←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
* از آنچه گذشت میتوان شفاعت را نیز یکی از [[شئون]] [[امامان]]{{عم}} در [[روز قیامت]] دانست<ref> برای تفصیل بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی، الشفاعة فی الكتاب و السنة؛ محمد باقر علم الهدی، شفاعت.</ref><ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]].</ref> | * از آنچه گذشت میتوان شفاعت را نیز یکی از [[شئون]] [[امامان]]{{عم}} در [[روز قیامت]] دانست<ref> برای تفصیل بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی، الشفاعة فی الكتاب و السنة؛ محمد باقر علم الهدی، شفاعت.</ref><ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]].</ref> | ||
*[[مفسران]] و [[روایات]] نیز [[مقام محمود]] را که [[خداوند]] به پیامبرش [[وعده]] داده است {{متن قرآن|عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا}}<ref>سوره اسراء، آیه ۷۹</ref> به [[مقام شفاعت]] [[تفسیر]] کردهاند. اصل شفاعت امری مسلّم و [[قرآنی]] است و [[احادیث]] بسیاری از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} و [[امامان]] نیز دربارۀ آن [[نقل]] شده است. [[پیروان]] [[ابن تیمیه]] و [[وهابیان]] در این مسأله نیز دچار کجروی شده و [[اعتقاد]] به شفاعت را با [[توحید]] ناسازگار میدانند و [[شیعه]] را که به این [[مقام]] برای [[اولیای الهی]] [[عقیده]] دارند و آنان را وسیله و شفیع در آستان [[خدا]] قرار میدهند، به [[شرک]] نسبت میدهند و درخواست شفاعت از شافعان را [[شرک]] میدانند. درصورتیکه اگر [[قرآن]] میگوید: جز خدای یگانه کسی را نخوانید، یا از [[مشرکان]] [[انتقاد]] میکند که بتها را شفیع درگاه [[خدا]] میدانند، با شفاعتی که خود [[قرآن]] مطرح میکند جداست. | *[[مفسران]] و [[روایات]] نیز [[مقام محمود]] را که [[خداوند]] به پیامبرش [[وعده]] داده است {{متن قرآن|عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا}}<ref>سوره اسراء، آیه ۷۹</ref> به [[مقام شفاعت]] [[تفسیر]] کردهاند. اصل شفاعت امری مسلّم و [[قرآنی]] است و [[احادیث]] بسیاری از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} و [[امامان]] نیز دربارۀ آن [[نقل]] شده است. [[پیروان]] [[ابن تیمیه]] و [[وهابیان]] در این مسأله نیز دچار کجروی شده و [[اعتقاد]] به شفاعت را با [[توحید]] ناسازگار میدانند و [[شیعه]] را که به این [[مقام]] برای [[اولیای الهی]] [[عقیده]] دارند و آنان را وسیله و شفیع در آستان [[خدا]] قرار میدهند، به [[شرک]] نسبت میدهند و درخواست شفاعت از شافعان را [[شرک]] میدانند. درصورتیکه اگر [[قرآن]] میگوید: جز خدای یگانه کسی را نخوانید، یا از [[مشرکان]] [[انتقاد]] میکند که بتها را شفیع درگاه [[خدا]] میدانند، با شفاعتی که خود [[قرآن]] مطرح میکند جداست. | ||
*در شفاعت، [[حق]] کسی تضییع نمیشود، [[شفیعان]] مقرّبان درگاه الهیاند، با [[اذن]] او شفاعت میکنند، دایرۀ شفاعتشان محدود است، خودشان [[صالح]] و [[مأذون]] در شفاعتند، دربارۀ آنان که شفاعت در حقشان پذیرفته نیست شفاعت نمیکنند. [[اعتقاد]] به شفاعت [[زمینهساز]] [[اصلاح]] و [[امید]] به [[بخشایش]] است، نه مشوّق [[گناه]]. اعطای [[مقام]] و [[حق]] شفاعت از سوی [[خدا]] به [[بندگان]] [[شایسته]]، [[مقام]] آنان را نشان میدهد و پذیرش شفاعتشان [[تکریم]] ایشان است. درواقع، در شفاعت هم [[دعا]] و خواستن از آستان [[پروردگار]] انجام میگیرد، چون بندۀ گنهکار به خاطر [[معصیت]]، خود را لایق درخواست مستقیم نمیبیند، واسطههایی را که نزد [[خداوند]] آبرو و [[تقرّب]] دارند شفیع قرار میدهد، تا [[خداوند]] به [[حرمت]] آنان حاجتش را برآورد و از گناهش درگذرد. بحث شفاعت با بحث [[توسّل]] همریشه است و هیچ کدام با [[توحید در عبادت]] ناسازگار نیست. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|شَفَاعَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَقُّ فَمَنْ لَمْ یؤمن بِهَا لَمْ يَكُنْ مِنْ أَهْلِهَا}} | *در شفاعت، [[حق]] کسی تضییع نمیشود، [[شفیعان]] مقرّبان درگاه الهیاند، با [[اذن]] او شفاعت میکنند، دایرۀ شفاعتشان محدود است، خودشان [[صالح]] و [[مأذون]] در شفاعتند، دربارۀ آنان که شفاعت در حقشان پذیرفته نیست شفاعت نمیکنند. [[اعتقاد]] به شفاعت [[زمینهساز]] [[اصلاح]] و [[امید]] به [[بخشایش]] است، نه مشوّق [[گناه]]. | ||
}} | *اعطای [[مقام]] و [[حق]] شفاعت از سوی [[خدا]] به [[بندگان]] [[شایسته]]، [[مقام]] آنان را نشان میدهد و پذیرش شفاعتشان [[تکریم]] ایشان است. درواقع، در شفاعت هم [[دعا]] و خواستن از آستان [[پروردگار]] انجام میگیرد، چون بندۀ گنهکار به خاطر [[معصیت]]، خود را لایق درخواست مستقیم نمیبیند، واسطههایی را که نزد [[خداوند]] آبرو و [[تقرّب]] دارند شفیع قرار میدهد، تا [[خداوند]] به [[حرمت]] آنان حاجتش را برآورد و از گناهش درگذرد. | ||
*بحث شفاعت با بحث [[توسّل]] همریشه است و هیچ کدام با [[توحید در عبادت]] ناسازگار نیست. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "شفاعتم در قیامت حق است، هرکه به آن ایمان نداشته باشد، از اهل شفاعت نخواهد بود"<ref>{{متن حدیث|شَفَاعَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَقُّ فَمَنْ لَمْ یؤمن بِهَا لَمْ يَكُنْ مِنْ أَهْلِهَا}}؛ کنز العمال، حدیث ۳۹۰۵۹</ref>، [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمود: "هیچکس از اولین و آخرین نیست مگر اینکه در قیامت به شفاعت پیامبر نیازمند است"<ref>{{متن حدیث|مَا مِنْ أَحَدُ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ إِلَّا وَ هُوَ مُحْتَاجُ إِلَى شَفَاعَةُ مُحَمَّدُ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}؛ بحار الأنوار، ج ۸ ص ۴۲. برای احادیث شفاعت ر. ک: «بحار الأنوار» ، ج ۸ ص ۲۹ تا ۶۳، ج ۹۱ ص ۱ تا ۴۷، «میزان الحکمه»، فصل ۲۷۱واژۀ شفاعت</ref>. | |||
*[[شیخ مفید]] دربارۀ شفاعت مینویسد: [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] و [[امام علی|امیر المؤمنین]] و [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} در [[روز قیامت]] در مورد گنهکاران [[شیعه]] شفاعت میکنند، [[خداوند]] هم شفاعتشان را میپذیرد. [[مؤمن]] [[نیکوکار]] هم دربارۀ [[برادر]] [[مؤمن]] گنهکارش شفاعت میکند و این [[اعتقاد]] عموم امامیّه است و [[قرآن]] و [[روایات]] هم درستی این [[عقاید]] را میرساند<ref>اوائل المقالات، شیخ مفید، ص ۷۹</ref>. | |||
*دربارۀ شفاعت و ردّ [[شبهات]] مخالفین، کتابهای متعدد و مقالات فراوان و مباحث سودمند نگاشته شده است<ref>از جمله ر. ک: «کشف الارتیاب» ، سیّد محسن امین، ص ۲۳۸ «المیزان» علامه طباطبایی، ج ۱ ص ۱۵۶، «معالم المدرستین» علامه عسکری، ج ۱ ص ۳۷، «العقاید الاسلامیه» علی الکورانی ج ۳ و ۴، «دائرة المعارف تشیّع» ، ج ۱۰ ص ۶</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۴۱.</ref>. | *دربارۀ شفاعت و ردّ [[شبهات]] مخالفین، کتابهای متعدد و مقالات فراوان و مباحث سودمند نگاشته شده است<ref>از جمله ر. ک: «کشف الارتیاب» ، سیّد محسن امین، ص ۲۳۸ «المیزان» علامه طباطبایی، ج ۱ ص ۱۵۶، «معالم المدرستین» علامه عسکری، ج ۱ ص ۳۷، «العقاید الاسلامیه» علی الکورانی ج ۳ و ۴، «دائرة المعارف تشیّع» ، ج ۱۰ ص ۶</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۴۱.</ref>. | ||