بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{ولایت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
*بر این اساس، [[آشکار]] شد که حُبّ [[خداوند متعال]] با حُبّ [[دنیا]] منافات داشته هرگز نمیتوانند در یک [[قلب]] جمع شوند. آری! اگر حبّ دیگر اشیاء عالم تنها به خاطر حُبّ [[حضرت]] [[حق]] باشد، این [[محبّت]] نیز به [[محبّت]] او - جلّ وعلا! - باز میگردد. از این رو نه تنها با آن [[محبّت]] ناهمگون نخواهد بود، که خود میتواند زمینهای برای [[محبّت]] [[الهی]] باشد. از این رو فرامین وارد شده درباره [[دوست داشتن]] [[نیکان]]، و در ابتدای آنان و مقدّم بر همه ایشان، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه هدی]]{{عم}} را، میتوان بدینگونه [[تفسیر]] کرد، که نه تنها [[محبّت]] [[معصومان]]{{عم}} منافاتی با [[محبّت]] [[حضرت]] [[حق]] نخواهد داشت، که این [[محبّت]] میتواند زمینهای برای پیدایش، و زان پس افزایش آن [[محبّت]] باشد؛ از این رو است که [[محبّت]] اینان در [[قرآن کریم]] نیز به سفارش گرفته شده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشگری نمیهراسند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۱۷.</ref>. | *بر این اساس، [[آشکار]] شد که حُبّ [[خداوند متعال]] با حُبّ [[دنیا]] منافات داشته هرگز نمیتوانند در یک [[قلب]] جمع شوند. آری! اگر حبّ دیگر اشیاء عالم تنها به خاطر حُبّ [[حضرت]] [[حق]] باشد، این [[محبّت]] نیز به [[محبّت]] او - جلّ وعلا! - باز میگردد. از این رو نه تنها با آن [[محبّت]] ناهمگون نخواهد بود، که خود میتواند زمینهای برای [[محبّت]] [[الهی]] باشد. از این رو فرامین وارد شده درباره [[دوست داشتن]] [[نیکان]]، و در ابتدای آنان و مقدّم بر همه ایشان، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه هدی]]{{عم}} را، میتوان بدینگونه [[تفسیر]] کرد، که نه تنها [[محبّت]] [[معصومان]]{{عم}} منافاتی با [[محبّت]] [[حضرت]] [[حق]] نخواهد داشت، که این [[محبّت]] میتواند زمینهای برای پیدایش، و زان پس افزایش آن [[محبّت]] باشد؛ از این رو است که [[محبّت]] اینان در [[قرآن کریم]] نیز به سفارش گرفته شده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشگری نمیهراسند» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۱۷.</ref>. | ||
*این مطلب، امری [[فطری]] است که [[نیازمند]] توضیح چندانی نیست؛ همانگونه که مضمون نفهته در این دو بیت نیز، در بسیاری از [[دستورات]] مستحبّی [[اسلام]] وارد شده است. استحباب لمس [[حجرالأسود]]، بوسیدن آن، بوسیدن ضریحهای [[مطهر]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه هدی]]{{عم}} و نیز دربهای متبرّک مراقد آنان، در این شمار است. این امور از همین باب است که عامّ و خاصّ [[مردم]] به [[درک]] آن نائل میشوند؛ [[دلیل فطری]] بودن آن نیز همین است که همه میتوانند آن را دریابند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۱۸.</ref>. | *این مطلب، امری [[فطری]] است که [[نیازمند]] توضیح چندانی نیست؛ همانگونه که مضمون نفهته در این دو بیت نیز، در بسیاری از [[دستورات]] مستحبّی [[اسلام]] وارد شده است. استحباب لمس [[حجرالأسود]]، بوسیدن آن، بوسیدن ضریحهای [[مطهر]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه هدی]]{{عم}} و نیز دربهای متبرّک مراقد آنان، در این شمار است. این امور از همین باب است که عامّ و خاصّ [[مردم]] به [[درک]] آن نائل میشوند؛ [[دلیل فطری]] بودن آن نیز همین است که همه میتوانند آن را دریابند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۱۸.</ref>. | ||
==پاسخ به پرسشی در این مطلب== | |||
*در اینجا، مطلبی دیگر وجود دارد که میتواند به عنوان اشکالی مهم، در مسیر سالکان کوی کمال روی نماید. آن اشکال مربوط به مواردی است که در نظر ابتدایی هرچند در شمار "[[محبوب]]" قرار میگیرد و [[محبّت]] [[آدمی]] را به خود جلب میکند، امّا نمیتواند در شمار موارد "[[محبّت]] در [[راه خدا]]" قلمداد شود. علاقه هر یک از [[همسران]] به یکدیگر، علاقه آنان به [[فرزندان]] و [[نزدیکان]] خود، [[دوستی]] [[علم]] و [[عالمان]]، [[فضیلت]] و فاضلان، روی [[نیکو]] و هر آنچه پاسخی مناسب به [[غرائز]] [[انسان]] ارائه میکند- همچون خوردنیها و نوشیدنیها و پوشیدنیها، در این شمار است؛ چه [[محبّت]] این امور نه تنها در [[انسان]] که در بسیاری از حیوانات در شمار [[امور فطری]] است، که هیچ گریزی از آن نیست، امّا در نظر نخستین ارتباطی میان آن با [[محبّت]] [[الهی]] و [[محبّت]] در راه او نمیتوان یافت. | |||
===پاسخ به این پرسش=== | |||
*در پاسخ به این پرسش- که میتواند همچون اشکالی [[علمی]]، در مسیر سالکان کوی [[هدایت]] قرار گیرد-، آناست که: اینگونه محبّتها نه تنها هیچ منافاتی با [[محبّت]] [[الهی]] ندارد، که حتّی میتوان میان این دو دسته از [[محبّت]] هماهنگی و یکسانی برقرار نمود، چه محبّتی با [[محبّت]] [[پروردگار]] سازگار نمینماید، که [[قلب]] [[انسان]] را از ساحت ربوبی بازگردانده به امری دیگر مشغول دارد؛ [[قرآن کریم]] بارها و بارها این مطلب را به [[تذکر]] گرفته است: {{متن قرآن| لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مبادا داراییها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد» سوره منافقون، آیه ۹.</ref>؛ {{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد» سوره نور، آیه ۳۷.</ref>. | |||
*امّا اگر محبّتی خاص را بتوان با خدادوستی جمع کرده میان آن دو [[سازگاری]] ایجاد نمود، میتوان آن [[محبّت]] را محبّتی ارزشمند خواند، موارد یادشده نیز در همین شمار است، بلکه بالاتر از این میتوان گفت که بقاء [[نسل]] [[انسان]] در عالم مادّی، تنها و تنها وابسته به همین [[محبّت]] جاری در میان [[همسران]] است؛ از همین رو است که [[حضرت]] [[حق]] خود این [[محبّت]] را [[فضل]] و [[رحمت]] و عنایتی از جانب خود خوانده [[مردمان]] را از دست کشیدن از آن [[نهی]] فرموده است. در شماری از [[آیات قرآن کریم]]، این [[محبت]] را ویژه [[مؤمنان]] دانسته تا نشان دهد منافاتی میان [[محبّت]] او و [[محبّت]] آنچه به [[حکمت]] خویش آفریده است، وجود ندارد: {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref> | |||
*نمونههای این دو [[آیه]]، به فراوانی در این [[کتاب آسمانی]] به چشم میآید. ما پیش از این، درباره اینگونه [[آیات]] در مبحث مربوط به دو [[رذیلت اخلاقی]] شره / [[زیادهروی]] در [[شهوت]] جنسی، و [[دنیا دوستی]] سخن گفتیم؛ از این رو از تکرار مجدد آنچه [[گذشت]] چشم پوشیده خواننده ارجمند را به بازخوانی آن دو فصل [[دعوت]] میکنیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۱۹-۴۲۰.</ref>. | |||
*[[محبّت]] [[الهی]]، عنایتی ویژه از جانب او - جلَّ وعلا - است که آن را تنها شامل حال افرادی که [[لیاقت]] آن را یافتهاند، میگرداند. این [[عنایت ویژه]]، از جایگاهی چنان ارجمند برخوردار است، که هیچ چیزی را در این [[جهان]] نمیتوان انباز آن نمود؛ از این رو [[تشبیه]] آن به مرواریدهای درخشان و جواهرات شفّاف، و یا آن را پر بهاتر از [[دنیا]] [[خواندن]]، [[تشبیه]] و سخنی ناصواب است!؛ چه جواهرات تنها سنگهایی هستند که در سطح [[زمین]] به [[سختی]] یافت میشود و آن را بیش از این ارزشی نیست، همانگونه که [[دنیا]] نیز در نظر [[اهل دل]] از هیچ قیمتی برخوردار نیست، بلکه در مقابل [[رحمت الهی]] همچون نمی است که از دریایی بزرگ بر تکّه سنگی کوچک نشیند؛ | |||
*از این رو آیا میتوان [[محبّت]] را جواهر خواند، و یا با ارزشتر از [[دنیا]] قلمداد نمود؟؛ تمامی [[دنیا]] را در کنار این جوهره [[آفرینش]] چه [[قدر]] است؟. | |||
*آن کس که جرعهای از شراب این [[دوستی]] چشیده باشد، فقط و فقط به سوی [[معشوق]] ازلی مینگرد؛ او سر در پی [[قیامت]] نیز نمینهد تا خود [[دنیا]] و سنگهای فانی آن را در این میانه چه ارزشی باشد!. | |||
*با این همه امُّا، تمامی [[مردمان]] به جز انگشتشماری از آنان- از این [[نعمت]] بزرگ و [[درک]] [[ارزش]] آن محرومند؛ سِرّ این نکته نیز در آن است که اینان [[محبّت]] [[خداوند]] را با [[محبّت]] دنیای [[پست]] فانی عوض کرده، آن را به [[بهایی]] ناچیز فروختهاند؛ از آن دردانه [[آفرینش]] روی گرداندهاند و به این [[زندگی]] تنگ و تاریک [[خوی]] گرفتهاند: {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref>؛ | |||
*از همین رو است که چون از [[محبّت]] بارگاه ربوبی چشم پوشیدهاند، به [[هبوط]] و سقوطی دیگر دچار شده به [[جایگاه]] محجوبان فروشدهاند: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«آری، بیگمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۵.</ref>. | |||
*پُر واضح است که پس از سقوط به [[جایگاه]] محجوبان، سقوطی دیگر در [[انتظار]] آنان است، و آن نیز سقوط به [[جایگاه]] مطرودانی است که از [[حریم]] [[الهی]] طرد شده دائماً به [[گمراهی]] جدیدی [[مبتلا]] میشوند: {{متن قرآن|فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام میگشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته میدارد گویی به آسمان فرا میرود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمیآورند؛ برمیگمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵.</ref> | |||
*زان پس، منزلی دیگر-به ساحت مقدّسش از این منازل [[پناه]] میبریم! - در [[انتظار]] آنان است، که همان منزل مبغوضین میباشد؛ اینان چون به این منزل فرود آیند در [[غضب]] [[الهی]] فرو میشوند و زان پس رنگی از [[سعادت]] را بر جامه [[جان]] خویش نخواهند دید: {{متن قرآن|صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه آنان که به نعمت پروردهای؛ که نه بر ایشان خشم آوردهای و نه گمراهاند» سوره فاتحه، آیه ۷.</ref> | |||
این سقوط، با عبارت [[شریف]] {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ}}<ref>«خداوند دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> | |||
*اینگونه به نمایش گذارده شده است: {{متن قرآن|وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند ستمکاران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۰.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref> | |||
*روشن است که هر کس در پی آن باشد که از این سقوط رهایی یابد، گریزی از بازگشت به سوی [[حضرت]] [[حق]] به وسیله [[توبه]] و اِنابه و [[بیداری]] واقعی نخواهد داشت، تا از وادی حیرانیِ [[ظلمت]] خارج شود و گام به گام به سوی او - جلَّ وعلا! - روکند؛ در این مسیر اوّلین گام همان [[تقوی]] است، چه [[هدایت]] خاصّ [[الهی]] متوقّف بر [[تقوی]] میباشد: {{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.</ref>. | |||
*گام و منزل دوّم در این مسیر نیز، منزل موقنین است؛ آنان که به یقینی وافر دست یافتهاند و از این رو از [[ایمان]] به ایقان رسیدهاند: {{متن قرآن|وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ * أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و به جهان واپسین، یقین دارند * آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند» سوره بقره، آیه ۴-۵.</ref> | |||
*زان پس، منزل [[احسان]] قرار دارد که منزلتی فراتر از [[ایمان]] است، [[خداوند]] خود [[وعده]] فرموده که ساکنان این منزل را در سایهسار [[رحمت]] خاصّ خود جای دهد، و از [[هدایت]] خود بهرهمند سازد: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و راههای خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند مینماییم و بیگمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۲۲.</ref>. | |||
*پس از آن، [[خداوند]] تاجی از [[نیکی]] و [[نیکوکاری]] بر سر او مینهد و بدین افتخار مفتخرش میسازد، از این رو خود در شمار [[نیکان]] قرار میگیرد و در شمار محبوبان [[حضرت]] [[حق]] جای میگیرد: {{متن قرآن|وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرَارِ}}<ref>«و آنچه نزد خداوند است برای نیکوکاران بهتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۸.</ref>. | |||
*در این هنگام به بزرگترین [[رستگاری]] ممکن، که همان [[مقام]] مُحبّین است، دست مییابد. در این [[مقام]]، [[محبّان]] از جام حیات مینوشند و به هر جرعهای که در کشند به مرتبهای بالاتر از [[محبّت]] دست مییابند، تا سرانجام به بالاترین مراتب آن نائل آیند: {{متن قرآن|رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند؛ این است رستگاری سترگ» سوره مائده، آیه ۱۱۹.</ref>. | |||
*آغاز منازل [[محبّان]]، آن است که همه اغیار را از صفحه [[دل]] سالک بزداید و [[قلب]] را برای همنشینی با همنشین و [[صاحب]] اصلیاش آماده سازد، و پر واضح است که [[صاحب]] [[قلب]] تنها خداست و بس؛ در خبر است که: [۹۲۰] {{متن حدیث|أَنَّ قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ}}<ref>بحار الأنوار، ج۵۵، ص۳۹.</ref>: "[[قلب]] [[انسان]]، [[عرش]] [[حضرت]] [[حق]] است". این از آن خاطر است که هرچند او - جلَّ وعلا! - از مکان پیراسته است، امّا چنان به نظر [[لطف]] و [[رحمت]] در [[قلب]] [[پاک]] و [[پاکیزه]] مینگرد، که گویا آن را [[حریم]] خود ساخته است. | |||
*نیز در [[اخبار]] قدسی چنان [[آسمان]] آمده است که: "[[آسمان]] و [[زمین]] من وسعت آن ندارند که مرا در خود گیرند، امّا [[قلب]] [[بنده]] [[مؤمن]] من مرا در بر میگیرد" <ref>{{متن حدیث|لَمْ يَسَعْنِي سَمَائِي وَ لَا أَرْضِي وَ وَسِعَنِي قَلْبُ عَبْدِي الْمُؤْمِنِ}}؛ بحار الأنوار، ج۵۵، ص۳۹.</ref>. | |||
*در این هنگام، عارف با [[عبادات]] بدنی، [[مالی]] و قلبی اُنس گرفته از آن لذّتی شایان میبرد؛ بلکه هیچ چیز دیگری نمیتواند آنگونه او را به وجد و لذّت آورد. از این رو است که حتّی از [[ایثار]] مقداری اندک از [[مال]] در راه او چشم نمیپوشد، و به لذّت آن ابتهاج مییابد: {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند (با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم» سوره انسان، آیه ۸-۹. </ref>؛ {{متن قرآن|تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«از بسترها پهلو تهی میکنند (و برای نماز برمیخیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید میخوانند و از آنچه به آنان روزی کردهایم میبخشند» سوره سجده، آیه ۱۶.</ref>؛{{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا}}<ref>«مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۲۴.</ref>. | |||
*برای او، [[محبّت]] همچون بُراقی است که او را به عروجی بیپایان میبرد. در این هنگام [[عبادات]] بدنی، [[مالی]] و قلبی هرچند به حدّی فراتر از حدّ [[طاقت]] انسانی رسد، برای او آسان نموده رنجی به همراه نخواهد داشت.[[عبادات]] بینظیر و بیپایان [[اهلبیت]]{{عم}} بالاترین مراتب همین نوع از [[عبادت]] [[محبّان]] است، که هرچند بسیار بود امّا در نظر آنان از قدری چندان برخوردار نمیشد: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ}}<ref>«و کسانی که آنچه (باید در راه خداوند) دهند میدهند، در حالی که دلهای آنان هراسان است» سوره مؤمنون، آیه ۶۰.</ref>. | |||
*زان پس، برای اینان [[مقام]] فناء حاصل میشود. در این [[مقام]] آنان اصلاً [[طاعات]] و [[عبادات]] خود را نمیبینند؛ و [[برتر]] از آن، هیچ موجودی جز از [[حضرت]] [[حق]] را مشاهده نمیکنند. این حالت "[[انقطاع]]" خوانده میشود و در آن سالک کوی [[دوست]]، از تمامی هستی منقطع شده چیزی جز از [[حضرت]] [[حق]] را [[ادراک]] نمینماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۲۴.</ref>. | |||
*اینان گاه به [[مقام]] فناء فناء نیز میرسند، در این [[مقام]] عارف حتّی از فناء خود نیز فانی شده به [[مقام]] [[انقطاع]] و فناء خود نیز نظر نمیاندازد؛ این مرتبه بس بلند در [[مناجات]] شعبانیّه اینگونه به نمایش درآمده است: "خدایا کمال [[انقطاع]] به سوی خود را به من ببخش، و دیده قلبهای ما را به [[نور]] چشم دوختنش به سوی تو روشن دار، تا دیده قلبها حجابهای [[نور]] را بدرد و به سرچشمه [[عظمت]] متّصل گردد، و روحهای ما به [[پاکی]] والا مرتبه تو معلّق شود. خدایا مرا از آنان قرار ده که خواندیشان و آنان تو را [[اجابت]] کردند، و تو آنان را به دیده آوردی از این رو در مقابل [[عظمت]] تو به نیستی فرو شدند، تو با آنان مخفیانه به [[راز]] و [[نیاز]] پرداختی و آنان آشکارا در راه تو کوشیدند" <ref>{{متن حدیث|إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجَبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلَالِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً}}؛ مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.</ref>. | |||
*اینان چون از فناء بعد از فناء درگذرند، به "سیر من الحَقِّ فی الحَقِّ / سیری که ابتدای آن از [[حضرت]] [[حق]] و در خود [[حضرت]] [[حق]] است" میرسند. در این سیر، هر لحظه کمالی تازه دستیاب میکنند و چون موضوع سیر آنان خودِ [[حضرت]] [[حق]] است، هیچگاه نهایتی برای سیر آنان تصوّر نمیشود. | |||
*گذشته از این دنیای محدود، آنان حتّی پس از [[مرگ]] نیز در سیر کمالی خود به پیش میتازند، و بهویژه بعد از [[برپایی قیامت]] کبری از سیر و مراتبی [[برتر]] و بالاتر و بهتر برخوردار میشوند. اینان در این [[دنیا]] میمیرند و محو میشوند و باز به حرکت در میآیند، همانگونه که در [[آخرت]] نیز به کمالاتی بالاتر از این دست مییابند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۲۵.</ref>. | |||
*بر این اساس، سخن آنان که پنداشتهاند [[آدمی]] با فرارسیدن [[مرگ]] از [[درک]] [[کمالات]] والاتر باز میماند، بهرهای از درستی به همراه نخواهد داشت. [[حضرت]] [[حق]] خود با اشاره به این کمالِ لحظه به لحظه آنان در صحنههای پس از [[قیامت]]، میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُمْ مَا يَدَّعُونَ سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ}}<ref>«بیگمان بهشتیان آن روز به شادی سرگرمند آنان و همسرانشان در سایهسارها بر تختها پشت میدهند آنان را در آنجا، میوه (ها) است و (نیز) آنچه بخواهند آنان راست "درود" سخنی است (که) از (سوی) پروردگاری بخشاینده (میشنوند)» سوره یس، آیه ۵۵-۵۸. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۲۶.</ref>. | |||
*در اینجا، میتوان سؤال کرد که [[اهل بهشت]] به چه مشغولند؟ این سایهسارها و تختها چیست؟ آن میوهها و شادمانیها کدام است؟ درخواست [[بهشتیان]] چیست؟ و سرانجام [[برتر]] از همه، سلامی که از جانب [[پروردگار]] به آنان هدیّت میشود کدام است؟ | |||
*روشن است که اگر تمامی این امور را از نوع خواستهای نفسانی بدانیم، نه تنها کمالی برای آنان قائل نشدهایم که آنان را سخت کوتاه دست دانستهایم!؛ به [[باور]] ما، منظور از اشتغالی که آنان در [[بهشت]] همواره خواهند داشت، سِیری است که در [[حضرت]] [[حق]] دارند و فنا و انقطاعی است که به سوی او خواهند داشت و فراغتی است که از غیر او خواهند یافت. ما سایهسار [[بهشت]] را تنها سایهسار [[رحمت الهی]] میدانیم، و تختهای بهشتی را نیز تکیه زدن [[بهشتیان]] بر اریکه [[عظمت]] [[الهی]] میانگاریم. | |||
*حال اگر کسی سخن ما را نپذیرد، باز بدون تردید میتوان معنای [[آیه]] را مشتمل بر هردو نوع از نعمتهای مادّی و غیر مادّی دانست، و آن را تنها حکایتگر از نعمتهای مادّیای همچون خوردن و نوشیدن و از حضور حوریان در قصرهای باشکوه بهرهمند شدن، ندانست؛ چه این امور مادّی [[سازگاری]] کاملی با [[نعمت]] اصلی [[بهشتیان]] -: {{متن قرآن|سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ}}<ref>«"درود" سخنی است (که) از (سوی) پروردگاری بخشاینده (میشنوند)» سوره یس، آیه ۵۸.</ref> - نخواهد داشت؛ چه این [[سلام]] در شمار همان مناجاتهایی است که در قطعه منقول از [[مناجات]] شعبانیّه بدان اشاره شد: {{متن حدیث|إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ...}}: "خدایا مرا از آنان قرار ده که خواندیشان و آنان تو را [[اجابت]] کردند..."<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۲۶.</ref>. | |||
*واضح است که آن کس که به نعمتهای مادّی [[بهشت]] مشغول شده، نمیتواند به حالت سکر فرورفته [[خداوند]] با او به [[مناجات]] پنهانی بپردازد؛ چه [[مقام]] [[مناجات]] تنها مخصوص کسانی است که هیچ نعمتی را در نمییابند، و تنها او - جلَّ وعلا - را مینگرند. این مرتبه نیز تنها با رسیدن به [[مقام]] فناء در دو سرا حاصل میشود. | |||
گویا قلم از [[اختیار]] خارج شد و به مباحثی که ارتباط چندانی به این کتاب ندارد، پرداخت؛ از این رو این مبحث را در همین جا خاتمه میدهیم و تفصیل آن را به اهلش وا می گذاریم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۴۲۷.</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== |