خذلان حق: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|اندازه=100%|'
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|اندازه=100%|')
خط ۱۲: خط ۱۲:


==مقدمه==
==مقدمه==
*دربارۀ [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} و صحنه‌های درگیری او با [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]]، مردم سه گروه بودند: یک دسته مخالفان او که بر ضدّ [[امام]] صف‌آرایی و جنگ کردند. عدّه‌ای [[شیعه]] و هوادار امام بودند که در رکابش مبارزه کردند. عدّه‌ای هم بی‌طرف بودند و خود را از صحنه کنار کشیدند، با این بهانه که فتنه است و برادرکشی و ما در فتنه بی‌طرف می‌مانیم، درصورتی‌که وقتی یک‌سو، حق مجسّم [[امام علی|علی ابن ابی طالب]]{{ع}} است، جبهۀ مقابلش قطعا باطل است و جای ابهام و تردید نیست. امام دربارۀ اینگونه افراد، می‌فرمود: {{عربی|اندازه=155%|"خذلوا الحقّ و لم ینصروا الباطل"}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۸</ref>، حق را یاری نکردند (و خوار ساختند) هرچند باطل را هم کمک نکردند. در مورد سستی یارانش در مقابله با دشمن، تعبیر "تخاذل" به کار برده و می‌فرماید: آن‌قدر امروز و فردا کردید و سستی در یاری حق نشان دادید که شبیخون‌ها بر ضدّ شما انجام گرفت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷</ref> و در سخنی دیگر می‌فرماید: ای مردم! اگر در یاری حق کوتاهی نمی‌کردید و در سست‌کردن باطل سستی نشان نمی‌دادید، دیگران به شما طمع نمی‌بستند.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۶</ref> و در گلایه از یاران ناهمدل و ناهمراه و جنگ‌گریزان عافیت‌طلب که آنان را "اشباه الرجال" می‌خواند، فرمود: {{عربی|اندازه=155%|أفسدتم علیّ رأیی بالعصیان و الخذلان}}<ref>«رأی و نظر مرا تباه ساختید، با نافرمانی و ترک یاری.» نهج البلاغه، خطبه ۲۷</ref>، خذلان حق، گاهی هم به صورت [[بیعت]] نکردن با [[خلافت]] آن حضرت بود. عبد اللّه بن عمر، سعد بن ابی وقّاص، محمّد بن مسلمه، اسامة بن زید، حسّان بن ثابت از کسانی بودند که با [[امام]] [[بیعت]] نکردند و برخی هم به دشمن پیوستند. این نوعی خذلان حق بود و نتیجۀ ترک بیعت، ترک یاری است! عبد اللّه بن عمر در آخر عمر بشدّت افسوس می‌خورد که چرا همراه [[امام علی|علی]]{{ع}} با "فئۀ باغیه" و گروه تجاوزگر پیکار نکرد.<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۴ ص ۹۲</ref> منطق او این بود که هرکس به نماز فرابخواند به او اقتدا می‌کنم، از هرفرقه که باشد، و هرکس مرا به جنگ فراخواند پیروی نمی‌کنم.<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۴ ص ۹۳</ref> در قیام مردم مدینه بر ضدّ یزید و والی دست‌نشاندۀ او، نه خود شرکت کرد و نه اجازه داد خانواده‌اش با انقلابیون همراهی کنند و می‌گفت: این بیعت‌شکنی است! موضع و عمل اینگونه بی‌طرفان، به تضعیف جبهۀ حق و به شک و تردید افتادن برخی مبارزان می‌انجامد. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} ازاین‌رو در خطبۀ غدیریۀ خویش، ضمن دعا به دوستان و حامیان و یاوران [[امام علی|علی]]{{ع}} به دشمنان و خاذلان او نفرین کرد: {{عربی|اندازه=155%|و انصر من نصره و اخذل من خذله}}<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۴ ص ۴۳</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۴۲.</ref>
*دربارۀ [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} و صحنه‌های درگیری او با [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]]، مردم سه گروه بودند: یک دسته مخالفان او که بر ضدّ [[امام]] صف‌آرایی و جنگ کردند. عدّه‌ای [[شیعه]] و هوادار امام بودند که در رکابش مبارزه کردند. عدّه‌ای هم بی‌طرف بودند و خود را از صحنه کنار کشیدند، با این بهانه که فتنه است و برادرکشی و ما در فتنه بی‌طرف می‌مانیم، درصورتی‌که وقتی یک‌سو، حق مجسّم [[امام علی|علی ابن ابی طالب]]{{ع}} است، جبهۀ مقابلش قطعا باطل است و جای ابهام و تردید نیست. امام دربارۀ اینگونه افراد، می‌فرمود: {{عربی|اندازه=100%|"خذلوا الحقّ و لم ینصروا الباطل"}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۸</ref>، حق را یاری نکردند (و خوار ساختند) هرچند باطل را هم کمک نکردند. در مورد سستی یارانش در مقابله با دشمن، تعبیر "تخاذل" به کار برده و می‌فرماید: آن‌قدر امروز و فردا کردید و سستی در یاری حق نشان دادید که شبیخون‌ها بر ضدّ شما انجام گرفت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷</ref> و در سخنی دیگر می‌فرماید: ای مردم! اگر در یاری حق کوتاهی نمی‌کردید و در سست‌کردن باطل سستی نشان نمی‌دادید، دیگران به شما طمع نمی‌بستند.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۶</ref> و در گلایه از یاران ناهمدل و ناهمراه و جنگ‌گریزان عافیت‌طلب که آنان را "اشباه الرجال" می‌خواند، فرمود: {{عربی|اندازه=100%|أفسدتم علیّ رأیی بالعصیان و الخذلان}}<ref>«رأی و نظر مرا تباه ساختید، با نافرمانی و ترک یاری.» نهج البلاغه، خطبه ۲۷</ref>، خذلان حق، گاهی هم به صورت [[بیعت]] نکردن با [[خلافت]] آن حضرت بود. عبد اللّه بن عمر، سعد بن ابی وقّاص، محمّد بن مسلمه، اسامة بن زید، حسّان بن ثابت از کسانی بودند که با [[امام]] [[بیعت]] نکردند و برخی هم به دشمن پیوستند. این نوعی خذلان حق بود و نتیجۀ ترک بیعت، ترک یاری است! عبد اللّه بن عمر در آخر عمر بشدّت افسوس می‌خورد که چرا همراه [[امام علی|علی]]{{ع}} با "فئۀ باغیه" و گروه تجاوزگر پیکار نکرد.<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۴ ص ۹۲</ref> منطق او این بود که هرکس به نماز فرابخواند به او اقتدا می‌کنم، از هرفرقه که باشد، و هرکس مرا به جنگ فراخواند پیروی نمی‌کنم.<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۴ ص ۹۳</ref> در قیام مردم مدینه بر ضدّ یزید و والی دست‌نشاندۀ او، نه خود شرکت کرد و نه اجازه داد خانواده‌اش با انقلابیون همراهی کنند و می‌گفت: این بیعت‌شکنی است! موضع و عمل اینگونه بی‌طرفان، به تضعیف جبهۀ حق و به شک و تردید افتادن برخی مبارزان می‌انجامد. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} ازاین‌رو در خطبۀ غدیریۀ خویش، ضمن دعا به دوستان و حامیان و یاوران [[امام علی|علی]]{{ع}} به دشمنان و خاذلان او نفرین کرد: {{عربی|اندازه=100%|و انصر من نصره و اخذل من خذله}}<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۴ ص ۴۳</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۲۴۲.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==