ویژگی‌های امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۵: خط ۴۵:
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین محمدی اشتهاردی؛}}
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین محمدی اشتهاردی؛}}
[[پرونده:152012.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد محمدی اشتهاردی]]]]
[[پرونده:152012.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد محمدی اشتهاردی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد محمدی اشتهاردی]]'''، در کتاب ''«[[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]»''  در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد محمدی اشتهاردی]]'''، در کتاب ''«[[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]»''  در این‌باره گفته است:
::::::«[[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "[[مهدی]]{{ع}} از فرزندان من دارای چهل سال است (هنگام خروج همچون مرد چهل ساله است) صورتش همچون ستاره درخشان است، در گونه راستش خال سیاهی است و دو عبای قطوانی بر دوش دارد، قیافه‌اش همانند مردان‌ بنی اسرائیل (زمان [[حضرت موسی]]{{ع}}) است، گنج‌ها را استخراج کند، کشورهای شرک را فتح کرده و تحت رهبری خود درمی‌آورد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي ابْنُ أَرْبَعِينَ سَنَةً كَأَنَ‏ وَجْهَهُ‏ كَوْكَبٌ‏ دُرِّيٌ‏ فِي خَدِّهِ الْأَيْمَنِ خَالٌ أَسْوَدُ عَلَيْهِ عَبَاءَتَانِ قَطَوَانِيَّتَانِ كَأَنَّهُ مِنْ رِجَالِ بَنِي إِسْرَائِيلَ يَسْتَخْرِجُ الْكُنُوزَ وَ يَفْتَحُ مَدَائِنَ الشِّرْك‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۸۵؛ المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰۲؛ ۷۰۳.</ref>.
::::::«[[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "[[مهدی]]{{ع}} از فرزندان من دارای [[چهل]] سال است (هنگام [[خروج]] همچون مرد [[چهل]] ساله است) صورتش همچون [[ستاره درخشان]] است، در گونه راستش خال سیاهی است و دو عبای [[قطوانی]] بر دوش دارد، قیافه‌اش همانند مردان‌ [[بنی اسرائیل]] (زمان [[حضرت موسی]]{{ع}}) است، گنج‌ها را استخراج کند، کشورهای [[شرک]] را [[فتح]] کرده و تحت [[رهبری]] خود درمی‌آورد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي ابْنُ أَرْبَعِينَ سَنَةً كَأَنَ‏ وَجْهَهُ‏ كَوْكَبٌ‏ دُرِّيٌ‏ فِي خَدِّهِ الْأَيْمَنِ خَالٌ أَسْوَدُ عَلَيْهِ عَبَاءَتَانِ قَطَوَانِيَّتَانِ كَأَنَّهُ مِنْ رِجَالِ بَنِي إِسْرَائِيلَ يَسْتَخْرِجُ الْكُنُوزَ وَ يَفْتَحُ مَدَائِنَ الشِّرْك‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۸۵؛ المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰۲؛ ۷۰۳.</ref>.
::::::از خصوصیات [[امام]] [[قائم]] {{ع}} اینکه آن حضرت از ناحیه پدر از نسل [[امام حسین]]{{ع}} و از ناحیه مادر از نسل [[امام حسن]]{{ع}} است، از این‌رو که مادر [[امام باقر]]{{ع}} از فرزندان [[امام حسن]]{{ع}} است‌<ref>اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۸۴.</ref>.
::::::از خصوصیات [[امام]] [[قائم]] {{ع}} اینکه آن حضرت از [[ناحیه]] پدر از نسل [[امام حسین]]{{ع}} و از [[ناحیه]] مادر از نسل [[امام حسن]]{{ع}} است، از این‌رو که مادر [[امام باقر]]{{ع}} از فرزندان [[امام حسن]]{{ع}} است‌<ref>اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۸۴.</ref>.
::::::از ویژگی‌های او اینکه پس از [[ظهور]]، [[حضرت عیسی]]{{ع}} از آسمان آمده و پشت سر او نماز بجا می‌آورد<ref>اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۸۴.</ref>. و دیگر اینکه در آخر عمر [[امام]] [[قائم]] {{ع}} (که [[رجعت]] [[امامان]] به وجود می‌آید) پس از آنکه [[حضرت قائم]] {{ع}} از دنیا رحلت کرد، [[امام حسین]]{{ع}} بدن او را غسل می‌دهد<ref>بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۳۴۷ به نقل از امام باقر {{ع}}.</ref>. و دیگر اینکه [[امام عصر]]{{ع}} شبیه [[حضرت یوسف|یوسف]] و [[حضرت عیسی|عیسی]] و [[حضرت موسی|موسی]]{{عم}} و [[محمد]]{{صل}} است‌<ref>اثبات الهداة، ج ۷ ص ۱۰۲ (مسائل رجعت در بحار، ج ۵۳ ص ۳۹ تا ۱۴۴ آمده است).</ref>. این هم درجای خود بسیار جالب است که بزرگ‌ترین چهره انقلابی تاریخ، حضرت سیدالشهداء [[امام حسین]]{{ع}} در غسل و کفن و دفن مصلح بزرگ جهان حضور یابد. از ویژگی‌های آن بزرگوار اینکه [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "[[مهدی]] طاووس اهل بهشت است". و در عبارت دیگر فرمود: "چهره [[مهدی]] از فرزندانم همچون ماه تابان است، رنگ چهره‌اش عربی است و بدنش همانند جسم مردان بنی اسرائیل (بلندقد) است، زمین را همان‌گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل‌وداد می‌کند، اهل آسمان و زمین و پرندگان در هوا از [[حکومت]]ش راضی هستند، بیست سال [[حکومت]] می‌کنند"<ref>المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰.</ref>. روزی [[پیامبر]] {{صل}} به دختر گرامی‌اش [[فاطمه]]{{س}} رو کرد و به این شخصیت‌ها افتخار کرده و فرمود: "بهترین [[پیامبران]] پدرت است، از ماست بهترین اوصیا که شوهرت [[امام علی|علی]]{{ع}} است، از ماست بهترین شهدا که عموی من حمزه است، از ماست آن‌کس که دو پر دارد و با آن دو پر در هر جای بهشت بخواهد به پرواز درمی‌آید و او پسر عموی پدرت، جعفر است، از ماست دو سبط این امت، دو آقای جوانان اهل بهشت، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} و این دو فرزندان تو هستند و از ماست [[مهدی]]{{ع}} و او از فرزندان توست"<ref>المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰، به نقل از طبرانی.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} فرمود: "[[قائم]] ما دارای نشانه‌هایی از شش [[پیامبر]] است: اما نشانه‌اش‌ از [[حضرت نوح|نوح]]{{ع}} طول عمر است. اما نشانه‌اش از [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]{{ع}} مخفی بودن محل ولادتش است. اما نشانه‌اش از [[حضرت موسی|موسی]]{{ع}} ترس از دشمن و [[غیبت]] است (که [[حضرت موسی|موسی]]{{ع}} از ترس فرعونیان از مصر به مدین رفت و مدتی مخفی بود). اما نشانه‌اش از [[حضرت عیسی|عیسی]]{{ع}} اختلاف رأی مردم درباره‌اش و اعتزال او از مردم است، اما نشانه‌اش از [[حضرت ایوب|ایوب]]{{ع}} گشایش و پیروزی پس از بلیات و گرفتاری است، اما نشانه‌اش از [[محمد]]{{صل}} قیام به شمشیر است"<ref>اعلام الوری، ص ۴۰۲.</ref>. و در بعضی روایات، نشانه‌ای از [[حضرت یوسف]]{{ع}} نیز ذکر شده و آن زندان است. (شاید منظور دوری او از دوستانش که به منزله زندانی بودن او است).<ref>اعلام الوری، ص ۴۰۲.</ref> از ویژگی‌های [[امام]] [[قائم]] {{ع}} اینکه [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: "او از نظرها پنهان است، تا کسی او را به بیعت خود نخواند و او زیر پرچم هیچ رهبر ناشایستی نرود"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۷۹.</ref>»<ref>[[ محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۲۳-۲۶.</ref>.
::::::از ویژگی‌های او اینکه پس از [[ظهور]]، [[حضرت عیسی]]{{ع}} از [[آسمان]] آمده و پشت سر او [[نماز]] بجا می‌آورد<ref>اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۸۴.</ref>. و دیگر اینکه در آخر [[عمر]] [[امام]] [[قائم]] {{ع}} (که [[رجعت]] [[امامان]] به وجود می‌آید) پس از آنکه [[حضرت قائم]] {{ع}} از [[دنیا]] [[رحلت]] کرد، [[امام حسین]]{{ع}} بدن او را [[غسل]] می‌دهد<ref>بحار الانوار، ج ۵۴، ص ۳۴۷ به نقل از امام باقر {{ع}}.</ref>. و دیگر اینکه [[امام عصر]]{{ع}} شبیه [[حضرت یوسف|یوسف]] و [[حضرت عیسی|عیسی]] و [[حضرت موسی|موسی]]{{عم}} و [[محمد]]{{صل}} است‌<ref>اثبات الهداة، ج ۷ ص ۱۰۲ (مسائل رجعت در بحار، ج ۵۳ ص ۳۹ تا ۱۴۴ آمده است).</ref>. این هم درجای خود بسیار جالب است که بزرگ‌ترین چهره انقلابی [[تاریخ]]، حضرت سیدالشهداء [[امام حسین]]{{ع}} در [[غسل]] و [[کفن]] و دفن [[مصلح بزرگ]] [[جهان]] حضور یابد. از ویژگی‌های آن بزرگوار اینکه [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "[[مهدی]] [[طاووس اهل بهشت]] است". و در عبارت دیگر فرمود: "چهره [[مهدی]] از فرزندانم همچون ماه تابان است، رنگ چهره‌اش عربی است و بدنش همانند جسم مردان [[بنی اسرائیل]] (بلندقد) است، [[زمین]] را همان‌گونه که پر از [[ظلم]] و [[جور]] شده، پر از عدل‌وداد می‌کند، اهل [[آسمان]] و [[زمین]] و پرندگان در هوا از [[حکومت]]ش [[راضی]] هستند، بیست سال [[حکومت]] می‌کنند"<ref>المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰.</ref>. روزی [[پیامبر]] {{صل}} به دختر گرامی‌اش [[فاطمه]]{{س}} رو کرد و به این شخصیت‌ها افتخار کرده و فرمود: "[[بهترین]] [[پیامبران]] پدرت است، از ماست [[بهترین]] [[اوصیا]] که شوهرت [[امام علی|علی]]{{ع}} است، از ماست [[بهترین]] [[شهدا]] که عموی من حمزه است، از ماست آن‌کس که دو پر دارد و با آن دو پر در هر جای [[بهشت]] بخواهد به پرواز درمی‌آید و او پسر عموی پدرت، [[جعفر]] است، از ماست دو [[سبط]] این [[امت]]، دو آقای [[جوانان]] [[اهل بهشت]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} و این دو فرزندان تو هستند و از ماست [[مهدی]]{{ع}} و او از فرزندان توست"<ref>المجالس السنیه، ج ۵، ص ۷۰، به نقل از طبرانی.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} فرمود: "[[قائم]] ما دارای نشانه‌هایی از شش [[پیامبر]] است: اما نشانه‌اش‌ از [[حضرت نوح|نوح]]{{ع}} [[طول عمر]] است. اما نشانه‌اش از [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]]{{ع}} مخفی بودن محل ولادتش است. اما نشانه‌اش از [[حضرت موسی|موسی]]{{ع}} [[ترس]] از [[دشمن]] و [[غیبت]] است (که [[حضرت موسی|موسی]]{{ع}} از [[ترس]] فرعونیان از [[مصر]] به مدین رفت و مدتی مخفی بود). اما نشانه‌اش از [[حضرت عیسی|عیسی]]{{ع}} [[اختلاف]] [[رأی]] [[مردم]] درباره‌اش و اعتزال او از [[مردم]] است، اما نشانه‌اش از [[حضرت ایوب|ایوب]]{{ع}} [[گشایش]] و [[پیروزی]] پس از بلیات و گرفتاری است، اما نشانه‌اش از [[محمد]]{{صل}} [[قیام]] به [[شمشیر]] است"<ref>اعلام الوری، ص ۴۰۲.</ref>. و در بعضی [[روایات]]، نشانه‌ای از [[حضرت یوسف]]{{ع}} نیز ذکر شده و آن زندان است. (شاید منظور دوری او از دوستانش که به منزله زندانی بودن او است).<ref>اعلام الوری، ص ۴۰۲.</ref> از ویژگی‌های [[امام]] [[قائم]] {{ع}} اینکه [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: "او از نظرها [[پنهان]] است، تا کسی او را به [[بیعت]] خود نخواند و او زیر [[پرچم]] هیچ [[رهبر]] ناشایستی نرود"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۷۹.</ref>»<ref>[[ محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۲۳-۲۶.</ref>.
::::::[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[امامت]] امت‌<ref>منظور امامت معصومین است.</ref> صلاح نیست مگر برای شخصی که دارای سه خصلت باشد:
::::::[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[امامت]] امت‌<ref>منظور امامت معصومین است.</ref> [[صلاح]] نیست مگر برای شخصی که دارای سه خصلت باشد:
:::::#سزاوارترین مردم به [[امام]] قبل باشد.
:::::#سزاوارترین [[مردم]] به [[امام]] قبل باشد.
:::::#اسلحه [[پیامبر]] در نزد او باشد.
:::::#اسلحه [[پیامبر]] در نزد او باشد.
:::::#[[امام]] سابق، آشکارا، او را وصی خود کرده باشد".<ref>اثبات الهداة، ج ۷، ص ۴۰۲.</ref>
:::::#[[امام]] سابق، آشکارا، او را [[وصی]] خود کرده باشد".<ref>اثبات الهداة، ج ۷، ص ۴۰۲.</ref>
::::::[[اباصلت هروی]] گوید: به [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} عرض کردم: نشانه [[قائم]] {{ع}} در وقت خروج چیست؟ فرمود: "او در سن پیران است ولی سیمای جوان دارد، ناظران به او گمان می‌برند که چهل سال یا کمتر دارد، او با مرور شب و روز پیر نمی‌شود، تا پایان عمرش فرا رسد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۵.</ref>. مرحوم [[صدوق]] از [[امام باقر]]{{ع}} نقل می‌کند: "نخستین سخنی که [[حضرت مهدی]] {{ع}} پس از قیام خود می‌فرماید، این است: من بقیة الله و حجت و خلیفه خدا بر شما هستم. پس هیچ‌کس بر او سلام نمی‌کند، مگر اینکه می‌گوید: سلام بر تو ای بقیه (ذخیره بادوام) خدا در زمین خدا"<ref>تفسیر صافی، ذیل آیه ۸۶ سوره هود.</ref>. [[امام]] [[قائم]] {{ع}} در تمام جهات شباهت به [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} دارد، حتی در قیافه و روش و خصوصیات. و نیز [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: "در مکه، تعداد بیعت‌کنندگان به ده هزار نفر می‌رسد، و در سراسر زمین معبودی جز خدا یافت نمی‌شود و همه معبودهای باطل، آتش می‌گیرند ..."<ref>کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۶۱.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: شب ۲۳ ماه رمضان ندا به نام [[امام]] [[قائم]] {{ع}} بلند شود، و آن حضرت در روز عاشورا که در آن روز [[امام حسین]]{{ع}} به شهادت رسید، قیام کند. گویا روز شنبه دهم محرم را می‌نگرم که آن حضرت بین حجرالاسود و مقام [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در کنار کعبه ایستاده و جبرئیل در حضورش است، اعلام بیعت می‌شود که همه [[شیعیان]] و طرفداران او از اطراف جهان به مکه آیند و با او بیعت کنند، زمین برای آنها درنوردیده می‌شود (که زودتر برسند)، پس آن‌گاه خداوند زمین را که پر از ظلم‌وجور شده، پر از عدل‌وداد کند"<ref>کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۶۰.</ref>»<ref>[[ محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۷۰-۷۱.</ref>.
::::::[[اباصلت هروی]] گوید: به [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} عرض کردم: نشانه [[قائم]] {{ع}} در وقت [[خروج]] چیست؟ فرمود: "او در سن پیران است ولی سیمای جوان دارد، ناظران به او گمان می‌برند که [[چهل]] سال یا کمتر دارد، او با مرور شب و روز پیر نمی‌شود، تا پایان عمرش فرا رسد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۸۵.</ref>. مرحوم [[صدوق]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند: "نخستین سخنی که [[حضرت مهدی]] {{ع}} پس از [[قیام]] خود می‌فرماید، این است: من [[بقیة الله]] و [[حجت]] و [[خلیفه]] [[خدا]] بر شما هستم. پس هیچ‌کس بر او [[سلام]] نمی‌کند، مگر اینکه می‌گوید: [[سلام]] بر تو ای بقیه ([[ذخیره]] بادوام) [[خدا]] در [[زمین]] [[خدا]]"<ref>تفسیر صافی، ذیل آیه ۸۶ سوره هود.</ref>. [[امام]] [[قائم]] {{ع}} در تمام جهات شباهت به [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} دارد، حتی در قیافه و روش و خصوصیات. و نیز [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: "در [[مکه]]، تعداد بیعت‌کنندگان به ده هزار نفر می‌رسد، و در سراسر [[زمین]] معبودی جز [[خدا]] یافت نمی‌شود و همه معبودهای [[باطل]]، [[آتش]] می‌گیرند ..."<ref>کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۶۱.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: شب ۲۳ [[ماه رمضان]] ندا به نام [[امام]] [[قائم]] {{ع}} بلند شود، و آن حضرت در [[روز عاشورا]] که در آن روز [[امام حسین]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید، [[قیام]] کند. گویا روز شنبه دهم [[محرم]] را می‌نگرم که آن حضرت بین حجرالاسود و [[مقام]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در کنار [[کعبه]] [[ایستاده]] و [[جبرئیل]] در حضورش است، اعلام [[بیعت]] می‌شود که همه [[شیعیان]] و طرفداران او از اطراف [[جهان]] به [[مکه]] آیند و با او [[بیعت]] کنند، [[زمین]] برای آنها درنوردیده می‌شود (که زودتر برسند)، پس آن‌گاه [[خداوند]] [[زمین]] را که پر از ظلم‌وجور شده، پر از عدل‌وداد کند"<ref>کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۶۰.</ref>»<ref>[[ محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۷۰-۷۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین رضانژاد؛}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین رضانژاد؛}}
[[پرونده:11411.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عزالدین رضانژاد]]]]
[[پرونده:11411.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عزالدین رضانژاد]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عزالدین رضانژاد]]'''، در مقاله ''«[[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[عزالدین رضانژاد]]'''، در مقاله ''«[[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«سیاست فشار و اختناق عباسیان، [[امامان]]{{عم}} را به فعالیت‌های پنهان واداشت. آن بزرگان می‌کوشیدند کردارشان را دور از چشم دشمنان انجام دهند و گفتارشان را رمزآلود و پوشیده در لایه‌های گوناگون کنایات و اشارات با دوستان و مؤمنان در میان نهند؛ دوستانی که پس از آزمونهای دشوار و اثبات پایداری شان در برابر فشار حوادث، به محفل خصوصی معصومان راه یافته و مسیر ارتباط مردم و [[امام]] را هموار می‌ساختند. بر این اساس، پس از [[امام رضا]]{{ع}} جریان [[امامت]] شکلی دیگر یافت. [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} در برابر دستگاه حاکم و خلفای عباسی، موضعی یگانه برگزیدند. آن بزرگواران زیر نظر مستقیم و مراقبت شدید خلیفۂ وقت، در محاصره و زندان به سر می‌بردند، حرکت‌ها، هدایت‌ها و رهبری‌هایشان محدودیت‌های فراوانی داشت و فرصت هر گونه فعالیت سیاسی از آنان سلب شده بود. محاصره و سخت گیری درباره این [[امامان]] با تزویج دختر خلیفه به [[امام جواد]]{{ع}} آغاز شد و با فراخوانی [[امام هادی]] و فرزندش [[امام عسکری]]{{عم}} به مرکز خلافت ([[سامرا]]) و اسکان آنان در محله "عسكر" ادامه یافت.<ref> ر.ک: بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۰۰</ref> جاسوسان خلیفه به وی چنان گزارش دادند که [[امام هادی]]{{ع}}، محور و ملجا شیعیان و دوست داران [[اهل‌ بیت]] شده است؛ اگر این مرز و بوم را می‌خواهی اقدام کن! متوکل عباسی، مأمورانی به مدینه گسیل داشت تا [[امام]] را به مرکز خلافت انتقال دهند. زندگی در [[سامرا]] با دشواری‌های خاصی همراه بود؛ مأموران عباسی، بدون رعایت موازین انسانی و اسلامی هرگاه خود لازم می‌دیدند، به خانه [[امام]]{{ع}} می‌شتافتند، حضرت را نزد خلیفه می‌بردند و می‌آزردند.<ref> ر.ک: مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص ۹۳</ref> حلقه محاصره روز به روز تنگ‌تر می‌شد و ملاقات شیعیان با [[امام]] دشوارتر. بیم انقلاب فراگیر مردمی و پیش گیری از دست یابی [[امام]]{{ع}} ما به وجوه شرعی، سبب اصلی این سخت گیری‌ها به شمار می‌آمد. این فشارها در زمان [[امامت]] [[امام عسکری]]{{ع}} تا به اوج رسید. دشمن با تمام توان در برابر آن حضرت موضع گرفت و ارتباط شیعیان با [[امام]] را به پایین‌ترین احد، تنزل داد. آزار، شکنجه و زندان های مکرر آن حضرت، گویای این حقیقت است. دشمن احساس می کرد آنچه از آن نگران است، به زودی تحقق می یابد. زمان تولد دوازدهمین پیشوای شیعیان [[حضرت مهدی]]{{ع}} با نشانه‌های معروفی چون نهمین فرزند [[امام حسین]]{{ع}} و چهارمین فرزند [[امام رضا]]{{ع}} بودن، نزدیک می‌نمود و به سبب روایات متواتر حتی حاکمان از آن آگاه بودند. ستمگران از زبان راویان و محدثان چنان شنیده بودند که فرزندی در خانه [[امام عسکری]]{{ع}} به گیتی پای می نهد و بنیاد ستم را فرو می پاشد؛ از این رو، بر فشارها افزودند. آنها اندیشه نابودی [[امام]] و پیش گیری از تولد [[حضرت مهدی]]{{ع}} را در سر می‌پروراندند. بر خلاف برنامه‌ریزی‌ها و پیشگیری‌های دقیق و پی در پی آنان، مقدمات ولادت [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} آماده شد و توطئه‌های دشمنان ناکام ماند. [[امام عسکری]]{{ع}} پس از ازدواج، گاه و بیگاه تولد فرزندش را به یاران نوید می‌داد: {{عربی|"سَيَرْزُقُنِي اللَّهُ وَلَداً بِكَرَمِهِ وَ لُطْفِهِ "}}<ref>به زودی خداوند، با لطف و عنایتش، مرا فرزندی عطا فرماید؛ مسعودی، اثبات الوصية للامام علی بن أبی طالب، ص ۲۶۸.</ref> آن حضرت هم چنین آیه هشتم سوره صف: {{عربی|﴿{{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}﴾}}<ref> آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را کامل می کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند؛ سوره صف، آیه:۸></ref>. را مکرر تلاوت می‌فرمود و به یاران امید و بشارت ارزانی می‌داشت. البته چنان که گفته شد، دشمن نیز بیدار بود؛ ماماهای فراوانی وابسته به دستگاه‌های دولتی، در خانواده‌های منسوب به [[امام عسکری]]{{ع}}، به ویژه منزل [[امام]]{{ع}}، وارد می شدند، [[امام]] بارها به زندان افکنده شد و مأموران پیوسته مراقب بودند، چنانچه پسری در خانه [[امام]]{{ع}} با دیدند، نابودش کنند.<ref> ر.ک: سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ص ۴۵۵</ref>. در این موقعیت، نرجس حامل نور [[امامت]] شد و جز [[امام عسکری]]{{ع}} علا و گروهی بسیار اندک از وابستگان و شیعیانش، هیچ کس از این امر آگاهی نیافت؛ بدین ترتیب، تقدیر الهی بر تدبیر شیطانی ستمگران چیره گشت و آن مولود مسعود دیده به جهان گشود. قدرت‌مندان تیره دل حتی پس از شهادت [[امام عسکری]]{{ع}} نیز از تولد فرزند برومندش آگاهی نیافتند. آنها زنان باردار حضرتش را زیر نظر قرار دادند تا چنانچه پسری به گیتی پای نهد، بی‌درنگ نابودش سازند»<ref>[[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدین]]، [[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]، ص ۱۰۶ - ۱۰۸.</ref>.
::::::«[[سیاست]] فشار و اختناق عباسیان، [[امامان]]{{عم}} را به فعالیت‌های [[پنهان]] واداشت. آن بزرگان می‌کوشیدند کردارشان را دور از چشم [[دشمنان]] انجام دهند و گفتارشان را رمزآلود و پوشیده در لایه‌های گوناگون کنایات و اشارات با [[دوستان]] و [[مؤمنان]] در میان نهند؛ دوستانی که پس از آزمونهای دشوار و اثبات [[پایداری]] شان در برابر فشار حوادث، به محفل خصوصی [[معصومان]] راه یافته و مسیر ارتباط [[مردم]] و [[امام]] را هموار می‌ساختند. بر این اساس، پس از [[امام رضا]]{{ع}} جریان [[امامت]] شکلی دیگر یافت. [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} در برابر دستگاه [[حاکم]] و [[خلفای عباسی]]، موضعی یگانه برگزیدند. آن بزرگواران زیر نظر مستقیم و مراقبت شدید خلیفۂ وقت، در محاصره و زندان به سر می‌بردند، حرکت‌ها، هدایت‌ها و رهبری‌هایشان محدودیت‌های فراوانی داشت و فرصت هر گونه فعالیت سیاسی از آنان سلب شده بود. محاصره و سخت گیری درباره این [[امامان]] با تزویج دختر [[خلیفه]] به [[امام جواد]]{{ع}} آغاز شد و با فراخوانی [[امام هادی]] و فرزندش [[امام عسکری]]{{عم}} به مرکز [[خلافت]] ([[سامرا]]) و اسکان آنان در محله "عسكر" ادامه یافت.<ref> ر.ک: بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۰۰</ref> جاسوسان [[خلیفه]] به وی چنان گزارش دادند که [[امام هادی]]{{ع}}، محور و ملجا [[شیعیان]] و [[دوست]] داران [[اهل‌ بیت]] شده است؛ اگر این مرز و بوم را می‌خواهی [[اقدام]] کن! [[متوکل]] عباسی، مأمورانی به [[مدینه]] گسیل داشت تا [[امام]] را به مرکز [[خلافت]] انتقال دهند. زندگی در [[سامرا]] با دشواری‌های خاصی همراه بود؛ مأموران عباسی، بدون رعایت [[موازین]] انسانی و اسلامی هرگاه خود لازم می‌دیدند، به خانه [[امام]]{{ع}} می‌شتافتند، حضرت را نزد [[خلیفه]] می‌بردند و می‌آزردند.<ref> ر.ک: مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص ۹۳</ref> حلقه محاصره روز به روز تنگ‌تر می‌شد و ملاقات [[شیعیان]] با [[امام]] دشوارتر. [[بیم]] [[انقلاب]] فراگیر مردمی و پیش گیری از دست یابی [[امام]]{{ع}} ما به وجوه شرعی، سبب اصلی این سخت گیری‌ها به شمار می‌آمد. این فشارها در زمان [[امامت]] [[امام عسکری]]{{ع}} تا به اوج رسید. [[دشمن]] با تمام توان در برابر آن حضرت موضع گرفت و ارتباط [[شیعیان]] با [[امام]] را به پایین‌ترین احد، تنزل داد. [[آزار]]، [[شکنجه]] و زندان های مکرر آن حضرت، گویای این [[حقیقت]] است. [[دشمن]] احساس می کرد آنچه از آن نگران است، به زودی تحقق می یابد. زمان تولد دوازدهمین پیشوای [[شیعیان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} با نشانه‌های معروفی چون نهمین فرزند [[امام حسین]]{{ع}} و چهارمین فرزند [[امام رضا]]{{ع}} بودن، نزدیک می‌نمود و به سبب [[روایات]] [[متواتر]] حتی [[حاکمان]] از آن [[آگاه]] بودند. [[ستمگران]] از زبان [[راویان]] و [[محدثان]] چنان شنیده بودند که فرزندی در خانه [[امام عسکری]]{{ع}} به [[گیتی]] پای می نهد و بنیاد [[ستم]] را فرو می پاشد؛ از این رو، بر فشارها افزودند. آنها [[اندیشه]] نابودی [[امام]] و پیش گیری از تولد [[حضرت مهدی]]{{ع}} را در سر می‌پروراندند. بر خلاف برنامه‌ریزی‌ها و پیشگیری‌های دقیق و پی در پی آنان، مقدمات ولادت [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} آماده شد و توطئه‌های [[دشمنان]] ناکام ماند. [[امام عسکری]]{{ع}} پس از [[ازدواج]]، گاه و بیگاه تولد فرزندش را به [[یاران]] نوید می‌داد: {{عربی|"سَيَرْزُقُنِي اللَّهُ وَلَداً بِكَرَمِهِ وَ لُطْفِهِ "}}<ref>به زودی خداوند، با لطف و عنایتش، مرا فرزندی عطا فرماید؛ مسعودی، اثبات الوصية للامام علی بن أبی طالب، ص ۲۶۸.</ref> آن حضرت هم چنین [[آیه]] هشتم سوره صف: {{عربی|﴿{{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}﴾}}<ref> آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را کامل می کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند؛ سوره صف، آیه:۸></ref>. را مکرر تلاوت می‌فرمود و به [[یاران]] امید و [[بشارت]] ارزانی می‌داشت. البته چنان که گفته شد، [[دشمن]] نیز بیدار بود؛ ماماهای فراوانی وابسته به دستگاه‌های دولتی، در خانواده‌های منسوب به [[امام عسکری]]{{ع}}، به ویژه منزل [[امام]]{{ع}}، وارد می شدند، [[امام]] بارها به زندان افکنده شد و مأموران پیوسته مراقب بودند، چنانچه پسری در خانه [[امام]]{{ع}} با دیدند، نابودش کنند.<ref> ر.ک: سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ص ۴۵۵</ref>. در این [[موقعیت]]، [[نرجس]] حامل [[نور]] [[امامت]] شد و جز [[امام عسکری]]{{ع}} علا و گروهی بسیار اندک از وابستگان و شیعیانش، هیچ کس از این امر [[آگاهی]] نیافت؛ بدین ترتیب، تقدیر الهی بر [[تدبیر]] شیطانی [[ستمگران]] چیره گشت و آن مولود مسعود دیده به [[جهان]] گشود. قدرت‌مندان تیره [[دل]] حتی پس از [[شهادت]] [[امام عسکری]]{{ع}} نیز از تولد فرزند برومندش [[آگاهی]] نیافتند. آنها زنان باردار حضرتش را زیر نظر قرار دادند تا چنانچه پسری به [[گیتی]] پای نهد، بی‌درنگ نابودش سازند»<ref>[[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدین]]، [[حیات امام مهدی (مقاله)|حیات امام مهدی]]، ص ۱۰۶ - ۱۰۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛}}
{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛}}
[[پرونده:151974.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[سید نذیر حسنی]]]]
[[پرونده:151974.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[سید نذیر حسنی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[امام مهدی]] {{ع}} نیز مانند پدرانش آراسته به مهم‌ترین صفت و ویژگی اشخاص دگرگون‌کننده و اصلاح‌گر است و آن هم صفت علم و احاطه کامل به حقیقت و واقعیت همه امور است و از این صفت، صفت عصمت که از جمله امور و شرایط لازم برای آگاهی از حقیقت و واقعیت اشیاء است، سرچشمه گرفته است و به همین دلیل است که [[حضرت علی]] {{ع}} می‌فرماید: او بزرگ‌ترین پناه‌دهنده و داناترین شما است و از همه شما بیشتر صله ارحام می‌کند<ref>النعمانی، کتاب الغیبة، ص ۲۱۴.</ref>.
::::::«[[امام مهدی]] {{ع}} نیز مانند پدرانش آراسته به مهم‌ترین صفت و ویژگی اشخاص دگرگون‌کننده و اصلاح‌گر است و آن هم [[صفت علم]] و احاطه کامل به [[حقیقت]] و واقعیت همه امور است و از این صفت، صفت [[عصمت]] که از جمله امور و شرایط لازم برای [[آگاهی]] از [[حقیقت]] و واقعیت اشیاء است، سرچشمه گرفته است و به همین [[دلیل]] است که [[حضرت علی]] {{ع}} می‌فرماید: او بزرگ‌ترین پناه‌دهنده و [[داناترین]] شما است و از همه شما بیشتر صله ارحام می‌کند<ref>النعمانی، کتاب الغیبة، ص ۲۱۴.</ref>.
::::::[[امام حسین]] {{ع}} جد [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیز هنگامی که مردم از ایشان در مورد مهدی {{ع}} سؤال کردند و گفتند: چگونه و با چه چیزی مهدی {{ع}} بازشناخته می‌شود؟
::::::[[امام حسین]] {{ع}} جد [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیز هنگامی که [[مردم]] از ایشان در مورد [[مهدی]] {{ع}} سؤال کردند و گفتند: چگونه و با چه چیزی [[مهدی]] {{ع}} بازشناخته می‌شود؟
::::::در پاسخ فرمودند:
::::::در پاسخ فرمودند:
::::::با شناختن حلال و حرام و با نیازمندی مردم به او در حالی‌که ایشان به مردم نیازی ندارد<ref>همان منبع، ص ۲۴۲.</ref>. او که هدایت‌گر و مصلح است و دانش گذشتگان و آیندگان را دارد و وارث قانونی [[پیامبر]]ان و اوصیاء است، چه نیازی به مردم دارد؟ این دانش‌ها، همانند دانش‌های متداول میان ما نبوده است، بلکه آن دانش‌ها، ارثی است که از جانب خداوند بلندمرتبه به او رسیده است.
::::::با شناختن [[حلال]] و [[حرام]] و با [[نیازمندی]] [[مردم]] به او در حالی‌که ایشان به [[مردم]] نیازی ندارد<ref>همان منبع، ص ۲۴۲.</ref>. او که [[هدایت‌گر]] و [[مصلح]] است و [[دانش]] گذشتگان و آیندگان را دارد و [[وارث]] قانونی [[پیامبر]]ان و [[اوصیاء]] است، چه نیازی به [[مردم]] دارد؟ این دانش‌ها، همانند دانش‌های متداول میان ما نبوده است، بلکه آن دانش‌ها، ارثی است که از جانب [[خداوند]] بلندمرتبه به او رسیده است.
::::::[[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: این امر متعلق به خردسال‌ترین و فراموش‌شده‌ترین ما است و خداوند دانشی به او عطا می‌فرماید و او را به حال خویش رها نمی‌کند<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۴۳.</ref>.
::::::[[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: این امر متعلق به خردسال‌ترین و فراموش‌شده‌ترین ما است و [[خداوند]] دانشی به او عطا می‌فرماید و او را به حال خویش رها نمی‌کند<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۴۳.</ref>.
::::::او این‌گونه است و با نص و تأکید [[پیامبر]] {{صل}} در حدیث ثقلین که [[شیعه]] و [[اهل تسنن‌]] در مورد آن اتفاق‌نظر دارند، هم‌سنگ قرآن است.
::::::او این‌گونه است و با [[نص]] و تأکید [[پیامبر]] {{صل}} در [[حدیث ثقلین]] که [[شیعه]] و [[اهل تسنن‌]] در مورد آن اتفاق‌نظر دارند، هم‌سنگ [[قرآن]] است.
::::::[[امام باقر]] {{ع}} چه زیبا ایشان را توصیف کرده‌اند، امام فرمود: [[علم]] و آگاهی از کتاب خداوند عز و جل و [[سنت]] [[پیامبر]] او، آن‌گونه که کشت و گیاه به بهترین نحو ممکن می‌روید و رشد می‌کند، در دل مهدی ما می‌روید. هرکس از شما زنده بود و او را دید، زمان دیدار ایشان باید به او بگوید {{عربی|السلام علیک یا اهل بیت الرحمة و النبوة و معدن العلم و موضع الرسالة}} سلام بر تو ای [[اهل بیت]] رحمت و [[نبوت]] و معدن دانش و محل رسالت<ref>همان منبع، ص ۳۶.</ref>.
::::::[[امام باقر]] {{ع}} چه زیبا ایشان را توصیف کرده‌اند، [[امام]] فرمود: [[علم]] و [[آگاهی]] از [[کتاب خداوند]] عز و جل و [[سنت]] [[پیامبر]] او، آن‌گونه که کشت و گیاه به [[بهترین]] نحو ممکن می‌روید و رشد می‌کند، در [[دل]] [[مهدی]] ما می‌روید. هرکس از شما زنده بود و او را دید، زمان دیدار ایشان باید به او بگوید {{عربی|السلام علیک یا اهل بیت الرحمة و النبوة و معدن العلم و موضع الرسالة}} [[سلام]] بر تو ای [[اهل بیت]] [[رحمت]] و [[نبوت]] و معدن [[دانش]] و محل [[رسالت]]<ref>همان منبع، ص ۳۶.</ref>.
::::::در مورد علم به غیب ایشان، آن‌گونه که در توقیعات آمده، ما در مبحث جداگانه‌ای از آن سخن گفته‌ایم.
::::::در مورد [[علم به غیب]] ایشان، آن‌گونه که در [[توقیعات]] آمده، ما در مبحث جداگانه‌ای از آن سخن گفته‌ایم.
::::::در مورد پارسایی و زهد ایشان هم باید گفت که پارسایی یکی از شرایط الهی برای احراز مقام [[امامت]] است و کسی به این منصب و مقام نمی‌رسد مگر آنکه این شرط در او باشد. در اینجا بخشی از یکی از زیباترین دعاهایی که برای شیعیان بسیار شناخته‌شده و مألوف است ذکر می‌کنیم. در این دعا آمده است: پس از آنکه بر آنها شرط کردی که از مقامات این دنیای پست، زهد پیشه کنند و راه پارسایی پیشه گیرند و زیورها و نمایشات آن‌را کنار بنهند، آنها این شرط را پذیرفتند و دانستنی که آنها به این امر وفا دارند، پس از آن، آنان را پذیرفتی و به خود نزدیک کردی و به آنها ذکر خدا و ثنا و ستایش آشکار دادی و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادی و آنها را با وحی گرامی داشتی و با دانش خود از آنها پذیرایی کردی و آنها را وسیله [نزدیکی به‌] درگاهت ساختی ... الخ<ref>دعای ندبه.</ref>.
::::::در مورد [[پارسایی]] و [[زهد]] ایشان هم باید گفت که [[پارسایی]] یکی از شرایط الهی برای احراز [[مقام]] [[امامت]] است و کسی به این [[منصب]] و [[مقام]] نمی‌رسد مگر آنکه این شرط در او باشد. در اینجا بخشی از یکی از زیباترین دعاهایی که برای [[شیعیان]] بسیار شناخته‌شده و مألوف است ذکر می‌کنیم. در این [[دعا]] آمده است: پس از آنکه بر آنها شرط کردی که از [[مقامات]] این دنیای پست، [[زهد]] پیشه کنند و راه [[پارسایی]] پیشه گیرند و زیورها و نمایشات آن‌را کنار بنهند، آنها این شرط را پذیرفتند و دانستنی که آنها به این امر وفا دارند، پس از آن، آنان را پذیرفتی و به خود نزدیک کردی و به آنها ذکر [[خدا]] و ثنا و [[ستایش]] [[آشکار]] دادی و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادی و آنها را با [[وحی]] گرامی داشتی و با [[دانش]] خود از آنها پذیرایی کردی و آنها را وسیله [نزدیکی به‌] درگاهت ساختی ... الخ<ref>دعای ندبه.</ref>.
::::::بنابراین، پذیرفته شدن، نزدیک شدن به خدا، فرود آمدن فرشتگان و بزرگ داشتن با وحی و به دست آوردن علم و دانش و وساطت میان خدا و بندگانش ... جز با شرط یاد شده (زهد) تحقق نمی‌یابد، زیرا تمام این امور، برآمده از این شرط است و این شرط اصلی و واقعی وجود انسان الهی بر روی این کره خاکی است. [[پیامبر]] اسلام {{صل}} که برترین [[پیامبر]]ان و ارجمندترین آنان است، آن‌گونه که در تاریخ آمده برای رفع گرسنگی‌ سنگ بر شکم می‌بست، حضرت علی {{ع}} نیز دنیا را سه طلاقه کرد، به‌گونه‌ای که جای هیچ‌گونه بازگشتی برای آن نگذاشت.
::::::بنابراین، پذیرفته شدن، نزدیک شدن به [[خدا]]، فرود آمدن [[فرشتگان]] و بزرگ داشتن با [[وحی]] و به دست آوردن [[علم]] و [[دانش]] و وساطت میان [[خدا]] و بندگانش ... جز با شرط یاد شده ([[زهد]]) تحقق نمی‌یابد، زیرا تمام این امور، برآمده از این شرط است و این شرط اصلی و واقعی وجود [[انسان]] الهی بر روی این کره خاکی است. [[پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}} که [[برترین]] [[پیامبر]]ان و ارجمندترین آنان است، آن‌گونه که در [[تاریخ]] آمده برای رفع گرسنگی‌ سنگ بر شکم می‌بست، [[حضرت علی]] {{ع}} نیز [[دنیا]] را سه طلاقه کرد، به‌گونه‌ای که جای هیچ‌گونه بازگشتی برای آن نگذاشت.
::::::البته این مبحث تنها اشاره‌ای گذرا به این مسئله دارد و قصد آن ندارد که به بررسی دقیق و عمیق آن بپردازد.
::::::البته این مبحث تنها اشاره‌ای گذرا به این مسئله دارد و قصد آن ندارد که به بررسی دقیق و عمیق آن بپردازد.
::::::بنابراین، مهدی، همان مصلح جهانی، از این راه که راه پدران و اجداد او بوده است، منحرف نشده است. [[امام رضا]] {{ع}} می‌فرماید: قائم {{ع}} تنها لباس زبر و خشن می‌پوشد و خوراک او چیزی جز خوراک‌های درشت و خشن و بی‌نان و خورش نیست<ref>عزیز الله العطاردی، مسند الامام الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۱۹.</ref>.
::::::بنابراین، [[مهدی]]، همان [[مصلح جهانی]]، از این راه که راه پدران و اجداد او بوده است، [[منحرف]] نشده است. [[امام رضا]] {{ع}} می‌فرماید: [[قائم]] {{ع}} تنها [[لباس]] زبر و خشن می‌پوشد و خوراک او چیزی جز خوراک‌های درشت و خشن و بی‌نان و خورش نیست<ref>عزیز الله العطاردی، مسند الامام الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۱۹.</ref>.
::::::لازم به ذکر است که عین این حدیث و دقیقا همین متن از امام صادق {{ع}} نیز روایت شده است. در مورد صبر و شکیبایی امام {{ع}} هم باید گفت که این بخش از دعای ندبه اشاره به آن دارد: خداوندا! بلا افزون شده و پنهان آشکار و پرده فروافتاده و امید قطع شده، زمین تنگ شده [چیزی نمی‌روید] و آسمان منع (نمی‌بارد) و تنها تویی که کمک‌کار و یاری‌دهنده‌ای، شکایت تنها به تو می‌بریم و در آسایش و سختی به تو تکیه و توکل می‌کنیم، خداوندا بر محمد و آل محمد درود بفرست و آنانی که اولی الامرند و تو فرمانبرداری از آنان را بر ما واجب گردانیدی و مقام و منزلت آنها را به ما شناسانده‌ای، به حق آنها تو را سوگند می‌دهیم، گشایشی با شتاب و نزدیک برای ما پیش آر<ref>البحر العاملی، وسائل الشیعة، ج ۸، ص ۱۸۵.</ref>. نگارنده با قاطعیت تمام می‌گوید کسی توانایی شرح این قطعه نورانی را ندارد. زیرا بی‌شک شرح آن باعث می‌شود درخشانی و نورانیت و زیبایی آنکه هرکس در زمان خواندن، خود بدان پی می‌برد، از بین برود.
::::::لازم به ذکر است که عین این [[حدیث]] و دقیقا همین متن از [[امام صادق]] {{ع}} نیز [[روایت]] شده است. در مورد [[صبر]] و [[شکیبایی]] [[امام]] {{ع}} هم باید گفت که این بخش از [[دعای ندبه]] اشاره به آن دارد: خداوندا! بلا افزون شده و [[پنهان]] [[آشکار]] و پرده فروافتاده و امید قطع شده، [[زمین]] تنگ شده [چیزی نمی‌روید] و [[آسمان]] منع (نمی‌بارد) و تنها تویی که کمک‌کار و یاری‌دهنده‌ای، شکایت تنها به تو می‌بریم و در [[آسایش]] و [[سختی]] به تو تکیه و [[توکل]] می‌کنیم، خداوندا بر [[محمد]] و [[آل محمد]] [[درود]] بفرست و آنانی که اولی الامرند و تو فرمانبرداری از آنان را بر ما [[واجب]] گردانیدی و [[مقام]] و [[منزلت]] آنها را به ما شناسانده‌ای، به [[حق]] آنها تو را سوگند می‌دهیم، گشایشی با شتاب و نزدیک برای ما پیش آر<ref>البحر العاملی، وسائل الشیعة، ج ۸، ص ۱۸۵.</ref>. نگارنده با قاطعیت تمام می‌گوید کسی [[توانایی]] شرح این قطعه نورانی را ندارد. زیرا بی‌شک شرح آن باعث می‌شود درخشانی و [[نورانیت]] و [[زیبایی]] آنکه هرکس در زمان خواندن، خود بدان پی می‌برد، از بین برود.
::::::در مورد عبادت و دعای امام {{ع}} هم باید گفت که ایشان مانند پدران و اجدادشان، تنها هدف زندگی را (جلب) رضای خدا می‌داند و هیچ کاری انجام نمی‌دهد مگر آنکه خدا را در آن می‌بیند، چه پیش از انجام کار و چه پس از انجام کار در پی این هدف است. در یک دعا که از ایشان نقل شده، آمده است: ای که (گردش) شب و روز در تو دگرگونی و تغییر به وجود نمی‌آورد، تو را به آنچه نوح خواند و او و همراهانش را نجات دادی و قوم مخالف و دشمن او را هلاک فرمودی، می‌خوانم. تو را به همان اسمی که خلیل تو ابراهیم، آنگاه که تو را خواند و نجاتش دادی و آتش را بر او سرد و محل امن کردی، می‌خوانم. تو را به آن نام مقدس که موسی کلیم الله تو را به آن خواند و رود نیل را برای او شکافتی و فرعون و همراهانش را غرق کرد، می‌خوانم، تو را به آن نامی که عیسی روح الله، ذات پاکت را به آن نام خواند و دعایش را مستجاب کردی و او را از شر دشمنانت نجات دادی، می‌خوانم، تو را به آن نامی که حبیب و برگزیده و [[پیامبر]]ت، محمد {{صل}}، تو را خواند و تو به او پاسخ داده و او را از احزاب و جنگ خندق نجات دادی و او را بر دشمنانت پیروز گرداندی، می‌خوانم<ref>صحیفة المهدی، ص ۷۰.</ref>.
::::::در مورد [[عبادت]] و دعای [[امام]] {{ع}} هم باید گفت که ایشان مانند پدران و اجدادشان، تنها [[هدف]] زندگی را (جلب) رضای [[خدا]] می‌داند و هیچ کاری انجام نمی‌دهد مگر آنکه [[خدا]] را در آن می‌بیند، چه پیش از انجام کار و چه پس از انجام کار در پی این [[هدف]] است. در یک [[دعا]] که از ایشان [[نقل]] شده، آمده است: ای که (گردش) شب و روز در تو دگرگونی و تغییر به وجود نمی‌آورد، تو را به آنچه [[نوح]] خواند و او و همراهانش را [[نجات]] دادی و [[قوم]] مخالف و [[دشمن]] او را هلاک فرمودی، می‌خوانم. تو را به همان اسمی که [[خلیل]] تو [[ابراهیم]]، آنگاه که تو را خواند و نجاتش دادی و [[آتش]] را بر او سرد و محل امن کردی، می‌خوانم. تو را به آن نام مقدس که [[موسی]] کلیم الله تو را به آن خواند و رود نیل را برای او شکافتی و فرعون و همراهانش را غرق کرد، می‌خوانم، تو را به آن نامی که [[عیسی]] [[روح]] الله، ذات پاکت را به آن نام خواند و دعایش را [[مستجاب]] کردی و او را از شر دشمنانت [[نجات]] دادی، می‌خوانم، تو را به آن نامی که حبیب و [[برگزیده]] و [[پیامبر]]ت، [[محمد]] {{صل}}، تو را خواند و تو به او پاسخ داده و او را از احزاب و [[جنگ خندق]] [[نجات]] دادی و او را بر دشمنانت پیروز گرداندی، می‌خوانم<ref>صحیفة المهدی، ص ۷۰.</ref>.
::::::دعای این بزرگان و ستارگان درخشان و این [[پیامبر]]ان و اولی العزمان، بدون عمل و عبادت پی‌درپی نبود، بلکه شاید دعا برای آنها، آخرین مرحله از مراحل عبودیت بود؛ یعنی آنان پس از به کارگیری تمام تلاش و قدرت و توان خود، به دعا می‌پرداختند. آنها پس از همه این کارها به خدا پناه می‌برند و مهدی {{ع}} نیز چنین می‌کند.
::::::دعای این بزرگان و ستارگان درخشان و این [[پیامبر]]ان و اولی العزمان، بدون عمل و [[عبادت]] پی‌درپی نبود، بلکه شاید [[دعا]] برای آنها، آخرین مرحله از مراحل [[عبودیت]] بود؛ یعنی آنان پس از به کارگیری تمام تلاش و [[قدرت]] و توان خود، به [[دعا]] می‌پرداختند. آنها پس از همه این کارها به [[خدا]] پناه می‌برند و [[مهدی]] {{ع}} نیز چنین می‌کند.
::::::در مورد دلیری و شجاعت و پایداری و ایمان امام {{ع}} در عقیده و دینش نیز باید گفت که ایشان آن‌را از جدش، [[پیامبر]] {{صل}} و علی {{ع}} و اجداد پاکش {{ع}} که جز از خداوند از هیچ کس دیگر نمی‌هراسیدند، به ارث برده است. او چگونه می‌تواند شجاع و دلیر نباشد در حالی که سخت‌ترین و دشوارترین و خطرناک‌ترین و سرنوشت‌سازترین مأموریت که همان قیام ضد باطل و گستردن عدالت و داد و گسترش حق است، به او سپرده شده و او متولی آن شده است. برای بیان شجاعت امام {{ع}} باید به جنگ‌هایی توجه داشت که امام برای اجرای این مأموریت وارد آن می‌شود و همه [[پیامبران]] و اوصیاء نیز در این راه و برای محقق ساختن آن تلاش کرده‌اند. اوست که زمین را پس از آنکه آکنده از بیداد و ستم و جور شده، سرشار و لبریز از عدالت و داد و انصاف می‌کند. جبهه ظلم و ستم، یارانی برای خود دارد که آنها در جنگ‌ها و درگیری‌ها هیچ‌گونه محدودیت و خط قرمزی نمی‌شناسند، آنها در مقابله و جنگ با دشمنانشان به صورت انسان‌ها و براساس قوانین آنها عمل نمی‌کنند، بلکه آنها به صورت شیاطین‌اند که امام {{ع}} با آنها روبرو و بر آنها پیروز می‌شود.
::::::در مورد دلیری و [[شجاعت]] و [[پایداری]] و [[ایمان]] [[امام]] {{ع}} در [[عقیده]] و دینش نیز باید گفت که ایشان آن‌را از جدش، [[پیامبر]] {{صل}} و [[علی]] {{ع}} و اجداد پاکش {{ع}} که جز از [[خداوند]] از هیچ کس دیگر نمی‌هراسیدند، به [[ارث]] برده است. او چگونه می‌تواند [[شجاع]] و دلیر نباشد در حالی که سخت‌ترین و دشوارترین و خطرناک‌ترین و سرنوشت‌سازترین [[مأموریت]] که همان [[قیام]] ضد [[باطل]] و گستردن [[عدالت]] و داد و گسترش [[حق]] است، به او سپرده شده و او متولی آن شده است. برای بیان [[شجاعت]] [[امام]] {{ع}} باید به جنگ‌هایی توجه داشت که [[امام]] برای اجرای این [[مأموریت]] وارد آن می‌شود و همه [[پیامبران]] و [[اوصیاء]] نیز در این راه و برای محقق ساختن آن تلاش کرده‌اند. اوست که [[زمین]] را پس از آنکه آکنده از [[بیداد]] و [[ستم]] و [[جور]] شده، سرشار و لبریز از [[عدالت]] و داد و [[انصاف]] می‌کند. جبهه [[ظلم و ستم]]، یارانی برای خود دارد که آنها در جنگ‌ها و [[درگیری‌ها]] هیچ‌گونه محدودیت و خط قرمزی نمی‌شناسند، آنها در مقابله و [[جنگ]] با دشمنانشان به صورت [[انسان‌ها]] و براساس [[قوانین]] آنها عمل نمی‌کنند، بلکه آنها به صورت شیاطین‌اند که [[امام]] {{ع}} با آنها روبرو و بر آنها پیروز می‌شود.
::::::شایان ذکر است، آنچه گفته شد، تنها قطره‌ای از دریای محاسن و صفات آن نجات‌دهنده و رهایی‌بخش جهانی است»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص:۸۲.</ref>.
::::::شایان ذکر است، آنچه گفته شد، تنها قطره‌ای از دریای محاسن و صفات آن نجات‌دهنده و رهایی‌بخش جهانی است»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص:۸۲.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۸۶: خط ۸۶:
{{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛}}
{{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛}}
[[پرونده:783993038.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[قنبر علی صمدی]]]]
[[پرونده:783993038.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[قنبر علی صمدی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«در بینش اعتقادی [[شیعه]]، [[امام زمان]]{{ع}} و دیگر اوصیای الهی، همانند خود [[پیامبر]]{{صل}} دارای ویژگی‌های منحصر به فرد و مقام‌های آسمانی و الهی هستند که مهم‌ترین آن عبارت است از علم، [[عصمت]] و [[امامت]].
:::::*«در بینش اعتقادی [[شیعه]]، [[امام زمان]]{{ع}} و دیگر اوصیای الهی، همانند خود [[پیامبر]]{{صل}} دارای ویژگی‌های منحصر به فرد و مقام‌های آسمانی و الهی هستند که مهم‌ترین آن عبارت است از [[علم]]، [[عصمت]] و [[امامت]].
::::#'''[[علم لدنی]]:''' [[علم امام]]، همانند [[علم پیامبر]]{{صل}}، لدنی<ref>برگرفته از آیه {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ}}﴾}}؛ (سوره هود، آیه ۱).</ref> است و گستره آن، غیب و شهود و گذشته و آینده را شامل می‌شود؛ چنان که در روایات بسیاری بدان تصریح شده است. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌فرماید: "همه علوم گذشته و آینده تا قیامت به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} داده شده است و ما [[اهل بیت]]{{عم}} همه آن علوم را از او به ارث برده‌ایم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أُعْطِيَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَوَرِثْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وِرَاثَةً"}}؛ بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۱۲۹.</ref>؛ از سوی دیگر با توجه به اینکه [[وحی]] و [[قرآن کریم]] منبع همه علوم است<ref>{{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|لاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ}}﴾}}؛ (سوره انعام، آیه ۵۹).</ref>، [[امام]] بر تمامی علوم شریعت و رموز [[قرآن کریم]]، مشرف و به تمامی مراتب [[قرآن]]، آگاه است. در این زمینه [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "هیچ کس مدعی نیست که همه [[قرآن]] را به همان شکل که نازل شده جمع کرده، مگر شخص بسیار دروغگو. بلکه احدی [[قرآن]] را همان‌گونه که خداوند نازل کرده، جمع و نگه داری نکرده است جز [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} و [[امامان]] پس از او"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَا ادَّعَى أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أُنْزِلَ إِلَّا كَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ وَ حَفِظَهُ كَمَا نَزَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ{{ع}}"}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>؛ نیز آن حضرت در سخنی دیگر فرمود:"احدی نمی‌تواند مدعی شود که همه [[قرآن]]، از ظاهر و باطن، نزد او است، جز اوصیاء"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ"}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>. [[سلمه بن محرز]] نقل کرده است که شنیدم [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "از جمله علومی که به ما داده شده، تفسیر [[قرآن]] و احکام آن است و علم تغییر زمان و حوادث آن. هرگاه خدا خیر مردمی را بخواهد، آنها را شنوا می‌سازد. کسی که گوش شنوا ندارد، از سخنی که به گوش او می‌رسد رو گردان است، گویی که آن که را نشنیده"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"إِنَّ مِنْ عِلْمِ مَا أُوتِينَا تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ وَ أَحْكَامَهُ وَ عِلْمَ تَغْيِيرِ الزَّمَانِ وَ حَدَثَانِهِ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً أَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَ مَنْ لَمْ يَسْمَعْ لَوَلَّى مُعْرِضاً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْ "}}</ref>؛ سپس اندکی از سخن باز ایستاد و پس از آن فرمود: اگر دل‌های وسیعی پیدا می‌کردیم که تاب تحمل حقایق را داشتند و اگر مردم نکته فهم و رازداری پیدا می‌شدند که مذاکره با آنها وسیله آسایش خاطر بود، آن چه خود می‌دانستیم، به آنها می‌گفتیم و خدا یاور ما است<ref> {{عربی|اندازه=120%|" وَ لَوْ وَجَدْنَا أَوْعِيَةً أَوْ مُسْتَرَاحاً لَقُلْنَا وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ‏"}}؛ الکافی، ج۱، ص ۲۲۹.</ref>؛ [[عبدالأعلی مولی آل سام]] نیز گوید: شنیدم [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمود:"به خدا، من کتاب خدا را از اول تا آخرش می‌دانم چنان چه گویا در کف دست من قرار دارد. خبر آسمان و زمین و آن چه خواهد بود، در آن است و خدای عزوجل فرمود: در آن شرح هر چیزی است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ "}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>؛ [[احمد بن اسحاق قمی]] نقل کرده است: هنگامی که جهت تحویل وجوهات شرعی، خدمت [[امام عسکری]]{{ع}} رسیدم، آن حضرت مرا به فرزند خردسالش محول کرد و فرمود: "[[ابن اسحاق]]! آن چه آورده‌ای بیرون بیاور تا فرزندم حلال و حرام آن را جدا کند. پس اولین کیسه را بیرون آوردم. آن کودک فرمود: "این کیسه از فلان شخص از فلان محله شهر قم است که در آن ۶۲ اشرفی است. ۴۵ اشرفی آن، بهای فروش زمین سنگلاخی است که صاحبش آن را از پدر خود ارث برده بود و ۱۴ دینار آن، بهای ۹ جامه‌ای است که فروخته و ۳ دینارش وجه اجاره دکان هاست. [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: "فرزند عزیزم! راست گفتی. اکنون این مرد را راهنمایی کن که کدام حرام است. کودک با دقت تمام، سکه‌های حرام را مشخص کرد و علت حرام بودن آنها را به روشنی بیان کرد! آن گاه کیسه دیگری بیرون آوردم. آن کودک پس از بیان نام و نشان و محل سکونت صاحب آن فرمود: "در آن کیسه ۵۰ اشرفی است که دست زدن بدان برای ما روا نیست. سپس علت ناپاکی آن اموال را یک به یک بیان کرد! آن گاه [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: "پسرم! راست گفتی. سپس رو به من کرد و فرمود: "همه را به صاحبش برگردان یا سفارش کن که آنها را به صاحبانش برسانند و ما را بدان نیازی نیست"<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۱۹۰.</ref>.
::::#'''[[علم لدنی]]:''' [[علم امام]]، همانند [[علم پیامبر]]{{صل}}، [[لدنی]]<ref>برگرفته از آیه {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ}}﴾}}؛ (سوره هود، آیه ۱).</ref> است و گستره آن، [[غیب]] و [[شهود]] و گذشته و آینده را شامل می‌شود؛ چنان که در [[روایات]] بسیاری بدان تصریح شده است. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌فرماید: "همه [[علوم]] گذشته و آینده تا [[قیامت]] به [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} داده شده است و ما [[اهل بیت]]{{عم}} همه آن [[علوم]] را از او به [[ارث]] برده‌ایم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أُعْطِيَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَوَرِثْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وِرَاثَةً"}}؛ بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۱۲۹.</ref>؛ از سوی دیگر با توجه به اینکه [[وحی]] و [[قرآن کریم]] منبع همه [[علوم]] است<ref>{{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|لاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ}}﴾}}؛ (سوره انعام، آیه ۵۹).</ref>، [[امام]] بر تمامی [[علوم]] [[شریعت]] و رموز [[قرآن کریم]]، مشرف و به تمامی مراتب [[قرآن]]، [[آگاه]] است. در این زمینه [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "هیچ کس مدعی نیست که همه [[قرآن]] را به همان شکل که نازل شده جمع کرده، مگر شخص بسیار [[دروغگو]]. بلکه احدی [[قرآن]] را همان‌گونه که [[خداوند]] نازل کرده، جمع و نگه داری نکرده است جز [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} و [[امامان]] پس از او"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَا ادَّعَى أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أُنْزِلَ إِلَّا كَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ وَ حَفِظَهُ كَمَا نَزَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ{{ع}}"}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>؛ نیز آن حضرت در سخنی دیگر فرمود:"احدی نمی‌تواند مدعی شود که همه [[قرآن]]، از ظاهر و [[باطن]]، نزد او است، جز [[اوصیاء]]"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ"}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>. [[سلمه بن محرز]] [[نقل]] کرده است که شنیدم [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "از جمله علومی که به ما داده شده، [[تفسیر]] [[قرآن]] و [[احکام]] آن است و [[علم]] تغییر زمان و حوادث آن. هرگاه [[خدا]] خیر مردمی را بخواهد، آنها را شنوا می‌سازد. کسی که گوش شنوا ندارد، از سخنی که به گوش او می‌رسد رو گردان است، گویی که آن که را نشنیده"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"إِنَّ مِنْ عِلْمِ مَا أُوتِينَا تَفْسِيرَ الْقُرْآنِ وَ أَحْكَامَهُ وَ عِلْمَ تَغْيِيرِ الزَّمَانِ وَ حَدَثَانِهِ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَيْراً أَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَ مَنْ لَمْ يَسْمَعْ لَوَلَّى مُعْرِضاً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْ "}}</ref>؛ سپس اندکی از سخن باز ایستاد و پس از آن فرمود: اگر دل‌های وسیعی پیدا می‌کردیم که تاب [[تحمل]] حقایق را داشتند و اگر [[مردم]] نکته [[فهم]] و رازداری پیدا می‌شدند که [[مذاکره]] با آنها وسیله [[آسایش]] خاطر بود، آن چه خود می‌دانستیم، به آنها می‌گفتیم و [[خدا]] یاور ما است<ref> {{عربی|اندازه=120%|" وَ لَوْ وَجَدْنَا أَوْعِيَةً أَوْ مُسْتَرَاحاً لَقُلْنَا وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ‏"}}؛ الکافی، ج۱، ص ۲۲۹.</ref>؛ [[عبدالأعلی مولی آل سام]] نیز گوید: شنیدم [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمود:"به [[خدا]]، من [[کتاب خدا]] را از اول تا آخرش می‌دانم چنان چه گویا در [[کف دست]] من قرار دارد. خبر [[آسمان]] و [[زمین]] و آن چه خواهد بود، در آن است و [[خدای عزوجل]] فرمود: در آن شرح هر چیزی است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ "}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.</ref>؛ [[احمد بن اسحاق قمی]] [[نقل]] کرده است: هنگامی که جهت تحویل وجوهات شرعی، خدمت [[امام عسکری]]{{ع}} رسیدم، آن حضرت مرا به فرزند خردسالش محول کرد و فرمود: "[[ابن اسحاق]]! آن چه آورده‌ای بیرون بیاور تا فرزندم [[حلال]] و [[حرام]] آن را جدا کند. پس اولین کیسه را بیرون آوردم. آن کودک فرمود: "این کیسه از فلان شخص از فلان محله شهر [[قم]] است که در آن ۶۲ اشرفی است. ۴۵ اشرفی آن، بهای فروش [[زمین]] سنگلاخی است که صاحبش آن را از پدر خود [[ارث]] برده بود و ۱۴ دینار آن، بهای ۹ جامه‌ای است که فروخته و ۳ دینارش وجه اجاره دکان هاست. [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: "فرزند عزیزم! راست گفتی. اکنون این مرد را [[راهنمایی]] کن که کدام [[حرام]] است. کودک با دقت تمام، سکه‌های [[حرام]] را مشخص کرد و علت [[حرام]] بودن آنها را به روشنی بیان کرد! آن گاه کیسه دیگری بیرون آوردم. آن کودک پس از بیان نام و نشان و محل سکونت [[صاحب]] آن فرمود: "در آن کیسه ۵۰ اشرفی است که دست زدن بدان برای ما روا نیست. سپس علت ناپاکی آن [[اموال]] را یک به یک بیان کرد! آن گاه [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: "پسرم! راست گفتی. سپس رو به من کرد و فرمود: "همه را به صاحبش برگردان یا سفارش کن که آنها را به صاحبانش برسانند و ما را بدان نیازی نیست"<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۱۹۰.</ref>.
::::#'''[[عصمت]]:''' عموم مسلمانان درباره [[عصمت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} اتفاق نظر دارند<ref>ر.ک: اوائل المقالات، ص۶۲؛ عصمة الانبیاء، ص۲۶؛ عقائد الإمامیه، ص۵۴.</ref>؛ اما اعتقاد به [[عصمت]] جانشینان [[پیامبر]]{{صل}} از مختصات اندیشه [[شیعی]] است. از دیدگاه [[شیعه]]، مقام [[امامت]] همانند مقام [[نبوت]]، یک منصب الهی و یک مقام آسمانی و فرابشری است که به انتصاب از سوی خداوند نیاز دارد و مهم‌ترین شرط آن نیز [[عصمت]]، یعنی مصونیت صد در صد از یک سو و گزینش الهی از سوی دیگر است. در حالی که [[اهل سنت]] قائل به لزوم [[عصمت امام]] و خلفای [[پیامبر]]{{صل}} نمی‌باشند، بلکه آن را یک امر فقهی و مقام عرفی می‌دانند که با انتخاب و بیعت مردم ایجاد می‌شود. اعتقاد اصیل [[شیعه]] به [[عصمت]] [[ائمه]] {{عم}} مبتنی بر آیات [[قرآن]] و سخنان صریح [[پیامبر اکرم]] {{صل}} درباره [[عصمت]] [[امامان]] است. [[قرآن کریم]] در برخی از آیات، به [[عصمت]] [[امامان]]{{ع}} اشاره کرده است؛ مانند [[آیه تطهیر]]: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}﴾}}<ref>همانا خداوند می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد؛
::::#'''[[عصمت]]:''' عموم [[مسلمانان]] درباره [[عصمت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[اتفاق نظر]] دارند<ref>ر.ک: اوائل المقالات، ص۶۲؛ عصمة الانبیاء، ص۲۶؛ عقائد الإمامیه، ص۵۴.</ref>؛ اما [[اعتقاد]] به [[عصمت]] [[جانشینان]] [[پیامبر]]{{صل}} از مختصات [[اندیشه]] [[شیعی]] است. از دیدگاه [[شیعه]]، [[مقام]] [[امامت]] همانند [[مقام]] [[نبوت]]، یک [[منصب الهی]] و یک [[مقام]] آسمانی و فرابشری است که به [[انتصاب]] از سوی [[خداوند]] نیاز دارد و مهم‌ترین شرط آن نیز [[عصمت]]، یعنی [[مصونیت]] صد در صد از یک سو و [[گزینش الهی]] از سوی دیگر است. در حالی که [[اهل سنت]] قائل به [[لزوم]] [[عصمت امام]] و خلفای [[پیامبر]]{{صل}} نمی‌باشند، بلکه آن را یک امر فقهی و [[مقام]] عرفی می‌دانند که با [[انتخاب]] و [[بیعت]] [[مردم]] ایجاد می‌شود. [[اعتقاد]] اصیل [[شیعه]] به [[عصمت]] [[ائمه]] {{عم}} مبتنی بر [[آیات]] [[قرآن]] و سخنان صریح [[پیامبر اکرم]] {{صل}} درباره [[عصمت]] [[امامان]] است. [[قرآن کریم]] در برخی از [[آیات]]، به [[عصمت]] [[امامان]]{{ع}} اشاره کرده است؛ مانند [[آیه تطهیر]]: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}﴾}}<ref>همانا [[خداوند]] می‌خواهد [[پلیدی]] و [[گناه]] را از شما [[اهل بیت]] دور کند و کاملاً شما را [[پاک]] سازد؛
  سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>؛ و نیز آیه [[اولوالامر]]: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}﴾}}<ref>ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا و پیامبر او و اولوالامر را اطاعت کنید و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [و از آنها داوری بطلبید]. این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛ [[پیامبر]]{{صل}} نیز جانشینان بعد از خود را با ویژگی [[عصمت]] معرفی فرموده است. برای نمونه، از ایشان روایت شده است: "من، [[امام علی|علی]]، [[امام حسن|حسن]]، [[امام حسین|حسین]] و نه تن از فرزندان [[امام حسین|حسین]]، پاکیزه و معصوم از هرگونه گناه و اشتباهیم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۸۰؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۵۳؛ غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. هم چنین آن حضرت خطاب به [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|"أَنْتَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِكَ أَئِمَّةٌ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْهُمُ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الدُّنْيَا قِسْطاً وَ عَدْلًا "}}<ref>غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. نیز در جای دیگری فرمود: "از صلب [[امام حسین|حسین]]، نه [[امام]] معصوم و مطهر خارج خواهند شد که [[مهدی]] این امت، از آنان است و در [[آخر الزمان]] قیام می‌کند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" يُخْرِجُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةً مِنَ الْأَئِمَّةِ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ مِنْهُمْ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي يَقُومُ بِالدِّينِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ "}}؛ کفایة الأثر، ص۱۳۵؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۱۷؛ بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۳۱.</ref>؛ بر اساس این احادیث، جانشینان [[پیامبر]]{{صل}} همانند خود [[پیامبر]]{{صل}} می‌بایست از هرگونه آلودگی و خطای فکری و عملی مصون باشند.
  سوره احزاب، [[آیه]] ۳۳.</ref>؛ و نیز [[آیه]] [[اولوالامر]]: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}﴾}}<ref>ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا و پیامبر او و اولوالامر را اطاعت کنید و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [و از آنها داوری بطلبید]. این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛ [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[جانشینان]] بعد از خود را با ویژگی [[عصمت]] معرفی فرموده است. برای نمونه، از ایشان [[روایت]] شده است: "من، [[امام علی|علی]]، [[امام حسن|حسن]]، [[امام حسین|حسین]] و نه تن از فرزندان [[امام حسین|حسین]]، [[پاکیزه]] و [[معصوم]] از هرگونه [[گناه]] و اشتباهیم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۲۸۰؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۶؛ مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۵۳؛ غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. هم چنین آن حضرت خطاب به [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|"أَنْتَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِكَ أَئِمَّةٌ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْهُمُ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الدُّنْيَا قِسْطاً وَ عَدْلًا "}}<ref>غایة المرام، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. نیز در جای دیگری فرمود: "از صلب [[امام حسین|حسین]]، نه [[امام]] [[معصوم]] و [[مطهر]] خارج خواهند شد که [[مهدی]] این [[امت]]، از آنان است و در [[آخر الزمان]] [[قیام]] می‌کند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" يُخْرِجُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةً مِنَ الْأَئِمَّةِ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ مِنْهُمْ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي يَقُومُ بِالدِّينِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ "}}؛ کفایة الأثر، ص۱۳۵؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۱۷؛ بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۳۱.</ref>؛ بر اساس این [[احادیث]]، [[جانشینان]] [[پیامبر]]{{صل}} همانند خود [[پیامبر]]{{صل}} می‌بایست از هرگونه آلودگی و خطای فکری و عملی مصون باشند.
::::#'''[[امامت]]:''' در اندیشه کلامی [[شیعه]]، [[امامت]]، طبق آن چه در [[قرآن کریم]] بیان شده<ref>ر.ک: سوره مائده، آیه ۵۵؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، مقامی الهی است و معرفی مصداق آن بر عهده [[پیامبر]]{{صل}} است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز در معرفی جانشینان خود،  [[امام مهدی]] {{ع}} را به عنوان دوازدهمین وصی و آخرین [[امام]] پس از خود ذکر فرموده است. این دسته از احادیث نبوی دو گونه‌اند: برخی به طور عام از [[امامت]] [[امامان]] دوازده گانه خبر داده‌اند و برخی دیگر، به طور خاص، نام [[ائمه]]{{ع}} و مخصوصاً [[حضرت مهدی]] {{ع}} را بیان کرده‌اند. در برخی احادیث نبوی، تعداد جانشینان [[پیامبر]]{{صل}} منحصر در دوازده نفر ذکر شده که همگی قریشی تبارند. این احادیث بیشتر در مجامع حدیثی [[اهل سنت]]، نظیر صحیح مسلم، صحیح ابن حبان، جامع ترمذی، سنن ابی داود، سنن ابن ماجه، مسند احمد بن حنبل، مسند ابن جعد، مسند ابی یعلی، کنز العمال و... نقل شده است. مانند حدیث: {{عربی|اندازه=120%|"يَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "}}<ref>پس از من دوازده نفر جانشینان من خواهد بود؛ مسند ابن جعد، ص۳۹۰؛ الاحاد و المثانی، ج۳، ص۱۲۶.</ref>؛ و حدیث {{عربی|اندازه=120%|" لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ أَوْ يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "}}<ref>همواره دین پایدار ماند تا قیامت فرا رسد یا دوازده جانشین که همگی از قریش‌اند بر شما حکم فرما باشند؛ مسند احمد، ج۵، ص۸۶؛ مسند ابی یعلی، ج۱۳، ص۴۵۶.</ref>؛ اما در نوع دوم احادیث معرفی خلفا، [[پیامبر]]{{صل}} ضمن تأکید بر دوازده نفر بودن جانشینان خود، به معرفی مصادیق این دوازده نفر پرداخته و آنان را [[اهل بیت]] خود دانسته است. در یک دسته از این احادیث، [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} اولین آنان و [[امام مهدی]] {{ع}} آخرین آنان معرفی شده‌اند<ref>الاعتقادات فی دین الامامیه، ص۱۰۴؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۲.</ref> و اقرار به [[امامت]] آنان، مایه [[ایمان]] و انکار آنان سبب کفر شمرده شده است<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸۰.</ref>. در برخی دیگر از این احادیث، [[پیامبر]]{{صل}} نه نفر از دوازده [[امام]] بعد از خود را از صلب [[امام حسین]]{{ع}} معرفی کرده و تصریح فرموده که آخرین آنان، حضرت [[قائم]] است. به عنوان مثال، ابوذر از [[پیامبر]]{{صل}} نقل کرده است: "[[امامان]] بعد از من دوازده نفرند. نه نفر آنان از نسل [[امام حسین|حسین]]{{ع}} هستند و نهمین آنان، [[قائم]] آنان است. آگاه باشید که داستان [[امامان]] دوازده گانه در میان شما همانند قضیه کشتی نوح است؛ پس هر کس به آنان متمسک شود، نجات می‌یابد و هر کس از آن دوری ورزد، هلاک می‌شود"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَلَا إِنَّ مَثَلَهُمْ فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَثَلُ بَابِ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيل‏"}}؛ غایة المرام، ج۳، ص۲۲.</ref>؛ در بخشی دیگر از این دسته احادیث، [[پیامبر]]{{صل}} اسامی [[امامان]]{{عم}} بعد از خود را نیز بیان فرموده است. گاهی فقط اسامی مشترک میان [[ائمه]] {{عم}} بیان شده است؛ مثل:"[[امامان]]{{عم}} بعد از من دوازده نفرند. اولین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، چهارمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، هشتمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، دهمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}} و آخرین آنان [[مهدی]] است" <ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيٌّ وَ رَابِعُهُمْ وَ ثَامِنُهُمْ عَلِيٌّ وَ عَاشِرُهُمْ عَلِيٌّ وَ آخِرُهُمْ مَهْدِي‏"}}؛ معارج الیقین، ص۶۲.</ref>. در حدیث معروف به "حدیث لوح" نیز آمده است: [[امام باقر]]{{ع}} از [[جابر بن عبدالله انصاری]] درخواست کرد که از آن چه در لوح [[فاطمه زهرا|حضرت فاطمه]]{{س}} دیده است، خبر بدهد. جابر در پاسخ [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد: "خدا را شاهد می‌گیرم که من در زمان حیات [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} وارد خانه مادرت فاطمه شدم تا تولد فرزندنش [[امام حسین|حسین]]{{ع}} را به او تبریک گویم. در دست دختر [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} لوحی سبز رنگ دیدم که گمان کردم زمرد است. در آن لوح، نوشته‌هایی نورانی به چشم می‌خورد که مثل سفیدی نور خورشید در آن نقش بسته بودند. پرسیدم: ای دختر [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}}! پدر و مادرم به فدایت، این چیست؟ فرمود: این لوحی است که خداوند آن را به پدرم [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} هدیه نموده است و در آن اسم پدرم و شوهرم [[امام علی|علی]]{{ع}} و هر دو فرزندم و اسامی دیگر اوصیا از فرزندانم ذکر شده است. پدرم آن را به من عطا نمود تا مرا شاد و مسرور نماید<ref>{{عربی|اندازه=120%|"هَذَا اللَّوْحُ أَهْدَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى رَسُولِهِ فِيهِ اسْمُ أَبِي وَ اسْمُ بَعْلِي وَ اسْمُ ابْنَيَّ وَ أَسْمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِي فَأَعْطَانِيهِ أَبِي لِيَسُرَّنِي بِذَلِك‏"}}</ref> آن گاه مادرت فاطمه، آن لوح را به من نشان داد و من آن را خواندم و از آن نسخه برداری کردم. پس از آن، جابر بنا به درخواست [[امام باقر]]{{ع}} نسخه مکتوب خود را به حضرت نشان داد که در آن، اسامی هر کدام از [[امامان]] دوازده گانه با توصیفات خاص، ذکر شده بود<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۵۲۷؛ الامامة و التبصرة، ص۱۰۴؛ الإختصاص، ص۲۱۰.</ref>»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص: ۷۶ -۸۴.</ref>.
::::#'''[[امامت]]:''' در [[اندیشه]] کلامی [[شیعه]]، [[امامت]]، طبق آن چه در [[قرآن کریم]] بیان شده<ref>ر.ک: سوره مائده، آیه ۵۵؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، مقامی الهی است و معرفی مصداق آن بر عهده [[پیامبر]]{{صل}} است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز در معرفی [[جانشینان]] خود،  [[امام مهدی]] {{ع}} را به عنوان دوازدهمین [[وصی]] و آخرین [[امام]] پس از خود ذکر فرموده است. این دسته از [[احادیث]] [[نبوی]] دو گونه‌اند: برخی به طور عام از [[امامت]] [[امامان]] [[دوازده گانه]] خبر داده‌اند و برخی دیگر، به طور خاص، نام [[ائمه]]{{ع}} و مخصوصاً [[حضرت مهدی]] {{ع}} را بیان کرده‌اند. در برخی [[احادیث]] [[نبوی]]، تعداد [[جانشینان]] [[پیامبر]]{{صل}} منحصر در [[دوازده]] نفر ذکر شده که همگی [[قریشی]] تبارند. این [[احادیث]] بیشتر در مجامع حدیثی [[اهل سنت]]، نظیر [[صحیح مسلم]]، صحیح [[ابن حبان]]، جامع [[ترمذی]]، [[سنن ابی داود]]، [[سنن ابن ماجه]]، مسند [[احمد]] بن حنبل، مسند ابن جعد، مسند ابی یعلی، کنز العمال و... [[نقل]] شده است. مانند [[حدیث]]: {{عربی|اندازه=120%|"يَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "}}<ref>پس از من دوازده نفر جانشینان من خواهد بود؛ مسند ابن جعد، ص۳۹۰؛ الاحاد و المثانی، ج۳، ص۱۲۶.</ref>؛ و [[حدیث]] {{عربی|اندازه=120%|" لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ أَوْ يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ "}}<ref>همواره دین پایدار ماند تا قیامت فرا رسد یا دوازده جانشین که همگی از قریش‌اند بر شما حکم فرما باشند؛ مسند احمد، ج۵، ص۸۶؛ مسند ابی یعلی، ج۱۳، ص۴۵۶.</ref>؛ اما در نوع دوم [[احادیث]] معرفی [[خلفا]]، [[پیامبر]]{{صل}} ضمن تأکید بر [[دوازده]] نفر بودن [[جانشینان]] خود، به معرفی مصادیق این [[دوازده]] نفر پرداخته و آنان را [[اهل بیت]] خود دانسته است. در یک دسته از این [[احادیث]]، [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} اولین آنان و [[امام مهدی]] {{ع}} آخرین آنان معرفی شده‌اند<ref>الاعتقادات فی دین الامامیه، ص۱۰۴؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۲.</ref> و اقرار به [[امامت]] آنان، مایه [[ایمان]] و [[انکار]] آنان سبب [[کفر]] شمرده شده است<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۸۰.</ref>. در برخی دیگر از این [[احادیث]]، [[پیامبر]]{{صل}} نه نفر از [[دوازده]] [[امام]] بعد از خود را از صلب [[امام حسین]]{{ع}} معرفی کرده و تصریح فرموده که آخرین آنان، حضرت [[قائم]] است. به عنوان مثال، [[ابوذر]] از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرده است: "[[امامان]] بعد از من [[دوازده]] نفرند. نه نفر آنان از نسل [[امام حسین|حسین]]{{ع}} هستند و نهمین آنان، [[قائم]] آنان است. [[آگاه]] باشید که داستان [[امامان]] [[دوازده گانه]] در میان شما همانند قضیه [[کشتی نوح]] است؛ پس هر کس به آنان متمسک شود، [[نجات]] می‌یابد و هر کس از آن دوری ورزد، هلاک می‌شود"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَلَا إِنَّ مَثَلَهُمْ فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَثَلُ بَابِ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيل‏"}}؛ غایة المرام، ج۳، ص۲۲.</ref>؛ در بخشی دیگر از این دسته [[احادیث]]، [[پیامبر]]{{صل}} اسامی [[امامان]]{{عم}} بعد از خود را نیز بیان فرموده است. گاهی فقط اسامی مشترک میان [[ائمه]] {{عم}} بیان شده است؛ مثل:"[[امامان]]{{عم}} بعد از من [[دوازده]] نفرند. اولین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، چهارمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، هشتمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}}، دهمین آنان، [[امام علی|علی]]{{ع}} و آخرین آنان [[مهدی]] است" <ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيٌّ وَ رَابِعُهُمْ وَ ثَامِنُهُمْ عَلِيٌّ وَ عَاشِرُهُمْ عَلِيٌّ وَ آخِرُهُمْ مَهْدِي‏"}}؛ معارج الیقین، ص۶۲.</ref>. در [[حدیث]] معروف به "[[حدیث لوح]]" نیز آمده است: [[امام باقر]]{{ع}} از [[جابر بن عبدالله انصاری]] درخواست کرد که از آن چه در [[لوح]] [[فاطمه زهرا|حضرت فاطمه]]{{س}} دیده است، خبر بدهد. [[جابر]] در پاسخ [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد: "[[خدا]] را [[شاهد]] می‌گیرم که من در زمان حیات [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} وارد خانه مادرت [[فاطمه]] شدم تا تولد فرزندنش [[امام حسین|حسین]]{{ع}} را به او تبریک گویم. در دست دختر [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} لوحی سبز رنگ دیدم که گمان کردم زمرد است. در آن [[لوح]]، نوشته‌هایی نورانی به چشم می‌خورد که مثل سفیدی [[نور]] [[خورشید]] در آن نقش بسته بودند. پرسیدم: ای دختر [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}}! پدر و مادرم به فدایت، این چیست؟ فرمود: این لوحی است که [[خداوند]] آن را به پدرم [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} هدیه نموده است و در آن اسم پدرم و شوهرم [[امام علی|علی]]{{ع}} و هر دو فرزندم و اسامی دیگر [[اوصیا]] از فرزندانم ذکر شده است. پدرم آن را به من عطا نمود تا مرا شاد و مسرور نماید<ref>{{عربی|اندازه=120%|"هَذَا اللَّوْحُ أَهْدَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى رَسُولِهِ فِيهِ اسْمُ أَبِي وَ اسْمُ بَعْلِي وَ اسْمُ ابْنَيَّ وَ أَسْمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِي فَأَعْطَانِيهِ أَبِي لِيَسُرَّنِي بِذَلِك‏"}}</ref> آن گاه مادرت [[فاطمه]]، آن [[لوح]] را به من نشان داد و من آن را خواندم و از آن نسخه برداری کردم. پس از آن، [[جابر]] بنا به درخواست [[امام باقر]]{{ع}} نسخه مکتوب خود را به حضرت نشان داد که در آن، اسامی هر کدام از [[امامان]] [[دوازده گانه]] با توصیفات خاص، ذکر شده بود<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۵۲۷؛ الامامة و التبصرة، ص۱۰۴؛ الإختصاص، ص۲۱۰.</ref>»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص: ۷۶ -۸۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۵. حجت الاسلام و المسلمین فلاحی؛}}
{{جمع شدن|۵. حجت الاسلام و المسلمین فلاحی؛}}
[[پرونده:151986.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[صفر فلاحی]]]]
[[پرونده:151986.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[صفر فلاحی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[صفر فلاحی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی ذخیره امامت (کتاب)|امام مهدی ذخیره امامت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[صفر فلاحی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی ذخیره امامت (کتاب)|امام مهدی ذخیره امامت]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«[[امام زمان]] {{ع}} در سیرت رفتار و شخصیت دارای ویژگی‌های برجسته‌ای است که به بعض آنها اشاره می‌کنیم:  
:::::*«[[امام زمان]] {{ع}} در [[سیرت]] [[رفتار]] و شخصیت دارای ویژگی‌های برجسته‌ای است که به بعض آنها اشاره می‌کنیم:  
::::#'''بنده خدا''' از بزرگترین صفات [[انبیا]] و اولیای الهی که در [[قرآن]] به آن بسیار توجه شده است "عبودیت" و "بندگی" ایشان است، طوری که نامی از پیامبری به میان نیامده مگر اینکه او را به عنوان بنده = عبد معرفی کرده است. [[امام مهدی]]{{ع}} که خاتم اولیاست، در برابر خدا بسیار فروتن بوده و در برابر عظمت الهی خاشع است. خدا و عظمت او در وجود حضرتش متجلی است. همواره بیم خدا به دل دارد و به مقام تقربی که نزد خدا دارد، مغرور نمی‌شود. در [[حکومت]] او به احدی بدی نرسد، مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد<ref>خورشید مغرب، به نقل از المهدی الموعود، ج ۱/۲۸۰.</ref>.
::::#'''[[بنده]] [[خدا]]''' از بزرگترین صفات [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] که در [[قرآن]] به آن بسیار توجه شده است "[[عبودیت]]" و "[[بندگی]]" ایشان است، طوری که نامی از [[پیامبری]] به میان نیامده مگر اینکه او را به عنوان [[بنده]] = [[عبد]] معرفی کرده است. [[امام مهدی]]{{ع}} که خاتم اولیاست، در برابر [[خدا]] بسیار فروتن بوده و در برابر عظمت الهی [[خاشع]] است. [[خدا]] و عظمت او در وجود حضرتش متجلی است. همواره [[بیم]] [[خدا]] به [[دل]] دارد و به [[مقام]] تقربی که نزد [[خدا]] دارد، مغرور نمی‌شود. در [[حکومت]] او به احدی بدی نرسد، مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد<ref>خورشید مغرب، به نقل از المهدی الموعود، ج ۱/۲۸۰.</ref>.
::::#'''خلق محمدی:''' [[قرآن کریم]]، پیامبران و از جمله [[حضرت ابراهیم|ابراهیم خلیل]] و [[حضرت محمد]]{{صل}} را به عنوان "الگو" و "اسوه" در همه شؤون زندگی معرفی می‌کند. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] در قول و فعل مفسر آیه به آیه [[قرآن]] است و بدینسان به داشتن خلق عظیم هم ستوده شده است {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن| وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}﴾}}. آری [[مهدی]]{{ع}} هم صاحب حشمت، سکینه و وقار است. [[مهدی]] جامه‌هایی درشت بر تن می‌کند و نان ساده می‌خورد. علم و حلم او از همه مردم بیشتر است. او همنام [[پیامبر]] و صاحب و دارنده خلق محمدی است<ref>خورشید مغرب، به نقل از المهدی الموعود، ج ۱/۲۸۰.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} روزی به [[امام حسین]]{{ع}} نگاهی کرد و فرمود "این پسر من آقاست. چنانکه [[پیامبر]] نیز او را آقا نامیده؛ خداوند از دودمان او مردی هم نام [[پیامبر]] به وجود آورد که در خوی و سیرت مانند خود آن حضرت است به هنگامی که مردم از همه جا غافل و حق از میان برود و ظلم سراسر گیتی را فرا گرفته باشد، [[ظهور]] کند... او زمین را پر از عدل کند، همچنان که پر از ظلم و ستم شده باشد"<ref>بحارالانوار، ج ۵۱، باب ۴، ح ۱۱۹.</ref>.
::::#'''خلق محمدی:''' [[قرآن کریم]]، [[پیامبران]] و از جمله [[حضرت ابراهیم|ابراهیم خلیل]] و [[حضرت محمد]]{{صل}} را به عنوان "[[الگو]]" و "[[اسوه]]" در همه [[شؤون]] زندگی معرفی می‌کند. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] در [[قول و فعل]] [[مفسر]] [[آیه]] به [[آیه]] [[قرآن]] است و بدینسان به داشتن خلق عظیم هم ستوده شده است {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن| وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}﴾}}. آری [[مهدی]]{{ع}} هم [[صاحب]] حشمت، سکینه و [[وقار]] است. [[مهدی]] جامه‌هایی درشت بر تن می‌کند و نان ساده می‌خورد. [[علم]] و [[حلم]] او از همه [[مردم]] بیشتر است. او همنام [[پیامبر]] و [[صاحب]] و دارنده خلق محمدی است<ref>خورشید مغرب، به نقل از المهدی الموعود، ج ۱/۲۸۰.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} روزی به [[امام حسین]]{{ع}} نگاهی کرد و فرمود "این پسر من آقاست. چنانکه [[پیامبر]] نیز او را آقا نامیده؛ [[خداوند]] از دودمان او مردی هم نام [[پیامبر]] به وجود آورد که در خوی و [[سیرت]] مانند خود آن حضرت است به هنگامی که [[مردم]] از همه جا غافل و [[حق]] از میان برود و [[ظلم]] سراسر [[گیتی]] را فرا گرفته باشد، [[ظهور]] کند... او [[زمین]] را پر از [[عدل]] کند، همچنان که پر از [[ظلم و ستم]] شده باشد"<ref>بحارالانوار، ج ۵۱، باب ۴، ح ۱۱۹.</ref>.
::::#'''اهل جود و کرم:''' از جمله ویژگی‌های [[امام مهدی]]{{ع}} صفت جود و برخورد کریمانه با دیگران است او تحقق بخش {{عربی|"وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ"}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref> است. بخشنده بودن در عصر او به عنوان یک فرهنگ در بین مردمان رواج می‌یابد. حتی در روایت آمده است که در آن زمان مؤمنان در معاملات از یکدیگر سود نمی‌گیرند. [[امام]]{{ع}} اهل بخشش است و بدون سخت‌گیری نیاز و خواسته دیگران را برآورده می‌سازد. او نسبت به عمال و کارگزاران و مأموران دولت خویش سخت‌گیر، دقیق و با ناتوانان و مستمندان بسیار دلرحم و مهربان است<ref>خورشید مغرب، ۳۰.</ref>. [[امام عصر]]{{ع}} در برنامه خویش اساس کارش نیز بر تزکیه و تعلیم بنا نهاده شده است. مرحوم آیت الله [[طالقانی]] ذیل خطبه ۱۳۴ [[نهج البلاغه]] سخنی نغز دارند که می‌آوریم: "اساس کار او نه متکی به جنگ است و نه تهدید به سرنیزه و قوانین تحمیلی، شروع اصلاح و سازندگی‌اش از عقول و نفوس بشری است. این کاری است که نه قدرت نظامی می‌تواند انجام دهد و نه قوانین و تعلیمات و علوم بشری. معلوم و اکتشاف بشری هرچه پیش رود و وسعت یابد، اگر با هدایت و اصلاح و رشد عقلی و نفسانی همراه نباشد به خیر و صلاح بشری نخواهد بود... تحدید هواها و طغیان‌ها به وسیله هدایت و تنویر عقول و رشد کافی، نخستین کار و انقلاب است که شخصیت عالی آینده انجام می‌دهد و این هم دو قسمت دارد: قسمت نخست رشد و هدایت کلی و عمومی است برای همه بشر، قسمت بعد هدایت و حاکمیت شخص قرآن است که همان حاکمیت خدا و مشیت اوست..."<ref>آینده بشریت از نظر مکتب ما، ص ۴۹-۵۰.</ref>.
::::#'''اهل [[جود]] و کرم:''' از جمله ویژگی‌های [[امام مهدی]]{{ع}} صفت [[جود]] و برخورد کریمانه با دیگران است او تحقق بخش {{عربی|"وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ"}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref> است. بخشنده بودن در عصر او به عنوان یک [[فرهنگ]] در بین مردمان رواج می‌یابد. حتی در [[روایت]] آمده است که در آن زمان [[مؤمنان]] در معاملات از یکدیگر سود نمی‌گیرند. [[امام]]{{ع}} اهل [[بخشش]] است و بدون سخت‌گیری نیاز و خواسته دیگران را برآورده می‌سازد. او نسبت به عمال و [[کارگزاران]] و مأموران [[دولت]] خویش سخت‌گیر، دقیق و با ناتوانان و مستمندان بسیار دلرحم و مهربان است<ref>خورشید مغرب، ۳۰.</ref>. [[امام عصر]]{{ع}} در برنامه خویش اساس کارش نیز بر [[تزکیه]] و [[تعلیم]] بنا نهاده شده است. مرحوم [[آیت الله]] [[طالقانی]] ذیل [[خطبه]] ۱۳۴ [[نهج البلاغه]] سخنی نغز دارند که می‌آوریم: "اساس کار او نه متکی به [[جنگ]] است و نه تهدید به سرنیزه و [[قوانین]] تحمیلی، شروع [[اصلاح]] و سازندگی‌اش از [[عقول]] و [[نفوس]] بشری است. این کاری است که نه [[قدرت]] نظامی می‌تواند انجام دهد و نه [[قوانین]] و تعلیمات و [[علوم]] بشری. معلوم و اکتشاف بشری هرچه پیش رود و وسعت یابد، اگر با [[هدایت]] و [[اصلاح]] و رشد عقلی و نفسانی همراه نباشد به خیر و [[صلاح]] بشری نخواهد بود... تحدید هواها و طغیان‌ها به وسیله [[هدایت]] و تنویر [[عقول]] و رشد کافی، نخستین کار و [[انقلاب]] است که شخصیت عالی آینده انجام می‌دهد و این هم دو قسمت دارد: قسمت نخست رشد و [[هدایت]] کلی و عمومی است برای همه [[بشر]]، قسمت بعد [[هدایت]] و [[حاکمیت]] شخص [[قرآن]] است که همان [[حاکمیت خدا]] و [[مشیت]] اوست..."<ref>آینده بشریت از نظر مکتب ما، ص ۴۹-۵۰.</ref>.
::::#'''برپاکننده دولت عدالت:''' از خصوصیات بارز [[امام مهدی]]{{ع}} و [[حکومت]] او عدالت گسترده در همه زمینه‌ها است. طوری که سراسر زمین از عدل و داد پر شود. هیچ جای زمین باقی نماند، مگر اینکه به برکت عدل و احسان او فیض برده و زنده شود. حتی جانوران و گیاهان نیز از این برکت و عدالت و دادگری و... بهره‌مند می‌گردند <ref>خورشید مغرب، ۳۳، به نقل از بحارالانوار. نک. غیبت نعمانی، ۲۳۷، باب ۱۳، حدیث ۲۶ و بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۴.</ref>. در احادیث فراوان این نکته بازگو شده است که عدالت مهدوی چنان گسترده و دقیق است که به هیچکس در هیچ چیز هیچگونه ستمی نرود. نخستین نشانه عدل او اینکه سخنگویان [[حکومت]] او در [[مکه]] فریاد می‌زنند: "هر کس نماز فریضه خویش را در کنار حجرالاسود و محل طواف، خوانده است و اکنون می‌خواهد نماز نافله بخواند به کناری رود تا حق کسی پایمال نگردد و هر کس می‌خواهد نماز فریضه بخواند بیاید و بخواند<ref>اصول کافی، ج ۴/۴۲۷.</ref>. عصر [[غیبت]] و دوران [[انتظار]] نیز بخشی شیرین و جذاب از عصر [[ظهور]] می‌تواند باشد؛ به شرطی که [[ایمان]] تقویت، ارزش‌های دین و مکتب تحکیم، انقلابیون و منتظران در راه خدا استوار و به وظایف و تکالیف خویش عمل نمایند. آری پرهیز از بدی و بدعت و ترویج نیکی و معروف از جمله وظایف منتظران [[حکومت]] عدل جهانی است. آمادگی و کسب علوم و مهارت‌های لازم و فرآهم آوردن شرایط [[ظهور]] از دیگر برنامه‌هایی است که شیفتگان دولت حق بر عهده دارند. و بالاخره از مهمترین و اساسی‌ترین وظایف آنهاکسب معرفت و شناخت نسبت به [[امام زمان]] {{ع}} است که حیات واقعی و انسانی ما در گرو آن است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: {{عربی|" مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً "}}<ref>کافی، ج۱،۳۷۷؛ نک بحارالانوار، ج ۵۱، ۷۳.</ref>»<ref>[[صفر فلاحی|فلاحی، صفر]]، [[امام مهدی ذخیره امامت (کتاب)|امام مهدی ذخیره امامت]]، ص: ۱۳ -۱۷.</ref>.
::::#'''برپاکننده [[دولت]] [[عدالت]]:''' از خصوصیات بارز [[امام مهدی]]{{ع}} و [[حکومت]] او [[عدالت]] گسترده در همه زمینه‌ها است. طوری که سراسر [[زمین]] از [[عدل و داد]] پر شود. هیچ جای [[زمین]] باقی نماند، مگر اینکه به [[برکت]] [[عدل]] و [[احسان]] او [[فیض]] برده و زنده شود. حتی جانوران و گیاهان نیز از این [[برکت]] و [[عدالت]] و [[دادگری]] و... بهره‌مند می‌گردند <ref>خورشید مغرب، ۳۳، به نقل از بحارالانوار. نک. غیبت نعمانی، ۲۳۷، باب ۱۳، حدیث ۲۶ و بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۴.</ref>. در [[احادیث]] فراوان این نکته بازگو شده است که [[عدالت]] مهدوی چنان گسترده و دقیق است که به هیچکس در هیچ چیز هیچگونه ستمی نرود. نخستین نشانه [[عدل]] او اینکه سخنگویان [[حکومت]] او در [[مکه]] فریاد می‌زنند: "هر کس [[نماز]] فریضه خویش را در کنار حجرالاسود و محل طواف، خوانده است و اکنون می‌خواهد [[نماز]] نافله بخواند به کناری رود تا [[حق]] کسی پایمال نگردد و هر کس می‌خواهد [[نماز]] فریضه بخواند بیاید و بخواند<ref>اصول کافی، ج ۴/۴۲۷.</ref>. عصر [[غیبت]] و دوران [[انتظار]] نیز بخشی شیرین و جذاب از عصر [[ظهور]] می‌تواند باشد؛ به شرطی که [[ایمان]] تقویت، ارزش‌های [[دین]] و [[مکتب]] تحکیم، انقلابیون و [[منتظران]] در [[راه خدا]] استوار و به [[وظایف]] و [[تکالیف]] خویش عمل نمایند. آری پرهیز از بدی و [[بدعت]] و ترویج [[نیکی]] و معروف از جمله [[وظایف منتظران]] [[حکومت]] [[عدل]] جهانی است. [[آمادگی]] و کسب [[علوم]] و مهارت‌های لازم و فرآهم آوردن شرایط [[ظهور]] از دیگر برنامه‌هایی است که شیفتگان [[دولت حق]] بر عهده دارند. و بالاخره از مهمترین و اساسی‌ترین [[وظایف]] آنهاکسب [[معرفت]] و [[شناخت]] نسبت به [[امام زمان]] {{ع}} است که حیات واقعی و انسانی ما در گرو آن است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: {{عربی|" مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً "}}<ref>کافی، ج۱،۳۷۷؛ نک بحارالانوار، ج ۵۱، ۷۳.</ref>»<ref>[[صفر فلاحی|فلاحی، صفر]]، [[امام مهدی ذخیره امامت (کتاب)|امام مهدی ذخیره امامت]]، ص: ۱۳ -۱۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۶. حجت الاسلام و المسلمین رضوی؛}}
{{جمع شدن|۶. حجت الاسلام و المسلمین رضوی؛}}
[[پرونده:11773.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رسول رضوی]]]]
[[پرونده:11773.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رسول رضوی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[رسول رضوی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[رسول رضوی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«احادیث و روایاتی که از [[اهل بیت]]{{عم}} به دست ما رسیده، از حیث سند و دلالت، مختلف هستند. برخی از آن‌ها، متواتر و برخی، مستفیض یا خبر واحد هستند و از جهتی، برخی، صحیح و برخی دیگر، حسن به شمار می‌آیند و برخی نیز به دلیل مجهول بودن راوی حدیث یا غیر موثق بودن راوی، ضعیف شمرده می‌شوند. احادیث مربوط به [[امام مهدی]] {{ع}} نیز از این قاعده مستثنا نیستند و از دیدگاه علم حدیث، هریک از جایگاه جداگانه‌ای برخوردار هستند، ولی با این همه، برخی از مطالب، در بیش‌تر این احادیث، مشترک هستند و در اکثر احادیث به این مطالب اشاره شده، به همین دلیل می‌توان ادعا کرد که این مطالب مشترک اگرچه متواتر لفظی نباشند، متواتر معنوی هستند. بنابراین، بدون کم‌ترین شبهه‌ای، می‌توان به این مطالب استناد کرد:
::::::«[[احادیث]] و روایاتی که از [[اهل بیت]]{{عم}} به دست ما رسیده، از حیث [[سند]] و دلالت، مختلف هستند. برخی از آن‌ها، [[متواتر]] و برخی، [[مستفیض]] یا [[خبر واحد]] هستند و از جهتی، برخی، صحیح و برخی دیگر، [[حسن]] به شمار می‌آیند و برخی نیز به [[دلیل]] مجهول بودن [[راوی حدیث]] یا [[غیر موثق]] بودن [[راوی]]، ضعیف شمرده می‌شوند. [[احادیث]] مربوط به [[امام مهدی]] {{ع}} نیز از این قاعده مستثنا نیستند و از دیدگاه [[علم حدیث]]، هریک از [[جایگاه]] جداگانه‌ای برخوردار هستند، ولی با این همه، برخی از مطالب، در بیش‌تر این [[احادیث]]، مشترک هستند و در اکثر [[احادیث]] به این مطالب اشاره شده، به همین [[دلیل]] می‌توان ادعا کرد که این مطالب مشترک اگرچه [[متواتر]] لفظی نباشند، [[متواتر]] معنوی هستند. بنابراین، بدون کم‌ترین شبهه‌ای، می‌توان به این مطالب استناد کرد:
:::::#'''[[امام مهدی]] {{ع}} هم نام [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} است:'''[[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمایند: "اسم او، مانند اسم من است و اسم پدرش، مانند اسم فرزندم است. او، از فرزندان دخترم است. خداوند، به دست آنان، حق را آشکار می‌کند و با شمشیرهای آنان، باطل را فرسوده می‌کند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" اسْمُهُ‏ كَاسْمِي‏ وَ اسْمُ‏ أَبِيهِ‏ كَاسْمِ‏ ابْنِي‏ وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ ابْنَتِي يُظْهِرُ اللَّهُ الْحَقَّ بِهِمْ وَ يُخْمِدُ الْبَاطِلَ بِأَسْيَافِهِمْ ‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۶۷.</ref>.
:::::#'''[[امام مهدی]] {{ع}} هم نام [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} است:'''[[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمایند: "اسم او، مانند اسم من است و اسم پدرش، مانند اسم فرزندم است. او، از فرزندان دخترم است. [[خداوند]]، به دست آنان، [[حق]] را [[آشکار]] می‌کند و با شمشیرهای آنان، [[باطل]] را فرسوده می‌کند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" اسْمُهُ‏ كَاسْمِي‏ وَ اسْمُ‏ أَبِيهِ‏ كَاسْمِ‏ ابْنِي‏ وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ ابْنَتِي يُظْهِرُ اللَّهُ الْحَقَّ بِهِمْ وَ يُخْمِدُ الْبَاطِلَ بِأَسْيَافِهِمْ ‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۶۷.</ref>.
:::::#'''او از [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} و از فرزندان [[امام حسین]]{{ع}} است:''' [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمایند: "دنیا به پایان نمی‌رسد، مگر این‌که مردی از فرزندان [[امام حسین]]{{ع}} برای اصلاح امر امت من، قیام کند و جهان را پر از عدل کند، همان‌گونه که پر از ظلم و جور شده بود"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" قَالَ النَّبِيُّ {{صل}}‏ لَا تَذْهَبُ‏ الدُّنْيَا حَتَّى‏ يَقُومَ‏ بِأَمْرِ أُمَّتِي‏ رَجُلٌ‏ مِنْ‏ وُلْدِ الْحُسَيْنِ‏ يَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ‏ ظُلْماً وَ جَوْراً ‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۶۶.</ref>؛  
:::::#'''او از [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} و از فرزندان [[امام حسین]]{{ع}} است:''' [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمایند: "[[دنیا]] به پایان نمی‌رسد، مگر این‌که مردی از فرزندان [[امام حسین]]{{ع}} برای [[اصلاح]] امر [[امت]] من، [[قیام]] کند و [[جهان]] را پر از [[عدل]] کند، همان‌گونه که پر از [[ظلم]] و [[جور]] شده بود"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" قَالَ النَّبِيُّ {{صل}}‏ لَا تَذْهَبُ‏ الدُّنْيَا حَتَّى‏ يَقُومَ‏ بِأَمْرِ أُمَّتِي‏ رَجُلٌ‏ مِنْ‏ وُلْدِ الْحُسَيْنِ‏ يَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ‏ ظُلْماً وَ جَوْراً ‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۶۶.</ref>؛  
:::::#'''[[امام مهدی]] {{ع}} فرزند [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} است:''' [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} به [[نرجس خاتون]] فرمود: "به زودی پسری به دنیا خواهی آورد که اسمش "م ح م د" است و او بعد از من [[قائم]] و [[امام]] است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" سَتَحْمِلِينَ‏ ذَكَراً وَ اسْمُهُ‏ مُحَمَّدٌ وَ هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي‏ ‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۱۶۱.</ref>.
:::::#'''[[امام مهدی]] {{ع}} فرزند [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} است:''' [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} به [[نرجس خاتون]] فرمود: "به زودی پسری به [[دنیا]] خواهی آورد که اسمش "م ح م د" است و او بعد از من [[قائم]] و [[امام]] است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" سَتَحْمِلِينَ‏ ذَكَراً وَ اسْمُهُ‏ مُحَمَّدٌ وَ هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي‏ ‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۱۶۱.</ref>.
:::::#'''آن حضرت قبل از [[ظهور]] به [[غیبت]] طولانی می‌روند:''' [[پیامبر]]{{صل}} فرمود:مهدی، از فرزندان من است. اسمش، اسم من و کنیه‌اش، کنیه من است؛ از حیث خلق و خوی و شکل و صورت، شبیه‌ترین مردم به من است. برای او غیبتی است ..."<ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي، اسْمُهُ‏ اسْمِي‏، وَ كُنْيَتُهُ‏ كُنْيَتِي‏، أَشْبَهُ‏ النَّاسِ‏ بِي‏ خَلْقاً وَ خُلْقاً، تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ ‏ ‏‏‏‏‏"}}بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۷۲.</ref>.
:::::#'''آن حضرت قبل از [[ظهور]] به [[غیبت]] طولانی می‌روند:''' [[پیامبر]]{{صل}} فرمود:[[مهدی]]، از فرزندان من است. اسمش، اسم من و کنیه‌اش، کنیه من است؛ از حیث خلق و خوی و شکل و صورت، شبیه‌ترین [[مردم]] به من است. برای او غیبتی است ..."<ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي، اسْمُهُ‏ اسْمِي‏، وَ كُنْيَتُهُ‏ كُنْيَتِي‏، أَشْبَهُ‏ النَّاسِ‏ بِي‏ خَلْقاً وَ خُلْقاً، تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ ‏ ‏‏‏‏‏"}}بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۷۲.</ref>.
:::::#'''به هنگام [[ظهور]]، زمین را پر از عدل و داد می‌کند و [[حضرت عیسی]]{{ع}} پشت آن حضرت نماز می‌گذارد:''' [[ابن عباس]]، از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: "جانشینان و اوصیای من و حجت‌های خداوند بر خلق، بعد از من، دوازده نفرند. اولشان برادرم و آخرشان فرزندم است. گفته شد: یا رسول الله! برادر تو کیست؟. فرمود: [[امام علی|علی بن ابی طالب]]. گفته شده: فرزندت کیست؟. فرمود: [[مهدی]] است که جهان را پر از قسط و عدل می‌کند، همان‌گونه که پر از ظلم و جور شود. قسم به آن‌که مرا مبعوث کرد! اگر از دنیا، فقط یک روز بماند، خداوند آن روز را طولانی کند تا این‌که در آن روز، فرزندم [[مهدی]] [[ظهور]] کند و [[روح الله عیسی بن مریم]] نزول کند و پشت‌سر او نماز بگزارد، و زمین به نور پروردگار او روشن شود و حکومتش شرق و غرب را فراگیرد<ref>بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۷۱.</ref>. البته موارد و مطالب مشترک احادیث مربوط به [[امام مهدی]] {{ع}} بیش‌تر از موارد مذکور است، ولی به دلیل طولانی نشدن این بخش و عدم تکرار، به همین اندازه اکتفا می‌شود»<ref>[[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]، ص ۳۴-۳۷.</ref>.
:::::#'''به هنگام [[ظهور]]، [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌کند و [[حضرت عیسی]]{{ع}} پشت آن حضرت [[نماز]] می‌گذارد:''' [[ابن عباس]]، از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] [[نقل]] می‌کند که آن حضرت فرمود: "[[جانشینان]] و اوصیای من و [[حجت‌های خداوند]] بر خلق، بعد از من، [[دوازده]] نفرند. اولشان برادرم و آخرشان فرزندم است. گفته شد: یا [[رسول الله]]! برادر تو کیست؟. فرمود: [[امام علی|علی بن ابی طالب]]. گفته شده: فرزندت کیست؟. فرمود: [[مهدی]] است که [[جهان]] را پر از [[قسط]] و [[عدل]] می‌کند، همان‌گونه که پر از [[ظلم]] و [[جور]] شود. قسم به آن‌که مرا [[مبعوث]] کرد! اگر از [[دنیا]]، فقط یک روز بماند، [[خداوند]] آن روز را طولانی کند تا این‌که در آن روز، فرزندم [[مهدی]] [[ظهور]] کند و [[روح الله عیسی بن مریم]] [[نزول]] کند و پشت‌سر او [[نماز]] بگزارد، و [[زمین]] به [[نور]] [[پروردگار]] او روشن شود و حکومتش شرق و غرب را فراگیرد<ref>بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۷۱.</ref>. البته موارد و مطالب مشترک [[احادیث]] مربوط به [[امام مهدی]] {{ع}} بیش‌تر از موارد مذکور است، ولی به [[دلیل]] طولانی نشدن این بخش و عدم تکرار، به همین اندازه اکتفا می‌شود»<ref>[[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]، ص ۳۴-۳۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۷. حجت الاسلام و المسلمین هدایت‌نیا؛}}
{{جمع شدن|۷. حجت الاسلام و المسلمین هدایت‌نیا؛}}
[[پرونده:152021.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[فرج‌الله هدایت‌نیا]]]]
[[پرونده:152021.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[فرج‌الله هدایت‌نیا]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[فرج‌الله هدایت‌نیا]]'''، در مقاله ''«[[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[فرج‌الله هدایت‌نیا]]'''، در مقاله ''«[[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::*«در مجموعه سخنان [[امام خمینی|حضرت امام]] به تعدادی از آنها اشاره شده است که با ذکر بخشی از آنها متبرک می‌شویم:
::::::*«در مجموعه سخنان [[امام خمینی|حضرت امام]] به تعدادی از آنها اشاره شده است که با ذکر بخشی از آنها متبرک می‌شویم:
:::::#'''[[خاتم الاوصیاء]]:''' یکی از ویژگی‌های [[امام زمان]] آنست که حضرت ایشان آخرین [[امام]] [[معصوم]] و به عبارتی خاتم اوصیا است. در سخنان [[امام خمینی|امام راحل]] آمده است: "سالروز مبارک ولادت با سعادت و پربرکت حضرت [[خاتم الاوصیاء]] و مفخر الاولیاء حجت بن الحسن العسکری- ارواحنا لمقدمه الفداء- بر مظلومان دهر و مستضعفان جهان مبارک بود"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور (مجموعه سخنرانی‌ها و پیام‌های حضرت امام خمینی)، (۲۲ جلدی)، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ج ۱۵، ص ۳۲.</ref>. این ویژگی‌ها اشاره به یک مطلب مهم دارد که در روایت‌های متعددی ذکر شده است؛ از جمله این روایت‌ها، حدیث زیر است: {{عربی|" قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ {{صل}}: اَلْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي اِثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ أَنْتَ يَا عَلِيُّ وَ آخِرُهُمُ اَلْقَائِمُ اَلَّذِي يَفْتَحُ اَللَّهُ تَعَالَى عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ اَلْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>پيامبر{{صل}}فرموده‌اند: امامان بعد از من دوازده‌اند اول ايشان توئى يا على و آخر ايشان قائم است كه فتح نمايد حق سبحانه و تعالى بر دستهاى او مشارق زمين و مغارب آن را؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، المکتبة الاسلامیة، ج ۵۲، ص ۳۷۸، ح ۱۸۴.</ref>. بنابراین اوصیای [[پیامبر]]{{صل}} و جانشینان او دوازده نفرند که آخرین ایشان [[حضرت مهدی]] است، پس او "[[خاتم الاوصیاء]]" است.
:::::#'''[[خاتم الاوصیاء]]:''' یکی از ویژگی‌های [[امام زمان]] آنست که حضرت ایشان آخرین [[امام]] [[معصوم]] و به عبارتی [[خاتم اوصیا]] است. در سخنان [[امام خمینی|امام راحل]] آمده است: "سالروز مبارک ولادت با [[سعادت]] و پربرکت حضرت [[خاتم الاوصیاء]] و مفخر الاولیاء [[حجت بن الحسن]] العسکری- ارواحنا لمقدمه الفداء- بر [[مظلومان]] دهر و [[مستضعفان]] [[جهان]] مبارک بود"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور (مجموعه سخنرانی‌ها و پیام‌های حضرت امام خمینی)، (۲۲ جلدی)، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ج ۱۵، ص ۳۲.</ref>. این ویژگی‌ها اشاره به یک مطلب مهم دارد که در روایت‌های متعددی ذکر شده است؛ از جمله این [[روایت‌ها]]، [[حدیث]] زیر است: {{عربی|" قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ {{صل}}: اَلْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي اِثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ أَنْتَ يَا عَلِيُّ وَ آخِرُهُمُ اَلْقَائِمُ اَلَّذِي يَفْتَحُ اَللَّهُ تَعَالَى عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ اَلْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>پيامبر{{صل}}فرموده‌اند: امامان بعد از من دوازده‌اند اول ايشان توئى يا على و آخر ايشان قائم است كه فتح نمايد حق سبحانه و تعالى بر دستهاى او مشارق زمين و مغارب آن را؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، المکتبة الاسلامیة، ج ۵۲، ص ۳۷۸، ح ۱۸۴.</ref>. بنابراین اوصیای [[پیامبر]]{{صل}} و [[جانشینان]] او [[دوازده]] نفرند که آخرین ایشان [[حضرت مهدی]] است، پس او "[[خاتم الاوصیاء]]" است.
:::::#'''[[خلیفة الله]]:''' یکی دیگر از ویژگی‌های [[امام عصر]]{{ع}} آنست که حضرتش، "[[خلیفة الله]]" است. این ویژگی نیز در بیان [[امام خمینی|حضرت امام]] آمده است. ایشان فرموده است: "من خیلی ناراحت گاهی میشوم از اینکه مثلا [[امام عصر]]{{ع}} را می‌گویند سلطان السلاطین؛ [[خلیفة الله]] است"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۸، ص ۱۴۹.</ref>. همانطور که می‌دانیم غرض از خلقت بشر این بود که "جانشین خدا" یعنی همان [[خلیفة الله]] باشد، آنگونه که در [[قرآن]] آمده است: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً}}﴾}}<ref>و هنگامی که پروردگار تو به فرشتگان گفت: در زمین جانشین قرار خواهم داد؛ سوره بقره، آیه:۳۰.</ref>؛ از طرف دیگر، در روایت‌ها به [[حضرت مهدی]] لقب "[[خلیفة الله]]" اعطا شده است. از جمله در روایتی که [[پیامبر]] فرمود:{{عربی|" قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ{{صل}}: يَخْرُجُ اَلْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ فِيهَا مُنَادٍ يُنَادِي هَذَا اَلْمَهْدِيُّ خَلِيفَةُ اَللَّهِ فَاتَّبِعُوهُ  ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>پيامبر{{صل}} فرمود كه بيرون آيد مهدى و بر سر او ابر سايه كرده باشد، پس به آن حالت منادى ندا كند كه اين مهدى خليفة اللّٰه است پس پيروى كنيد او را؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۸۱؛ و به همین مضمون: الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، مؤسسة البعثة، ۱۴۱۳ ق، ص ۴۵۲: {{عربی|اندازه=120%|"...فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي"}}.</ref>.
:::::#'''[[خلیفة الله]]:''' یکی دیگر از ویژگی‌های [[امام عصر]]{{ع}} آنست که حضرتش، "[[خلیفة الله]]" است. این ویژگی نیز در بیان [[امام خمینی|حضرت امام]] آمده است. ایشان فرموده است: "من خیلی ناراحت گاهی میشوم از اینکه مثلا [[امام عصر]]{{ع}} را می‌گویند [[سلطان]] السلاطین؛ [[خلیفة الله]] است"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۸، ص ۱۴۹.</ref>. همانطور که می‌دانیم غرض از [[خلقت]] [[بشر]] این بود که "[[جانشین]] [[خدا]]" یعنی همان [[خلیفة الله]] باشد، آنگونه که در [[قرآن]] آمده است: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً}}﴾}}<ref>و هنگامی که پروردگار تو به فرشتگان گفت: در زمین جانشین قرار خواهم داد؛ سوره بقره، آیه:۳۰.</ref>؛ از طرف دیگر، در [[روایت‌ها]] به [[حضرت مهدی]] لقب "[[خلیفة الله]]" اعطا شده است. از جمله در روایتی که [[پیامبر]] فرمود:{{عربی|" قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ{{صل}}: يَخْرُجُ اَلْمَهْدِيُّ وَ عَلَى رَأْسِهِ غَمَامَةٌ فِيهَا مُنَادٍ يُنَادِي هَذَا اَلْمَهْدِيُّ خَلِيفَةُ اَللَّهِ فَاتَّبِعُوهُ  ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>پيامبر{{صل}} فرمود كه بيرون آيد مهدى و بر سر او ابر سايه كرده باشد، پس به آن حالت منادى ندا كند كه اين مهدى خليفة اللّٰه است پس پيروى كنيد او را؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۸۱؛ و به همین مضمون: الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، مؤسسة البعثة، ۱۴۱۳ ق، ص ۴۵۲: {{عربی|اندازه=120%|"...فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي"}}.</ref>.
:::::#'''مصلح:''' مدعیان اصلاح طلب زیادند ولی اصلاح طلب واقعی [[حضرت مهدی]] است. این ویژگی نیز در سخن [[امام خمینی|امام راحل]] ذکر شده است. "و آن روزی که انشاء الله تعالی، مصلح کل [[ظهور]] نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یک روزه عالم اصلاح شود بلکه با کوششها و فداکاری‌ها ستمکاران سرکوب و منزوی می‌شوند"<ref>وصیت‌نامه سیاسی الهی امام خمینی، قسمتی از بند "ع".</ref>. "من امیدوارم که انشاء الله حضرت بقیة الله زودتر تشریف بیاورند و این طبیب واقعی بشر، با آن دم مسیحایی خود اصلاح کند اینها را"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۴۹.</ref>. اینکه [[حضرت مهدی]] روزی خواهد آمد و "اصلاحات" واقعی را آغاز می‌نماید، مستند آن روایت‌هایی است، از جمله روایتی که راجع به تفسیر آیه ۱۷ سوره حدید آمده است: از [[ابن عباس]] است كه در مورد آيه مباركه:{{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا}}﴾}}<ref> بدانید همانا خدا زنده می‌کند زمین را پس از مرگش؛ سوره حدید، آیه: ۱۷.</ref> گفته است: يعنى خداوند به وسيله [[قائم]] [[آل محمد]]{{ع}} زمين را پس از آن‌كه مرده باشد؛يعنى بعد از ستم اهل آن مملكت اصلاح مى‌كند.<ref> {{عربی|اندازه=120%|" عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ : فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿{{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا}}﴾ يَعْنِي يُصْلِحُ اَلْأَرْضَ بِقَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا يَعْنِي مِنْ بَعْدِ جَوْرِ أَهْلِ مَمْلَكَتِهَا ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵۳، ح ۳۲؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ط. الثانی، ۱۴۱۷ ق، ص ۱۷۵، ح ۱۳۱.</ref>.
:::::#'''[[مصلح]]:''' مدعیان [[اصلاح]] طلب زیادند ولی [[اصلاح]] طلب واقعی [[حضرت مهدی]] است. این ویژگی نیز در سخن [[امام خمینی|امام راحل]] ذکر شده است. "و آن روزی که انشاء الله تعالی، [[مصلح]] کل [[ظهور]] نماید، گمان نکنید که یک [[معجزه]] شود و یک [[روزه]] عالم [[اصلاح]] شود بلکه با کوششها و فداکاری‌ها [[ستمکاران]] سرکوب و منزوی می‌شوند"<ref>وصیت‌نامه سیاسی الهی امام خمینی، قسمتی از بند "ع".</ref>. "من امیدوارم که انشاء الله [[حضرت بقیة الله]] زودتر تشریف بیاورند و این طبیب واقعی [[بشر]]، با آن دم مسیحایی خود [[اصلاح]] کند اینها را"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۴۹.</ref>. اینکه [[حضرت مهدی]] روزی خواهد آمد و "[[اصلاحات]]" واقعی را آغاز می‌نماید، مستند آن روایت‌هایی است، از جمله روایتی که راجع به [[تفسیر]] [[آیه]] ۱۷ سوره حدید آمده است: از [[ابن عباس]] است كه در مورد آيه مباركه:{{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا}}﴾}}<ref> بدانید همانا خدا زنده می‌کند زمین را پس از مرگش؛ سوره حدید، آیه: ۱۷.</ref> گفته است: يعنى [[خداوند]] به وسيله [[قائم]] [[آل محمد]]{{ع}} زمين را پس از آن‌كه مرده باشد؛يعنى بعد از [[ستم]] اهل آن مملكت [[اصلاح]] مى‌كند.<ref> {{عربی|اندازه=120%|" عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ : فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿{{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا}}﴾ يَعْنِي يُصْلِحُ اَلْأَرْضَ بِقَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا يَعْنِي مِنْ بَعْدِ جَوْرِ أَهْلِ مَمْلَكَتِهَا ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵۳، ح ۳۲؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ط. الثانی، ۱۴۱۷ ق، ص ۱۷۵، ح ۱۳۱.</ref>.
:::::#'''[[بقیة الله]]:''' [[حضرت مهدی]] یادگار [[امامان]] و باقی مانده آنان است. او ذخیره خدا است که در قرآنش فرمود: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}﴾}}<ref>سوره هود، آیه:۸۶. مراجعه شود به: العروسی الحویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین، اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۵ ق، ج ۲، ص ۳۹۰.</ref>؛ [[امام خمینی]] از مقتدای خویش [[امام زمان]] به "[[بقیة الله]]" و نیز "ذخیره خدا" تعبیر کرده است. "دست عنایت خدای تبارک و تعالی به سر این ملت کشیده شده است و [[ایمان]] آنها را تقویت فرموده است که یکی از [[علائم ظهور]] [[بقیة الله]] ارواحنا فداه است"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۸۷.</ref>. "اگر [[امام مهدی|مهدی موعود]] هم مثل سایر اولیاء به جوار حق می‌رفتند. دیگر کسی نبوده است که این اجراء [[عدالت]] را بکند، نمی‌توانسته، و این یک موجودی است که ذخیره شده است برای همچو مطلبی"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۸.</ref>. در روایت‌ها آمده است، وقتی خواستید به [[امام زمان]] سلام بدهید، بگویید:{{عربی|" اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ <ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۶، ح ۵.</ref>.
:::::#'''[[بقیة الله]]:''' [[حضرت مهدی]] یادگار [[امامان]] و باقی مانده آنان است. او [[ذخیره]] [[خدا]] است که در قرآنش فرمود: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}﴾}}<ref>سوره هود، آیه:۸۶. مراجعه شود به: العروسی الحویزی، علی بن جمعة، نور الثقلین، اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۵ ق، ج ۲، ص ۳۹۰.</ref>؛ [[امام خمینی]] از مقتدای خویش [[امام زمان]] به "[[بقیة الله]]" و نیز "[[ذخیره]] [[خدا]]" تعبیر کرده است. "دست عنایت [[خدای تبارک و تعالی]] به سر این ملت کشیده شده است و [[ایمان]] آنها را تقویت فرموده است که یکی از [[علائم ظهور]] [[بقیة الله]] ارواحنا فداه است"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۸۷.</ref>. "اگر [[امام مهدی|مهدی موعود]] هم مثل سایر [[اولیاء]] به جوار [[حق]] می‌رفتند. دیگر کسی نبوده است که این اجراء [[عدالت]] را بکند، نمی‌توانسته، و این یک موجودی است که [[ذخیره]] شده است برای همچو مطلبی"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۸.</ref>. در [[روایت‌ها]] آمده است، وقتی خواستید به [[امام زمان]] [[سلام]] بدهید، بگویید:{{عربی|" اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ <ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۶، ح ۵.</ref>.
:::::#'''[[قائم]]:''' از القاب مشهور [[ولی عصر]]{{ع}} این است که ایشان "[[قائم]]" هستند. [[امام خمینی|امام راحل]] ضمن اشاره به این لقب می‌فرماید: "امیدوارم که ما همه ... به آن وظایفی که [[اسلام]]، [[قرآن]]، تحت لوای حضرت صاحب {{ع}} برای ما تعیین فرموده‌اند عمل کنیم ... شاید این وضعی که برای حضرت صاحب {{ع}} ذکر شده است. دنبال همین آیه شریفه که می‌فرماید: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى...}}﴾}}<ref> بگو: شما را به یک چیز اندرز می‌دهم و آن این‌که: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید؛ سوره سبأ، آیه:۴۶.</ref> دنبال همین معنا باشد که همه باید قیام بکنیم قیام واحد که بالاترین قیام همان قیام آن شخص واحد است و همه قیام‌ها باید دنبال آن قیام باشد و قیام لله باشد ... البته آن حضرت قیام لله می‌فرمایند ..."<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۳۶.</ref>. علاوه بر آیه‌ای که در سخنان [[امام خمینی|حضرت امام]] ذکر شد، در روایت آمده است: "پس از شهادت [[امام حسین]]{{ع}} فرشتگان ضجه کنان از خدا پرسیدند: خدایا! آیا از قتل [[امام حسین|ابا عبد الله]] چشم پوشی خواهی کرد؟ خدا ضمن اشاره به [[امام زمان]]{{ع}} که در حال ایستاده نماز می‌گذارد، فرمود: بوسیله آن [[قائم]] (ایستاده) از آنها انتقام خواهم گرفت"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" بِذَلِكَ اَلْقَائِمِ أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۸ و ۲۹.</ref>.
:::::#'''[[قائم]]:''' از القاب مشهور [[ولی عصر]]{{ع}} این است که ایشان "[[قائم]]" هستند. [[امام خمینی|امام راحل]] ضمن اشاره به این لقب می‌فرماید: "امیدوارم که ما همه ... به آن وظایفی که [[اسلام]]، [[قرآن]]، تحت لوای [[حضرت صاحب]] {{ع}} برای ما تعیین فرموده‌اند عمل کنیم ... شاید این وضعی که برای [[حضرت صاحب]] {{ع}} ذکر شده است. دنبال همین [[آیه شریفه]] که می‌فرماید: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى...}}﴾}}<ref> بگو: شما را به یک چیز اندرز می‌دهم و آن این‌که: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید؛ سوره سبأ، آیه:۴۶.</ref> دنبال همین معنا باشد که همه باید [[قیام]] بکنیم [[قیام]] واحد که بالاترین [[قیام]] همان [[قیام]] آن شخص واحد است و همه قیام‌ها باید دنبال آن [[قیام]] باشد و [[قیام]] لله باشد ... البته آن حضرت [[قیام]] لله می‌فرمایند ..."<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۳۶.</ref>. علاوه بر آیه‌ای که در سخنان [[امام خمینی|حضرت امام]] ذکر شد، در [[روایت]] آمده است: "پس از [[شهادت]] [[امام حسین]]{{ع}} [[فرشتگان]] ضجه کنان از [[خدا]] پرسیدند: خدایا! آیا از قتل [[امام حسین|ابا عبد الله]] چشم پوشی خواهی کرد؟ [[خدا]] ضمن اشاره به [[امام زمان]]{{ع}} که در حال [[ایستاده]] [[نماز]] می‌گذارد، فرمود: بوسیله آن [[قائم]] ([[ایستاده]]) از آنها [[انتقام]] خواهم گرفت"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" بِذَلِكَ اَلْقَائِمِ أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۸ و ۲۹.</ref>.
:::::#'''صاحب:''' از ویژگی‌ها و صفت‌های [[امام زمان]]{{ع}} "صاحب" است که به تنهایی و یا به صورت "[[صاحب الزمان]]" استعمال می‌شود. "در زمان حضرت صاحب {{ع}} هم که ایشان با تمام قدرت می‌خواهند عدل را اجرا نمایند ..."<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۹، ص ۱۸۰.</ref>. "در زمان حضرت صاحب {{ع}} [[حکومت]] واحد می‌شود ..."<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۷۹.</ref>. "آیا خلاف [[قرآن]] نیست که ما دیگر معصیت کنیم تا حضرت صاحب بیاید؟!"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>. به کار بردن صفت "صاحب" برای آن وجود مبارک توسط هم عصران آن حضرت بوده است:{{عربی|" عَنْ‏ نَسِيمَ‏ الْخَادِمِ‏ قَالَ‏: دَخَلْتُ عَلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ {{ع}} بَعْدَ مَوْلِدِهِ بِعَشْرِ لَيَالٍ فَعَطَسْتُ عِنْدَهُ فَقَالَ يَرْحَمُكِ اللَّهُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵؛ و نیز ص ۴، ح ۶ {{عربی|اندازه=120%|"...إِنَّهُ لَمَّا سَقَطَ صَاحِبُ الزَّمَانِ {{ع}} مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ..."}} هم‌چنین مراجعه شود به: الحر العاملی، [الشیخ‌] محمد بن حسن، اثبات الهداة، (دوره سه جلدی)، ج ۳، ص ۴۴۱، ح ۸ و ص ۴۴۲، ح ۱۴.</ref>. به [[امام زمان ]] "صاحب عصر" نیز گفته می‌شود، آنگونه که در کلام [[امام خمینی|امام راحل]] آمده است: "می‌گویند: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|وَالْعَصْرِ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ}}﴾}}<ref> سوگند به عصر همانا انسان در زیان است؛ سوره عصر:  ۱ و ۲</ref>؛ عصر، انسان کامل است، [[امام زمان]]{{ع}} است. یعنی عصاره همه موجودات. قسم به عصاره همه موجودات یعنی قسم به انسان کامل- {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ}}﴾}}<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۲۵.</ref> همچنین به آن حضرت "ولی عصر" می‌گویند که این ویژگی در سخنان [[امام خمینی|حضرت امام]] نیز به کار رفته است<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۲۵.</ref>. در بیانی نورانی از [[امام صادق]]{{ع}} کلمه "عصر" در سوره شریفه "و العصر" به عصر خروج [[امام زمان]] تفسیر شده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|"...عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ {{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿{{متن قرآن|وَالْعَصْرِ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ}}﴾، قَالَ {{ع}}: الْعَصْرُ عَصْرُ خُرُوجِ الْقَائِمِ {{ع}}"}}؛ علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۲۴، ص ۲۱۴، ح ۱.</ref>.
:::::#'''[[صاحب]]:''' از ویژگی‌ها و صفت‌های [[امام زمان]]{{ع}} "[[صاحب]]" است که به تنهایی و یا به صورت "[[صاحب الزمان]]" استعمال می‌شود. "در زمان [[حضرت صاحب]] {{ع}} هم که ایشان با تمام [[قدرت]] می‌خواهند [[عدل]] را [[اجرا]] نمایند ..."<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۹، ص ۱۸۰.</ref>. "در زمان [[حضرت صاحب]] {{ع}} [[حکومت]] واحد می‌شود ..."<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۷۹.</ref>. "آیا خلاف [[قرآن]] نیست که ما دیگر [[معصیت]] کنیم تا [[حضرت صاحب]] بیاید؟!"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۹۷.</ref>. به کار بردن صفت "[[صاحب]]" برای آن وجود مبارک توسط هم عصران آن حضرت بوده است:{{عربی|" عَنْ‏ نَسِيمَ‏ الْخَادِمِ‏ قَالَ‏: دَخَلْتُ عَلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ {{ع}} بَعْدَ مَوْلِدِهِ بِعَشْرِ لَيَالٍ فَعَطَسْتُ عِنْدَهُ فَقَالَ يَرْحَمُكِ اللَّهُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵؛ و نیز ص ۴، ح ۶ {{عربی|اندازه=120%|"...إِنَّهُ لَمَّا سَقَطَ صَاحِبُ الزَّمَانِ {{ع}} مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ..."}} هم‌چنین مراجعه شود به: الحر العاملی، [الشیخ‌] محمد بن حسن، اثبات الهداة، (دوره سه جلدی)، ج ۳، ص ۴۴۱، ح ۸ و ص ۴۴۲، ح ۱۴.</ref>. به [[امام زمان ]] "[[صاحب]] عصر" نیز گفته می‌شود، آنگونه که در [[کلام]] [[امام خمینی|امام راحل]] آمده است: "می‌گویند: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|وَالْعَصْرِ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ}}﴾}}<ref> سوگند به عصر همانا انسان در زیان است؛ سوره عصر:  ۱ و ۲</ref>؛ عصر، [[انسان کامل]] است، [[امام زمان]]{{ع}} است. یعنی عصاره همه موجودات. قسم به عصاره همه موجودات یعنی قسم به [[انسان]] کامل- {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ}}﴾}}<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۲۵.</ref> همچنین به آن حضرت "[[ولی عصر]]" می‌گویند که این ویژگی در سخنان [[امام خمینی|حضرت امام]] نیز به کار رفته است<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۲۵.</ref>. در بیانی نورانی از [[امام صادق]]{{ع}} کلمه "عصر" در سوره شریفه "و العصر" به عصر [[خروج]] [[امام زمان]] [[تفسیر]] شده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|"...عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ {{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿{{متن قرآن|وَالْعَصْرِ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ}}﴾، قَالَ {{ع}}: الْعَصْرُ عَصْرُ خُرُوجِ الْقَائِمِ {{ع}}"}}؛ علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۲۴، ص ۲۱۴، ح ۱.</ref>.
:::::#'''[[منتظر]]:''' [[امام زمان]] کسی است که عالم و آدم در [[انتظار]] اوست. همه منتظرند تا عدالت گستر جهان بیاید و بشر را نجات دهد. به همین دلیل حضرتش را "[[منتظر]]" نامیده‌اند: "[[مهدی]] [[منتظر]] در لسان ادیان و به اتفاق مسلمین از کعبه ندا سرمی‌دهد و بشریت را به توحید می‌خواند"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۸۸.</ref>. در کلام نورانی [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: براى آن جوان پيش از آنكه قيام كند، غيبتى است عرض كردم: چرا؟ فرمود: مي‌ترسد - و با دست اشاره بشكم خود كرد-(يعنى مي‌ترسد شكمش را پاره كنند) سپس فرمود: اى زراره! اوست كه چشم براهش باشند، و اوست كه در ولادتش ترديد شود<ref>{{عربی|اندازه=120%|" عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَقُولُ‏ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِي‏ يُشَكُ‏ فِي‏ وِلَادَتِه‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ حر العاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۴۳، ح ۱۸.</ref>.
:::::#'''[[منتظر]]:''' [[امام زمان]] کسی است که عالم و [[آدم]] در [[انتظار]] اوست. همه منتظرند تا [[عدالت]] گستر [[جهان]] بیاید و [[بشر]] را [[نجات]] دهد. به همین [[دلیل]] حضرتش را "[[منتظر]]" نامیده‌اند: "[[مهدی]] [[منتظر]] در لسان [[ادیان]] و به اتفاق [[مسلمین]] از [[کعبه]] ندا سرمی‌دهد و [[بشریت]] را به [[توحید]] می‌خواند"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۸۸.</ref>. در [[کلام]] نورانی [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: براى آن جوان پيش از آنكه قيام كند، غيبتى است عرض كردم: چرا؟ فرمود: مي‌ترسد - و با دست اشاره بشكم خود كرد-(يعنى مي‌ترسد شكمش را پاره كنند) سپس فرمود: اى [[زراره]]! اوست كه چشم براهش باشند، و اوست كه در ولادتش ترديد شود<ref>{{عربی|اندازه=120%|" عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَقُولُ‏ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِي‏ يُشَكُ‏ فِي‏ وِلَادَتِه‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ حر العاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۴۳، ح ۱۸.</ref>.
:::::#'''خورشید هدایت:''' "نورانیت" از ویژگی‌های مشترک همه معصومین است که درباره آنان روایت‌های متعددی در این خصوص وارد شده است. در مورد [[حضرت مهدی]] نیز روایت‌های متعددی وارد شده است. ابتدا جملاتی از [[امام خمینی|حضرت امام]] و سپس روایت ذکر می‌شود. "امید است که خداوند متعال آن روز فرخنده را به [[ظهور]] این مولود فرخنده هرچه زودتر فرارساند و خورشید هدایت و [[امامت]] را طالع فرماید"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۲۲.</ref>. در روایت نیز آمده است:{{عربی|" إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ اَلْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا، وَ اِسْتَغْنَى اَلْعِبَادُ عَنْ ضَوْءِ اَلشَّمْسِ، وَ صَارَ اَللَّيْلُ وَ اَلنَّهَارُ وَاحِداً، وَ ذَهَبَتِ اَلظُّلْمَةُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص ۴۵۴.</ref>.
:::::#'''[[خورشید]] [[هدایت]]:''' "[[نورانیت]]" از ویژگی‌های مشترک همه [[معصومین]] است که درباره آنان روایت‌های متعددی در این خصوص وارد شده است. در مورد [[حضرت مهدی]] نیز روایت‌های متعددی وارد شده است. ابتدا جملاتی از [[امام خمینی|حضرت امام]] و سپس [[روایت]] ذکر می‌شود. "امید است که [[خداوند متعال]] آن روز [[فرخنده]] را به [[ظهور]] این مولود [[فرخنده]] هرچه زودتر فرارساند و [[خورشید]] [[هدایت]] و [[امامت]] را طالع فرماید"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۲۲.</ref>. در [[روایت]] نیز آمده است:{{عربی|" إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ اَلْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا، وَ اِسْتَغْنَى اَلْعِبَادُ عَنْ ضَوْءِ اَلشَّمْسِ، وَ صَارَ اَللَّيْلُ وَ اَلنَّهَارُ وَاحِداً، وَ ذَهَبَتِ اَلظُّلْمَةُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص ۴۵۴.</ref>.
:::::#'''[[مهدی موعود]]:''' از القاب مشهور آن حضرت، [[مهدی موعود]] است که بیش از سایر کلمات، استعمال می‌شود. در بخشی از بیانات [[امام خمینی]] آمده است: "من نمی‌توانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم، بزرگتر از این است. نمی‌توانم بگویم که شخص اول است، برای اینکه دومی در کار نیست. ایشان را نمی‌توانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الا همین که [[مهدی موعود]] است. آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۸.</ref>. در مورد وجه نامگذاری آنجناب به [[مهدی]] از "[[امام کاظم|امام نهم]]" نقل شده است که فرمود:{{عربی|" إِنَّمَا سُمِّيَ اَلْمَهْدِيُّ مَهْدِيّاً لِأَنَّهُ يُهْدَى  لِأَمْرٍ خَفِيٍّ، يُهْدَى لِمَا فِي صُدُورِ اَلنَّاسِ، يَبْعَثُ إِلَى اَلرَّجُلِ فَيَقْتُلُهُ لاَ يَدْرِي فِي أَيِّ شَيْءٍ قَتَلَهُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص ۴۶۶.</ref>. از [[امام خمینی]] عبارتها و ویژگی‌های دیگری نیز درباره [[امام عصر]] وجود دارد که نقل همه آنها به طولانی شدن مقاله می‌انجامد. از قبیل: یگانه دادگستر ابدی، پرچمدار بزرگ رهایی، ناظر امور، منجی بشر و ... در کتاب دلائل الامامة نیز تعداد زیادی از القاب [[حضرت مهدی]] نقل شده است که هریک ناظر به یک صفت و یک ویژگی [[حضرت مهدی]] است. همچنین در "[[زیارت جامعه کبیره]]" نیز به برخی از صفات مشترک [[اهل بیت]]{{عم}} اشاره شده است<ref>مراجعه شود به: مفاتیح الجنان، (گردآوری: شیخ عباس قمی)، زیارت جامعه کبیره.</ref>»<ref>[[فرج‌الله هدایت‌نیا|هدایت‌نیا، فرج‌الله]]؛ [[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]، ص:353- 360.</ref>.
:::::#'''[[مهدی موعود]]:''' از القاب مشهور آن حضرت، [[مهدی موعود]] است که بیش از سایر کلمات، استعمال می‌شود. در بخشی از بیانات [[امام خمینی]] آمده است: "من نمی‌توانم اسم [[رهبر]] روی ایشان بگذارم، بزرگتر از این است. نمی‌توانم بگویم که شخص اول است، برای اینکه دومی در کار نیست. ایشان را نمی‌توانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم الا همین که [[مهدی موعود]] است. آنی است که [[خدا]] [[ذخیره]] کرده است برای [[بشر]]"<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۰۸.</ref>. در مورد وجه نامگذاری آنجناب به [[مهدی]] از "[[امام کاظم|امام نهم]]" [[نقل]] شده است که فرمود:{{عربی|" إِنَّمَا سُمِّيَ اَلْمَهْدِيُّ مَهْدِيّاً لِأَنَّهُ يُهْدَى  لِأَمْرٍ خَفِيٍّ، يُهْدَى لِمَا فِي صُدُورِ اَلنَّاسِ، يَبْعَثُ إِلَى اَلرَّجُلِ فَيَقْتُلُهُ لاَ يَدْرِي فِي أَيِّ شَيْءٍ قَتَلَهُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>الطبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص ۴۶۶.</ref>. از [[امام خمینی]] عبارتها و ویژگی‌های دیگری نیز درباره [[امام عصر]] وجود دارد که [[نقل]] همه آنها به طولانی شدن مقاله می‌انجامد. از قبیل: یگانه [[دادگستر]] ابدی، [[پرچمدار]] بزرگ رهایی، [[ناظر امور]]، [[منجی بشر]] و ... در کتاب دلائل الامامة نیز تعداد زیادی از القاب [[حضرت مهدی]] [[نقل]] شده است که هریک ناظر به یک صفت و یک ویژگی [[حضرت مهدی]] است. همچنین در "[[زیارت جامعه کبیره]]" نیز به برخی از صفات مشترک [[اهل بیت]]{{عم}} اشاره شده است<ref>مراجعه شود به: مفاتیح الجنان، (گردآوری: شیخ عباس قمی)، زیارت جامعه کبیره.</ref>»<ref>[[فرج‌الله هدایت‌نیا|هدایت‌نیا، فرج‌الله]]؛ [[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]، ص:353- 360.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونه‌ای]]]]
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«در باب قدرت [[امام مهدی|حضرت صاحب الزمان]] {{ع}} [[روایات]] مختلفی آمده است. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: قائم {{ع}} وقتی ظهور کند، آن‌چنان نیرومند خواهد بود که اگر قوی‌ترین درخت روی زمین را با دست مبارکش بکشد، از ریشه و بن برمی‌کند، و اگر بر کوه‌ها بانگ بزند، سنگ‌هایش فرومی‌ریزد و اگر بنده‌ای را با دست مبارکش نوازش کند، قلبش چون قطعه آهن محکم و استوار می‌گردد<ref>اعلام الوری، ص ۴۰۷؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۲؛ منتخب الاثر، ص ۲۲۱.</ref>. با سپاهی حرکت می‌کند که اگر با کوه‌ها روبرو شوند، کوه‌ها را درهم می‌ریزند و از دل کوه‌ها راه بر می‌گزینند<ref>کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۱۴.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۵۵۵.</ref>.
:::::*«در باب [[قدرت]] [[امام مهدی|حضرت صاحب الزمان]] {{ع}} [[روایات]] مختلفی آمده است. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: [[قائم]] {{ع}} وقتی [[ظهور]] کند، آن‌چنان نیرومند خواهد بود که اگر قوی‌ترین درخت روی [[زمین]] را با دست مبارکش بکشد، از ریشه و بن برمی‌کند، و اگر بر کوه‌ها بانگ بزند، سنگ‌هایش فرومی‌ریزد و اگر بنده‌ای را با دست مبارکش نوازش کند، قلبش چون قطعه آهن محکم و استوار می‌گردد<ref>اعلام الوری، ص ۴۰۷؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۲؛ منتخب الاثر، ص ۲۲۱.</ref>. با سپاهی حرکت می‌کند که اگر با کوه‌ها روبرو شوند، کوه‌ها را درهم می‌ریزند و از [[دل]] کوه‌ها راه بر می‌گزینند<ref>کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۱۴.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۵۵۵.</ref>.
:::::*«[[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} در وصف [[حضرت قائم]] {{ع}} فرمود: "او ظاهر و باطن [[امامان]] است"<ref>کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۱.</ref>. یعنی آن حضرت آشکارکننده علوم ظاهر و باطن است که خداوند متعال به [[پیامبر]] و امامان {{عم}} عطا فرموده و مظهر تمام کمالات و شؤون آنان است. [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} فرمود: "ای کمیل! هیچ علمی نیست مگر این‌که من افتتاح‌کننده آنم و هیچ چیزی نیست، مگر این‌که قائم آن را به پایان می‌رساند"<ref>مکیال المکارم، ج ۱، ص ۱۱۷.</ref>. با این ویژگی‌ها که برای حضرت در [[روایات]] آمده، تغییرات و تحولات در دوران ظهور، بی‌نظیر است. در روایتی آمده است وقتی حضرت ظهور می‌کند، خداوند در گوش‌ها و چشم‌های شیعیان، به اندازه چهار فرسخ قوت می‌دهد و به کمال می‌رساند و آنان با حضرت تکلم می‌کنند و سخنان یکدیگر را می‌شنوند<ref>نجم الثاقب، باب سوم.</ref>. علاوه بر این در روایت دیگری آمده است که در زمان [[قائم]] {{ع}} مؤمن در مشرق، برادر خود را در مغرب می‌بیند و بالعکس<ref>نجم الثاقب، باب سوم.</ref>. بحث کامل شدن عقول بندگان و ظهور تمام علم و دانش در دوران ظهور نیز در [[روایات]] آمده است<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۶.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۵۹۱.</ref>.
:::::*«[[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} در [[وصف]] [[حضرت قائم]] {{ع}} فرمود: "او ظاهر و [[باطن]] [[امامان]] است"<ref>کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۱.</ref>. یعنی آن حضرت آشکارکننده [[علوم]] ظاهر و [[باطن]] است که [[خداوند متعال]] به [[پیامبر]] و [[امامان]] {{عم}} عطا فرموده و مظهر تمام [[کمالات]] و [[شؤون]] آنان است. [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} فرمود: "ای کمیل! هیچ علمی نیست مگر این‌که من افتتاح‌کننده آنم و هیچ چیزی نیست، مگر این‌که [[قائم]] آن را به پایان می‌رساند"<ref>مکیال المکارم، ج ۱، ص ۱۱۷.</ref>. با این ویژگی‌ها که برای حضرت در [[روایات]] آمده، تغییرات و تحولات در [[دوران ظهور]]، بی‌نظیر است. در روایتی آمده است وقتی حضرت [[ظهور]] می‌کند، [[خداوند]] در گوش‌ها و چشم‌های [[شیعیان]]، به اندازه چهار فرسخ قوت می‌دهد و به کمال می‌رساند و آنان با حضرت تکلم می‌کنند و سخنان یکدیگر را می‌شنوند<ref>نجم الثاقب، باب سوم.</ref>. علاوه بر این در [[روایت]] دیگری آمده است که در زمان [[قائم]] {{ع}} [[مؤمن]] در [[مشرق]]، برادر خود را در [[مغرب]] می‌بیند و بالعکس<ref>نجم الثاقب، باب سوم.</ref>. بحث کامل شدن [[عقول]] [[بندگان]] و [[ظهور]] تمام [[علم]] و [[دانش]] در [[دوران ظهور]] نیز در [[روایات]] آمده است<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۶.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۵۹۱.</ref>.
:::::*«خصایص و ویژگی‌های [[حضرت مهدی]] {{ع}} مطابق احادیث و [[روایات]] عبارتند از:
:::::*«خصایص و ویژگی‌های [[حضرت مهدی]] {{ع}} مطابق [[احادیث]] و [[روایات]] عبارتند از:
:::::#از خاندان و ذریه [[پیامبر]] {{صل}} است؛
:::::#از [[خاندان]] و ذریه [[پیامبر]] {{صل}} است؛
:::::#هم‌نام، هم‌کنیه پیامبر {{صل}} و شبیه‌ترین مردم به آن حضرت است؛
:::::#هم‌نام، هم‌کنیه [[پیامبر]] {{صل}} و شبیه‌ترین [[مردم]] به آن حضرت است؛
:::::#نهمین فرزند از فرزندان [[امام حسین]] {{ع}} است؛
:::::#نهمین فرزند از فرزندان [[امام حسین]] {{ع}} است؛
:::::#اسم پدرش حسن {{ع}} است؛
:::::#اسم پدرش [[حسن]] {{ع}} است؛
:::::#مادرش سیده کنیزان و بهترین ایشان است؛
:::::#مادرش سیده کنیزان و [[بهترین]] ایشان است؛
:::::#دوازدهمین امام و خاتم الائمه است؛
:::::#[[دوازدهمین امام]] و [[خاتم الائمه]] است؛
:::::#دارای دو غیبت است؛
:::::#دارای [[دو غیبت]] است؛
:::::#عمر بسیار طولانی دارد؛
:::::#[[عمر بسیار]] طولانی دارد؛
:::::#زمین را پر از عدل و داد می‌کند، پس از آن‌که پر از ظلم و ستم شده باشد؛
:::::#[[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌کند، پس از آن‌که پر از [[ظلم و ستم]] شده باشد؛
:::::#گذشت روزگار او را پیر نمی‌کند؛
:::::#گذشت روزگار او را پیر نمی‌کند؛
:::::#ولادتش پنهانی است؛
:::::#ولادتش پنهانی است؛
:::::#دشمنان خدا را می‌کشد و زمین را از شرک و ظلم پاک می‌کند؛
:::::#[[دشمنان]] [[خدا]] را می‌کشد و [[زمین]] را از [[شرک]] و [[ظلم]] [[پاک]] می‌کند؛
:::::#دین خدا را آشکار و اسلام را در روی زمین گسترش می‌دهد و فرمانروای روی زمین می‌شود؛
:::::#[[دین خدا]] را [[آشکار]] و [[اسلام]] را در روی [[زمین]] گسترش می‌دهد و فرمانروای روی [[زمین]] می‌شود؛
:::::#با شمشیر قیام می‌کند؛
:::::#با [[شمشیر]] [[قیام]] می‌کند؛
:::::#دارای سنت‌هایی از انبیا است که از آن جمله غیبت است؛
:::::#دارای سنت‌هایی از [[انبیا]] است که از آن جمله [[غیبت]] است؛
:::::#روش او سیره پیامبر {{صل}} است؛
:::::#روش او [[سیره پیامبر]] {{صل}} است؛
:::::#پس از این‌که مردم در آزمایش‌های سخت واقع شوند، ظاهر می‌شود؛
:::::#پس از این‌که [[مردم]] در آزمایش‌های سخت واقع شوند، ظاهر می‌شود؛
:::::#[[حضرت عیسی]] {{ع}} نازل می‌شود و پشت سرش نماز می‌خواند؛
:::::#[[حضرت عیسی]] {{ع}} نازل می‌شود و پشت سرش [[نماز]] می‌خواند؛
:::::#پیش از ظهورش بدعت‌ها و ظلم و گناه و تجاهر به فسق و فجور رایج می‌شود؛
:::::#پیش از ظهورش [[بدعت‌ها]] و [[ظلم]] و [[گناه]] و تجاهر به [[فسق]] و [[فجور]] رایج می‌شود؛
:::::#هنگام ظهورش منادی آسمانی به نام او و پدرش ندا می‌کند که همه، آن را می‌شنوند و ظهور آن حضرت را اعلام می‌کند؛
:::::#هنگام ظهورش [[منادی آسمانی]] به نام او و پدرش ندا می‌کند که همه، آن را می‌شنوند و [[ظهور]] آن حضرت را اعلام می‌کند؛
:::::#پیش از ظهورش نرخ‌ها بالا می‌رود، بیماری‌ها زیاد می‌شود، جنگ‌های بزرگ برپا می‌شود و بسیاری کشته می‌شوند؛
:::::#پیش از ظهورش نرخ‌ها بالا می‌رود، بیماری‌ها زیاد می‌شود، جنگ‌های بزرگ برپا می‌شود و بسیاری کشته می‌شوند؛
:::::#پیش از ظهورش "نفس زکیه" و "یمانی" کشته می‌شوند و در بیدا (مکانی بین مکه و مدینه) خسفی واقع می‌شود و "دجال" و "سفیانی" خروج می‌کنند و حضرت آن‌ها را می‌کشد؛
:::::#پیش از ظهورش "[[نفس زکیه]]" و "[[یمانی]]" کشته می‌شوند و در [[بیدا]] (مکانی بین [[مکه]] و [[مدینه]]) خسفی واقع می‌شود و "[[دجال]]" و "[[سفیانی]]" [[خروج]] می‌کنند و حضرت آن‌ها را می‌کشد؛
:::::#پس از ظهورش، برکات آسمان و زمین ظاهر می‌شود و زمین آباد می‌گردد و هیچ‌کس غیر خدا را پرستش نمی‌کند؛
:::::#پس از ظهورش، [[برکات]] [[آسمان]] و [[زمین]] ظاهر می‌شود و [[زمین]] آباد می‌گردد و هیچ‌کس غیر [[خدا]] را [[پرستش]] نمی‌کند؛
:::::#سیصد و سیزده نفر اصحاب او هستند که در یک ساعت به محضرش حاضر می‌شوند؛
:::::#[[سیصد و سیزده]] نفر [[اصحاب]] او هستند که در یک ساعت به محضرش حاضر می‌شوند؛
:::::#معجزات بسیاری دارد و بسیاری مشرف به دیدار حضرتش شده‌اند.<ref>منتخب الاثر، فصل دوم.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۷۶۴.</ref>.
:::::#[[معجزات]] بسیاری دارد و بسیاری مشرف به دیدار حضرتش شده‌اند.<ref>منتخب الاثر، فصل دوم.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۷۶۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۹. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}}
{{جمع شدن|۹. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}}
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]]
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]]
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:
::::::«شخصیت [[امام مهدی]]{{ع}} و زندگی آن حضرت ویژگی‌هایی دارد که آن بزرگوار را از سایر [[امامان]]{{عم}} متمایز کرده است. این خصوصیات در روایات [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} به صورت برجسته بیان شده است که در اینجا به برخی از آن‌ها می‌پردازیم:
::::::«شخصیت [[امام مهدی]]{{ع}} و زندگی آن حضرت ویژگی‌هایی دارد که آن بزرگوار را از سایر [[امامان]]{{عم}} متمایز کرده است. این خصوصیات در [[روایات]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} به صورت برجسته بیان شده است که در اینجا به برخی از آن‌ها می‌پردازیم:
::::#'''بشارت به آمدن او:''' از ویژگی‌های [[امام مهدی]]{{ع}} بشارت‌های فراوان [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} دربارۀ ولادت آن حضرت و ظهور او است. این روایات، هم در کتاب‌های [[شیعه]] و هم در آثار [[اهل سنت]] آمده است<ref>ر.ک: منتخب الاثر، فصل دوّم (ص ۲۳۲- ۱۹۱).</ref> که تنها به ذکر چند نمونه بسنده می‌کنیم: [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "شما را به [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} بشارت می‌دهم. او وقتی که مردم گرفتار اختلاف و پراکندگی شده‌اند، برانگیخته می‌شود و زمین را از عدل و داد پر می‌کند، همان گونه که از ظلم و جور، پر شده است"<ref>غیبت طوسی، ح ۱۳۶، ص ۱۷۸؛ مسند احمد، ج ۳؛ مسند ابو سعید خدری، ص ۳۷.</ref>. [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: "قائم این امت همانا نهمین نفر از فرزندان من است. او دارای [[غیبت]] است و کسی است که میراث او تقسیم می‌شود؛ در حالی که زنده است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۳۰، ح ۱، ص ۵۸۳.</ref> از [[امام رضا]]{{ع}} سؤال شد: "قائم شما [[اهل بیت]] کیست؟ فرمود: چهارمین نفر از اولاد من خواهد بود؛ فرزند بهترین کنیزان که خداوند به وسیله او زمین را از هرگونه ظلم و ستم پاک خواهد کرد. اوست کسی که مردم در ولادتش شک می‌کنند و او همان است که قبل از قیامش، غیبت خواهد نمود"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۵، ح ۵، ص ۶۰.</ref>
::::#'''[[بشارت]] به آمدن او:''' از ویژگی‌های [[امام مهدی]]{{ع}} بشارت‌های فراوان [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} دربارۀ ولادت آن حضرت و [[ظهور]] او است. این [[روایات]]، هم در کتاب‌های [[شیعه]] و هم در آثار [[اهل سنت]] آمده است<ref>ر.ک: منتخب الاثر، فصل دوّم (ص ۲۳۲- ۱۹۱).</ref> که تنها به ذکر چند نمونه بسنده می‌کنیم: [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "شما را به [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} [[بشارت]] می‌دهم. او وقتی که [[مردم]] گرفتار [[اختلاف]] و پراکندگی شده‌اند، برانگیخته می‌شود و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر می‌کند، همان گونه که از [[ظلم]] و [[جور]]، پر شده است"<ref>غیبت طوسی، ح ۱۳۶، ص ۱۷۸؛ مسند احمد، ج ۳؛ مسند ابو سعید خدری، ص ۳۷.</ref>. [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: "[[قائم]] این [[امت]] همانا نهمین نفر از فرزندان من است. او دارای [[غیبت]] است و کسی است که [[میراث]] او تقسیم می‌شود؛ در حالی که زنده است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۳۰، ح ۱، ص ۵۸۳.</ref> از [[امام رضا]]{{ع}} سؤال شد: "[[قائم]] شما [[اهل بیت]] کیست؟ فرمود: چهارمین نفر از اولاد من خواهد بود؛ فرزند [[بهترین]] کنیزان که [[خداوند]] به وسیله او [[زمین]] را از هرگونه [[ظلم و ستم]] [[پاک]] خواهد کرد. اوست کسی که [[مردم]] در ولادتش [[شک]] می‌کنند و او همان است که قبل از قیامش، [[غیبت]] خواهد نمود"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۵، ح ۵، ص ۶۰.</ref>
::::#'''ولادت پنهانی:''' در [[روایات]] فراوان، از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده است که مردی از خاندان او به نام "مهدی" قیام خواهد کرد و بنیان ستم را واژگون خواهد ساخت. فرمانروایان ستم‌گر عباسی با اطلّاع از این روایات در پی آن بودند که در همان ابتدای ولادت، [[امام مهدی]]{{ع}} را به قتل برسانند. بنابراین از زمان [[امام جواد]]{{ع}} زندگی [[امامان]]{{عم}} با محدودیت‌های بیشتری همراه شد و در زمان [[امام عسکری]]{{ع}} به اوج خود رسید؛ به گونه‌ای که کمترین رفت و آمد به خانه ان بزرگوار از نظر دستگاه [[حکومت]]، مخفی نبود. پیداست در چنین شرایطی باید تولّد آخرین حجّت [[حق]] و موعود الهی در پنهانی و به دور از چشم دیگران می‌بود. به همین دلیل حتی نزدیکان امام یازدهم از جریان ولادت [[امام مهدی]]{{ع}} بی‌اطلّاع بودند و تا چند ساعت پیش از تولّد نیز نشانه‌های بارداری در نرجس خاتون، مادر بزرگوار [[امام مهدی|امام دوازدهم]]، دیده نشد. [[حکیمه خاتون]]، دختر گرامی [[امام جواد]]{{ع}}، جریان ولادت را چنین حکایت کرده است: "[[امام عسکری]]{{ع}} به دنبال من فرستاد و فرمود: "ای عمّه! امشب افطار نزد ما باش؛ چرا که شب نیمه شعبان است و خداوند در این شب آخرین حجّت خود بر روزی زمین را آشکار خواهد کرد. پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدای شما شوم! نشانه بارداری در او پیدا نیست. فرمود: سخن، همان است که گفتم. پس بر نرجس وارد شدم و سلام کردم و نشستم. او پیش آمد تا کفش‌هایم را بیرون آورد و به من گفت: بانوی من! حال شما چطور است؟ گفتم: بلکه تو بانوی من و بانوی خاندان منی. سخن مرا نپذیرفت و گفت: عمّه جان! چه می‌فرمایید؟ گفتم: دخترم! امشب خداوند متعال به تو پسری عطا می‌فرماید که سرور دنیا و آخرت خواهد بود. پس خجالت کشید و حیا کرد. حکیمه گوید: پس از نماز عشا، افطار کردم و در بستر خود آرمیدم. هنگام نیمه شب برای انجامِ نماز شب برخاستم و آن را به جای آوردم؛ در حالی که نرجس به آرامی خوابیده بود بدون آنکه اتفاقی برایش روی دهد. پس از انجام تعقیبات نماز خوابیدم. سپس هراسان بیدار شدم و حال ان که او همچنان در خواب بود. لحظاتی بعد برخاست و نماز شب گزارد و خوابید. حکیمه ادامه می‌دهد: بیرون آمدم و در جست‌وجوی فجر سپیده به آسمان نگریستم. پس فجر اوّل<ref>مقصود، سفیدی‌ای است که اندکی پیش از اذان صبح، در افق دیده می‌شود.</ref> را مشاهده کردم و نرجس همچنان در خواب بود. به شک افتادم، ناگاه [[امام عسکری]]{{ع}} از جایگاه خود ندا برآورد: ای عمّه! شتاب مکن. امر ولادت نزدیک است. نشستم و به قرائت سوره‌های سجده و یس مشغول شدم که نرجس با اضطراب بیدار شد. به سرعت نزد او رفتم و گفتم: اسم الله علیک!<ref>این جمله، کنایه از این است که بلا از تو دور باد.</ref> آیا چیزی احساس می‌کنی؟ گفت: آری ای عمّه! گفتم: بر خود مسلّط باش و دلت را استوار دار که این، همان است که با تو گفتم. در این هنگام ضعفی من و نرجس را فرا گرفت. پس به صدای سرورم نوزادِ تولّد یافته به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و او را در حال سجده دیدم. در آغوشش گرفتم و او را کاملاً پاکیزه یافتم. در این هنگام [[امام عسکری]]{{ع}} مرا ندا داد: ای عمّه! پسر را نزد من بیاور. او را نزد وی بردم... . در آغوشش گرفت و فرمود: پسرم! سخن بگو. پس لب به سخن گشود و فرمود: {{عربی|" أَشْهَدُ أَنْ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ وَحْدَهُ‏ لَا شَرِيكَ‏ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه‏‏‏‏"}}. سپس بر [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} و [[امامان]]{{عم}} درود فرستاد تا به نام پدرش رسید و از سخن گفتن باز ایستاد. [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: ای عمّه! او را به نزد مادرش ببر تا بر او سلام کند..."<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱، ص ۱۴۳.</ref>
::::#'''ولادت پنهانی:''' در [[روایات]] فراوان، از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] شده است که مردی از [[خاندان]] او به نام "[[مهدی]]" [[قیام]] خواهد کرد و بنیان [[ستم]] را واژگون خواهد ساخت. [[فرمانروایان]] [[ستم‌گر]] عباسی با اطلّاع از این [[روایات]] در پی آن بودند که در همان ابتدای ولادت، [[امام مهدی]]{{ع}} را به قتل برسانند. بنابراین از زمان [[امام جواد]]{{ع}} زندگی [[امامان]]{{عم}} با محدودیت‌های بیشتری همراه شد و در زمان [[امام عسکری]]{{ع}} به اوج خود رسید؛ به گونه‌ای که کمترین رفت و آمد به خانه ان بزرگوار از نظر دستگاه [[حکومت]]، مخفی نبود. پیداست در چنین شرایطی باید تولّد آخرین [[حجّت]] [[حق]] و [[موعود]] الهی در پنهانی و به دور از چشم دیگران می‌بود. به همین [[دلیل]] حتی نزدیکان [[امام یازدهم]] از جریان ولادت [[امام مهدی]]{{ع}} بی‌اطلّاع بودند و تا چند ساعت پیش از تولّد نیز نشانه‌های بارداری در [[نرجس خاتون]]، مادر بزرگوار [[امام مهدی|امام دوازدهم]]، دیده نشد. [[حکیمه خاتون]]، دختر گرامی [[امام جواد]]{{ع}}، جریان ولادت را چنین حکایت کرده است: "[[امام عسکری]]{{ع}} به دنبال من فرستاد و فرمود: "ای عمّه! امشب افطار نزد ما باش؛ چرا که [[شب نیمه شعبان]] است و [[خداوند]] در این شب آخرین [[حجّت]] خود بر روزی [[زمین]] را [[آشکار]] خواهد کرد. پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمود: [[نرجس]]. گفتم: فدای شما شوم! نشانه بارداری در او پیدا نیست. فرمود: سخن، همان است که گفتم. پس بر [[نرجس]] وارد شدم و [[سلام]] کردم و نشستم. او پیش آمد تا کفش‌هایم را بیرون آورد و به من گفت: بانوی من! حال شما چطور است؟ گفتم: بلکه تو بانوی من و بانوی [[خاندان]] منی. سخن مرا نپذیرفت و گفت: عمّه [[جان]]! چه می‌فرمایید؟ گفتم: دخترم! امشب [[خداوند متعال]] به تو پسری عطا می‌فرماید که سرور [[دنیا]] و [[آخرت]] خواهد بود. پس خجالت کشید و حیا کرد. [[حکیمه]] گوید: پس از [[نماز]] عشا، افطار کردم و در بستر خود آرمیدم. هنگام نیمه شب برای انجامِ [[نماز]] شب برخاستم و آن را به جای آوردم؛ در حالی که [[نرجس]] به آرامی خوابیده بود بدون آنکه اتفاقی برایش روی دهد. پس از انجام تعقیبات [[نماز]] خوابیدم. سپس هراسان بیدار شدم و حال ان که او همچنان در [[خواب]] بود. لحظاتی بعد برخاست و [[نماز]] شب گزارد و خوابید. [[حکیمه]] ادامه می‌دهد: بیرون آمدم و در جست‌وجوی [[فجر]] سپیده به [[آسمان]] نگریستم. پس [[فجر]] اوّل<ref>مقصود، سفیدی‌ای است که اندکی پیش از اذان صبح، در افق دیده می‌شود.</ref> را مشاهده کردم و [[نرجس]] همچنان در [[خواب]] بود. به [[شک]] افتادم، ناگاه [[امام عسکری]]{{ع}} از [[جایگاه]] خود ندا برآورد: ای عمّه! شتاب مکن. امر ولادت نزدیک است. نشستم و به قرائت سوره‌های [[سجده]] و یس مشغول شدم که [[نرجس]] با اضطراب بیدار شد. به سرعت نزد او رفتم و گفتم: اسم الله علیک!<ref>این جمله، کنایه از این است که بلا از تو دور باد.</ref> آیا چیزی احساس می‌کنی؟ گفت: آری ای عمّه! گفتم: بر خود مسلّط باش و دلت را استوار دار که این، همان است که با تو گفتم. در این هنگام ضعفی من و [[نرجس]] را فرا گرفت. پس به صدای سرورم نوزادِ تولّد یافته به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و او را در حال [[سجده]] دیدم. در آغوشش گرفتم و او را کاملاً [[پاکیزه]] یافتم. در این هنگام [[امام عسکری]]{{ع}} مرا ندا داد: ای عمّه! پسر را نزد من بیاور. او را نزد وی بردم... . در آغوشش گرفت و فرمود: پسرم! سخن بگو. پس لب به سخن گشود و فرمود: {{عربی|" أَشْهَدُ أَنْ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ وَحْدَهُ‏ لَا شَرِيكَ‏ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه‏‏‏‏"}}. سپس بر [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} و [[امامان]]{{عم}} [[درود]] فرستاد تا به نام پدرش رسید و از سخن گفتن باز ایستاد. [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: ای عمّه! او را به نزد مادرش ببر تا بر او [[سلام]] کند..."<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱، ص ۱۴۳.</ref>
::::#'''غیبت طولانی و پیش‌گویی آن:''' از ویژگی‌های مهم [[امام مهدی]]{{ع}} [[غیبت]] آن حضرت از مردم است. جالب این است که در روایات فراوان، همۀ پیشوایان معصوم {{عم}} از آن خبر داده‌اند و این از جمله خبرهای غیبی معصومان {{عم}} است که به وقوع پیوسته. چند نمونه از این روایات را می‌آوریم: [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "مهدی از فرزندان من است. برای او غیبت و حیرتی خواهد بود که مردم در آن، گمراه شوند <ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۵، ح ۵، ص ۵۳۶.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همانا [[غیبت]] در ششمین نفراز فرزندانم رخ خواهد داد. او دوازدهمین نفر از [[امامان]] هدایت پس از رسول خداست که اولین آن‌ها [[امام علی|امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب]]{{ع}} و آخرین آن‌ها قیام کنندۀ به حق، بقیة الله در روی زمین است.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ح ۱۳، ص ۱۴۵.</ref>. [[امام جواد]]{{ع}} فرمود: "همانا قائم از ما [[اهل بیت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} است که باید در زمان غیبتش، مورد انتظار مردم باشد و هنگام ظهورش از او اطاعت شود. او سومین نفر از فرزندان من است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۶، ح ۱، ص ۷۰.</ref> گفتنی است این غیبت طولانی که از آغازین سال‌های زندگی [[امام]] شروع شده از عواملی است که سبب شده که ما از امور شخصی آن حضرت، اطلاع و آگاهی دقیق و مستندی نداشته باشیم. بسیاری از علاقه‌مندان به امام، از مکان زندگی حضرت و همسر و فرزندان او می‌پرسند، ولی جواب محکم و مستندی نمی‌شنوند؛ زیرا ندانستن این امور، از پیامدهای [[غیبت]] آن بزرگوار است. البته بدیهی است که جهلِ ما از این بخش از زندگی حضرت، به روند معرفت و اطاعت و تسلیم ما نسبت به آن [[امام]] و حجت الهی زیانی نمی‌رساند و پرداختن به این مسائل، مشکلی را حل نمی‌کند؛ پس بهتر است از بحث و گفت‌وگو در این مجال بپرهیزیم؛ چنانکه [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{صل}} خود فرمود: "درهای پرسش را از آنچه به حال شما سودی ندارد، ببندید"<ref>{{عربی|" فَأَغْلِقُوا أَبْوَابَ‏ السُّؤَالِ‏ عَمَّا لَا يَعْنِيكُمْ‏ ‏‏‏‏ ‏‏‏‏"}}احتجاج، ج ۲، ح ۳۴۴، ص ۵۴۴.</ref>
::::#'''[[غیبت طولانی]] و [[پیش‌گویی]] آن:''' از ویژگی‌های مهم [[امام مهدی]]{{ع}} [[غیبت]] آن حضرت از [[مردم]] است. جالب این است که در [[روایات]] فراوان، همۀ [[پیشوایان]] [[معصوم]] {{عم}} از آن خبر داده‌اند و این از جمله خبرهای غیبی [[معصومان]] {{عم}} است که به وقوع پیوسته. چند نمونه از این [[روایات]] را می‌آوریم: [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "[[مهدی]] از فرزندان من است. برای او [[غیبت]] و حیرتی خواهد بود که [[مردم]] در آن، [[گمراه]] شوند <ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۵، ح ۵، ص ۵۳۶.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همانا [[غیبت]] در ششمین نفراز فرزندانم رخ خواهد داد. او دوازدهمین نفر از [[امامان]] [[هدایت]] پس از [[رسول]] خداست که اولین آن‌ها [[امام علی|امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب]]{{ع}} و آخرین آن‌ها [[قیام]] کنندۀ به [[حق]]، [[بقیة الله]] در روی [[زمین]] است.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ح ۱۳، ص ۱۴۵.</ref>. [[امام جواد]]{{ع}} فرمود: "همانا [[قائم]] از ما [[اهل بیت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} است که باید در زمان غیبتش، مورد [[انتظار]] [[مردم]] باشد و هنگام ظهورش از او [[اطاعت]] شود. او سومین نفر از فرزندان من است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۶، ح ۱، ص ۷۰.</ref> گفتنی است این [[غیبت طولانی]] که از آغازین سال‌های زندگی [[امام]] شروع شده از عواملی است که سبب شده که ما از امور شخصی آن حضرت، اطلاع و [[آگاهی]] دقیق و مستندی نداشته باشیم. بسیاری از علاقه‌مندان به [[امام]]، از مکان زندگی حضرت و همسر و فرزندان او می‌پرسند، ولی جواب محکم و مستندی نمی‌شنوند؛ زیرا ندانستن این امور، از پیامدهای [[غیبت]] آن بزرگوار است. البته بدیهی است که جهلِ ما از این بخش از زندگی حضرت، به روند [[معرفت]] و [[اطاعت]] و [[تسلیم]] ما نسبت به آن [[امام]] و [[حجت الهی]] زیانی نمی‌رساند و پرداختن به این مسائل، مشکلی را حل نمی‌کند؛ پس بهتر است از بحث و گفت‌وگو در این مجال بپرهیزیم؛ چنانکه [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{صل}} خود فرمود: "درهای پرسش را از آنچه به حال شما سودی ندارد، ببندید"<ref>{{عربی|" فَأَغْلِقُوا أَبْوَابَ‏ السُّؤَالِ‏ عَمَّا لَا يَعْنِيكُمْ‏ ‏‏‏‏ ‏‏‏‏"}}احتجاج، ج ۲، ح ۳۴۴، ص ۵۴۴.</ref>
::::#'''طول عمر:'''از ویژگی‌های [[امام مهدی]]{{ع}} عمر طولانی آن حضرت است. تاکنون<ref>اکنون در سال ۱۴۳۳ قمری هستیم و پیشوای ما ۱۱۷۸ سال دارد.</ref> نزدیک به دوازده قرن از عمر شریفش می‌گذرد. این عمر طولانی به دلیل آن است که مطابق ارادۀ الهی، او آخرین حجّت خدا و همان ذخیرۀ الهی برای اجرای اهداف [[انبیا]] است و پیداست که باید تا زمان فراهم شدن زمینه‌های قیام جهانی‌اش زنده بماند. این حقیقت در روایات فراوانی بیان شده است. البته برای بعضی، این سؤال مطرح است که چگونه ممکن است انسانی، عمری چنین طولانی داشته باشد. برای پاسخ‌گویی به این سؤال، بجاست مقداری دربارۀ طول عمر بحث کنیم: سرچشمه این سؤال و علت طرح آن، این است که آنچه در جهان امروز، معمول و متداول است، عمرهای محدودی است که معمولاً به صد سال نمی‌رسد؛ از این رو<ref>البته هم اکنون عمرهای بالای صد سال هم یافت می‌شود که به نسبت بسیار کم است.</ref> بعضی نمی‌تواند یک عمر طولانی را باور کنند؛ در حالی که عمر طولانی از نظر عقل و دانش بشری، امری غیر ممکن نیست. دانشمندان با مطالعه اجزای بدن به این حقیقت رسیده‌اند که ممکن است انسان، سال‌های بسیار طولانی زنده بماند و حتی گرفتار پیری و فرسودگی هم نشود. برنارد شاو می‌گوید: از اصول علمی مورد پذیرش همه دانشمندان بیولوژیست، این است که برای عمر بشر نمی‌توان حدی تعیین کرد و حتی دیرزیستی نیز مسأله مرزناپذیری است.<ref>راز طول عمر امام زمان{{ع}}، ص ۱۳.</ref> پروفسور "[[اتینگر]]" می‌نویسد: به نظر من با پیشرفت تکنیک‌ها و کاری که ما شروع کرده‌ایم، بشر قرن بیست و یکم خواهد توانست هزاران سال عمر کند.<ref>مجله دانشمند، سال ۶، ش ۶، ص ۱۴۷.</ref>. بنابراین تلاش دانشمندان برای دست یافتن به راه‌های غلبه بر پیری و رسیدن به دراز عمری نشان‌گر امکان چنین پدیده‌ای است؛ چنانکه در این مسیر، گام‌های موفقیت آمیزی برداشته شده است و هم اکنون در گوشه و کنار جهان، کم نیستند افرادی که بر اثر شرایط مناسب آب و هوایی و تغذیه مناسب و فعّالیت مناسب بدنی و فکری و عوامل دیگر، عمری نزدیک به صد وپنجاه سال و گاهی بیشتر از آن دارند. مهم‌تر اینکه عمر طولانی در گذشته تاریخ انسان‌ها بارها تجربه شده است. در کتاب‌های آسمانی و تاریخی، انسان‌های زیادی با نام و نشان و شرح حال یاد شده‌اند که مدت عمر آن‌ها بسیار درازتر از عمر بشر امروز بوده است. برای نمونه چند مورد را بیان می‌کنیم:
::::#'''[[طول عمر]]:'''از ویژگی‌های [[امام مهدی]]{{ع}} [[عمر طولانی]] آن حضرت است. تاکنون<ref>اکنون در سال ۱۴۳۳ قمری هستیم و پیشوای ما ۱۱۷۸ سال دارد.</ref> نزدیک به [[دوازده]] قرن از [[عمر]] شریفش می‌گذرد. این [[عمر طولانی]] به [[دلیل]] آن است که مطابق ارادۀ الهی، او آخرین [[حجّت]] [[خدا]] و همان ذخیرۀ الهی برای اجرای اهداف [[انبیا]] است و پیداست که باید تا زمان فراهم شدن زمینه‌های [[قیام]] جهانی‌اش زنده بماند. این [[حقیقت]] در [[روایات]] فراوانی بیان شده است. البته برای بعضی، این سؤال مطرح است که چگونه ممکن است انسانی، عمری چنین طولانی داشته باشد. برای پاسخ‌گویی به این سؤال، بجاست مقداری دربارۀ [[طول عمر]] بحث کنیم: سرچشمه این سؤال و علت طرح آن، این است که آنچه در [[جهان]] امروز، معمول و متداول است، عمرهای محدودی است که معمولاً به صد سال نمی‌رسد؛ از این رو<ref>البته هم اکنون عمرهای بالای صد سال هم یافت می‌شود که به نسبت بسیار کم است.</ref> بعضی نمی‌تواند یک [[عمر طولانی]] را باور کنند؛ در حالی که [[عمر طولانی]] از نظر [[عقل]] و [[دانش]] بشری، امری غیر ممکن نیست. [[دانشمندان]] با مطالعه اجزای بدن به این [[حقیقت]] رسیده‌اند که ممکن است [[انسان]]، سال‌های بسیار طولانی زنده بماند و حتی گرفتار پیری و فرسودگی هم نشود. برنارد شاو می‌گوید: از [[اصول]] علمی مورد پذیرش همه [[دانشمندان]] بیولوژیست، این است که برای [[عمر]] [[بشر]] نمی‌توان حدی تعیین کرد و حتی دیرزیستی نیز مسأله مرزناپذیری است.<ref>راز طول عمر امام زمان{{ع}}، ص ۱۳.</ref> پروفسور "[[اتینگر]]" می‌نویسد: به نظر من با [[پیشرفت]] تکنیک‌ها و کاری که ما شروع کرده‌ایم، [[بشر]] قرن بیست و یکم خواهد توانست هزاران سال [[عمر]] کند.<ref>مجله دانشمند، سال ۶، ش ۶، ص ۱۴۷.</ref>. بنابراین تلاش [[دانشمندان]] برای دست یافتن به راه‌های [[غلبه]] بر پیری و رسیدن به دراز عمری نشان‌گر امکان چنین پدیده‌ای است؛ چنانکه در این مسیر، گام‌های موفقیت آمیزی برداشته شده است و هم اکنون در گوشه و کنار [[جهان]]، کم نیستند افرادی که بر اثر شرایط مناسب [[آب]] و هوایی و تغذیه مناسب و فعّالیت مناسب بدنی و فکری و عوامل دیگر، عمری نزدیک به صد وپنجاه سال و گاهی بیشتر از آن دارند. مهم‌تر اینکه [[عمر طولانی]] در گذشته [[تاریخ]] [[انسان‌ها]] بارها تجربه شده است. در [[کتاب‌های آسمانی]] و تاریخی، انسان‌های زیادی با نام و نشان و شرح حال یاد شده‌اند که مدت [[عمر]] آن‌ها بسیار درازتر از [[عمر]] [[بشر]] امروز بوده است. برای نمونه چند مورد را بیان می‌کنیم:
::::##در [[قرآن]] آیه‌ای هست که نه تنها از عمر طولانی، بلکه از امکان زنده ماندن تا روز رستاخیز، خبر می‌دهد و آن آیه درباره [[حضرت یونس]]{{ع}} است که می‌فرماید: "اگر [[حضرت یونس]]{{ع}} در شکم ماهی تسبیح نمی‌گفت، تا روز رستاخیز در شکم ماهی می‌ماند.<ref>سوره صافات: ۱۴۴.</ref> بنابراین از نظر [[قرآن]]، عمری بسیار طولانی از عصر [[حضرت یونس]]{{ع}} تا روز رستاخیز که در اصطلاح زیست شناسان، عمر جاویدان نامیده می‌شود برای انسان و ماهی، امکان ‌پذیر است.<ref>خوشبختانه کشف ماهی چهارصد میلیون ساله در سواحل ماداگاسکار، امکان چنین عمری را برای ماهی، عینی کرد (کیهان، ش ۶۴۱۳ – ۲۲/ ۸/ ۴۳).</ref>
::::##در [[قرآن]] آیه‌ای هست که نه تنها از [[عمر طولانی]]، بلکه از امکان زنده ماندن تا روز رستاخیز، خبر می‌دهد و آن [[آیه]] درباره [[حضرت یونس]]{{ع}} است که می‌فرماید: "اگر [[حضرت یونس]]{{ع}} در شکم ماهی [[تسبیح]] نمی‌گفت، تا روز رستاخیز در شکم ماهی می‌ماند.<ref>سوره صافات: ۱۴۴.</ref> بنابراین از نظر [[قرآن]]، عمری بسیار طولانی از عصر [[حضرت یونس]]{{ع}} تا روز رستاخیز که در اصطلاح زیست شناسان، [[عمر]] جاویدان نامیده می‌شود برای [[انسان]] و ماهی، امکان ‌پذیر است.<ref>خوشبختانه کشف ماهی چهارصد میلیون ساله در سواحل ماداگاسکار، امکان چنین عمری را برای ماهی، عینی کرد (کیهان، ش ۶۴۱۳ – ۲۲/ ۸/ ۴۳).</ref>
::::##[[قرآن کریم]] در مورد [[حضرت نوح]]{{ع}} می‌فرماید: "به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ پس ۹۵۰ سال در میان آن‌ها درنگ کرد.<ref>سوره عنکبوت: ۱۴.</ref> آنچه در این آیه شریف آمده است، مدت پیامبری آن حضرت است. براساس بخری روایات، مدت عمر آن بزرگوار ۲۴۵۰ سال بوده است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۶، ح ۳، ص ۳۰۹.</ref> جالب اینکه در روایتی از [[امام سجاد]]{{ع}} نقل شده است که فرمود: در [[امام مهدی]]{{ع}} سنّت و شیوه‌ای از زندگی [[حضرت نوح]]{{ع}} می‌باشد و آن، طول عمر است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۱، ح ۴، ص ۵۹۱.</ref>
::::##[[قرآن کریم]] در مورد [[حضرت نوح]]{{ع}} می‌فرماید: "به [[راستی]] ما [[نوح]] را به سوی قومش فرستادیم؛ پس ۹۵۰ سال در میان آن‌ها درنگ کرد.<ref>سوره عنکبوت: ۱۴.</ref> آنچه در این [[آیه]] شریف آمده است، مدت [[پیامبری]] آن حضرت است. براساس بخری [[روایات]]، مدت [[عمر]] آن بزرگوار ۲۴۵۰ سال بوده است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۶، ح ۳، ص ۳۰۹.</ref> جالب اینکه در روایتی از [[امام سجاد]]{{ع}} [[نقل]] شده است که فرمود: در [[امام مهدی]]{{ع}} سنّت و شیوه‌ای از زندگی [[حضرت نوح]]{{ع}} می‌باشد و آن، [[طول عمر]] است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۱، ح ۴، ص ۵۹۱.</ref>
::::##و نیز درباره [[حضرت عیسی]]{{ع}} می‌فرماید: "... و هرگز او را نکشتند و به دار نیاویختند؛ بلکه امر بر آن‌ها مشتبه شد... به یقین او را نکشتند؛ بلکه خداوند او را به سوی خود بالا برد که خداوند، توانا و فرزانه است.<ref>سوره نساء: ۱۵۷.</ref> همه مسلمانان به استناد [[قرآن]] و احادیث فراوان، معتقدند که [[حضرت عیسی]]{{ع}} زنده است و در آسمان هاست و هنگام ظهور [[حضرت مهدی]]{{ع}} فرود آمده، او را یاری خواهد کرد.
::::##و نیز درباره [[حضرت عیسی]]{{ع}} می‌فرماید: "... و هرگز او را نکشتند و به دار نیاویختند؛ بلکه امر بر آن‌ها مشتبه شد... به [[یقین]] او را نکشتند؛ بلکه [[خداوند]] او را به سوی خود بالا برد که [[خداوند]]، توانا و فرزانه است.<ref>سوره نساء: ۱۵۷.</ref> همه [[مسلمانان]] به استناد [[قرآن]] و [[احادیث]] فراوان، معتقدند که [[حضرت عیسی]]{{ع}} زنده است و در [[آسمان]] هاست و [[هنگام ظهور]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} فرود آمده، او را [[یاری]] خواهد کرد.
:::::*[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "در صاحب این امر [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} چهار سنّت از چهارتن از پیامبران است... و از [[حضرت عیسی]]{{ع}} سنتی دارد و آن اینکه درباره مهدی نیز می‌گویند: او مرده است؛ در حالی که او زنده می‌باشد.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۷.</ref> علاوه بر [[قرآن]] در تورات و انجیل نیز سخن از عمرهای طولانی مطرح شده است. در تورات آمده است: "... تمام ایام آدم که زیست نهصد و سی سال بود که مُرد... جمله ایام "انوش" نهصد و پنج سال بود که مُرد... و تمامی ایام "قینان" نهصد و ده سال بود که مُرد... پس جمله ایام "متوشالح" نهصد و شصت و نه سال بود که مُرد... .<ref>تورات (ترجمه فاضل خانی)، سفر پیدایش باب پنجم، آیات ۵ – ۳۲.</ref> بنابراین تورات صریحاً به وجود افرادی با داشتن عمرهای طولانی "بیش از نهصد سال" اعتراف می‌کند. در انجیل نیز عباراتی نشان‌گر آن است که [[حضرت عیسی]]{{ع}} پس از به دار کشیده شدن، زنده گردیده و به آسمان بالا رفته است<ref>عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب اول، آیات ۱ – ۱۲.</ref> و در روزگاری فرود خواهد آمد. مسلّم است که عمر آن بزرگوار از دو هزار سال بیشتر است. با این بیان روشن می‌شود که پیروان دو آئین یهود و مسیحیت باید به علت اعتقاد به کتاب مقدس به عمرهای طولانی نیز معتقد باشند. گذشته از اینکه طول عمر از نظر علمی و عقلی پذیرفتنی است و در گذشته تاریخ، موارد بسیار دارد، در مقیاس قدرت بی‌نهایت خداوند نیز قابل اثبات است. به اعتقاد پیروان همه ادیان آسمانی، تمام ذرات عالم در اختیار خداوند است و تأثیر همه سبب‌ها و علّت‌ها به اراده او بستگی دارد. اگر او نخواهد، سبب‌ها از تأثیر باز می‌مانند و نیز او بدون سبب و علّت طبیعی، ایجاد می‌کند و می‌آفریند. او خدایی است که از دل کوه، شتری بیرون می‌آورد، آتش سوزنده را بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} سرد و سلامت می‌سازد، دریا را برای موسی و پیروانش خشک می‌کند و آن‌ها را از میان دو دیوار آبی عبور می‌دهد<ref>اینها حقایقی است که در قرآن کریم آمده است: سوره انبیاء: ۶۹؛ سورع شعراء: ۶۳.</ref> آیا چنین خدایی از اینکه به عصاره [[انبیا]] و اولیا و آخرین ذخیره الهی و نهایت آمال و آرزوی همه نیکان و تحقق بخش وعده بزرگ قرآن، عمری طولانی بدهد، ناتوان خواهد بود؟! [[امام حسن مجتبی|امام حسن]]{{ع}} فرمود: "... خداوند عمر [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}] را در دوران غیبتش طولانی می‌کند؛ سپس به قدرت خدایی‌اش او را در سیمای جوانی زیر چهل سال آشکار می‌نماید تا مردمان دریابند که خداوند بر هر کاری تواناست.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۰۹.</ref> بنابراین جریان طول عمر [[امام مهدی|امام دوازدهم]]{{ع}} از ابعاد مختلف عقلی و عملی و تاریخی امری ممکن و پذیرفتنی است و پیش از همه این‌ها از جلوه‌های اراده خداوند بزرگ و تواناست»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۴۳ - ۵۱.</ref>.
:::::*[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "در [[صاحب]] این امر [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} چهار سنّت از چهارتن از [[پیامبران]] است... و از [[حضرت عیسی]]{{ع}} سنتی دارد و آن اینکه درباره [[مهدی]] نیز می‌گویند: او مرده است؛ در حالی که او زنده می‌باشد.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۷.</ref> علاوه بر [[قرآن]] در [[تورات]] و [[انجیل]] نیز سخن از عمرهای طولانی مطرح شده است. در [[تورات]] آمده است: "... تمام ایام [[آدم]] که زیست نهصد و سی سال بود که مُرد... جمله ایام "انوش" نهصد و پنج سال بود که مُرد... و تمامی ایام "قینان" نهصد و ده سال بود که مُرد... پس جمله ایام "متوشالح" نهصد و شصت و نه سال بود که مُرد... .<ref>تورات (ترجمه فاضل خانی)، سفر پیدایش باب پنجم، آیات ۵ – ۳۲.</ref> بنابراین [[تورات]] صریحاً به وجود افرادی با داشتن عمرهای طولانی "بیش از نهصد سال" اعتراف می‌کند. در [[انجیل]] نیز عباراتی نشان‌گر آن است که [[حضرت عیسی]]{{ع}} پس از به دار کشیده شدن، زنده گردیده و به [[آسمان]] بالا رفته است<ref>عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب اول، آیات ۱ – ۱۲.</ref> و در روزگاری فرود خواهد آمد. مسلّم است که [[عمر]] آن بزرگوار از دو هزار سال بیشتر است. با این بیان روشن می‌شود که [[پیروان]] دو آئین [[یهود]] و [[مسیحیت]] باید به علت [[اعتقاد]] به [[کتاب مقدس]] به عمرهای طولانی نیز [[معتقد]] باشند. گذشته از اینکه [[طول عمر]] از نظر علمی و عقلی پذیرفتنی است و در گذشته [[تاریخ]]، موارد بسیار دارد، در مقیاس [[قدرت]] بی‌نهایت [[خداوند]] نیز قابل اثبات است. به [[اعتقاد]] [[پیروان]] همه [[ادیان آسمانی]]، تمام ذرات عالم در [[اختیار]] [[خداوند]] است و تأثیر همه سبب‌ها و علّت‌ها به [[اراده]] او بستگی دارد. اگر او نخواهد، سبب‌ها از تأثیر باز می‌مانند و نیز او بدون سبب و علّت طبیعی، ایجاد می‌کند و می‌آفریند. او خدایی است که از [[دل]] کوه، شتری بیرون می‌آورد، [[آتش]] سوزنده را بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} سرد و [[سلامت]] می‌سازد، دریا را برای [[موسی]] و پیروانش خشک می‌کند و آن‌ها را از میان دو دیوار آبی عبور می‌دهد<ref>اینها حقایقی است که در قرآن کریم آمده است: سوره انبیاء: ۶۹؛ سورع شعراء: ۶۳.</ref> آیا چنین خدایی از اینکه به عصاره [[انبیا]] و [[اولیا]] و آخرین [[ذخیره]] الهی و نهایت آمال و آرزوی همه [[نیکان]] و تحقق بخش وعده بزرگ [[قرآن]]، عمری طولانی بدهد، ناتوان خواهد بود؟! [[امام حسن مجتبی|امام حسن]]{{ع}} فرمود: "... [[خداوند]] [[عمر]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}] را در دوران غیبتش طولانی می‌کند؛ سپس به [[قدرت]] خدایی‌اش او را در سیمای جوانی زیر [[چهل]] سال [[آشکار]] می‌نماید تا مردمان دریابند که [[خداوند]] بر هر کاری تواناست.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۰۹.</ref> بنابراین جریان [[طول عمر]] [[امام مهدی|امام دوازدهم]]{{ع}} از ابعاد مختلف عقلی و عملی و تاریخی امری ممکن و پذیرفتنی است و پیش از همه این‌ها از جلوه‌های [[اراده خداوند]] بزرگ و تواناست»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۴۳ - ۵۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


خط ۱۷۹: خط ۱۸۰:
[[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«از [[امام حسین]]{{ع}} نقل شده است: "مهدی را با آرامش و وقار و شناخت حلال و حرام و نیاز همگان به او و بی‌نیازی او از دیگران خواهید شناخت.<ref>{{عربی|اندازه=120%|" يُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ قُلْتُ بِأَيِّ شَيْ‏ءٍ قَالَ وَ تَعْرِفُهُ بِالْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ بِحَاجَةِ النَّاسِ‏ إِلَيْهِ‏ وَ لَا يَحْتَاجُ‏ إِلَى‏ أَحَدٍ ‏‏"}}بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۵۶.</ref>؛ از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است: "به خدا سوگند! لباس او جز پارچه ای زبر و خشن و غذای او، جز غذای ساده نیست"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" فَوَ اللَّهِ مَا لِبَاسُهُ إِلَّا الْغَلِيظُ وَ لَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ‏ ‏‏"}}؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۵۴.</ref>؛ از [[امام رضا]]{{ع}} نقل شده است: "او عالم‌ترین مردم و حکیم‌ترین مردم و با تقواترین مردم، و سخی‌ترین مردم و عابدترین مردم است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" يَكُونُ أَعْلَمَ النَّاسِ وَ أَحْكَمَ النَّاسِ وَ أَتْقَى النَّاسِ وَ أَحْلَمَ النَّاسِ وَ أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَسْخَى‏ النَّاسِ‏ وَ أَعْبَدَ النَّاسِ‏ ‏ ‏‏"}}؛ معانی الأخبار، ص۱۰۲.</ref>؛ صاحب کتاب بشاره المصطفی از [[لیث بن طاوس]] نقل می‌کند که: "مهدی، بخشنده‌ای است که مال را به وفور می‌بخشد، بر کارگزاران و مسؤولین دولت خویش بسیار سخت‌گیر و بر بینوایان بسیار رؤوف و مهربان است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْمَهْدِيُّ جَوَادٌ بِالْمَالِ‏ رَحِيمٌ‏ بِالْمَسَاكِينِ‏ شَدِيدٌ عَلَى الْعُمَّالِ‏ ‏‏"}}؛ بشاره المصطفی، ص۲۰۷.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۵۲ - ۵۳.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۵۱ - ۵۲.</ref>.
::::::«از [[امام حسین]]{{ع}} [[نقل]] شده است: "[[مهدی]] را با [[آرامش]] و [[وقار]] و [[شناخت]] [[حلال]] و [[حرام]] و نیاز همگان به او و [[بی‌نیازی]] او از دیگران خواهید [[شناخت]].<ref>{{عربی|اندازه=120%|" يُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ قُلْتُ بِأَيِّ شَيْ‏ءٍ قَالَ وَ تَعْرِفُهُ بِالْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ بِحَاجَةِ النَّاسِ‏ إِلَيْهِ‏ وَ لَا يَحْتَاجُ‏ إِلَى‏ أَحَدٍ ‏‏"}}بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۵۶.</ref>؛ از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است: "به [[خدا]] سوگند! [[لباس]] او جز پارچه ای زبر و خشن و غذای او، جز غذای ساده نیست"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" فَوَ اللَّهِ مَا لِبَاسُهُ إِلَّا الْغَلِيظُ وَ لَا طَعَامُهُ إِلَّا الْجَشِبُ‏ ‏‏"}}؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۵۴.</ref>؛ از [[امام رضا]]{{ع}} [[نقل]] شده است: "او عالم‌ترین [[مردم]] و حکیم‌ترین [[مردم]] و با تقواترین [[مردم]]، و سخی‌ترین [[مردم]] و عابدترین [[مردم]] است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" يَكُونُ أَعْلَمَ النَّاسِ وَ أَحْكَمَ النَّاسِ وَ أَتْقَى النَّاسِ وَ أَحْلَمَ النَّاسِ وَ أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَسْخَى‏ النَّاسِ‏ وَ أَعْبَدَ النَّاسِ‏ ‏ ‏‏"}}؛ معانی الأخبار، ص۱۰۲.</ref>؛ [[صاحب]] کتاب بشاره المصطفی از [[لیث بن طاوس]] [[نقل]] می‌کند که: "[[مهدی]]، بخشنده‌ای است که [[مال]] را به وفور می‌بخشد، بر [[کارگزاران]] و مسؤولین [[دولت]] خویش بسیار سخت‌گیر و بر بینوایان بسیار رؤوف و مهربان است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" الْمَهْدِيُّ جَوَادٌ بِالْمَالِ‏ رَحِيمٌ‏ بِالْمَسَاكِينِ‏ شَدِيدٌ عَلَى الْعُمَّالِ‏ ‏‏"}}؛ بشاره المصطفی، ص۲۰۷.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۵۲ - ۵۳.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۵۱ - ۵۲.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


۱۱۵٬۱۶۹

ویرایش