جز
جایگزینی متن - 'الاهی' به 'الهی'
جز (جایگزینی متن - ' الاهی ' به ' الهی ') |
جز (جایگزینی متن - 'الاهی' به 'الهی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
:::::#'''ظهور گرایشهای مادی در پیروان:''' به هرحال، در برابر [[انبیا]]، گروههای گوناگونی قد علم میکردند تا نگذارند دعوت [[انبیا]] گسترش یابد و مردم دعوتشان را اجابت کنند و پیرو و مریدشان شوند. علت این دشمنیها از روح هواپرستی و علاقه به لذایذ دنیا در شکلها و قالبهای مختلفش، چه علاقه به قدرتهای اجتماعی و منافع اقتصادی و چه دلبستگی به شهوات و هواهای نفسانی ناشی میشد. چنین عواملی سبب میشد تا نگذارند دعوت [[انبیا]] پیشرفت کند. از سوی دیگر، این گرایشهای مادی در آنهایی هم که به انبیا گرایش مییافتند، کم و بیش وجود داشت. در حالی که همه ما مسلمانیم و بیش از هزار و چهار صد سال از تاریخ [[ظهور]] دینمان میگذرد، هرکدام از ما تربیتهای خاصی را از دین پذیرفته ایم. گاهی میشود با این که سالها عمرمان را در فهم کتاب و سنت و شناخت معارف دینی گذراندهایم، در بزنگاههای خاصی، هوای نفسانی ما [[ظهور]] میکند و کنترل نفس از دستمان خارج میشود. در کسانی هم که به انبیا گرایش مییافتند، این روحیهها کم و بیش وجود داشت؛ چرا که به طور کامل مهذب نشده بودند و ساختمان روحی آنها هنوز تغییر ماهیت نداده بود. این بود که میان پیروان انبیا نیز گاهی گرایشهای مادی به صورتهای گوناگون ظهور میکرد؛ برای مثال، وقتی مردم میدیدند عمل کردن به یک حکم برایشان سخت است، به گونههای مختلف میکوشیدند تا آن حکم را تغییر دهند؛ به ویژه اگر حکمی در وضع خاص اجتماعی یا طبیعی صادر میشد؛ مثل اصحاب سبت که کنار دریا زندگی میکردند و موظف شده بودند روز شنبه ماهی نگیرند؛ اما چون ماهیها فقط در روز شنبه به کنار دریا میآمدند، خودداری از صید ماهی در روز شنبه برای آنها مشکل بود. | :::::#'''ظهور گرایشهای مادی در پیروان:''' به هرحال، در برابر [[انبیا]]، گروههای گوناگونی قد علم میکردند تا نگذارند دعوت [[انبیا]] گسترش یابد و مردم دعوتشان را اجابت کنند و پیرو و مریدشان شوند. علت این دشمنیها از روح هواپرستی و علاقه به لذایذ دنیا در شکلها و قالبهای مختلفش، چه علاقه به قدرتهای اجتماعی و منافع اقتصادی و چه دلبستگی به شهوات و هواهای نفسانی ناشی میشد. چنین عواملی سبب میشد تا نگذارند دعوت [[انبیا]] پیشرفت کند. از سوی دیگر، این گرایشهای مادی در آنهایی هم که به انبیا گرایش مییافتند، کم و بیش وجود داشت. در حالی که همه ما مسلمانیم و بیش از هزار و چهار صد سال از تاریخ [[ظهور]] دینمان میگذرد، هرکدام از ما تربیتهای خاصی را از دین پذیرفته ایم. گاهی میشود با این که سالها عمرمان را در فهم کتاب و سنت و شناخت معارف دینی گذراندهایم، در بزنگاههای خاصی، هوای نفسانی ما [[ظهور]] میکند و کنترل نفس از دستمان خارج میشود. در کسانی هم که به انبیا گرایش مییافتند، این روحیهها کم و بیش وجود داشت؛ چرا که به طور کامل مهذب نشده بودند و ساختمان روحی آنها هنوز تغییر ماهیت نداده بود. این بود که میان پیروان انبیا نیز گاهی گرایشهای مادی به صورتهای گوناگون ظهور میکرد؛ برای مثال، وقتی مردم میدیدند عمل کردن به یک حکم برایشان سخت است، به گونههای مختلف میکوشیدند تا آن حکم را تغییر دهند؛ به ویژه اگر حکمی در وضع خاص اجتماعی یا طبیعی صادر میشد؛ مثل اصحاب سبت که کنار دریا زندگی میکردند و موظف شده بودند روز شنبه ماهی نگیرند؛ اما چون ماهیها فقط در روز شنبه به کنار دریا میآمدند، خودداری از صید ماهی در روز شنبه برای آنها مشکل بود. | ||
:::::#'''دینفروشی دانشمندان:''' در وضعی که رعایت اوامر و نواهی الهی برای مردم مشکل میشد، دست به دامن راهبان و عالمان [[دین]] میشدند و از ایشان میخواستند تا کاری کنند که حکم الهی تغییر یابد؛ یعنی میخواستند تا عالمان، حرام خدا را حلال کنند یا راه چارهای بیندیشند و برای فرار از حکم خدا کلاه شرعی درست کنند. بین عالمان ایشان هم کسانی بودند که به علل گوناگون به خواست مردم اهمیت میدادند یا بدان جهت که منافع مادی آنها باید از راه مردم تأمین میشد یا از آن جهت که مردم باید آنها را داری منصبهای دینی و اجتماعی میشناختند و اگر به تمایلات مردم پاسخ منفی میدادند، دیگر دورشان جمع نمیشدند و آنها را مرجع دینی خودشان نمیشناختند. در حقیقت، همان روح دنیاپرستی که به شکل دیگری میان دانشمندانشان وجود داشت، باعث میشد تا با روح دنیاپرستی مردم که در قالبی دیگر وجود داشت، توافق کنند. نتیجه این بود که بعضی از احکام الهی به بهانههای گوناگون عملی نمیشد یا بعضی از حرامهای الهی انجام میگرفت. در چنین مواقعی است که قرآن شریف میفرماید:{{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ...}}﴾}}<ref>دانشمندان و راهبان خویش را معبودهای در برابر خدا قرار دادند؛ | :::::#'''دینفروشی دانشمندان:''' در وضعی که رعایت اوامر و نواهی الهی برای مردم مشکل میشد، دست به دامن راهبان و عالمان [[دین]] میشدند و از ایشان میخواستند تا کاری کنند که حکم الهی تغییر یابد؛ یعنی میخواستند تا عالمان، حرام خدا را حلال کنند یا راه چارهای بیندیشند و برای فرار از حکم خدا کلاه شرعی درست کنند. بین عالمان ایشان هم کسانی بودند که به علل گوناگون به خواست مردم اهمیت میدادند یا بدان جهت که منافع مادی آنها باید از راه مردم تأمین میشد یا از آن جهت که مردم باید آنها را داری منصبهای دینی و اجتماعی میشناختند و اگر به تمایلات مردم پاسخ منفی میدادند، دیگر دورشان جمع نمیشدند و آنها را مرجع دینی خودشان نمیشناختند. در حقیقت، همان روح دنیاپرستی که به شکل دیگری میان دانشمندانشان وجود داشت، باعث میشد تا با روح دنیاپرستی مردم که در قالبی دیگر وجود داشت، توافق کنند. نتیجه این بود که بعضی از احکام الهی به بهانههای گوناگون عملی نمیشد یا بعضی از حرامهای الهی انجام میگرفت. در چنین مواقعی است که قرآن شریف میفرماید:{{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ...}}﴾}}<ref>دانشمندان و راهبان خویش را معبودهای در برابر خدا قرار دادند؛ | ||
سوره توبه،۳۱.</ref>. اینها چه کارهاند که برای شما حکم جعل کنند؟! مگر اینها رب شما هستند؟! شما حق ندارید غیر از خدا را رب بگیرید. صاحب اختیار شما فقط خدا است. در مواقعی دیگر، صاحبان قدرت بر عالمان دین فشار میآوردند که شما باید چهره دین را دگرگون کنید و احکام را به صورت دیگری در بیاورید تا موافق میل ما باشد. این نیز شکل دیگری از دنیاپرستی بود که به مراجع روحانی فشار وارد میآورد در فتواهایشان تجدید نظر کنند. همه این عوامل باعث میشد که روح خداپرستی و تسلیم در مقابل انبیا و اولیای الهی در مردم تضعیف شود و دینی که اساس آن اسلام و تسلیم در مقابل خدا است، به صورت دیگری در آید. هدف اصلی از آفرینش انسان و تشریع قوانین | سوره توبه،۳۱.</ref>. اینها چه کارهاند که برای شما حکم جعل کنند؟! مگر اینها رب شما هستند؟! شما حق ندارید غیر از خدا را رب بگیرید. صاحب اختیار شما فقط خدا است. در مواقعی دیگر، صاحبان قدرت بر عالمان دین فشار میآوردند که شما باید چهره دین را دگرگون کنید و احکام را به صورت دیگری در بیاورید تا موافق میل ما باشد. این نیز شکل دیگری از دنیاپرستی بود که به مراجع روحانی فشار وارد میآورد در فتواهایشان تجدید نظر کنند. همه این عوامل باعث میشد که روح خداپرستی و تسلیم در مقابل انبیا و اولیای الهی در مردم تضعیف شود و دینی که اساس آن اسلام و تسلیم در مقابل خدا است، به صورت دیگری در آید. هدف اصلی از آفرینش انسان و تشریع قوانین الهی، این بوده است که مردم خداپرستی کنند نه خودپرستی، شکم پرستی، بت پرستی، اجتماع پرستی و ... . پیامبران آمده بودند که بشر را خداپرست، یعنی تسلیم محض در برابر اوامر و نواهی خداوند کنند. اطاعت محض در برابر خدا انسان را به خدا نزدیک میکند؛ جوهر انسانیت را ترقی میدهد و به یک پدیده زودگذر و بی ارزش، ارزش بی نهایت میبخشد. انبیا آمده بودند که چنین رابطهای را بین انسانها و پروردگارشان برقرار سازند و انسان را از یک موجود مادی فانی بی ارزش، به موجودی تبدیل کنند که بتواند عمری بی نهایت در کمال لذت و سعادت داشته باشد. انبیا میخواستند انسان را به گونهای غرق توجه خدا سازند که ارزش را به بندگی و قرب خدا منحصر کنند. کسانی که احکام، معارف و آیات الهی را تحریف میکردند، مسیر را اشتباه به مردم نشان میدادند و میگفتند: خلق را به جای خدا بگذارید. چنین دین فروشانی، بزرگترین خیانت را به انسانیت مرتکب میشدند؛ به همین سبب انبیا آمده بودند تا بشر را متوجه خدا کنند و به سوی بی نهایت سوق دهند و از پرستش همه بتها وارهانند و انسان را فقط بنده و مطیع خدا سازند. عواملی همچون هواپرستی، دنیاپرستی و دین فروشی باعث میشد که دست تحریف به سوی معارف و احکام الهی دراز شود. از آن جا که وضعیت اجتماعی همیشه در حال تغییر است، قالبهای بت نیز در هر دورهای تغییر شکل میدهد. بتهایی که بشر برای خود میسازد، همیشه سنگ و چوب و ماه و خورشید نیست. گاهی بتها عوض میشوند و معبودها تغییر شکل مییابند. بنی اسرائیل برای تغییر احکام الهی، احبار و رهبانان دین فروش را همچون رب و معبود خویش اطاعت میکردند»<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آفتاب ولایت (کتاب)| آفتاب ولایت]]، ص۲۲۵- ۲۳۲.</ref>. | ||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== |