امامت از دیدگاه امامیه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'سوال' به 'سؤال'
جز (جایگزینی متن - 'سوال' به 'سؤال')
خط ۱۱: خط ۱۱:
==مقدمه==
==مقدمه==
*با تأمل و توجه به بحث از [[مقام]] و [[جایگاه]] رفیع و مهمی که نازل منزله [[نبوت]] است و در [[هدایت]] [[مسلمانان]] بعد از [[رحلت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} نقش و تأثیر اساسی دارد با [[علم کلام]] که از [[اعتقادات]] سخن می‌گوید تناسب دارد نه با [[علم]] [[فقه]] که از [[افعال]] [[مکلفان]] بحث می‌کند. برخلاف گروهی که- با فروکاستن از [[مقام]] رفیع [[امامت]] و تنزل دادن آن به [[امارت]] و [[حکومت]] معمول و رایج بر [[مردم]]- [[نصب امام]] را [[وظیفه]] [[مردم]] دانسته و بالتبع [[جایگاه]] آن را [[علم]] وفقه و [[فروع]] [[علمی]] می‌دانند نه [[علم کلام]] و [[اعتقادات]].  
*با تأمل و توجه به بحث از [[مقام]] و [[جایگاه]] رفیع و مهمی که نازل منزله [[نبوت]] است و در [[هدایت]] [[مسلمانان]] بعد از [[رحلت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} نقش و تأثیر اساسی دارد با [[علم کلام]] که از [[اعتقادات]] سخن می‌گوید تناسب دارد نه با [[علم]] [[فقه]] که از [[افعال]] [[مکلفان]] بحث می‌کند. برخلاف گروهی که- با فروکاستن از [[مقام]] رفیع [[امامت]] و تنزل دادن آن به [[امارت]] و [[حکومت]] معمول و رایج بر [[مردم]]- [[نصب امام]] را [[وظیفه]] [[مردم]] دانسته و بالتبع [[جایگاه]] آن را [[علم]] وفقه و [[فروع]] [[علمی]] می‌دانند نه [[علم کلام]] و [[اعتقادات]].  
*به بیان دیگر تامل در [[حقیقت امامت]] و [[منزلت]] [[عظیم]] آن، سوال از روش [[نصب]] و [[جایگاه]] بحث از آن را هم جواب می‌دهد. [[میزان]] سنجش در این مسأله، [[قرآن کریم]] و [[سنت]] [[قطعیه ]][[نبی اکرم]]{{صل}} است و ما با عرضه آراء بر این [[میزان]] مورد قبول طرفین می‌‌توانیم پاسخ این پرسش مقدماتی و بلکه پرسش‌های دیگر را هم در مسائل [[امامت]] به دست آوریم.  
*به بیان دیگر تامل در [[حقیقت امامت]] و [[منزلت]] [[عظیم]] آن، سؤال از روش [[نصب]] و [[جایگاه]] بحث از آن را هم جواب می‌دهد. [[میزان]] سنجش در این مسأله، [[قرآن کریم]] و [[سنت]] [[قطعیه ]][[نبی اکرم]]{{صل}} است و ما با عرضه آراء بر این [[میزان]] مورد قبول طرفین می‌‌توانیم پاسخ این پرسش مقدماتی و بلکه پرسش‌های دیگر را هم در مسائل [[امامت]] به دست آوریم.  
*در اینجا توجه به یک سخن [[رسول خدا]]{{صل}} می‌تواند راهگشای این معضل باشد که فرمود: {{متن حدیث| مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً }}. این [[حدیث]] که با نقل‌های گوناگون و محتوای [[واحد]] مورد قبول [[فریقین]] است<ref>برای آگاهی بیشتر از وحدت مضمون و محتوای احادیث من مات ر.ک: راز رهائی از مرگ جاهلی و بررسی حدیث معرفت امام از منظر فریقین. </ref>، [[جایگاه]] رفیع بحث [[امامت]] را روشن می‌سازد. [[دانشمندان]] [[امامیه]] برای بیان [[جایگاه]] بحث از [[امامت]] و اینکه از اصول است نه از [[فروع]] به دلایلی استناد کرده‌اند<ref>ر.ک: الاصول العامه لمسائل الامامه، ص ۸۷ و امامت پژوهی، ص ۶۱.</ref>. از جمله مستندات آنان این [[حدیث]] است زیرا لازمه [[وجوب]] [[معرفت امام]] به گونه‌ای که تخلف از او مستوجب [[مرگ جاهلی]] باشد و عذری از متخلف پذیرفته نخواهد شد، آن است که [[امامت]] را مانند [[نبوت]] از اصول [[عقائد]] بدانیم نه از [[فروع]] و مسائل [[فقهی]]. در [[فرهنگ دینی]] [[مرگ جاهلی]] مردن در [[بی‌دینی]] و [[شرک]] و [[کفر]] است بنابراین تخلف از [[امام]] همانند تخلف از [[رسول خدا]]{{صل}} و عدم پذیرش او موجب [[کفر]] است و این با اصلی بودن [[امامت]] سازگار است نه فرعی بودن آن<ref>شیخ طوسی می‌گوید: {{عربی|وَ دَفعُ الْإِمَامَةِ عِنْدَهُمْ وَ جَحدُهَا كَدَفْعِ النُّبُوَّةِ وَ جَحدُهَا سَوَاءُ، بِدَلَالَةِ قَوْلِهِ{{صل}}:}} {{متن حدیث| مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً }}. الاقتصاد، ص ۲۲۶. و قاضی نورالله در کتاب الصوارم المهرقه: {{عربی|انَّ النبی{{صل}} قَالَ}}: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ {{عربی|فَإِنَّهُ صریحٌ في أَنَّ الْإِمَامَةَ فی الإصولِ ضَرُورَةً إِنَّ الْجَاهِلَ بشیءٍ مِنَ الْفُرُوعِ وَ إِنْ کان وَاجِباً لایکون میتَتُه میتَةً جاهلیةً وَ لَا یَقدَحُ ذلک في إِسْلَامِهِ}} و ر.ک: احقاق الحق، ص ۲۹۴، و گوهر مراد، ص ۴۶۷ و مراة العقول، ج ۱۱، ص ۱۹۱ و بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸. برای آگاهی بیشتر درباره نقل‌های گوناگون و دلالت حدیث من مات ر.ک: بررسی معرفت امام از منظر فریقین. </ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵ ج۱''']]؛ ج5، ص: 22-23.</ref>
*در اینجا توجه به یک سخن [[رسول خدا]]{{صل}} می‌تواند راهگشای این معضل باشد که فرمود: {{متن حدیث| مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً }}. این [[حدیث]] که با نقل‌های گوناگون و محتوای [[واحد]] مورد قبول [[فریقین]] است<ref>برای آگاهی بیشتر از وحدت مضمون و محتوای احادیث من مات ر.ک: راز رهائی از مرگ جاهلی و بررسی حدیث معرفت امام از منظر فریقین. </ref>، [[جایگاه]] رفیع بحث [[امامت]] را روشن می‌سازد. [[دانشمندان]] [[امامیه]] برای بیان [[جایگاه]] بحث از [[امامت]] و اینکه از اصول است نه از [[فروع]] به دلایلی استناد کرده‌اند<ref>ر.ک: الاصول العامه لمسائل الامامه، ص ۸۷ و امامت پژوهی، ص ۶۱.</ref>. از جمله مستندات آنان این [[حدیث]] است زیرا لازمه [[وجوب]] [[معرفت امام]] به گونه‌ای که تخلف از او مستوجب [[مرگ جاهلی]] باشد و عذری از متخلف پذیرفته نخواهد شد، آن است که [[امامت]] را مانند [[نبوت]] از اصول [[عقائد]] بدانیم نه از [[فروع]] و مسائل [[فقهی]]. در [[فرهنگ دینی]] [[مرگ جاهلی]] مردن در [[بی‌دینی]] و [[شرک]] و [[کفر]] است بنابراین تخلف از [[امام]] همانند تخلف از [[رسول خدا]]{{صل}} و عدم پذیرش او موجب [[کفر]] است و این با اصلی بودن [[امامت]] سازگار است نه فرعی بودن آن<ref>شیخ طوسی می‌گوید: {{عربی|وَ دَفعُ الْإِمَامَةِ عِنْدَهُمْ وَ جَحدُهَا كَدَفْعِ النُّبُوَّةِ وَ جَحدُهَا سَوَاءُ، بِدَلَالَةِ قَوْلِهِ{{صل}}:}} {{متن حدیث| مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً }}. الاقتصاد، ص ۲۲۶. و قاضی نورالله در کتاب الصوارم المهرقه: {{عربی|انَّ النبی{{صل}} قَالَ}}: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ {{عربی|فَإِنَّهُ صریحٌ في أَنَّ الْإِمَامَةَ فی الإصولِ ضَرُورَةً إِنَّ الْجَاهِلَ بشیءٍ مِنَ الْفُرُوعِ وَ إِنْ کان وَاجِباً لایکون میتَتُه میتَةً جاهلیةً وَ لَا یَقدَحُ ذلک في إِسْلَامِهِ}} و ر.ک: احقاق الحق، ص ۲۹۴، و گوهر مراد، ص ۴۶۷ و مراة العقول، ج ۱۱، ص ۱۹۱ و بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸. برای آگاهی بیشتر درباره نقل‌های گوناگون و دلالت حدیث من مات ر.ک: بررسی معرفت امام از منظر فریقین. </ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵ ج۱''']]؛ ج5، ص: 22-23.</ref>
*'''[[امامت]]''' محوری‌ترین‌ جایگاه‌ و نقش‌ را در منظومه اندیشه کلامی‌ [[شیعه]] [[امامیه‌]] داراست‌. اعتقاد به‌ "[[نص‌]]" و "[[عصمت]]" از یک‌ سو، و نقشی‌ که‌ [[امامیه‌]] برای‌ [[جایگاه‌ معنوی‌ امام]]؛ یعنی‌ [[مرجعیت دینی|مرجعیت‌ انحصاری‌ دینی‌]] [[امامان‌]] قائل‌ بوده‌اند، می‌تواند نشانگر اهمیت‌ این‌ جایگاه‌ باشد. از دیگر سو دست‌ کم‌ در میان‌ برخی‌ گرایشها و محافل‌ امامی‌، [[مقام‌ امامت]] بستری‌ برای‌ بحث‌ از [[ویژگی‌های‌ خاص‌ امام]] تحت‌ عنوان‌ [[طبیعت‌ مقام‌ امامت]] و [[قلمرو علم امام|حدود علم‌]] و [[قلمرو قدرت‌ امام|قدرت‌ امام]] فراهم‌ می‌کرده‌ است‌. در این‌ میان‌، ارائه نظامی‌ از جهان‌شناسی‌، انسان‌شناسی‌، فرجام‌شناسی‌ و تاریخ‌ با تکیه‌ بر جایگاه‌ و [[نقش‌ تکوینی‌ امام]]، از سوی‌ برخی‌ محافل‌ علمی‌ و دینی‌ [[امامیان‌]]، اهمیت‌ بحث‌ [[امامت]] را بیشتر آشکار می‌کند. آنچه‌ در اینجا مورد نظر است‌، تفکر [[امامیه‌]] در باب‌ [[امامت]] پس‌ از استقرار و شکل‌گیری‌ [[امامیه‌]] و آن‌ هم‌ در قالب‌ [[مذهب‌ اثناعشری‌]] در سالهای‌ پس‌ از ۲۶۰ق‌ "سال‌ درگذشت‌ [[امام عسکری|امام حسن‌ عسکری‌]]{{ع}}" است‌، یعنی‌ دوره‌ای‌ که‌ به‌ دوره [[غیبت‌ صغری‌]] شناخته‌ می‌شود؛ گرچه‌ برای‌ تبیین‌ [[جایگاه‌ امام]] و نقش‌ [[امامت]] در این‌ مذهب‌، بررسی‌ پیشینه تاریخ‌ تشیع‌ از سده ۱ ق‌ ضروری‌ به‌ نظر می‌رسد. در این‌ دوره‌ و پس‌ از آن‌، با کوشش‌ متکلمان‌ بزرگی‌ چون‌ [[ابن‌ قبه رازی‌]] و متکلمان‌ [[خاندان‌ نوبختی‌]] و همچنین‌ متکلمان‌ نامداری‌؛ چون‌: [[شیخ مفید]] و شاگردش‌ [[سید مرتضی]] و سرانجام‌ [[شیخ طوسی]]، سنتهای‌ دینی‌ و فکری‌ - کلامی‌ [[امامیه‌]] در [[دوره حضور امامان]]{{عم}} و فعالیت‌ فرقه‌های‌ مختلف‌ امامی‌، در یک‌ نظام‌ کلامی‌نوین‌ بازسازی‌ شد <ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 [[حسن انصاری|انصاری، حسن]]، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.  
*'''[[امامت]]''' محوری‌ترین‌ جایگاه‌ و نقش‌ را در منظومه اندیشه کلامی‌ [[شیعه]] [[امامیه‌]] داراست‌. اعتقاد به‌ "[[نص‌]]" و "[[عصمت]]" از یک‌ سو، و نقشی‌ که‌ [[امامیه‌]] برای‌ [[جایگاه‌ معنوی‌ امام]]؛ یعنی‌ [[مرجعیت دینی|مرجعیت‌ انحصاری‌ دینی‌]] [[امامان‌]] قائل‌ بوده‌اند، می‌تواند نشانگر اهمیت‌ این‌ جایگاه‌ باشد. از دیگر سو دست‌ کم‌ در میان‌ برخی‌ گرایشها و محافل‌ امامی‌، [[مقام‌ امامت]] بستری‌ برای‌ بحث‌ از [[ویژگی‌های‌ خاص‌ امام]] تحت‌ عنوان‌ [[طبیعت‌ مقام‌ امامت]] و [[قلمرو علم امام|حدود علم‌]] و [[قلمرو قدرت‌ امام|قدرت‌ امام]] فراهم‌ می‌کرده‌ است‌. در این‌ میان‌، ارائه نظامی‌ از جهان‌شناسی‌، انسان‌شناسی‌، فرجام‌شناسی‌ و تاریخ‌ با تکیه‌ بر جایگاه‌ و [[نقش‌ تکوینی‌ امام]]، از سوی‌ برخی‌ محافل‌ علمی‌ و دینی‌ [[امامیان‌]]، اهمیت‌ بحث‌ [[امامت]] را بیشتر آشکار می‌کند. آنچه‌ در اینجا مورد نظر است‌، تفکر [[امامیه‌]] در باب‌ [[امامت]] پس‌ از استقرار و شکل‌گیری‌ [[امامیه‌]] و آن‌ هم‌ در قالب‌ [[مذهب‌ اثناعشری‌]] در سالهای‌ پس‌ از ۲۶۰ق‌ "سال‌ درگذشت‌ [[امام عسکری|امام حسن‌ عسکری‌]]{{ع}}" است‌، یعنی‌ دوره‌ای‌ که‌ به‌ دوره [[غیبت‌ صغری‌]] شناخته‌ می‌شود؛ گرچه‌ برای‌ تبیین‌ [[جایگاه‌ امام]] و نقش‌ [[امامت]] در این‌ مذهب‌، بررسی‌ پیشینه تاریخ‌ تشیع‌ از سده ۱ ق‌ ضروری‌ به‌ نظر می‌رسد. در این‌ دوره‌ و پس‌ از آن‌، با کوشش‌ متکلمان‌ بزرگی‌ چون‌ [[ابن‌ قبه رازی‌]] و متکلمان‌ [[خاندان‌ نوبختی‌]] و همچنین‌ متکلمان‌ نامداری‌؛ چون‌: [[شیخ مفید]] و شاگردش‌ [[سید مرتضی]] و سرانجام‌ [[شیخ طوسی]]، سنتهای‌ دینی‌ و فکری‌ - کلامی‌ [[امامیه‌]] در [[دوره حضور امامان]]{{عم}} و فعالیت‌ فرقه‌های‌ مختلف‌ امامی‌، در یک‌ نظام‌ کلامی‌نوین‌ بازسازی‌ شد <ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 [[حسن انصاری|انصاری، حسن]]، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.  
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش