جز
جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص'
(←مقدمه) |
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[اسلام]] مکتبی جامع و واقعگراست که در آن به همه جوانب نیازهای انسانی توجه شده است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۶۳، «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی».</ref>. مجموعه تعلیمات [[اسلام]] از یک لحاظ به سه بخش تقسیم میگردد<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، | *[[اسلام]] مکتبی جامع و واقعگراست که در آن به همه جوانب نیازهای انسانی توجه شده است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۶۳، «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی».</ref>. مجموعه تعلیمات [[اسلام]] از یک لحاظ به سه بخش تقسیم میگردد<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>: | ||
#اصول [[عقاید]]؛ یعنی چیزهایی که هر [[مسلمان]] باید بدانها [[معتقد]] شود. کاری که در این زمینه بر عهده [[انسان]] است از نوع کار تحقیقی و از اعمال جوانحی و قلبی است<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، | #اصول [[عقاید]]؛ یعنی چیزهایی که هر [[مسلمان]] باید بدانها [[معتقد]] شود. کاری که در این زمینه بر عهده [[انسان]] است از نوع کار تحقیقی و از اعمال جوانحی و قلبی است<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>. | ||
#اخلاقیات؛ یعنی خصلتهایی که هر [[مسلمان]] باید خود را به آنها بیاراید و خویشتن را از اضداد آنها دور نگه دارد<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، | #اخلاقیات؛ یعنی خصلتهایی که هر [[مسلمان]] باید خود را به آنها بیاراید و خویشتن را از اضداد آنها دور نگه دارد<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>. | ||
#[[احکام]]؛ یعنی دستورهایی که به فعالیتهای خارجی و عینی [[انسان]]، اعم از معاش و [[معاد]] و امور فردی و اجتماعی وی مربوط است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۶۳؛ «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی».</ref>. این سه بخش خود نیز با یکدیگر مرتبط است؛ به این معنا که [[اعتقادات]] مناسب زمینه ساز پیدایش [[اخلاق]] فاضله و [[اخلاق]] فاضله نیز با [[احکام]] و [[تکالیف]] شرعی مسانخ است و این رابطه از طرف مقابل نیز وجود دارد؛ یعنی عمل به [[تکالیف]] شرعی زمینه را برای دستیابی به مراحل [[برتر]] [[اخلاق]] و به تبع آن مرتبه بالاتری از [[اعتقاد]] فراهم میکند<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۵۵ـ۱۵۸؛ قرآن در اسلام، ص۱۳ـ۱۴.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، | #[[احکام]]؛ یعنی دستورهایی که به فعالیتهای خارجی و عینی [[انسان]]، اعم از معاش و [[معاد]] و امور فردی و اجتماعی وی مربوط است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۶۳؛ «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی».</ref>. این سه بخش خود نیز با یکدیگر مرتبط است؛ به این معنا که [[اعتقادات]] مناسب زمینه ساز پیدایش [[اخلاق]] فاضله و [[اخلاق]] فاضله نیز با [[احکام]] و [[تکالیف]] شرعی مسانخ است و این رابطه از طرف مقابل نیز وجود دارد؛ یعنی عمل به [[تکالیف]] شرعی زمینه را برای دستیابی به مراحل [[برتر]] [[اخلاق]] و به تبع آن مرتبه بالاتری از [[اعتقاد]] فراهم میکند<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۵۵ـ۱۵۸؛ قرآن در اسلام، ص۱۳ـ۱۴.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>. | ||
*در بیان [[حقیقت اسلام]] و ویژگیهای آن آرای گوناگونی از سوی [[مفسران]] ارائه شده که منشأ آنها در بسیاری از موارد برداشتهای متفاوت از [[آیات]] یا مبانی خاص کلامی است. برخی [[حقیقت اسلام]] را صرفاً اظهار شهادتین و امری صوری دانستهاند. بر این اساس [[وصف]] [[اسلام]] برای هر فردی به صرف ادای الفاظی خاص "شهادتین" حاصل میشود: {{متن قرآن|قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه:۱۴.</ref> مفاد این [[آیه]] با نقلهای تاریخی که افراد با [[شهادت]] به وحدانیت [[خداوند]] و [[رسالت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} در شمار [[مسلمانان]] قرار میگرفتند کاملا مطابق است<ref>جامعالبیان، مج۱۳، ج۲۶، ص۱۸۲ـ۱۸۴؛ التحریر والتنویر، ج۲، ص۲۷۷.</ref> برخی [[مفسران]] در بیان [[حکمت]] اینکه چرا [[خداوند]] دروازههای ورودی به [[اسلام]] را چنین فراخ و گسترده قرار داده است گفتهاند: [[هدف]] از آن تقویت و توسعه و شکوه هرچه بیشتر [[امت اسلامی]] است<ref>من وحی القرآن، ج۲۱، ص۱۶۴ـ۱۶۵.</ref> برخی دیگر [[حقیقت اسلام]] را امری فراتر از الفاظ و امور ظاهری دانسته، میگویند: آنچه به عنوان [[اسلام]] در [[آیه]] ۱۴ سوره حجرات آمده "[[اسلام]]" به معنای لغوی است<ref>تفسیر المنار، ج۳، ص۳۵۸.</ref>. به [[عقیده]] این گروه [[اسلام]] عبارت است از اذعان عملی به [[شریعت]] [[نبی اکرم]]{{صل}}، و این اذعان هنگامی [[اسلام]] صحیح و پذیرفته [[خداوند]] است که تصدیقی وجدانی و نفسانی بوده، [[ایمان]] به [[نبوت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} آن را همراهی کند. البته اذعان عملی به [[احکام اسلام]]، با ترک برخی [[واجبات]]، که گاهی بر اثر [[جهالت]] صورت میپذیرد و پشیمانی و [[توبه]] را در پی دارد منافاتی ندارد<ref>تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۷۰.</ref> گروهی دیگر [[حقیقت اسلام]] را دارای مراتب میدانند که پایینترین مرتبه آن اظهار شهادتین و بالاترین مرتبه آن [[تسلیم محض]] در برابر [[خداوند متعال]]است<ref>المیزان، ج۱، ص۳۰۱ـ۳۰۲.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، | *در بیان [[حقیقت اسلام]] و ویژگیهای آن آرای گوناگونی از سوی [[مفسران]] ارائه شده که منشأ آنها در بسیاری از موارد برداشتهای متفاوت از [[آیات]] یا مبانی خاص کلامی است. برخی [[حقیقت اسلام]] را صرفاً اظهار شهادتین و امری صوری دانستهاند. بر این اساس [[وصف]] [[اسلام]] برای هر فردی به صرف ادای الفاظی خاص "شهادتین" حاصل میشود: {{متن قرآن|قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه:۱۴.</ref> مفاد این [[آیه]] با نقلهای تاریخی که افراد با [[شهادت]] به وحدانیت [[خداوند]] و [[رسالت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} در شمار [[مسلمانان]] قرار میگرفتند کاملا مطابق است<ref>جامعالبیان، مج۱۳، ج۲۶، ص۱۸۲ـ۱۸۴؛ التحریر والتنویر، ج۲، ص۲۷۷.</ref> برخی [[مفسران]] در بیان [[حکمت]] اینکه چرا [[خداوند]] دروازههای ورودی به [[اسلام]] را چنین فراخ و گسترده قرار داده است گفتهاند: [[هدف]] از آن تقویت و توسعه و شکوه هرچه بیشتر [[امت اسلامی]] است<ref>من وحی القرآن، ج۲۱، ص۱۶۴ـ۱۶۵.</ref> برخی دیگر [[حقیقت اسلام]] را امری فراتر از الفاظ و امور ظاهری دانسته، میگویند: آنچه به عنوان [[اسلام]] در [[آیه]] ۱۴ سوره حجرات آمده "[[اسلام]]" به معنای لغوی است<ref>تفسیر المنار، ج۳، ص۳۵۸.</ref>. به [[عقیده]] این گروه [[اسلام]] عبارت است از اذعان عملی به [[شریعت]] [[نبی اکرم]]{{صل}}، و این اذعان هنگامی [[اسلام]] صحیح و پذیرفته [[خداوند]] است که تصدیقی وجدانی و نفسانی بوده، [[ایمان]] به [[نبوت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} آن را همراهی کند. البته اذعان عملی به [[احکام اسلام]]، با ترک برخی [[واجبات]]، که گاهی بر اثر [[جهالت]] صورت میپذیرد و پشیمانی و [[توبه]] را در پی دارد منافاتی ندارد<ref>تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۷۰.</ref> گروهی دیگر [[حقیقت اسلام]] را دارای مراتب میدانند که پایینترین مرتبه آن اظهار شهادتین و بالاترین مرتبه آن [[تسلیم محض]] در برابر [[خداوند متعال]]است<ref>المیزان، ج۱، ص۳۰۱ـ۳۰۲.</ref><ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>. | ||
*از آنچه در بیان [[حقیقت اسلام]] گفته شد به دست میآید که "[[اسلام]]" وصفی خاص با مفهومی مستقل در کنار اوصافی چون [[ایمان]] و [[احسان]] است. این [[وصف]] گرچه به لحاظ کمی و معنای خاص خود در برابر مفاهیمی چون "[[کفر]]" یا "[[جاهلیت]]" قرار میگیرد؛ ولی در [[قرآن]] مشخصاً گاهی در برابر [[وصف]] قاسط "[[ظالم]]": {{متن قرآن|وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا}}<ref> و اینکه برخی از ما فرمانبردارند و برخی رویگردان از راه درست، پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را میجویند؛ سوره جن، آیه:۱۴.</ref><ref>التحریر والتنویر، ج۲۹، ص۲۳۶؛ المنیر، ج۲۹، ص۱۷۰.</ref> و گاهی در مقابل [[وصف]] [[مجرم]] آمده است: {{متن قرآن|أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ}}<ref> آیا فرمانبرداران را مانند گناهکاران (یکسان) میگردانیم؟؛ سوره قلم، آیه:۳۵.</ref><ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۰۸.</ref>، به هرحال در هر دو [[وصف]] قاسط و [[مجرم]] بهنحوی عدم [[انقیاد]] مطرح است که آن را در برابر [[وصف]] [[اسلام]] قرار میدهد<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، | *از آنچه در بیان [[حقیقت اسلام]] گفته شد به دست میآید که "[[اسلام]]" وصفی خاص با مفهومی مستقل در کنار اوصافی چون [[ایمان]] و [[احسان]] است. این [[وصف]] گرچه به لحاظ کمی و معنای خاص خود در برابر مفاهیمی چون "[[کفر]]" یا "[[جاهلیت]]" قرار میگیرد؛ ولی در [[قرآن]] مشخصاً گاهی در برابر [[وصف]] قاسط "[[ظالم]]": {{متن قرآن|وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا}}<ref> و اینکه برخی از ما فرمانبردارند و برخی رویگردان از راه درست، پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را میجویند؛ سوره جن، آیه:۱۴.</ref><ref>التحریر والتنویر، ج۲۹، ص۲۳۶؛ المنیر، ج۲۹، ص۱۷۰.</ref> و گاهی در مقابل [[وصف]] [[مجرم]] آمده است: {{متن قرآن|أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ}}<ref> آیا فرمانبرداران را مانند گناهکاران (یکسان) میگردانیم؟؛ سوره قلم، آیه:۳۵.</ref><ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۰۸.</ref>، به هرحال در هر دو [[وصف]] قاسط و [[مجرم]] بهنحوی عدم [[انقیاد]] مطرح است که آن را در برابر [[وصف]] [[اسلام]] قرار میدهد<ref>[[حسین دیبا|دیبا، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص۲۳۷ - ۲۶۰.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== |