جز
جایگزینی متن - 'بویژه' به 'بهویژه'
جز (جایگزینی متن - '<ref>مجتبی تونهای، [[موعودنامه' به '<ref>تونهای، مجتبی، [[موعودنامه') |
جز (جایگزینی متن - 'بویژه' به 'بهویژه') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
::::::روایت دیگری در این زمینه میگوید: [[مهدی]] {{ع}} مصر را منبر (پایگاه تبلیغی) خود قرار میدهد و این مطلب در روایت عبایه اسدی از علی {{ع}} چنین وارد شده است: "شنیدم [[امیر مؤمنان]] {{ع}} در حالیکه شکوائیه میکرد (در حال تکیه) و من ایستاده بودم فرمود: در مصر منبری بنا کنم و دمشق را ویران سازم و یهود و نصاری را از تمام شهرهای عربی بیرون میکنم و با این چوب عربها را میرانم. عبایه گوید: گفتم: بگونهای خبر میدهی که گویا پس از مرگ زنده میشوی؟ فرمود: بعید استای عبایه، به خطا رفتی! مردی از تبار من چنین میکند"<ref>بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۶۰.</ref>. | ::::::روایت دیگری در این زمینه میگوید: [[مهدی]] {{ع}} مصر را منبر (پایگاه تبلیغی) خود قرار میدهد و این مطلب در روایت عبایه اسدی از علی {{ع}} چنین وارد شده است: "شنیدم [[امیر مؤمنان]] {{ع}} در حالیکه شکوائیه میکرد (در حال تکیه) و من ایستاده بودم فرمود: در مصر منبری بنا کنم و دمشق را ویران سازم و یهود و نصاری را از تمام شهرهای عربی بیرون میکنم و با این چوب عربها را میرانم. عبایه گوید: گفتم: بگونهای خبر میدهی که گویا پس از مرگ زنده میشوی؟ فرمود: بعید استای عبایه، به خطا رفتی! مردی از تبار من چنین میکند"<ref>بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۶۰.</ref>. | ||
::::::و نیز از علی {{ع}} در مورد [[حضرت مهدی]] {{ع}} و یارانش چنین وارد شده است: "آنگاه (مهدی و یارانش) به سوی مصر رهسپار میشوند و حضرت بر منبر آنجا بالا میرود و مردم را مخاطب قرار داده و برای آنها سخن میگوید، زمین در اثر عدالت شاد و خرم میگردد و آسمان باران رحمت خود را فرومیبارد و درختان بارور میشوند و زمین گیاهان خود را بیرون داده و چهره خویش را با گل و گیاه برای اهل زمین میآراید حیوانات وحشی در امنوامان بسر میبرند بطوری که در راههای روی زمین مانند چهارپایان اهلی به چرا میپردازند، نور دانش در دلهای مؤمنان افکنده میشود، بگونهای که هیچ مؤمنی نیاز علمی، به برادر دانشمند خود ندارد در آن روز آیه "و خداوند بینیاز کند هرکدام را از گشایش خود" مصداق پیدا میکند"<ref>بشارة الاسلام، ص ۷۱.</ref>. | ::::::و نیز از علی {{ع}} در مورد [[حضرت مهدی]] {{ع}} و یارانش چنین وارد شده است: "آنگاه (مهدی و یارانش) به سوی مصر رهسپار میشوند و حضرت بر منبر آنجا بالا میرود و مردم را مخاطب قرار داده و برای آنها سخن میگوید، زمین در اثر عدالت شاد و خرم میگردد و آسمان باران رحمت خود را فرومیبارد و درختان بارور میشوند و زمین گیاهان خود را بیرون داده و چهره خویش را با گل و گیاه برای اهل زمین میآراید حیوانات وحشی در امنوامان بسر میبرند بطوری که در راههای روی زمین مانند چهارپایان اهلی به چرا میپردازند، نور دانش در دلهای مؤمنان افکنده میشود، بگونهای که هیچ مؤمنی نیاز علمی، به برادر دانشمند خود ندارد در آن روز آیه "و خداوند بینیاز کند هرکدام را از گشایش خود" مصداق پیدا میکند"<ref>بشارة الاسلام، ص ۷۱.</ref>. | ||
::::::ازایندو روایت چنین استفاده میشود که مصر در حکومت جهانی اسلام، بدست [[حضرت مهدی]] {{ع}} پایگاه علمی و تبلیغی شناخته شدهای در جهان خواهد شد .. | ::::::ازایندو روایت چنین استفاده میشود که مصر در حکومت جهانی اسلام، بدست [[حضرت مهدی]] {{ع}} پایگاه علمی و تبلیغی شناخته شدهای در جهان خواهد شد .. بهویژه با توجه به عبارت "در مصر منبری بنا خواهم کرد" و "آنگاه بسوی مصر روانه میشوند و او بر منبر آنجا بالا میرود" یعنی [[حضرت مهدی]] {{ع}} و یارانش راهی مصر میشوند اما نه برای فتح آنجا یا تثبیت حکومت حضرت در آنجا، بلکه بدینجهت که مصر از امام و یارانش ({{ع}}م) استقبال میکند ازاینرو آنجا را بهعنوان منبر و کرسی خطابه خویش انتخاب نموده، چنانکه جد بزرگوارش [[امیر مؤمنان]] {{ع}} بدان وعده داده است و نیز برای اینکه پیام خود را از آنجا به اهل مصر و جهان متوجه نماید. و اینکه مصر کرسی علم و پایگاه ارسال پیام آن حضرت به جهان میباشد، هیچگونه منافاتی با سطح علمی مسلمانان ندارد که در آن زمان بدان دست مییابند و این روایت بر آن دلالت دارد، زیرا دانش امری نسبی است. | ||
::::::از زمره این روایات، این خبر است که [[حضرت مهدی]] {{ع}} در دو هرم از اهرام مصر گنجینهها و ذخائری از دانش و غیر آن دارد، که روایت مربوط به آن، در منابع درجه اول، مانند کتاب کمال الدین صدوق ص ۵- ۵۶۴ آمده است. در روایتی از احمد بن محمد شعرانی که از فرزندان عمار یاسر میباشد از محمد بن قاسم مصری آمده است که پسر احمد بن طولون، هزار کارگر را یکسال بکار گماشت تا کاوش نموده و در هرم را بیابند، سرانجام آنان به سنگی مرمرین برخوردند که در پشت آن عمارتی بود که نتوانستند آن را خراب کنند، لکن کشیشی مسیحی از حبشه، نوشته سنگ را که بزبان یکی از فراعنه مصر بود خواند: "من اهرام و برانی را ساختم و این دو هرم را بنا کردم و گنجها و ذخائر خود را در آن به ودیعت نهادم" ابن طولون گفت: "این چیزی است که هیچکس جز قائم [[آل محمد]] {{صل}} راه و چاره آن را نمیداند، سپس آن تختهسنگ به جای اول آن گذارده شد" در این روایت نقاط ضعفی وجود دارد که شاید افزوده برخی راویان باشد اما در عین حال، نقاط قوت قابل توجهی نیز در آن بچشم میخورد. و الله العالم. | ::::::از زمره این روایات، این خبر است که [[حضرت مهدی]] {{ع}} در دو هرم از اهرام مصر گنجینهها و ذخائری از دانش و غیر آن دارد، که روایت مربوط به آن، در منابع درجه اول، مانند کتاب کمال الدین صدوق ص ۵- ۵۶۴ آمده است. در روایتی از احمد بن محمد شعرانی که از فرزندان عمار یاسر میباشد از محمد بن قاسم مصری آمده است که پسر احمد بن طولون، هزار کارگر را یکسال بکار گماشت تا کاوش نموده و در هرم را بیابند، سرانجام آنان به سنگی مرمرین برخوردند که در پشت آن عمارتی بود که نتوانستند آن را خراب کنند، لکن کشیشی مسیحی از حبشه، نوشته سنگ را که بزبان یکی از فراعنه مصر بود خواند: "من اهرام و برانی را ساختم و این دو هرم را بنا کردم و گنجها و ذخائر خود را در آن به ودیعت نهادم" ابن طولون گفت: "این چیزی است که هیچکس جز قائم [[آل محمد]] {{صل}} راه و چاره آن را نمیداند، سپس آن تختهسنگ به جای اول آن گذارده شد" در این روایت نقاط ضعفی وجود دارد که شاید افزوده برخی راویان باشد اما در عین حال، نقاط قوت قابل توجهی نیز در آن بچشم میخورد. و الله العالم. | ||
::::::و از آن جمله، روایت "أخنس مصر" است که نویسنده کنز العمال آنرا در کتاب برهان (ص ۲۰۰ به نقل از تاریخ ابن عساکر) از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} روایت کرده است که فرمود: "مردی از قریش بنام أخنس (و در کتاب فیض القدیر مناوی ج ۴ ص ۱۳۱: از بنی امیه) در مصر وجود دارد که به قدرت میرسد، آنگاه بر او پیروز میشوند و یا قدرت از او گرفته میشود و به روم میگریزد و رومیان را به اسکندریه میآورد و در آنجا با مسلمانان به نبرد میپردازد و این نخستین حادثه است" و منظور از حادثهها، حوادث [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} و مراد از بنی امیه، خط و مشی آنها میباشد»<ref>[[علی کورانی|کورانی، علی]]، [[عصر ظهور ۱ (کتاب)|عصر ظهور]]، ص:۱۶۳.</ref>. | ::::::و از آن جمله، روایت "أخنس مصر" است که نویسنده کنز العمال آنرا در کتاب برهان (ص ۲۰۰ به نقل از تاریخ ابن عساکر) از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} روایت کرده است که فرمود: "مردی از قریش بنام أخنس (و در کتاب فیض القدیر مناوی ج ۴ ص ۱۳۱: از بنی امیه) در مصر وجود دارد که به قدرت میرسد، آنگاه بر او پیروز میشوند و یا قدرت از او گرفته میشود و به روم میگریزد و رومیان را به اسکندریه میآورد و در آنجا با مسلمانان به نبرد میپردازد و این نخستین حادثه است" و منظور از حادثهها، حوادث [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} و مراد از بنی امیه، خط و مشی آنها میباشد»<ref>[[علی کورانی|کورانی، علی]]، [[عصر ظهور ۱ (کتاب)|عصر ظهور]]، ص:۱۶۳.</ref>. |