بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
==مقدمه== | ==[[مقدمه]]== | ||
*"ساده لوحی" در مقابل زیرکی و [[هوشیاری]] قرار دارد؛ و عبارت از ملکهای است که بر اساس آن، صاحبش از [[ظواهر]] امور بهسختی تأثّر پذیرفته، او را از تشخیص صحیح از [[خطا]] و [[انتخاب]] صحیح باز میدارد؛ بهویژه آنکه مورد مشتبهی در میان باشد، که بهجز با [[هوشیاری]] نتوان درست و خطای آن را بازشناخت. | *"ساده لوحی" در مقابل زیرکی و [[هوشیاری]] قرار دارد؛ و عبارت از ملکهای است که بر اساس آن، صاحبش از [[ظواهر]] امور بهسختی تأثّر پذیرفته، او را از تشخیص صحیح از [[خطا]] و [[انتخاب]] صحیح باز میدارد؛ بهویژه آنکه مورد مشتبهی در میان باشد، که بهجز با [[هوشیاری]] نتوان درست و خطای آن را بازشناخت. | ||
*به دیگر سخن، [[سادهلوح]] کسی است که به راحتی [[فریب]] خورده، نتواند مسیر درست را در امور شخصی و [[اجتماعی]] خویش بازشناسد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۸۱.</ref>. | *به دیگر سخن، [[سادهلوح]] کسی است که به راحتی [[فریب]] خورده، نتواند مسیر درست را در امور شخصی و [[اجتماعی]] خویش بازشناسد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۸۱.</ref>. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
*{{متن قرآن|غَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ}}<ref>«زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند که کافر بودهاند» سوره انعام، آیه ۱۳۰.</ref> | *{{متن قرآن|غَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ}}<ref>«زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند که کافر بودهاند» سوره انعام، آیه ۱۳۰.</ref> | ||
*این دو [[آیه]] دلالت بر تجسّم [[اعمال]] مینماید؛ و به این نکته نیز [[راهنمایی]] مینماید، که [[انسان]] در گرو [[اعمال]] خویشتن است؛ اگر عمل او [[نیکو]] باشد خود عاقبتی [[نیکو]] خواهد یافت، و اگر عمل او از [[شایستگی]] برخوردار نباشد، خود عاقبتی اینگونه خواهد یافت. او در [[قیامت]] صورتی خواهد یافت که کاملاً بر عمل او منطبق و با آن هماهنگ است، صورتی که او را به مرتبه [[انسان کامل]] میرساند، و یا در پستترین مراتب حیوانی قرار خواهد داد. آن کس که از سریرتی چون سگ برخوردار است، صورت سگ خواهد یافت، که نشان دهنده مرتبة اُخروی او خواهد بود؛ و چنین است اتّصاف او به دیگر صور این عالم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۸۴.</ref>. | *این دو [[آیه]] دلالت بر تجسّم [[اعمال]] مینماید؛ و به این نکته نیز [[راهنمایی]] مینماید، که [[انسان]] در گرو [[اعمال]] خویشتن است؛ اگر عمل او [[نیکو]] باشد خود عاقبتی [[نیکو]] خواهد یافت، و اگر عمل او از [[شایستگی]] برخوردار نباشد، خود عاقبتی اینگونه خواهد یافت. او در [[قیامت]] صورتی خواهد یافت که کاملاً بر عمل او منطبق و با آن هماهنگ است، صورتی که او را به مرتبه [[انسان کامل]] میرساند، و یا در پستترین مراتب حیوانی قرار خواهد داد. آن کس که از سریرتی چون سگ برخوردار است، صورت سگ خواهد یافت، که نشان دهنده مرتبة اُخروی او خواهد بود؛ و چنین است اتّصاف او به دیگر صور این عالم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۸۴.</ref>. | ||
*اگر درباره این نوع از فریبخوردگی، هیچ [[آیه]] دیگری جز از همین دو [[آیه]] نازل نشده بود، باز کافی بود تا [[آدمی]] خود را از این دام وارهاند؛ چه این نوع از فریبخوردگان در [[قیامت]] با صورتی در مقابل [[مردم]] ظاهر خواهند شد، که هیچ کس از دیدن آن شادمان نخواهد شد. ازاینرو میتوان گفت که شاید تکرار [[آیه شریفه]]: "آنان که [[دین]] خود را بازیچه گرفتهاند"، اشاره به آن باشد که اینان در [[قیامت]] به صورت بوزینگان بازیگر ظاهر شده، آبرویی برایشان در آن صحنه [[باقی]] نخواهد ماند. | *اگر درباره این نوع از فریبخوردگی، هیچ [[آیه]] دیگری جز از همین دو [[آیه]] نازل نشده بود، باز کافی بود تا [[آدمی]] خود را از این دام وارهاند؛ چه این نوع از فریبخوردگان در [[قیامت]] با صورتی در مقابل [[مردم]] [[ظاهر]] خواهند شد، که هیچ کس از دیدن آن شادمان نخواهد شد. ازاینرو میتوان گفت که شاید تکرار [[آیه شریفه]]: "آنان که [[دین]] خود را بازیچه گرفتهاند"، اشاره به آن باشد که اینان در [[قیامت]] به صورت بوزینگان بازیگر [[ظاهر]] شده، آبرویی برایشان در آن صحنه [[باقی]] نخواهد ماند. | ||
*[[آیه شریفه]] {{متن قرآن|لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ}}<ref>«در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد» سوره انعام، آیه ۷۰.</ref>، نیز بر آن دلالت دارد که [[شفاعت]] شافعان [[امّت]]، آنان را فایده نخواهد بخشید؛ این بخش از [[آیه]]، از تهدیدی سخت سنگین برخوردار است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۸۵.</ref>. | *[[آیه شریفه]] {{متن قرآن|لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ}}<ref>«در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد» سوره انعام، آیه ۷۰.</ref>، نیز بر آن دلالت دارد که [[شفاعت]] شافعان [[امّت]]، آنان را فایده نخواهد بخشید؛ این بخش از [[آیه]]، از تهدیدی سخت سنگین برخوردار است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۸۵.</ref>. | ||
===[[فریب]] خوردن بهواسطه [[شیاطین]]=== | ===[[فریب]] خوردن بهواسطه [[شیاطین]]=== | ||
*در این عنوان، هر دو دسته [[شیاطین]] جنّی و انسی منظور میباشند؛ چه این هر دو دسته میتوانند [[آدمی]] را [[فریب]] داده از طریق کمال به سوی [[انحطاط]] سوق دهند. از آنجا که این مرتبه از فریبخوردگی در شمار بدترین مراتب آن است، [[خداوند متعال]] آن را بلافاصله پس از فریبخوردن به [[دنیا]] یاد فرموده، در بسیاری از [[آیات قرآن کریم]] به پرهیز از آن امر فرموده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ}}<ref>«ای مردم! بیگمان وعده خداوند راستین است بنابراین زندگانی این جهان شما را نفریبد و (زنهار!) آن فریبکار شما را به (آمرزش) خداوند فریفته نگرداند» سوره فاطر، آیه ۵.</ref>. | *در این عنوان، هر دو دسته [[شیاطین]] جنّی و انسی منظور میباشند؛ چه این هر دو دسته میتوانند [[آدمی]] را [[فریب]] داده از طریق کمال به سوی [[انحطاط]] سوق دهند. از آنجا که این مرتبه از فریبخوردگی در شمار بدترین مراتب آن است، [[خداوند متعال]] آن را بلافاصله پس از فریبخوردن به [[دنیا]] یاد فرموده، در بسیاری از [[آیات قرآن کریم]] به پرهیز از آن [[امر]] فرموده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ}}<ref>«ای مردم! بیگمان وعده خداوند راستین است بنابراین زندگانی این جهان شما را نفریبد و (زنهار!) آن فریبکار شما را به (آمرزش) خداوند فریفته نگرداند» سوره فاطر، آیه ۵.</ref>. | ||
*"غَرور" - بفتح غین ۔ عبارت است از هر آن چیزی که بتواند [[آدمی]] را بفریبد. در این [[آیه]]، منظور از آن [[شیاطین]] جنّی و انسی است؛ [[شیطان]] [[آدمی]] را آنچنان میفریبد که [[خیال]] او نیز از فریبخوردگیش [[آگاه]] نمیگردد. بدتر آنکه میپندارد در [[مسیر کمال]] در حرکت است، ازاینرو هفتاد حجابی که [[شیطان]] را در خود پوشیده داشته، ندیده خود را در عالم [[نور]] رهسپر میشمارد!. [[قرآن کریم]] از آنجا که کتاب [[هدایت]] است، [[مردمان]] را به این خطر بزرگ [[آگاهی]] بخشیده است: | *"غَرور" - بفتح غین ۔ عبارت است از هر آن چیزی که بتواند [[آدمی]] را بفریبد. در این [[آیه]]، منظور از آن [[شیاطین]] جنّی و انسی است؛ [[شیطان]] [[آدمی]] را آنچنان میفریبد که [[خیال]] او نیز از فریبخوردگیش [[آگاه]] نمیگردد. بدتر آنکه میپندارد در [[مسیر کمال]] در حرکت است، ازاینرو هفتاد حجابی که [[شیطان]] را در خود پوشیده داشته، ندیده خود را در عالم [[نور]] رهسپر میشمارد!. [[قرآن کریم]] از آنجا که کتاب [[هدایت]] است، [[مردمان]] را به این خطر بزرگ [[آگاهی]] بخشیده است: | ||
*{{متن قرآن|قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ}}<ref>«بگو: به پروردگار آدمیان پناه میبرم * فرمانفرمای آدمیان * خدای آدمیان * از شرّ آن وسوسهگر واپسگریز * که در دلهای آدمیان وسوسه میافکند * از پریان و آدمیان» سوره ناس، آیه ۱-۶.</ref>؛ | *{{متن قرآن|قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ}}<ref>«بگو: به پروردگار آدمیان پناه میبرم * فرمانفرمای آدمیان * خدای آدمیان * از شرّ آن وسوسهگر واپسگریز * که در دلهای آدمیان وسوسه میافکند * از پریان و آدمیان» سوره ناس، آیه ۱-۶.</ref>؛ | ||
*{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ * وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ}}<ref>«و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار * و (مقرر است) تا دلهای آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند آن (سخنان) را بنیوشند و آن را بپسندند و هر چه باید به دست آورند، به دست آورند» سوره انعام، آیه ۱۱۲-۱۱۳.</ref>. | *{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ * وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ}}<ref>«و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار * و (مقرر است) تا دلهای آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند آن (سخنان) را بنیوشند و آن را بپسندند و هر چه باید به دست آورند، به دست آورند» سوره انعام، آیه ۱۱۲-۱۱۳.</ref>. | ||
*کلمه "خََنْس" و کلمه "[[وحی]]" در این دو [[آیه]]، به یک معنی به کار رفته، و مراد از آن گویا سخنی است که در پرده ایراد میشود؛ پردهای که ظاهر آن سخنی [[نیکو]] است، و [[باطن]] آن ظلالت و [[گمراهی]]؛ سخنی که از هیچ واقعی برخوردار نیست، اما آنچنان در پرده [[محاسن]] پیچیده شده، که نخست [[خیال]] [[آدمی]] آن را میپذیرد، وزان پس آن را برای عقلْ [[نیکو]] جلوه میدهد؛ در این حال [[انسان]] در دام [[شیطان]] افتاده بهراحتی [[فریب]] او را خواهد خورد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۸۶.</ref>. | *کلمه "خََنْس" و کلمه "[[وحی]]" در این دو [[آیه]]، به یک معنی به [[کار]] رفته، و مراد از آن گویا سخنی است که در پرده ایراد میشود؛ پردهای که [[ظاهر]] آن سخنی [[نیکو]] است، و [[باطن]] آن ظلالت و [[گمراهی]]؛ سخنی که از هیچ واقعی برخوردار نیست، اما آنچنان در پرده [[محاسن]] پیچیده شده، که نخست [[خیال]] [[آدمی]] آن را میپذیرد، وزان پس آن را برای عقلْ [[نیکو]] جلوه میدهد؛ در این حال [[انسان]] در دام [[شیطان]] افتاده بهراحتی [[فریب]] او را خواهد خورد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۸۶.</ref>. | ||
*در اینجا، تنها [[یاری]] [[خداوند]] است که میتواند [[آدمی]] را از این دام باز دارد، و باز همان [[یاری الهی]] است که میتواند او را از آن دام خارج سازد: | *در اینجا، تنها [[یاری]] [[خداوند]] است که میتواند [[آدمی]] را از این دام باز دارد، و باز همان [[یاری الهی]] است که میتواند او را از آن دام خارج سازد: | ||
*{{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ}}<ref>«که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست * چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش میدارند و بر کسانی که به او شرک میورزند» سوره نحل، آیه ۹۹-۱۰۰.</ref>؛ | *{{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ}}<ref>«که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست * چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش میدارند و بر کسانی که به او شرک میورزند» سوره نحل، آیه ۹۹-۱۰۰.</ref>؛ | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
*{{متن قرآن|كَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا}}<ref>«و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند» سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۸۷.</ref>. | *{{متن قرآن|كَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا}}<ref>«و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند» سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۸۷.</ref>. | ||
*الغاء سخن و ایجاد آن در ذهن مخاطب، راههایگونه گونی دارد، که به برخی از آنها در [[قرآن کریم]] اینگونه اشاره شده است: {{متن قرآن|لَّعَنَهُ اللَّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَّفْرُوضًا وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِينًا يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَلاَ يَجِدُونَ عَنْهَا مَحِيصًا}}<ref> که خداوند او را لعنت کرد و او گفت: از بندگان تو سهمی معیّن خواهم گرفت.و بیگمان آنان را گمراه میکنم و به آرزو (های دور و دراز) میافکنم و به آنان فرمان میدهم آنگاه گوش چارپایان را (به خرافهپرستی) میشکافند و به آنان فرمان میدهم آنگاه آفرینش خداوند را دگرگونه میسازند؛ و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است. (شیطان) به آنان وعده میدهد و در آرزو (های دور و دراز) میافکند و شیطان به ایشان جز به فریب وعدهای نمیدهد جایگاه آنان دوزخ است و از آن گریزگاهی نمییابند؛ سوره نساء، آیه: ۱۱۸-۱۲۱.</ref>. | *الغاء سخن و ایجاد آن در ذهن مخاطب، راههایگونه گونی دارد، که به برخی از آنها در [[قرآن کریم]] اینگونه اشاره شده است: {{متن قرآن|لَّعَنَهُ اللَّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَّفْرُوضًا وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِينًا يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَلاَ يَجِدُونَ عَنْهَا مَحِيصًا}}<ref> که خداوند او را لعنت کرد و او گفت: از بندگان تو سهمی معیّن خواهم گرفت.و بیگمان آنان را گمراه میکنم و به آرزو (های دور و دراز) میافکنم و به آنان فرمان میدهم آنگاه گوش چارپایان را (به خرافهپرستی) میشکافند و به آنان فرمان میدهم آنگاه آفرینش خداوند را دگرگونه میسازند؛ و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است. (شیطان) به آنان وعده میدهد و در آرزو (های دور و دراز) میافکند و شیطان به ایشان جز به فریب وعدهای نمیدهد جایگاه آنان دوزخ است و از آن گریزگاهی نمییابند؛ سوره نساء، آیه: ۱۱۸-۱۲۱.</ref>. | ||
*این آیات از پوشیده شدن فطرت آدمی سخن میگوید؛ چه فریب شیطان در مرتبه نخست آدمی را به ظلال میاندازد، و زان پس به دریای بیکرانه آرزوها رهنمون میشود. آرزو اما سرانجام فطرت | *این [[آیات]] از پوشیده شدن [[فطرت]] [[آدمی]] سخن میگوید؛ چه [[فریب]] [[شیطان]] در مرتبه نخست [[آدمی]] را به ظلال میاندازد، و زان پس به دریای بیکرانه [[آرزوها]] رهنمون میشود. [[آرزو]] اما سرانجام [[فطرت]] ######[[313]]###### و [[الهی]] [[انسان]] را پوشیده و بلکه خُرد میسازد، و در نتیجه [[آدمی]] زیانکار از این سرای رخت بدان سرای خواهد کشید: {{متن قرآن| قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ }}<ref> گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان مینشینم. آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت ؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶-۱۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۸۸.</ref>. | ||
*در [[تفسیر]] [[شریف]] "البرهان"، در [[تفسیر]] این [[آیات]] [[حدیثی]] از [[امام باقر]]{{ع}} آمده است، در این [[حدیث]] آن [[حضرت]] میفرمایند:"مراد از {{متن قرآن|مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ}}، آن است که [[آخرت]] را بر آنان سبک و بیارزش میسازد؛ و از {{متن قرآن|وَمِنْ خَلْفِهِمْ}} یعنی آنان را به جمعآوری [[اموال]] و نپرداختن [[حقوق]] [[مالی]] واجبشان امر میکند، تا آن [[ثروت]] برای [[وارثان]] آنان [[باقی]] ماند؛ {{متن قرآن|وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ}} بدان معنی است که با زینت نمودن [[ | *در [[تفسیر]] [[شریف]] "البرهان"، در [[تفسیر]] این [[آیات]] [[حدیثی]] از [[امام باقر]]{{ع}} آمده است، در این [[حدیث]] آن [[حضرت]] میفرمایند:"مراد از {{متن قرآن|مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ}}، آن است که [[آخرت]] را بر آنان سبک و بیارزش میسازد؛ و از {{متن قرآن|وَمِنْ خَلْفِهِمْ}} یعنی آنان را به جمعآوری [[اموال]] و نپرداختن [[حقوق]] [[مالی]] واجبشان [[امر]] میکند، تا آن [[ثروت]] برای [[وارثان]] آنان [[باقی]] ماند؛ {{متن قرآن|وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ}} بدان معنی است که با زینت نمودن ###[[313]]### و [[نیکو]] نمودن [[شبههها]] [[دین]] آنان را [[فاسد]] و نابود میگرداند؛ و از {{متن قرآن|وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ}} مراد آن است که لذّات را خوشایند آنان میسازد و شهوات را بر [[قلب]] آنان [[غلبه]] میدهد"<ref>{{متن حدیث| مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ مَعْنَاهُ أُهَوِّنُ عَلَيْهِمْ أَمْرَ الْآخِرَةِ وَمِنْ خَلْفِهِمْ آمُرُهُمْ بِجَمْعِ الْأَمْوَالِ وَ الْبُخْلِ بِهَا عَنِ الْحُقُوقِ لِتَبْقَى لِوَرَثَتِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ أُفْسِدُ عَلَيْهِمْ أَمْرَ دِينِهِمْ بِتَزْيِينِ الضَّلَالَةِ وَ تَحْسِينِ الشُّبْهَةِ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ بِتَحْبِيبِ اللَّذَّاتِ إِلَيْهِمْ وَ تَغْلِيبِ الشَّهَوَاتِ عَلَى قُلُوبِهِمْ}}؛ تفسیر برهان، ج۳، ص۱۸۷.</ref>. | ||
*{{متن قرآن|لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا * قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا * وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا * إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا}}<ref>«گفت: به من بگو آیا این است آن کس که بر من برتر داشتی؟ سوگند (میخورم) که اگر تا روز رستخیز مهلتم دهی، بیگمان بر زادگان او- جز اندکی- لجام خواهم نهاد * فرمود: برو که از آنان هر که از تو پیروی کند بیگمان دوزخ کیفر شماست، کیفری تمام (و کامل) * و هر یک از آنان را که بتوانی با آوای خویش بلغزان و با سوارگان و پیادگان خویش بر آنان بتاز و در داراییها و فرزندان آنان شریک شو و به آنها وعده بده! و شیطان جز وعده فریبنده به آنان نخواهد داد * تو بر بندگان من چیرگی نداری و پروردگارت (آنان را) کارساز ، بس» سوره اسراء، آیه ۶۲-۶۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۸۹.</ref>. | *{{متن قرآن|لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا * قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا * وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا * إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا}}<ref>«گفت: به من بگو آیا این است آن کس که بر من برتر داشتی؟ سوگند (میخورم) که اگر تا روز رستخیز مهلتم دهی، بیگمان بر زادگان او- جز اندکی- لجام خواهم نهاد * فرمود: برو که از آنان هر که از تو پیروی کند بیگمان دوزخ کیفر شماست، کیفری تمام (و کامل) * و هر یک از آنان را که بتوانی با آوای خویش بلغزان و با سوارگان و پیادگان خویش بر آنان بتاز و در داراییها و فرزندان آنان شریک شو و به آنها وعده بده! و شیطان جز وعده فریبنده به آنان نخواهد داد * تو بر بندگان من چیرگی نداری و پروردگارت (آنان را) کارساز ، بس» سوره اسراء، آیه ۶۲-۶۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۸۹.</ref>. | ||
*این [[آیات]] نیز به صورتی خاص نسبت به این نکته [[آگاهی]] میبخشد، که [[شیطان]] و [[یاران]] جنّی و انسیاش، گویا آفریده شده و [[دستور]] یافتهاند که از راههای مختلف به [[گمراهی]] [[آدمیان]] بپردازند. این [[دستور]]، دستوری [[تکوینی]] است، بدان معنی که ذات [[شیاطین]] [[اغواگر]] است و [[گمراهکننده]]؛ تو گویی آنان [[دستور]] دارند که به [[فریب]] [[انسانها]] بپردازند، [[غنا]]، آلات [[لهو و لعب]]، تبلیغات فاسدی که در صورتهای [[فریبنده]] جلوهگر میشود، و حتّی تبلیغات دینیِ بیمحتوا که تنها برای [[فریب]] افراد استفاده میشود، در این شمار قرار دارد. این امور بهویژه اگر با جلوههای جنسی همراه شود، و یا عناوین پر زرق و ظاهری بیابد، بیشتر به [[فریب]] [[مردمان]] موفّق میشود. | *این [[آیات]] نیز به صورتی خاص نسبت به این نکته [[آگاهی]] میبخشد، که [[شیطان]] و [[یاران]] جنّی و انسیاش، گویا آفریده شده و [[دستور]] یافتهاند که از راههای مختلف به [[گمراهی]] [[آدمیان]] بپردازند. این [[دستور]]، دستوری [[تکوینی]] است، بدان معنی که ذات [[شیاطین]] [[اغواگر]] است و [[گمراهکننده]]؛ تو گویی آنان [[دستور]] دارند که به [[فریب]] [[انسانها]] بپردازند، [[غنا]]، آلات [[لهو و لعب]]، تبلیغات فاسدی که در صورتهای [[فریبنده]] جلوهگر میشود، و حتّی تبلیغات دینیِ بیمحتوا که تنها برای [[فریب]] افراد استفاده میشود، در این شمار قرار دارد. این امور بهویژه اگر با جلوههای جنسی همراه شود، و یا عناوین پر زرق و ظاهری بیابد، بیشتر به [[فریب]] [[مردمان]] موفّق میشود. | ||
*در روزگار ما، یکی از پرکاربردترین [[دامهای شیطان]]، جمعآوری [[ثروت]] بهگونه [[حلال]] مخلوط با [[حرام]] است؛ شرکتهای چند ملّیّتی و یا شرکتهای هِرَمی در این شمار است، که بهخصوص در کشورهایی که از نظر معادن زیرزمینی [[غنی]] باشند، بیشتر ظاهر خواهند شد. استفاده از امور جنسی نیز در روزگار ما، دامی شگرف از [[دامهای شیطان]] شده، که بهوسیله آن گروهی به جمع [[ثروت]] میپردازند، و گروهی به ابتلای به انواع [[مفاسد اخلاقی]] دچار میشوند. | *در روزگار ما، یکی از پرکاربردترین [[دامهای شیطان]]، جمعآوری [[ثروت]] بهگونه [[حلال]] مخلوط با [[حرام]] است؛ شرکتهای چند ملّیّتی و یا شرکتهای هِرَمی در این شمار است، که بهخصوص در کشورهایی که از نظر معادن زیرزمینی [[غنی]] باشند، بیشتر [[ظاهر]] خواهند شد. استفاده از امور جنسی نیز در روزگار ما، دامی شگرف از [[دامهای شیطان]] شده، که بهوسیله آن گروهی به جمع [[ثروت]] میپردازند، و گروهی به ابتلای به انواع [[مفاسد اخلاقی]] دچار میشوند. | ||
*پُر واضح است که انجام اینگونه آلودگیها، تنها نابودی [[جامعه]] و [[فساد]] نسلهای موجود در آن است:{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ * وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ * وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ}}<ref>«و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی این جهان تو را به شگفتی وا میدارد و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد و همو کینهتوزترین دشمنان است * و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد میکوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمیدارد * و چون به او گویند: از خداوند پروا کن، خویشتنبینی او را به گناه میکشاند پس دوزخ او را بس و بیگمان، این بستر بد است» سوره بقره، آیه ۲۰۴-۲۰۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۰-۱۹۱.</ref>. | *پُر واضح است که انجام اینگونه آلودگیها، تنها نابودی [[جامعه]] و [[فساد]] نسلهای موجود در آن است:{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ * وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ * وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ}}<ref>«و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی این جهان تو را به شگفتی وا میدارد و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد و همو کینهتوزترین دشمنان است * و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد میکوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمیدارد * و چون به او گویند: از خداوند پروا کن، خویشتنبینی او را به گناه میکشاند پس دوزخ او را بس و بیگمان، این بستر بد است» سوره بقره، آیه ۲۰۴-۲۰۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۰-۱۹۱.</ref>. | ||
*یکی از مهمترین راههای [[شیطان]] و دامهای او، [[القاء]] [[وسوسه]] دوری از [[دین]] در ذهن [[جوانان]] است. او برای [[جوانان]] بیتجربه چنین وانمود میکند، که دست شستن از مبانی [[استوار]] مذهبی، نشانگر [[آزادی]] [[فکر]]، [[فرهنگ]] [[برتر]]، و روشن [[فکری]] است؛ چه [[دین]] را با [[علم]] نسبتی نیست، و بهویژه در روزگار ما [[علم]] چنان با سرعت به پیش میتازد، که [[دین]] را [[توان]] [[برابری]] با آن نیست!. این [[وسوسه]] از دیرباز در میان [[دامهای شیطان]] جایگاهی ویژه داشته، امّا در این روزگار از کاربردی بیشتر برخوردار شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۱.</ref>. | *یکی از مهمترین راههای [[شیطان]] و دامهای او، [[القاء]] [[وسوسه]] دوری از [[دین]] در ذهن [[جوانان]] است. او برای [[جوانان]] بیتجربه چنین وانمود میکند، که دست شستن از مبانی [[استوار]] مذهبی، نشانگر [[آزادی]] [[فکر]]، [[فرهنگ]] [[برتر]]، و روشن [[فکری]] است؛ چه [[دین]] را با [[علم]] نسبتی نیست، و بهویژه در روزگار ما [[علم]] چنان با سرعت به پیش میتازد، که [[دین]] را [[توان]] [[برابری]] با آن نیست!. این [[وسوسه]] از دیرباز در میان [[دامهای شیطان]] جایگاهی ویژه داشته، امّا در این روزگار از کاربردی بیشتر برخوردار شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۱.</ref>. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
*بدون تردید مصداق کامل بدترین آفریدگان، همان شرّی است که از طریق [[دوستان]] [[ناپسند]] به [[آدمی]] میرسد؛ دوستیهای نامحرمان، امروزه بدترین نوع [[دوستی]] است که در میان برخی از [[جوانان]] دیده میشود، و میتواند بهراحتی [[عاقبت]] [[آدمی]] را تباه سازد. برخی از [[مفسران]]، [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ}}<ref>«و از بدی تاریکی شباهنگامی که فرا رسد» سوره فلق، آیه ۳.</ref> را به هیجانات جنسی [[تفسیر]] کردهاند، که چون روی نماید، همچون سیاهی شبْ [[روح]] [[آدمی]] را فرا میگیرد، و او را ناگزیر در آن [[ظلمت]] فرو میبرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۲.</ref>. | *بدون تردید مصداق کامل بدترین آفریدگان، همان شرّی است که از طریق [[دوستان]] [[ناپسند]] به [[آدمی]] میرسد؛ دوستیهای نامحرمان، امروزه بدترین نوع [[دوستی]] است که در میان برخی از [[جوانان]] دیده میشود، و میتواند بهراحتی [[عاقبت]] [[آدمی]] را تباه سازد. برخی از [[مفسران]]، [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ}}<ref>«و از بدی تاریکی شباهنگامی که فرا رسد» سوره فلق، آیه ۳.</ref> را به هیجانات جنسی [[تفسیر]] کردهاند، که چون روی نماید، همچون سیاهی شبْ [[روح]] [[آدمی]] را فرا میگیرد، و او را ناگزیر در آن [[ظلمت]] فرو میبرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۲.</ref>. | ||
*[[سوره]] [[مبارک]] ناس نیز، بدون تردید بر [[لزوم]] [[پناه]] بردن به [[خداوند متعال]] از دست [[وسوسه]] [[دوستان]] [[ناپسند]]، تأکید میکند؛ بهویژه دوستانی که به خوبی از راههای نفوذ در [[قلب]] [[دوست]] خود آگاهند، و میتوانند بهراحتی او را در دام خویش کشند: {{متن قرآن|قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ}}<ref>«بگو: به پروردگار آدمیان پناه میبرم * فرمانفرمای آدمیان * خدای آدمیان * از شرّ آن وسوسهگر واپسگریز * که در دلهای آدمیان وسوسه میافکند * از پریان و آدمیان» سوره ناس، آیه ۱-۶.</ref>؛ | *[[سوره]] [[مبارک]] ناس نیز، بدون تردید بر [[لزوم]] [[پناه]] بردن به [[خداوند متعال]] از دست [[وسوسه]] [[دوستان]] [[ناپسند]]، تأکید میکند؛ بهویژه دوستانی که به خوبی از راههای نفوذ در [[قلب]] [[دوست]] خود آگاهند، و میتوانند بهراحتی او را در دام خویش کشند: {{متن قرآن|قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ}}<ref>«بگو: به پروردگار آدمیان پناه میبرم * فرمانفرمای آدمیان * خدای آدمیان * از شرّ آن وسوسهگر واپسگریز * که در دلهای آدمیان وسوسه میافکند * از پریان و آدمیان» سوره ناس، آیه ۱-۶.</ref>؛ | ||
*از اینرو، بر همه [[مردم]] و بهخصوص بر [[جوانان]] - لازم است که پیش از فرارسیدن روزی که [[ندامت]] در آن فایدهای نخواهد بخشید، از اینگونه [[دوستان]] بپرهیزند، تا در آن روز از افسوس و [[اندوه]] بیبهره مانند. به این [[آیات]] که سراسر نشان دهنده همان [[اندوه]] است، بنگرید: | *از اینرو، بر همه [[مردم]] و بهخصوص بر [[جوانان]] - لازم است که پیش از فرارسیدن [[روزی]] که [[ندامت]] در آن فایدهای نخواهد بخشید، از اینگونه [[دوستان]] بپرهیزند، تا در آن روز از افسوس و [[اندوه]] بیبهره مانند. به این [[آیات]] که سراسر نشان دهنده همان [[اندوه]] است، بنگرید: | ||
*{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا * لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا * وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم! * ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم! * به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا مینهد * و پیامبر میگوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۲۷-۳۰.</ref>؛ | *{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا * لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا * وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم! * ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم! * به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا مینهد * و پیامبر میگوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۲۷-۳۰.</ref>؛ | ||
*{{متن قرآن|كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ}}<ref>«هر گاه امّتی (در [[دوزخ]]) درآید همگون خویش را [[لعنت]] میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ [[پیروان]] درباره [[پیشوایان]] میگویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از [[آتش]] ([[دوزخ]]) بده!» [[سوره اعراف]]، [[آیه]] ۳۸.</ref>؛ | *{{متن قرآن|كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ}}<ref>«هر گاه امّتی (در [[دوزخ]]) درآید همگون خویش را [[لعنت]] میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ [[پیروان]] درباره [[پیشوایان]] میگویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از [[آتش]] ([[دوزخ]]) بده!» [[سوره اعراف]]، [[آیه]] ۳۸.</ref>؛ | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
===[[فریب]] خوردن بهواسطه [[رحمت]] [[خداوند متعال]]=== | ===[[فریب]] خوردن بهواسطه [[رحمت]] [[خداوند متعال]]=== | ||
*[[فریب]] خوردن بهواسطه [[رحمت]]، [[کرم]]، و [[بخشش حضرت]] [[حق]] - جلَّ وعلا! - نیز، در شمار [[دامهای شیطان]] است؛ چه او [[آدمی]] را اینگونه میفریبد، که [[رحمت خدا]] بیمنتهاست، ازاینرو هرچه خواهی بکن و از آن ترسی به [[دل]] راه مده!. [[قرآن کریم]] [[مردمان]] را از این دام نیز بر حذر داشته؛ چه به فراوانی به این دام اشاره کرده است تا هوشیاران از آن برحذر مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ}}<ref>«ای مردم! بیگمان وعده خداوند راستین است بنابراین زندگانی این جهان شما را نفریبد و (زنهار!) آن فریبکار شما را به (آمرزش) خداوند فریفته نگرداند» سوره فاطر، آیه ۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۴.</ref>. | *[[فریب]] خوردن بهواسطه [[رحمت]]، [[کرم]]، و [[بخشش حضرت]] [[حق]] - جلَّ وعلا! - نیز، در شمار [[دامهای شیطان]] است؛ چه او [[آدمی]] را اینگونه میفریبد، که [[رحمت خدا]] بیمنتهاست، ازاینرو هرچه خواهی بکن و از آن ترسی به [[دل]] راه مده!. [[قرآن کریم]] [[مردمان]] را از این دام نیز بر حذر داشته؛ چه به فراوانی به این دام اشاره کرده است تا هوشیاران از آن برحذر مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ}}<ref>«ای مردم! بیگمان وعده خداوند راستین است بنابراین زندگانی این جهان شما را نفریبد و (زنهار!) آن فریبکار شما را به (آمرزش) خداوند فریفته نگرداند» سوره فاطر، آیه ۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۴.</ref>. | ||
*از این [[آیه]]، بهخوبی استفاده میشود که یکی از حیلههای [[شیطان]]، [[فریفتن]] [[بندگان]] [[خداوند]] بهواسطه [[رحمت]] و [[مغفرت]] اوست. از اینرو، آنان در حالی که در دریای ظلمانی [[گناهان کبیره]] فرورفتهاند، [[امید]] به [[رحمت]] او میبرند، تا در دار جزاء به [[بهشت]] وارد شوند!. پر واضح است که این نه | *از این [[آیه]]، بهخوبی استفاده میشود که یکی از حیلههای [[شیطان]]، [[فریفتن]] [[بندگان]] [[خداوند]] بهواسطه [[رحمت]] و [[مغفرت]] اوست. از اینرو، آنان در حالی که در دریای ظلمانی [[گناهان کبیره]] فرورفتهاند، [[امید]] به [[رحمت]] او میبرند، تا در دار جزاء به [[بهشت]] وارد شوند!. پر واضح است که این نه [[امیدواری]] [[پسندیده]]، که حماقتی است که [[شیاطین]] جنّی و انسی، برخی از [[آدمیان]] را بدان [[مبتلا]] میسازند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۴.</ref>. | ||
*توضیح آنکه [[رجاء]] / | *توضیح آنکه [[رجاء]] / [[امیدواری به رحمت الهی]]، بر دو گونه است: | ||
*قسمی از آن خود در شمار [[نعمتهای الهی]] است، و تمامی [[فضائل]] و مکارم [[اخلاقی]] نیز در گرو آن است. در این حالت، [[انسان]] [[امیدوار]] همچون [[کشاورزی]] است که دانه میافشاند، و | *قسمی از آن خود در شمار [[نعمتهای الهی]] است، و تمامی [[فضائل]] و مکارم [[اخلاقی]] نیز در گرو آن است. در این حالت، [[انسان]] [[امیدوار]] همچون [[کشاورزی]] است که دانه میافشاند، و [[امید]] میبرد که [[خداوند]] مزرعهای سبز نصیب او فرماید؛ چه آنکه میکارد و آنکه محصول را بهدست میدهد، او جلَّ وعلا! - است، نه [[آدمی]]: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ * أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ * لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ}}<ref>«آیا آنچه را میکارید، دیدهاید؟ * آیا شما آن را میرویانید یا رویاننده ماییم؟ * اگر میخواستیم آن را گیاهی خشک و خرد میگرداندیم که به پشیمانی میافتید» سوره واقعه، آیه ۶۳-۶۵.</ref>. | ||
*این نوع از [[رجاء]]، همواره با [[خوف]] و [[ترس]] از [[افعال]] [[ناپسند]] [[آدمی]] همراه است: {{متن قرآن|تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ * فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«از بسترها پهلو تهی میکنند (و برای نماز برمیخیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید میخوانند و از آنچه به آنان روزی کردهایم میبخشند * پس هیچ کس نمیداند چه روشنی چشمی برای آنان به پاداش کارهایی که میکردند نهفتهاند» سوره سجده، آیه ۱۶-۱۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۵.</ref>. | *این نوع از [[رجاء]]، همواره با [[خوف]] و [[ترس]] از [[افعال]] [[ناپسند]] [[آدمی]] همراه است: {{متن قرآن|تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ * فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«از بسترها پهلو تهی میکنند (و برای نماز برمیخیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید میخوانند و از آنچه به آنان روزی کردهایم میبخشند * پس هیچ کس نمیداند چه روشنی چشمی برای آنان به پاداش کارهایی که میکردند نهفتهاند» سوره سجده، آیه ۱۶-۱۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۵.</ref>. | ||
*در این نوع از [[رجاء]]، [[یأس]] و | *در این نوع از [[رجاء]]، [[یأس]] و [[ناامیدی]] از [[رحمت]] او را راهی نیست؛ ازاینرو [[امیدواران]] اینگونه، همواره سر در پی مراتب [[برتر]] کمال مینهند، و همانگونه که پیش از این گفتهایم-، بدون حصول این [[امید]] مطلوب، تحصیل هیچ کمالی ممکن نیست: {{متن قرآن|وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمیگردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref>. | ||
*قسم دوم امّا، همان | *قسم دوم امّا، همان امیدی است که در این سطور بدان اشاره کردیم. امیدی که ویژه احمقان، و نه [[امیدواران]] [[صادق]]، است. اینان مانند [[کشاورزی]] هستند که بدون آنکه بذری نشانَد، [[امید]] میبرد که محصولی [[عالی]] درو کند!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۵.</ref>. | ||
*دریغ که [[مردم]]، این [[آگاهی]] بخشیِ [[قرآن کریم]] را در نمییابند؛ ازاینرو بسیاری از آنان در شمار اینگونه | *دریغ که [[مردم]]، این [[آگاهی]] بخشیِ [[قرآن کریم]] را در نمییابند؛ ازاینرو بسیاری از آنان در شمار اینگونه [[امیدواران]] قرار میگیرند. [[سستی]]، بیتحرّکی و آرزوپروری، لازمه [[زندگی]] اینان است، که سرانجام ضرر این جهانی و [[ندامت]] آن جهانی را نصیبشان خواهد ساخت: {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ * يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ}}<ref>«روزی که مردان و زنان مؤمن را بنگری که فروغشان از جلو و کناره راستشان، پیش میشتابد. امروز، نوید شما بوستانهایی است که از بن آنها جویبارها روان است و در آنها جاودانید؛ این همان رستگاری سترگ است * روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان میگویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهرهای) بگیریم، (به آنان) گفته میشود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی میکشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد * (منافقان) آنان را ندا میدهند: آیا ما با شما نبودیم؟ میگویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فریفت» سوره حدید، آیه ۱۲-۱۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۶.</ref>. | ||
===[[فریب]] خوردن بهواسطه [[آمال]] و [[آرزوها]]=== | ===[[فریب]] خوردن بهواسطه [[آمال]] و [[آرزوها]]=== | ||
*اگر | *اگر [[امید]] و [[محاسبه]] نتایج، در انسانی به [[کار]] گرفته شد، نعمتی بزرگ فرا روی [[آدمی]] واقع شده است؛ چه [[امید]] به رسیدن به منزل مقصود، بههمراه [[محاسبه]] نتایجی که بر [[افعال]] [[انسان]] مترتّب خواهد شد، او را به آن منزل رهنمون میشود؛ ورنه کسی که تنها به [[آرزوها]] [[دل]] خوش دارد، امّا به آنچه انجام میدهد و نتایج آن نیاندیشد، بدون تردید در شمار همان [[امیدواران]] احمقی که پیش از این از آنان یاد کردیم، قرار خواهد گرفت. [[قرآن کریم]] بر تدبُّر در نتایج [[کارها]] سخت پای فشرده است، تا [[آدمی]] در دام این آرزوهای [[باطل]] قرار نگیرد: | ||
*{{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستادهایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref>؛ | *{{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستادهایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref>؛ | ||
*{{متن قرآن|فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیدهاند و به درگاه خداوند بازگشتهاند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند، آنانند که خداوند راهنماییشان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref>. | *{{متن قرآن|فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیدهاند و به درگاه خداوند بازگشتهاند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند، آنانند که خداوند راهنماییشان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref>. | ||
*فراتر از آن، [[قرآن کریم]] کسانی که به [[تفکّر]] و تأمّل نپرداخته از [[محاسبه]] [[اعمال]] خود غافلند را، از حیوانات نیز پستتر و ضرردارتر خوانده است: {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمیورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۷.</ref>. | *فراتر از آن، [[قرآن کریم]] کسانی که به [[تفکّر]] و تأمّل نپرداخته از [[محاسبه]] [[اعمال]] خود غافلند را، از حیوانات نیز پستتر و ضرردارتر خوانده است: {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمیورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۷.</ref>. | ||
*در [[روایات]] بسیاری نیز به مضرّات آرزوپروری اشاره شده است. در اینجا تا این فصل به درازا نیانجامد، تنها به همین یک [[روایت | *در [[روایات]] بسیاری نیز به مضرّات آرزوپروری اشاره شده است. در اینجا تا این فصل به درازا نیانجامد، تنها به همین یک [[روایت علوی]] اکتفا میکنیم:"بر شما از دو چیز میترسم: [[تبعیت]] از هوی و [[هوس]]، و دور و دراز کردن [[آرزو]]. چه تبعیّت از هوسْ [[انسان]] را از [[حق]] باز میدارد، و آرزوی دور و دراز نیز [[آخرت]] را به دست [[فراموشی]] میسپارد"<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَتَيْنِ اتِّبَاعَ الْهَوَى وَ طُولَ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَإِنَّهُ يَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۳۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۱۹۷.</ref>. | ||
*[[قرآن کریم]] نیز بر احتراز از [[آرزو]] ورزیهای دراز، تأکید کرده و [[مؤمنان]] را از آن برحذر داشته است. در این زمینه به این سه [[آیه]] بنگرید: | *[[قرآن کریم]] نیز بر احتراز از [[آرزو]] ورزیهای دراز، تأکید کرده و [[مؤمنان]] را از آن برحذر داشته است. در این زمینه به این سه [[آیه]] بنگرید: | ||
*{{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.</ref>؛ | *{{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.</ref>؛ | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
*سِرّ این مطلب نیز، در آن است که صفای [[قلب]] و [[نور]] [[معرفت]] در [[جوانان]] بیشتر از [[پیران]] و سالخوردگان است، چه آنان هنوز صفای [[قلب]] خود را در گذر روزگار از دست نداده به مسائل گوناگون حیات آلوده نشدهاند. گذشته از این مطلب، [[قدرت]] آنان بر [[مخالفت]] با [[نفس]] و [[هواهای نفسانی]] نیز بیشتر از [[قدرت]] سالخوردگان است؛ چه سالخوردگان با گذر [[عمر]]، عاداتی یافته و به سُنَنی پایبند شدهاند، که گاه گاه مانعی در [[مسیر کمال]] آنان فراهم میآورد؛ ازاینرو اگر دو مربّیِ داخلی و خارجی - یعنی [[عقل]] و استاد [[اخلاق]] - برای [[تربیت]] [[جوانی]] دست در دست هم گذارند، میتوانند او را به مراتبی برسانند که کهنسالان از رسیدن به آن محرومند؛ مربّیِ داخلی [[عقل]] و [[وجدان]] است، که اگر به [[نصیحت]] و [[مشورت]] تجربهداران زینت یابد ارزشمندتر میگردد؛ و مربّیِ خارجی نیز [[پدر]] و [[مادر]]، [[شهر]]، [[جامعه]]، [[حکومت]]، [[علماء]] [[دینی]] و سرانجام استاد [[اخلاق]] است؛ که چون پیوند این دو با [[ایمان]] قلبی همراه شود، مسیر طولانی مدّت کمال را در مدتی کوتاه فرادست [[جوانان]] مینهد. ازاینرو آنان را بهشدّت توصیه میکنیم که نخست [[ایمان]] خود را تقویت نمایند، آن گاه پیوند با مردان [[دین]] را شدّت بخشند، تا بهگونه طبیعی با بهرهمندی از [[تربیت]] [[خانواده]] به مراتب مورد نظر وارد شوند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۰۰.</ref>. | *سِرّ این مطلب نیز، در آن است که صفای [[قلب]] و [[نور]] [[معرفت]] در [[جوانان]] بیشتر از [[پیران]] و سالخوردگان است، چه آنان هنوز صفای [[قلب]] خود را در گذر روزگار از دست نداده به مسائل گوناگون حیات آلوده نشدهاند. گذشته از این مطلب، [[قدرت]] آنان بر [[مخالفت]] با [[نفس]] و [[هواهای نفسانی]] نیز بیشتر از [[قدرت]] سالخوردگان است؛ چه سالخوردگان با گذر [[عمر]]، عاداتی یافته و به سُنَنی پایبند شدهاند، که گاه گاه مانعی در [[مسیر کمال]] آنان فراهم میآورد؛ ازاینرو اگر دو مربّیِ داخلی و خارجی - یعنی [[عقل]] و استاد [[اخلاق]] - برای [[تربیت]] [[جوانی]] دست در دست هم گذارند، میتوانند او را به مراتبی برسانند که کهنسالان از رسیدن به آن محرومند؛ مربّیِ داخلی [[عقل]] و [[وجدان]] است، که اگر به [[نصیحت]] و [[مشورت]] تجربهداران زینت یابد ارزشمندتر میگردد؛ و مربّیِ خارجی نیز [[پدر]] و [[مادر]]، [[شهر]]، [[جامعه]]، [[حکومت]]، [[علماء]] [[دینی]] و سرانجام استاد [[اخلاق]] است؛ که چون پیوند این دو با [[ایمان]] قلبی همراه شود، مسیر طولانی مدّت کمال را در مدتی کوتاه فرادست [[جوانان]] مینهد. ازاینرو آنان را بهشدّت توصیه میکنیم که نخست [[ایمان]] خود را تقویت نمایند، آن گاه پیوند با مردان [[دین]] را شدّت بخشند، تا بهگونه طبیعی با بهرهمندی از [[تربیت]] [[خانواده]] به مراتب مورد نظر وارد شوند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۰۰.</ref>. | ||
*نیز [[جوانان]] را از دوری از [[عالمان دینی]] برحذر میداریم، چه در این صورت [[شیاطین]] جنّی و انسی در آنان [[طمع]] بسته، همانگونه که [[عقاب]] در پرندگان ضعیف [[طمع]] مینماید و به شکار آنها میپردازد، [[شیطان]] نیز به شکار [[جوانان]] خواهد پرداخت!. | *نیز [[جوانان]] را از دوری از [[عالمان دینی]] برحذر میداریم، چه در این صورت [[شیاطین]] جنّی و انسی در آنان [[طمع]] بسته، همانگونه که [[عقاب]] در پرندگان ضعیف [[طمع]] مینماید و به شکار آنها میپردازد، [[شیطان]] نیز به شکار [[جوانان]] خواهد پرداخت!. | ||
*همانگونه که بر مربیان [[جوانان]] - همچون [[جامعه]]، اساتید، [[دولت]] و [[خانواده]] - لازم است که آنان را به حضور در مساجد و پیوند با [[عالمان]] [[تشویق]] نمایند؛ چه تجربه نیز نشان داده است که اگر [[نسل جوان]] با [[عالمان]] در ارتباط باشند، دسترسی [[شیطان]] به آنان ممکن نخواهد بود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: "دست [[خدا]] بههمراه [[جماعت]] است، ازاینرو برحذر باشید از اینکه [[تفرقه]] نمایید، چه هرکس تنها افتد نصیب [[شیطان]] است، همانگونه که گوسفند تنها نصیب گرگ است" <ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ يَدَ اللَّهِ عَلَى الْجَمَاعَةِ وَ إِيَّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَ الشَّاذَّةَ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ}}؛ بحار الأنوار، ج۳۳، ص۳۷۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۰۰.</ref>. | *همانگونه که بر [[مربیان]] [[جوانان]] - همچون [[جامعه]]، اساتید، [[دولت]] و [[خانواده]] - لازم است که آنان را به [[حضور]] در مساجد و پیوند با [[عالمان]] [[تشویق]] نمایند؛ چه تجربه نیز نشان داده است که اگر [[نسل جوان]] با [[عالمان]] در ارتباط باشند، دسترسی [[شیطان]] به آنان ممکن نخواهد بود. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: "دست [[خدا]] بههمراه [[جماعت]] است، ازاینرو برحذر باشید از اینکه [[تفرقه]] نمایید، چه هرکس تنها افتد نصیب [[شیطان]] است، همانگونه که گوسفند تنها نصیب گرگ است" <ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ يَدَ اللَّهِ عَلَى الْجَمَاعَةِ وَ إِيَّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَ الشَّاذَّةَ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ}}؛ بحار الأنوار، ج۳۳، ص۳۷۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۰۰.</ref>. | ||
===[[فریب]] خوردن بهوسیله ملأ=== | ===[[فریب]] خوردن بهوسیله ملأ=== | ||
*پیش از این درباره ملأ و کیستی آنان سخن گفتیم، و اشاره کردیم که این گروه را یا از آن جهت "ملأ" خواندهاند که به واسطه رتبه [[اجتماعی]] بالای خود، چشمان [[مردم]] را پُر میکنند و آنان را به تعجّب وا می دارند؛ و یا از آن جهت به این نام خوانده شدهاند که قلبهای ایشان را به واسطه زیادی [[ثروت]]، [[قدرت]]، [[ریاست]] و یا [[زیبایی]] و [[مقام]] خود، اشغال مینمایند. | *پیش از این درباره ملأ و کیستی آنان سخن گفتیم، و اشاره کردیم که این گروه را یا از آن جهت "ملأ" خواندهاند که به واسطه رتبه [[اجتماعی]] بالای خود، چشمان [[مردم]] را پُر میکنند و آنان را به تعجّب وا می دارند؛ و یا از آن جهت به این نام خوانده شدهاند که قلبهای ایشان را به واسطه زیادی [[ثروت]]، [[قدرت]]، [[ریاست]] و یا [[زیبایی]] و [[مقام]] خود، اشغال مینمایند. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
*کوتاه سخن آنکه این نوع از [[غرور]]، از تمامی اقسام دیگر پستتر بوده، [[انسان]] را به [[ذلّت]] بیشتری دچار میسازد؛ ازاینرو بر طالبان [[مسیر کمال]] لازم است، که هر [[روزه]] از آن به درگاه [[الهی]] [[پناه]] برده از فرو افتادن در [[چاه]] آن [[استغفار]] نمایند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۰۱.</ref>. | *کوتاه سخن آنکه این نوع از [[غرور]]، از تمامی اقسام دیگر پستتر بوده، [[انسان]] را به [[ذلّت]] بیشتری دچار میسازد؛ ازاینرو بر طالبان [[مسیر کمال]] لازم است، که هر [[روزه]] از آن به درگاه [[الهی]] [[پناه]] برده از فرو افتادن در [[چاه]] آن [[استغفار]] نمایند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۰۱.</ref>. | ||
===[[فریب]] خوردن بهواسطه [[تقوی]]=== | ===[[فریب]] خوردن بهواسطه [[تقوی]]=== | ||
*این نوع از [[فریب]] -که در مسیر متّقیان قرار دارد، معمولاً با [[کبر]] همراه بوده، و [[کبر]] نیز عُجب و [[خودپسندی]] را بههمراه خواهد داشت. این زنجیره رذائل، همچنان حلقههای دیگری خواهد یافت، تا آنجا که [[انسان]] بهواسطة [[تقوی]] تمامی [[صفات ]] رذیلت را در خود جمع نماید!. ازاینرو است که توجّه به فریبهای خاصّ [[شیطان]] برای انسانهای متّقی دیندار نیز سخت لازم است؛ [[حضرت]] خود در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ}}<ref>«بیگمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) "حنین" شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید» سوره توبه، آیه ۲۵.</ref>. | *این نوع از [[فریب]] -که در مسیر متّقیان قرار دارد، معمولاً با [[کبر]] همراه بوده، و [[کبر]] نیز عُجب و [[خودپسندی]] را بههمراه خواهد داشت. این زنجیره رذائل، همچنان حلقههای دیگری خواهد یافت، تا آنجا که [[انسان]] بهواسطة [[تقوی]] تمامی [[صفات ]] [[رذیلت]] را در خود جمع نماید!. ازاینرو است که توجّه به فریبهای خاصّ [[شیطان]] برای انسانهای متّقی دیندار نیز سخت لازم است؛ [[حضرت]] خود در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ}}<ref>«بیگمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) "حنین" شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید» سوره توبه، آیه ۲۵.</ref>. | ||
*در این زمینه، توجّه به این [[حدیث شریف]] نیز سخت کارا است. بنابر آنچه [[امام صادق]]{{ع}} فرمودهاند، [[انسان]] عابد بهواسطه عُجب و [[خودبزرگبینی]] به [[چاه]] [[فسق]] فرو میافتد، و [[انسان]] [[فاسق]] بهواسطه [[پشیمانی]] بر آنچه انجام داده و توجّه به [[ذلّت]] خویشتن، به [[مقام]] صدّیقان نائل میشود. او بهخاطر عُجبش سقوط میکند، و این بهخاطر ندامتش عُلوّ مییابد و ارتقاء میپذیرد!:"از [[امام باقر]] یا [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: دو مرد به [[مسجد]] رفتند،یکی عابد بود و یکی [[فاسق]]،از [[مسجد]] [[بدر]] آمدند،آن [[فاسق]] [[مقام]] [[صدّیق]] داشت و آن عابد،[[فاسق]] بود؛و این برای آن است که عابد به [[مسجد]] [[رود]] و به عبادتِ خود مینازد و همۀ اندیشهاش در این است و [[فکر]] [[فاسق]] و [[بدکار]] دنبال [[پشیمانی]] از کارِ بد و [[توبه]] است و از [[خدا]] عز و جل در بارۀ هر چه [[گناه]] کرده است [[آمرزش]] میخواهد" <ref>{{متن حدیث|دَخَلَ رَجُلَانِ الْمَسْجِدَ أَحَدُهُمَا عَابِدٌ وَ الْآخَرُ فَاسِقٌ فَخَرَجَا مِنَ الْمَسْجِدِ وَ الْفَاسِقُ صِدِّيقٌ وَ الْعَابِدُ فَاسِقٌ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ يَدْخُلُ الْعَابِدُ الْمَسْجِدَ مُدِلًّا بِعِبَادَتِهِ يُدِلُّ بِهَا فَتَكُونُ فِكْرَتُهُ فِي ذَلِكَ وَ تَكُونُ فِكْرَةُ الْفَاسِقِ فِي التَّنَدُّمِ عَلَى فِسْقِهِ وَ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا صَنَعَ مِنَ الذُّنُوبِ}}؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۷۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۰۲.</ref>. | *در این زمینه، توجّه به این [[حدیث شریف]] نیز سخت کارا است. بنابر آنچه [[امام صادق]]{{ع}} فرمودهاند، [[انسان]] عابد بهواسطه عُجب و [[خودبزرگبینی]] به [[چاه]] [[فسق]] فرو میافتد، و [[انسان]] [[فاسق]] بهواسطه [[پشیمانی]] بر آنچه انجام داده و توجّه به [[ذلّت]] خویشتن، به [[مقام]] صدّیقان نائل میشود. او بهخاطر عُجبش سقوط میکند، و این بهخاطر ندامتش عُلوّ مییابد و ارتقاء میپذیرد!:"از [[امام باقر]] یا [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: دو مرد به [[مسجد]] رفتند،یکی عابد بود و یکی [[فاسق]]،از [[مسجد]] [[بدر]] آمدند،آن [[فاسق]] [[مقام]] [[صدّیق]] داشت و آن عابد،[[فاسق]] بود؛و این برای آن است که عابد به [[مسجد]] [[رود]] و به عبادتِ خود مینازد و همۀ اندیشهاش در این است و [[فکر]] [[فاسق]] و [[بدکار]] دنبال [[پشیمانی]] از کارِ بد و [[توبه]] است و از [[خدا]] عز و جل در بارۀ هر چه [[گناه]] کرده است [[آمرزش]] میخواهد" <ref>{{متن حدیث|دَخَلَ رَجُلَانِ الْمَسْجِدَ أَحَدُهُمَا عَابِدٌ وَ الْآخَرُ فَاسِقٌ فَخَرَجَا مِنَ الْمَسْجِدِ وَ الْفَاسِقُ صِدِّيقٌ وَ الْعَابِدُ فَاسِقٌ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ يَدْخُلُ الْعَابِدُ الْمَسْجِدَ مُدِلًّا بِعِبَادَتِهِ يُدِلُّ بِهَا فَتَكُونُ فِكْرَتُهُ فِي ذَلِكَ وَ تَكُونُ فِكْرَةُ الْفَاسِقِ فِي التَّنَدُّمِ عَلَى فِسْقِهِ وَ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا صَنَعَ مِنَ الذُّنُوبِ}}؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۷۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۰۲.</ref>. | ||