بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
برای [[اثبات امامت حضرت]] [[امام حسین]] {{ع}} [[نصوص]] [[عامه]] مانند [[روایات ائمه اثنی عشر]] و هم بعضی از [[ادله]] درس قبل و نیز نصوصی که [[امام دوازدهم]] را معرفی میکند کافی است. نصوصی هم به نحو خاص [[امام حسین]] {{ع}} را معرفی میکند. در این درس به برخی از [[نصوص امامت]] آن [[حضرت]] اشاره میشود: ابوسعید خدری از [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] کرده که خطاب به [[امام حسین]] {{ع}} فرمود: {{عربی|یا [[حسین]] أنت الإمام ابن الإمام تسعة من ولدک أئمة أبرار تاسعهم قائهم}}. | برای [[اثبات امامت حضرت]] [[امام حسین]] {{ع}} [[نصوص]] [[عامه]] مانند [[روایات ائمه اثنی عشر]] و هم بعضی از [[ادله]] درس قبل و نیز نصوصی که [[امام دوازدهم]] را معرفی میکند کافی است. نصوصی هم به نحو خاص [[امام حسین]] {{ع}} را معرفی میکند. در این درس به برخی از [[نصوص امامت]] آن [[حضرت]] اشاره میشود: ابوسعید خدری از [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] کرده که خطاب به [[امام حسین]] {{ع}} فرمود: {{عربی|یا [[حسین]] أنت الإمام ابن الإمام تسعة من ولدک أئمة أبرار تاسعهم قائهم}}. | ||
پس از آن، [[حضرت]] در پاسخ به سوال از تعداد [[امامان]] فرمود: {{عربی|اثنا عشر تسعة من صلب الحسین}}.<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة عشر، ص ۳۰.</ref> | پس از آن، [[حضرت]] در پاسخ به سوال از تعداد [[امامان]] فرمود: {{عربی|اثنا عشر تسعة من صلب الحسین}}.<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة عشر، ص ۳۰.</ref> | ||
[[سلمان فارسی]] گوید: خدمت [[رسول خدا]] {{صل}} رسیدم دیدم [[حسین بن علی]] در دامان آن [[حضرت]] نشسته بود و [[پیامبر]] {{صل}} او را میبوسید و فرمود: أ{{عربی|نت [[سید]]، أنت إمام ابن إمام أبو ائمة، أنت [[حجة الله]] ابن حجته، و أبو حجج تسعة من صلبک، تاسعهم قائمهم}}.<ref>الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص ۱۱۰ و عیون | [[سلمان فارسی]] گوید: خدمت [[رسول خدا]] {{صل}} رسیدم دیدم [[حسین بن علی]] در دامان آن [[حضرت]] نشسته بود و [[پیامبر]] {{صل}} او را میبوسید و فرمود: أ{{عربی|نت [[سید]]، أنت إمام ابن إمام أبو ائمة، أنت [[حجة الله]] ابن حجته، و أبو حجج تسعة من صلبک، تاسعهم قائمهم}}.<ref>الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص ۱۱۰ و عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۵۲.</ref> | ||
[[أصبغ بن نباتة]] گوید: روزی [[علی]] {{ع}} دست [[حسن]] {{ع}} را گرفته و بر ما وارد شد و میگفت: روزی [[رسول خدا]] {{صل}} دست مرا بدین گونه گرفته بود و بر جمعیّت ما درآمد و میگفت: خیر الخلق بعدی و سیدهم أخی هذا و هو إمام کل مسلم و [[مولی]] کل [[مؤمن]] بعد وفاتی؛ [[بهترین]] خلایق و سرور ایشان پس از من این برادرم است و او [[امام]] هر مسلمانی و مولای هر [[مؤمن]] پس از [[وفات]] من است، آنگاه [[امیرالمومنین]] {{ع}} فرمود: من میگویم: {{عربی|خیر الخلق بعدی و سیدهم ابنی هذا و هو إمام کل [[مؤمن]] و [[مولی]] بعد وفاتی ألا و إنه سیظلم بعدی کما [[ظلمت]] بعد [[رسول الله]] {{صل}} و خیر الخلق و سیدهم بعد الحسن ابنی أخوه الحسین المظلوم بعد أخیه المقتول فی أرض کربلاء أما إنه و أصحابه من سادة الشهداء یوم القیامة و من بعد الحسین تسعة من صلبه [[خلفاء]] [[الله]] فی أرضه و حججه [[علی]] عباده و أمناؤه [[علی]] وحیه و أئمة المسلمین و قادة المؤمنین و سادة المتقین تاسعهم القائم الذی یملأ [[الله]] عزوجل به الأرض نورا بعد ظلمتها و عدلا بعد جورها و [[علما]] بعد جهلها}}.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۵۹ بهترین خلایق و سرور ایشان پس از من این فرزندم است و او امام و مولای هر مؤمن پس از وفات من است، بدانید که به او ستم میشود همچنان که پس از رسول خدا {{صل}} به من ستم شد، و پس از فرزندم حسن، بهترین خلایق و سرور ایشان برادرش حسین مظلوم است که در سرزمین کربلا کشته میشود، بدانید که او و اصحابش از سروران شهداء در روز قیامت هستند، و پس از حسین نه تن از صلب او خلفای خدا در زمین و حجّتهای او بر بندگانش و امناء او بر وحیش میباشند که امامت مسلمین و رهبری مؤمنین و سروری متّقین با ایشان است و نهمین آنان قائم است که خدای تعالی به واسطه او زمین را نورانی میکند از آن پس که از ظلمت آکنده باشد و از عدل و علم پر میکند بعد از آنکه از ستم و جهل پر شده بود.</ref> | [[أصبغ بن نباتة]] گوید: روزی [[علی]] {{ع}} دست [[حسن]] {{ع}} را گرفته و بر ما وارد شد و میگفت: روزی [[رسول خدا]] {{صل}} دست مرا بدین گونه گرفته بود و بر جمعیّت ما درآمد و میگفت: خیر الخلق بعدی و سیدهم أخی هذا و هو إمام کل مسلم و [[مولی]] کل [[مؤمن]] بعد وفاتی؛ [[بهترین]] خلایق و سرور ایشان پس از من این برادرم است و او [[امام]] هر مسلمانی و مولای هر [[مؤمن]] پس از [[وفات]] من است، آنگاه [[امیرالمومنین]] {{ع}} فرمود: من میگویم: {{عربی|خیر الخلق بعدی و سیدهم ابنی هذا و هو إمام کل [[مؤمن]] و [[مولی]] بعد وفاتی ألا و إنه سیظلم بعدی کما [[ظلمت]] بعد [[رسول الله]] {{صل}} و خیر الخلق و سیدهم بعد الحسن ابنی أخوه الحسین المظلوم بعد أخیه المقتول فی أرض کربلاء أما إنه و أصحابه من سادة الشهداء یوم القیامة و من بعد الحسین تسعة من صلبه [[خلفاء]] [[الله]] فی أرضه و حججه [[علی]] عباده و أمناؤه [[علی]] وحیه و أئمة المسلمین و قادة المؤمنین و سادة المتقین تاسعهم القائم الذی یملأ [[الله]] عزوجل به الأرض نورا بعد ظلمتها و عدلا بعد جورها و [[علما]] بعد جهلها}}.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۵۹ بهترین خلایق و سرور ایشان پس از من این فرزندم است و او امام و مولای هر مؤمن پس از وفات من است، بدانید که به او ستم میشود همچنان که پس از رسول خدا {{صل}} به من ستم شد، و پس از فرزندم حسن، بهترین خلایق و سرور ایشان برادرش حسین مظلوم است که در سرزمین کربلا کشته میشود، بدانید که او و اصحابش از سروران شهداء در روز قیامت هستند، و پس از حسین نه تن از صلب او خلفای خدا در زمین و حجّتهای او بر بندگانش و امناء او بر وحیش میباشند که امامت مسلمین و رهبری مؤمنین و سروری متّقین با ایشان است و نهمین آنان قائم است که خدای تعالی به واسطه او زمین را نورانی میکند از آن پس که از ظلمت آکنده باشد و از عدل و علم پر میکند بعد از آنکه از ستم و جهل پر شده بود.</ref> | ||
'''استناد به [[نصوص امامت]]''': در [[سخنان امام]] [[حسین]] {{ع}} استناد به [[نصوص امامت]] دیده میشود؛ [[امام صادق]] {{ع}} از پدرانش از [[امام حسین]] [[نقل]] [[روایت]] کند که: {{عربی|سئل أمیرالمؤمنین {{ع}} عن معنی قول [[رسول الله]] {{صل}} إنی مخلف فیکم الثقلین کتاب [[الله]] و عترتی من العتزة فقال: أنا و الحسن و الحسین و الأئمة التسعة من ولد الحسین تاسعهم مهدیهم و قائمهم لا یفارقون کتاب [[الله]] و لا یفارقهم حتی یردوا [[علی]] [[رسول الله]] {{صل}} حوضه}}.<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۲۴۰. از | '''استناد به [[نصوص امامت]]''': در [[سخنان امام]] [[حسین]] {{ع}} استناد به [[نصوص امامت]] دیده میشود؛ [[امام صادق]] {{ع}} از پدرانش از [[امام حسین]] [[نقل]] [[روایت]] کند که: {{عربی|سئل أمیرالمؤمنین {{ع}} عن معنی قول [[رسول الله]] {{صل}} إنی مخلف فیکم الثقلین کتاب [[الله]] و عترتی من العتزة فقال: أنا و الحسن و الحسین و الأئمة التسعة من ولد الحسین تاسعهم مهدیهم و قائمهم لا یفارقون کتاب [[الله]] و لا یفارقهم حتی یردوا [[علی]] [[رسول الله]] {{صل}} حوضه}}.<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۲۴۰. از علی {{ع}} در معنی این کلام رسول خدا {{صل}} که «من دو شیء نفیس در میان شما نهادم کتاب خدا و عترتم» پرسیدند که عترت چه کسانی هستند؟ فرمود: من و حسن و حسین و ائمه نهگانه که از فرزندان حسین هستند و نهمین آنها مهدی و قائم آنهاست از کتاب خدا جدا نشوند و کتاب خدا نیز از آنها جدا نشود تا آنکه بر رسول خدا {{صل}} در حوض کوثر درآیند.</ref> | ||
'''[[افضلیت]]''': [[برتری]] و [[افضلیت امام]] [[حسین]] {{ع}} و [[جایگاه]] و [[منزلت]] ویژه آن [[حضرت]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} از امور مسلم و پذیرفته شده نزد [[مسلمانان]] است: | '''[[افضلیت]]''': [[برتری]] و [[افضلیت امام]] [[حسین]] {{ع}} و [[جایگاه]] و [[منزلت]] ویژه آن [[حضرت]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} از امور مسلم و پذیرفته شده نزد [[مسلمانان]] است: | ||
#'''قرآن و فضائل امام حسین {{ع}}''' برخی تا [[حدود]] ۱۲۰ [[آیه]] از [[قرآن کریم]] را با ملاحظه [[روایات]] تفسیری درباره [[امام حسین]] {{ع}} استخراج کردهاند. بخش عمدهای از این [[آیات]] در [[فضائل]] مشترک و بخش دیگر در [[فضائل]] مختص [[امام حسین]] {{ع}} است.<ref>ر.ک: شواهد التنزیل حاکم حسکانی و فرائد السمطین و بحار، ج ۴۴، ص ۲۱۷ و الحسین فی القرآن سید محمد واحدی.</ref> غیر از آنچه در درسهای قبل گفته شد در این درس به [[آیه]] اطعام اشاره میکنیم که مربوط است به ماجرای غذا دادن به [[فقیر]] و مسکین و یتیم از طرف [[امیرالمومنین]] {{ع}} و [[فاطمه]] زهراء {{س}} و [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}}: [[قرآن کریم]] در [[آیات]] ۵ تا ۱۱ سوره [[انسان]] ([[هل اتی]]) به این ماجرا نظر دارد تا آنجا که میفرماید: «{{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه | #'''قرآن و فضائل امام حسین {{ع}}''' برخی تا [[حدود]] ۱۲۰ [[آیه]] از [[قرآن کریم]] را با ملاحظه [[روایات]] تفسیری درباره [[امام حسین]] {{ع}} استخراج کردهاند. بخش عمدهای از این [[آیات]] در [[فضائل]] مشترک و بخش دیگر در [[فضائل]] مختص [[امام حسین]] {{ع}} است.<ref>ر.ک: شواهد التنزیل حاکم حسکانی و فرائد السمطین و بحار، ج ۴۴، ص ۲۱۷ و الحسین فی القرآن سید محمد واحدی.</ref> غیر از آنچه در درسهای قبل گفته شد در این درس به [[آیه]] اطعام اشاره میکنیم که مربوط است به ماجرای غذا دادن به [[فقیر]] و مسکین و یتیم از طرف [[امیرالمومنین]] {{ع}} و [[فاطمه]] زهراء {{س}} و [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}}: [[قرآن کریم]] در [[آیات]] ۵ تا ۱۱ سوره [[انسان]] ([[هل اتی]]) به این ماجرا نظر دارد تا آنجا که میفرماید: «{{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref> {{متن قرآن|إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا}}<ref>«(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.</ref> و غذای خود را با اینکه به آن علاقه و نیاز دارند به مسکین و یتیم و اسیر میدهند. و میگویند: ما شما را برای [[خدا]] اطعام میکنیم و، هیچ [[پاداش]] و تشکری از شما نمیخواهیم. کتاب الغدیر از ۳۴ نفر از علمای معروف [[اهل سنت]] نام میبرد که این [[حدیث]] را در کتابهای خود آوردهاند لذا [[روایت]] فوق از روایاتی است که در میان [[اهل سنت]] مشهور بلکه [[متواتر]] است.<ref>ر.ک: الغدیر: ج ۳، ص ۱۰۷ و احقاق الحق، ج ۳، ص ۱۵۷ و تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۳۴۲.</ref> | ||
#'''[[فضائل]] [[امام حسین]] {{ع}} در [[روایات]]''': در [[روایات]] معتبر نزد [[شیعه]] و [[سنی]] [[فضائل]] بسیاری برای [[امام حسین]] {{ع}} از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] شده است که همگی بر علو [[مقام]] و [[برتری]] آن [[حضرت]] و [[شایستگی]] برای [[مقام]] و [[منصب امامت]] و [[جانشینی]] [[رسول خدا]] {{صل}} دلالت دارد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۲۷-۲۹.</ref>. | #'''[[فضائل]] [[امام حسین]] {{ع}} در [[روایات]]''': در [[روایات]] معتبر نزد [[شیعه]] و [[سنی]] [[فضائل]] بسیاری برای [[امام حسین]] {{ع}} از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] شده است که همگی بر علو [[مقام]] و [[برتری]] آن [[حضرت]] و [[شایستگی]] برای [[مقام]] و [[منصب امامت]] و [[جانشینی]] [[رسول خدا]] {{صل}} دلالت دارد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۲۷-۲۹.</ref>. | ||