جز
جایگزینی متن - 'اینرو' به 'اینرو'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'اینرو' به 'اینرو') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
*حال چگونه میتوان به آن پرسش، و این ناهمگونی پاسخ داد؟<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۹-۳۳۰.</ref>. | *حال چگونه میتوان به آن پرسش، و این ناهمگونی پاسخ داد؟<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۹-۳۳۰.</ref>. | ||
*ورود به این گونه از مسائل، از موضوع رسالة حاضر خارج بوده در شمار مسائل [[حکمت]] متعالیه است؛ بویژه آنکه همگان را نرسد که در اینگونه مباحث به تأمّل پردازند - چه این مباحث، از مقدّمات بسیاری برخوردار است، که بسیاری از [[مردم]] سر در پی تحصیل آن نداشته امکان نتیجه گیری از این مباحث را بدست نیاوردهاند-. | *ورود به این گونه از مسائل، از موضوع رسالة حاضر خارج بوده در شمار مسائل [[حکمت]] متعالیه است؛ بویژه آنکه همگان را نرسد که در اینگونه مباحث به تأمّل پردازند - چه این مباحث، از مقدّمات بسیاری برخوردار است، که بسیاری از [[مردم]] سر در پی تحصیل آن نداشته امکان نتیجه گیری از این مباحث را بدست نیاوردهاند-. | ||
*از | *از اینرو، بدون آنکه به این مبحث درشت وارد شویم، تنها اشاره میکنیم که: به [[شهادت]] [[قرآن کریم]]، [[خداوند]] [[آسمان]] و [[زمین]] را در [[اختیار]] [[آدمی]] نهاده و تمامی اقسام نعمتها را برای او فراهم آورده است: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}}<ref>«آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟ و برخی از مردم بیهیچ دانش و رهنمود و کتاب روشنی درباره خدا چالش میورزند» سوره لقمان، آیه ۲۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۰.</ref>. | ||
*[[بعثت پیامبران]] و فرو فرستادن [[کتابهای آسمانی]] در همین شمار است، و نیروهای [[باطنی]] [[انسان]] - همچون [[عقل]]، که تشخیص صحیح از [[خطا]] را برای [[انسان]] ممکن میسازد -، نیز در همین شمار. | *[[بعثت پیامبران]] و فرو فرستادن [[کتابهای آسمانی]] در همین شمار است، و نیروهای [[باطنی]] [[انسان]] - همچون [[عقل]]، که تشخیص صحیح از [[خطا]] را برای [[انسان]] ممکن میسازد -، نیز در همین شمار. | ||
*حال میتوان گفت که: این عالم چون تجارتخانهای است، که [[آدمی]] با [[سرمایه]] این نعمتها در آن به فعّالیّت میپردازد، تا چگونگی [[آخرت]] بیپایان خود را ترسیم نماید. از این دید، چون [[سرمایه]] از آن [[حضرت]] [[حق]] است، میتوان سود و زیان کارگر را به او نسبت داد؛ و چون [[آدمی]] خود همچون کارگری مستقل در این بازار به [[تجارت]] پرداخته، میتوان [[نیک]] و بد اعمالش را به خود او منسوب نمود: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ}}<ref>«آنان همان کسانند که گمراهی را به (بهای) رهنمود خریدند و سوداشان سودی نکرد و رهیافته نبودند» سوره بقره، آیه ۱۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۱.</ref>. | *حال میتوان گفت که: این عالم چون تجارتخانهای است، که [[آدمی]] با [[سرمایه]] این نعمتها در آن به فعّالیّت میپردازد، تا چگونگی [[آخرت]] بیپایان خود را ترسیم نماید. از این دید، چون [[سرمایه]] از آن [[حضرت]] [[حق]] است، میتوان سود و زیان کارگر را به او نسبت داد؛ و چون [[آدمی]] خود همچون کارگری مستقل در این بازار به [[تجارت]] پرداخته، میتوان [[نیک]] و بد اعمالش را به خود او منسوب نمود: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ}}<ref>«آنان همان کسانند که گمراهی را به (بهای) رهنمود خریدند و سوداشان سودی نکرد و رهیافته نبودند» سوره بقره، آیه ۱۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۱.</ref>. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
*پر واضح است که آنکس که از این [[عنایت ویژه]] برخوردار باشد، سرفخر بر [[آسمان]] خواهد سائید؛ و آنکس که از آن بیبهره ماند، در [[جهان]] جاودانه جز [[محرومیت]] و خذلان بهرهای نصیب نخواهد کرد. | *پر واضح است که آنکس که از این [[عنایت ویژه]] برخوردار باشد، سرفخر بر [[آسمان]] خواهد سائید؛ و آنکس که از آن بیبهره ماند، در [[جهان]] جاودانه جز [[محرومیت]] و خذلان بهرهای نصیب نخواهد کرد. | ||
*این مطلب، به گونههای مختلف در [[قرآن کریم]] به اشارت گرفته شده است؛ به این [[آیات]] بنگرید: {{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ}}<ref>«خداوند پروا ندارد که به پشه یا فراتر از آن مثلی بزند، پس آنان که ایمان دارند میدانند این از سوی پروردگار آنها درست است اما کسانی که کافرند میگویند:» سوره بقره، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«و هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا (پیامش را) برای آنان به روشنی بیان کند بنابراین خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد و هر که را بخواهد به راه میآورد و او پیروزمند فرزانه است» سوره ابراهیم، آیه ۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۳.</ref>. | *این مطلب، به گونههای مختلف در [[قرآن کریم]] به اشارت گرفته شده است؛ به این [[آیات]] بنگرید: {{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ}}<ref>«خداوند پروا ندارد که به پشه یا فراتر از آن مثلی بزند، پس آنان که ایمان دارند میدانند این از سوی پروردگار آنها درست است اما کسانی که کافرند میگویند:» سوره بقره، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«و هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا (پیامش را) برای آنان به روشنی بیان کند بنابراین خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد و هر که را بخواهد به راه میآورد و او پیروزمند فرزانه است» سوره ابراهیم، آیه ۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۳.</ref>. | ||
*واضح است که مراد از "منسوب کردن ظلالت به [[حضرت]] [[حق]]" در این [[آیات]]، نه آنست که او خود [[کافران]] و بدکرداران را [[گمراه]] مینماید؛ بلکه منظور آن است که اینان خود [[شایستگی]] [[هدایت]] را از دست داده، پذیرای آن نخواهند بود. از | *واضح است که مراد از "منسوب کردن ظلالت به [[حضرت]] [[حق]]" در این [[آیات]]، نه آنست که او خود [[کافران]] و بدکرداران را [[گمراه]] مینماید؛ بلکه منظور آن است که اینان خود [[شایستگی]] [[هدایت]] را از دست داده، پذیرای آن نخواهند بود. از اینروست که در شماری دیگر از [[آیات قرآن کریم]]، این امر به خود آنان نسبت داده شده است: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ}}<ref>«آیا بر آنید که از پیامبرتان درخواست کنید چنان که پیشتر از موسی در خواست شد؟» سوره بقره، آیه ۱۰۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۳.</ref>. | ||
===[[توحید]] در [[تدبیر]] عالم=== | ===[[توحید]] در [[تدبیر]] عالم=== | ||
*منظور از این مرحله، آنست که [[آدمی]] در دار وجود، تنها به یک عامل و یک تدبیرگر نظر اندازد؛ و تنها او را [[شایسته]] [[تدبیر]] این عالم بداند. سرّ این نکته که در [[قرآن کریم]] از نام [[مقدّس]] "رَب" / [[تدبیر]] کننده، بیش از یکهزار مرتبه یاد شده و از نظر تکرار، تنها اسم [[شریف]] "اللّه" همسان آن است نیز، همین بوده؛ نشان از توجّه این [[کتاب آسمانی]] به این نوع از [[توحید]]، و [[دعوت]] [[مؤمنان]] به آن دارد. [[حضرت]] [[حق]] خود در آغاز این کتاب [[هدایتگر]] میفرماید: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref>. و باز خود میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است» سوره انعام، آیه ۱۶۴.</ref>. آیاتی اینگونه، که [[تدبیر]] عالم را تنها و تنها در او منحصر میدارد، به تعداد بسیار زیادی در [[قرآن کریم]] آمده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۴.</ref>. | *منظور از این مرحله، آنست که [[آدمی]] در دار وجود، تنها به یک عامل و یک تدبیرگر نظر اندازد؛ و تنها او را [[شایسته]] [[تدبیر]] این عالم بداند. سرّ این نکته که در [[قرآن کریم]] از نام [[مقدّس]] "رَب" / [[تدبیر]] کننده، بیش از یکهزار مرتبه یاد شده و از نظر تکرار، تنها اسم [[شریف]] "اللّه" همسان آن است نیز، همین بوده؛ نشان از توجّه این [[کتاب آسمانی]] به این نوع از [[توحید]]، و [[دعوت]] [[مؤمنان]] به آن دارد. [[حضرت]] [[حق]] خود در آغاز این کتاب [[هدایتگر]] میفرماید: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref>. و باز خود میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است» سوره انعام، آیه ۱۶۴.</ref>. آیاتی اینگونه، که [[تدبیر]] عالم را تنها و تنها در او منحصر میدارد، به تعداد بسیار زیادی در [[قرآن کریم]] آمده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۴.</ref>. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
*منظور از این نوع از [[توحید افعالی]]، آنست که [[حکومت]] و [[قانون]] گذاری، تنها [[شایسته]] [[حضرت]] [[حق]] است؛ و هیچکس را نرسد که [[حکومت]] و تسلّط بر دیگران را بدون اجازت او، ادّعا نماید. در اینصورت، هرکس که بدون [[اذن]] او بر دیگران [[برتری]] جسته خود را [[حاکم]] آنان معرّفی نماید، به [[شرک]] دچار شده خود را در کنار او دریافته است!. | *منظور از این نوع از [[توحید افعالی]]، آنست که [[حکومت]] و [[قانون]] گذاری، تنها [[شایسته]] [[حضرت]] [[حق]] است؛ و هیچکس را نرسد که [[حکومت]] و تسلّط بر دیگران را بدون اجازت او، ادّعا نماید. در اینصورت، هرکس که بدون [[اذن]] او بر دیگران [[برتری]] جسته خود را [[حاکم]] آنان معرّفی نماید، به [[شرک]] دچار شده خود را در کنار او دریافته است!. | ||
*همو در این [[کتاب الهی]] میفرماید: {{متن قرآن|ِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref> و باز میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. نه فقط حکمرانی، که قانونگذاری نیز ویژه اوست و بس:{{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (توراتشناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری میکردند؛ پس، از مردم نهراسی» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرس» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و باید پیروان انجیل بنابر آنچه خداوند در آن فرو فرستاده است داوری کنند و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۷.</ref>. | *همو در این [[کتاب الهی]] میفرماید: {{متن قرآن|ِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref> و باز میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. نه فقط حکمرانی، که قانونگذاری نیز ویژه اوست و بس:{{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (توراتشناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری میکردند؛ پس، از مردم نهراسی» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرس» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و باید پیروان انجیل بنابر آنچه خداوند در آن فرو فرستاده است داوری کنند و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۷.</ref>. | ||
*این بحث، از دامنی فراخ برخوردار است؛ از | *این بحث، از دامنی فراخ برخوردار است؛ از اینرو [[امید]] به [[فضل]] [[حضرت]] [[حق]] میبریم، تا موفّقمان دارد که در یکی از بخشهای این کتاب، به تفصیل از این مطلب سخن گوئیم. در اینجا امّا، بیش از این به این مبحث نخواهیم پرداخت، تا از مبنای رساله حاضر خارج نشویم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۴-۳۳۵.</ref>. | ||
===[[توحید]] در مالکیّت=== | ===[[توحید]] در مالکیّت=== | ||
*منظور از این نوع از [[توحید افعالی]]، آنست که مالکیّت، تنها و تنها در [[دست حضرت]] [[حق]] بوده؛ جز او هیچکس را نرسد که مالکیّت چیزی را به خود منسوب دارد. | *منظور از این نوع از [[توحید افعالی]]، آنست که مالکیّت، تنها و تنها در [[دست حضرت]] [[حق]] بوده؛ جز او هیچکس را نرسد که مالکیّت چیزی را به خود منسوب دارد. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
===[[توحید]] در کمکخواهی=== | ===[[توحید]] در کمکخواهی=== | ||
*این نوع از [[توحید افعالی]] خود بر چند نوع است: | *این نوع از [[توحید افعالی]] خود بر چند نوع است: | ||
#'''[[توحید]] در تأثیرگذاری در عالم:''' به این معنی که، در این عالم، هیچ موجودی را تأثیری نیست. از | #'''[[توحید]] در تأثیرگذاری در عالم:''' به این معنی که، در این عالم، هیچ موجودی را تأثیری نیست. از اینرو، هرکس چیزی غیر از [[حضرت]] [[حق]] را در برآوردن حوائج خود شریک بداند، راه [[شرک]] پیموده و دیگری را با او همسان دانسته است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۶-۳۳۷.</ref>. | ||
#'''[[توحید]] در سببیّت:''' بدان معنی که، [[علل]] و عوامل ظاهری، تنها در ظاهرْ بوئی از علیّت برده و در واقع هیچ بهرهای از این مطلب ندارند. بنا بر این، سببیّت و علیّت، تنها در او محصور است و بس. | #'''[[توحید]] در سببیّت:''' بدان معنی که، [[علل]] و عوامل ظاهری، تنها در ظاهرْ بوئی از علیّت برده و در واقع هیچ بهرهای از این مطلب ندارند. بنا بر این، سببیّت و علیّت، تنها در او محصور است و بس. | ||
*این مرحله، هرچند از لوازم جداییناپذیر [[ایمان]] است، امّا بسیاری از [[مردم]] از آن [[غفلت]] ورزیده در عمل با آن [[مخالفت]] مینمایند. در [[قرآن کریم]] میخوانیم: {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref>. | *این مرحله، هرچند از لوازم جداییناپذیر [[ایمان]] است، امّا بسیاری از [[مردم]] از آن [[غفلت]] ورزیده در عمل با آن [[مخالفت]] مینمایند. در [[قرآن کریم]] میخوانیم: {{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref>. | ||
*در [[تفسیر]] "نورالثّقلین"، چندین [[حدیث]] در [[تفسیر]] این [[آیه شریفه]] وارد شده، که مراد از آن را بخوبی روشن میسازد. در یکی از این [[احادیث]] - که از وجود [[مبارک]] [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است -، چنین میخوانیم: آن [[حضرت]] درباره معنای "[[مشرک]] بودن [[مؤمنین]]"، میفرمایند: "{{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref> این [[آیه]]، درباره کسی است که میگوید: اگر فلان کس نبود من نابود میشدم، و اگر فلان کس نبود من فلان سودرا نصیب میبردم، و اگر فلان کس نبود [[خاندان]] من نابود میشد. بنگر که چگونه این شخص، کسی دیگر را با [[خداوند]] شریک قرار داده، و پنداشته که آن شخص او را [[رزق]] میدهد و یا [[بلا]] را از او دفع مینماید!. [[راوی]] میگوید: به ایشان عرض کردم: حال اگر بگوید: اگر [[خداوند]] به سبب وجود فلان کس بر من منّت ننهاده بود - که او وسیلة دفع فلان ضرر، یا جلب فلان سود شود-، در آن صورت نابود میشدم، آیا این سخن نیز [[شرک]] است؟ [[حضرت]] فرمودند: این سخن اشکالی ندارد"<ref>{{متن حدیث| عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فِي قَوْلِهِ: وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ قَالَ: هُوَ الرَّجُلُ یَقَوْلُ: لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَكْتُ وَ لَوْ لَا فُلَانٌ لَأَصَبْتُ كَذَا وَ كَذَا وَ لَوْ لَا فُلَانٌ لَضَاعَ عِيَالِي أَ لَا تَرَى أَنَّهُ قَدْ جَعَلَ شَرِيكاً فِي مُلْكِهِ يَرْزُقُهُ وَ يَدْفَعُ عَنْهُ؟ قَالَ: قُلْتُ فَيَقُولُ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ مَنَّ عَلَيَّ بِفُلَانٍ لَهَلَكْتُ؟ قَالَ: نَعَمْ! لَا بَأْسَ بِهَذَا}}؛ نورالثّقلین، ج۲، ص۴۷۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۷-۳۳۸.</ref>. | *در [[تفسیر]] "نورالثّقلین"، چندین [[حدیث]] در [[تفسیر]] این [[آیه شریفه]] وارد شده، که مراد از آن را بخوبی روشن میسازد. در یکی از این [[احادیث]] - که از وجود [[مبارک]] [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است -، چنین میخوانیم: آن [[حضرت]] درباره معنای "[[مشرک]] بودن [[مؤمنین]]"، میفرمایند: "{{متن قرآن|وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}}<ref>«و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند» سوره یوسف، آیه ۱۰۶.</ref> این [[آیه]]، درباره کسی است که میگوید: اگر فلان کس نبود من نابود میشدم، و اگر فلان کس نبود من فلان سودرا نصیب میبردم، و اگر فلان کس نبود [[خاندان]] من نابود میشد. بنگر که چگونه این شخص، کسی دیگر را با [[خداوند]] شریک قرار داده، و پنداشته که آن شخص او را [[رزق]] میدهد و یا [[بلا]] را از او دفع مینماید!. [[راوی]] میگوید: به ایشان عرض کردم: حال اگر بگوید: اگر [[خداوند]] به سبب وجود فلان کس بر من منّت ننهاده بود - که او وسیلة دفع فلان ضرر، یا جلب فلان سود شود-، در آن صورت نابود میشدم، آیا این سخن نیز [[شرک]] است؟ [[حضرت]] فرمودند: این سخن اشکالی ندارد"<ref>{{متن حدیث| عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فِي قَوْلِهِ: وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ قَالَ: هُوَ الرَّجُلُ یَقَوْلُ: لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَكْتُ وَ لَوْ لَا فُلَانٌ لَأَصَبْتُ كَذَا وَ كَذَا وَ لَوْ لَا فُلَانٌ لَضَاعَ عِيَالِي أَ لَا تَرَى أَنَّهُ قَدْ جَعَلَ شَرِيكاً فِي مُلْكِهِ يَرْزُقُهُ وَ يَدْفَعُ عَنْهُ؟ قَالَ: قُلْتُ فَيَقُولُ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ مَنَّ عَلَيَّ بِفُلَانٍ لَهَلَكْتُ؟ قَالَ: نَعَمْ! لَا بَأْسَ بِهَذَا}}؛ نورالثّقلین، ج۲، ص۴۷۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۷-۳۳۸.</ref>. | ||
===[[توحید]] در نادیده گرفتن علّتها=== | ===[[توحید]] در نادیده گرفتن علّتها=== | ||
*در این مرحله، موحّدان تنها [[حضرت]] [[حق]] را به عنوان علّت تامّه، و یا علّت ناقصه دیده، هیچ چیزی را نه در طول [[حضرت]] [[حق]]، و نه در عرض او نمینهند. از | *در این مرحله، موحّدان تنها [[حضرت]] [[حق]] را به عنوان علّت تامّه، و یا علّت ناقصه دیده، هیچ چیزی را نه در طول [[حضرت]] [[حق]]، و نه در عرض او نمینهند. از اینرو تمام علّتها در نظر آنان غیر واقعی بوده، تنها صورتی از مؤثّر بودن را به نمایش درآورده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۳۸.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== |