اقسام و انواع علم غیب کدام‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|'
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|')
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|')
خط ۳۲: خط ۳۲:
::::::«غیب خدا بی نهایت است و اندازه معینی ندارد و این غیب بر چند نوع است:
::::::«غیب خدا بی نهایت است و اندازه معینی ندارد و این غیب بر چند نوع است:
:::::#غیبی که خدا آن را از بندگانش پنهان می‌دارد و هیچ کس را از آن آگاه نمی‌کند؛ نظیر زمان برپا شدن روز قیامت.
:::::#غیبی که خدا آن را از بندگانش پنهان می‌دارد و هیچ کس را از آن آگاه نمی‌کند؛ نظیر زمان برپا شدن روز قیامت.
:::::#نوعی که هر کس را از میان بندگانش که بخواهد از آن آگاه می‌کند و در آیه ۲۶ از سوره جن به این نوع اشاره کرده است: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}}<ref>او دانای غیب است و غیب خود را بر هیچ کس آشکار نمی‌سازد، مگر بر آن پیامبری که از او خشنود باشد.</ref>. و نیز در آیه ۱۷۹ از سوره آل عمران: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[ آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}}﴾}}<ref>خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند.</ref>.
:::::#نوعی که هر کس را از میان بندگانش که بخواهد از آن آگاه می‌کند و در آیه ۲۶ از سوره جن به این نوع اشاره کرده است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}}<ref>او دانای غیب است و غیب خود را بر هیچ کس آشکار نمی‌سازد، مگر بر آن پیامبری که از او خشنود باشد.</ref>. و نیز در آیه ۱۷۹ از سوره آل عمران: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[ آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}}﴾}}<ref>خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند.</ref>.
:::::#نوعی که تمام مردم را از آن باخبر می‌کند؛ نظیر برانگیخته شدن و جمع شدن مردم در روز قیامت و بهشت و دوزخ.
:::::#نوعی که تمام مردم را از آن باخبر می‌کند؛ نظیر برانگیخته شدن و جمع شدن مردم در روز قیامت و بهشت و دوزخ.
::::::بر این اساس، مراد از این که غیب تنها در نزد خدا و از آن خداست، آن است که نه از طریق تجربه می‌توان از غیب آگاهی پیدا کرد، نه از طریق عقل و نه از هیچ راه دیگر، بلکه [[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|تنها از طریق وحی الهی می توان غیب را دانست؛]] و او بر حسب آنچه حکمت و نیاز مردم اقتضا کند، هر یک از پیامبرانش را که بخواهد از غیب خود آگاه می‌کند و پیامبر او هم به نوبه خود مردم را از این غیب، همان طور که از خدا دریافت کرده، باخبر می‌سازد. بنابراین، خبر دادن پیامبر از غیب، دانستن غیب نیست، بلکه نقل غیب است از کسی که غیب می‌داند و تفاوت میان منبع علم و نقل از این منبع زیاد است؛ زیرا اولی اصل و دومی فرع است. و نیز فرق است میان کسی که به طور مستقیم از منبع علم نقل می‌کند و کسی که از این ناقل نقل می‌کند: گفتند: منزهی تو. ما را جز آنچه خود به ما آموخته ای دانشی نیست. تویی دانای حکیم»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/230/31378 تفسیر کاشف؛ ج۳؛ ص ۳۱۲.]</ref>
::::::بر این اساس، مراد از این که غیب تنها در نزد خدا و از آن خداست، آن است که نه از طریق تجربه می‌توان از غیب آگاهی پیدا کرد، نه از طریق عقل و نه از هیچ راه دیگر، بلکه [[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|تنها از طریق وحی الهی می توان غیب را دانست؛]] و او بر حسب آنچه حکمت و نیاز مردم اقتضا کند، هر یک از پیامبرانش را که بخواهد از غیب خود آگاه می‌کند و پیامبر او هم به نوبه خود مردم را از این غیب، همان طور که از خدا دریافت کرده، باخبر می‌سازد. بنابراین، خبر دادن پیامبر از غیب، دانستن غیب نیست، بلکه نقل غیب است از کسی که غیب می‌داند و تفاوت میان منبع علم و نقل از این منبع زیاد است؛ زیرا اولی اصل و دومی فرع است. و نیز فرق است میان کسی که به طور مستقیم از منبع علم نقل می‌کند و کسی که از این ناقل نقل می‌کند: گفتند: منزهی تو. ما را جز آنچه خود به ما آموخته ای دانشی نیست. تویی دانای حکیم»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/230/31378 تفسیر کاشف؛ ج۳؛ ص ۳۱۲.]</ref>
خط ۴۱: خط ۴۱:
آیت‌الله '''[[سید احمد خاتمی]]'''، در کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
آیت‌الله '''[[سید احمد خاتمی]]'''، در کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} دو گونه علم "علم خاص و علم عام" برای ذات مقدس خداوند ذکر شده است: خداوند دو نوع علم دارد؛ یکی علم مخصوص و علم عام؛ علم خاص او علمی است که حتی ملائکه مقرب درگاهش و [[انبیاء]] که فرستاده او به سوی بندگانند - از آن بی اطلاع‌اند؛ اما علم عامش همان علمی است که ملائکه مقرب و پیامبران مرسل از آن مطلع‌اند و همان علم از ناحیه [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} که به ما رسیده است.<ref>{{عربی|اندازه=120%|" إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى عِلْماً خَاصّاً وَ عِلْماً عَامّاً فَأَمَّا الْعِلْمُ الْخَاصُّ فَالْعِلْمُ الَّذِي لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ وَ أَمَّا عِلْمُهُ الْعَامُّ فَإِنَّهُ عِلْمُهُ الَّذِي أَطْلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ وَ قَدْ وَقَعَ إِلَيْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}"}}.</ref> آیاتی که بر اختصاص حصر [[علم غیب]] به خداوند دلالت دارند، بیان‌گر علم خاص‌اند، مثلاً:
::::::«در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} دو گونه علم "علم خاص و علم عام" برای ذات مقدس خداوند ذکر شده است: خداوند دو نوع علم دارد؛ یکی علم مخصوص و علم عام؛ علم خاص او علمی است که حتی ملائکه مقرب درگاهش و [[انبیاء]] که فرستاده او به سوی بندگانند - از آن بی اطلاع‌اند؛ اما علم عامش همان علمی است که ملائکه مقرب و پیامبران مرسل از آن مطلع‌اند و همان علم از ناحیه [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} که به ما رسیده است.<ref>{{عربی|اندازه=120%|" إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى عِلْماً خَاصّاً وَ عِلْماً عَامّاً فَأَمَّا الْعِلْمُ الْخَاصُّ فَالْعِلْمُ الَّذِي لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ وَ أَمَّا عِلْمُهُ الْعَامُّ فَإِنَّهُ عِلْمُهُ الَّذِي أَطْلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ وَ قَدْ وَقَعَ إِلَيْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}"}}.</ref> آیاتی که بر اختصاص حصر [[علم غیب]] به خداوند دلالت دارند، بیان‌گر علم خاص‌اند، مثلاً:
:::::#{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref>(و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند)، سوره مبارکه انعام، آیه۵۹.</ref>
:::::#{{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref>(و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند)، سوره مبارکه انعام، آیه۵۹.</ref>
:::::#{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}﴾}}<ref>(بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند)، سوره مبارکه نمل، آیه۶۵.</ref> و آیات دیگری که در این مورداند.<ref>در رابطه با [[علم غیب]] خداوند و نیز [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{ع}} ر.ک: مفاهيم القرآن؛ معالم النبوة في القرآن الكريم: ج ۳.</ref> علاوه بر آن که این آیات می‌تواند اشاره به همان "علم خاص" باشد و بر حصر و [[غیب]] به اصالت و ذاتاً - به خداوند دلالت دارند، مالک حقیقی اوست و او به هرکس که بخواهد تعلیم می‌دهد. زمام این علم هم به دست اوست و از مالكيت و سلطنت او خارج نمی‌شود بلکه هرگاه بخواهد، از صاحب آن باز می‌ستاند. نوع دوم که در مقابل علم اختصاصی است. علمی است که خداوند به برگزیدگان خود عنایت می‌کند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا*إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾}}<ref>(او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند*جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد)، سوره مبارکه جن، آیات ۲۶ و ۲۷.</ref> آیه دیگر: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}}﴾}}<ref>و نیز بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند)، سوره مبارکه جن، آیه ۱۷۹.</ref> بر این اساس است که پذیرش آگاهی معصومان از [[غیب]] به اذن خداوند، از بدیهی‌ترین و مستدل‌ترین عقاید پیروان [[اهل بیت]]{{ع}} علما است. نمونه عینی این [[علم غیب]]، آگاهی‌های پیامبران و امامان از [[غیب]] است، به عنوان نمونه:
:::::#{{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}﴾}}<ref>(بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند)، سوره مبارکه نمل، آیه۶۵.</ref> و آیات دیگری که در این مورداند.<ref>در رابطه با [[علم غیب]] خداوند و نیز [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{ع}} ر.ک: مفاهيم القرآن؛ معالم النبوة في القرآن الكريم: ج ۳.</ref> علاوه بر آن که این آیات می‌تواند اشاره به همان "علم خاص" باشد و بر حصر و [[غیب]] به اصالت و ذاتاً - به خداوند دلالت دارند، مالک حقیقی اوست و او به هرکس که بخواهد تعلیم می‌دهد. زمام این علم هم به دست اوست و از مالكيت و سلطنت او خارج نمی‌شود بلکه هرگاه بخواهد، از صاحب آن باز می‌ستاند. نوع دوم که در مقابل علم اختصاصی است. علمی است که خداوند به برگزیدگان خود عنایت می‌کند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا*إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾}}<ref>(او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند*جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد)، سوره مبارکه جن، آیات ۲۶ و ۲۷.</ref> آیه دیگر: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}}﴾}}<ref>و نیز بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند)، سوره مبارکه جن، آیه ۱۷۹.</ref> بر این اساس است که پذیرش آگاهی معصومان از [[غیب]] به اذن خداوند، از بدیهی‌ترین و مستدل‌ترین عقاید پیروان [[اهل بیت]]{{ع}} علما است. نمونه عینی این [[علم غیب]]، آگاهی‌های پیامبران و امامان از [[غیب]] است، به عنوان نمونه:
::::::الف. پیشگویی [[حضرت نوح]]{{ع}} از این که امتش دیگر هدایت نخواهند شد و اگر زنده بمانند، فاجر و کافر می‌پرورند {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۶ و ۲۷ سوره نوح علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلا يَلِدُوا إِلاَّ فَاجِرًا كَفَّارًا]]}}﴾}}<ref>بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند؛ سوره مبارکه نوح، آیه۲۷.</ref>
::::::الف. پیشگویی [[حضرت نوح]]{{ع}} از این که امتش دیگر هدایت نخواهند شد و اگر زنده بمانند، فاجر و کافر می‌پرورند {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۶ و ۲۷ سوره نوح علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلا يَلِدُوا إِلاَّ فَاجِرًا كَفَّارًا]]}}﴾}}<ref>بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند؛ سوره مبارکه نوح، آیه۲۷.</ref>
::::::ب. آگاهی [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را از ملکوت آسمانها و زمین {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۷۵ سوره انعام علم غیب ابراهیم پیامبر را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ]]}}﴾}}<ref>و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و چنین می‌کنیم تا از باورداران گردد؛ سوره مبارکه انعام، آیه۷۵.</ref>
::::::ب. آگاهی [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را از ملکوت آسمانها و زمین {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۷۵ سوره انعام علم غیب ابراهیم پیامبر را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ]]}}﴾}}<ref>و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و چنین می‌کنیم تا از باورداران گردد؛ سوره مبارکه انعام، آیه۷۵.</ref>
::::::ج. اطلاع [[حضرت یعقوب]]{{ع}} از آینده [[حضرت یوسف]]{{ع}}{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ [[آیا آیه ۶ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ]]}}﴾}}<ref>یاد کن آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است؛ سوره مبارکه یوسف، آیات ۴ الی ۶.</ref>»<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۱، ص۹۵ الی ۹۸.</ref>.
::::::ج. اطلاع [[حضرت یعقوب]]{{ع}} از آینده [[حضرت یوسف]]{{ع}}{{عربی|﴿{{متن قرآن|إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ [[آیا آیه ۶ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ]]}}﴾}}<ref>یاد کن آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است؛ سوره مبارکه یوسف، آیات ۴ الی ۶.</ref>»<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۱، ص۹۵ الی ۹۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۵۲: خط ۵۲:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین  با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در این‌باره گفته‌ است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین  با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«برای [[علم غیب]] می‌توان دو تعریف داشت :
::::::«برای [[علم غیب]] می‌توان دو تعریف داشت :
:::::# اینکه بگوئیم غیب یعنی {{عربی|اندازه=100%|«ما غاب عن الناس»}}، در این تعریف ممکن است برای فردی یک چیز غیب باشد و برای فرد دیگر غیب نباشد، طبق این معنا آنچه که از فرد غایب است برای او غیب است اما اگر نزد دیگری غایب نباشد برای او غیب نیست! آنچه برای مردم غیر مشهود هست می‌شود غیب، اما برای پیامبر و ائمه که مشهود است مثل اینکه [[پیامبر]] می‌داند این شخص چه زمانی فوت می‌کند، این برای مردم غیب است اما برای خود [[پیامبر]] عنوان [[علم غیب]] ندارد. این یک تعریف که طبق این بیان [[علم غیب]] یک معنای نسبی پیدا می‌کند.  
:::::# اینکه بگوئیم غیب یعنی {{عربی|«ما غاب عن الناس»}}، در این تعریف ممکن است برای فردی یک چیز غیب باشد و برای فرد دیگر غیب نباشد، طبق این معنا آنچه که از فرد غایب است برای او غیب است اما اگر نزد دیگری غایب نباشد برای او غیب نیست! آنچه برای مردم غیر مشهود هست می‌شود غیب، اما برای پیامبر و ائمه که مشهود است مثل اینکه [[پیامبر]] می‌داند این شخص چه زمانی فوت می‌کند، این برای مردم غیب است اما برای خود [[پیامبر]] عنوان [[علم غیب]] ندارد. این یک تعریف که طبق این بیان [[علم غیب]] یک معنای نسبی پیدا می‌کند.  
:::::# طبق معنای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در خطبه ۱۲۸ که کسی خدمت حضرت رسید و عرض کرد: {{عربی|اندازه=100%|«لَقَدْ أُعْطِیتَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عِلْمَ الْغَیْبِ فَضَحِکَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ کَانَ کَلْبِیّاً یَا أَخَا کَلْبٍ لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم‏»}}،<ref>«ای امیرمؤمنان تو را [[علم غیب]] داده‌اند؟ [[امام]]{{ع}} خندید و به مرد که از بنی کلب بود گفت: ای برادر کلبی! این [[علم غیب]] نیست، بلکه علمی است که از صاحب علم آموخته شده است.</ref> حضرت ملاکی را بیان می‌فرماید که [[علم غیب]] آن است که در آن عالم بدون واسطه و بدون معلم به معلوم علم پیدا کند اما اگر یک علمی را معلم به انسان یاد دهد این دیگر غیب نیست! بر مبنای این بیان [[علم غیب]] منحصر به خدای تبارک و تعالی است، هر چه را که خدا به [[پیامبر]] و [[ائمه]] عنایت کرده ولو از انظار عموم بشر مخفی است ولی چون خدا به اینها یاد داده و اینها با واسطه‌ الهی یاد گرفته‌اند عنوان [[علم غیب]] به خود نمی‌گیرد»<ref>[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ وبگاه پاسخ‌دهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>.
:::::# طبق معنای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در خطبه ۱۲۸ که کسی خدمت حضرت رسید و عرض کرد: {{عربی|«لَقَدْ أُعْطِیتَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عِلْمَ الْغَیْبِ فَضَحِکَ{{ع}} وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ کَانَ کَلْبِیّاً یَا أَخَا کَلْبٍ لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم‏»}}،<ref>«ای امیرمؤمنان تو را [[علم غیب]] داده‌اند؟ [[امام]]{{ع}} خندید و به مرد که از بنی کلب بود گفت: ای برادر کلبی! این [[علم غیب]] نیست، بلکه علمی است که از صاحب علم آموخته شده است.</ref> حضرت ملاکی را بیان می‌فرماید که [[علم غیب]] آن است که در آن عالم بدون واسطه و بدون معلم به معلوم علم پیدا کند اما اگر یک علمی را معلم به انسان یاد دهد این دیگر غیب نیست! بر مبنای این بیان [[علم غیب]] منحصر به خدای تبارک و تعالی است، هر چه را که خدا به [[پیامبر]] و [[ائمه]] عنایت کرده ولو از انظار عموم بشر مخفی است ولی چون خدا به اینها یاد داده و اینها با واسطه‌ الهی یاد گرفته‌اند عنوان [[علم غیب]] به خود نمی‌گیرد»<ref>[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ وبگاه پاسخ‌دهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۷۴: خط ۷۴:
::::#آگاهی محدود، یعنی به اندازه‌ای که خدا مصلحت می‌بیند و در اختیار [[پیامبران]] و اولیای خود قرار دهد.
::::#آگاهی محدود، یعنی به اندازه‌ای که خدا مصلحت می‌بیند و در اختیار [[پیامبران]] و اولیای خود قرار دهد.
::::::در این آیه، [[علم غیب مطلق]] از [[پیامبران]] نفی شده است، اما در برخی دیگر از آیات، [[علم غیب]] محدود برای رسولان اثبات شده است. پس [[علم غیب]] بالذات و مطلق مخصوص خداست و دیگران هر چه دارند بالعرض و محدود و از ناحیه خداست»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۹، ص۲۱۳ و  ۲۱۴.]</ref>.
::::::در این آیه، [[علم غیب مطلق]] از [[پیامبران]] نفی شده است، اما در برخی دیگر از آیات، [[علم غیب]] محدود برای رسولان اثبات شده است. پس [[علم غیب]] بالذات و مطلق مخصوص خداست و دیگران هر چه دارند بالعرض و محدود و از ناحیه خداست»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۹، ص۲۱۳ و  ۲۱۴.]</ref>.
::::::*«{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۲۳ سوره هود علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ]]}}﴾}}<ref>«و نهان آسمان‌ها و زمین، فقط از آنِ خداست؛ و همه‌ی کارها تنها به سوی او بازگردانده می‌شود؛ پس او را پرستش کن؛ و بر او توکّل نمای؛ و پروردگارت از آنچه انجام می‌دهید، غافل نیست؛ سوره هود آیه ۱۲۳</ref>.
::::::*«{{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۲۳ سوره هود علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ]]}}﴾}}<ref>«و نهان آسمان‌ها و زمین، فقط از آنِ خداست؛ و همه‌ی کارها تنها به سوی او بازگردانده می‌شود؛ پس او را پرستش کن؛ و بر او توکّل نمای؛ و پروردگارت از آنچه انجام می‌دهید، غافل نیست؛ سوره هود آیه ۱۲۳</ref>.
::::::نکته‌ها و اشاره‌ها: قرآن مسئله [[علم غیب]] را دو گونه بیان کرده است:
::::::نکته‌ها و اشاره‌ها: قرآن مسئله [[علم غیب]] را دو گونه بیان کرده است:
::::::گاهی [[علم غیب]] را مخصوص خدا می‌داند، همان طور که در این آیه آمده است؛ و گاهی بخشی از [[علم غیب]] را به [[پیامبران]] و حتی غیر [[پیامبران]] نسبت می‌دهد؛ همان طور که در مورد مادر [[موسی]]{{ع}} می‌خوانیم که به او وحی شد و برخی اخبار غیبی در اختیار او گذاشته شد.
::::::گاهی [[علم غیب]] را مخصوص خدا می‌داند، همان طور که در این آیه آمده است؛ و گاهی بخشی از [[علم غیب]] را به [[پیامبران]] و حتی غیر [[پیامبران]] نسبت می‌دهد؛ همان طور که در مورد مادر [[موسی]]{{ع}} می‌خوانیم که به او وحی شد و برخی اخبار غیبی در اختیار او گذاشته شد.
خط ۸۵: خط ۸۵:
::::::«[[علم غیب]] را می‌توان از جهات مختلفی تقسیم کرد:
::::::«[[علم غیب]] را می‌توان از جهات مختلفی تقسیم کرد:
:::::: '''[[علم غیب]] از جهت عالم به آن:''' (۱): [[علم غیب]] خداوند؛ (۲): [[علم غیب]] فرشتگان؛ (۳): [[علم غیب]] انسان‌ها: «الف: [[پیامبر]]؛ ب: [[امام]]؛ ج: دیگران». (...)
:::::: '''[[علم غیب]] از جهت عالم به آن:''' (۱): [[علم غیب]] خداوند؛ (۲): [[علم غیب]] فرشتگان؛ (۳): [[علم غیب]] انسان‌ها: «الف: [[پیامبر]]؛ ب: [[امام]]؛ ج: دیگران». (...)
:::::* '''[[علم غیب]] بر دو قسم است:''' (۱): اختصاصی ذات اقدس الهی است، و دیگران هیج آگاهی از آن ندارند{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ‏‏}}﴾}} <ref> بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند و درنمی‌یابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.</ref><ref>آیاتی که [[علم غیب]] را مختص به خداوند می‌داند انعام، آیه٥٩، نمل، آیه٦٥، یونس، آیه٢٠، نحل، آیه٧٧، هود، آیه١٢٣، کهف، آیه٢٦، بقره، آیه٣٣، فاطر، آیه٣٨، مائده، آیه١٠٩، آل‌عمران، آیه١٨٢، انعام، آیه٧٣، توبه، آیه٩٤ و ١٠٥</ref>؛ اینها حقایقی هستند نایافتنی که نه تنها حس و تجربه بلکه عقل و کشف و شهود هم در قلمرو آن راه ندارند(...). ذات و حقیقت خداوند از این قبیل هاست. (۲): [[علم غیب|علم غیب هایی]] است که غیر خداوند از آن آگاهی دارند مانند: [[ملائکه]]، [[انبیاء]]، [[امامان معصوم]] و بعضی دیگر از انسان‌ها. که [[غیب دانی]] هر کدام بستگی به جهت مراتب نسبیت آنها دارد.
:::::* '''[[علم غیب]] بر دو قسم است:''' (۱): اختصاصی ذات اقدس الهی است، و دیگران هیج آگاهی از آن ندارند{{عربی|﴿{{متن قرآن| قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ‏‏}}﴾}} <ref> بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند و درنمی‌یابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.</ref><ref>آیاتی که [[علم غیب]] را مختص به خداوند می‌داند انعام، آیه٥٩، نمل، آیه٦٥، یونس، آیه٢٠، نحل، آیه٧٧، هود، آیه١٢٣، کهف، آیه٢٦، بقره، آیه٣٣، فاطر، آیه٣٨، مائده، آیه١٠٩، آل‌عمران، آیه١٨٢، انعام، آیه٧٣، توبه، آیه٩٤ و ١٠٥</ref>؛ اینها حقایقی هستند نایافتنی که نه تنها حس و تجربه بلکه عقل و کشف و شهود هم در قلمرو آن راه ندارند(...). ذات و حقیقت خداوند از این قبیل هاست. (۲): [[علم غیب|علم غیب هایی]] است که غیر خداوند از آن آگاهی دارند مانند: [[ملائکه]]، [[انبیاء]]، [[امامان معصوم]] و بعضی دیگر از انسان‌ها. که [[غیب دانی]] هر کدام بستگی به جهت مراتب نسبیت آنها دارد.
:::::* '''[[علم غیب]] از جهت علم و معرفت:''' (۱): [[علم غیب]] به معنای عام آن که بعضی می‌دانند و بعضی نمی‌دانند به دو قسم تقسیم می‌شود: (۱): علم مطلق که فقط اختصاص به خداوند دارد؛ (۲): [[علم غیب]] نسبی است که در این قسم می‌توان [[علم غیب]] هر کس را نسبت به دیگری نسبی دانست،  مانند علم خداوند نسبت به علم دیگران که آنچه را که برای دیگران غیب محسوب می‌شود برای او آشکار وعیان است.(...) (۲): بعضی از علومی که امکان کشف آنها بر اثر کنکاش و جستجو وجود دارد، مثل علم نجوم، ستارگان و غیره، در این موارد بعضی از افراد که وسائل واسباب کشف را دارا هستند می‌دانند و دیگران از آن آگاهی محروم می‌باشند. (۳): علمی که هیچکس بر آنها غیر خداوند آگاهی ندارد، حتی [[ملائکه]] مقرب و [[انبیاء]] مرسل هم نمی‌دانند، این نوعی است که قرآن با صراحت بیان می‌کند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}﴾}}<ref>نمل، آیه۶۵</ref>.
:::::* '''[[علم غیب]] از جهت علم و معرفت:''' (۱): [[علم غیب]] به معنای عام آن که بعضی می‌دانند و بعضی نمی‌دانند به دو قسم تقسیم می‌شود: (۱): علم مطلق که فقط اختصاص به خداوند دارد؛ (۲): [[علم غیب]] نسبی است که در این قسم می‌توان [[علم غیب]] هر کس را نسبت به دیگری نسبی دانست،  مانند علم خداوند نسبت به علم دیگران که آنچه را که برای دیگران غیب محسوب می‌شود برای او آشکار وعیان است.(...) (۲): بعضی از علومی که امکان کشف آنها بر اثر کنکاش و جستجو وجود دارد، مثل علم نجوم، ستارگان و غیره، در این موارد بعضی از افراد که وسائل واسباب کشف را دارا هستند می‌دانند و دیگران از آن آگاهی محروم می‌باشند. (۳): علمی که هیچکس بر آنها غیر خداوند آگاهی ندارد، حتی [[ملائکه]] مقرب و [[انبیاء]] مرسل هم نمی‌دانند، این نوعی است که قرآن با صراحت بیان می‌کند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}﴾}}<ref>نمل، آیه۶۵</ref>.
:::::* '''علم غیب از جهت زمان:''' (۱): [[علم غیب]] گاهی مربوط به جریانات، قصه‌ها و اخبار گذشته می‌شود، مثل داستانهای قرآنی از امت‌های گذشته، که علم به این گونه غیب عا نسبی است، عده‌ای می‌دانند و عده‌ای نمی‌دانند، پس نسبت به کسانی که نمی‌دانند غیب است، مثلا داستان [[حضرت یوسف]] برای [[حضرت محمد]]{{صل}} غیب دانسته شده ولی نسبت به برادران او غیب نیست. (۲): [[علم غیب]] گاهی مربوط به زمان حاضر می‌شود، چه بسا جریاناتی فی الحال در عالم محقق می‌شود و ما از آنها آگاه نمی‌شویم، در حالی که عده ای به وسیله وسائل ارتباطی که در اختیار دارند فورا متوجه می‌شوند، بنابراین برای کسانی که این ابزار را ندارند غیب است. (۳): [[علم غیب]] گاهی مربوط به زمان آینده است، مثل علم به قیامت و موارد شبیه آن، در این صورت شامل علم اختصاصی الهی می‌شود و اگر [[انبیاء]] و اولیاء در این باره گزارشی می‌دهند، به تعلیم خداوند است و استقلالی در آگاهی ندارند.
:::::* '''علم غیب از جهت زمان:''' (۱): [[علم غیب]] گاهی مربوط به جریانات، قصه‌ها و اخبار گذشته می‌شود، مثل داستانهای قرآنی از امت‌های گذشته، که علم به این گونه غیب عا نسبی است، عده‌ای می‌دانند و عده‌ای نمی‌دانند، پس نسبت به کسانی که نمی‌دانند غیب است، مثلا داستان [[حضرت یوسف]] برای [[حضرت محمد]]{{صل}} غیب دانسته شده ولی نسبت به برادران او غیب نیست. (۲): [[علم غیب]] گاهی مربوط به زمان حاضر می‌شود، چه بسا جریاناتی فی الحال در عالم محقق می‌شود و ما از آنها آگاه نمی‌شویم، در حالی که عده ای به وسیله وسائل ارتباطی که در اختیار دارند فورا متوجه می‌شوند، بنابراین برای کسانی که این ابزار را ندارند غیب است. (۳): [[علم غیب]] گاهی مربوط به زمان آینده است، مثل علم به قیامت و موارد شبیه آن، در این صورت شامل علم اختصاصی الهی می‌شود و اگر [[انبیاء]] و اولیاء در این باره گزارشی می‌دهند، به تعلیم خداوند است و استقلالی در آگاهی ندارند.
::::::در این تقسیم بندی‌ها به یک نتیجه می‌رسیم که [[علم غیب]] واقعی اختصاصی است، آنگونه که قرآن بیان می‌کند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۰ سوره یونس چگونه علم غیب غیر خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ]]}}﴾}}<ref>یونس، آیه ۲۰.</ref>، {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا}}﴾}} در آیه به معنای حصر  است، یعنی غیب مختص به خداست، زیرا اخبار غیبی [[انبیاء]] و اولیاء الهی نیز به تعلیم خداوند است، و عنایتی است از جانب حق تعالی به آنها؛ به عبارت دیگر دو نوع غیب متصور است یک نوع غیب غیر مشهود، یک نوع غیب غیر موجود، گاه می‌شود که چیزی به علت عدم حضور و شهود نزد شخصی غائب از نظر و مخفی است، چنان چه مشهود گردد برای آن شخص دیگر غیب نمی‌باشد، و برای دیگران که از مشاهده آن محروم هستند غیب محسوب می‌شود؛ زیرا هم موجود است و هم مشهود، گاه چیزی علاوه بر اینکه مشهود نیست، موجود هم نیست مانند اموری که مقدر شده برای آینده اما از اسرار و مکنونات عند‌الله است، غیر از خداوند هیچ کس نسبت به آنها آگاهی ندارد اما خداوند بعضی از بندگان خاص خود را آنگونه که در قرآن متذکر شده  از بعضی از آنها آگاه می‌گرداند»<ref>[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]، ص ۱۰۱</ref>.
::::::در این تقسیم بندی‌ها به یک نتیجه می‌رسیم که [[علم غیب]] واقعی اختصاصی است، آنگونه که قرآن بیان می‌کند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۰ سوره یونس چگونه علم غیب غیر خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ]]}}﴾}}<ref>یونس، آیه ۲۰.</ref>، {{عربی|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا}}﴾}} در آیه به معنای حصر  است، یعنی غیب مختص به خداست، زیرا اخبار غیبی [[انبیاء]] و اولیاء الهی نیز به تعلیم خداوند است، و عنایتی است از جانب حق تعالی به آنها؛ به عبارت دیگر دو نوع غیب متصور است یک نوع غیب غیر مشهود، یک نوع غیب غیر موجود، گاه می‌شود که چیزی به علت عدم حضور و شهود نزد شخصی غائب از نظر و مخفی است، چنان چه مشهود گردد برای آن شخص دیگر غیب نمی‌باشد، و برای دیگران که از مشاهده آن محروم هستند غیب محسوب می‌شود؛ زیرا هم موجود است و هم مشهود، گاه چیزی علاوه بر اینکه مشهود نیست، موجود هم نیست مانند اموری که مقدر شده برای آینده اما از اسرار و مکنونات عند‌الله است، غیر از خداوند هیچ کس نسبت به آنها آگاهی ندارد اما خداوند بعضی از بندگان خاص خود را آنگونه که در قرآن متذکر شده  از بعضی از آنها آگاه می‌گرداند»<ref>[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]، ص ۱۰۱</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
::::#غیبی که با تعلیم و فکر و ریاضت نفسانی آشکار می‌شود
::::#غیبی که با تعلیم و فکر و ریاضت نفسانی آشکار می‌شود
::::#غیبی که نیل به آن تنها برای خداوند متعال محقق است و این همان غیب مطلقی است که خداوند متعال آن را تنها برای برگزیدگانش آشکار می‌سازد.  
::::#غیبی که نیل به آن تنها برای خداوند متعال محقق است و این همان غیب مطلقی است که خداوند متعال آن را تنها برای برگزیدگانش آشکار می‌سازد.  
::::::قسم دوم خود به دو گروه تقسیم می‌شود: الف): غیبی که آشکار نمودنش برای رسل و فرستادگان الهی لازم است که معجزات و شرایع و سایر اخبار غیبی از آن جمله‌اند. هر آنچه که مربوط به موضوع رسالت است خداوند با آگاهی دادنِ رسولانش به آن، ایشان را تسدید و تایید می‌نماید. ب): غیبی که از شئون الهی است که خاص خداوند است. آیاتی که از اختصاص غیب به خداوند سبحان سخن می‌گویند مرادشان این دسته از غیوب است، یعنی ربوبیت پس غیب الهی بدون حد و مرز برای فرستادگان الهی قرار داده نشده است، بلکه غیبی که شئون رسالت و ابلاغ آن را تحقق بخشد به آنها عطا شده است. اما غیبی که برای عبّاد صالح و مرتاضین کشف گردد از هر دو حد: الهی بودن و رسالی بودن خارج است، که این امر برای صالحین به حسب درجاتشان محقق می‌شود و برای دیگران به حسب محاولاتشان، اما در هر حال غیبی که برای آنها کشف می‌شود غیبِ خاص خداوند و غیبِ وحیانیی که مخصوص رسولان الهی است نخواهد بود. با ضمیمه کردن آیۀ {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۷.</ref> به آیاتی که علم به غیب را مختص به خداوند سبحان می‌داند، این نتیجه به دست می‌آید که علم غیب به اصالت از آن خداست و به تبعیتِ خداوند متعال دیگران هم می‌دانند به مقدرای که او بخواهد نسبت به آن آگاه شوند نه علمی من نفسه و بنفسه، و بگونۀ اصالتی و استقلالی بلکه به اذن الله تعالی»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۲۱ و ۱۲۳.</ref>.
::::::قسم دوم خود به دو گروه تقسیم می‌شود: الف): غیبی که آشکار نمودنش برای رسل و فرستادگان الهی لازم است که معجزات و شرایع و سایر اخبار غیبی از آن جمله‌اند. هر آنچه که مربوط به موضوع رسالت است خداوند با آگاهی دادنِ رسولانش به آن، ایشان را تسدید و تایید می‌نماید. ب): غیبی که از شئون الهی است که خاص خداوند است. آیاتی که از اختصاص غیب به خداوند سبحان سخن می‌گویند مرادشان این دسته از غیوب است، یعنی ربوبیت پس غیب الهی بدون حد و مرز برای فرستادگان الهی قرار داده نشده است، بلکه غیبی که شئون رسالت و ابلاغ آن را تحقق بخشد به آنها عطا شده است. اما غیبی که برای عبّاد صالح و مرتاضین کشف گردد از هر دو حد: الهی بودن و رسالی بودن خارج است، که این امر برای صالحین به حسب درجاتشان محقق می‌شود و برای دیگران به حسب محاولاتشان، اما در هر حال غیبی که برای آنها کشف می‌شود غیبِ خاص خداوند و غیبِ وحیانیی که مخصوص رسولان الهی است نخواهد بود. با ضمیمه کردن آیۀ {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾}}<ref>سوره جن، آیه ۲۷.</ref> به آیاتی که علم به غیب را مختص به خداوند سبحان می‌داند، این نتیجه به دست می‌آید که علم غیب به اصالت از آن خداست و به تبعیتِ خداوند متعال دیگران هم می‌دانند به مقدرای که او بخواهد نسبت به آن آگاه شوند نه علمی من نفسه و بنفسه، و بگونۀ اصالتی و استقلالی بلکه به اذن الله تعالی»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۲۱ و ۱۲۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
::::::«مسأله غیب و علم به آن، در منابع وحیانی ریشه دارد؛ از مجموع آیات و روایات مربوط به این موضوع چنین استفاده می‌شود که دو قسم [[علم غیب]] وجود دارد: [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب محدود]] و [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)علم غیب نامحدود]] آنچه به طور قطع تمام مبانی و رویکردهای متفاوت علمای اسلامی را دربرمی‌گیرد این است که [[علم غیب]] نامحدود مطلق تنها و بالذات در اختیار خداوند است؛ اما [[علم غیب]] محدود نسبی، صرف نظر از بحث‌های مفهومی با توجه به ظرفیت‌ها و استعدادهای متفاوت بشری، در اختیار غیرخداوند قرار می‌گیرد.
::::::«مسأله غیب و علم به آن، در منابع وحیانی ریشه دارد؛ از مجموع آیات و روایات مربوط به این موضوع چنین استفاده می‌شود که دو قسم [[علم غیب]] وجود دارد: [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب محدود]] و [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)علم غیب نامحدود]] آنچه به طور قطع تمام مبانی و رویکردهای متفاوت علمای اسلامی را دربرمی‌گیرد این است که [[علم غیب]] نامحدود مطلق تنها و بالذات در اختیار خداوند است؛ اما [[علم غیب]] محدود نسبی، صرف نظر از بحث‌های مفهومی با توجه به ظرفیت‌ها و استعدادهای متفاوت بشری، در اختیار غیرخداوند قرار می‌گیرد.
::::::'''اقسام [[علم غیب]] از لحاظ منشاء:'''
::::::'''اقسام [[علم غیب]] از لحاظ منشاء:'''
::::::'''الف. [[وحی مستقیم الهی]]:''' به این معنی که لفظ و معنی، هر دو از جانب خدا در اختیار پیامبر گذاشته می‌شود و برخی از خبرهای غیبی قرآن کریم از حوادث گذشته و آینده و معارف مربوط به خدا و اسماء و صفات و اوضاع جهان برزخ و معاد همگی از این قبیل است، یعنی غیبی است که لفظ و معنی هر دو از جانب خدا می‌باشد، چرا که باید گفت خود وحی، مطلقا یکی از مغیبات است که تنها در اختیار پیامبران قرار دارد. مثلا در آیه سوم سوره مبارکه روم می فرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ}}﴾}}<ref>پس از شکستشان به زودی پیروز می‌گردند؛ سوره روم، آیه۳.</ref> قرآن از امری پوشیده بر مردم، پرده برداشته و جریانی را که در آینده رخ خواهد داد را به اطلاع مردم رسانیده است و از طرفی این‌گونه آیات از این نظر غیب است که [[حضرت رسول]]{{صل}} بدون ابزار عادی توانسته است چنین الفاظ و معانی را از مقام ربوبی بگیرد و ارائه دهد.  
::::::'''الف. [[وحی مستقیم الهی]]:''' به این معنی که لفظ و معنی، هر دو از جانب خدا در اختیار پیامبر گذاشته می‌شود و برخی از خبرهای غیبی قرآن کریم از حوادث گذشته و آینده و معارف مربوط به خدا و اسماء و صفات و اوضاع جهان برزخ و معاد همگی از این قبیل است، یعنی غیبی است که لفظ و معنی هر دو از جانب خدا می‌باشد، چرا که باید گفت خود وحی، مطلقا یکی از مغیبات است که تنها در اختیار پیامبران قرار دارد. مثلا در آیه سوم سوره مبارکه روم می فرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ}}﴾}}<ref>پس از شکستشان به زودی پیروز می‌گردند؛ سوره روم، آیه۳.</ref> قرآن از امری پوشیده بر مردم، پرده برداشته و جریانی را که در آینده رخ خواهد داد را به اطلاع مردم رسانیده است و از طرفی این‌گونه آیات از این نظر غیب است که [[حضرت رسول]]{{صل}} بدون ابزار عادی توانسته است چنین الفاظ و معانی را از مقام ربوبی بگیرد و ارائه دهد.  
::::::'''ب. وحی به وسیله فرشته:''' [[رابطه تحدیث با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|گاهی موارد فرشته‌ای به صورت انسان متمثل می‌گردد و پیامبران و اولیاء الهی را از یک رشته امور پنهان از حس، مطلع می‌سازد]] مانند: [[آیا حضرت مریم علم غیب داشت؟ (پرسش)|مریم از مذاکره فرشته که به صورت انسان برای او متمثل گردیده بود، آگاه شد که فرزندی خواهد داشت]] که دارای صفات خاصی می باشد {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلامًا زَكِيًّا}}﴾}}<ref>«گفت: من، تنها فرستاده پروردگار تو هستم تا به تو پسری پاکیزه ببخشم»؛ سوره مریم، آیه۱۹.</ref> (ابراهیم و همسرش از گفتگوی فرشتگانی که در مسیر خود برای نابودی قوم لوط در منزل او فرودآمده بودند، آگاه شدند که خداوند، در دوران کهولت و پیری به آنها فرزندی عطاء خواهد نمود {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ * قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ}}﴾}}<ref>«و همسر او، ایستاده بود و خندید «4» آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم * گفت: وای بر من! آیا من می‌زایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بی‌گمان این چیزی شگرف است!»؛ سوره هود، آیه ۷۱ و ۷۲.</ref> خاندان ابراهیم از ناحیه فرشتگان که به صورت انسانی مجسم شده بودند، آگاه شدند که در همان نیم شب قوم لوط، نابود خواهند شد، و همسر لوط از نابود شدگان خواهد بود {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ * إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ}}﴾}}<ref>«پس چون ترس از ابراهیم رخت بربست و (آن) مژده بدو رسید با ما درباره قوم لوط به چالش پرداخت * ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبه‌کاری بود»؛ سوره هود ، آیه۷۴ و ۷۵.</ref> این نوع آگهی‌ها که از طریق تمثل فرشتگان و گزارش آنان در اختیار اولیای الهی قرار می‌گیرد، نمونه‌ای از آگاهی غیب است که افراد عادي از آن بهره‌ای ندارند.
::::::'''ب. وحی به وسیله فرشته:''' [[رابطه تحدیث با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|گاهی موارد فرشته‌ای به صورت انسان متمثل می‌گردد و پیامبران و اولیاء الهی را از یک رشته امور پنهان از حس، مطلع می‌سازد]] مانند: [[آیا حضرت مریم علم غیب داشت؟ (پرسش)|مریم از مذاکره فرشته که به صورت انسان برای او متمثل گردیده بود، آگاه شد که فرزندی خواهد داشت]] که دارای صفات خاصی می باشد {{عربی|﴿{{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلامًا زَكِيًّا}}﴾}}<ref>«گفت: من، تنها فرستاده پروردگار تو هستم تا به تو پسری پاکیزه ببخشم»؛ سوره مریم، آیه۱۹.</ref> (ابراهیم و همسرش از گفتگوی فرشتگانی که در مسیر خود برای نابودی قوم لوط در منزل او فرودآمده بودند، آگاه شدند که خداوند، در دوران کهولت و پیری به آنها فرزندی عطاء خواهد نمود {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ * قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ}}﴾}}<ref>«و همسر او، ایستاده بود و خندید «4» آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم * گفت: وای بر من! آیا من می‌زایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بی‌گمان این چیزی شگرف است!»؛ سوره هود، آیه ۷۱ و ۷۲.</ref> خاندان ابراهیم از ناحیه فرشتگان که به صورت انسانی مجسم شده بودند، آگاه شدند که در همان نیم شب قوم لوط، نابود خواهند شد، و همسر لوط از نابود شدگان خواهد بود {{عربی|﴿{{متن قرآن|فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ * إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ}}﴾}}<ref>«پس چون ترس از ابراهیم رخت بربست و (آن) مژده بدو رسید با ما درباره قوم لوط به چالش پرداخت * ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبه‌کاری بود»؛ سوره هود ، آیه۷۴ و ۷۵.</ref> این نوع آگهی‌ها که از طریق تمثل فرشتگان و گزارش آنان در اختیار اولیای الهی قرار می‌گیرد، نمونه‌ای از آگاهی غیب است که افراد عادي از آن بهره‌ای ندارند.
::::::'''ج. رؤیای صادقانه یا خواب‌های راستین:''' [[رابطه رؤیای صادق با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|رؤیای صادقه یکی دیگر از وسایل آگاهی از غیب است]] همچون حضرت ابراهیم که از طریق رؤیا آگاه شد که از جانب خدا مأمور است که فرزند خود اسماعیل را ذبح کند و آن چنان به صحت خواب خود ایمان داشت که مقدمات آنرا فراهم ساخت. و حضرت یعقوب و یوسف{{عم}} از طریق علم تعبیر خواب، حوادثی را پیش‌بینی می‌کردند و از امور پنهان از حس، گزارش می‌دادند و لذا محققان اسلامی یکی از طرق وحی را رویاهاي صادق و خواب راستین می دانند»<ref>[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)| علم غیب از دیدگاه فریقین]]؛ ص ۱۰.</ref>.
::::::'''ج. رؤیای صادقانه یا خواب‌های راستین:''' [[رابطه رؤیای صادق با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|رؤیای صادقه یکی دیگر از وسایل آگاهی از غیب است]] همچون حضرت ابراهیم که از طریق رؤیا آگاه شد که از جانب خدا مأمور است که فرزند خود اسماعیل را ذبح کند و آن چنان به صحت خواب خود ایمان داشت که مقدمات آنرا فراهم ساخت. و حضرت یعقوب و یوسف{{عم}} از طریق علم تعبیر خواب، حوادثی را پیش‌بینی می‌کردند و از امور پنهان از حس، گزارش می‌دادند و لذا محققان اسلامی یکی از طرق وحی را رویاهاي صادق و خواب راستین می دانند»<ref>[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)| علم غیب از دیدگاه فریقین]]؛ ص ۱۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد امین انسان]]''' در مقاله ''«[[امامت در استنادهای قرآنی امام رضا (مقاله)|امامت در استنادهای قرآنی امام رضا]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد امین انسان]]''' در مقاله ''«[[امامت در استنادهای قرآنی امام رضا (مقاله)|امامت در استنادهای قرآنی امام رضا]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«[[علم غیب]] در آموزه‌های قرآنی به دو نوع تعریف شده ست: مطلق و نسبی.
::::::«[[علم غیب]] در آموزه‌های قرآنی به دو نوع تعریف شده ست: مطلق و نسبی.
:::::*[[غیب مطلق]]: به چیزی گفته می‌شود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، [[غیب]] باشد، مانند ذات اقدس الهی که با حواس درک کردنی است و نه با قلب و فکر قابل احاطه و اکتناه است؛ آیاتی مانند {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ}}﴾}}<ref>چشم‌ها او را در نمی‌یابند و او چشم‌ها را در می‌یابد و او نازک‌بین آگاه است؛ سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref> و احادیثی همچون {{عربی|"َ يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَرُ "}}<ref>کفعمی؛ المصباح، ص۲۵۸.</ref> بر این دسته دلالت دارد. افزون بر ین، بر پایۀ روایات<ref>[[ابن ابی الحدید]]؛ شرح نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref> علم به روز قیامت از علوم غیبی مطلق است که کسی جز خداوند از آن آگاهی ندارد.
:::::*[[غیب مطلق]]: به چیزی گفته می‌شود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، [[غیب]] باشد، مانند ذات اقدس الهی که با حواس درک کردنی است و نه با قلب و فکر قابل احاطه و اکتناه است؛ آیاتی مانند {{عربی|﴿{{متن قرآن|لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ}}﴾}}<ref>چشم‌ها او را در نمی‌یابند و او چشم‌ها را در می‌یابد و او نازک‌بین آگاه است؛ سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref> و احادیثی همچون {{عربی|"َ يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَرُ "}}<ref>کفعمی؛ المصباح، ص۲۵۸.</ref> بر این دسته دلالت دارد. افزون بر ین، بر پایۀ روایات<ref>[[ابن ابی الحدید]]؛ شرح نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref> علم به روز قیامت از علوم غیبی مطلق است که کسی جز خداوند از آن آگاهی ندارد.
:::::*[[غیب]] نسبی: چیزی است که تنها در برخی مقاطع وجودی برای برخی از افراد [[غیب]] باشد؛ مانند: فرشتگان، اخبار گذشتگان و اخبار مربوط به آینده و ... . چنین مواردی که برای بیشتر مردم از مغیبات است برای [[پیامبر]]{{صل}} و اولیای خداوند [[غیب]] نیست؛ از این رو، [[امام علی]]{{ع}} می‌فرمایند: {{عربی|" لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِينا"}}<ref>شافعی، [[محمد بن طلحه]]؛ مطالب السؤال فی مناقب آل الرسول، ص ۹۲.</ref>»<ref>[[امامت در استنادهای قرآنی امام رضا (مقاله)|امامت در استنادهای قرآنی امام رضا]]، ص ۶۵ و ۶۶.</ref>.
:::::*[[غیب]] نسبی: چیزی است که تنها در برخی مقاطع وجودی برای برخی از افراد [[غیب]] باشد؛ مانند: فرشتگان، اخبار گذشتگان و اخبار مربوط به آینده و ... . چنین مواردی که برای بیشتر مردم از مغیبات است برای [[پیامبر]]{{صل}} و اولیای خداوند [[غیب]] نیست؛ از این رو، [[امام علی]]{{ع}} می‌فرمایند: {{عربی|" لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِينا"}}<ref>شافعی، [[محمد بن طلحه]]؛ مطالب السؤال فی مناقب آل الرسول، ص ۹۲.</ref>»<ref>[[امامت در استنادهای قرآنی امام رضا (مقاله)|امامت در استنادهای قرآنی امام رضا]]، ص ۶۵ و ۶۶.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}