بحث:آیا جن علم غیب دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴: خط ۴:
==[[دلیل]] [[قرآنی]] بر عدم [[علم غیب]] اجنّه==
==[[دلیل]] [[قرآنی]] بر عدم [[علم غیب]] اجنّه==
*در زمان [[حضرت سلیمان]]  بعضی از [[مردم]] [[فکر]] می‌کردند اجنّه [[علم غیب]] دارند، [[حضرت سلیمان]]  از [[خدا]] خواست که [[مرگ]] او را از جنیان [[پنهان]] دارد تا [[مردم]] بدانند جنیان [[عالم به غیب]] نیستند. یکی از روزها آن [[حضرت]] در کاخ بلور بر عصای خود تکیه زده بود و به تماشای مناظر عمارت‌های [[کشور]] پهناور خود مشغول بود. [[ملک]] الموت آمد و او را در همان حال [[قبض روح]] کرد. جسد [[حضرت سلیمان]]  مدت‌ها به همان حال [[باقی]] ماند. [[سپاهیان]] و [[کارگزاران]] جنّی [[گمان]] می‌کردند او زنده است و به آنان می‌نگرد. وقتی موریانه‌ها به [[دستور خداوند]] [[متعال]] عصای آن [[حضرت]] را خوردند و او بر [[زمین]] افتاد در این صورت همۀ [[مردم]] فهمیدند، جنّیان [[علم غیب]] ندارند. [[خداوند]] در این باره می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ}}<ref>«و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را می‌خورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب می‌دانستند در آن رنج خوارکننده نمی‌ماندند» سوره سبأ، آیه ۱۴.</ref> <ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، آگاهی سوم یا علم غیب، ج ۷، ص ۲۲۸ ـ ۲۴۲؛ جوادی آملی، تسنیم، ج ۱۶، ص ۴۲۷؛ ج۱۳ ص ۳۲۵؛ مهری، مرتضی، مقاله آگاهی‌های غیبی، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵؛ رضایی اصفهانی، محمد علی،  تفسیر قرآن مهر، ج ۱۷، ص ۴۰</ref> دو معنا در واژۀ‌ تَبیَّنت محتمل است: یا به معنای [[آشکار]] شدن است، یا به معنای دانستن. اگر مقصود معنای اول باشد یعنی بعد از افتادن [[سلیمان]]{{ع}}، [[انسان‌ها]] فهمیدند، جنیان [[علم غیب]] ندارند. ولی اگر مقصود معنای دوم باشد، یعنی جنیان از [[مرگ]] [[سلیمان]] [[آگاه]] نبودند و فهمیدند [[علم غیب]] ندارند، وگرنه زودتر از کارهای سخت و مجازات فرار می‌کردند.<ref>ر.ک. رضایی اصفهانی، محمد علی،  تفسیر قرآن مهر، ج ۱۷، ص۴۰</ref> از [[آیه]] معلوم می‌‌شود جن‌ها تصور می‌‌کردند از [[غیب]] [[جهان]] [[آگاه]] هستند اما [[خداوند]] صحنه ایی را به وجود آورد تا آنها بفهمند [[علم غیب]] ندارند. جنیان راه‌های دستیابی به [[غیب]] را می‌‌دانستند نه اینکه خودشان [[علم غیب]] داشته باشند و آن راه‌ها هم بعد از [[اسلام]] بسته شد.<ref>ر.ک. مهری، مرتضی، مقاله آگاهی‌های غیبی، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵</ref>
*در زمان [[حضرت سلیمان]]  بعضی از [[مردم]] [[فکر]] می‌کردند اجنّه [[علم غیب]] دارند، [[حضرت سلیمان]]  از [[خدا]] خواست که [[مرگ]] او را از جنیان [[پنهان]] دارد تا [[مردم]] بدانند جنیان [[عالم به غیب]] نیستند. یکی از روزها آن [[حضرت]] در کاخ بلور بر عصای خود تکیه زده بود و به تماشای مناظر عمارت‌های [[کشور]] پهناور خود مشغول بود. [[ملک]] الموت آمد و او را در همان حال [[قبض روح]] کرد. جسد [[حضرت سلیمان]]  مدت‌ها به همان حال [[باقی]] ماند. [[سپاهیان]] و [[کارگزاران]] جنّی [[گمان]] می‌کردند او زنده است و به آنان می‌نگرد. وقتی موریانه‌ها به [[دستور خداوند]] [[متعال]] عصای آن [[حضرت]] را خوردند و او بر [[زمین]] افتاد در این صورت همۀ [[مردم]] فهمیدند، جنّیان [[علم غیب]] ندارند. [[خداوند]] در این باره می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ}}<ref>«و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را می‌خورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب می‌دانستند در آن رنج خوارکننده نمی‌ماندند» سوره سبأ، آیه ۱۴.</ref> <ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، آگاهی سوم یا علم غیب، ج ۷، ص ۲۲۸ ـ ۲۴۲؛ جوادی آملی، تسنیم، ج ۱۶، ص ۴۲۷؛ ج۱۳ ص ۳۲۵؛ مهری، مرتضی، مقاله آگاهی‌های غیبی، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵؛ رضایی اصفهانی، محمد علی،  تفسیر قرآن مهر، ج ۱۷، ص ۴۰</ref> دو معنا در واژۀ‌ تَبیَّنت محتمل است: یا به معنای [[آشکار]] شدن است، یا به معنای دانستن. اگر مقصود معنای اول باشد یعنی بعد از افتادن [[سلیمان]]{{ع}}، [[انسان‌ها]] فهمیدند، جنیان [[علم غیب]] ندارند. ولی اگر مقصود معنای دوم باشد، یعنی جنیان از [[مرگ]] [[سلیمان]] [[آگاه]] نبودند و فهمیدند [[علم غیب]] ندارند، وگرنه زودتر از کارهای سخت و مجازات فرار می‌کردند.<ref>ر.ک. رضایی اصفهانی، محمد علی،  تفسیر قرآن مهر، ج ۱۷، ص۴۰</ref> از [[آیه]] معلوم می‌‌شود جن‌ها تصور می‌‌کردند از [[غیب]] [[جهان]] [[آگاه]] هستند اما [[خداوند]] صحنه ایی را به وجود آورد تا آنها بفهمند [[علم غیب]] ندارند. جنیان راه‌های دستیابی به [[غیب]] را می‌‌دانستند نه اینکه خودشان [[علم غیب]] داشته باشند و آن راه‌ها هم بعد از [[اسلام]] بسته شد.<ref>ر.ک. مهری، مرتضی، مقاله آگاهی‌های غیبی، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵</ref>
[[آیات]] دیگری<ref>سوره نمل، آیات ۳۸ ـ ۴۰</ref> نیز وجود دارند که دلالت بر عاجز بودن اجنه از [[علم غیب]] دارد.<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، آگاهی سوم یا علم غیب، ج ۷، ص ۲۲۸ ـ ۲۴۲؛  ر.ک. هاشمی، سید علی، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، وبگاه پرسمان</ref>
*[[آیات]] دیگری<ref>سوره نمل، آیات ۳۸ ـ ۴۰</ref> نیز وجود دارند که دلالت بر عاجز بودن اجنه از [[علم غیب]] دارد.<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، آگاهی سوم یا علم غیب، ج ۷، ص ۲۲۸ ـ ۲۴۲؛  ر.ک. هاشمی، سید علی، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، وبگاه پرسمان</ref>


==نتیجه گیری==
==نتیجه گیری==
۱۱۱٬۷۶۲

ویرایش