جز
جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص'
جز (جایگزینی متن - 'بویژه' به 'بهویژه') |
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
* کینۀ دیرینۀ امویان با [[بنی هاشم]] و [[اسلام]]، پس از وفات [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} بیشتر بروز کرد و بخصوص نسبت به [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} این کینه و عداوت بیشتر بود. وقتی امویان به قدرت رسیدند، از جمله کارهایی که کردند، انتقامگیری از [[اسلام]] و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] و هواداران آنان، بخصوص از [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} و شیعیان او بود. بدگویی از [[امام علی|علی]]{{ع}} و ترویج لعن و دشنام و سبّ نسبت به آن حضرت، یکی از جلوههای این دشمنی بود. این شیوۀ شوم، بیشتر به دست [[معاویه]] اعمال میشد، که اجداد و نیاکان وی در جنگهای صدر [[اسلام]] با تیغ مسلمانان، بهویژه [[امام علی|علی ابن ابی طالب]]{{ع}} به هلاکت رسیده بودند. [[معاویه]]، همۀ عوامل تبلیغی و فرهنگی و اقتصادی را که در اختیار داشت، برای این انتقامگیری به کار گرفته بود. وقتی به قدرت رسید، به همۀ کارگزاران خویش نوشت از نقل فضایل [[امام علی|علی]]{{ع}} جلوگیری کنند و دربارۀ فضایل [[عثمان]]، حدیث بگویند و بسازند. از کشته شدن عثمان نیز بهانهای برای کینهپراکنی در دلها و ترویج سبّ و لعن [[امام علی|علی]]{{ع}} ساخت و خون او را به گردن [[امام علی|علی]]{{ع}} انداخت و حادثه را تحریف کرد و به تحریک احساسات علیه آن حضرت پرداخت و [[جنگ صفین]] را به راه انداخت و بذر دشمنی علیه امام را خارج از شام، در حجاز و عراق و بخصوص در کوفه پراکند. معاویه، ولید، حجّاج، مروان، زیاد و مغیره نیز از جمله فعالان این عرصه بودند. علاوهبر آنکه خطیبان وابسته بر منبرها [[امام علی|علی]]{{ع}} را لعن میکردند، هریک از شیعیان [[امام علی|علی]]{{ع}} در سالهای بعد، توسّط معاویه و عمال او دستگیر میشد، تحت فشار قرار میگرفت که در ملاء عام، [[امام علی|علی]]{{ع}} را لعن کند و چه انسانهایی که جان خود را در راه محبّت [[امام علی|علی]]{{ع}} و تسلیم نشدن به خواستۀ امویان باختند و به شهادت رسیدند. شهادت حجر بن عدی و یارانش یکی از نمونههاست. سیاست پلید معاویه سالهای سال ادامه یافت. وقتی به او اعتراض میکردند و خواستار قطع آن میشدند، میگفت: آنقدر ادامه میدهم تا بزرگان بر این روش بمیرند و کودکان بر این آیین بزرگ شوند.<ref>مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲ ص ۲۲۲</ref> در اوایل کار، کسانی مقاومت و امتناع میکردند، امّا تبلیغات سوء و بخشنامههای پیاپی و پیگیریهای مدام از سوی معاویه، به جایی رسید که ناسزاگویی به [[امام علی|علی]]{{ع}} و لعن او در منابر و خطبهها و جلسات و همهجا، به عنوان یک وظیفۀ دینی و اعتقاد راسخ و سنّت رایج، متداول گشت، تا آنکه عمر بن عبد العزیز جلوی آن را گرفت و به این بدعت شوم پایان داد.<ref>الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۵۷ تا ۲۷۱</ref> وی دو سال حکومت یافت، از سال ۹۹ تا ۱۰۱ هجری، ولی پس از مرگ او دوباره آن برنامهها ادامه یافت. همۀ اینها در شرایطی بود که [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}}، علاوهبر تأکید نسبت به حبّ [[امام علی|علی]]{{ع}}، بارها بغض و دشمنی با [[امام علی|علی]]{{ع}} را دشمنی با خدا و رسول دانسته بود: {{عربی|من أبغض علیّا فقد أبغضنی و من أبغضنی فقد أبغض اللّه}}<ref>موسوعة الامام امیر المؤمنین، ج ۱۱، ص ۲۵۳</ref> و از سبّ [[امام علی|علی]]{{ع}} نهی کرده بود: {{عربی|لا تسبّوا علیّا و لا تحسدوه، فإنّه ولیّ کلّ مؤمن و مؤمنة بعدی}}<ref>بحار الأنوار، ج ۳۹، ص ۲۹۲</ref> و سبّ و ناسزا به [[امام علی|علی]]{{ع}} را دشنام به خویش و خدا معرفی کرده بود: {{عربی|من سبّ علیّا فقد سبّنی و من سبّنی فقد سبّ اللّه تعالی}}<ref>عیون اخبار الرضا، ج ۲ ص ۶۷، احقاق الحق، ج ۶، ص ۴۲۳</ref> خود [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} میدانست و پیشگویی کرده بود که پس از او، وی را لعن و سبّ خواهد کرد و یاران او را هم به آن وادار خواهند نمود. به آنان فرموده بود: پس از من معاویه شما را به سبّ من وامیدارد و از شما میخواهد که از من تبرّی و بیزاری بجویید. امّا سبّ، (از روی تقیّه) مرا سبّ کنید، ولی از من تبرّی نجویید، چراکه من بر فطرت توحیدی زاده شدهام و در ایمان و هجرت، پیشتازم.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۷ مناقب، ج ۲ ص ۲۷۲</ref> اینگونه پیشگوییها را به کسانی همچون میثم تمّار هم فرموده بود.<ref>خصائص الأئمه، ص ۵۴</ref> از جملۀ این روایات به فرمودۀ [[امام صادق]]{{ع}} چنین است: {{عربی|...فإن أمروکم بسبّی فسبّونی، و إن أمروکم انّ تبرّؤا منّی فإنّی علی دین محمّد»}}<ref>بحار الأنوار، ج ۳۹ ص ۳۲۶</ref> که از این حدیث، نهی از برائت هم فهمیده نمیشود. شاید اجازۀ امام به سبّ خود از سوی یاران تحت فشار، برای حفظ جان آنان بوده، چون امویان با این بهانه و برنامه، میخواستند شیعیان [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} را ریشهکن سازند. پایههای حکومت امویان، جز با درهم کوبیدن جناح طرفدار [[امام علی|علی]]{{ع}} استوار نمیشد. وقتی [[امام سجاد]]{{ع}} به مروان حکم اعتراض کرد که با توجّه به دفاع [[امام علی|علی]]{{ع}} از عثمان، چرا آن حضرت را در منبرها سبّ میکنند، وی پاسخ داد: {{عربی|لا یستقیم الأمر إلاّ بذلک}}<ref>ترجمة الامام امیر المؤمنین، (از: تاریخ دمشق) ، ج ۳ ص ۱۲۷</ref>، حکومت جز بدینوسیله برپا نمیماند! و این نهایت کینه و خصومت آنان را با اهل بیت نشان میدهد.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، | * کینۀ دیرینۀ امویان با [[بنی هاشم]] و [[اسلام]]، پس از وفات [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} بیشتر بروز کرد و بخصوص نسبت به [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} این کینه و عداوت بیشتر بود. وقتی امویان به قدرت رسیدند، از جمله کارهایی که کردند، انتقامگیری از [[اسلام]] و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] و هواداران آنان، بخصوص از [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} و شیعیان او بود. بدگویی از [[امام علی|علی]]{{ع}} و ترویج لعن و دشنام و سبّ نسبت به آن حضرت، یکی از جلوههای این دشمنی بود. این شیوۀ شوم، بیشتر به دست [[معاویه]] اعمال میشد، که اجداد و نیاکان وی در جنگهای صدر [[اسلام]] با تیغ مسلمانان، بهویژه [[امام علی|علی ابن ابی طالب]]{{ع}} به هلاکت رسیده بودند. [[معاویه]]، همۀ عوامل تبلیغی و فرهنگی و اقتصادی را که در اختیار داشت، برای این انتقامگیری به کار گرفته بود. وقتی به قدرت رسید، به همۀ کارگزاران خویش نوشت از نقل فضایل [[امام علی|علی]]{{ع}} جلوگیری کنند و دربارۀ فضایل [[عثمان]]، حدیث بگویند و بسازند. از کشته شدن عثمان نیز بهانهای برای کینهپراکنی در دلها و ترویج سبّ و لعن [[امام علی|علی]]{{ع}} ساخت و خون او را به گردن [[امام علی|علی]]{{ع}} انداخت و حادثه را تحریف کرد و به تحریک احساسات علیه آن حضرت پرداخت و [[جنگ صفین]] را به راه انداخت و بذر دشمنی علیه امام را خارج از شام، در حجاز و عراق و بخصوص در کوفه پراکند. معاویه، ولید، حجّاج، مروان، زیاد و مغیره نیز از جمله فعالان این عرصه بودند. علاوهبر آنکه خطیبان وابسته بر منبرها [[امام علی|علی]]{{ع}} را لعن میکردند، هریک از شیعیان [[امام علی|علی]]{{ع}} در سالهای بعد، توسّط معاویه و عمال او دستگیر میشد، تحت فشار قرار میگرفت که در ملاء عام، [[امام علی|علی]]{{ع}} را لعن کند و چه انسانهایی که جان خود را در راه محبّت [[امام علی|علی]]{{ع}} و تسلیم نشدن به خواستۀ امویان باختند و به شهادت رسیدند. شهادت حجر بن عدی و یارانش یکی از نمونههاست. سیاست پلید معاویه سالهای سال ادامه یافت. وقتی به او اعتراض میکردند و خواستار قطع آن میشدند، میگفت: آنقدر ادامه میدهم تا بزرگان بر این روش بمیرند و کودکان بر این آیین بزرگ شوند.<ref>مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲ ص ۲۲۲</ref> در اوایل کار، کسانی مقاومت و امتناع میکردند، امّا تبلیغات سوء و بخشنامههای پیاپی و پیگیریهای مدام از سوی معاویه، به جایی رسید که ناسزاگویی به [[امام علی|علی]]{{ع}} و لعن او در منابر و خطبهها و جلسات و همهجا، به عنوان یک وظیفۀ دینی و اعتقاد راسخ و سنّت رایج، متداول گشت، تا آنکه عمر بن عبد العزیز جلوی آن را گرفت و به این بدعت شوم پایان داد.<ref>الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۵۷ تا ۲۷۱</ref> وی دو سال حکومت یافت، از سال ۹۹ تا ۱۰۱ هجری، ولی پس از مرگ او دوباره آن برنامهها ادامه یافت. همۀ اینها در شرایطی بود که [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}}، علاوهبر تأکید نسبت به حبّ [[امام علی|علی]]{{ع}}، بارها بغض و دشمنی با [[امام علی|علی]]{{ع}} را دشمنی با خدا و رسول دانسته بود: {{عربی|من أبغض علیّا فقد أبغضنی و من أبغضنی فقد أبغض اللّه}}<ref>موسوعة الامام امیر المؤمنین، ج ۱۱، ص ۲۵۳</ref> و از سبّ [[امام علی|علی]]{{ع}} نهی کرده بود: {{عربی|لا تسبّوا علیّا و لا تحسدوه، فإنّه ولیّ کلّ مؤمن و مؤمنة بعدی}}<ref>بحار الأنوار، ج ۳۹، ص ۲۹۲</ref> و سبّ و ناسزا به [[امام علی|علی]]{{ع}} را دشنام به خویش و خدا معرفی کرده بود: {{عربی|من سبّ علیّا فقد سبّنی و من سبّنی فقد سبّ اللّه تعالی}}<ref>عیون اخبار الرضا، ج ۲ ص ۶۷، احقاق الحق، ج ۶، ص ۴۲۳</ref> خود [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} میدانست و پیشگویی کرده بود که پس از او، وی را لعن و سبّ خواهد کرد و یاران او را هم به آن وادار خواهند نمود. به آنان فرموده بود: پس از من معاویه شما را به سبّ من وامیدارد و از شما میخواهد که از من تبرّی و بیزاری بجویید. امّا سبّ، (از روی تقیّه) مرا سبّ کنید، ولی از من تبرّی نجویید، چراکه من بر فطرت توحیدی زاده شدهام و در ایمان و هجرت، پیشتازم.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۷ مناقب، ج ۲ ص ۲۷۲</ref> اینگونه پیشگوییها را به کسانی همچون میثم تمّار هم فرموده بود.<ref>خصائص الأئمه، ص ۵۴</ref> از جملۀ این روایات به فرمودۀ [[امام صادق]]{{ع}} چنین است: {{عربی|...فإن أمروکم بسبّی فسبّونی، و إن أمروکم انّ تبرّؤا منّی فإنّی علی دین محمّد»}}<ref>بحار الأنوار، ج ۳۹ ص ۳۲۶</ref> که از این حدیث، نهی از برائت هم فهمیده نمیشود. شاید اجازۀ امام به سبّ خود از سوی یاران تحت فشار، برای حفظ جان آنان بوده، چون امویان با این بهانه و برنامه، میخواستند شیعیان [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} را ریشهکن سازند. پایههای حکومت امویان، جز با درهم کوبیدن جناح طرفدار [[امام علی|علی]]{{ع}} استوار نمیشد. وقتی [[امام سجاد]]{{ع}} به مروان حکم اعتراض کرد که با توجّه به دفاع [[امام علی|علی]]{{ع}} از عثمان، چرا آن حضرت را در منبرها سبّ میکنند، وی پاسخ داد: {{عربی|لا یستقیم الأمر إلاّ بذلک}}<ref>ترجمة الامام امیر المؤمنین، (از: تاریخ دمشق) ، ج ۳ ص ۱۲۷</ref>، حکومت جز بدینوسیله برپا نمیماند! و این نهایت کینه و خصومت آنان را با اهل بیت نشان میدهد.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۰۵.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |