وسوسه در علوم قلبی معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '﴾' به ' '
جز (جایگزینی متن - '﴿' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ')
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*وسوسه، از اسباب معارف قلبی است. راغب در تعریف آن می‌نویسد: وسوسه، اندیشۀ زشت و ناروا، و اصل آن، وسواس یعنی صدای روشن و آهنگ خفی و آرام است. خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: {{عربی| {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ}}}} <ref> اما شیطان او را وسوسه کرد؛ سوره طه، آیه: ۱۲۰.</ref> و نیز فرموده: {{عربی| {{متن قرآن|مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ}}}} <ref> از شرّ آن وسوسه‌گر واپسگریز؛ سوره ناس، آیه: ۴.</ref>. به روش آرام و صدای کوتاه و آهستۀ شکارچی هم، وسواس گفته می‌شود<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ص ۸۶۹.</ref>. چنانکه از تعریف راغب استفاده می‌شود، "مخفی و پنهان و باطنی بودن" از ویژگی وسوسه است. هیچکس از وسوسه، به دور نیست ولی خداوند کلید در قلب هر کس را به دست او سپرده و با ارادۀ الهی، روح انسان در بدن او احاطۀ تدبیر و تصرّف دارد، پس به اختیار خود می‌تواند آن را به روی ملائکه بگشاید یا بر روی شیطان باز نماید. از سویی دیگر با استناد به آیات قرآن کریم، شیطان هیچ تسلطی بر اولاد آدم ندارد بلکه صرفاً به القاء وسوسه در قلب آنان می‌پردازد: {{عربی| {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}}} <ref> و چون کار به پایان آید شیطان می‌گوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیش‌تر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک می‌پنداشتید انکار کردم، بی‌گمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود.؛ سوره ابراهیم، آیه: ۲۲.</ref>. از آنجا که وسوسه و [[الهام]]، هر دو از طریق القاء در قلب حاصل می‌شود، برای تشخیص و تمیز آنها از یکدیگر وجوهی بیان شده است. مثلاً صاحب المیزان، ذیل آیۀ ۴۰ سورۀ مبارکۀ آل عمران، خاطر ملکوتی "[[الهام]]" را ملازم با "شرح صدر" می‌داند که در پی آن انسان به مغفرت و فضل الهی امیدوار و در نهایت به چیزی که مطابق دین است، رهنمون می‌شود. در حالیکه خاطر شیطانی "وسوسه" را با "ضیق صدر" همراه دانسته و معتقد است متعاقب آن شخص، به تبعیت از هوای نفس فراخوانده شده و به چیزی که مخالف دین، معارف قرآن، سنت [[رسول الله]]{{صل}} و فطرت انسانی است، سوق داده می‌شود. در اطیب البیان نیز برای تمیز بین [[الهام]] و وسوسه، به مواردی اشاره شده است از جمله؛ رجوع به شرع، عقل و عقلاء، و توصیه شده که اگر علیرغم مراجعه به شرع و عقل و مشورت با عقلاء، صواب و خطا را تشخیص ندادیم. توقف نماییم که؛ [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: توقف در هنگام وقوع شبهه، بهتر از افتادن در ورطۀ هلاکت و نابودی است<ref>{{عربی|اندازه=120%|«الْوُقُوفُ‏ عِنْدَ الشُّبْهَةِ خَيْرٌ مِنَ‏ الِاقْتِحَامِ‏ فِي‏ الْهَلَكَة‏‏»}}؛ الحسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام‌الدین فی صفات المؤمنین، ص ۳۰۱.</ref>. در خبر آمده است که خداوند، کسی را به صرف "وسوسه" مؤاخذه نخواهد کرد ولی اگر بر اساس آن، عملی انجام داد یا سخنی بر زبان آورد، در قبال آن مسؤول خواهد بود: نُه خصلت از امّت من برداشته شده: خطا، فراموشی، آنچه ندانند، آنچه نتوانند، آنچه بدان توانایی ندارند، آنچه به اجبار به آن وادار شوند، طیره، وسوسه در تفکر و اندیشۀ در آفرینش، و حسد در صورتی که به زبان یا دست آشکار نشود<ref>{{عربی|اندازه=120%|«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}‏ وُضِعَ‏ عَنْ‏ أُمَّتِي‏ تِسْعُ‏ خِصَالٍ‏ الْخَطَأُ وَ النِّسْيَانِ وَ مَا لَا يَعْلَمُونَ وَ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَيْهِ وَ مَا اسْتُكْرِهُوا عَلَيْهِ وَ الطِّيَرَةُ وَ الْوَسْوَسَةُ فِي التَّفَكُّرِ فِي الْخَلْقِ وَ الْحَسَدُ مَا لَمْ يُظْهِرْ بِلِسَانٍ أَوْ يَد‏‏»}}؛ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۴۶۳، ح ۲.</ref>. و نیز [[رسول خدا]]{{صل}} فرموده‌اند: خداوند متعال از حدیث نفس امّتم مادامی که آن را بر زبان جاری نساخته و یا به مرحلۀ عمل نرسانده‌اند، عفو فرموده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|«تَجَاوَزَ اللَّهُ‏ لِأُمَّتِي‏ عَمَّا حَدَّثَتْ‏ بِهِ أَنْفُسُهَا مَا لَمْ تَنْطِقْ بِهِ أَوْ تَعْمَل‏‏‏»}}؛ ابی الحسن ورّام، ج ۲، ص ۱۲۰.</ref>»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۴۵.</ref>.
*وسوسه، از اسباب معارف قلبی است. راغب در تعریف آن می‌نویسد: وسوسه، اندیشۀ زشت و ناروا، و اصل آن، وسواس یعنی صدای روشن و آهنگ خفی و آرام است. خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: {{عربی| {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ}} }} <ref> اما شیطان او را وسوسه کرد؛ سوره طه، آیه: ۱۲۰.</ref> و نیز فرموده: {{عربی| {{متن قرآن|مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ}} }} <ref> از شرّ آن وسوسه‌گر واپسگریز؛ سوره ناس، آیه: ۴.</ref>. به روش آرام و صدای کوتاه و آهستۀ شکارچی هم، وسواس گفته می‌شود<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ص ۸۶۹.</ref>. چنانکه از تعریف راغب استفاده می‌شود، "مخفی و پنهان و باطنی بودن" از ویژگی وسوسه است. هیچکس از وسوسه، به دور نیست ولی خداوند کلید در قلب هر کس را به دست او سپرده و با ارادۀ الهی، روح انسان در بدن او احاطۀ تدبیر و تصرّف دارد، پس به اختیار خود می‌تواند آن را به روی ملائکه بگشاید یا بر روی شیطان باز نماید. از سویی دیگر با استناد به آیات قرآن کریم، شیطان هیچ تسلطی بر اولاد آدم ندارد بلکه صرفاً به القاء وسوسه در قلب آنان می‌پردازد: {{عربی| {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }} }} <ref> و چون کار به پایان آید شیطان می‌گوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیش‌تر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک می‌پنداشتید انکار کردم، بی‌گمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود.؛ سوره ابراهیم، آیه: ۲۲.</ref>. از آنجا که وسوسه و [[الهام]]، هر دو از طریق القاء در قلب حاصل می‌شود، برای تشخیص و تمیز آنها از یکدیگر وجوهی بیان شده است. مثلاً صاحب المیزان، ذیل آیۀ ۴۰ سورۀ مبارکۀ آل عمران، خاطر ملکوتی "[[الهام]]" را ملازم با "شرح صدر" می‌داند که در پی آن انسان به مغفرت و فضل الهی امیدوار و در نهایت به چیزی که مطابق دین است، رهنمون می‌شود. در حالیکه خاطر شیطانی "وسوسه" را با "ضیق صدر" همراه دانسته و معتقد است متعاقب آن شخص، به تبعیت از هوای نفس فراخوانده شده و به چیزی که مخالف دین، معارف قرآن، سنت [[رسول الله]]{{صل}} و فطرت انسانی است، سوق داده می‌شود. در اطیب البیان نیز برای تمیز بین [[الهام]] و وسوسه، به مواردی اشاره شده است از جمله؛ رجوع به شرع، عقل و عقلاء، و توصیه شده که اگر علیرغم مراجعه به شرع و عقل و مشورت با عقلاء، صواب و خطا را تشخیص ندادیم. توقف نماییم که؛ [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: توقف در هنگام وقوع شبهه، بهتر از افتادن در ورطۀ هلاکت و نابودی است<ref>{{عربی|اندازه=120%|«الْوُقُوفُ‏ عِنْدَ الشُّبْهَةِ خَيْرٌ مِنَ‏ الِاقْتِحَامِ‏ فِي‏ الْهَلَكَة‏‏»}}؛ الحسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام‌الدین فی صفات المؤمنین، ص ۳۰۱.</ref>. در خبر آمده است که خداوند، کسی را به صرف "وسوسه" مؤاخذه نخواهد کرد ولی اگر بر اساس آن، عملی انجام داد یا سخنی بر زبان آورد، در قبال آن مسؤول خواهد بود: نُه خصلت از امّت من برداشته شده: خطا، فراموشی، آنچه ندانند، آنچه نتوانند، آنچه بدان توانایی ندارند، آنچه به اجبار به آن وادار شوند، طیره، وسوسه در تفکر و اندیشۀ در آفرینش، و حسد در صورتی که به زبان یا دست آشکار نشود<ref>{{عربی|اندازه=120%|«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}‏ وُضِعَ‏ عَنْ‏ أُمَّتِي‏ تِسْعُ‏ خِصَالٍ‏ الْخَطَأُ وَ النِّسْيَانِ وَ مَا لَا يَعْلَمُونَ وَ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَيْهِ وَ مَا اسْتُكْرِهُوا عَلَيْهِ وَ الطِّيَرَةُ وَ الْوَسْوَسَةُ فِي التَّفَكُّرِ فِي الْخَلْقِ وَ الْحَسَدُ مَا لَمْ يُظْهِرْ بِلِسَانٍ أَوْ يَد‏‏»}}؛ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۴۶۳، ح ۲.</ref>. و نیز [[رسول خدا]]{{صل}} فرموده‌اند: خداوند متعال از حدیث نفس امّتم مادامی که آن را بر زبان جاری نساخته و یا به مرحلۀ عمل نرسانده‌اند، عفو فرموده است<ref>{{عربی|اندازه=120%|«تَجَاوَزَ اللَّهُ‏ لِأُمَّتِي‏ عَمَّا حَدَّثَتْ‏ بِهِ أَنْفُسُهَا مَا لَمْ تَنْطِقْ بِهِ أَوْ تَعْمَل‏‏‏»}}؛ ابی الحسن ورّام، ج ۲، ص ۱۲۰.</ref>»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۴۵.</ref>.