بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[اعتقاد]] یا بیاعتقادی نسبت به [[خداوند]]، مهمترین اصلی است که [[اندیشه]] [[آدمی]] و بهدنبال آن نوع و [[روش زندگی]] [[انسان]] را مشخص میکند. حد نهایی همه شناختهای [[انسان]] به [[شناخت]] [[خدا]] (البته مطابق با تواناییهای فطری، ذهنی و [[فکری]] [[آدمی]]) ختم میشود. اگر [[آدمی]] به این [[شناخت]] برسد، به کمال نهایی و [[هدف]] اصلی [[آفرینش]] دست یافته است. تصور توحیدیِ مبتنی بر [[معرفت]] و [[شناخت]] حقیقی، عنصری مؤثر در زندگی [[آدمی]] است و همه حرکات و افکار [[انسان]] را تحت سیطره خویش قرار میدهد و در همه ابعاد زندگی [[آدمی]] اثر میگذارد. میتوان اینگونه تصور کرد که | *[[اعتقاد]] یا بیاعتقادی نسبت به [[خداوند]]، مهمترین اصلی است که [[اندیشه]] [[آدمی]] و بهدنبال آن نوع و [[روش زندگی]] [[انسان]] را مشخص میکند. حد نهایی همه شناختهای [[انسان]] به [[شناخت]] [[خدا]] (البته مطابق با تواناییهای فطری، ذهنی و [[فکری]] [[آدمی]]) ختم میشود. اگر [[آدمی]] به این [[شناخت]] برسد، به کمال نهایی و [[هدف]] اصلی [[آفرینش]] دست یافته است. تصور توحیدیِ مبتنی بر [[معرفت]] و [[شناخت]] حقیقی، عنصری مؤثر در زندگی [[آدمی]] است و همه حرکات و افکار [[انسان]] را تحت سیطره خویش قرار میدهد و در همه ابعاد زندگی [[آدمی]] اثر میگذارد. میتوان اینگونه تصور کرد که خداشناسی سرمنشأ همه [[فضایل]] و [[کمالات]] در زندگی [[انسان]] است. [[توحید]]، یعنی آنکه [[خداوند]] یکتا و عاری از هر [[عیب]] و [[نقص]] و دارای [[صفات کمال]] است، او آفریننده یگانه و بیشریک [[جهان هستی]] است. | ||
*[[خداوند]] دارای اسمای [[حسنی]] است. صفات او به کمالش بازمیگردد و از آنجا که او دارای کمال مطلق است، به صفات کمالیه نیز در بالاترین حد که [[فهم]] [[بشر]] در آن راهی ندارد، متصف میشود. [[صفات الهی]] را به صفات ثبوتیه، که به ذات [[خداوند]] تعلق دارند و عین ذات او هستند، مانند حیات، [[قدرت]] و... و صفاتی که افزون بر ذات او، و در واقع جزو افعال [[خداوند]] هستند، مانند رزاقیت، [[خالقیت]] و ... تقسیم میکنند. اما صفات سلبیه یعنی صفاتی که نشانه نقصاناند و مخصوص پدیدهها هستند، مانند وجود اعضا و اجزا یا صفت [[ظلم]]، که هرگز در [[خداوند]] وجود ندارند و در واقع بیان اوصافی هستند که در [[خداوند]] راه ندارند. باید توجه داشت که صفات کمالیه [[خداوند]] برخلاف صفات بشری اکتسابی نیستند، بلکه برآمده از ذات او هستند. برای مثال [[علم الهی]] برخلاف [[دانش]] بشری اکتسابی نیست، بلکه ناشی از احاطه بیکم و کاست او از احوال عالم است. از اینرو [[انسانها]] در تصور خویش از [[کمالات]] الهی نباید صفات و [[خواص]] پدیدهها را به [[خداوند]] نسبت دهند. | *[[خداوند]] دارای اسمای [[حسنی]] است. صفات او به کمالش بازمیگردد و از آنجا که او دارای کمال مطلق است، به صفات کمالیه نیز در بالاترین حد که [[فهم]] [[بشر]] در آن راهی ندارد، متصف میشود. [[صفات الهی]] را به صفات ثبوتیه، که به ذات [[خداوند]] تعلق دارند و عین ذات او هستند، مانند حیات، [[قدرت]] و... و صفاتی که افزون بر ذات او، و در واقع جزو افعال [[خداوند]] هستند، مانند رزاقیت، [[خالقیت]] و ... تقسیم میکنند. اما صفات سلبیه یعنی صفاتی که نشانه نقصاناند و مخصوص پدیدهها هستند، مانند وجود اعضا و اجزا یا صفت [[ظلم]]، که هرگز در [[خداوند]] وجود ندارند و در واقع بیان اوصافی هستند که در [[خداوند]] راه ندارند. باید توجه داشت که صفات کمالیه [[خداوند]] برخلاف صفات بشری اکتسابی نیستند، بلکه برآمده از ذات او هستند. برای مثال [[علم الهی]] برخلاف [[دانش]] بشری اکتسابی نیست، بلکه ناشی از احاطه بیکم و کاست او از احوال عالم است. از اینرو [[انسانها]] در تصور خویش از [[کمالات]] الهی نباید صفات و [[خواص]] پدیدهها را به [[خداوند]] نسبت دهند. | ||
*[[امام علی]] {{ع}} به مسئله [[توحید]] و | *[[امام علی]] {{ع}} به مسئله [[توحید]] و خداشناسی نهتنها بهعنوان یک [[اعتقاد]] فردی، که بهعنوان زیربنای [[جامعه انسانی]] مینگرد و بر این اساس عالیترین قالب را برای بیان این مسائل [[انتخاب]] میکند. [[امام]] در آغاز همه [[خطبهها]] و نامههایش [[خداوند]] را یاد کرده و به روشهای مختلف عقیدهاش را درباره [[خداوند]] بیان داشته است. [[امام]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] راههای گوناگونی برای رسیدن به این [[شناخت]] بزرگ فراروی [[انسانها]] مینهد و مباحث و زمینههای گوناگون توحیدی را مطرح میکند. | ||
==محدوده [[شناخت خداوند]]== | ==محدوده [[شناخت خداوند]]== | ||
*[[انسان]] از [[شناخت کامل]] [[پروردگار]] ناتوان است و احاطه [[آدمی]] بر ژرفای ذات او امری دستنیافتنی است. [[پروردگار]] [[درک]] وجودی خویش را از تیررس اندیشههای [[بشر]] دور نگاه داشته است. [[امام]] {{ع}} میفرماید: اندیشههای دورپرواز او را [[درک]] نکنند و زیرکان تیزهوش به عمق جلال و جبروت او نرسند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱</ref>. هیچکس نمیتواند ذات [[خداوند]] را [[درک]] کند. با هیچ یک از مقیاسهای [[اندیشه]] بشری (مانند [[فلسفه]]، عرفان، [[عقل]] و...) نمیتوان به عمق [[شناخت خداوند]] راه یافت و گوهر [[معرفت]] او را فراچنگ آورد. اما [[خداوند]] راه [[شناخت]] خود را، آنقدر که برای [[بشر]] مفید باشد، بازگذاشته است. [[امام]] {{ع}} میفرماید: راه [[شناخت]] و [[معرفت]] لازم همچنان باز است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۴۹</ref>. | *[[انسان]] از [[شناخت کامل]] [[پروردگار]] ناتوان است و احاطه [[آدمی]] بر ژرفای ذات او امری دستنیافتنی است. [[پروردگار]] [[درک]] وجودی خویش را از تیررس اندیشههای [[بشر]] دور نگاه داشته است. [[امام]] {{ع}} میفرماید: اندیشههای دورپرواز او را [[درک]] نکنند و زیرکان تیزهوش به عمق جلال و جبروت او نرسند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱</ref>. هیچکس نمیتواند ذات [[خداوند]] را [[درک]] کند. با هیچ یک از مقیاسهای [[اندیشه]] بشری (مانند [[فلسفه]]، عرفان، [[عقل]] و...) نمیتوان به عمق [[شناخت خداوند]] راه یافت و گوهر [[معرفت]] او را فراچنگ آورد. اما [[خداوند]] راه [[شناخت]] خود را، آنقدر که برای [[بشر]] مفید باشد، بازگذاشته است. [[امام]] {{ع}} میفرماید: راه [[شناخت]] و [[معرفت]] لازم همچنان باز است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۴۹</ref>. |