدالأعلی و عبید بن عبدالله بن بشیر، همگی از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدند که میفرمود: من میدانم آنچه در زمینها و آنچه در بهشت و آنچه در جهنّم و آنچه بوده و آنچه خواهد بود. آنگاه حضرت اندکی درنگ نمود و چون دید که این سخن بر شنوندگان سنگین آمد، فرمود: من اینها را از کتاب خدا میدانم، خداوند میفرماید: در قرآن است بیان همه چیز. روایات اهل بیت قاطعانه اعلام میدارد که صاحب این علم، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و پس از او [[ائمه اطهار]]{{عم}}، از اولاد معصومان او میباشند. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} به ابوسعید خدری که از آن آیه مبارک پرسیده بود، فرمود: او برادرم [[علی بن ابیطالب]] است. و [[امام صادق]] {{ع}} در حدیث صحیح فرمود: {{عربی|اندازه= | ::::::آری و با تکیه بر همین علم و منبع بود که عدّهای از اصحاب [[امام صادق]] {{ع}} مثل عبدالأعلی و عبید بن عبدالله بن بشیر، همگی از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدند که میفرمود: من میدانم آنچه در زمینها و آنچه در بهشت و آنچه در جهنّم و آنچه بوده و آنچه خواهد بود. آنگاه حضرت اندکی درنگ نمود و چون دید که این سخن بر شنوندگان سنگین آمد، فرمود: من اینها را از کتاب خدا میدانم، خداوند میفرماید: در قرآن است بیان همه چیز. روایات اهل بیت قاطعانه اعلام میدارد که صاحب این علم، [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و پس از او [[ائمه اطهار]]{{عم}}، از اولاد معصومان او میباشند. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} به ابوسعید خدری که از آن آیه مبارک پرسیده بود، فرمود: او برادرم [[علی بن ابیطالب]] است. و [[امام صادق]] {{ع}} در حدیث صحیح فرمود: {{عربی|اندازه=100%|«الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}}»}}<ref>آنکه در نزد او دانش کتاب است، همان [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است.</ref> و سپس حضرت برای اینکه عظمت این دانش، معلوم گردد به آیه دیگر استناد جسته، فرمود: خداوند عزوجل فرموده است: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ]]}}﴾}}<ref>«و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است»؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref>. آنگاه [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: علم این کتاب با این عظمت نزد [[علی]]{{ع}} است»<ref>[http://mouood.org/component/k2/item/3730-%D8%B9%D9%84%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%8B-%D9%86%D8%B2%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA.html وبگاه ماهنامه موعود].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||