جز
جایگزینی متن - 'اینرو' به 'اینرو'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'اینرو' به 'اینرو') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
===خارقالعادههای الهی=== | ===خارقالعادههای الهی=== | ||
* امور خارقالعاده را میتوان به دو بخش کلی، تقسیم کرد: یکی اموری که هر چند اسباب و علل عادی ندارد، اما اسباب غیرعادی آنها کم و بیش در اختیار بشر قرار میگیرد و میتوان با آموزشها و تمرینهای ویژهای به آنها دست یافت مانند کارهای مرتاضان. بخش دیگر، کارهای خارقالعادهای است که تحقق آنها مربوط به اذن خاص الهی میباشد. و اختیار آنها بدست افرادی که ارتباط با خدای متعال ندارند سپرده نمیشود و از | * امور خارقالعاده را میتوان به دو بخش کلی، تقسیم کرد: یکی اموری که هر چند اسباب و علل عادی ندارد، اما اسباب غیرعادی آنها کم و بیش در اختیار بشر قرار میگیرد و میتوان با آموزشها و تمرینهای ویژهای به آنها دست یافت مانند کارهای مرتاضان. بخش دیگر، کارهای خارقالعادهای است که تحقق آنها مربوط به اذن خاص الهی میباشد. و اختیار آنها بدست افرادی که ارتباط با خدای متعال ندارند سپرده نمیشود و از اینروی دارای دو ویژگی اساسی است. اولا قابل تعلیم و تعلّم نیست، و ثانیاً تحت تأثیر نیروی قویتری قرار نمیگیرد و مغلوب عاملِ دیگری واقع نمیشود. اینگونه خوارق عادت، مخصوص بندگان برگزیده خداست و هرگز در دام گمراهان و هوسبازان نمیافتد ولی اختصاص به پیامبران ندارد بلکه گاهی سایر اولیاء خدا هم از آنها برخوردار میشوند و از اینروی، باصطلاح کلامی، همه آنها را «معجزه» نمیخوانند و معمولاً چنین کارهایی که از غیر پیامبران سرمی زند بنام «کرامت» موسوم میگردد چنانکه علمهای غیرعادی الهی هم منحصر به «وحی نبوّت» نیست و هنگامی که چنین علمهایی به دیگران داده شود بنام «[[الهام]]» و «[[تحدیث]]» و مانند آنها نامیده میشود. | ||
* ضمناً راه بازشناسی این دو نوع از خوارق عادت «الهی و غیرالهی» نیز معلوم شد یعنی اگر انجام دادن امر خارقالعادهای قابل تعلیم و تعلّم باشد یا فاعل دیگری بتواند جلو ایجاد یا ادامه آنرا بگیرد و اثرش را خنثی سازد از قبیل خوارق عادت الهی نخواهد بود. چنانکه تبهکاری و فساد عقاید و اخلاق شخص را میتوان نشانه دیگری بر عدم ارتباط وی با خدای متعال، و شیطانی یا نفسانی بودن کارهایش بحساب آورد. | * ضمناً راه بازشناسی این دو نوع از خوارق عادت «الهی و غیرالهی» نیز معلوم شد یعنی اگر انجام دادن امر خارقالعادهای قابل تعلیم و تعلّم باشد یا فاعل دیگری بتواند جلو ایجاد یا ادامه آنرا بگیرد و اثرش را خنثی سازد از قبیل خوارق عادت الهی نخواهد بود. چنانکه تبهکاری و فساد عقاید و اخلاق شخص را میتوان نشانه دیگری بر عدم ارتباط وی با خدای متعال، و شیطانی یا نفسانی بودن کارهایش بحساب آورد. | ||
* در اینجا مناسب است به نکته دیگری اشاره کنیم که فاعل کارهای خارقالعاده الهی را میتوان خدای متعال دانست (علاوه بر فاعلیتی که نسبت به همه مخلوقات و از جمله پدیدههای عادی دارد) از این نظر که تحقق آنها منوط به اذن خاص وی میباشد<ref>ر. ک: سوره رعد آیه ۳۷، سوره غافر آیه ۷۸.</ref>، و میتوان آنها را به وسایطی مانند فرشتگان یا پیامبران، نسبت داد به لحاظ نقشی که بهعنوان واسطه یا فاعل قریب دارند چنانکه در قرآن کریم، احیاء مردگان و شفاء بیماران و خلق طیر، به حضرت عیسی{{ع}} نسبت داده شده است<ref>ر. ک: سوره آل عمران آیه ۴۹، سوره مائده آیه ۱۱۰.</ref> و بین این دو نسبت، تعارض و تضادی وجود ندارد زیرا فاعلیّت الهی در طول فاعلیّت بندگان است. | * در اینجا مناسب است به نکته دیگری اشاره کنیم که فاعل کارهای خارقالعاده الهی را میتوان خدای متعال دانست (علاوه بر فاعلیتی که نسبت به همه مخلوقات و از جمله پدیدههای عادی دارد) از این نظر که تحقق آنها منوط به اذن خاص وی میباشد<ref>ر. ک: سوره رعد آیه ۳۷، سوره غافر آیه ۷۸.</ref>، و میتوان آنها را به وسایطی مانند فرشتگان یا پیامبران، نسبت داد به لحاظ نقشی که بهعنوان واسطه یا فاعل قریب دارند چنانکه در قرآن کریم، احیاء مردگان و شفاء بیماران و خلق طیر، به حضرت عیسی{{ع}} نسبت داده شده است<ref>ر. ک: سوره آل عمران آیه ۴۹، سوره مائده آیه ۱۱۰.</ref> و بین این دو نسبت، تعارض و تضادی وجود ندارد زیرا فاعلیّت الهی در طول فاعلیّت بندگان است. | ||
===ویژگی معجزات انبیاء=== | ===ویژگی معجزات انبیاء=== | ||
سومین مطلبی که در تعریف معجزه، به آن اشاره شد که معجزات پیامبران، نشانه صدق ادّعای ایشان است و از | سومین مطلبی که در تعریف معجزه، به آن اشاره شد که معجزات پیامبران، نشانه صدق ادّعای ایشان است و از اینروی، هنگامی که امر خارقالعادهای باصطلاح خاصّ کلامی «[[معجزه]]» نامیده میشود که علاوه بر استناد به اذن خاص الهی، بعنوان دلیلی بر پیامبری پیامبران پدید آید. و با اندکی تعمیم در مفهوم آن، شامل امور خارقالعادهای نیز میشود که بهعنوان دلیل بر صدق ادّعای امامت، انجام یابد. و بدین ترتیب، اصطلاح «کرامت» اختصاص مییابد به سایر خارقالعاده های الهی که از اولیاء خدا صادر میشود در برابر خوارق عادتی که مستند به نیروهای نفسانی و شیطانی است مانند سحر و کهانت و اعمال مرتاضان، اینگونه اعمال، هم قابل تعلیم و تعلّم است و هم بوسیله نیروی قویتری مغلوب میگردد و معمولاً الهی نبودنِ آنها را میتوان از راه فساد عقاید و اخلاقِ صاحبانشان نیز شناخت. | ||
* نکتهای که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که آنچه را معجزات [[انبیاء]]{{عم}} مستقیماً اثبات میکند صدق ایشان در ادعای نبوت است و اما صحّت محتوای [[رسالت]]، و لزوم اطاعت از فرمانهایی که ابلاغ میکنند مع الواسطه و بطور غیرمستقیم، ثابت میشود. و به دیگر سخن: نبوّت انبیاء{{عم}} با دلیل عقلی، و اعتبار محتوای پیامهایشان با دلیل تعبّدی، اثبات میگردد. | * نکتهای که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که آنچه را معجزات [[انبیاء]]{{عم}} مستقیماً اثبات میکند صدق ایشان در ادعای نبوت است و اما صحّت محتوای [[رسالت]]، و لزوم اطاعت از فرمانهایی که ابلاغ میکنند مع الواسطه و بطور غیرمستقیم، ثابت میشود. و به دیگر سخن: نبوّت انبیاء{{عم}} با دلیل عقلی، و اعتبار محتوای پیامهایشان با دلیل تعبّدی، اثبات میگردد. | ||
==اعجاز قرآن== | ==اعجاز قرآن== | ||
{{اصلی|معجزه قرآن}} | {{اصلی|معجزه قرآن}} |