ادله امامت امام جواد کدامند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۹: خط ۱۹:
::::::«برای [[اثبات امامت حضرت]] [[محمد بن علی]] [[ابوجعفر ثانی]] [[حضرت جواد]] {{ع}} [[نصوص عامه]] مانند [[روایات ائمه اثنی عشر]] و برخی از [[نصوص]] که در دروس قبل گذشت کافی است. [[حضرت]] [[امام رضا]] {{ع}} نیز به صورت مکرر و در مواضع مختلف و برای رفع هرگونه ابهام [[جانشین]] خود را معرفی کرده‌اند<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۳۲۰ باب الإشارة و النص علی أبی جعفر الثانی {{ع}}.</ref>. در این درس به برخی از [[نصوص]] اشاره می‌شود: با توجه به این که [[امام رضا]] {{ع}} در سن [[جوانی]] [[صاحب]] [[فرزند]] نشده بود این موضوع موجب شده بود که مورد سوال قرار گیرد و آن [[حضرت]] با [[آگاهی]] و [[دانش]] [[افاضه]] شده از سوی [[خداوند تعالی]] به این سوال پاسخ می‌فرمود. [[حسین]] بن بشار گوید: ابن قیاما (واقفی [[مذهب]]) در نامه‌ای به [[امام رضا]] {{ع}} نوشت: شما چگونه امامی هستید که [[فرزند]] ندارید؟ [[حضرت رضا]] –مانند شخص خشمگین- به او جواب داد: {{عربی|"وَ مَا عَلَّمَكَ أَنَّهُ لَا يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ اللَّهِ لَا تَمْضِي الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يَرْزُقَنِيَ اللَّهُ وَلَداً ذَكَراً يَفْرُقُ بِهِ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ"}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۲۰.</ref>. تو از کجا می‌دانی که من [[فرزند]] نخواهم داشت؟ به [[خدا]] که شب و روز نگذرد جز اینکه [[خدا]] به من پسری عنایت کند که به سبب او [[حق]] و [[باطل]] را از هم جدا سازد. عقبة بن [[جعفر]] گوید: به [[امام]] [[علی بن موسی]] {{ع}} عرض کردم: سن شما بالا رفته و فرزندی نداری [[امام]] فرمود: {{عربی|"يَا عُقْبَةُ، إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَا يَمُوتُ حَتَّى يَرَى خَلَفَهُ مِنْ بَعْدِهِ"}}<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۵ و کمال الدین، ج ص باب ۲۲، ح ۲۵.</ref>.
::::::«برای [[اثبات امامت حضرت]] [[محمد بن علی]] [[ابوجعفر ثانی]] [[حضرت جواد]] {{ع}} [[نصوص عامه]] مانند [[روایات ائمه اثنی عشر]] و برخی از [[نصوص]] که در دروس قبل گذشت کافی است. [[حضرت]] [[امام رضا]] {{ع}} نیز به صورت مکرر و در مواضع مختلف و برای رفع هرگونه ابهام [[جانشین]] خود را معرفی کرده‌اند<ref>ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۳۲۰ باب الإشارة و النص علی أبی جعفر الثانی {{ع}}.</ref>. در این درس به برخی از [[نصوص]] اشاره می‌شود: با توجه به این که [[امام رضا]] {{ع}} در سن [[جوانی]] [[صاحب]] [[فرزند]] نشده بود این موضوع موجب شده بود که مورد سوال قرار گیرد و آن [[حضرت]] با [[آگاهی]] و [[دانش]] [[افاضه]] شده از سوی [[خداوند تعالی]] به این سوال پاسخ می‌فرمود. [[حسین]] بن بشار گوید: ابن قیاما (واقفی [[مذهب]]) در نامه‌ای به [[امام رضا]] {{ع}} نوشت: شما چگونه امامی هستید که [[فرزند]] ندارید؟ [[حضرت رضا]] –مانند شخص خشمگین- به او جواب داد: {{عربی|"وَ مَا عَلَّمَكَ أَنَّهُ لَا يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ اللَّهِ لَا تَمْضِي الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يَرْزُقَنِيَ اللَّهُ وَلَداً ذَكَراً يَفْرُقُ بِهِ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ"}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۲۰.</ref>. تو از کجا می‌دانی که من [[فرزند]] نخواهم داشت؟ به [[خدا]] که شب و روز نگذرد جز اینکه [[خدا]] به من پسری عنایت کند که به سبب او [[حق]] و [[باطل]] را از هم جدا سازد. عقبة بن [[جعفر]] گوید: به [[امام]] [[علی بن موسی]] {{ع}} عرض کردم: سن شما بالا رفته و فرزندی نداری [[امام]] فرمود: {{عربی|"يَا عُقْبَةُ، إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَا يَمُوتُ حَتَّى يَرَى خَلَفَهُ مِنْ بَعْدِهِ"}}<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۵ و کمال الدین، ج ص باب ۲۲، ح ۲۵.</ref>.
::::::و [[حسن بن جهم]] گوید: خدمت [[امام رضا]] {{ع}} نشسته بودم که پسر کودکش را طلبید و روی دامنش نشانید و بمن فرمود: پیراهنش را بکن، من پیراهنش بیرون آوردم، بمن فرمود این را میبینی؟ بمن فرمود: میان دو شانه‌اش را نگاه کن، من نگاه کردم، دیدم در یک شانه‌اش مانند مهریست که در گوشت فرو رفته بعد به من فرمود: {{عربی|"أَ تَرَى هَذَا كَانَ مِثْلُهُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنْ أَبِي {{ع}}"}}؛ پدرم مانند همین علامت را در همین جا داشت<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.</ref>.
::::::و [[حسن بن جهم]] گوید: خدمت [[امام رضا]] {{ع}} نشسته بودم که پسر کودکش را طلبید و روی دامنش نشانید و بمن فرمود: پیراهنش را بکن، من پیراهنش بیرون آوردم، بمن فرمود این را میبینی؟ بمن فرمود: میان دو شانه‌اش را نگاه کن، من نگاه کردم، دیدم در یک شانه‌اش مانند مهریست که در گوشت فرو رفته بعد به من فرمود: {{عربی|"أَ تَرَى هَذَا كَانَ مِثْلُهُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنْ أَبِي {{ع}}"}}؛ پدرم مانند همین علامت را در همین جا داشت<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.</ref>.
::::::[[محمد ابن سنان]] گوید خدمت [[امام هفتم]] أبی الحسن [[موسی]] {{ع}} رسیدم و درباره [[امامت]] فرزندش [[امام رضا]] {{ع}} سخن می‌گفت تا اینکه فرمود: {{عربی|"يَا مُحَمَّدُ يَمُدُّ اللَّهُ فِي عُمُرِكَ وَ تُسَلِّمُ لَهُ حَقَّهُ وَ تُقِرُّ لَهُ بِإِمَامَتِهِ وَ إِمَامَةِ مَنْ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ: قُلْتُ وَ مَنْ ذَاكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ ابْنُهُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرِّضَا وَ التَّسْلِيمُ"}}<ref>همان، ص ۳۱۹، ح ۱۶. و رواه الصدوق فی عیون الأخبار عن أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی عن علی بن إبراهیم عن أبیه عن محمد بن سنان مثله.</ref>.
::::::[[محمد ابن سنان]] گوید خدمت [[امام هفتم]] [[ابی الحسن موسی]] {{ع}} رسیدم و درباره [[امامت]] فرزندش [[امام رضا]] {{ع}} سخن می‌گفت تا اینکه فرمود: {{عربی|"يَا مُحَمَّدُ يَمُدُّ اللَّهُ فِي عُمُرِكَ وَ تُسَلِّمُ لَهُ حَقَّهُ وَ تُقِرُّ لَهُ بِإِمَامَتِهِ وَ إِمَامَةِ مَنْ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ: قُلْتُ وَ مَنْ ذَاكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ ابْنُهُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرِّضَا وَ التَّسْلِيمُ"}}<ref>همان، ص ۳۱۹، ح ۱۶. و رواه الصدوق فی عیون الأخبار عن أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی عن علی بن إبراهیم عن أبیه عن محمد بن سنان مثله.</ref>.
::::::[[امام رضا]] {{ع}} بعد از آن که [[دعبل]] خزائی قصیده معروف مدارس آیت را سرود خطاب به وی فرمودند: {{عربی|"الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۲۱۶. امام پس از من فرزندم محمد است، و پس از محمد پسرش علی و پس از وی فرزندش حسن و پس از او ولدش حجت قائم که در زمان غیبتش انتظار او را کشند و در زمان حضور و ظهورش بر همه جهانیان مطاع و فرمانده باشد، و اگر از روزگار باقی نماند مگر یک روز، خداوند، آن یک روز را طولانی می‌کند تا او خارج شود و روی زمین را پر از عدل و داد کند، همچنان که پر از ظلم و جور شده است.</ref>.
::::::[[امام رضا]] {{ع}} بعد از آن که [[دعبل]] خزائی قصیده معروف مدارس آیت را سرود خطاب به وی فرمودند: {{عربی|"الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۲۱۶. امام پس از من فرزندم محمد است، و پس از محمد پسرش علی و پس از وی فرزندش حسن و پس از او ولدش حجت قائم که در زمان غیبتش انتظار او را کشند و در زمان حضور و ظهورش بر همه جهانیان مطاع و فرمانده باشد، و اگر از روزگار باقی نماند مگر یک روز، خداوند، آن یک روز را طولانی می‌کند تا او خارج شود و روی زمین را پر از عدل و داد کند، همچنان که پر از ظلم و جور شده است.</ref>.
::::::[[حسین بن خالد]] گوید: به [[امام رضا]] {{ع}} عرض شد: [[قائم]] از شما [[اهل بیت]] کیست؟ فرمود: {{عربی|"الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ يُقَدِّسُهَا مِنْ كُلِّ ظُلْمٍ وَ هُوَ الَّذِي تَشُكُّ النَّاسُ فِي وِلَادَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ"}}<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۴ و کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۲.</ref>.
::::::[[حسین بن خالد]] گوید: به [[امام رضا]] {{ع}} عرض شد: [[قائم]] از شما [[اهل بیت]] کیست؟ فرمود: {{عربی|"الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ يُقَدِّسُهَا مِنْ كُلِّ ظُلْمٍ وَ هُوَ الَّذِي تَشُكُّ النَّاسُ فِي وِلَادَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ"}}<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۴ و کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۲.</ref>.
::::::[[جعفر بن محمد نوفلی]] گوید: از [[امام رضا]] {{ع}} درباره [[امام]] بعد از ایشان پرسیدم، در پاسخ فرمود: {{عربی|"عَلَيْكَ بِابْنِي مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِي"}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۳۳. چهارمین از فرزندان من، فرزند سرور کنیزان، خداوند به واسطه وی زمین را از هر ستمی پاک گرداند و از هر ظلمی منزه سازد و او کسی است که مردم در ولادتش شک کنند و او کسی است که پیش از خروجش غیبت کند.</ref>.
::::::[[جعفر بن محمد نوفلی]] گوید: از [[امام رضا]] {{ع}} درباره [[امام]] بعد از ایشان پرسیدم، در پاسخ فرمود: {{عربی|"عَلَيْكَ بِابْنِي مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِي"}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۳۳. چهارمین از فرزندان من، فرزند سرور کنیزان، خداوند به واسطه وی زمین را از هر ستمی پاک گرداند و از هر ظلمی منزه سازد و او کسی است که مردم در ولادتش شک کنند و او کسی است که پیش از خروجش غیبت کند.</ref>.
::::::[[محمد بن ابی عباد]] گوید: [[امام رضا]] {{ع}} همیشه از فرزندش جواد با [[کنیه]] یاد می‌کرد و از او شنیدم که می‌فرمود: {{عربی|"أَبُو جَعْفَرٍ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي"}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۲۴۰.</ref>.
::::::[[محمد بن ابی عباد]] گوید: [[امام رضا]] {{ع}} همیشه از فرزندش جواد با [[کنیه]] یاد می‌کرد و از او شنیدم که می‌فرمود: {{عربی|"أَبُو جَعْفَرٍ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي"}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۲۴۰.</ref>.
::::::'''[[افضلیت]]''' : [[برتری]] و تقدیم [[حضرت]] [[امام جواد]] بر دیگران در کمالاتی که لازمه [[امامت]] است –علاوه بر آنچه گذشت- مستند به سخنان [[حضرت]] [[امام رضا]] {{ع}} و اعتراف دیگران نیز می‌باشد.
::::::'''[[افضلیت]]''' : [[برتری]] و تقدیم [[حضرت امام جواد]] بر دیگران در کمالاتی که لازمه [[امامت]] است –علاوه بر آنچه گذشت- مستند به سخنان [[حضرت امام رضا]] {{ع}} و اعتراف دیگران نیز می‌باشد.
::::::صنعانی گوید: خدمت [[امام رضا]] {{ع}} بودم که پسر کودکش ابی [[جعفر]] {{ع}} را آوردند فرمود: {{عربی|"فَقَالَ هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ فِينَا مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ"}}<ref>ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.</ref>. این همان مولودی است که مولودی پربرکت‌تر از او نسبت به [[شیعیان]] ما متولد نشده است.
::::::صنعانی گوید: خدمت [[امام رضا]] {{ع}} بودم که پسر کودکش ابی [[جعفر]] {{ع}} را آوردند فرمود: {{عربی|"فَقَالَ هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ فِينَا مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ"}}<ref>ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.</ref>. این همان مولودی است که مولودی پربرکت‌تر از او نسبت به [[شیعیان]] ما متولد نشده است.
::::::[[محمد بن حسن]] بن عمار گوید: من دو سال نزد [[علی]] بن [[جعفر بن محمد]] (عموی [[امام رضا]] {{ع}}) بودم و هر خبری که او از برادرش [[موسی بن جعفر]] {{ع}} شنیده بود، می‌نوشتم. روزی در [[مدینه]] خدمتش نشسته بودم که [[ابوجعفر]] [[محمد بن علی]] [[الرضا]] {{ع}} در [[مسجد]] [[رسول خدا]] {{صل}} بر او وارد شد. [[علی]] بن [[جعفر]] برجست و بدون کفش و عبا نزد او رفت و دستش را بوسید و احترامش کرد، [[ابوجعفر]] به او فرمود: ای عمو! بنشین، خدایت [[رحمت]] کند، او گفت: آقای من چگونه من بنشینم و تو [[ایستاده]] باشی؟! چون [[علی]] بن [[جعفر]] به مسند خود برگشت، اصحابش او را سرزنش کرده، می‎‌گفتند: شما عموی پدر او هستید و با او این گونه [[رفتار]] می‌کنید؟! او دست به ریش خود گرفت و گفت: {{عربی|"اسْكُتُوا إِذَا كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَبَضَ عَلَى لِحْيَتِهِ لَمْ يُؤَهِّلْ هَذِهِ الشَّيْبَةَ وَ أَهَّلَ هَذَا الْفَتَى وَ وَضَعَهُ حَيْثُ وَضَعَهُ أُنْكِرُ فَضْلَهُ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِمَّا تَقُولُونَ بَلْ أَنَا لَهُ عَبْدٌ"}}<ref>همان، ص ۳۲۲ خاموش باشید، اگر خدای عزوجل این ریش سفید را سزاوار امامت ندانست و این کودک را سزاوار دانست و به او چنان مقامی داد، من فضیلت او را انکار کنم؟! پناه به خدا از سخن شما، من بنده او هستم.</ref>.
::::::[[محمد بن حسن]] بن عمار گوید: من دو سال نزد [[علی]] بن [[جعفر بن محمد]] (عموی [[امام رضا]] {{ع}}) بودم و هر خبری که او از برادرش [[موسی بن جعفر]] {{ع}} شنیده بود، می‌نوشتم. روزی در [[مدینه]] خدمتش نشسته بودم که [[ابوجعفر]] [[محمد بن علی]] [[الرضا]] {{ع}} در [[مسجد]] [[رسول خدا]] {{صل}} بر او وارد شد. [[علی]] بن [[جعفر]] برجست و بدون کفش و عبا نزد او رفت و دستش را بوسید و احترامش کرد، [[ابوجعفر]] به او فرمود: ای عمو! بنشین، خدایت [[رحمت]] کند، او گفت: آقای من چگونه من بنشینم و تو [[ایستاده]] باشی؟! چون [[علی]] بن [[جعفر]] به مسند خود برگشت، اصحابش او را سرزنش کرده، می‎‌گفتند: شما عموی پدر او هستید و با او این گونه [[رفتار]] می‌کنید؟! او دست به ریش خود گرفت و گفت: {{عربی|"اسْكُتُوا إِذَا كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَبَضَ عَلَى لِحْيَتِهِ لَمْ يُؤَهِّلْ هَذِهِ الشَّيْبَةَ وَ أَهَّلَ هَذَا الْفَتَى وَ وَضَعَهُ حَيْثُ وَضَعَهُ أُنْكِرُ فَضْلَهُ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِمَّا تَقُولُونَ بَلْ أَنَا لَهُ عَبْدٌ"}}<ref>همان، ص ۳۲۲ خاموش باشید، اگر خدای عزوجل این ریش سفید را سزاوار امامت ندانست و این کودک را سزاوار دانست و به او چنان مقامی داد، من فضیلت او را انکار کنم؟! پناه به خدا از سخن شما، من بنده او هستم.</ref>.
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش