←مقدمه
(صفحهای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} ==مقدمه== *ابوالحارث شَیبة الحمد، عبدالمطلب بن هاشم، ملقب به...» ایجاد کرد) |
(←مقدمه) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*ابوالحارث شَیبة الحمد، [[عبدالمطلب بن هاشم]]، ملقب به [[فیاض]]، از بزرگان [[قریش]] و سروران و مهتران [[عرب]] در [[عصر جاهلیت]]، در [[مدینه]] از مادری به نام سَلمی متولد شد. هاشم، [[پدر]] او پیش از [[تولد]] وی در [[شام]] درگذشت و و سالهای اولیه [[زندگی]] خود را میان بستگان مادری خود در [[مدینه]] سپری کرد. پس از چندی عمویش مطلب او را رهسپار [[مکه]] کرد. بدین جهت نام او را | *ابوالحارث شَیبة الحمد، [[عبدالمطلب بن هاشم]]، ملقب به [[فیاض]]، از بزرگان [[قریش]] و سروران و مهتران [[عرب]] در [[عصر جاهلیت]]، در [[مدینه]] از مادری به نام سَلمی متولد شد. هاشم، [[پدر]] او پیش از [[تولد]] وی در [[شام]] درگذشت و و سالهای اولیه [[زندگی]] خود را میان بستگان مادری خود در [[مدینه]] سپری کرد. پس از چندی عمویش مطلب او را رهسپار [[مکه]] کرد. بدین جهت نام او را عبدالمطلب نهادند. پس از درگذشت مطلب، عبدالمطلب به سیادت و مهتری [[قریش]] رسید و [[فضایل]] نیکش بر همگان [[آشکار]] شد. عبدالمطلب همچون نیاکانش، بر [[آیین]] [[خداپرستی]] بود و هرگز [[فکر]] و اندیشهاش با افکار جاهلی در نیامیخت. | ||
*قوانینی که او در دوره [[جاهلیت]] وضع کرد، پس از [[اسلام]] هم به اعتبار پیشین باقیماند. آن [[قوانین]] عبارت بودند از: [[حرمت]] [[ازدواج]] با زنان پدران؛ چنانچه گنجی یافت شود، [[خمس]] آن را باید جدا کرد و [[صدقه]] داد؛ وی دیه [[قتل]] را صد شتر و تعداد [[طواف]] دور خانه را هفت طوف قرار داد. او میگسار نبود و دختران را زنده به [[گور]] نمیکرد. هنگامی که [[سپاه]] ابرهه برای ویرانساختن [[خانه خدا]] بهسوی [[مکه]] به راه افتادند، او به تنهایی در [[مکه]] باقی ماند و به [[نیایش]] و [[راز]] و نیاز با [[خدا]] پرداخت. | *قوانینی که او در دوره [[جاهلیت]] وضع کرد، پس از [[اسلام]] هم به اعتبار پیشین باقیماند. آن [[قوانین]] عبارت بودند از: [[حرمت]] [[ازدواج]] با زنان پدران؛ چنانچه گنجی یافت شود، [[خمس]] آن را باید جدا کرد و [[صدقه]] داد؛ وی دیه [[قتل]] را صد شتر و تعداد [[طواف]] دور خانه را هفت طوف قرار داد. او میگسار نبود و دختران را زنده به [[گور]] نمیکرد. هنگامی که [[سپاه]] ابرهه برای ویرانساختن [[خانه خدا]] بهسوی [[مکه]] به راه افتادند، او به تنهایی در [[مکه]] باقی ماند و به [[نیایش]] و [[راز]] و نیاز با [[خدا]] پرداخت. | ||
* | *عبدالمطلب میدانست که از [[نسل]] او [[پیامبر آخرالزمان]] [[مبعوث]] خواهد شد و خود [[آرزوی دیدار]] و [[ایمان]] به او میکرد و فرزندانش را به [[ایمان آوردن]] به او فرامیخواند. او [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را بسیار [[دوست]] میداشت و به او [[محبت]] میکرد. [[پیامبر]] را بر زانوان خود مینشاند و میبوسید. [[امام علی]] {{ع}} در فرازهایی از [[نهج البلاغه]] در [[احتجاج]] با [[معاویه]] بر [[افضلیت]] [[خاندان]] خویش از جمله عبدالمطلب، نیای خویش بر نیای [[معاویه]] سخن رانده است. | ||
*[[پیامبر اکرم]] {{صل}} هشت ساله بود که | *[[پیامبر اکرم]] {{صل}} هشت ساله بود که عبدالمطلب بدرود حیات گفت و در منطقه حجون از مناطق [[حجاز]] [[دفن]] شد. او قیمومیت [[پیامبر]] را به [[ابوطالب]]، [[پدر]] گرامی [[امام علی]] {{ع}} سپرد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 542-543.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |