←مرتبه سوّم
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
*گذشته از این، از نظر [[تکالیف شرعی]] نیز، [[مؤمن]] [[عزیز]] شمرده شده و به هیچ وجه مجاز نیست تا با نظر داشتن به دارائی دیگران، خود را [[خوار]] نماید؛ [[حضرت]] [[حق]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.</ref> | *گذشته از این، از نظر [[تکالیف شرعی]] نیز، [[مؤمن]] [[عزیز]] شمرده شده و به هیچ وجه مجاز نیست تا با نظر داشتن به دارائی دیگران، خود را [[خوار]] نماید؛ [[حضرت]] [[حق]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.</ref> | ||
*[[امام صادق]]{{ع}} نیز میفرمایند: [[خداوند]] تمامی امور [[انسان]] [[مؤمن]] را به خود او سپرده در اختیارش نهاده است، امّا اینکه ذلیل باشد را در [[اختیار]] خود او قرار نداده؛ آیا این [[آیه شریفه]] را نشنیدهای: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است» سوره منافقون، آیه ۸.</ref> <ref>{{متن حدیث| إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ كُلَّهَا وَ لَمْ يُفَوِّضْ إِلَيْهِ أَنْ يُذِلَّ نَفْسَهُ أَ لَمْ يَرَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هَاهُنَا وَ الْمُؤْمِنُ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَكُونَ عَزِيزاً وَ لَا يَكُونَ ذَلِيلًا}}؛ تفسیر البرهان، ج۴، ص۳۳۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۲۰.</ref>. | *[[امام صادق]]{{ع}} نیز میفرمایند: [[خداوند]] تمامی امور [[انسان]] [[مؤمن]] را به خود او سپرده در اختیارش نهاده است، امّا اینکه ذلیل باشد را در [[اختیار]] خود او قرار نداده؛ آیا این [[آیه شریفه]] را نشنیدهای: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است» سوره منافقون، آیه ۸.</ref> <ref>{{متن حدیث| إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ كُلَّهَا وَ لَمْ يُفَوِّضْ إِلَيْهِ أَنْ يُذِلَّ نَفْسَهُ أَ لَمْ يَرَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هَاهُنَا وَ الْمُؤْمِنُ يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَكُونَ عَزِيزاً وَ لَا يَكُونَ ذَلِيلًا}}؛ تفسیر البرهان، ج۴، ص۳۳۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۲۰.</ref>. | ||
*از سویی دیگر در [[کتاب الهی]] و نیز در [[احادیث]] معصومان{{عم}}، عقوبات بسیاری برای آن کسان که از این [[فضیلت]] [[غفلت]] ورزیده خود را ذلیل میدارند، بیان شده است. این عقوبات به نسبت مراتب [[اجتماعی]] و تقوائی افراد تفاوت مییابد. به دیگر سخن، هرکس از درجهای بالاتر برخوردار است، از [[تکلیف]] بیشتری نسبت به حفظ [[عزّت]] خود برخوردار است؛ چه [[ذلّت]] او [[ذلّت]] [[مسلمین]] و [[جامعه اسلامی]] خواهد بود: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ}}<ref>«و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه میبینم که هفت گاو لاغر آنها را میخورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۲۰.</ref>. | |||
*[[طبرسی]] در [[تفسیر]] [[شریف]] "[[مجمع البیان]]"، در [[تفسیر]] این [[آیه]] [[روایت]] نموده است که: "[[جبرئیل]] نزد [[یوسف]] آمد و گفت: ای [[یوسف]]! چه کسی تو را زیباترین همه [[مردم]] ساخت؟ گفت: پروردگارم؛ [[جبرائیل]] گفت: چه کسی تنها تو را و نه برادرانت را [[محبوب]] پدرت ساخت؟ گفت: پروردگارم؛ [[جبرائیل]] گفت: چه کسی کاروان را به سوی تو فرستاد که از [[چاه]] خارجت سازد؟ گفت: پروردگارم...؛ [[جبرائیل]] گفت: چه کسی تو را از [[چاه]] رهائی داد؟ گفت: پروردگارم؛ [[جبرائیل]] گفت: چه کسی [[حیله]] [[زنان]] را از تو دور ساخت؟ گفت: پروردگارم؛ [[جبرائیل]] گفت: پس بدان که پروردگارت میگوید: چرا [[حاجت]] خود را نه به من، که به مخلوقی عرضه داشتی؟ حال که چنین کردی بهخاطر آن سخنت چند سالی در زندان بمان!" <ref>{{متن حدیث| و روي عن أبي عبد اللّه الصادق {{ع}} قال: جاء جبرئيل عليه السلام إلى يوسف فقال: يا يوسف، من جعلك أحسن الناس؟ قال: ربّي. قال: فمن حبّبك إلى أبيك دون إخوتك؟ قال: ربّي. قال: من ساق إليك السيّارة؟ قال: ربّي. قال: فمن صرف عنك الحجارة؟ قال: ربّي. قال: فمن أنقذك من الجبّ؟ قال: ربّي. قال: فمن صرف عنك كيد النسوة؟ قال: ربّي. قال: فإنّ ربّك يقول: ما دعاك إلى أن تنزل حاجتك بمخلوق دوني؟ البث في السجن بضع سنين بما قلت}}؛ تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۵۹. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۲۰-۳۲۱.</ref>. | *[[طبرسی]] در [[تفسیر]] [[شریف]] "[[مجمع البیان]]"، در [[تفسیر]] این [[آیه]] [[روایت]] نموده است که: "[[جبرئیل]] نزد [[یوسف]] آمد و گفت: ای [[یوسف]]! چه کسی تو را زیباترین همه [[مردم]] ساخت؟ گفت: پروردگارم؛ [[جبرائیل]] گفت: چه کسی تنها تو را و نه برادرانت را [[محبوب]] پدرت ساخت؟ گفت: پروردگارم؛ [[جبرائیل]] گفت: چه کسی کاروان را به سوی تو فرستاد که از [[چاه]] خارجت سازد؟ گفت: پروردگارم...؛ [[جبرائیل]] گفت: چه کسی تو را از [[چاه]] رهائی داد؟ گفت: پروردگارم؛ [[جبرائیل]] گفت: چه کسی [[حیله]] [[زنان]] را از تو دور ساخت؟ گفت: پروردگارم؛ [[جبرائیل]] گفت: پس بدان که پروردگارت میگوید: چرا [[حاجت]] خود را نه به من، که به مخلوقی عرضه داشتی؟ حال که چنین کردی بهخاطر آن سخنت چند سالی در زندان بمان!" <ref>{{متن حدیث| و روي عن أبي عبد اللّه الصادق {{ع}} قال: جاء جبرئيل عليه السلام إلى يوسف فقال: يا يوسف، من جعلك أحسن الناس؟ قال: ربّي. قال: فمن حبّبك إلى أبيك دون إخوتك؟ قال: ربّي. قال: من ساق إليك السيّارة؟ قال: ربّي. قال: فمن صرف عنك الحجارة؟ قال: ربّي. قال: فمن أنقذك من الجبّ؟ قال: ربّي. قال: فمن صرف عنك كيد النسوة؟ قال: ربّي. قال: فإنّ ربّك يقول: ما دعاك إلى أن تنزل حاجتك بمخلوق دوني؟ البث في السجن بضع سنين بما قلت}}؛ تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۵۹. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۳۲۰-۳۲۱.</ref>. | ||