آیا امام مهدی از اولاد و نسل عباس است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (حذف پیوند از عنوان منبع‌شناسی جامع مهدویت توسط ربات)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
| تصویر            = 7626626268.jpg
| تصویر            = 7626626268.jpg
| اندازه تصویر      = 200px
| اندازه تصویر      = 200px
| نمایه وابسته     =  
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] / [[آشنایی با امام مهدی]] / [[معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی)]] / [[خاندان و نیاکان امام مهدی]]
| مدخل اصلی         = [[مهدویت]]
| مدخل اصلی   =  
| موضوعات وابسته    =  
| مدخل وابسته    =
| پاسخ‌دهنده        =[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]
| پاسخ‌دهنده        =  
| پاسخ‌دهندگان      =  
| پاسخ‌دهندگان      = 2 پاسخ
}}
}}
'''آیا [[امام مهدی]] از اولاد و نسل عباس است؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''آیا [[امام مهدی]] از اولاد و نسل عباس است؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[پرونده:151974.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[سید نذیر حسنی]]]]
[[پرونده:151974.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[سید نذیر حسنی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«برخی با استناد به دو نوع از احادیث، گفته‌اند که [[مهدی]]{{ع}} از فرزندان عباس است. البته، باید دانست که آن مهدی که آنها می‌گویند، همان مهدی عباسی معروف است.
::::::«برخی با استناد به دو نوع از [[احادیث]]، گفته‌اند که [[مهدی]]{{ع}} از [[فرزندان]] [[عباس]] است. البته، باید دانست که آن [[مهدی]] که آنها می‌گویند، همان [[مهدی عباسی]] معروف است.
::::::اینها با تفسیر به رأی این احادیث، می‌خواسته‌اند، به وسیله آن، چیزهایی را ثابت کنند که به هیچ‌وجه ارتباطی با اصل آن ندارد. در این بخش ما به بحث و بررسی در مورد دو نوع از این احادیث می‌پردازیم.
::::::اینها با [[تفسیر به رأی]] این [[احادیث]]، می‌خواسته‌اند، به وسیله آن، چیزهایی را ثابت کنند که به هیچ‌وجه ارتباطی با اصل آن ندارد. در این بخش ما به بحث و بررسی در مورد دو نوع از این [[احادیث]] می‌پردازیم.
:::::*نوع اول: احادیث مجمل و کلی که برخی به آن استناد کرده و گفته‌اند: مهدی از فرزندان و از نسل عباس است و این‌گونه احادیث، به دو گونه آمده است:
:::::*نوع اول: [[احادیث]] مجمل و کلی که برخی به آن استناد کرده و گفته‌اند: [[مهدی]] از [[فرزندان]] و از نسل [[عباس]] است و این‌گونه [[احادیث]]، به دو گونه آمده است:
::::::الف: [[احمد بن حنبل]] در سندش به نقل از ثوبان گفته است: [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: هنگامی که پرچم‌های سیاه را دیدید که از سمت خراسان پیش می‌آیند، به آن بپیوندید حتی اگر شده با خزیدن روی برف؛ زیرا مهدی خلیفه خداوند همراه آن است<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۲۷۷.</ref>. ما می‌دانیم که پرچم‌های سیاه برای برپایی [[حکومت]] عباسی‌ها و زمینه‌سازی برای آن، از خراسان خروج کرد. بنابراین، آن [[مهدی]] که همراه آن پرچم‌ها است، همان مهدی عباسی است که از فرزندان عباس است. در این نوع حدیث، عبارت بی‌شک مهدی خلیفه خداوند در آن است آمده است.
::::::الف: [[احمد بن حنبل]] در سندش به [[نقل]] از ثوبان گفته است: [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: هنگامی که [[پرچم‌های سیاه]] را دیدید که از سمت [[خراسان]] پیش می‌آیند، به آن بپیوندید حتی اگر شده با خزیدن روی برف؛ زیرا [[مهدی]] [[خلیفه خداوند]] همراه آن است<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۲۷۷.</ref>. ما می‌دانیم که [[پرچم‌های سیاه]] برای برپایی [[حکومت]] [[عباسی‌ها]] و [[زمینه‌سازی]] برای آن، از [[خراسان]] [[خروج]] کرد. بنابراین، آن [[مهدی]] که همراه آن پرچم‌ها است، همان [[مهدی عباسی]] است که از [[فرزندان]] [[عباس]] است. در این نوع [[حدیث]]، عبارت بی‌شک [[مهدی]] [[خلیفه خداوند]] در آن است آمده است.
::::::این عبارت دو معنا دارد:
::::::این عبارت دو معنا دارد:
:::::#مهدی خلیفه خداوند در میان این پرچم‌ها است و می‌توان آن پرچم‌ها را پرچم‌هایی دانست که ابو مسلم خراسانی با خود برداشت تا مقدمات حکومت مهدی عباسی را فراهم سازد؛
:::::#[[مهدی]] [[خلیفه خداوند]] در میان این پرچم‌ها است و می‌توان آن پرچم‌ها را پرچم‌هایی دانست که ابو مسلم [[خراسانی]] با خود برداشت تا مقدمات [[حکومت]] [[مهدی عباسی]] را فراهم سازد؛
:::::#این پرچم‌ها زمینه‌ساز و آماده‌کننده شرایط برای حکومت مهدی علوی است.
:::::#این پرچم‌ها [[زمینه‌ساز]] و آماده‌کننده شرایط برای [[حکومت]] [[مهدی]] [[علوی]] است.
::::::بعید نیست که منظور از آن، معنای دوم باشد، زیرا احادیث وارده در مورد پرچم‌های سیاه، به اندازه‌ای زیاد هستند که به شمارش نمی‌آیند و این احادیث نیز این مسئله را تأیید می‌کنند و اگر منظور از اینها، معنای اول باشد، این مسئله از چند بعد باطل و نادرست است: اول اینکه: عبارت بی‌شک مهدی خلیفه خداوند در آن است در تمام منابع جز ابن الجوزی از طریق ثوبان نقل شده است. ابن جوزی هم شبیه به این حدیث را از عبد الله بن مسعود نقل کرده است.
::::::بعید نیست که منظور از آن، معنای دوم باشد، زیرا [[احادیث]] وارده در مورد [[پرچم‌های سیاه]]، به اندازه‌ای زیاد هستند که به شمارش نمی‌آیند و این [[احادیث]] نیز این مسئله را تأیید می‌کنند و اگر منظور از اینها، معنای اول باشد، این مسئله از چند بعد [[باطل]] و نادرست است: اول اینکه: عبارت بی‌شک [[مهدی]] [[خلیفه خداوند]] در آن است در تمام منابع جز ابن الجوزی از طریق ثوبان [[نقل]] شده است. ابن جوزی هم شبیه به این [[حدیث]] را از [[عبد الله]] بن مسعود [[نقل]] کرده است.
::::::در مورد طریق ثوبان هم باید گفت که نام علی بن زید بن جدعان به چشم می‌خورد، علی بن یزید، آن‌گونه که احمد بن علی العسقلانی<ref>احمد بن علی العقلانی، العقول المسدد فی الذب عن مسند أحمد، ص ۴۲، طبعه ۱، ۱۴۲۱، القاهرة.</ref> و علمای دیگر علم رجال می‌گویند، از جمله راویان ضعیف بوده است.
::::::در مورد طریق ثوبان هم باید گفت که [[نام علی]] بن [[زید]] بن جدعان به چشم می‌خورد، [[علی]] بن [[یزید]]، آن‌گونه که [[احمد]] بن [[علی]] العسقلانی<ref>احمد بن علی العقلانی، العقول المسدد فی الذب عن مسند أحمد، ص ۴۲، طبعه ۱، ۱۴۲۱، القاهرة.</ref> و علمای دیگر [[علم رجال]] می‌گویند، از جمله [[راویان]] ضعیف بوده است.
::::::اما در طریق ابن الجوزی، این عبارت این‌گونه آمده است: بی‌شک، خلیفه مهدی در آن است و این‌گونه می‌توان معنای دوم را در مورد آن صحیح دانست، یعنی زمینه‌چین حکومت مهدی علوی و اگر در نگارش این عبارت اشتباهی رخ داده باشد، نگارنده می‌گوید: سند این حدیث نیز بنابر اعتراف ابن الجوزی ضعیف هست. ابن جوزی پس از ذکر سند این حدیث گفته است، عمر بن قیس از الحسن از عبیده از عبد الله ... الخ.
::::::اما در طریق ابن الجوزی، این عبارت این‌گونه آمده است: بی‌شک، [[خلیفه]] [[مهدی]] در آن است و این‌گونه می‌توان معنای دوم را در مورد آن صحیح دانست، یعنی زمینه‌چین [[حکومت]] [[مهدی]] [[علوی]] و اگر در نگارش این عبارت اشتباهی رخ داده باشد، نگارنده می‌گوید: [[سند]] این [[حدیث]] نیز بنابر اعتراف ابن الجوزی ضعیف هست. ابن جوزی پس از ذکر [[سند]] این [[حدیث]] گفته است، [[عمر]] بن [[قیس]] از الحسن از عبیده از [[عبد الله]] ... الخ.
::::::این حدیث هیچ اصالتی ندارد و دقیقا مطمئن نیستیم و نمی‌دانیم که حسن آن‌را از عبیده شنیده است یا نه، همچنین ما نمی‌دانیم که عمر واقعا آن‌را از حسن شنیده است یا نه. یحیی هم گفته است: عمر چیزی نیست<ref>علی بن الجوزی، الموضوعات، ج ۲، ص ۳۹، تحقیق عبد الرحمن محمد عثمان، الطبعة الاولی، ۱۳۸۶، المکتبة السلفیة، القاهرة.</ref>. (بی‌اعتبار است)
::::::این [[حدیث]] هیچ اصالتی ندارد و دقیقا مطمئن نیستیم و نمی‌دانیم که [[حسن]] آن‌را از عبیده شنیده است یا نه، همچنین ما نمی‌دانیم که [[عمر]] واقعا آن‌را از [[حسن]] شنیده است یا نه. یحیی هم گفته است: [[عمر]] چیزی نیست<ref>علی بن الجوزی، الموضوعات، ج ۲، ص ۳۹، تحقیق عبد الرحمن محمد عثمان، الطبعة الاولی، ۱۳۸۶، المکتبة السلفیة، القاهرة.</ref>. (بی‌اعتبار است)
::::::نتیجه اینکه، سند این حدیث با این عبارت و با هردو طریق، ساقط و بدون اعتبار است.
::::::نتیجه اینکه، [[سند]] این [[حدیث]] با این عبارت و با هردو طریق، ساقط و بدون اعتبار است.
::::::دوم: اینکه مجموعه احادیثی برای مقابله با حدیث پرچم‌های سیاه که راه را برای (ظهور) مهدی علوی، هموار می‌کند، جعل شده است. یکی از این‌گونه احادیث، حدیثی است که ابو سراعة به نقل از ابو هریرة آن‌را نقل کرده است: او می‌گوید: از [[پیامبر]] شنیدم؛ فرمود: هنگامی که پرچم‌های سیاه از جانب مشرق پیش آیند (بدانید که) اول آن فتنه است و میانه آن آشوب و پایان آن گمراهی.
::::::دوم: اینکه مجموعه احادیثی برای مقابله با [[حدیث]] [[پرچم‌های سیاه]] که راه را برای ([[ظهور]]) [[مهدی]] [[علوی]]، هموار می‌کند، [[جعل]] شده است. یکی از این‌گونه [[احادیث]]، حدیثی است که ابو سراعة به [[نقل]] از ابو هریرة آن‌را [[نقل]] کرده است: او می‌گوید: از [[پیامبر]] شنیدم؛ فرمود: هنگامی که [[پرچم‌های سیاه]] از جانب [[مشرق]] پیش آیند (بدانید که) اول آن [[فتنه]] است و میانه آن آشوب و پایان آن [[گمراهی]].
::::::این حدیث هیچ ارزشی ندارد، زیرا نام ابو سراعه مجهول الحال در سلسله سند آن‌ مشاهده می‌شود و داودی که از ابو سراعه حدیث نقل کرده است، متروک الحدیث است و احادیثش ارزشی ندارد. یحیی بن معین گفته است: داود، دروغ می‌گفت<ref>همان منبع، ج ۲، ص ۳۹.</ref>.
::::::این [[حدیث]] هیچ ارزشی ندارد، زیرا نام ابو سراعه [[مجهول الحال]] در سلسله [[سند]] آن‌ مشاهده می‌شود و داودی که از ابو سراعه [[حدیث]] [[نقل]] کرده است، متروک الحدیث است و احادیثش ارزشی ندارد. یحیی بن معین گفته است: [[داود]]، [[دروغ]] می‌گفت<ref>همان منبع، ج ۲، ص ۳۹.</ref>.
::::::نظر نگارنده این است که البته خداوند داناتر از همه است شاید احادیثی که با این اضافه‌ها می‌گوید: قطعا، مهدی خلیفه خداوند در آن است، عکس العملی به احادیث جعلی در این مورد باشد که حقانیت پرچم‌های سیاه را زیر سؤال می‌برند. علاوه بر این، می‌توان گفت که منظور از آن احادیثی که مردم را به ترک و رها کردن پرچم‌های سیاه تشویق می‌کنند و به نکوهش این پرچم‌ها می‌پردازند، پرچم‌های بنی عباس باشد.
::::::نظر نگارنده این است که البته [[خداوند]] داناتر از همه است شاید احادیثی که با این اضافه‌ها می‌گوید: قطعا، [[مهدی]] [[خلیفه خداوند]] در آن است، عکس العملی به [[احادیث]] جعلی در این مورد باشد که [[حقانیت]] [[پرچم‌های سیاه]] را زیر سؤال می‌برند. علاوه بر این، می‌توان گفت که منظور از آن احادیثی که [[مردم]] را به ترک و رها کردن [[پرچم‌های سیاه]] [[تشویق]] می‌کنند و به [[نکوهش]] این پرچم‌ها می‌پردازند، پرچم‌های [[بنی عباس]] باشد.
::::::سوم: این‌گونه احادیث که در آن عبارت قطعا، مهدی خلیفه خداوند در آن است آمده، با مجموعه احادیثی که فاقد این عبارتند و این پرچم‌ها را زمینه‌چین و هموارکننده راه [[امام مهدی]] {{ع}} دانسته‌اند، در تضاد است. به‌ویژه اینکه این احادیث، از مدت زمانی فاصل میان ظهور ایشان {{ع}} و میان خروج این پرچم‌ها، سخن گفته‌اند. یکی از این‌گونه احادیث، حدیثی است که ابن ماجد آن‌را از [[پیامبر]] {{صل}} نقل کرده است: عبد الله گفت: در حالی‌که ما در خدمت [[پیامبر]] {{صل}} بودیم، گروهی از جوانان بنی هاشم پیش آمدند. [[پیامبر]] {{صل}} هنگامی که آنها را دید، چشمانشان پر از اشک شد و رنگ چهره‌اش عوض شد. راوی می‌گوید: عرض کردم: اکنون حالتی در چهره شما می‌بینیم که برای ما ناخوشایند است و نمی‌خواهیم شما این‌گونه باشید. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: خداوند از بین دنیا و آخرت، آخرت را برای ما و [[اهل بیت]] برگزیده است، بی‌شک، [[اهل بیت]] من، پس از من، بلاها خواهند دید و آوارگی‌ها خواهند کشید و مورد تعقیب قرار خواهند گرفت تا آنکه گروهی از جانب شرق که پرچم‌های سیاه، با خود دارند، ظهور کنند. آنها، خواهان خیر و نیکی می‌شوند، اما بدانها داده نمی‌شود، (برای آن) مبارزه می‌کنند و پیروز می‌شوند و آنچه درخواست کرده بودند، بدانها داده می‌شود، اما آنها آن‌را نمی‌پذیرند، تا آنکه آن‌را به مردی از [[اهل بیت]] من می‌دهند، او آن [زمین‌] را، آن‌چنان که آنها آن‌را آکنده از ستم و بیداد کرده بودند، سرشار از داد و عدالت می‌کند. هرکدام از شما در آن زمان زنده بودید، باید نزد آنان برود حتی‌ اگر شده با خزیدن روی برف<ref>سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۶۶، حدیث شماره ۴۰۸۲.</ref>.
::::::سوم: این‌گونه [[احادیث]] که در آن عبارت قطعا، [[مهدی]] [[خلیفه خداوند]] در آن است آمده، با مجموعه احادیثی که فاقد این عبارتند و این پرچم‌ها را زمینه‌چین و هموارکننده راه [[امام مهدی]] {{ع}} دانسته‌اند، در تضاد است. به‌ویژه اینکه این [[احادیث]]، از مدت زمانی فاصل میان [[ظهور]] ایشان {{ع}} و میان [[خروج]] این پرچم‌ها، سخن گفته‌اند. یکی از این‌گونه [[احادیث]]، حدیثی است که ابن ماجد آن‌را از [[پیامبر]] {{صل}} [[نقل]] کرده است: [[عبد الله]] گفت: در حالی‌که ما در خدمت [[پیامبر]] {{صل}} بودیم، گروهی از [[جوانان]] [[بنی هاشم]] پیش آمدند. [[پیامبر]] {{صل}} هنگامی که آنها را دید، چشمانشان پر از [[اشک]] شد و رنگ چهره‌اش عوض شد. [[راوی]] می‌گوید: عرض کردم: اکنون حالتی در چهره شما می‌بینیم که برای ما ناخوشایند است و نمی‌خواهیم شما این‌گونه باشید. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: [[خداوند]] از بین [[دنیا]] و [[آخرت]]، [[آخرت]] را برای ما و [[اهل بیت]] [[برگزیده]] است، بی‌شک، [[اهل بیت]] من، پس از من، بلاها خواهند دید و آوارگی‌ها خواهند کشید و مورد تعقیب قرار خواهند گرفت تا آنکه گروهی از جانب شرق که [[پرچم‌های سیاه]]، با خود دارند، [[ظهور]] کنند. آنها، خواهان خیر و [[نیکی]] می‌شوند، اما بدانها داده نمی‌شود، (برای آن) [[مبارزه]] می‌کنند و پیروز می‌شوند و آنچه درخواست کرده بودند، بدانها داده می‌شود، اما آنها آن‌را نمی‌پذیرند، تا آنکه آن‌را به مردی از [[اهل بیت]] من می‌دهند، او آن [زمین‌] را، آن‌چنان که آنها آن‌را آکنده از [[ستم]] و [[بیداد]] کرده بودند، سرشار از داد و [[عدالت]] می‌کند. هرکدام از شما در آن زمان زنده بودید، باید نزد آنان برود حتی‌ اگر شده با خزیدن روی برف<ref>سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۶۶، حدیث شماره ۴۰۸۲.</ref>.
::::::بنابراین، این حدیث در مورد گروهی سخن می‌گوید که حوادث و رویدادهای گوناگونی، زمان آنها را از زمان ظهور مهدی {{ع}}، جدا می‌سازد و مهدی که زمین را سرشار از داد و عدالت و انصاف می‌کند، در میان آنان نیست.
::::::بنابراین، این [[حدیث]] در مورد گروهی سخن می‌گوید که حوادث و رویدادهای گوناگونی، زمان آنها را از [[زمان ظهور]] [[مهدی]] {{ع}}، جدا می‌سازد و [[مهدی]] که [[زمین]] را سرشار از داد و [[عدالت]] و [[انصاف]] می‌کند، در میان آنان نیست.
::::::این نکته را نیز باید افزود که مهدی عباسی مصداق هیچ کدام از آن صفات و ویژگی‌هایی که احادیث برای مهدی علوی ذکر کرده‌اند، نیست. زیرا در کتاب‌های تاریخی نیامده است که مهدی عباسی، اموال بسیار به مردم می‌بخشید و کسی هم با او میان رکن و مقام [[بیعت]] نکرد و عیسی {{ع}} هیچ‌گاه در زمان او فرود نیامد و با او نبود و زمین سپاهیان (سفیانی) را در زمان او در خود فرو نبلعید، اینها نشانه‌هایی بود، که منابع شیعی و [[اهل سنت]] در مورد ظهور مهدی {{ع}} ذکر کرده‌اند: بنابراین نمی‌توان گفت که منظور احادیثی که در مورد پرچم‌های سیاه سخن گفته‌اند، مهدی عباسی بوده است.
::::::این نکته را نیز باید افزود که [[مهدی عباسی]] مصداق هیچ کدام از آن صفات و ویژگی‌هایی که [[احادیث]] برای [[مهدی]] [[علوی]] ذکر کرده‌اند، نیست. زیرا در کتاب‌های تاریخی نیامده است که [[مهدی عباسی]]، [[اموال]] بسیار به [[مردم]] می‌بخشید و کسی هم با او میان [[رکن و مقام]] [[بیعت]] نکرد و [[عیسی]] {{ع}} هیچ‌گاه در زمان او فرود نیامد و با او نبود و [[زمین]] [[سپاهیان]] ([[سفیانی]]) را در زمان او در خود فرو نبلعید، اینها نشانه‌هایی بود، که منابع [[شیعی]] و [[اهل سنت]] در مورد [[ظهور مهدی]] {{ع}} ذکر کرده‌اند: بنابراین نمی‌توان گفت که منظور احادیثی که در مورد [[پرچم‌های سیاه]] سخن گفته‌اند، [[مهدی عباسی]] بوده است.
::::::گونه دوم از احادیث: این‌گونه از احادیث، تنها سخن از پرچم‌های سیاه گفته‌اند و چیز دیگری بر آن نیفزوده‌اند. ترمذی در سنن خود از [[پیامبر]] {{صل}} نقل کرده است که ایشان فرمود: پرچم‌های سیاه از خراسان خروج می‌کنند و چیزی آن‌را باز نمی‌دارد تا اینکه آن پرچم‌ها در ایلیا [[بیت المقدس‌]] به اهتزاز درمی‌آیند؟<ref>سنن الترمذی، ۴، ۵۳۱، ۲۲۶۹.</ref> متقی هندی نیز در کنز العمال این حدیث را نقل کرده است که: هنگامی که پرچم‌های سیاه پیش آیند، ایرانیان را بزرگ بدارید زیرا حکومت شما از (برکت) آنها است<ref>کنز العمال، ج ۲، ص ۹۰.</ref>.
::::::گونه دوم از [[احادیث]]: این‌گونه از [[احادیث]]، تنها سخن از [[پرچم‌های سیاه]] گفته‌اند و چیز دیگری بر آن نیفزوده‌اند. [[ترمذی]] در سنن خود از [[پیامبر]] {{صل}} [[نقل]] کرده است که ایشان فرمود: [[پرچم‌های سیاه از خراسان]] [[خروج]] می‌کنند و چیزی آن‌را باز نمی‌دارد تا اینکه آن پرچم‌ها در [[ایلیا]] [[بیت المقدس‌]] به اهتزاز درمی‌آیند؟<ref>سنن الترمذی، ۴، ۵۳۱، ۲۲۶۹.</ref> متقی هندی نیز در کنز العمال این [[حدیث]] را [[نقل]] کرده است که: هنگامی که [[پرچم‌های سیاه]] پیش آیند، [[ایرانیان]] را بزرگ بدارید زیرا [[حکومت]] شما از ([[برکت]]) آنها است<ref>کنز العمال، ج ۲، ص ۹۰.</ref>.
::::::او همچنین این حدیث را از [[حضرت علی]] {{ع}} نقل کرده است که: هنگامی که پرچم‌های سیاه که شعیب بن صالح در میان آنان است، جماعت [[سفیانی]] را شکست دهند، مردم آرزوی (دیدار و ظهور) مهدی را می‌کنند و خواهان او می‌شوند، مهدی که پرچم [[پیامبر]] {{صل}} را با خود دارد، از [[مکه‌]] خروج می‌کند ...<ref>همان منبع، ج ۱۴، ص ۵۹۰.</ref>.
::::::او همچنین این [[حدیث]] را از [[حضرت علی]] {{ع}} [[نقل]] کرده است که: هنگامی که [[پرچم‌های سیاه]] که [[شعیب بن صالح]] در میان آنان است، [[جماعت]] [[سفیانی]] را [[شکست]] دهند، [[مردم]] آرزوی ([[دیدار]] و [[ظهور]]) [[مهدی]] را می‌کنند و خواهان او می‌شوند، [[مهدی]] که [[پرچم]] [[پیامبر]] {{صل}} را با خود دارد، از [[مکه‌]] [[خروج]] می‌کند ...<ref>همان منبع، ج ۱۴، ص ۵۹۰.</ref>.
::::::[[شیخ طوسی]] از ابو جعفر {{ع}} نقل کرده است که او فرمود: پرچم‌های سیاه که از خراسان خروج می‌کنند، در کوفه فرود می‌آیند و هنگامی که مهدی {{ع}} ظهور کند، آنها، هیئتی به سوی امام {{ع}} برای بیعت با ایشان، گسیل می‌دارند<ref>الطوسی، الغیبة، ص ۴۵۲.</ref>.
::::::[[شیخ طوسی]] از [[ابو جعفر]] {{ع}} [[نقل]] کرده است که او فرمود: [[پرچم‌های سیاه]] که از [[خراسان]] [[خروج]] می‌کنند، در [[کوفه]] فرود می‌آیند و هنگامی که [[مهدی]] {{ع}} [[ظهور]] کند، آنها، هیئتی به سوی [[امام]] {{ع}} برای [[بیعت]] با ایشان، گسیل می‌دارند<ref>الطوسی، الغیبة، ص ۴۵۲.</ref>.
::::::علاوه بر این، احادیث زیاد دیگری در کتاب‌های تاریخی آمده و در مورد پرچم‌های سیاه، سخن گفته‌اند. ما نمی‌توانیم بگوییم منظور از این پرچم‌ها، پرچم‌های بنی عباس است، زیرا این پرچم‌ها و یاران آن، ویژگی‌ها و صفاتی دارند که این صفات با بنی عباس مطابقت ندارد. علاوه بر این، این احادیث می‌گویند: مهدی از مکه خروج می‌کند و پرچم [[پیامبر]] {{صل}} را با خود دارد و ... الخ. که هیچ‌یک از این ویژگی‌ها با بنی عباس منطبق نیست و هیچ ارتباطی با آنها ندارد.
::::::علاوه بر این، [[احادیث]] زیاد دیگری در کتاب‌های تاریخی آمده و در مورد [[پرچم‌های سیاه]]، سخن گفته‌اند. ما نمی‌توانیم بگوییم منظور از این پرچم‌ها، پرچم‌های [[بنی عباس]] است، زیرا این پرچم‌ها و [[یاران]] آن، ویژگی‌ها و صفاتی دارند که این صفات با [[بنی عباس]] مطابقت ندارد. علاوه بر این، این [[احادیث]] می‌گویند: [[مهدی]] از [[مکه]] [[خروج]] می‌کند و [[پرچم]] [[پیامبر]] {{صل}} را با خود دارد و ... الخ. که هیچ‌یک از این ویژگی‌ها با [[بنی عباس]] منطبق نیست و هیچ ارتباطی با آنها ندارد.
::::::در مورد رابطه میان احادیث نوع اول و دوم هم باید گفت که: احادیث نوع اول، که از مهدی {{ع}} نام برده‌اند، اما ویژگی‌های ایشان با مهدی عباسی انطباق ندارد و از مفاد احادیث نوع دوم این‌گونه برمی‌آید که منظور از آن، این است که برای مهدی علوی زمینه‌سازی کرده و راه را برای ظهور ایشان هموار می‌سازد.
::::::در مورد رابطه میان [[احادیث]] نوع اول و دوم هم باید گفت که: [[احادیث]] نوع اول، که از [[مهدی]] {{ع}} نام برده‌اند، اما ویژگی‌های ایشان با [[مهدی عباسی]] انطباق ندارد و از مفاد [[احادیث]] نوع دوم این‌گونه برمی‌آید که منظور از آن، این است که برای [[مهدی]] [[علوی]] [[زمینه‌سازی]] کرده و راه را برای [[ظهور]] ایشان هموار می‌سازد.
:::::*نوع دوم: (مهدی، از فرزندان عمویم عباس است)
:::::*نوع دوم: ([[مهدی]]، از [[فرزندان]] عمویم [[عباس]] است)
::::::احادیث نوع دوم، تصریح کرده‌اند که مهدی از فرزندان عباس است. سیوطی این مطلب را در کتاب الجامع الصغیر<ref>الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۶۷۲، ۹۲۴۲، دار الفکر، بیروت.</ref> نقل کرده است. مناوی هم در کتاب فیض القدیر شرح الجامع الصغیر گفته است: ابن جوزی گفت: در آن سند [نام‌] [[محمد بن الولید القمری]] است. ابن عدی گفت: او حدیث جعل می‌کرد و آن‌را به [[پیامبر]] {{صل}} نسبت می‌داد، دزدی می‌کرد و اسنادها و متون را تغییر می‌داد. ابن ابی معشر هم گفته است: او بسیار دروغگو است. سمهودی هم گفته است: پس از او و پیش از او، از او درست‌ترند، اما در این (سند) نام محمد بن الولید جعل‌کننده‌ وجود دارد<ref>فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، محمد عبد الرئوف المناوی، ج ۶، ص ۳۶۱، ۹۲۴۲ تحقیق احمد عبد السلام، ط ۱، ۱۴۱۵ دار الکتب العلیمة، بیروت.</ref>.
::::::[[احادیث]] نوع دوم، تصریح کرده‌اند که [[مهدی]] از [[فرزندان]] [[عباس]] است. [[سیوطی]] این مطلب را در کتاب الجامع الصغیر<ref>الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۶۷۲، ۹۲۴۲، دار الفکر، بیروت.</ref> [[نقل]] کرده است. مناوی هم در کتاب [[فیض]] القدیر شرح الجامع الصغیر گفته است: ابن جوزی گفت: در آن [[سند]] [نام‌] [[محمد بن الولید القمری]] است. ابن عدی گفت: او [[حدیث]] [[جعل]] می‌کرد و آن‌را به [[پیامبر]] {{صل}} نسبت می‌داد، دزدی می‌کرد و اسنادها و متون را تغییر می‌داد. ابن ابی معشر هم گفته است: او بسیار [[دروغگو]] است. سمهودی هم گفته است: پس از او و پیش از او، از او درست‌ترند، اما در این ([[سند]]) نام [[محمد]] بن الولید جعل‌کننده‌ وجود دارد<ref>فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، محمد عبد الرئوف المناوی، ج ۶، ص ۳۶۱، ۹۲۴۲ تحقیق احمد عبد السلام، ط ۱، ۱۴۱۵ دار الکتب العلیمة، بیروت.</ref>.
::::::ابن عساکر این حدیث را از قتادة از سعید بن المسیب از عثمان بن عفان نقل کرده است. او گفت: از [[پیامبر]] {{صل}} شنیدم فرمود: مهدی، از فرزندان عمویم عباس است.
::::::ابن عساکر این [[حدیث]] را از قتادة از سعید بن المسیب از [[عثمان بن عفان]] [[نقل]] کرده است. او گفت: از [[پیامبر]] {{صل}} شنیدم فرمود: [[مهدی]]، از [[فرزندان]] عمویم [[عباس]] است.
::::::الدار القطنی گفته است: این حدیث جدای از حدیث قتادة که از [[سعید بن المسیب]] از [[عثمان بن عفان]] و او هم از حدیث سلیمان از قتاده نقل کرده است، بوده و ناآشنا و غریب است و تنها محمد بن الولید از آن سخن گفته است<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۳۵، ص ۴۱۴، تحقیق، علی شیری، ۱۴۱۵ ه ق، دار الفکر.</ref>.
::::::الدار القطنی گفته است: این [[حدیث]] جدای از [[حدیث]] قتادة که از [[سعید بن المسیب]] از [[عثمان بن عفان]] و او هم از [[حدیث]] [[سلیمان]] از قتاده [[نقل]] کرده است، بوده و ناآشنا و [[غریب]] است و تنها [[محمد]] بن الولید از آن سخن گفته است<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۳۵، ص ۴۱۴، تحقیق، علی شیری، ۱۴۱۵ ه ق، دار الفکر.</ref>.
::::::ابن حماد در کتاب الملاحم، این حدیث را نقل کرده و گفته است: ولید به نقل از یزید بن الولید الخزاعی و او به نقل از کعب برای ما گفت: مهدی از فرزندان عباس است<ref>الفتن، ابن حماد، ص ۳۲۰، تحقیق؛ سهیل رکاز، دار الفکر بیروت.</ref>.
::::::[[ابن حماد]] در کتاب الملاحم، این [[حدیث]] را [[نقل]] کرده و گفته است: ولید به [[نقل]] از [[یزید]] بن الولید الخزاعی و او به [[نقل]] از کعب برای ما گفت: [[مهدی]] از [[فرزندان]] [[عباس]] است<ref>الفتن، ابن حماد، ص ۳۲۰، تحقیق؛ سهیل رکاز، دار الفکر بیروت.</ref>.
::::::لازم به ذکر است که سلسله سند این روایت، معتبر نیست زیرا در سلسله سند سخن از شیخ آمده که این شیخ شناخته‌شده نیست، بنابراین این حدیث از اعتبار ساقط است.
::::::لازم به ذکر است که سلسله [[سند]] این [[روایت]]، معتبر نیست زیرا در سلسله [[سند]] سخن از [[شیخ]] آمده که این [[شیخ]] شناخته‌شده نیست، بنابراین این [[حدیث]] از اعتبار ساقط است.
::::::از سوی دیگر، بسیاری از علمای [[اهل سنت]] مانند سیوطی، ابن حجر، الصبان و ابو الفیض این حدیث را ضعیف شمرده‌اند<ref>الحاوی للفتاوی، ۲، ۸۵، الصواعق المحرقة، ۱۶۶، السعاف الراغبین، ۱۵۱، ابراز الوهم المکنون، ۵۶۳.</ref>. جدا از این، احادیث دیگری با متن‌های متفاوت از متن حدیث ذکرشده به دست ما رسیده است و اینها نیز، اشاره به این دارند که مهدی از فرزندان عباس است و ما در این بخش، به بحث و بررسی تفصیلی در مورد این احادیث می‌پردازیم.
::::::از سوی دیگر، بسیاری از علمای [[اهل سنت]] مانند [[سیوطی]]، [[ابن حجر]]، الصبان و ابو الفیض این [[حدیث]] را ضعیف شمرده‌اند<ref>الحاوی للفتاوی، ۲، ۸۵، الصواعق المحرقة، ۱۶۶، السعاف الراغبین، ۱۵۱، ابراز الوهم المکنون، ۵۶۳.</ref>. جدا از این، [[احادیث]] دیگری با متن‌های متفاوت از متن [[حدیث]] ذکرشده به دست ما رسیده است و اینها نیز، اشاره به این دارند که [[مهدی]] از [[فرزندان]] [[عباس]] است و ما در این بخش، به بحث و بررسی تفصیلی در مورد این [[احادیث]] می‌پردازیم.
::::::حدیث اول: مردی از [[بنی عباس]] خروج می‌کند. این حدیث از زبان ابن عمر نقل شده و در آن، تصریح نشده است که این مرد، همان مهدی موعود است، علاوه بر این، تنها ابن عمر آن‌را نقل کرده و کسی دیگر آن‌ را نقل نکرده است<ref>خریدة العجائب، ابن الوردی، ص ۱۹۹.</ref>.
::::::[[حدیث]] اول: مردی از [[بنی عباس]] [[خروج]] می‌کند. این [[حدیث]] از زبان ابن [[عمر]] [[نقل]] شده و در آن، تصریح نشده است که این مرد، همان [[مهدی موعود]] است، علاوه بر این، تنها ابن [[عمر]] آن‌را [[نقل]] کرده و کسی دیگر آن‌ را [[نقل]] نکرده است<ref>خریدة العجائب، ابن الوردی، ص ۱۹۹.</ref>.
::::::حدیث دوم: متقی هندی در کنز العمال و خطیب بغدادی در تاریخ بغداد و ذهبی در کتاب میزان خود و ابن حجر در لسان المیزان این حدیث را نقل کرده‌اند و الفاظ این حدیث در هریک از منابع با دیگری متفاوت است.
::::::[[حدیث]] دوم: متقی هندی در کنز العمال و خطیب [[بغدادی]] در [[تاریخ]] [[بغداد]] و ذهبی در کتاب [[میزان]] خود و [[ابن حجر]] در لسان [[المیزان]] این [[حدیث]] را [[نقل]] کرده‌اند و الفاظ این [[حدیث]] در هریک از منابع با دیگری متفاوت است.
::::::متقی هندی گفته است: [[پیامبر]] {{صل}}، عباس را مورد خطاب قرار داد و فرمود: ای پسر عمو، خداوند اسلام را با من آغاز کرد و آن را با پسری از فرزندان تو به پایان می‌برد و او کسی است که از عیسی بن مریم پیشی می‌گیرد<ref>کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۷۱، رقم ۳۸۶۹۳.</ref>.
::::::متقی هندی گفته است: [[پیامبر]] {{صل}}، [[عباس]] را مورد خطاب قرار داد و فرمود: ای پسر عمو، [[خداوند]] [[اسلام]] را با من آغاز کرد و آن را با پسری از [[فرزندان]] تو به پایان می‌برد و او کسی است که از [[عیسی بن مریم]] پیشی می‌گیرد<ref>کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۷۱، رقم ۳۸۶۹۳.</ref>.
::::::متقی هندی این حدیث را در جای دیگر، این‌گونه آورده است: ای عباس، خداوند بلندمرتبه، این امر را با من آغاز کرد و آن‌را با پسری از فرزندان تو، به پایان می‌برد، او همان‌گونه که آن [دنیا] آکنده از ستم و بیداد شده است، سرشار از داد و عدالت می‌کند و او کسی است که با عیسی {{ع}} نماز می‌خواند<ref>همان منبع، رقم ۳۸۶۹۴.</ref>.
::::::متقی هندی این [[حدیث]] را در جای دیگر، این‌گونه آورده است: ای [[عباس]]، [[خداوند]] بلندمرتبه، این امر را با من آغاز کرد و آن‌را با پسری از [[فرزندان]] تو، به پایان می‌برد، او همان‌گونه که آن [[[دنیا]]] آکنده از [[ستم]] و [[بیداد]] شده است، سرشار از داد و [[عدالت]] می‌کند و او کسی است که با [[عیسی]] {{ع}} [[نماز]] می‌خواند<ref>همان منبع، رقم ۳۸۶۹۴.</ref>.
::::::و در ادامه آن گفته است: الدار القطنی در الافراد و خطیب و ابن عساکر آن‌را روایت کرده‌اند. خطیب بغدادی، سند این حدیث را این‌گونه آورده است: [[ابو عبد الله محمد بن عبد الواحد بن محمد بن جعفر]] برای ما گفت: محمد بن المظفر برای ما گفت: [[محمد بن مخلد بن حفص]] برای ما گفت: محمد بن نوح بن سعید بن دینار المؤذن گفت: پدرم برایم گفت: [[عبد الصمد بن علی]] از پدرش از جدش از عباس گفت: [[پیامبر]] {{صل}} سوار بر مرکب بود، برگشت و به عباس نگاه کرد و فرمود: ای عباس! عباس گفت: امرتان را بفرمایید ای رسول خدا. [[پیامبر]] فرمود: ای عموی [[پیامبر]]، خداوند اسلام را با من آغاز کرد و آن‌را با پسری از فرزندان تو به پایان می‌برد. او کسی است که عیسی بن مریم از او پیروی‌ می‌کند<ref>تاریخ بغداد، ج ۴، ص ۹۳ و آن‌را در ج ۴، ص ۳۳۹، روایت کرده و در سلسله سند او نام محمد بن مخلد به چشم می‌خورد.</ref>.
::::::و در ادامه آن گفته است: الدار القطنی در الافراد و خطیب و ابن عساکر آن‌را [[روایت]] کرده‌اند. خطیب [[بغدادی]]، [[سند]] این [[حدیث]] را این‌گونه آورده است: [[ابو عبد الله محمد بن عبد الواحد بن محمد بن جعفر]] برای ما گفت: [[محمد]] بن المظفر برای ما گفت: [[محمد بن مخلد بن حفص]] برای ما گفت: [[محمد]] بن [[نوح]] بن سعید بن [[دینار]] المؤذن گفت: پدرم برایم گفت: [[عبد الصمد بن علی]] از پدرش از جدش از [[عباس]] گفت: [[پیامبر]] {{صل}} سوار بر مرکب بود، برگشت و به [[عباس]] نگاه کرد و فرمود: ای [[عباس]]! [[عباس]] گفت: امرتان را بفرمایید ای [[رسول خدا]]. [[پیامبر]] فرمود: ای عموی [[پیامبر]]، [[خداوند]] [[اسلام]] را با من آغاز کرد و آن‌را با پسری از [[فرزندان]] تو به پایان می‌برد. او کسی است که [[عیسی بن مریم]] از او پیروی‌ می‌کند<ref>تاریخ بغداد، ج ۴، ص ۹۳ و آن‌را در ج ۴، ص ۳۳۹، روایت کرده و در سلسله سند او نام محمد بن مخلد به چشم می‌خورد.</ref>.
::::::ذهبی در شرح این حدیث گفته است: این خبر، در ذکر مهدی، کذب است و نقل کرده که الدار القطنی آن‌را ضعیف شمرده است<ref>میزان الاعتدال، ج ۴، ص ۵۷، تحقیق محمد علی البجاری، دار المعرفة، بیروت.</ref>.
::::::ذهبی در شرح این [[حدیث]] گفته است: این خبر، در ذکر [[مهدی]]، [[کذب]] است و [[نقل]] کرده که الدار القطنی آن‌را ضعیف شمرده است<ref>میزان الاعتدال، ج ۴، ص ۵۷، تحقیق محمد علی البجاری، دار المعرفة، بیروت.</ref>.
::::::ابن حجر هم پس از نقل عبارت ذهبی که می‌گوید: از پدرش [[نوح بن سعید]] که مجهول است، در مورد این حدیث می‌گوید: این حدیث را محمد بن مخلد ضعیف الحدیث، نقل کرده است و ذهبی اظهار شگفتی کرده که چرا و چگونه خطیب بغدادی او را ضعیف ندانسته و گفته است<ref>لسان المیزان، ج ۵، ص ۴۰۸.</ref>: آن‌را از محمد بن مخلد العطار، روایت کرده است و جای تعجب دارد که خطیب آن‌را در تاریخ بغداد آورده است اما آن‌را ضعیف نشمرده است و با وجود دلیل سستی احوالش و معلوم الحال نبودن او در مورد آن سکوت کرده است<ref>معجم الامام المهدی، ج ۱، ص ۱۸۲، الطبة الاولی، مؤسسة المعارف الاسلامیة.</ref>.
::::::[[ابن حجر]] هم پس از [[نقل]] عبارت ذهبی که می‌گوید: از پدرش [[نوح بن سعید]] که مجهول است، در مورد این [[حدیث]] می‌گوید: این [[حدیث]] را [[محمد]] بن مخلد ضعیف الحدیث، [[نقل]] کرده است و ذهبی اظهار شگفتی کرده که چرا و چگونه خطیب [[بغدادی]] او را ضعیف ندانسته و گفته است<ref>لسان المیزان، ج ۵، ص ۴۰۸.</ref>: آن‌را از [[محمد]] بن مخلد العطار، [[روایت]] کرده است و جای تعجب دارد که خطیب آن‌را در [[تاریخ]] [[بغداد]] آورده است اما آن‌را ضعیف نشمرده است و با وجود [[دلیل]] سستی احوالش و معلوم الحال نبودن او در مورد آن [[سکوت]] کرده است<ref>معجم الامام المهدی، ج ۱، ص ۱۸۲، الطبة الاولی، مؤسسة المعارف الاسلامیة.</ref>.
::::::بنابراین، این حدیث از اعتبار ساقط است.
::::::بنابراین، این [[حدیث]] از اعتبار ساقط است.
::::::حدیث سوم: از ام الفضل دختر الحارث الهلالیة در حدیثی طولانی نقل است که [[پیامبر]] {{صل}} به عمویش عباس فرموده است: ای عباس، زمانی که سال ۱۳۵ صد و سی و پنج فرا برسد. این سال برای تو و برای فرزندانت است، سفاح از آنان است و منصور از آنان است و مهدی از آنان است<ref>تاریخ دمشق، ج ۲، ص ۳۵۲.</ref>.
::::::[[حدیث]] سوم: از ام الفضل دختر الحارث الهلالیة در حدیثی طولانی [[نقل]] است که [[پیامبر]] {{صل}} به عمویش [[عباس]] فرموده است: ای [[عباس]]، زمانی که سال ۱۳۵ صد و سی و پنج فرا برسد. این سال برای تو و برای فرزندانت است، سفاح از آنان است و [[منصور]] از آنان است و [[مهدی]] از آنان است<ref>تاریخ دمشق، ج ۲، ص ۳۵۲.</ref>.
::::::[[محمد طاهر بن الهندی الفتنی]] متوفای سال ۹۸۶ ه.ق در شرح این حدیث گفته است: این، باطل و نادرست است<ref>تذکرة الموضوعات، ص ۱۰۰.</ref>.
::::::[[محمد طاهر بن الهندی الفتنی]] متوفای سال ۹۸۶ ه.ق در شرح این [[حدیث]] گفته است: این، [[باطل]] و نادرست است<ref>تذکرة الموضوعات، ص ۱۰۰.</ref>.
::::::ذهبی هم در میزان الاعتدال در مورد این حدیث گفته است: [[ابو بکر بن ابی داود]] و جماعه از احمد بن راشد، آن‌را روایت کرده‌اند.
::::::ذهبی هم در [[میزان]] الاعتدال در مورد این [[حدیث]] گفته است: [[ابو بکر بن ابی داود]] و جماعه از [[احمد]] بن راشد، آن‌را [[روایت]] کرده‌اند.
::::::احمد بن راشد کسی است که با نادانی آن‌را جعل کرده است‌<ref>میزان الاعتدال، ج ۱، ص ۹۷.</ref> و برهان الدین المجلسی در الکشف الحثیث، همین سخن را نقل کرده است<ref>الکشف الحثیث عمن رحی بوضع الحدیث، ص ۴۵.</ref>.
::::::[[احمد]] بن راشد کسی است که با [[نادانی]] آن‌را [[جعل]] کرده است‌<ref>میزان الاعتدال، ج ۱، ص ۹۷.</ref> و [[برهان]] الدین المجلسی در الکشف الحثیث، همین سخن را [[نقل]] کرده است<ref>الکشف الحثیث عمن رحی بوضع الحدیث، ص ۴۵.</ref>.
::::::این حدیث سوم بود و این، احکام علمای [[اهل سنت]] در مورد آن بود. علاوه بر این، این حدیث با احادیث متواتری که می‌گویند، مهدی {{ع}} از خاندان [[پیامبر]] و از عترت ایشان و از فرزندان فاطمه {{س}} و از فرزندان حسین {{ع}} است، در تعارض است.
::::::این [[حدیث]] سوم بود و این، [[احکام]] علمای [[اهل سنت]] در مورد آن بود. علاوه بر این، این [[حدیث]] با [[احادیث]] متواتری که می‌گویند، [[مهدی]] {{ع}} از [[خاندان]] [[پیامبر]] و از [[عترت]] ایشان و از [[فرزندان]] [[فاطمه]] {{س}} و از [[فرزندان]] [[حسین]] {{ع}} است، در تعارض است.
::::::لازم به ذکر است که مشابه این حدیث در کتاب‌های دیگر، روایت شده است. مانند: کتاب الهدایة و النهایة از الضحاک از ابن عباس که گفته است: سفاح و منصور و مهدی از ما است.
::::::لازم به ذکر است که مشابه این [[حدیث]] در کتاب‌های دیگر، [[روایت]] شده است. مانند: کتاب الهدایة و النهایة از الضحاک از [[ابن عباس]] که گفته است: سفاح و [[منصور]] و [[مهدی]] از ما است.
::::::ابن کثیر در شرح این حدیث گفته است: این اسناد، اسنادی ضعیف است و ضحاک، بنابر قول درست، چیزی از ابن عباس نشنیده است و در نتیجه او منقطع است<ref>البدایة و النهایة، ج ۶، ص ۲۷۵.</ref>.
::::::ابن کثیر در شرح این [[حدیث]] گفته است: این اسناد، اسنادی ضعیف است و ضحاک، بنابر قول درست، چیزی از [[ابن عباس]] نشنیده است و در نتیجه او منقطع است<ref>البدایة و النهایة، ج ۶، ص ۲۷۵.</ref>.
::::::اینها، احادیثی بود که تصریح یا اشاره به این کرده‌اند که مهدی، از نسل عباسیان است و ما هم به تفصیل در مورد آن سخن گفتیم»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۳۰۷-۳۱۵.</ref>.
::::::اینها، احادیثی بود که تصریح یا اشاره به این کرده‌اند که [[مهدی]]، از نسل [[عباسیان]] است و ما هم به تفصیل در مورد آن سخن گفتیم»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۳۰۷-۳۱۵.</ref>.
==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
{{یادآوری پاسخ}}
{{یادآوری پاسخ}}
خط ۶۹: خط ۶۹:
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]]
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]]
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«عباسیان برای تثبیت موقعیت سیاسی خود دست به جعل احادیث زده و از احادیث متواتر [[مهدویت]] به نفع خود استفاده کرده‌اند. اینک به نقد برخی از این احادیث می‌پردازیم:
::::::«[[عباسیان]] برای تثبیت [[موقعیت]] [[سیاسی]] خود دست به [[جعل]] [[احادیث]] زده و از [[احادیث]] [[متواتر]] [[مهدویت]] به نفع خود استفاده کرده‌اند. اینک به نقد برخی از این [[احادیث]] می‌پردازیم:
:::::#[[احمد بن حنبل]] به سندش از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} نقل کرده که فرمود: هر گاه مشاهده نمودید که پرچم‌های سیاه از طرف خراسان می‌آید به آنها ملحق شوید؛ زیرا در میان آنها خلیفه خدا مهدی است<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۲۷۷</ref>. این حدیث را [[ابن قیم جوزیه]] در کتاب خود المنار المنیف تضعیف کرده است، زیرا در سند آن علی بن زید وجود دارد که منفرداتش یعنی روایاتی که تنها او نقل کرده، قابل احتجاج نیست<ref>المنار المنیف، ص ۱۳۷، ذیل حدیث ۳۳۸</ref>.
:::::#[[احمد بن حنبل]] به سندش از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] کرده که فرمود: هر گاه مشاهده نمودید که [[پرچم‌های سیاه]] از طرف [[خراسان]] می‌آید به آنها ملحق شوید؛ زیرا در میان آنها [[خلیفه]] [[خدا]] [[مهدی]] است<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۲۷۷</ref>. این [[حدیث]] را [[ابن قیم جوزیه]] در کتاب خود المنار المنیف تضعیف کرده است، زیرا در [[سند]] آن [[علی]] بن [[زید]] وجود دارد که منفرداتش یعنی روایاتی که تنها او [[نقل]] کرده، قابل [[احتجاج]] نیست<ref>المنار المنیف، ص ۱۳۷، ذیل حدیث ۳۳۸</ref>.
:::::#[[ابن ماجه]] در سُننش همین مضمون را نیز نقل کرده است<ref>سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۶۶، ح ۴۰۸۲</ref>. ولی ابن قیّم نیز آن را به خاطر وجود یزید بن ابی زیاد در سلسله سند آن تضعیف نموده است. آن گاه می‌گوید: این حدیث و حدیث قبلی بر فرض صحّت نمی‌تواند دلیل بر این باشد که متولّی سلطنت و حکومت جهانی مهدی از اولاد عباس است که در آخرالزمان خروج خواهد نمود...<ref>المنار المنیف، ص ۱۳۷و۱۳۸</ref>. خصوصاً آنکه [[مهدی عباسی]] در آخرالزمان نبوده و با او بین رکن و مقام [[بیعت]] نشده است، و دجال را نکشته و نیز [[حضرت عیسی]] {{ع}} برای مساعدت او از آسمان فرود نیامده است، خصوصیاتی که در [[روایات]] برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} آمده است. به تعبیر دیگر هیچ یک از علایم و خصوصیات [[امام مهدی|حضرت مهدی]] موعود{{ع}} بر او صادق نبوده است.
:::::#[[ابن ماجه]] در سُننش همین مضمون را نیز [[نقل]] کرده است<ref>سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۶۶، ح ۴۰۸۲</ref>. ولی ابن قیّم نیز آن را به خاطر وجود [[یزید]] بن ابی زیاد در سلسله [[سند]] آن تضعیف نموده است. آن گاه می‌گوید: این [[حدیث]] و [[حدیث]] قبلی بر فرض صحّت نمی‌تواند [[دلیل]] بر این باشد که متولّی [[سلطنت]] و [[حکومت جهانی مهدی]] از اولاد [[عباس]] است که در [[آخرالزمان]] [[خروج]] خواهد نمود...<ref>المنار المنیف، ص ۱۳۷و۱۳۸</ref>. خصوصاً آنکه [[مهدی عباسی]] در [[آخرالزمان]] نبوده و با او بین [[رکن و مقام]] [[بیعت]] نشده است، و [[دجال]] را نکشته و نیز [[حضرت عیسی]] {{ع}} برای مساعدت او از [[آسمان]] فرود نیامده است، خصوصیاتی که در [[روایات]] برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} آمده است. به تعبیر دیگر هیچ یک از علایم و خصوصیات [[امام مهدی|حضرت مهدی]] [[موعود]]{{ع}} بر او [[صادق]] نبوده است.
:::::#[[عثمان بن عفان]] از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{ع}} نقل کرده که فرمود: مهدی از فرزندان عباس عموی من است<ref>کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۶۴، ح ۳۸۶۶۳</ref>.
:::::#[[عثمان بن عفان]] از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{ع}} [[نقل]] کرده که فرمود: [[مهدی]] از [[فرزندان]] [[عباس]] عموی من است<ref>کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۶۴، ح ۳۸۶۶۳</ref>.
::::::'''اولاً''': ابن الجوزی پی به وضع این حدیث برده و لذا آن را در کتاب الموضوعات آورده است، کتابی که در آن احادیث جعلی جمع آوری شده است.
::::::'''اولاً''': ابن الجوزی پی به وضع این [[حدیث]] برده و لذا آن را در کتاب الموضوعات آورده است، کتابی که در آن [[احادیث]] جعلی جمع آوری شده است.
::::::'''ثانیاً''': این حدیث توسط سه نفر از صحابه: کعب الاحبار، عثمان بن عفّان و عبداللَّه بن عمر نقل شده است. سند حدیث کعب که ابن حماد آن را نقل کرده منقطع بوده و حکم این نوع حدیث، حکم حدیث مرسل است که نزد [[شیعه]] و [[سنی]] اعتباری ندارد مگر مراسیل برخی از افراد خاص. و حدیث عثمان بن عفان را که محب الدین طبری نقل کرده در سندش محمد بن ولید واقع است که علمای رجال او را تضعیف نموده‌اند. و سند روایت عبداللّه بن عمر نیز ضعیف است»<ref>[[علی ‎اصغر رضوانی|رضوانی، علی ‎اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص ۴۴۱.</ref>.
::::::'''ثانیاً''': این [[حدیث]] توسط سه نفر از [[صحابه]]: کعب الاحبار، [[عثمان]] بن عفّان و عبداللَّه بن [[عمر]] [[نقل]] شده است. [[سند]] [[حدیث]] کعب که [[ابن حماد]] آن را [[نقل]] کرده منقطع بوده و [[حکم]] این نوع [[حدیث]]، [[حکم]] [[حدیث]] مرسل است که نزد [[شیعه]] و [[سنی]] اعتباری ندارد مگر مراسیل برخی از افراد خاص. و [[حدیث]] [[عثمان بن عفان]] را که محب الدین [[طبری]] [[نقل]] کرده در سندش [[محمد]] بن ولید واقع است که [[علمای رجال]] او را تضعیف نموده‌اند. و [[سند]] [[روایت]] عبداللّه بن [[عمر]] نیز ضعیف است»<ref>[[علی ‎اصغر رضوانی|رضوانی، علی ‎اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص ۴۴۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


==پرسش‌های وابسته==
==پرسش‌های وابسته==
{{پرسمان خاندان و نیاکان امام مهدی}}


==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
خط ۹۸: خط ۹۹:
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های مهدویت با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های مهدویت با ۱ پاسخ]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
۷۳٬۳۸۶

ویرایش