ترس از خدا: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۴: خط ۴۴:
*از آنچه گذشت، دانستیم که هر دو نوع [[خوف]] دارای مراتبی چند است.  
*از آنچه گذشت، دانستیم که هر دو نوع [[خوف]] دارای مراتبی چند است.  
*حال اضافه می‌کنیم که همان مرتبه نخستین ضعیف آن، مطلوب بوده در کمال [[انسان]] مؤثّر است. این مرتبه چون تقویت شود و درخت پرثمر [[خوف]] را در [[قلب]] [[انسان]] بنشاند، از مطلوبیّتی بیشتر برخوردار شده سیر در [[مسیر کمال]] را برای سالک بیشتر فراهم می‌‌سازد؛ و به همین ترتیب هرمقدار این مرتبه شدیدتر و قویتر شود، مطلوبیّت او بیشتر خواهد شد. از اینرو، در این صفت [[نیکو]] نیز - چون دیگر صفات حسنه - [[افراط و تفریط]] راه نداشته، نمی‌توان [[زیاده‌روی]] در آن را قبیح دانست.
*حال اضافه می‌کنیم که همان مرتبه نخستین ضعیف آن، مطلوب بوده در کمال [[انسان]] مؤثّر است. این مرتبه چون تقویت شود و درخت پرثمر [[خوف]] را در [[قلب]] [[انسان]] بنشاند، از مطلوبیّتی بیشتر برخوردار شده سیر در [[مسیر کمال]] را برای سالک بیشتر فراهم می‌‌سازد؛ و به همین ترتیب هرمقدار این مرتبه شدیدتر و قویتر شود، مطلوبیّت او بیشتر خواهد شد. از اینرو، در این صفت [[نیکو]] نیز - چون دیگر صفات حسنه - [[افراط و تفریط]] راه نداشته، نمی‌توان [[زیاده‌روی]] در آن را قبیح دانست.
*بنا بر این آنچه در کتب [[اخلاق]] مشهور شده و بسیاری از اخلاقیان آن را پذیرفته‌اند- که [[خوف]] را دو سویه [[افراط و تفریط]] است، و این دو سویه ناصواب بوده از حُسن [[خوف]] بی بهره است -؛ صحیح نمی‌باشد؛  
*بنا بر این آنچه در کتب [[اخلاق]] مشهور شده و بسیاری از اخلاقیان آن را پذیرفته‌اند- که [[خوف]] را دو سویه [[افراط و تفریط]] است، و این دو سویه ناصواب بوده از حُسن [[خوف]] بی بهره است -؛ صحیح نمی‌باشد؛ چرا که اینان حدّ اعلای [[خوف]] را [[ناامیدی]] از [[رحمت]] [[حضرت]] [[حق]] دانسته آن را به شدّت مذموم شمرده‌اند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۱۸.</ref>.
چرا که اینان حدّ اعلای [[خوف]] را [[ناامیدی]] از [[رحمت]] [[حضرت]] [[حق]] دانسته آن را به شدّت مذموم شمرده‌اند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۱۸.</ref>.
*بنظر ما - همانگونه که به تفصیل از آن سخن خواهیم گفت-، [[ناامیدی]] از [[رحمت]] [[حضرت]] [[حق]]، نه تنها مذموم که [[حرام]] است؛ امّا تمامی سخن در آنست که [[ناامیدی]] صفتی است و شدّت [[خوف]] از [[حضرت]] [[حق]]، صفتی دیگر!؛ آن نخستین مذموم است، و این دوّمین ممدوح؛ و نه چنین است که این صفت [[پسندیده]] در مراتب اعلای خود، به صفتی [[ناپسند]] تبدیل شود. اضافه می‌‌کنم که [[عصمت]]، چیزی جز از [[خوف]] شدید نیست که از [[علم]] [[معصومین]]{{عم}} به اسماء و [[صفات الهی]] و [[معرفت]] کامل ایشان به [[عظمت]] او، حاصل می‌‌شود. این [[معرفت]] و [[خوف]] حاصل از آن، در ادعیة ایشان - همچون [[دعای کمیل]]، دعای ابوحمزة ثمالی و دعای [[عرفه]] - به خوبی نمایان است؛ و جلوه‌ای از [[خوف]] کامل - در هر دو نوع آن را -، به نمایش در آورده است. [[ناامیدی]] از [[رحمت الهی]] امّا، نه از [[خوف]] شدید که از عدم [[رجاء]] و چشم‌بستن از صفت [[رحمت الهی]] نشأت گرفته است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۱۸-۴۱۹.</ref>.
*بنظر ما - همانگونه که به تفصیل از آن سخن خواهیم گفت-، [[ناامیدی]] از [[رحمت]] [[حضرت]] [[حق]]، نه تنها مذموم که [[حرام]] است؛ امّا تمامی سخن در آنست که [[ناامیدی]] صفتی است و شدّت [[خوف]] از [[حضرت]] [[حق]]، صفتی دیگر!؛ آن نخستین مذموم است، و این دوّمین ممدوح؛ و نه چنین است که این صفت [[پسندیده]] در مراتب اعلای خود، به صفتی [[ناپسند]] تبدیل شود. اضافه می‌‌کنم که [[عصمت]]، چیزی جز از [[خوف]] شدید نیست که از [[علم]] [[معصومین]]{{عم}} به اسماء و [[صفات الهی]] و [[معرفت]] کامل ایشان به [[عظمت]] او، حاصل می‌‌شود. این [[معرفت]] و [[خوف]] حاصل از آن، در ادعیة ایشان - همچون [[دعای کمیل]]، دعای ابوحمزة ثمالی و دعای [[عرفه]] - به خوبی نمایان است؛ و جلوه‌ای از [[خوف]] کامل - در هر دو نوع آن را -، به نمایش در آورده است. [[ناامیدی]] از [[رحمت الهی]] امّا، نه از [[خوف]] شدید که از عدم [[رجاء]] و چشم‌بستن از صفت [[رحمت الهی]] نشأت گرفته است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۱۸-۴۱۹.</ref>.


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش