امام علی در چه وضعیتی پرورش یافت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{پرسش غیرنهایی}} {{جعبه اطلاعات پرسش | موضوع اصلی = امام علی (پرسش)|بانک جا...» ایجاد کرد)
 
خط ۲۰: خط ۲۰:
[[پرونده:11046759983.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری]]]]
[[پرونده:11046759983.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری]]]]
::::::آیت‌الله '''[[محمد محمدی ری‌شهری]]''' در کتاب ''«[[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]{{ع}}»'' در این باره گفته است:
::::::آیت‌الله '''[[محمد محمدی ری‌شهری]]''' در کتاب ''«[[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]{{ع}}»'' در این باره گفته است:
::::::«[[علی]] {{ع}} از آغازین سال‌های [[زندگی]]، همراه [[پیامبر خدا]] بود. روزگاری [[زندگی]] بر [[ابو طالب]] دشوار گشت و او در تنگنای معیشت قرار گرفت. [[پیامبر خدا]] پیشنهاد کرد که برادران [[ابو طالب]] برای سبک کردن بار زندگی‌اش برخی از [[فرزندان]] او را به خانه‌های خود ببرند.
::::::«[[علی]] {{ع}} از آغازین سال‌های [[زندگی]]، همراه [[پیامبر خدا]] بود. روزگاری [[زندگی]] بر [[ابو طالب]] دشوار گشت و او در تنگنای معیشت قرار گرفت. [[پیامبر خدا]] پیشنهاد کرد که برادران [[ابو طالب]] برای سبک کردن بار زندگی‌اش برخی از [[فرزندان]] او را به خانه‌های خود ببرند. [[تقدیر الهی]] چنین رقم خورد که [[علی]] {{ع}} به خانه [[پیامبر خدا]] بیاید و از آغازین سال‌های [[زندگی]]، [[پیامبر خدا]]، [[تربیت]] او را به عهده گیرد. [[پیامبر]] {{صل}} به این [[کودک]] خردسال، [[عشق]] می‌ورزید، او را به سینه می‌چسباند، صورت خود را به او می‌سایید، [[غذا]] بر دهانش می‌نهاد، لحظه لحظه زندگی‌اش را می‌پایید و [[انوار]] تابناک [[الهی]] را بر [[جان]] او می‌تابانید.
[[تقدیر الهی]] چنین رقم خورد که [[علی]] {{ع}} به خانه [[پیامبر خدا]] بیاید و از آغازین سال‌های [[زندگی]]، [[پیامبر خدا]]، [[تربیت]] او را به عهده گیرد. [[پیامبر]] {{صل}} به این [[کودک]] خردسال، [[عشق]] می‌ورزید، او را به سینه می‌چسباند، صورت خود را به او می‌سایید، [[غذا]] بر دهانش می‌نهاد، لحظه لحظه زندگی‌اش را می‌پایید و [[انوار]] تابناک [[الهی]] را بر [[جان]] او می‌تابانید.
::::::بدین‌سان، [[علی]] {{ع}} در کنار [[پیامبر خدا]] رشد کرد و از چشمه‌سار زلال [[فضایل]] و والایی‌های [[پیامبر]] {{صل}} سیراب گشت و همگام و همراه با او روزگار گذرانید، و چون نخستین پرتو [[وحی]] تابید، او- که جانش پیوند ناگسستنی با [[جان]] [[پیامبر خدا]] یافته بود- بدون هیچ تردیدی به رسالتش [[ایمان]] آورد و بدین سان، او اولین مرد [[مؤمن]] شد. زیباترین تصویر از این همگامی و [[همراهی]] و نقش [[پیامبر]] {{صل}} در رشد و [[تربیت]] [[علی]] {{ع}} و مهر و شفقت [[پیامبر خدا]] به [[علی]] {{ع}} و چگونگی بهره‌وری [[علی]] {{ع}} از این [[همراهی]] را، آن بزرگوار، خود در [[خطبه]] بلند و شکوهمند "[[قاصعه]]" رقم زده است.
::::::بدین‌سان، [[علی]] {{ع}} در کنار [[پیامبر خدا]] رشد کرد و از چشمه‌سار زلال [[فضایل]] و والایی‌های [[پیامبر]] {{صل}} سیراب گشت و همگام و همراه با او روزگار گذرانید، و چون نخستین پرتو [[وحی]] تابید، او- که جانش پیوند ناگسستنی با [[جان]] [[پیامبر خدا]] یافته بود- بدون هیچ تردیدی به رسالتش [[ایمان]] آورد و بدین سان، او اولین مرد [[مؤمن]] شد. زیباترین تصویر از این همگامی و [[همراهی]] و نقش [[پیامبر]] {{صل}} در رشد و [[تربیت]] [[علی]] {{ع}} و مهر و شفقت [[پیامبر خدا]] به [[علی]] {{ع}} و چگونگی بهره‌وری [[علی]] {{ع}} از این [[همراهی]] را، آن بزرگوار، خود در [[خطبه]] بلند و شکوهمند "[[قاصعه]]" رقم زده است.
::::::[[امام علی]] {{ع}}‌- در خطبه‌ای به نام "[[قاصعه]]"-: من در [[کودکی]]، سران [[عرب]] را به خاک‌ افکنده‌ام و سرکردگان تیره‌های [[ربیعه]] و مُضَر را در هم شکسته‌ام. شما [[موقعیت]] مرا نزد [[پیامبر خدا]] به سبب [[خویشاوندی]] نزدیک و [[منزلت]] ویژه‌ام می‌دانید. به گاه کودکی‌ام مرا در دامنش می‌نهاد و به سینه‌اش می‌چسبانْد، و در بستر خویش جایم می‌داد، و مرا به تن خویش می‌سود، و بوی خوشش را به [مشام‌] من می‌رسانْد، و [[غذا]] را می‌جوید و لقمه لقمه در دهانم می‌نهاد. از من نه سخن دروغی شنید و نه کار خطایی دید.
::::::[[امام علی]] {{ع}}‌- در خطبه‌ای به نام "[[قاصعه]]"-: من در [[کودکی]]، سران [[عرب]] را به خاک‌ افکنده‌ام و سرکردگان تیره‌های [[ربیعه]] و مُضَر را در هم شکسته‌ام. شما [[موقعیت]] مرا نزد [[پیامبر خدا]] به سبب [[خویشاوندی]] نزدیک و [[منزلت]] ویژه‌ام می‌دانید. به گاه کودکی‌ام مرا در دامنش می‌نهاد و به سینه‌اش می‌چسبانْد، و در بستر خویش جایم می‌داد، و مرا به تن خویش می‌سود، و بوی خوشش را به [مشام‌] من می‌رسانْد، و [[غذا]] را می‌جوید و لقمه لقمه در دهانم می‌نهاد. از من نه سخن دروغی شنید و نه کار خطایی دید.
::::::بی‌تردید، [[خداوند]] از همان اوانِ از شیر گرفته شدنِ [[پیامبر]] {{صل}}، بزرگ‌ترین [[فرشته]] را از میان فرشتگانش شب و روز، همراه او ساخت تا راه [[بزرگواری]] و [[محاسن]] [[اخلاقی]] [[جهان]] را بپیماید و من هماره در پی او بودم، همچون بچه شتر از شیر گرفته شده در پی مادرش. هر روز از [[اخلاق]] خود، نشانه‌ای برایم بر پا می‌داشت و مرا به پیروی‌اش وا می‌داشت. او هر سال در غار حرا به خلوت می‌نشست که من، او را می‌دیدم و کس دیگری او را نمی‌دید. در آن روزگار، [[اسلام]] به خانه‌ای راه نیافته بود، جز خانه‌ای که [[پیامبر خدا]] و [[خدیجه]] در آن بودند و من، سومین آنان بودم. [[نور]] [[وحی]] و [[رسالت]] را می‌دیدم و بوی [[نبوت]] را می‌شنیدم<ref>الإمام علی {{ع}}- فی خُطبَتِهِ المُسَماةِ بِالقاصِعَةِ-: {{متن حدیث|أنَا وَضَعتُ فِی الصغَرِ بِکلاکلِ العَرَبِ، وکسَرتُ نَواجِمَ قُرونِ رَبیعَةَ ومُضَرَ، وقَد عَلِمتُم مَوضِعی مِن رَسولِ اللهِ {{صل}} بِالقَرابَةِ القَریبَةِ، وَالمَنزِلَةِ الخَصیصَةِ؛ وَضَعَنی فی حِجرِهِ وأنَا وَلَدٌ یضُمنی إلی صَدرِهِ، ویکنُفُنی فی فِراشِهِ، ویمِسنی جَسَدَهُ، ویشِمنی عَرفَهُ، وکان یمضَغُ الشی‌ءَ ثُم یلقِمُنیهِ، وما وَجَدَ لی کذبَةً فی قَولٍ، ولا خَطلَةً فی فِعلٍ. ولَقَد قَرَنَ اللهُ بِهِ {{صل}} مِن لَدُن أن کانَ فَطیماً أعظَمَ مَلَک مِن مَلائِکتِهِ؛ یسلُک بِهِ طَریقَ المَکارِمِ، ومَحاسِنَ أخلاقِ العالَمِ، لَیلَهُ ونَهارَهُ. ولَقَد کنتُ أتبِعُهُ اتباعَ الفَصیلِ أثَرَ امهِ، یرفَعُ لی فی کل یومٍ من أخلاقِهِ عَلَماً، ویأمُرُنی بِالاقتِداءِ بِهِ. ولَقَد کانَ یجاوِرُ فی کل سَنَةٍ بِحِراءَ، فَأَراهُ ولا یراهُ غَیری. ولَم یجمَع بَیتٌ واحِدٌ یومَئِذٍ فِی الإِسلامِ غَیرَ رَسولِ اللهِ {{صل}} وخَدیجَةَ وأنَا ثالِثُهُما، أری‌ نورَ الوَحی وَالرسالَةِ، وأشُم ریحَ النبُوةِ}} (نهج البلاغة، خطبه ۱۹۲).</ref>»<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۱.</ref>.
::::::بی‌تردید، [[خداوند]] از همان اوانِ از شیر گرفته شدنِ [[پیامبر]] {{صل}}، بزرگ‌ترین [[فرشته]] را از میان فرشتگانش شب و روز، همراه او ساخت تا راه [[بزرگواری]] و [[محاسن]] [[اخلاقی]] [[جهان]] را بپیماید و من هماره در پی او بودم، همچون بچه شتر از شیر گرفته شده در پی مادرش. هر روز از [[اخلاق]] خود، نشانه‌ای برایم بر پا می‌داشت و مرا به پیروی‌اش وا می‌داشت. او هر سال در غار حرا به خلوت می‌نشست که من، او را می‌دیدم و کس دیگری او را نمی‌دید. در آن روزگار، [[اسلام]] به خانه‌ای راه نیافته بود، جز خانه‌ای که [[پیامبر خدا]] و [[خدیجه]] در آن بودند و من، سومین آنان بودم. [[نور]] [[وحی]] و [[رسالت]] را می‌دیدم و بوی [[نبوت]] را می‌شنیدم<ref>الإمام علی {{ع}}- فی خُطبَتِهِ المُسَماةِ بِالقاصِعَةِ-: {{متن حدیث|أنَا وَضَعتُ فِی الصغَرِ بِکلاکلِ العَرَبِ، وکسَرتُ نَواجِمَ قُرونِ رَبیعَةَ ومُضَرَ، وقَد عَلِمتُم مَوضِعی مِن رَسولِ اللهِ {{صل}} بِالقَرابَةِ القَریبَةِ، وَالمَنزِلَةِ الخَصیصَةِ؛ وَضَعَنی فی حِجرِهِ وأنَا وَلَدٌ یضُمنی إلی صَدرِهِ، ویکنُفُنی فی فِراشِهِ، ویمِسنی جَسَدَهُ، ویشِمنی عَرفَهُ، وکان یمضَغُ الشی‌ءَ ثُم یلقِمُنیهِ، وما وَجَدَ لی کذبَةً فی قَولٍ، ولا خَطلَةً فی فِعلٍ. ولَقَد قَرَنَ اللهُ بِهِ {{صل}} مِن لَدُن أن کانَ فَطیماً أعظَمَ مَلَک مِن مَلائِکتِهِ؛ یسلُک بِهِ طَریقَ المَکارِمِ، ومَحاسِنَ أخلاقِ العالَمِ، لَیلَهُ ونَهارَهُ. ولَقَد کنتُ أتبِعُهُ اتباعَ الفَصیلِ أثَرَ امهِ، یرفَعُ لی فی کل یومٍ من أخلاقِهِ عَلَماً، ویأمُرُنی بِالاقتِداءِ بِهِ. ولَقَد کانَ یجاوِرُ فی کل سَنَةٍ بِحِراءَ، فَأَراهُ ولا یراهُ غَیری. ولَم یجمَع بَیتٌ واحِدٌ یومَئِذٍ فِی الإِسلامِ غَیرَ رَسولِ اللهِ {{صل}} وخَدیجَةَ وأنَا ثالِثُهُما، أری‌ نورَ الوَحی وَالرسالَةِ، وأشُم ریحَ النبُوةِ}} (نهج البلاغة، خطبه ۱۹۲).</ref>»<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۱.</ref>.


==پرسش‌های وابسته==
==پرسش‌های وابسته==
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش