بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[ | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[دوستی]]''' است. "'''[[دوستی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[دوستی در قرآن]] | [[دوستی در حدیث]] | [[دوستی در نهج البلاغه]] | [[دوستی در معارف دعا و زیارات]] | [[دوستی در کلام اسلامی]] | [[دوستی در اخلاق اسلامی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[ | : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[دوستی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[انسانها]] برحسب نوع [[آفرینش]] خود موجوداتی [[اجتماعی]] و نیازمند ارتباط با یکدیگرند. آنها نیاز دارند فارغ از نیازهای مادی و معنوی به یکدیگر مهر ورزند و روابط [[عاطفی]] داشته باشند. هر دو نفر که با هم روابط [[عاطفی]] برقرار کنند، در اصطلاح [[دوست]] نامیده میشوند و آشنایی آنها، که همراه با مهر و [[محبت]] است، | *[[انسانها]] برحسب نوع [[آفرینش]] خود موجوداتی [[اجتماعی]] و نیازمند ارتباط با یکدیگرند. آنها نیاز دارند فارغ از نیازهای مادی و معنوی به یکدیگر مهر ورزند و روابط [[عاطفی]] داشته باشند. هر دو نفر که با هم روابط [[عاطفی]] برقرار کنند، در اصطلاح [[دوست]] نامیده میشوند و آشنایی آنها، که همراه با مهر و [[محبت]] است، دوستی نام دارد. این مفهوم در [[کلام امام علی]] {{ع}}، بهعنوان انسانی که از زوایای روحی [[انسانها]] [[آگاهی]] دارد، نمود پیدا کردهاست. از اینرو در آخرین سفارشهای خود به فرزندانش آنها را به دوستی با یکدیگر سفارش میکند<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۷</ref> و کسی را که دوستی نداشته باشد، [[غریب]] میداند<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref> و دوستی ورزیدن را نیمی از [[خرد]] برمیشمارد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۴۲</ref> و میفرماید: ناتوانترین [[مردم]] کسی است در یافتن [[دوست]] ناتوان باشد و ناتوانتر از او، کسی است که دوستی فراچنگ آرد و ضایعش گذارد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 403.</ref>. | ||
==شرایط و معیار [[دوست]] و | ==شرایط و معیار [[دوست]] و دوستی== | ||
*هر انسانی فارغ از مسلک و [[مذهب]]، [[شایسته]] | *هر انسانی فارغ از مسلک و [[مذهب]]، [[شایسته]] دوستی است و تنها معیار دوستی، [[انسان]] بودن است. اما در عین حال برخی خصوصیات وجود دارند که [[امام]] {{ع}} آنها را بهعنوان معیار برمیشمرد. [[امام]] {{ع}} دوستی با [[نیکان]] را سفارش میکند، کسانیکه رفتارشان نیک و دارای صفات [[پسندیده]] و [[سجایای اخلاقی]] هستند. [[انسان]] با دوستی با آنان هم از خلق و [[خوی]] آنها تأثیر میپذیرد و هم به صفت آنها متصف میشود: | ||
*[[امام]] در فرازی چهار دسته از افراد را معرفی میکند که سزاوار | با [[نیکان]] بیامیز تا از آنان شمرده شوی<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. از دیگر سو، برخی افراد قابل [[اعتماد]] و [[شایسته]] دوستی نیستند، از جمله افراد [[پست]] و حقیر، زیرا کسی که شخصیت خود را پاس نمیدارد، نسبت به دیگران نیز تن به [[خیانت]] میدهد: در [[یاور]] [[پست]] و حقیر و در [[دوست]] متهم خیری نیست<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 404.</ref>. | ||
*[[امام]] در فرازی چهار دسته از افراد را معرفی میکند که سزاوار دوستی نیستند: | |||
#احمق، که سود و زیان را نمیشناسد، میخواهد سود رساند اما به تو زیان میرساند؛ | #احمق، که سود و زیان را نمیشناسد، میخواهد سود رساند اما به تو زیان میرساند؛ | ||
#[[بخیل]]، که در شرایط حساس و [[نیازمندی]]، [[آدمی]] را رها میکند؛ | #[[بخیل]]، که در شرایط حساس و [[نیازمندی]]، [[آدمی]] را رها میکند؛ | ||
#[[فاجر]]، که [[آدمی]] را به اندک میفروشد، | #[[فاجر]]، که [[آدمی]] را به اندک میفروشد، | ||
#[[دروغگو]] که به سراب میماند، دور را نزدیک و نزدیک را دور جلوه میدهد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۸</ref>. | #[[دروغگو]] که به سراب میماند، دور را نزدیک و نزدیک را دور جلوه میدهد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۸</ref>. | ||
*افزون بر این، برخی صفتها را معرفی میکند که صاحبان آنها [[شایسته]] | *افزون بر این، برخی صفتها را معرفی میکند که صاحبان آنها [[شایسته]] دوستی نیستند. این افراد عبارتاند از: | ||
#[[حسود]] که همواره در دوستیاش خللی و نادرستی وجود دارد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۰۹</ref>. | #[[حسود]] که همواره در دوستیاش خللی و نادرستی وجود دارد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۰۹</ref>. | ||
#اهل [[هوا و هوس]] که [[ایمان]] [[انسان]] را سست میکنند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۵</ref>. | #اهل [[هوا و هوس]] که [[ایمان]] [[انسان]] را سست میکنند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۵</ref>. | ||
#کسیکه [[رفتار]] ناپسند دارد، [[انسان]] از [[رفتار]] او آسیب میبیند و به [[رفتار]] بد او نزد [[مردم]] متهم میشود<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۹</ref>. | #کسیکه [[رفتار]] ناپسند دارد، [[انسان]] از [[رفتار]] او آسیب میبیند و به [[رفتار]] بد او نزد [[مردم]] متهم میشود<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 404.</ref>. | ||
*از این قبیل افراد که بگذریم [[آدمی]] میتواند برای خود دوستانی برگزیند و با توجه به [[شناخت]] هر یک از آنها محدوده مناسبی برای [[دوستی]] | *از این قبیل افراد که بگذریم [[آدمی]] میتواند برای خود دوستانی برگزیند و با توجه به [[شناخت]] هر یک از آنها محدوده مناسبی برای دوستی تعریف کند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 404.</ref>. | ||
==شرایط دوستی== | |||
*[[امام]] {{ع}} را امری خارج از [[نفاق]] و دورویی میداند. [[دوستان]] باید با یکدیگر صادقانه [[رفتار]] کنند. از اینرو در کلامی [[دوستان]] را در سه گروه معرفی میکند: [[دوستان]] تو سه گروهاند... دوستت، [[دوست]] دوستت، [[دشمن]] دشمنت...<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۸۷</ref>. آنچه از این [[کلام]] برمیآید، آن استکه انسانهایی که در [[زندگی]] [[هدف]] دارند، نمیتوانند با شخصیتهای متضاد دوستی گزینند و اگر چنین شد، در [[دل]] یکسو و یک جهت نیستند و [[نفاق]] بین آنها بهوجود میآید که عمل به آن موجب ادای برقرار شد، [[التزام]] و حقوقی بین آنها بهوجود میآید که عمل به آن موجب ادای [[حق]] دوستی و گسترش پیوند بین آنها میشود. نزد [[امام]]، [[دوست]] بهمثابه خویشاوند است و [[دوست]] حقیقی کسی است که در [[غیبت]] [[دوست]] نیز پایبند به دوستی باشد<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. از اینرو سه [[حق]] را برای دوستی حقیقی برمیشمرد: [[دوست]] باید در سه مورد [[حق]] [[دوست]] را نگاه دارد: گرفتاری، غیاب و پس از [[مرگ]]<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 404- 405.</ref>. | |||
*در نتیجه اگر [[پیمان]] دوستی و [[برادری]] بین دو تن برقرار شد، این [[حق]] برای آندو همیشه محفوظ است و حتی اگر یکی از آندو از [[جهان]] رخت بربست، باز هم [[حق]] رفاقت ادامه خواهد داشت<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 404- 405.</ref>. | |||
== | ==حفظ رابطه دوستی== | ||
*[[ | *[[امیرمؤمنان]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] بر حفظ رابطه دوستی تأکید دارد و در فرازی ناتوانترین [[مردم]] را کسی میداند که در حفظ [[دوستان]] خود ناتوان است. از بین رفتن دوستی و [[برادری]] پس از برپایی آن مورد [[نکوهش]] [[امام]] قرار گرفتهاست: چه زشت است بریدن (دوستی) پس از پیوند، [[بیوفایی]] پس از [[برادری]]، [[دشمنی]] پس از [[صفا]] (و [[صداقت]]) و از میان رفتن الفت و [[صمیمیت]] پس از استحکام و [[استواری]] آن<ref>غررالحکم</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 405.</ref>. | ||
*[[امام]] راهکارهایی برای حفظ و تحکیم دوستی ارائه میدهد: | |||
#'''[[صداقت]] و [[راستی]]:'''هنگامی که دوستت تو را به [[برادری]] خویش برگرفت تو برای او (بهصورت) بندهای باش و [[صداقت]] در [[وفاداری]] و نیکویی [[صفا]] و [[صمیمیت]] را به او اعطا کن<ref>غررالحکم</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 405.</ref>. | |||
#'''[[وفای به عهد]]:''' [[وفای به عهد]] و [[پیمان]] آنقدر اهمیت دارد که [[امام]] حتی [[وفای به عهد]] با [[دشمن]] را نیز نیکو میشمارد و به آن [[فرمان]] میدهد: اگر با [[دشمن]] خود [[پیمان]] بستی یا به او [[امان]] دادی، به [[عهد]] خویش وفا کن<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref>. اگر چنین است، [[وفای به عهد]] در دوستی اهمیت بسیار دارد: [[برترین]] برادر [[وفادار]] به یار [[پاک]] و پایدار است<ref>غررالحکم</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 405.</ref>. | |||
#'''گله از [[دوست]] نزد [[دوست]] بردن:''' [[انسان]] اگر درددل یا گلایه خود را با دوستش در میان نهاد، دوستش آن گله را برطرف میکند یا اگر سوءتفاهمی در میان باشد برطرف خواهد شد و پیوند دوستی محکمتر میشود. | |||
گلهگذاری زنده کننده دوستی است<ref>غررالحکم</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 405.</ref>. | |||
#'''[[خوشرویی]] و [[خوشرفتاری]]:''' [[خوشرویی]]، کمند دوستیهاست<ref>نهج البلاغه، حکمت ۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 405.</ref>. | |||
#'''حفظ [[اعتماد]] و یکرنگی:'''[[حق]] برادرت را در [[اعتماد]] و یکرنگی و دوستی فیمابین ضایع مکن، چه که اگر [[حق]] کسی را ضایع کردی، [[حق]] [[برادری]] را بهجا نیاوردی<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 405.</ref>. | |||
#''' | #'''[[اعتدال]] و [[میانهروی]]:''' در عینحال در رفتوآمدها و روابط افراد، همیشه باید جانب [[اعتدال]] را نگاه داشت و از مرز [[اعتدال]] در دوستی خارج نشد. [[امام]] در فرازی هشدار میدهد که: هرگز تمام رازهای خویش را با کسی در میان مگذار، چرا که ممکن است روزی [[اختلاف]] بروز کند و [[دوست]] امروزین [[دشمن]] فردایت شود<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 406.</ref>. | ||
#''' | #'''[[وفای به عهد]]:''' پایبندی به [[عهد]] و [[پیمان]] در حضور و غیاب [[دوست]] از شروط حفظ دوستی است.[[دوستان]] در هر شرایطی باید حامی و [[پشتیبان]] یکدیگر باشند و هرگز نباید [[عهد]] و [[پیمان]] دوستی را نادیده انگارند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 406.</ref>. | ||
#'''[[رازداری]]:''' اگر دوستی [[رازی]] را با دوستش در میان گذاشت، او موظف است [[حق]] دوستی را بهجای آورد و در حفظ [[اسرار]] [[دوست]] کوشا باشد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 406.</ref>. | |||
#'''انعطافپذیری:'''آنکه درخت وجودش انعطافپذیر باشد، شاخسارش فراوان<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۰۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 406.</ref>. | |||
#'''پرهیز از [[غیبت]] و [[بدگویی]]:''' آنکه بداند برادرش در [[دین]] ثابتقدم و [[استوار]] است و به راه راست میرود، نباید به بدگوییهای [[مردم]] در [[حق]] او گوش فرا دهد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 406.</ref>. | |||
#'''[[خلوص]] در دوستی و [[اصلاح]] انگیزهها و نیتها:''' افراد نباد تنها به قصد [[منفعت]] با یکدیگر دوستی گزینند: (در [[نکوهش]] برخی از [[مردم]]) اگر با یکدیگر راه [[صفا]] و دوستی میسپرید، انگیزه آن [[آمال]] و آرزوهاست<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 406.</ref>. | |||
#'''پرهیز از توجه به سخن چینان:''' آنکه به حرف [[سخنچین]] رود، دوستانش را از دست دهد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۰۵</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 406.</ref>. | |||
#'''پرهیز از به زحمت انداختن [[دوستان]]:''' بدترین [[دوست]] کسی است که [[دوستان]] را به زحمت اندازد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۷۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 406.</ref>. | |||
*به هر روی، گاه ممکن است میان دو تن [[اختلاف]] ایجاد شود. در این صورت، فرد، خود با [[نیکی]] کردن ارتباط را برقرار کند و اگر با [[نکوهش]]، پرخاشگری و سختگیری [[دوست]] روبهرو شد، با [[صبر]] و [[نرمی]] با او [[رفتار]] کند و با [[بخشش]] و گذشت از اشتباه و [[لغزش]] [[دوست]] درگذرد و در برقراری ارتباط پیشقدم شود و به محض مشاهده زمینه مناسب، فرصت را [[غنیمت]] شمرد و راهی بهسوی [[دوست]] و ادامه دوستی باز کند: هرگز مباد که برادرت پس از [[قهر]] تو در پیوستن پیشی گیرد<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. اما گاهی قطع رابطه اتفاق میافتد. در اینصورت فرد باید راهی برای بازگشت [[دوست]] باقی بگذارد و تمام پلهای پشت سر را خراب نکند، تا دیگر راهی برای عذرخواهی و بازگشت باقی نماند: اگر خواستی با برادرت قطع رابطه کنی، راهی برای آشتی بگذار تا اگر چنانچه روزی خواست، از آن راه بازگردد<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 407.</ref>. | |||
*به هر روی، گاه ممکن است میان دو تن [[اختلاف]] ایجاد شود. در این صورت، فرد، خود با [[نیکی]] کردن ارتباط را برقرار کند و اگر با [[نکوهش]]، پرخاشگری و سختگیری [[دوست]] روبهرو شد، با [[صبر]] و [[نرمی]] با او [[رفتار]] کند و با [[بخشش]] و گذشت از اشتباه و [[لغزش]] [[دوست]] درگذرد و در برقراری ارتباط پیشقدم شود و به محض مشاهده زمینه مناسب، فرصت را [[غنیمت]] شمرد و راهی بهسوی [[دوست]] و ادامه | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |