ابراهیم (پیامبر): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۳: خط ۵۳:
*بر اساس پاره‌ای از گزارش‌ها، [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و همراهانش از دهکده کوثی یا [[شهر]] اور از کناره [[رود]] [[فرات]] به سوی شمال حرکت کردند. ابتدا به [[شهر کوفه]] یا [[کوفان]] رسیدند<ref>باستان‌شناسی، ص۷۳.</ref> و از [[کوفه]] راه خود را به سوی شمال ادامه داده و از کناره [[رود]] [[فرات]] به سرزمین [[کربلا]] وارد شدند <ref>باستان‌شناسی، ص۷۳.</ref> از [[کربلا]] به [[بابل]] رفتند. بر پایه برخی گزارش‌ها آن [[حضرت]] از [[شهر]] اور به [[بابل]] آمد و در همین [[شهر]] [[ازدواج]] کرد. سپس به کنعان رفت<ref>اعلام قرآن، ص۲۳۹.</ref> گفت‌وگوی [[ابراهیم]]{{ع}} با [[نمرود]]، فرمانروای [[بابل]] نیز احتمالاً در همین [[شهر]] بوده است: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ }}<ref> آیا در (کار) آن کس ننگریسته‌ای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده می‌کند و می‌میراند، او گفت: من (نیز) زنده می‌دارم و می‌میرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا می‌آورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمی‌گردد؛ سوره بقره، آیه:۲۵۸.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.</ref>.
*بر اساس پاره‌ای از گزارش‌ها، [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و همراهانش از دهکده کوثی یا [[شهر]] اور از کناره [[رود]] [[فرات]] به سوی شمال حرکت کردند. ابتدا به [[شهر کوفه]] یا [[کوفان]] رسیدند<ref>باستان‌شناسی، ص۷۳.</ref> و از [[کوفه]] راه خود را به سوی شمال ادامه داده و از کناره [[رود]] [[فرات]] به سرزمین [[کربلا]] وارد شدند <ref>باستان‌شناسی، ص۷۳.</ref> از [[کربلا]] به [[بابل]] رفتند. بر پایه برخی گزارش‌ها آن [[حضرت]] از [[شهر]] اور به [[بابل]] آمد و در همین [[شهر]] [[ازدواج]] کرد. سپس به کنعان رفت<ref>اعلام قرآن، ص۲۳۹.</ref> گفت‌وگوی [[ابراهیم]]{{ع}} با [[نمرود]]، فرمانروای [[بابل]] نیز احتمالاً در همین [[شهر]] بوده است: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ }}<ref> آیا در (کار) آن کس ننگریسته‌ای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده می‌کند و می‌میراند، او گفت: من (نیز) زنده می‌دارم و می‌میرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا می‌آورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمی‌گردد؛ سوره بقره، آیه:۲۵۸.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.</ref>.
#'''فلسطين:''' مقصد نهایی [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} [[فلسطین]] بود<ref>الكشاف، ج۳، ص۴۵۱؛ المیزان، ج۱۰، ص ۳۵۲؛ منشور جاوید، ج۱۱، ص۲۵۹.</ref> {{متن قرآن|وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ}}<ref> و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم؛ سوره انبیاء، آیه:۷۱.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ  قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ}}<ref> و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم!تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم.بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود.و به قربانی سترگی او را بازخریدیم؛ سوره صافات، آیه: ۱۰۳- ۱۰۷.</ref> این سرزمین در ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد تحت [[سلطه]] [[اقوام]] سامی و دریانوردان فنیقی و در ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد در قلمرو [[پادشاهان]] جتی بود و پس از آن [[پادشاهان]] آشور، سارگن دوم "آشوربانیپال" و بختنصر "نبوکد نصر" آنجا را [[تصرف]] کردند<ref>باستان‌شناسی، ص۱۲۷.</ref> [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با گذر از [[رود]] [[اردن]] وارد کنعان شد و تا شلیم "بلاطه امروز نزدیک نابلس" تنها [[شهر]] مرکزی [[فلسطین]] آن روز و [[ناحیه]] موره پیش رفت<ref>باستان‌شناسی، ص۱۳۰.</ref> در آنجا مذبحی بنا کرد<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۲: ۵-۷.</ref>؛ آن گاه به [[شرق]] بيت یيل "بيتین کنونی در [[اردن]]" کوچ کرد و در آنجا نیز مذبحی ساخت<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۲: ۸.</ref> آن [[حضرت]] پس از چند سال اقامت در این سرزمین راه خود را به سوی جنوب ادامه داد و چون گرفتار [[خشکسالی]] و [[قحطی]] شد، به سوی [[مصر]] رهسپار گردید<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۲: ۹-۱۰.</ref> [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از مدتی [[مصر]] را ترک گفت و دوباره به کنعان بازگشت<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۳: ۵-۱.</ref>. [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} را پس از وی در منطقه [[فلسطین]] [[حضرت اسحاق]]{{ع}} و پس از او [[حضرت یعقوب]]{{ع}} [[تبلیغ]] و نمایندگی کرد<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۳۴؛ تاریخ جامع ادیان، ص۴۹۰.</ref> پس از يعقوب [[فرزندان]] و [[نوادگان]] وی "[[بنی اسرائیل]]" پیرو این [[دین]] بودند{{متن قرآن|أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُواْ نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref> مگر هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید گواه بودید، آنگاه که از پسران خود پرسید: پس از من چه می‌پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را می‌پرستیم که خدایی یگانه است و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه:۱۳۳.</ref> از این پس سرزمین [[فلسطین]] در کنار [[مکه]] به عنوان یکی از دو پایگاه اصلی [[آیین]] [[توحیدی]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و مرکز یگانه‌پرستان در آمد. بعدها [[بنی‌اسرائیل]] از [[مصر]] به این سرزمین بازگشتند. آنان همواره در آنجا [[زندگی]] می‌کردند. دوران [[حکومت]] [[حضرت داود]]{{ع}} و [[حضرت سلیمان]]{{ع}} عصر طلایی یگانه‌پرستان در این سرزمین بود<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.</ref>.
#'''فلسطين:''' مقصد نهایی [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} [[فلسطین]] بود<ref>الكشاف، ج۳، ص۴۵۱؛ المیزان، ج۱۰، ص ۳۵۲؛ منشور جاوید، ج۱۱، ص۲۵۹.</ref> {{متن قرآن|وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ}}<ref> و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم؛ سوره انبیاء، آیه:۷۱.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ  قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ}}<ref> و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم!تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم.بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود.و به قربانی سترگی او را بازخریدیم؛ سوره صافات، آیه: ۱۰۳- ۱۰۷.</ref> این سرزمین در ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد تحت [[سلطه]] [[اقوام]] سامی و دریانوردان فنیقی و در ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد در قلمرو [[پادشاهان]] جتی بود و پس از آن [[پادشاهان]] آشور، سارگن دوم "آشوربانیپال" و بختنصر "نبوکد نصر" آنجا را [[تصرف]] کردند<ref>باستان‌شناسی، ص۱۲۷.</ref> [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با گذر از [[رود]] [[اردن]] وارد کنعان شد و تا شلیم "بلاطه امروز نزدیک نابلس" تنها [[شهر]] مرکزی [[فلسطین]] آن روز و [[ناحیه]] موره پیش رفت<ref>باستان‌شناسی، ص۱۳۰.</ref> در آنجا مذبحی بنا کرد<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۲: ۵-۷.</ref>؛ آن گاه به [[شرق]] بيت یيل "بيتین کنونی در [[اردن]]" کوچ کرد و در آنجا نیز مذبحی ساخت<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۲: ۸.</ref> آن [[حضرت]] پس از چند سال اقامت در این سرزمین راه خود را به سوی جنوب ادامه داد و چون گرفتار [[خشکسالی]] و [[قحطی]] شد، به سوی [[مصر]] رهسپار گردید<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۲: ۹-۱۰.</ref> [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از مدتی [[مصر]] را ترک گفت و دوباره به کنعان بازگشت<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۳: ۵-۱.</ref>. [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} را پس از وی در منطقه [[فلسطین]] [[حضرت اسحاق]]{{ع}} و پس از او [[حضرت یعقوب]]{{ع}} [[تبلیغ]] و نمایندگی کرد<ref>الدر المنثور، ج۴، ص۳۴؛ تاریخ جامع ادیان، ص۴۹۰.</ref> پس از يعقوب [[فرزندان]] و [[نوادگان]] وی "[[بنی اسرائیل]]" پیرو این [[دین]] بودند{{متن قرآن|أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُواْ نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref> مگر هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید گواه بودید، آنگاه که از پسران خود پرسید: پس از من چه می‌پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را می‌پرستیم که خدایی یگانه است و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه:۱۳۳.</ref> از این پس سرزمین [[فلسطین]] در کنار [[مکه]] به عنوان یکی از دو پایگاه اصلی [[آیین]] [[توحیدی]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و مرکز یگانه‌پرستان در آمد. بعدها [[بنی‌اسرائیل]] از [[مصر]] به این سرزمین بازگشتند. آنان همواره در آنجا [[زندگی]] می‌کردند. دوران [[حکومت]] [[حضرت داود]]{{ع}} و [[حضرت سلیمان]]{{ع}} عصر طلایی یگانه‌پرستان در این سرزمین بود<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.</ref>.
#'''[[اردن]]:''' [[کشور]] کنونی [[اردن]] از مناطقی بود که آموزه‌های [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از [[مهاجرت]] از [[بابل]] و به وسیله [[حضرت لوط]]{{ع}} به آنجا راه یافت. [[حضرت لوط]]{{ع}} از [[بستگان حضرت ابراهیم]]{{ع}} بود<ref>مجمع البحرین، ج۴، ص۲۷۲، «لوط».</ref> که به وی [[ایمان]] آورد و همراه آن [[حضرت]] از [[بابل]] [[مهاجرت]] کرد{{متن قرآن|فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref> آنگاه لوط به اوگروید و (ابراهیم) گفت: من به سوی پروردگارم هجرت می‌کنم که اوست که پیروزمند فرزانه است؛ سوره عنکبوت، آیه:۲۶.</ref> آنان با پشت سر نهادن نهر [[فرات]] در [[عراق]] به سوی [[شام]] و پس از آن به کنعان که شامل نواحی [[سوریه]]، نهر [[اردن]]، بحرالميت، لبنان و [[فلسطین]] است روانه شدند<ref>باستان‌شناسی، ص۱۶۷.</ref>.
#'''[[اردن]]:''' [[کشور]] کنونی [[اردن]] از مناطقی بود که آموزه‌های [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از [[مهاجرت]] از [[بابل]] و به وسیله [[حضرت لوط]]{{ع}} به آنجا راه یافت. [[حضرت لوط]]{{ع}} از [[بستگان حضرت ابراهیم]]{{ع}} بود<ref>مجمع البحرین، ج۴، ص۲۷۲، «لوط».</ref> که به وی [[ایمان]] آورد و همراه آن [[حضرت]] از [[بابل]] [[مهاجرت]] کرد{{متن قرآن|فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref> آنگاه لوط به اوگروید و (ابراهیم) گفت: من به سوی پروردگارم هجرت می‌کنم که اوست که پیروزمند فرزانه است؛ سوره عنکبوت، آیه:۲۶.</ref> آنان با پشت سر نهادن نهر [[فرات]] در [[عراق]] به سوی [[شام]] و پس از آن به کنعان که شامل نواحی [[سوریه]]، نهر [[اردن]]، بحرالميت، لبنان و [[فلسطین]] است روانه شدند<ref>باستان‌شناسی، ص۱۶۷.</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در پی [[آگاهی]] از [[انحرافات]] جنسی ساکنان [[شهر]] سدوم و آبادی‌های اطراف، [[حضرت لوط]]{{ع}} را برای [[هدایت]] و [[انذار]] آنان فرستاد. سدوم و آبادی‌های پیرامون آن که [[قرآن کریم]] از آنها با عنوان "مؤتفکات" یعنی شهرهای ویران شده یاد کرده{{متن قرآن|وَجَاءَ فِرْعَوْنُ وَمَن قَبْلَهُ وَالْمُؤْتَفِكَاتُ بِالْخَاطِئَةِ }}<ref> و فرعون و کسان پیش از او و (مردم) شهرهای زیر و زبر شده (قوم لوط) خطا کردند؛ سوره حاقه، آیه: ۹.</ref> در سواحل بحر الميت در [[کشور]] کنونی [[اردن]] قرار داشته است<ref>حياة القلوب، ج۱، ص۴۱۷، ۴۳۰؛ باستان شناسی، ص۱۶۸-۱۶۷.</ref> مردان [[قوم لوط]] همجنس باز بودند. [[حضرت لوط]]{{ع}} ضمن معرفی خود به عنوان [[پیامبری]] [[امین]]، آنها را به [[تقوای الهی]]، پرهیز از [[همجنس بازی]] و [[پیروی]] از خویشتن فراخواند؛ اما آنان تهدید کردند که در صورت دست نکشیدن از [[دعوت]] خویش، او و خاندانش را از [[شهر]] بیرون خواهند کرد و سرانجام به سبب [[تکذیب]] [[پیامبر]] و [[دعوت الهی]] با [[عذاب]] [[خداوند]] نابود شدند {{متن قرآن|وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ  أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ}}<ref> و لوط را (نیز فرستادیم) آنگاه که به قوم خود گفت: آیا کار زشت می‌کنید و خود می‌نگرید؟ آیا با شهوت به جای زنان به مردان رو می‌آورید؟ بلکه شما قومی هستید که نادانی می‌ورزید اما پاسخ قوم او جز این نبود که گفتند: خاندان لوط را از شهر خود بیرون کنید زیرا آنان مردمی هستند که خود را پاک می‌نمایانند.آنگاه او و خانواده‌اش را رهانیدیم جز همسرش را که مقدّر کردیم از بازماندگان (در عذاب) باشد.و بر آنان بارانی (از عذاب) فرو باریدیم و باران آن بیم‌یافتگان بد بود؛ سوره نمل، آیه: ۵۴- ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ قَالَ إِنَّ هَؤُلاء ضَيْفِي فَلاَ تَفْضَحُونِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلاَ تُخْزُونِ قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ قَالَ هَؤُلاء بَنَاتِي إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ}}<ref> و مردم شهر شادی‌کنان باز آمدند.  (لوط) گفت: اینان مهمان منند مرا رسوا نکنید!و از خداوند پروا کنید و مرا خوار مسازید!گفتند: آیا ما تو را از (مهمان کردن) مردم باز نداشته بودیم؟ لوط) گفت: اگر می‌خواهید کاری بکنید اینان دختران منند. (امّا) به جان تو سوگند که آنان در سرمستی خویش سرگشته بودند.پس هنگام برآمدن خورشید بانگ (آسمانی) آنان را فرو گرفت.آنگاه آن شهر را زیر و زبر ساختیم و آنان را با گلسنگ سنگباران کردیم؛ سوره حجر، آیه: ۶۷ - ۷۴.</ref>، {{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلا تَتَّقُونَ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُم مِّنَ الْقَالِينَ رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ  إِلاَّ عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ثُمَّ دَمَّرْنَا الآخَرِينَ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ}}<ref>  قوم لوط، پیامبران را دروغگو شمردند. (یاد کن) آنگاه را که برادرشان لوط به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟من برای شما پیامبری امینم.پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید.و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمی‌خواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست.آیا از میان جهانیان با مردان آمیزش می‌کنید؟و آنچه را از همسرانتان که خدا برایتان آفریده است وا می‌نهید؛ بلکه گروهی تجاوزکارید.گفتند: ای لوط اگر (از این سخنان) دست برنداری بی‌گمان بیرون رانده می‌شوی. (لوط) گفت: به راستی من از دشمنان (این) کار شمایم.پروردگارا مرا و خانواده‌ام را از کارهایی که (اینان) می‌کنند برهان!پس او و همه خانواده‌اش را رهاندیم.جز پیرزنی را که در میان بازماندگان (در عذاب) بود.آنگاه دیگران را از میان برداشتیم.و بر آنان بارانی (از عذاب) فرو باریدیم و باران آن بیم‌یافتگان بد بود؛ سوره شعراء، آیه: ۱۶۰ - ۱۷۳.</ref> براساس تحقیقات برخی از باستان شناسان، شهرهای سدوم و عموره ویران شدند<ref>باستان شناسی، ص۱۶۸.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.</ref>.
*[[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در پی [[آگاهی]] از [[انحرافات]] جنسی ساکنان [[شهر]] سدوم و آبادی‌های اطراف، [[حضرت لوط]]{{ع}} را برای [[هدایت]] و [[انذار]] آنان فرستاد. سدوم و آبادی‌های پیرامون آن که [[قرآن کریم]] از آنها با عنوان "مؤتفکات" یعنی شهرهای ویران شده یاد کرده{{متن قرآن|وَجَاءَ فِرْعَوْنُ وَمَن قَبْلَهُ وَالْمُؤْتَفِكَاتُ بِالْخَاطِئَةِ }}<ref> و فرعون و کسان پیش از او و (مردم) شهرهای زیر و زبر شده (قوم لوط) خطا کردند؛ سوره حاقه، آیه: ۹.</ref> در سواحل بحر الميت در [[کشور]] کنونی [[اردن]] قرار داشته است<ref>حياة القلوب، ج۱، ص۴۱۷، ۴۳۰؛ باستان شناسی، ص۱۶۸-۱۶۷.</ref> مردان [[قوم لوط]] همجنس باز بودند. [[حضرت لوط]]{{ع}} ضمن معرفی خود به عنوان [[پیامبری]] [[امین]]، آنها را به [[تقوای الهی]]، پرهیز از [[همجنس بازی]] و [[پیروی]] از خویشتن فراخواند؛ اما آنان تهدید کردند که در صورت دست نکشیدن از [[دعوت]] خویش، او و خاندانش را از [[شهر]] بیرون خواهند کرد و سرانجام به سبب [[تکذیب]] [[پیامبر]] و [[دعوت الهی]] با [[عذاب]] [[خداوند]] نابود شدند {{متن قرآن|وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ  أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ}}<ref> و لوط را (نیز فرستادیم) آنگاه که به قوم خود گفت: آیا کار زشت می‌کنید و خود می‌نگرید؟ آیا با شهوت به جای زنان به مردان رو می‌آورید؟ بلکه شما قومی هستید که نادانی می‌ورزید اما پاسخ قوم او جز این نبود که گفتند: خاندان لوط را از شهر خود بیرون کنید زیرا آنان مردمی هستند که خود را پاک می‌نمایانند.آنگاه او و خانواده‌اش را رهانیدیم جز همسرش را که مقدّر کردیم از بازماندگان (در عذاب) باشد.و بر آنان بارانی (از عذاب) فرو باریدیم و باران آن بیم‌یافتگان بد بود؛ سوره نمل، آیه: ۵۴- ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ قَالَ إِنَّ هَؤُلاء ضَيْفِي فَلاَ تَفْضَحُونِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلاَ تُخْزُونِ قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ قَالَ هَؤُلاء بَنَاتِي إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ}}<ref> و مردم شهر شادی‌کنان باز آمدند.  (لوط) گفت: اینان مهمان منند مرا رسوا نکنید!و از خداوند پروا کنید و مرا خوار مسازید!گفتند: آیا ما تو را از (مهمان کردن) مردم باز نداشته بودیم؟ لوط) گفت: اگر می‌خواهید کاری بکنید اینان دختران منند. (امّا) به جان تو سوگند که آنان در سرمستی خویش سرگشته بودند.پس هنگام برآمدن خورشید بانگ (آسمانی) آنان را فرو گرفت.آنگاه آن شهر را زیر و زبر ساختیم و آنان را با گلسنگ سنگباران کردیم؛ سوره حجر، آیه: ۶۷ - ۷۴.</ref>، {{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلا تَتَّقُونَ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُم مِّنَ الْقَالِينَ رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ  إِلاَّ عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ثُمَّ دَمَّرْنَا الآخَرِينَ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ}}<ref>  قوم لوط، پیامبران را دروغگو شمردند. (یاد کن) آنگاه را که برادرشان لوط به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟من برای شما پیامبری امینم.پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید.و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمی‌خواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست.آیا از میان جهانیان با مردان آمیزش می‌کنید؟و آنچه را از همسرانتان که خدا برایتان آفریده است وا می‌نهید؛ بلکه گروهی تجاوزکارید.گفتند: ای لوط اگر (از این سخنان) دست برنداری بی‌گمان بیرون رانده می‌شوی. (لوط) گفت: به راستی من از دشمنان (این) کار شمایم.پروردگارا مرا و خانواده‌ام را از کارهایی که (اینان) می‌کنند برهان!پس او و همه خانواده‌اش را رهاندیم.جز پیرزنی را که در میان بازماندگان (در عذاب) بود.آنگاه دیگران را از میان برداشتیم.و بر آنان بارانی (از عذاب) فرو باریدیم و باران آن بیم‌یافتگان بد بود؛ سوره شعراء، آیه: ۱۶۰ - ۱۷۳.</ref> براساس تحقیقات برخی از باستان شناسان، شهرهای سدوم و عموره ویران شدند<ref>باستان شناسی، ص۱۶۸.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.</ref>.
#'''[[مصر]]:''' با انتقال [[حضرت يوسف]]{{ع}} به [[مصر]]، [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} به آنجا راه یافت. آن [[حضرت]] که خود را پیرو [[آیین]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} می‌خواند به [[تبلیغ]] آموزه‌های [[توحیدی]] و نفی [[شرک]]، بت‌پرستی و [[خدایان دروغین]] پرداخت{{متن قرآن|وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانَ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ قَالَ لاَ يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَن نُّشْرِكَ بِاللَّهِ مِن شَيْءٍ ذَلِكَ مِن فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ}}<ref> و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم.  (یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمی‌رسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی می‌کنم؛ در خور ما نیست که هیچ چیز را شریک خداوند بدانیم؛ این از بخشش خداوند به ما و به مردم است امّا بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند.ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری  جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند؛ سوره یوسف، آیه: ۳۶- ۴۰.</ref>. سال‌ها بعد در پی [[خشکسالی]] که تقریباً همه مناطق [[فلسطین]] را فرا گرفت، [[حضرت یعقوب]]{{ع}} و [[خاندان]] وی با [[دعوت]] [[حضرت یوسف]]{{ع}} به [[مصر]] [[مهاجرت]] کردند<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۴۵: ۲۸-۱۷؛ ۴۶: ۲۸-۱؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۲۱۶.</ref> این [[دعوت]] نقطه شروع شکل‌گیری و سکونت [[قوم بنی اسرائیل]] در [[مصر]] به شمار می‌آید. آنان در آن زمان بیش از ۷۰ نفر نبوده‌اند<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۴۶: ۲۷؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۲۳۶.</ref> پس از [[مرگ]] [[حضرت یوسف]]{{ع}} و برادرانش، نسل‌های بعدی [[بنی اسرائیل]] به سرعت گسترش یافته، قومی بزرگ و فراگیر را تشکیل دادند<ref> نک:کتاب مقدس، پیدایش، ۴۷: ۲۷؛ خروج ۱۰: ۹-۶؛ مجمع البیان، ج۷، ص ۳۷۴-۳۷۵؛ المیزان، ج۱۶، ص۸-۷.</ref> {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ }}<ref> و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم.موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بی‌گمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث می‌دهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۷- ۱۲۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref> بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود؛ سوره قصص، آیه: ۴.</ref> به گونه طبیعی در پی گسترش جمعیت [[بنی اسرائیل]]، [[آیین]] [[یکتاپرستی]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیز کم و بیش در [[مصر]] رو به گسترش نهاد. در این دوره تا زمان [[بعثت]] [[حضرت موسی]]{{ع}} پیامبرانی موسوم به "[[اسباط]]" عهده‌دار [[هدایت]] [[بنی اسرائیل]] و [[تبلیغ]] و [[ترویج]] [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} شدند{{متن قرآن|قُولُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref> بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان  فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آورده‌ایم؛ میان هیچ‌یک از آنان فرق نمی‌نهیم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه:۱۳۶.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطَ كَانُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref> یا می‌گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهی‌یی را که از خداوند نزد اوست پنهان می‌دارد؟ و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۰.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref> بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچ‌یک از ایشان فرق نمی‌گذاریم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره آل عمران، آیه:۸۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref> ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی،  و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط  و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۳.</ref> [[قرآن کریم]] از [[نزول]] [[وحی]] [[الهی]] بر [[حضرت اسماعیل]]، [[حضرت اسحاق]]، [[حضرت يعقوب]] و [[حضرت اسباط]] {{عم}} خبر داده است{{متن قرآن|قُولُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref> بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان  فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آورده‌ایم؛ میان هیچ‌یک از آنان فرق نمی‌نهیم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه:۱۳۶.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطَ كَانُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref> یا می‌گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهی‌یی را که از خداوند نزد اوست پنهان می‌دارد؟ و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۰.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref> بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچ‌یک از ایشان فرق نمی‌گذاریم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره آل عمران، آیه:۸۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref> ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی،  و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط  و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۳.</ref> براساس این [[آیات]] می‌توان گفت که در گذر ایام آموزه‌های وحیانی دیگری نیز بر [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} افزوده شده‌اند<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.</ref>.
#'''[[مصر]]:''' با انتقال [[حضرت يوسف]]{{ع}} به [[مصر]]، [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} به آنجا راه یافت. آن [[حضرت]] که خود را پیرو [[آیین]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} می‌خواند به [[تبلیغ]] آموزه‌های [[توحیدی]] و نفی [[شرک]]، بت‌پرستی و [[خدایان دروغین]] پرداخت{{متن قرآن|وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانَ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ قَالَ لاَ يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَن نُّشْرِكَ بِاللَّهِ مِن شَيْءٍ ذَلِكَ مِن فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ}}<ref> و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم.  (یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمی‌رسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی می‌کنم؛ در خور ما نیست که هیچ چیز را شریک خداوند بدانیم؛ این از بخشش خداوند به ما و به مردم است امّا بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند.ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری  جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند؛ سوره یوسف، آیه: ۳۶- ۴۰.</ref>. سال‌ها بعد در پی [[خشکسالی]] که تقریباً همه مناطق [[فلسطین]] را فرا گرفت، [[حضرت یعقوب]]{{ع}} و [[خاندان]] وی با [[دعوت]] [[حضرت یوسف]]{{ع}} به [[مصر]] [[مهاجرت]] کردند<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۴۵: ۲۸-۱۷؛ ۴۶: ۲۸-۱؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۲۱۶.</ref> این [[دعوت]] نقطه شروع شکل‌گیری و سکونت [[قوم بنی اسرائیل]] در [[مصر]] به شمار می‌آید. آنان در آن زمان بیش از ۷۰ نفر نبوده‌اند<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۴۶: ۲۷؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۲۳۶.</ref> پس از [[مرگ]] [[حضرت یوسف]]{{ع}} و برادرانش، نسل‌های بعدی [[بنی اسرائیل]] به سرعت گسترش یافته، قومی بزرگ و فراگیر را تشکیل دادند<ref> نک:کتاب مقدس، پیدایش، ۴۷: ۲۷؛ خروج ۱۰: ۹-۶؛ مجمع البیان، ج۷، ص ۳۷۴-۳۷۵؛ المیزان، ج۱۶، ص۸-۷.</ref> {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ }}<ref> و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم.موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بی‌گمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث می‌دهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۷- ۱۲۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref> بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود؛ سوره قصص، آیه: ۴.</ref> به گونه طبیعی در پی گسترش جمعیت [[بنی اسرائیل]]، [[آیین]] [[یکتاپرستی]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیز کم و بیش در [[مصر]] رو به گسترش نهاد. در این دوره تا زمان [[بعثت]] [[حضرت موسی]]{{ع}} پیامبرانی موسوم به "[[اسباط]]" عهده‌دار [[هدایت]] [[بنی اسرائیل]] و [[تبلیغ]] و [[ترویج]] [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} شدند{{متن قرآن|قُولُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref> بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان  فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آورده‌ایم؛ میان هیچ‌یک از آنان فرق نمی‌نهیم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه:۱۳۶.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطَ كَانُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref> یا می‌گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهی‌یی را که از خداوند نزد اوست پنهان می‌دارد؟ و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۰.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref> بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچ‌یک از ایشان فرق نمی‌گذاریم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره آل عمران، آیه:۸۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref> ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی،  و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط  و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۳.</ref> [[قرآن کریم]] از [[نزول]] [[وحی]] [[الهی]] بر [[حضرت اسماعیل]]، [[حضرت اسحاق]]، [[حضرت يعقوب]] و [[حضرت اسباط]] {{عم}} خبر داده است{{متن قرآن|قُولُواْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref> بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان  فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آورده‌ایم؛ میان هیچ‌یک از آنان فرق نمی‌نهیم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه:۱۳۶.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطَ كَانُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref> یا می‌گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهی‌یی را که از خداوند نزد اوست پنهان می‌دارد؟ و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۰.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref> بگو به خداوند و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان داریم، میان هیچ‌یک از ایشان فرق نمی‌گذاریم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره آل عمران، آیه:۸۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref> ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی،  و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط  و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۳.</ref> براساس این [[آیات]] می‌توان گفت که در گذر ایام آموزه‌های وحیانی دیگری نیز بر [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} افزوده شده‌اند<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۱۷- ۲۱۸.</ref>.
#'''[[مکه]]:''' چهارمین منطقه‌ای که [[آیین]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} به آنجا راه یافت، [[شهر]] [[مکه]] و منطقه [[حجاز]] بود. آن [[حضرت]]، [[هاجر]]{{س}} و اسماعيل{{ع}} را کنار [[خانه خدا]] سکونت داد و به بازسازی [[کعبه]] پرداخت<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۱۷۶؛ الکامل، ج۱، ص۱۰۳.</ref>{{متن قرآن|رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ }}<ref> پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند؛ سوره ابراهیم، آیه:۳۷.</ref> براساس [[آیات]] و [[روایات]]<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۸۴.</ref>، سکونت آنان در [[مکه]] به [[فرمان الهی]]<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۳۷۱-۳۷۲؛ جامع البیان، ج۱، ص۷۶۱-۷۶۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵.</ref> و در راستای گسترش [[آیین]] و تقویت پایگاه [[توحیدی]] بوده است، زیرا [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} از اسکان برخی از [[فرزندان]] خود در دره‌ای بی‌کشت و زرع در کنار [[بیت الله الحرام]] با [[هدف]] [[اقامه نماز]] سخن گفته و از [[خدا]] می‌خواهد که دل‌هایی از [[مردم]] را به سوی آنان جذب و از میوه‌ها و محصولات زمینی روزیشان کند{{متن قرآن|رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ }}<ref> پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند؛ سوره ابراهیم، آیه: ۳۷.</ref> از سوی دیگر، بازسازی [[خانه خدا]] و بنیانگذاری یا [[احیا]] و توسعه [[مناسک]] [[حج]] به وسیله [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، [[رسالت]] [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} در میان برخی از [[قبایل]] [[عربی]] و نقش [[تاریخی]] او در بازسازی [[کعبه]] و فرزندانش در تولیت آن نیز کاملاً مؤید اهداف [[دینی]] و [[توحیدی]] این مهاجرت‌اند: {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ }}<ref> و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند):پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی.پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی.پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۷- ۱۲۹.</ref>. بر اساس برخی [[روایات]]، [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} به [[فرمان خدا]] [[حضرت اسماعيل]]{{ع}} را به [[جانشینی]] خود برگزید و [[نور]] و [[حکمت الهی]] و [[میراث پیامبران]] را به وی سپرد<ref>اثبات الوصیه، ص۴۵؛ بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۴۸.</ref> [[رسالت]] آن [[حضرت]] در راستای [[دعوت]] [[توحیدی]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بود<ref>السيرة النبویه، ج۱، ص۷۷؛ نک: اخبار مکه، ج۱، ص۱۱۶.</ref> برپایه برخی گزارش‌ها [[حضرت اسماعيل]]{{ع}} به مدت ۵۰ سال در میان قبیله‌های عماليق، جُرهَم و [[قبایل]] [[یمن]] به [[نبوت]] و [[تبلیغ]] [[آیین]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پرداخت و ضمن [[نهی]] [[مردم]] از بت‌پرستی، آنان را به [[پرستش]] خدای یگانه، [[اقامه نماز]] و پرداخت [[زکات]] [[دعوت]] کرد؛ اما به جز گروهی اندک به وی [[ایمان]] نیاوردند<ref>اخبار الزمان، ص۱۰؛ التبيان، ج۷، ص۱۳۳؛ الكامل، ج۱، ص۱۲۵.</ref>{{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولا نَّبِيًّا وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا}}<ref> و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درست‌پیمان و فرستاده‌ای پیامبر بود.و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان می‌داد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود؛ سوره مریم، آیه: ۵۴- ۵۵.</ref>. پس از وی پسرش نابت و به قولی پسر دیگرش قیدار عهده‌دار تولیت [[خانه خدا]] شد. این [[مسئولیت]] در بسیاری از دوره‌های [[تاریخ]] همواره برعهده [[نوادگان]] [[اسماعیل]]{{ع}} بود<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۱-۲۲۳.</ref> در دوره‌ای از [[تاریخ]]، جُرهَميان و پس از آنها [[قبیله]] خُزاعه و صوفه بر [[مکه]] غالب شده و دربانی، کلیدداری و اجازه [[حج]] را در دست گرفتند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۸-۲۳۹؛ البدء والتاريخ، ج۴، ص۱۲۷.</ref> قُصَی بن کلاب، چهارمین [[جد پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از [[جنگی]] سخت دوباره اداره [[مکه]] و [[خانه خدا]] را بر عهده گرفت و [[مناصب]] را میان [[فرزندان]] خویش قسمت کرد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۱.</ref> این [[مناصب]] [[دینی]] تا زمان [[رسول خدا]]{{صل}} همچنان در دست [[قبیله قریش]] که از [[نوادگان]] [[اسماعیل]]{{ع}} بودند [[باقی]] ماند<ref>فتوح الشام، ج۲، ص۱۴۱.</ref>. از گزارش‌های [[تاریخی]] می‌توان به دست آورد که در پی [[مهاجرت]] برخی از [[فرزندان]] و [[نوادگان]] [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} از [[مکه]] و روابط آنان با ساکنان مناطق پیرامونی، [[آیین]] و آموزه‌های [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بعدها به دست آنان به مناطق دیگر شبه جزیره [[عرب]] نیز راه یافت. برخی از منابع برای [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} ۱۲ پسر یاد کرده‌اند<ref>اخبار الزمان، ص۱۰۳-۱۰۴؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۲۲۰.</ref> که ادبيل، مَدیَن و قِیدار پر آوازه‌ترین آنها هستند. برخی از آنان در [[مکه]] ماندگار شدند و برخی دیگر به مناطق دیگر کوچ کردند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۲؛ الکامل، ج۱، ص۱۲۵.</ref>؛ برای نمونه، [[مدین]] به سرزمینی که بعدها به نام خود وی شناخته شد کوچ کرد و [[حضرت شعیب]]{{ع}} از میان [[فرزندان]] وی به [[نبوت]] [[برگزیده]] شد<ref>تفسير مقاتل، ج۲، ص۱۲۸؛ جامع البیان، ج۸، ص۳۰۸-۳۰۷؛ و نیز نک: التبیان، ج۶، ص۴۷؛ مجمع البيان، ج۴، ص۳۰۲؛ ج۵، ص۳۲۰.</ref>. [[آیات قرآن]] و گزارش‌های رسیده نشان می‌دهند که [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} با [[گذشت]] زمان در میان عرب‌ها دچار [[انحراف]] شد. برخی منابع از افرادی یاد کرده‌اند که برای نخستین بار با [[ترویج]] بت‌پرستی و قرار دادن [[بت]] در درون [[کعبه]]، [[دین]] [[ابراهیم]]{{ع}} را به [[انحراف]] کشاندند<ref>نک: تفسير مجاهد، ج۱، ص۲۰۸؛ تفسير مقاتل، ج۲، ص ۲۴۸.</ref> بخشی از آموزه‌های [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} مانند [[حج]] {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّه غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref> بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است؛ سوره آل عمران، آیه: ۹۶ - ۹۷.</ref><ref>الميزان، ج۱، ص۲۹۸.</ref>، [[سنت]] [[سلام]] کردن {{متن قرآن|وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلامًا قَالَ سَلامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ }}<ref> و به یقین، فرشتگان ما برای ابراهیم مژده آوردند، گفتند: درود بر تو گفت: درود (بر شما)! دیری نپایید که (ابراهیم) گوساله‌ای بریان آورد؛ سوره هود، آیه:۶۹.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا}}<ref> گفت: درود بر تو،  از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است؛ سوره مریم، آیه:۴۷.</ref><ref>المیزان، ج۵، ص۳۲.</ref> و رعایت [[حرمت]] ماه‌های [[حرام]]{{متن قرآن|إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref> بی‌گمان شمار ماه‌ها نزد خداوند در کتاب وی  روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است؛ سوره توبه، آیه:۳۶.</ref><ref>جوامع الجامع، ج۲، ص۶۲؛ المیزان، ج۹، ص۲۶۸.</ref> همچنان تا زمان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در میان [[مشرکان]] [[عرب]] پایدار بود. [[مشرکان]] بت‌پرست، خود را پیرو [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} می‌دانستند<ref>جوامع الجامع، ج۱، ص۳۱۰؛ ج۲، ص۶۲؛ المیزان، ج۳، ص۲۵۳؛ الامثل، ج۴، ص۵۴۱.</ref> گروهی از عرب‌های [[جاهلی]] نیز به "حنفا" [[معروف]] بودند و به [[پیروی]] از [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} شهرت داشتند. آنها بت‌پرست نبودند و از [[دین یهود]] و [[مسیحیت]] نیز [[پیروی]] نمی‌کردند، بلکه [[خداپرست]] بوده و [[آداب]] و اندیشه‌های ویژه‌ای داشتند<ref>التبیان، ج۷، ص۳۱۲؛ روح المعانی، ج۱۵، ص۴۲۹.</ref>.
#'''[[مکه]]:''' چهارمین منطقه‌ای که [[آیین]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} به آنجا راه یافت، [[شهر]] [[مکه]] و منطقه [[حجاز]] بود. آن [[حضرت]]، [[هاجر]]{{س}} و اسماعيل{{ع}} را کنار [[خانه خدا]] سکونت داد و به بازسازی [[کعبه]] پرداخت<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۱۷۶؛ الکامل، ج۱، ص۱۰۳.</ref>{{متن قرآن|رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ }}<ref> پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند؛ سوره ابراهیم، آیه:۳۷.</ref> براساس [[آیات]] و [[روایات]]<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۸۴.</ref>، سکونت آنان در [[مکه]] به [[فرمان الهی]]<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۳۷۱-۳۷۲؛ جامع البیان، ج۱، ص۷۶۱-۷۶۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵.</ref> و در راستای گسترش [[آیین]] و تقویت پایگاه [[توحیدی]] بوده است، زیرا [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} از اسکان برخی از [[فرزندان]] خود در دره‌ای بی‌کشت و زرع در کنار [[بیت الله الحرام]] با [[هدف]] [[اقامه نماز]] سخن گفته و از [[خدا]] می‌خواهد که دل‌هایی از [[مردم]] را به سوی آنان جذب و از میوه‌ها و محصولات زمینی روزیشان کند{{متن قرآن|رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ }}<ref> پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم تا در آن نماز برپا دارند؛ پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان و به آنها از میوه‌ها روزی فرما باشد که سپاس گزارند؛ سوره ابراهیم، آیه: ۳۷.</ref> از سوی دیگر، بازسازی [[خانه خدا]] و بنیانگذاری یا [[احیا]] و توسعه [[مناسک]] [[حج]] به وسیله [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، [[رسالت]] [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} در میان برخی از [[قبایل]] [[عربی]] و نقش [[تاریخی]] او در بازسازی [[کعبه]] و فرزندانش در تولیت آن نیز کاملاً مؤید اهداف [[دینی]] و [[توحیدی]] این مهاجرت‌اند: {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ }}<ref> و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند):پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی.پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوه‌های پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بی‌گمان تویی که توبه‌پذیر مهربانی.پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۷- ۱۲۹.</ref>. بر اساس برخی [[روایات]]، [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} به [[فرمان خدا]] [[حضرت اسماعيل]]{{ع}} را به [[جانشینی]] خود برگزید و [[نور]] و [[حکمت الهی]] و [[میراث پیامبران]] را به وی سپرد<ref>اثبات الوصیه، ص۴۵؛ بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۴۸.</ref> [[رسالت]] آن [[حضرت]] در راستای [[دعوت]] [[توحیدی]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بود<ref>السيرة النبویه، ج۱، ص۷۷؛ نک: اخبار مکه، ج۱، ص۱۱۶.</ref> برپایه برخی گزارش‌ها [[حضرت اسماعيل]]{{ع}} به مدت ۵۰ سال در میان قبیله‌های عماليق، جُرهَم و [[قبایل]] [[یمن]] به [[نبوت]] و [[تبلیغ]] [[آیین]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پرداخت و ضمن [[نهی]] [[مردم]] از بت‌پرستی، آنان را به [[پرستش]] خدای یگانه، [[اقامه نماز]] و پرداخت [[زکات]] [[دعوت]] کرد؛ اما به جز گروهی اندک به وی [[ایمان]] نیاوردند<ref>اخبار الزمان، ص۱۰؛ التبيان، ج۷، ص۱۳۳؛ الكامل، ج۱، ص۱۲۵.</ref>{{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولا نَّبِيًّا وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا}}<ref> و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درست‌پیمان و فرستاده‌ای پیامبر بود.و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان می‌داد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود؛ سوره مریم، آیه: ۵۴- ۵۵.</ref>. پس از وی پسرش نابت و به قولی پسر دیگرش قیدار عهده‌دار تولیت [[خانه خدا]] شد. این [[مسئولیت]] در بسیاری از دوره‌های [[تاریخ]] همواره برعهده [[نوادگان]] [[اسماعیل]]{{ع}} بود<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۱-۲۲۳.</ref> در دوره‌ای از [[تاریخ]]، جُرهَميان و پس از آنها [[قبیله]] خُزاعه و صوفه بر [[مکه]] غالب شده و دربانی، کلیدداری و اجازه [[حج]] را در دست گرفتند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۸-۲۳۹؛ البدء والتاريخ، ج۴، ص۱۲۷.</ref> قُصَی بن کلاب، چهارمین [[جد پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از [[جنگی]] سخت دوباره اداره [[مکه]] و [[خانه خدا]] را بر عهده گرفت و [[مناصب]] را میان [[فرزندان]] خویش قسمت کرد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۱.</ref> این [[مناصب]] [[دینی]] تا زمان [[رسول خدا]]{{صل}} همچنان در دست [[قبیله قریش]] که از [[نوادگان]] [[اسماعیل]]{{ع}} بودند [[باقی]] ماند<ref>فتوح الشام، ج۲، ص۱۴۱.</ref>. از گزارش‌های [[تاریخی]] می‌توان به دست آورد که در پی [[مهاجرت]] برخی از [[فرزندان]] و [[نوادگان]] [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} از [[مکه]] و روابط آنان با ساکنان مناطق پیرامونی، [[آیین]] و آموزه‌های [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} بعدها به دست آنان به مناطق دیگر شبه جزیره [[عرب]] نیز راه یافت. برخی از منابع برای [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} ۱۲ پسر یاد کرده‌اند<ref>اخبار الزمان، ص۱۰۳-۱۰۴؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۲۲۰.</ref> که ادبيل، مَدیَن و قِیدار پر آوازه‌ترین آنها هستند. برخی از آنان در [[مکه]] ماندگار شدند و برخی دیگر به مناطق دیگر کوچ کردند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۲؛ الکامل، ج۱، ص۱۲۵.</ref>؛ برای نمونه، [[مدین]] به سرزمینی که بعدها به نام خود وی شناخته شد کوچ کرد و [[حضرت شعیب]]{{ع}} از میان [[فرزندان]] وی به [[نبوت]] [[برگزیده]] شد<ref>تفسير مقاتل، ج۲، ص۱۲۸؛ جامع البیان، ج۸، ص۳۰۸-۳۰۷؛ و نیز نک: التبیان، ج۶، ص۴۷؛ مجمع البيان، ج۴، ص۳۰۲؛ ج۵، ص۳۲۰.</ref>. [[آیات قرآن]] و گزارش‌های رسیده نشان می‌دهند که [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} با [[گذشت]] زمان در میان عرب‌ها دچار [[انحراف]] شد. برخی منابع از افرادی یاد کرده‌اند که برای نخستین بار با [[ترویج]] بت‌پرستی و قرار دادن [[بت]] در درون [[کعبه]]، [[دین]] [[ابراهیم]]{{ع}} را به [[انحراف]] کشاندند<ref>نک: تفسير مجاهد، ج۱، ص۲۰۸؛ تفسير مقاتل، ج۲، ص ۲۴۸.</ref> بخشی از آموزه‌های [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} مانند [[حج]] {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّه غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref> بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است؛ سوره آل عمران، آیه: ۹۶ - ۹۷.</ref><ref>الميزان، ج۱، ص۲۹۸.</ref>، [[سنت]] [[سلام]] کردن {{متن قرآن|وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلامًا قَالَ سَلامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ }}<ref> و به یقین، فرشتگان ما برای ابراهیم مژده آوردند، گفتند: درود بر تو گفت: درود (بر شما)! دیری نپایید که (ابراهیم) گوساله‌ای بریان آورد؛ سوره هود، آیه:۶۹.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا}}<ref> گفت: درود بر تو،  از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است؛ سوره مریم، آیه:۴۷.</ref><ref>المیزان، ج۵، ص۳۲.</ref> و رعایت [[حرمت]] ماه‌های [[حرام]]{{متن قرآن|إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref> بی‌گمان شمار ماه‌ها نزد خداوند در کتاب وی  روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است؛ سوره توبه، آیه:۳۶.</ref><ref>جوامع الجامع، ج۲، ص۶۲؛ المیزان، ج۹، ص۲۶۸.</ref> همچنان تا زمان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در میان [[مشرکان]] [[عرب]] پایدار بود. [[مشرکان]] بت‌پرست، خود را پیرو [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} می‌دانستند<ref>جوامع الجامع، ج۱، ص۳۱۰؛ ج۲، ص۶۲؛ المیزان، ج۳، ص۲۵۳؛ الامثل، ج۴، ص۵۴۱.</ref> گروهی از عرب‌های [[جاهلی]] نیز به "حنفا" [[معروف]] بودند و به [[پیروی]] از [[دین حضرت ابراهیم]]{{ع}} شهرت داشتند. آنها بت‌پرست نبودند و از [[دین یهود]] و [[مسیحیت]] نیز [[پیروی]] نمی‌کردند، بلکه [[خداپرست]] بوده و [[آداب]] و اندیشه‌های ویژه‌ای داشتند<ref>التبیان، ج۷، ص۳۱۲؛ روح المعانی، ج۱۵، ص۴۲۹.</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش