منظور از انتظار ویرانگر چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۴۹
، ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹←پاسخهای دیگر
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[میرزا عباس مهدویفرد]]'''، در کتاب ''«[[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[میرزا عباس مهدویفرد]]'''، در کتاب ''«[[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«برخی تلاش نمودهاند تصویری غلط و مخرب از [[انتظار]] ارائه دهند که در واقع نتیجه آن ضد [[انتظار]] است، این نوع نگاه به [[انتظار]] منجر به تفسیرهای نادرستی از آن شده است که در ذیل به آنها اشاره میشود: | ::::::«برخی تلاش نمودهاند تصویری غلط و مخرب از [[انتظار]] ارائه دهند که در واقع نتیجه آن ضد [[انتظار]] است، این نوع نگاه به [[انتظار]] منجر به تفسیرهای نادرستی از آن شده است که در ذیل به آنها اشاره میشود: | ||
:::::#[[انتظار]] [[مذهب]] احتراز: عدهای با تفسیری سطحی از [[انتظار]] گفتهاند: [[انتظار]] یعنی این که افراد هیچ تحرکی نداشته باشند و [[منتظر]] بمانند تا شخص [[موعود]] بیاید و همه امور را سامان دهد. آنان بر این عقیدهاند که [[انتظار]] موجب رکود و فرار از تعهدهای [[اجتماعی]] و [[بیتفاوتی]] نسبت به محیط اطراف و [[سرنوشت]] خود و اجتماع میشود. [[میرفطروس]] میگوید: "[[انتظار]] [[مذهب]] احتراز است، مذهبی است که [[منتظر]] را به گوشهگیری میکشاند و [[مانع]] تلاش میشود، مذهبی است که نمیتواند کاری صورت دهد، پس دهنکجی میکند و کنار میکشد"<ref>حیدری، عزیزالله، انتظار و انسان معاصر، ص ۳۱، به نقل از کتاب حلاج.</ref>. [[آیت الله]] العظمی [[ناصر مکارم شیرازی]] میفرماید همین برداشت از [[انتظار]] است که عدهای را وادار نموده است تا بنویسند: "... [[انتظار]] تودههای رنجدیده را در یک عالم رؤیایی فرو میبرد و از آنچه در اطراف آنها میگذرد غافل میسازد، و آنها را به فرار از تعهدهای [[اجتماعی]] [[تشویق]] میکند. و به عبارت دیگر از نظر فردی عاملی است برای رکود و توقف و از نظر [[اجتماعی]] وسیلهای است برای خاموش ساختن جنبشهای ضدّ استعماری"<ref>مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی{{ع}}، ص ۹۲.</ref>. | :::::#'''[[انتظار]] [[مذهب]] احتراز:''' عدهای با تفسیری سطحی از [[انتظار]] گفتهاند: [[انتظار]] یعنی این که افراد هیچ تحرکی نداشته باشند و [[منتظر]] بمانند تا شخص [[موعود]] بیاید و همه امور را سامان دهد. آنان بر این عقیدهاند که [[انتظار]] موجب رکود و فرار از تعهدهای [[اجتماعی]] و [[بیتفاوتی]] نسبت به محیط اطراف و [[سرنوشت]] خود و اجتماع میشود. [[میرفطروس]] میگوید: "[[انتظار]] [[مذهب]] احتراز است، مذهبی است که [[منتظر]] را به گوشهگیری میکشاند و [[مانع]] تلاش میشود، مذهبی است که نمیتواند کاری صورت دهد، پس دهنکجی میکند و کنار میکشد"<ref>حیدری، عزیزالله، انتظار و انسان معاصر، ص ۳۱، به نقل از کتاب حلاج.</ref>. [[آیت الله]] العظمی [[ناصر مکارم شیرازی]] میفرماید همین برداشت از [[انتظار]] است که عدهای را وادار نموده است تا بنویسند: "... [[انتظار]] تودههای رنجدیده را در یک عالم رؤیایی فرو میبرد و از آنچه در اطراف آنها میگذرد غافل میسازد، و آنها را به فرار از تعهدهای [[اجتماعی]] [[تشویق]] میکند. و به عبارت دیگر از نظر فردی عاملی است برای رکود و توقف و از نظر [[اجتماعی]] وسیلهای است برای خاموش ساختن جنبشهای ضدّ استعماری"<ref>مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی{{ع}}، ص ۹۲.</ref>. | ||
:::::#[[انتظار]] یعنی تلاش در جهت پرشدن [[جهان]] از [[ظلم]] و [[فساد]]: عدهای دیگر پا را فراتر نهاده و [[انتظار]] را به معنای تلاش برای [[پر شدن جهان از ظلم]] و [[فساد]] و [[گناه]] [[تفسیر]] میکنند. ایشان معتقدند [[انتظار]] یعنی [[آماده کردن زمینه ظهور]] و چون [[حضرت]] زمانی [[ظهور]] میکند که [[جهان]] پر از [[ظلم]] و [[فساد]] شود پس ما باید دیگران را به [[گناه]] [[تشویق]] نماییم تا هر چه سریعتر [[ظلم]] و [[فساد]] [[جهان]] را فراگیرد و [[زمینه ظهور]] [[امام]] فراهم گردد. این نوع [[انتظار]] حاصل برداشت قشری از [[مهدویت]] و [[قیام]] و [[انقلاب]] [[مهدی موعود]]{{ع}} است که صرفاً ماهیت آن را انفجاری میدانند که فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج [[ظلمها]]، [[تبعیضها]]، اختناقها، [[حق]] کشیها و [[تباهیها]] ناشی میشود. و معتقدند [[انقلاب]] [[مهدی]]{{ع}} نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن میباشد. آنگاه که [[حق]] و [[حقیقت]] طرفداری نداشته باشد، [[باطل]]، یکهتاز میدان گردد و جز نیروی [[باطل]] نیرویی [[حکومت]] نکند و فرد صالحی در [[جهان]] یافته نشود، این انفجار رخ میدهد و دست [[غیب]] برای [[نجات]] [[حقیقت]] نه اهل [[حقیقت]] ـ زیرا [[حقیقت]] طرفداری ندارد ـ از آستین بیرون میآید. بنابراین هر اصلاحی محکوم است، زیرا هر [[اصلاح]] یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنی هست دست [[غیب]] ظاهر نمیشود. برعکس، هر [[گناه]]، [[فساد]]، [[ظلم]]، [[تبعیض]]، حقکشی و هر [[پلیدی]] به [[حکم]] این که مقدمه [[اصلاح]] کلی است و انفجار را قریبالوقوع میسازد، رواست زیرا ([[هدف]] وسیلههای [[نامشروع]] را [[مشروع]] میکند) پس [[بهترین]] [[کمک]] به [[تسریع در ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، [[ترویج]] و [[اشاعه فساد]] است. [[شهید مطهری]] میفرماید: "این نوع برداشت از [[ظهور]] و [[قیام مهدی موعود]]{{ع}} و این نوع [[انتظار فرج]] که منجر به نوعی تعطیل در حدود و [[مقررات اسلامی]] میشود و نوعی [[اباحیگری]] باید شمرده شود به هیچ وجه با [[موازین اسلامی]] و [[قرآنی]] وفق نمیدهد"<ref>ر.ک: قیام و انقلاب مهدی، ص ۵۶.</ref>. [[حضرت]] [[امام خمینی]] به این برداشتهای ویرانگر از [[انتظار]] اشاره میکند و در [[اعتراض]] به آنها میفرماید: "بعضیها [[انتظار فرج]] را به این میدانند که در [[مسجد]]، در [[حسینیه]]، در منزل بنشیند و [[دعا]] کنند و [[فرج امام زمان]]{{ع}} را از [[خدا]] بخواهند... یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را میگفتند: این است که ما کار نداشته باشیم به این که در [[جهان]] چه میگذرد، بر [[ملتها]] چه میگذرد، بر [[ملت]] ما چه میگذرد. به این چیزها ما کاری نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم. برای جلوگیری از این امور هم خود [[حضرت]] بیایند انشاءالله درست میکنند. دیگر ما تکلیفی نداریم... یک دستهای میگفتند: که خوب! باید عالم پر از [[معصیت]] بشود تا [[حضرت]] بیاید. ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم، [[امر به معروف]] هم نکنیم تا [[مردم]] هرکاری میخواهند بکنند، [[گناهان]] زیاد بشود که [[فرج]] نزدیک بشود. طرفداران این نظریه میگویند [[حضرت مهدی]]{{ع}} در [[آینده]] [[ظهور]] میکند ولی فعلاً کاری از ما ساخته نیست و باید در [[انتظار ظهور]] او بود و اصولاً [[امامت]] و [[رهبری]] [[امام]] [[عادل]] در [[جهان]] وقتی تحقّق پیدا میکند که [[جهان]] پر از [[ظلم]] باشد و [[رهبری]] [[امام]] [[جائر]] مقدمه [[ظهور امام]] [[عادل]] است. یک دستهای از این بالاتر بودند و میگفتند: باید دامن زد به [[گناهان]]. [[دعوت]] کرد [[مردم]] را به [[گناه]] تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و [[حضرت]] تشریف بیاروند"<ref>ر.ک: فصلنامه انتظار، شماره ۱، ص ۱۳.</ref>. | :::::#'''[[انتظار]] یعنی تلاش در جهت پرشدن [[جهان]] از [[ظلم]] و [[فساد]]:''' عدهای دیگر پا را فراتر نهاده و [[انتظار]] را به معنای تلاش برای [[پر شدن جهان از ظلم]] و [[فساد]] و [[گناه]] [[تفسیر]] میکنند. ایشان معتقدند [[انتظار]] یعنی [[آماده کردن زمینه ظهور]] و چون [[حضرت]] زمانی [[ظهور]] میکند که [[جهان]] پر از [[ظلم]] و [[فساد]] شود پس ما باید دیگران را به [[گناه]] [[تشویق]] نماییم تا هر چه سریعتر [[ظلم]] و [[فساد]] [[جهان]] را فراگیرد و [[زمینه ظهور]] [[امام]] فراهم گردد. این نوع [[انتظار]] حاصل برداشت قشری از [[مهدویت]] و [[قیام]] و [[انقلاب]] [[مهدی موعود]]{{ع}} است که صرفاً ماهیت آن را انفجاری میدانند که فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج [[ظلمها]]، [[تبعیضها]]، اختناقها، [[حق]] کشیها و [[تباهیها]] ناشی میشود. و معتقدند [[انقلاب]] [[مهدی]]{{ع}} نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن میباشد. آنگاه که [[حق]] و [[حقیقت]] طرفداری نداشته باشد، [[باطل]]، یکهتاز میدان گردد و جز نیروی [[باطل]] نیرویی [[حکومت]] نکند و فرد صالحی در [[جهان]] یافته نشود، این انفجار رخ میدهد و دست [[غیب]] برای [[نجات]] [[حقیقت]] نه اهل [[حقیقت]] ـ زیرا [[حقیقت]] طرفداری ندارد ـ از آستین بیرون میآید. بنابراین هر اصلاحی محکوم است، زیرا هر [[اصلاح]] یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنی هست دست [[غیب]] ظاهر نمیشود. برعکس، هر [[گناه]]، [[فساد]]، [[ظلم]]، [[تبعیض]]، حقکشی و هر [[پلیدی]] به [[حکم]] این که مقدمه [[اصلاح]] کلی است و انفجار را قریبالوقوع میسازد، رواست زیرا ([[هدف]] وسیلههای [[نامشروع]] را [[مشروع]] میکند) پس [[بهترین]] [[کمک]] به [[تسریع در ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، [[ترویج]] و [[اشاعه فساد]] است. [[شهید مطهری]] میفرماید: "این نوع برداشت از [[ظهور]] و [[قیام مهدی موعود]]{{ع}} و این نوع [[انتظار فرج]] که منجر به نوعی تعطیل در حدود و [[مقررات اسلامی]] میشود و نوعی [[اباحیگری]] باید شمرده شود به هیچ وجه با [[موازین اسلامی]] و [[قرآنی]] وفق نمیدهد"<ref>ر.ک: قیام و انقلاب مهدی، ص ۵۶.</ref>. [[حضرت]] [[امام خمینی]] به این برداشتهای ویرانگر از [[انتظار]] اشاره میکند و در [[اعتراض]] به آنها میفرماید: "بعضیها [[انتظار فرج]] را به این میدانند که در [[مسجد]]، در [[حسینیه]]، در منزل بنشیند و [[دعا]] کنند و [[فرج امام زمان]]{{ع}} را از [[خدا]] بخواهند... یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را میگفتند: این است که ما کار نداشته باشیم به این که در [[جهان]] چه میگذرد، بر [[ملتها]] چه میگذرد، بر [[ملت]] ما چه میگذرد. به این چیزها ما کاری نداشته باشیم، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم. برای جلوگیری از این امور هم خود [[حضرت]] بیایند انشاءالله درست میکنند. دیگر ما تکلیفی نداریم... یک دستهای میگفتند: که خوب! باید عالم پر از [[معصیت]] بشود تا [[حضرت]] بیاید. ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم، [[امر به معروف]] هم نکنیم تا [[مردم]] هرکاری میخواهند بکنند، [[گناهان]] زیاد بشود که [[فرج]] نزدیک بشود. طرفداران این نظریه میگویند [[حضرت مهدی]]{{ع}} در [[آینده]] [[ظهور]] میکند ولی فعلاً کاری از ما ساخته نیست و باید در [[انتظار ظهور]] او بود و اصولاً [[امامت]] و [[رهبری]] [[امام]] [[عادل]] در [[جهان]] وقتی تحقّق پیدا میکند که [[جهان]] پر از [[ظلم]] باشد و [[رهبری]] [[امام]] [[جائر]] مقدمه [[ظهور امام]] [[عادل]] است. یک دستهای از این بالاتر بودند و میگفتند: باید دامن زد به [[گناهان]]. [[دعوت]] کرد [[مردم]] را به [[گناه]] تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و [[حضرت]] تشریف بیاروند"<ref>ر.ک: فصلنامه انتظار، شماره ۱، ص ۱۳.</ref>. | ||
:::::#[[انتظار]] [[مذهب]] [[اعتراض]]: از جمله برداشتهای قابل نقد، تفسیری است که [[انتظار]] را به صورت مطلق؛ مذهبی اعتراضی معرفی مینماید. دکتر [[علی شریعتی]] مینویسد: "[[انتظار]] [[مذهب]] [[اعتراض]] است، [[منتظر]] معترض به وضع موجود و خواستار وضع مطلوب است. [[مذهب]] [[انتظار]] مذهبی است که حرف دارد و میتواند کاری انجام دهد. این [[منتظر]] به آنچه هست [[دل]] نمیبندد و به آنچه که باید باشد میاندیشد. او مهاجم به [[ظلم]] است و این [[اعتراض]] ریشه در یک [[مبارزه]] و "نه [[تاریخی]] دارد" "نه"ای که از [[سقیفه]] و از زبان [[علی]]{{ع}} شنیده شد"<ref>شریعتی، علی، انتظار مذهب اعتراض.</ref>. هرچند این [[تفسیر]]؛ [[انتظار]] را موجب تخدیر و [[تسلیم]] نمیداند و از این جهت تفسیری مطلوب است اما در برابر این نظریه هم دو پرسش مطرح است. اول اینکه دامنه این [[اعتراض]] تا کجاست؟ تا [[رفاه]]، تا [[عدالت]]، تا عرفان، تا [[آزادی]] تا [[شکوفایی]] و [[تکامل]] و یا... و دوم این که پیآمد این [[اعتراض]] چیست؟ چه باری بر دوش [[منتظر]] میگذارد و این نفی با چه اثباتی همراه میشود؟ در مورد پرسش اول باید بگوییم که آرمانهای [[دینی]] از [[تکامل]] و [[شکوفایی]] استعداد [[آدمی]]، بالاتر است، چون زمانی که [[انسان]] به [[تکامل]] هم برسد، باز مسأله این است که میخواهد در چه جهتی [[مصرف]] شود؟ رشد یا خُسر؟ در مورد پرسش دوم هم باید گفت [[منتظر]] [[مهدی]] آماده است و برای [[سلطان]] و تسلط [[مهدی]]{{ع}} [[زمینهسازی]] میکند چنانچه در [[حدیث]] آمده است: {{متن حدیث|"فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ سُلْطَانَهُ"}}<ref>میزان الحکمة، ج ۲، ص ۵۶۸؛ کنز العمال، ح ۳۸۶۵۷.</ref>»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص89-94.</ref>. | :::::#'''[[انتظار]] [[مذهب]] [[اعتراض]]:''' از جمله برداشتهای قابل نقد، تفسیری است که [[انتظار]] را به صورت مطلق؛ مذهبی اعتراضی معرفی مینماید. دکتر [[علی شریعتی]] مینویسد: "[[انتظار]] [[مذهب]] [[اعتراض]] است، [[منتظر]] معترض به وضع موجود و خواستار وضع مطلوب است. [[مذهب]] [[انتظار]] مذهبی است که حرف دارد و میتواند کاری انجام دهد. این [[منتظر]] به آنچه هست [[دل]] نمیبندد و به آنچه که باید باشد میاندیشد. او مهاجم به [[ظلم]] است و این [[اعتراض]] ریشه در یک [[مبارزه]] و "نه [[تاریخی]] دارد" "نه"ای که از [[سقیفه]] و از زبان [[علی]]{{ع}} شنیده شد"<ref>شریعتی، علی، انتظار مذهب اعتراض.</ref>. هرچند این [[تفسیر]]؛ [[انتظار]] را موجب تخدیر و [[تسلیم]] نمیداند و از این جهت تفسیری مطلوب است اما در برابر این نظریه هم دو پرسش مطرح است. اول اینکه دامنه این [[اعتراض]] تا کجاست؟ تا [[رفاه]]، تا [[عدالت]]، تا عرفان، تا [[آزادی]] تا [[شکوفایی]] و [[تکامل]] و یا... و دوم این که پیآمد این [[اعتراض]] چیست؟ چه باری بر دوش [[منتظر]] میگذارد و این نفی با چه اثباتی همراه میشود؟ در مورد پرسش اول باید بگوییم که آرمانهای [[دینی]] از [[تکامل]] و [[شکوفایی]] استعداد [[آدمی]]، بالاتر است، چون زمانی که [[انسان]] به [[تکامل]] هم برسد، باز مسأله این است که میخواهد در چه جهتی [[مصرف]] شود؟ رشد یا خُسر؟ در مورد پرسش دوم هم باید گفت [[منتظر]] [[مهدی]] آماده است و برای [[سلطان]] و تسلط [[مهدی]]{{ع}} [[زمینهسازی]] میکند چنانچه در [[حدیث]] آمده است: {{متن حدیث|"فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ سُلْطَانَهُ"}}<ref>میزان الحکمة، ج ۲، ص ۵۶۸؛ کنز العمال، ح ۳۸۶۵۷.</ref>»<ref>[[میرزا عباس مهدویفرد|مهدویفرد، میرزا عباس]]، [[فلسفه انتظار (کتاب)|فلسفه انتظار]]، ص89-94.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||