شوق: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۷۴۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
* مبدأ شوق و [[خوف]]، تصور [[عظمت]] [[خالق]] است. وقتی [[انسان]] [[عظمت]] [[خالق]] را در ذهن مجسم کند،حالت شوق و [[خوف]] به او دست می‌دهد. هرقدر [[عظمت]] [[خالق]] را [[درک]] کنی، همان اندازه [[عظمت]] وعده‌ها و تهدید‌های [[الهی]] را [[درک]] خواهی کرد.وقتی [[عظمت]] [[خدا]] را که [[درک]] کردی، روی وعده‌اش هم حساب می‌کنی، زیرا کسی که [[عظیم]] است، وعده‌اش نیز [[عظیم]] است. [[خداوند]] [[عظیم]] اگر غضبناک شود، کوه‌ها نیز نمی‌توانند در برابر [[غضب]] او [[طاقت]] بیاورند. [[درک]] عظمتِ وعده‌ها و وعید‌های [[الهی]] موجب شوق همیشگی و [[خوف]] همیشگی می‌شود. [[بهشت]] نیز درهای مختلفی دارد که یکی از آنها درِ [[خوف]] و شوق است. این دو، یکی از راه‌های ورود به [[بهشت]] است<ref>[[محمد حسین بهجتی اردکانی|بهجتی اردکانی، محمد حسین]]، [[نمی از دریای راز (کتاب)|نمی از دریای راز]]؛ [http://www.b-shafagh.ir/showlist.aspx?p=lesson&g=74].</ref>
* مبدأ شوق و [[خوف]]، تصور [[عظمت]] [[خالق]] است. وقتی [[انسان]] [[عظمت]] [[خالق]] را در ذهن مجسم کند،حالت شوق و [[خوف]] به او دست می‌دهد. هرقدر [[عظمت]] [[خالق]] را [[درک]] کنی، همان اندازه [[عظمت]] وعده‌ها و تهدید‌های [[الهی]] را [[درک]] خواهی کرد.وقتی [[عظمت]] [[خدا]] را که [[درک]] کردی، روی وعده‌اش هم حساب می‌کنی، زیرا کسی که [[عظیم]] است، وعده‌اش نیز [[عظیم]] است. [[خداوند]] [[عظیم]] اگر غضبناک شود، کوه‌ها نیز نمی‌توانند در برابر [[غضب]] او [[طاقت]] بیاورند. [[درک]] عظمتِ وعده‌ها و وعید‌های [[الهی]] موجب شوق همیشگی و [[خوف]] همیشگی می‌شود. [[بهشت]] نیز درهای مختلفی دارد که یکی از آنها درِ [[خوف]] و شوق است. این دو، یکی از راه‌های ورود به [[بهشت]] است<ref>[[محمد حسین بهجتی اردکانی|بهجتی اردکانی، محمد حسین]]، [[نمی از دریای راز (کتاب)|نمی از دریای راز]]؛ [http://www.b-shafagh.ir/showlist.aspx?p=lesson&g=74].</ref>


==منابع==
* [[پرونده:13681263.jpg|22px]] [[سید مجتبى علوى تراکمه‌ای|علوى تراکمه‌ای، سيد مجتبى]]، [[شرح خطبه متقین در نهج البلاغه (کتاب)|'''شرح خطبه متقین در نهج البلاغه''']]
* [[پرونده:13681264.jpeg|22px]] [[محمد حسین بهجتی اردکانی|بهجتی اردکانی، محمد حسین]]، [[نمی از دریای راز (کتاب)|'''نمی از دریای راز''']]


==شوق عامل حرکت==
==شوق عامل حرکت==
خط ۴۴: خط ۴۱:


==[[بی اشتیاقی]]==
==[[بی اشتیاقی]]==
==شوق در آینه فضیلت==
*شوق عبارت است از رغبت به چیزی که به آن نرسیده و به نحوی از انحا [[غایب]] باشد، پس شوق خالی از درد و جدایی و [[فراق]] نیست، و اگر جدایی بر طرف شود و وصال حاصل آید شوق از میان می‌رود. فرق شوق و [[حب]]، این است که در مفهوم شوق عدم وصول اعتبار می‌شود، و هر چند هر دو همراه و قرین یکدیگرند، منتهی چون وصول به مطلوب حاصل شود شوق از میان می‌رود، و [[حب]] بدون آن [[باقی]] می‌ماند<ref>معراج السعاده، ص۶۷۲.</ref>.
===[[برترین]] مرتبه شوق===
[[برترین]] و بالاترین مراتب شوق، شوق به [[خداوند سبحان]] است.
احتمال لقا و وصول (رسیدن) به او و [[حب]] و انس و [[تقرب]] به او از این راه است. شوق تنها درباره چیزی قابل تحقق است که از جهتی [[ادراک]] آن ممکن است و از جهتی دیگر غیرممکن باشد.
#آنچه [[ادراک]] آن اصلاً غیرممکن است، [[اشتیاق]] به آن ممکن نیست چون آن چیزی که ندیده و اوصاف آن را نشنیده است [[اشتیاق]] آن قابل تصور نیست.
#آنچه بطور کامل [[ادراک]] می‌شود شوق به آن نیز موردی ندارد، زیرا کمال [[ادراک]] مشاهده و دیدن است و آن پیوسته از [[دیدار]] [[محبوب]] خود برخوردار است داشتن شوق قابل تصور نیست.
#شوق به چیزی مربوط می‌شود که از جهتی قابل [[ادراک]] باشد و از جهت دیگر قابل [[ادراک]] نیست و این دو صورت دارد.
الف: اینکه چیزی کمی نمایان است اما احتیاج دارد که بطور کامل [[آشکار]] و هویدا شود.
ب: اینکه [[جمال]] [[دوست]] و [[محبوب]] هویداست اما زیبایی‌های دیگر دارد که در پس [[حجاب]] است و در این صورت مشتاق [[دیدار]] آنها است.
هر دو وجه در مورد [[خداوند سبحان]] قابل تصور است، بلکه برای اهل [[معرفت]] لازم و ضروری است.
وجه اول: امور [[الهی]] برای صاحبان [[معرفت]] روشن شده اگر چه در کمال وضوح است لیکن گویی این مطلب در پشت پرده نازکی قرار دارد و در نهایت روشنی و وضوح نیست بلکه آمیخته به تخیلات می‌باشد، و [[مانع]] [[ظهور]] یقینی آن می‌شود، بخصوص وقتی مشغله‌های [[دنیوی]] به آنها افزوده شود. زیرا کمال وضوح از طریق مشاهده [[تجلی]] کامل میسر است و این امر جز در [[آخرت]] تحقق نمی‌یابد، و همین امر ضرورتاً موجب بروز شوق است که منتهای مطلوب [[عارفان]] به [[خداوند سبحان]] است و آن شوق به استکمال وضوح در چیزی است که تنها اندکی واضح شده است.
وجه دوم آن است که امور [[الهی]] را نهایت نیست و برای هر بنده‌ای از [[بندگان]] [[خداوند سبحان]] برخی از آنها روشن می‌شود و امور بی‌نهایت دیگری همچنان پیچیده و مبهم [[باقی]] می‌ماند.
عارف وجود آنها را می‌داند و [[آگاه]] است که آنها در نزد [[خداوند سبحان]] روشن و معلومند، و نیز توجه دارد که معلوماتی را که نمی‌داند بیشتر از آن چیزهایی است که می‌داند، از این رو پیوسته نگران و مشتاق است که بقیه معلوماتی که نسبت به آنها شناختی بدست نیاورده و آنها را اصلاً نمی‌شناسد، چه بصورت واضح و چه مبهم به اصل [[معرفت]] دست یابد.
شوق نخست (وجه اول) در سرای [[آخرت]] منتهی به معنایی می‌شود که آن را رؤیت و لقا و مشاهده تجلیات [[الهی]] می‌نامند و تصور نمی‌رود که در [[دنیا]] این شوق آرام شود. (به سبب رهایی [[نفس]] از موانع [[طبیعت]] و حصول تجرد تام حاصل می‌شود).
اما شوق دوم (وجه دوم) شاید نه در [[دنیا]] و نه در [[آخرت]] به کمال نهایت نرسد، زیرا نسبت به آنها شناختی بدست نیاورده و آنها را اصلاً نمی‌شناسند. چه بصورت واضح و چه مبهم به اصل [[معرفت]] دست یابد.
شوق نخست (وجه اول) در سرای [[آخرت]] منتهی به معنایی می‌شود که آن را رؤیت و لقا و مشاهده تجلیات [[الهی]] می‌نامند و تصور نمی‌رود که در [[دنیا]] این شوق آرام شود. (به سبب رهایی [[نفس]] از موانع [[طبیعت]] و حصول تجرد تام حاصل می‌شود)
اما شوق دوم (وجه دوم) شاید نه در [[دنیا]] و نه در [[آخرت]] به کمال نهایت نرسد، زیرا نهایت آن این است که در [[آخرت]] از جلال و صفات و [[احکام]] و [[افعال الهی]] آنچه را که برای [[خداوند سبحان]] معلوم است، برای [[بنده]] مکشوف شود و این امری محال است. و [[بنده]] عارف پیوسته می‌داند که از [[معارف]] الهیه اموری است که هنوز بر او روشن نشده است، از این رو شوق او هرگز فرو نمی‌نشیند، بخصوص کسی که می‌بیند بالاتر از درجه او درجات بسیاری است، و مشتاق وصول به آنهاست، و به همین سبب شوقی لذتبخش در خود می‌بیند که در آن هیچ درد و رنجی وجود ندارد، و چه بسا [[الطاف]] [[کشف]] و [[شهود]] بطور متوالی و تا بی‌نهایت ادامه یابد و همواره [[نعمت]] و [[لذت]] برای او بی‌انقطاع و پر دوام تا ابد در افزایش باشد و لذتی که از لطایف [[نعمت‌ها]] پیاپی به او می‌رسد وی را از احساس درد آنچه برایش حاصل نشده و به آن شوق دارد باز می‌دارد.
بنابراین ترقی و زیادی برای کسی است که اصل آن را تحصیل کرده باشد. بسا کسانی باشند که در یک درجه بایستند و دیگر ترقی و رفعت برای آنان نباشد.
[[خداوند سبحان]] فرمود: {{متن قرآن|نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا}}<ref>«فروغ آنان پیشاپیش و در سوی راستشان می‌شتابد، می‌گویند: پروردگارا! فروغ ما را برای ما کامل گردان» سوره تحریم، آیه ۸.</ref>.
به این معناست که [[انسان]] اصل [[نور]] را در [[دنیا]] توشه خود کرده و درخواست دارد که [[نور]] او را کامل فرماید، و نیز احتمال دارد مراد اتمام نوری باشد که در [[آخرت]] بدان روشنی یافته و [[نیازمند]] کمال و تابش بیشتری است و مقصود کامل گردانیدن آن باشد. و باز می‌فرمایند:
{{متن قرآن|انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا}}<ref>«چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید» سوره حدید، آیه ۱۳.</ref>.
[[گواه]] آن است که اصل [[نور]] را باید در [[دنیا]] توشه راه خود ساخت آنگاه در [[آخرت]] تابش آن افزایش می‌یابد، اما اینکه در [[آخرت]] [[نور]] تابان تازه‌ای به کسی داده شود چنین چیزی نخواهد بود<ref>برای مطالعه و اطلاعات بیشتر به کتب زیر مراجعه کنید: جامع السعادات، ج۳، ص۱۶۱؛ راه روشن، ج۸، ص۷۵؛ معراج السعاده، ص۶۷۴.</ref>.
===شوق در [[حدیث]]===
[[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: هر کس مشتاق به لقای [[الهی]] شد، میل به طعام و شراب و [[لذت]] اینها از او قطع می‌شود و میل [[خواب]] و استراحت برطرف می‌شود و به [[دوست]] و رفیق انس نمی‌گیرد، و به آبادی [[پناه]] نمی‌برد، [[لباس]] نرم و [[لطیف]] نمی‌پوشد، قرار و آرام نمی‌گیرد، شب و روز [[خداوند سبحان]] را [[عبادت]] می‌کند، و با زبان شوق با او [[راز]] و [[نیاز]] می‌کند، و درد [[دل]] خود را به او عرض می‌کند<ref>مصباح الشریعه، باب۹۸.</ref>.
همچنانکه [[حضرت موسی]] در وقتی که به میعاد [[پروردگار]] می‌رفت از شوق لقاء [[پروردگار]] [[چهل]] شبانه روز چیزی نخورد و نیاشامید و نخوابید و خواهش به هیچ یک از اینها نداشت (البته مراد بیش از [[قدرت]] [[ضرورت]] است وگرنه به [[قدر]] [[ضرورت]] لازمه حیات است).
[[امام صادق]] {{ع}} در ادامه [[حدیث]] فوق می‌فرمایند:
{{متن حدیث| فَإِذَا دَخَلْتَ مَيْدَانَ الشَّوْقِ فَكَبِّرْ عَلَى نَفْسِكَ وَ مُرَادِكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ وَدِّعْ جَمِيعَ...}}<ref>[[رضا دهقانی|دهقانی، رضا]]، [[آینه فضیلت (کتاب)|آینه فضیلت]] ج ۱ ص ۱۴۸.</ref>
==منابع==
* [[پرونده:13681263.jpg|22px]] [[سید مجتبى علوى تراکمه‌ای|علوى تراکمه‌ای، سيد مجتبى]]، [[شرح خطبه متقین در نهج البلاغه (کتاب)|'''شرح خطبه متقین در نهج البلاغه''']]
* [[پرونده:13681264.jpeg|22px]] [[محمد حسین بهجتی اردکانی|بهجتی اردکانی، محمد حسین]]، [[نمی از دریای راز (کتاب)|'''نمی از دریای راز''']]
* [[پرونده:13681265.jpg|22px]] [[رضا دهقانی|دهقانی، رضا]]، [[آینه فضیلت (کتاب)|'''آینه فضیلت''']]


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۷۳٬۳۴۳

ویرایش