جز
جایگزینی متن - 'اینرو' به 'اینرو'
جز (جایگزینی متن - 'اینرو' به 'اینرو') |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
*این [[فضیلت]] هم مانند [[فضیلت]] "[[خوف]]" در شمار [[برترین]] [[فضائل]] قرار دارد؛ بلکه میتوان گفت که امیدورزی به او، [[برتر]] از [[خوف]] از اوست؛ چرا که از [[خوف]]، [[تقوی]] پدید آید، و از [[امید]]، [[محبّت]]؛ و بدون تردید [[محبّت]] به او، [[برتر]] از تقوای از اوست؛ چراکه [[خوف]] از [[عظمت]] و کبریای [[الهی]] سرچشمه میگیرد، [[رجاء]] و [[امید]] امّا از [[رحمت]] و [[رأفت]] او؛ در مقایسه ایندو امّا، [[رحمت]] را شأنی دیگر است!. | *این [[فضیلت]] هم مانند [[فضیلت]] "[[خوف]]" در شمار [[برترین]] [[فضائل]] قرار دارد؛ بلکه میتوان گفت که امیدورزی به او، [[برتر]] از [[خوف]] از اوست؛ چرا که از [[خوف]]، [[تقوی]] پدید آید، و از [[امید]]، [[محبّت]]؛ و بدون تردید [[محبّت]] به او، [[برتر]] از تقوای از اوست؛ چراکه [[خوف]] از [[عظمت]] و کبریای [[الهی]] سرچشمه میگیرد، [[رجاء]] و [[امید]] امّا از [[رحمت]] و [[رأفت]] او؛ در مقایسه ایندو امّا، [[رحمت]] را شأنی دیگر است!. | ||
*[[قرآن کریم]] و تمامی سور آن، با یادکرد از این صفت آغاز میشود؛ و باز بیش از یکصد مرتبه این صفت در آن [[کتاب الهی]] یاد شده است؛ همانگونه که سراسر عالَم، [[ظهور]] امر رحمانی، و [[بهشت]] سراسر از امر رحیمی [[حضرت]] [[حق]] پدید آمده است. در این زمینه، باز میتوان گفت که: [[رجاء]] و امّیدورزی، همچون آبی گواراست که تشنهای بدان دست یابد، و [[خوف]] و [[ترس]]، مانند آتشی است که در هیزمی درگیرد!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۴۵.</ref>. | *[[قرآن کریم]] و تمامی سور آن، با یادکرد از این صفت آغاز میشود؛ و باز بیش از یکصد مرتبه این صفت در آن [[کتاب الهی]] یاد شده است؛ همانگونه که سراسر عالَم، [[ظهور]] امر رحمانی، و [[بهشت]] سراسر از امر رحیمی [[حضرت]] [[حق]] پدید آمده است. در این زمینه، باز میتوان گفت که: [[رجاء]] و امّیدورزی، همچون آبی گواراست که تشنهای بدان دست یابد، و [[خوف]] و [[ترس]]، مانند آتشی است که در هیزمی درگیرد!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۴۵.</ref>. | ||
*بنابراین امّید [[آرامش]] بخش دلها، وخوف سوزاننده قلبهاست؛ امّید تسکین دهنده، و [[خوف]] [[اضطراب]] زاست. از | *بنابراین امّید [[آرامش]] بخش دلها، وخوف سوزاننده قلبهاست؛ امّید تسکین دهنده، و [[خوف]] [[اضطراب]] زاست. از اینروست که [[اهل دل]] گفتهاند: "رجاءِ به او، آنچنان سالک را به سوی حضرتش روانه میسازد، که [[خوف]] را چنان انگیزش و تکاملی نیست". | ||
*آری! این هر دو نسبت به افراد گوناگون، حالاتی متفاوت مییابند؛ از | *آری! این هر دو نسبت به افراد گوناگون، حالاتی متفاوت مییابند؛ از اینرو [[خوف]] برای کسی که به دریای [[رحمت]] او پشت گرمی ورزیده در [[معاصی]] فرورفته است، مناسبتر از [[رجاء]] مینماید؛ و [[رجاء]] برای کسی که [[خوف]] از غضبش، [[زندگی]] را برای او [[حرام]] نموده شایستهتر از [[خوف]] میباشد. این مطلب، بوضوح در بسیاری از [[روایات]] ما وارد شده است. پس از این به برخی از این [[روایات]]، اشاره خواهیم کرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۴۶.</ref>. | ||
*کوتاه سخن آنکه امیدورزی به [[لطف]] [[حضرت]] [[حق]]، فضیلتی است که هرکس سر در پی بدست آوردن [[سعادت]] دارد، به ناگزیر باید پای در طلب آن برد؛ چراکه گاه [[انسان]] در مسیر طلب کمال، به گناهی [[مبتلا]] میشود که [[هلاکت]] خویش را در آن میبیند، حال اگر چنین کسی [[سلاح]] امّید را در دست نداشته باشد، به آسانی از رسیدن به [[کمالات]] مأیوس شده از رسیدن به آنها باز میماند؛ از همین روست که [[قرآن کریم]]، [[یأس]] و ناامّیدی از [[رحمت]] را، در سر مرز [[کفر]] دانسته است: {{متن قرآن|وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمیگردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref> و باز از همین روست که در بسیاری از [[روایات]] و [[آیات]]، به این نکته [[اصرار]] شده [[مؤمنان]] را به امّیدورزی به [[رحمت الهی]] [[دعوت]] کردهاند. به این [[آیه]] [[مبارک]] بنگرید: {{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«برای کارهایی که مردم کردهاند در خشکی و دریا تباهی به چشم میخورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کردهاند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۴۶.</ref>. | *کوتاه سخن آنکه امیدورزی به [[لطف]] [[حضرت]] [[حق]]، فضیلتی است که هرکس سر در پی بدست آوردن [[سعادت]] دارد، به ناگزیر باید پای در طلب آن برد؛ چراکه گاه [[انسان]] در مسیر طلب کمال، به گناهی [[مبتلا]] میشود که [[هلاکت]] خویش را در آن میبیند، حال اگر چنین کسی [[سلاح]] امّید را در دست نداشته باشد، به آسانی از رسیدن به [[کمالات]] مأیوس شده از رسیدن به آنها باز میماند؛ از همین روست که [[قرآن کریم]]، [[یأس]] و ناامّیدی از [[رحمت]] را، در سر مرز [[کفر]] دانسته است: {{متن قرآن|وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمیگردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref> و باز از همین روست که در بسیاری از [[روایات]] و [[آیات]]، به این نکته [[اصرار]] شده [[مؤمنان]] را به امّیدورزی به [[رحمت الهی]] [[دعوت]] کردهاند. به این [[آیه]] [[مبارک]] بنگرید: {{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«برای کارهایی که مردم کردهاند در خشکی و دریا تباهی به چشم میخورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کردهاند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۴۶.</ref>. | ||
*[[اهل دل]] برآنند، که جهنّم نیز از [[الطاف الهی]] است؛ چرا که وسیلهای است تا زنگارهای [[قلوب]] کسانی که استعداد ورود به [[بهشت]] را دارند، از [[قلوب]] آنان سترده شده سرانجام به [[بهشت]] [[رحمت]] او وارد شوند.[[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ}}<ref>«او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>. نیز نشان از [[رحمت]] او دارد؛ چه نشان میدهد که حتّی [[کافران]] را نیز فرشتگانی در پیند، تا آنان را حفظ کرده تا آنجاکه [[اعمال]] خودشان اجازه دهد، از [[بلایا]] حفظشان فرمایند. و این [[آیه]]، که [[رحمت]] را در آخرین درجات ممکن به نمایش در آورده است: {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۴۷.</ref>. | *[[اهل دل]] برآنند، که جهنّم نیز از [[الطاف الهی]] است؛ چرا که وسیلهای است تا زنگارهای [[قلوب]] کسانی که استعداد ورود به [[بهشت]] را دارند، از [[قلوب]] آنان سترده شده سرانجام به [[بهشت]] [[رحمت]] او وارد شوند.[[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ}}<ref>«او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>. نیز نشان از [[رحمت]] او دارد؛ چه نشان میدهد که حتّی [[کافران]] را نیز فرشتگانی در پیند، تا آنان را حفظ کرده تا آنجاکه [[اعمال]] خودشان اجازه دهد، از [[بلایا]] حفظشان فرمایند. و این [[آیه]]، که [[رحمت]] را در آخرین درجات ممکن به نمایش در آورده است: {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۴۷.</ref>. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==مراتب [[رجاء]] == | ==مراتب [[رجاء]] == | ||
* [[فضیلت]] امّیدورزی به [[حضرت]] [[حق]] را نیز، مراتبی است که نمیتوان نخست در آن دو سویه [[افراط و تفریط]] را مدّ نظر آورد، و آنگاه از ناشایست بودن آن سخن گفت!. از | * [[فضیلت]] امّیدورزی به [[حضرت]] [[حق]] را نیز، مراتبی است که نمیتوان نخست در آن دو سویه [[افراط و تفریط]] را مدّ نظر آورد، و آنگاه از ناشایست بودن آن سخن گفت!. از اینرو، میتوان گفت که از مراتب پائین آن - که ویژه عموم [[مردم]] است -، تا [[برترین]] مراتب آن - که ویژة خاتم [[پیامبران]]{{صل}} میباشد-، همه مطلوب بوده سهولت سیر [[انسان]] در [[مسیر کمال]] را در پی خواهد داشت. این مراتب، درست همچون [[مراتب ایمان]] و در کنار آن قرار دارد؛ از اینرو هرکس به مرتبهای فراتر از [[مراتب ایمان]] دست یابد، مرتبتی [[برتر]] از مراتب امّید به [[حق]] را نیز بدست آورده است. [[رجاء]]، از دریای [[محبّت]] [[حضرت]] [[حق]] سرچشمه میگیرد؛ از اینرو هر مؤمنی که جرعهای بیشتر از این دریا بنوشد، امّیدش بدو بیشتر خواهد شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۴۸.</ref>. | ||
*آری! میان [[رجاء]] و میان حماقت فرقهاست؛ آنچه بسیاری از عوامّ [[مردم]] به آن دچارند، حماقت است نه [[رجاء]]!. اینان با آنکه تلاش [[انبیاء]]{{عم}} که از بالاترین مراتب [[رجاء]] برخوردارند - را در تحصیل [[رضایت]] [[حضرت]] [[حق]] میبینند، باز آنچنان به ترک [[واجبات]] و انجام محرّمات میپردازند، که گویا [[خداوند]] آنان را به این کار [[دعوت]] نموده است!؛ با این وجود باز بدان امیدند که به [[بهشت]] رفته حرارت [[جهنم]] را از فاصلهای دور نیز درنیابند؛ این نه امّید به [[حضرت]] [[حق]] که محض حماقت است!. اینان نمینگرند که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با آنکه آگاهترین [[مردم]] از وسعت [[رحمت الهی]] بود، امّا چنان در [[عبادت]] کوشا بود که دو پای مبارکش از شدّت ایستادن و [[نماز خواندن]] متورّم شده بود؛ تا آنجا که [[قرآن]] خطاب به او فرمود: {{متن قرآن| طه مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى}}<ref>« طاها ما قرآن را بر تو فرو نفرستادهایم که به رنج افتی» سوره طه، آیه ۱-۲.</ref>. عبادتهای امّ الأئمّة النُّجباء [[حضرت زهرا]] {{س}} و [[فرزندان]] [[پاک]] و پاکیزهاش{{عم}}نیز در میان [[امّت]] سخت مشهور است و نامبردار<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۴۹.</ref>. | *آری! میان [[رجاء]] و میان حماقت فرقهاست؛ آنچه بسیاری از عوامّ [[مردم]] به آن دچارند، حماقت است نه [[رجاء]]!. اینان با آنکه تلاش [[انبیاء]]{{عم}} که از بالاترین مراتب [[رجاء]] برخوردارند - را در تحصیل [[رضایت]] [[حضرت]] [[حق]] میبینند، باز آنچنان به ترک [[واجبات]] و انجام محرّمات میپردازند، که گویا [[خداوند]] آنان را به این کار [[دعوت]] نموده است!؛ با این وجود باز بدان امیدند که به [[بهشت]] رفته حرارت [[جهنم]] را از فاصلهای دور نیز درنیابند؛ این نه امّید به [[حضرت]] [[حق]] که محض حماقت است!. اینان نمینگرند که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با آنکه آگاهترین [[مردم]] از وسعت [[رحمت الهی]] بود، امّا چنان در [[عبادت]] کوشا بود که دو پای مبارکش از شدّت ایستادن و [[نماز خواندن]] متورّم شده بود؛ تا آنجا که [[قرآن]] خطاب به او فرمود: {{متن قرآن| طه مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى}}<ref>« طاها ما قرآن را بر تو فرو نفرستادهایم که به رنج افتی» سوره طه، آیه ۱-۲.</ref>. عبادتهای امّ الأئمّة النُّجباء [[حضرت زهرا]] {{س}} و [[فرزندان]] [[پاک]] و پاکیزهاش{{عم}}نیز در میان [[امّت]] سخت مشهور است و نامبردار<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۴۹.</ref>. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
*[[خوف و رجاء]]، همانند [[قرآن]] و عترتند؛ چه نه [[قرآن]] بدون [[عترت]] کامل است، و نه [[عترت]] بدون [[قرآن]]. | *[[خوف و رجاء]]، همانند [[قرآن]] و عترتند؛ چه نه [[قرآن]] بدون [[عترت]] کامل است، و نه [[عترت]] بدون [[قرآن]]. | ||
*[[خوف]] از [[حضرت]] [[حق]] و امّیدورزی به او نیز، همین گونه است؛ چه اگرچه هریک از این دو را مراتبی است، امّا اصل هریک بدون آن دیگری ناقص بوده، نه تنها راهی بسوی کمال نمیبرد، که مسیر سقوط را نیز به خوبی نشان میدهد. روشن است که این سقوط، نه نتیجة وجود هریک از آن دو، که نتیجة عدم آن دیگری است؛ چه تمامی [[مفاسد]] و سقوطها - مانند دیگر امور شرورآمیز این عالم -، از عدم ناشی شده بهرهای از وجود بهمراه نخواهد داشت؛ | *[[خوف]] از [[حضرت]] [[حق]] و امّیدورزی به او نیز، همین گونه است؛ چه اگرچه هریک از این دو را مراتبی است، امّا اصل هریک بدون آن دیگری ناقص بوده، نه تنها راهی بسوی کمال نمیبرد، که مسیر سقوط را نیز به خوبی نشان میدهد. روشن است که این سقوط، نه نتیجة وجود هریک از آن دو، که نتیجة عدم آن دیگری است؛ چه تمامی [[مفاسد]] و سقوطها - مانند دیگر امور شرورآمیز این عالم -، از عدم ناشی شده بهرهای از وجود بهمراه نخواهد داشت؛ | ||
*از | *از اینروست که آن را که [[خوف]] نیست، [[فریب]]، حماقت، آرزوپروری و اموری از اینگونه فراوان هست!. [[حضرت]] [[حق]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ}}<ref>«روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان میگویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهرهای) بگیریم، (به آنان) گفته میشود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی میکشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذ» سوره حدید، آیه ۱۳.</ref>. | ||
*نیز آن کس را که امّید نیست، [[یأس]] است که گاه ثمری جز [[کفر]] از آن بدست نمیآید؛ از همین روست که [[یأس]] از [[رحمت الهی]]، در شمار کبائر قرار گرفته است: {{متن قرآن|وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمیگردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref>. | *نیز آن کس را که امّید نیست، [[یأس]] است که گاه ثمری جز [[کفر]] از آن بدست نمیآید؛ از همین روست که [[یأس]] از [[رحمت الهی]]، در شمار کبائر قرار گرفته است: {{متن قرآن|وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمیگردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref>. | ||
*[[راز]] [[تعادل]] و توازنی که [[قرآن کریم]] در میان این دو صفت برقرار ساخته است نیز، در همین نکته نهفته است. به این دو [[آیه]] توجه نمائید: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ}}<ref>«مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ}}<ref>«بیگمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۱۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۵۱.</ref>. | *[[راز]] [[تعادل]] و توازنی که [[قرآن کریم]] در میان این دو صفت برقرار ساخته است نیز، در همین نکته نهفته است. به این دو [[آیه]] توجه نمائید: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ}}<ref>«مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ}}<ref>«بیگمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۱۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۴۵۱.</ref>. |