←جستارهای وابسته
(←منابع) |
|||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
#[[محمد]] بن [[یوسف]] گنجی نوشته است: بر صحت این [[حدیث]]، اتفاق است. [[پیشوایان]] [[حافظ]] [[حدیث]]، مانند: [[ابوعبدالله]] [[بخاری]] در الصحیح؛ [[مسلم]] بن [[حجاج]] در الصحیح؛ ابو [[داوود]] در السنن؛ ابو [[عیسی]] [[ترمذی]] در الجامع؛ ابو [[عبد]] [[الرحمان]] [[نسایی]] در السنن و ابن ماجه قزوینی در السنن آن را [[نقل]] کردهاند و همه بر درستی آن اتفاق دارند تا آنجا که بر صحت آن [[اجماع]] است. [[حاکم]] نیشابوری گفته است: این [[حدیث]] به [[حد ]][[تواتر]] رسیده است<ref>کفایة الطالب، ص ۲۸۳.</ref> و [[سیوطی]] حدیث منزلت را در کتابش به نام "الأزهار المتناثرة فی الأخبار المتواترة" که مختص [[نقل]] [[احادیث متواتر]] است، [[بیان]] و با این کار به [[تواتر]] بودن آن تصریح کرده است<ref>الأزهار المتناثرة فی الأخبار المتواترة، ص ۷۶، ح ۱۰۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۲۳ـ۱۳۰.</ref> | #[[محمد]] بن [[یوسف]] گنجی نوشته است: بر صحت این [[حدیث]]، اتفاق است. [[پیشوایان]] [[حافظ]] [[حدیث]]، مانند: [[ابوعبدالله]] [[بخاری]] در الصحیح؛ [[مسلم]] بن [[حجاج]] در الصحیح؛ ابو [[داوود]] در السنن؛ ابو [[عیسی]] [[ترمذی]] در الجامع؛ ابو [[عبد]] [[الرحمان]] [[نسایی]] در السنن و ابن ماجه قزوینی در السنن آن را [[نقل]] کردهاند و همه بر درستی آن اتفاق دارند تا آنجا که بر صحت آن [[اجماع]] است. [[حاکم]] نیشابوری گفته است: این [[حدیث]] به [[حد ]][[تواتر]] رسیده است<ref>کفایة الطالب، ص ۲۸۳.</ref> و [[سیوطی]] حدیث منزلت را در کتابش به نام "الأزهار المتناثرة فی الأخبار المتواترة" که مختص [[نقل]] [[احادیث متواتر]] است، [[بیان]] و با این کار به [[تواتر]] بودن آن تصریح کرده است<ref>الأزهار المتناثرة فی الأخبار المتواترة، ص ۷۶، ح ۱۰۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۲۳ـ۱۳۰.</ref> | ||
==حدیث منزلت در [[معارف]] و [[عقاید]] ۵== | |||
از جمله نصوصی که دلالت بر [[امامت]] و [[جانشینی]] [[امام]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} دارد حدیث منزلت است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خطاب به [[امیر المؤمنین]] [[علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص </ref>. | |||
===ویژگیهای حدیث منزلت=== | |||
۱. [[جایگاه]] حدیث منزلت: حدیث منزلت از صحت و اعتبار فراوانی بین [[مسلمانان]] برخوردار است تا جایی که سعد ابی وقاص از [[فرمان]] [[معاویه]] مبنی بر [[سب علی]]{{ع}} [[سرپیچی]] کرده و عدم [[سب]] را به [[فضائل]] [[علی]]{{ع}} از جمله حدیث منزلت استناد داد. حتی [[معاویه]] سرکرده [[دشمنان]] و ناسزاگویان به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دست به مکابره نزد و [[تسلیم]] [[استدلال]] سعد گردید و مهمتر آن است که [[معاویه]] خود از ناقلان حدیث منزلت است<ref>الصواعق، ج۲، ص ۵۲۲ و مناقب مغازلی، ص۸۶ و تاریخ مدینه دمشق نوشته ابن عساکر، ج ۴۲، ص ۱۷۰و ج۵۹ ص۷۴ و المراجعات، ص ۲۶۶.</ref>. | |||
۲. دلالت بر [[خاتمیت]]: [[حدیث]] منزلته علاوه بر دلالت بر [[جایگاه امیر المؤمنین]]{{ع}} ازنظر [[افضلیت]] و [[امامت]] و [[جانشینی]]، به ملاحظه جمله {{متن حدیث|إِلَّا أَنَّهُ لَانَبِيَ بَعْدِي}} یکی از دلائل مهم بر [[خاتمیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} است<ref>شرح العقیدة السفارینیة، ج۱، ص ۴۵۸. </ref>. | |||
۳. تعدد موارد صدور حدیث منزلت: [[نبی اکرم]]{{صل}} علاوه بر ماجرای [[غزوه]] [[تبوک]] در مواضع متعدد [[جایگاه]] ویژه و نسبت خاص [[امام علی]]{{ع}} با خودشان را مطرح فرموده و تعبیر {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَ بَعْدِي}} را در مورد [[امیر المؤمنین]]{{ع}} به کار بردهاند مانند: روز اعلام [[برادری]] بین [[مهاجر]] و [[انصار]]، هنگام ولادت [[حسنین]]{{ع}}، روز [[خیبر]]، روز بستن درها بر [[مسجد]] به جز در [[خانه علی]]{{ع}}، هنگام منع از خوابیدن در [[مسجد]] و در ماجرای [[تاریخ]] ساز و مهم [[غدیرخم]]<ref>پیش از ده مورد حدیث منزلت برلسان مبارک نبی اکرم{{صل}} جاری شده است ر.ک: نفحات الأزهار، ج ۱۷، ص ۲۸۱ و تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، ج۳، ص ۱۹۸.</ref>. | |||
بنابراین [[شبهه]] اختصاص [[جانشینی]] به مورد خاص یعنی [[غیبت]] چند [[روزه]] در [[جنگ تبوک]] از اساس مردود است<ref>برخی مانند ابن تیمیه ادعا کردهاند سخن رسول خدا{{صل}} منحصر به ماجرای جنگ تبوک است و ربطی به خلافت و جانشینی بعد از حیات رسول اکرم{{صل}} ندارد. ابن تیمیه میگوید: {{عربی|وقد استدلت الرافضه بهذا الحدیث علی ان علیا أفضل الصحابة، ولکن لا دلیل فیه لأن الرسول{{صل}} أراد بقوله: {{متن حدیث أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى}}، {{عربی|حین خلفه فی قومه أی فی هذه المسألة فقط}}. مجموعة فتاوی و رسائل، ج ۷۲، ص ۱۲۹.</ref>. در این درس به توضیح یکی از این موارد صدور حدیث منزلت اکتفا میشود: [[استخلاف]] [[علی]]{{ع}} در [[جنگ تبوک]]: حدیث منزلت در ماجرای [[غزوه]] [[تبوک]] با الفاظ مختلف در منابع معتبر [[فریقین]] [[نقل]] شده است که در این جا به یکی از [[روایات]] [[صحیح بخاری]] بسنده میشود: عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ از پدرش [[نقل]] میکند که [[معاویه]] پسر [[ابو سفیان]]، سعد را [[فرمان]] به [[سب]] امیرالمؤمنین علی داد و به او گفت چه چیزی تو را از [[سب]] [[ابوتراب]] بازداشته است؟ [[سعد بن ابی وقاص]] در پاسخ گفت: در باره [[علی]] سه [[فضیلت]] از [[پیامبر]]{{صل}} شنیدم که باعث شده هرگز او را [[سب]] و [[دشنام]] ندهم؛ فضیلتهایی که بر همه [[دنیا]] [[ارزش]] دارد. آنگاه میگوید: {{متن حدیث|سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} یَقُولُ لَهُ خَلَّفَهُ فِي بَعْضِ مَغَازِيهِ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ: يَا رَسُولَ اللَّهِ خَلَّفْتَنِي مَعَ النِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>صحیح بخاری، ج ۷، ص۱۲۰.</ref>. زمانی که [[پیامبر]] [[علی]] را در بعضی از [[جنگها]] به عنوان [[جانشین]] خود در [[مدینه]] قرار داد، [[علی]] به [[پیامبر]] گفت: ای [[رسول خدا]] آیا مرا [[جانشین]] خود در بین [[زنان]] و [[کودکان]] قرار میدهی؟ [[پیامبر خدا]]{{صل}} در پاسخ فرمود: آیا [[راضی]] نمیشوی به این که تو برای من مانند [[هارون]] برای [[موسی]] باشی با این تفاوت که بعد از من [[پیامبری]] و نبوتی نیست<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص </ref>. | |||
===[[سند]] حدیث منزلت=== | |||
در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] به [[تواتر]] و قطعیت اعتبار حدیث منزلت از جهت [[سند]] تصریح شده است. [[شیخ صدوق]] (م۳۸۱) در [[معانی الاخبار]] بعد از [[نقل]] حدیث منزلت میگوید: [[فریقین]] بر [[نقل]] قول [[رسول خدا]]{{صل}} خطاب به [[علی]]{{ع}} {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى}} [[اجماع]] دارند<ref>معانی الأخبار، ص ۷۵ و علامه حلی (م ۷۲۶) در شرح کلام خواجه طوسی (م۶۷۲) - {{عربی|ولحدیث المنزلة المتواتر}}-مینویسد: {{عربی|هذا دلیل آخر علی إمامة علی{{ع}} و تواتر المسلمون بنقل هذا الحدیث}}، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات ص۱۹۲. </ref>. میرسید [[حامد]] [[حسین]] (م ۱۳۰۶) در [[عبقات الانوار]] [[تواتر]] این [[حدیث]] را ثابت کرده است و از طریق قریب به ۴۰ نفر از [[اصحاب]] و [[تابعین]] [[نقل]] کرده است. | |||
[[محمد]] [[جعفر]] کتانی (م۱۳۴۵) [[حدیث]] شناس [[اهل سنت]] در کتاب "[[نظم]] المتناثر من الحدیث المتواتر" بعد از [[حدیث غدیر]] در آغاز سخن ۱۳ نفر از [[اصحاب]] [[رسول الله]]{{صل}} که حدیث منزلت را [[نقل]] کردهاند، نام میبرد سپس [[کلام]] ابن عساکر را در [[تواتر]] [[حدیث]] [[نقل]] میکند<ref>نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، ص ۱۹۵.</ref>. کنجی [[شافعی]] (م۶۵۷) در کفایة الطالب فی [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} با ذکر منابع حدیث منزلت در کتب معتبر نزد [[اهل سنت]]، [[نقل]] و صحت آن را اجماعی و مورد توافق همه [[مسلمانان]] میداند و در پایان میگوید: قال الحاکم النیسابوری: {{عربی هذا حدیث دخل فی حد التواتر}}<ref>کفایة الطالب فی علی بن ابی طالب{{ع}}، ص ۰۲۸۳</ref>. | |||
حتی [[ابن تیمیه]] حرانی (م ۷۲۸) که عادت به [[انکار]] [[فضائل]] [[امیر المؤمنین]] و [[فرزندان]] [[پاک]] او دارد مجبور به پذیرفتن اعتبار [[حدیث]] شده و در منهاج السنه میگوید: {{عربی|أن هذا الحدیث ثبت فی الصحیحین بلا ریب و غیرهما}}<ref>منهاج السنه، ج ۷، ص ۳۲۶.</ref>. غیر از [[ابن تیمیه]] برخی از نویسندگان [[اهل سنت]] مانند: [[ابن حجر هیثمی]] [[مکی ]](م ۹۶۴) - در حالی که به جریان [[اموی]] [[گرایش]] دارند- به صحت حدیث منزلت [[اذعان]] کردهاند<ref>ر.ک: صواعق، ج ۲، ص۳۵۴.</ref>. | |||
بنابراین حدیث منزلت به اتفاق [[دانشمندان شیعه]] و [[سنی]] دارای اعتبار بسیار والایی است<ref>شرف الدین در کتاب المراجعات، ص ۲۴۶ بعد از رفع شبهه نسبت به اعتبار حدیث منزلت در پایان میگوید: {{عربی|و بالجمله، فإن حدیث المنزلة بما لاریب فی ثبوته بإجماع المسلمین علی اختلافهم فی المذاهب والمشارب}} و نیز ر.ک: نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، ج ۱۷، ص ۱۵۹.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص </ref>. | |||
===وجه [[استدلال]] به حدیث منزلت=== | |||
ابتدا لازم است [[جایگاه]] و [[منزلت]] [[هارون]] نسبت به [[حضرت موسی]]{{ع}} را با [[نگاه]] به [[قرآن کریم]] بدانیم تا بعد به [[بیان]] مشابهتها و عموم [[منزلت]] برسیم. | |||
نسبت [[موسی]] و [[هارون]]: [[خداوند تعالی]] درخواست [[موسی]]{{ع}} را [[بیان]] میفرماید: {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي}}<ref>«و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار * هارون برادرم را * پشتم را به او استوار دار» سوره طه، آیه ۲۹-۳۱.</ref> و در [[بیان]] [[اجابت]] درخواست [[موسی]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى}}<ref>«فرمود: ای موسی! خواستهات برآورده شد» سوره طه، آیه ۳۶.</ref> و نیز میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ}}<ref>«فرمود: به زودی بازوی تو را با (فرستادن) برادرت توانمند میگردانیم» سوره قصص، آیه ۳۵.</ref>. | |||
از [[شئون]] دیگر [[هارون]] نسبت به [[موسی]] [[اصلاح]] امور در غیاب [[حضرت موسی]] بود چه اینکه [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref>. | |||
بنابراین [[هارون]] برای [[حضرت موسی]] دارای این منازل و [[مناصب]] بود: | |||
۱) [[وزارت]] {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا}}<ref>«و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار» سوره طه، آیه ۲۹.</ref> [[وزیر]] شخصی است که بار مسؤولیتهای فردی را که [[وزیر]] او شده است بر دوش گرفته و متحمل میشود و به [[فرمان]] او متصدی انجام امور میگردد. | |||
۲) [[اخوت]] و [[برادری]] {{متن قرآن|هَارُونَ أَخِي}}<ref>«هارون برادرم را» سوره طه، آیه ۳۰.</ref>. | |||
۳) [[پشتیبانی]] {{متن قرآن|اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي}}<ref>«پشتم را به او استوار دار» سوره طه، آیه ۳۱.</ref>. | |||
۴) شریک در [[کارها]] {{متن قرآن|وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}<ref>«و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۳۲.</ref>. | |||
۵) [[اصلاح]] امور {{متن قرآن|وَأَصْلِحْ}}<ref>«و به سامان دادن (امور) بپرداز» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref>. | |||
۶) [[جانشینی]] و [[خلافت]] {{متن قرآن|اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي}}<ref>«در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص </ref>. | |||
===دلالت حدیث منزلت بر [[امامت]]=== | |||
حال که [[مناصب]] هارون و [[جایگاه]] او نسبت به [[حضرت موسی]]{{ع}} را دانستیم نوبت به توضیح وجه [[استدلال]] به حدیث منزلت برای اثبات و [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}} میرسد. | |||
عموم [[منزلت]]: در [[استدلال]] به حدیث منزلت برای افاده عموم [[منزلت]] که از جمله آن [[جانشینی]] و [[تصدی]] امور بعد از [[رسول الله]]{{صل}} است به وجوهی [[استدلال]] شده<ref>ر.ک: تلخیص الشافی، ج ۲، ص ۲۲۰ و بالمنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۵۳. نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، ج۱۷، ص۲۷۱ و براهین و نصوص امامت، ص۳۴۳.</ref> که در این درس برای رعایت اختصار فقط یک وجه یعنی دلالت استثناء {{متن حدیث|إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَ بَعْدِي}} بر عموم ذکر میشود تمام [[شئون]] [[رسول خدا]]{{صل}} برای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} ثابت است به غیر از شان [[نبوت]] زیرا: | |||
۱- اگر منظور [[حدیث]] یک [[منزلت]] از منازل [[هارون]] نسبت به [[موسی]] باشد این [[باطل]] است چون استثناء [[دلیل]] بر کثرت و عموم است و استثناء از [[منزلت]] [[واحد]] معقول نیست. | |||
۲- اگر منظور [[حدیث]] چندین [[منزلت]] باشد ولی به صورت مجمل و مبهم که [[بیان]] نکرده است آن بعض منازل کدامند، این هم [[باطل]] است چون با [[کلام]] [[حکیم]] سازگار نیست که بگوید بعض منازل ثابت است مگر [[نبوت]] و آن بعض را [[بیان]] نکند و مبهم بگذارد. | |||
٣- منظور [[حدیث]] همه منازل [[هارون]] نسبت به [[موسی]] باشد این احتمال درست است زیرا که استثناء همیشه از عموم و کلیت است. وقتی این معنا صحیح شد میگوئیم: از جمله منازل [[هارون]] نسبت به [[موسی]] [[خلافت]] بود که این [[منزلت]] هم برای امیرالمؤمنین علی{{ع}} ثابت است منتهی [[هارون]] قبل از [[موسی]] مرد و [[خلافت]] بعد از [[موسی]] برای او فعلیت نیافت برخلاف [[علی]]{{ع}} نسبت به [[رسول اکرم]]{{صل}}<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات، ص ۱۹۲. </ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص </ref>. | |||
===[[احتجاج]] به حدیث منزلت=== | |||
در کلمات [[اهل بیت]] [[عصمت]]{{عم}} و [[دوستان]] آنان استناد و [[احتجاج]] به حدیث منزلت برای [[اثبات امامت]] آمده است مانند سخن [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در منا شده یوم الشوری: {{متن حدیث|نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي غَيْرِي قَالُوا اللَّهُمَّ لَا}}<ref>الخصال، ج۲، ص ۵۵۳ و الاحتجاج، ج۱، ص ۱۳۶.</ref>. شما را به [[خدا]] آیا در میان شما جز من کسی هست که [[پیامبر خدا]]{{صل}} به او فرموده باشد که تو نسبت به من مانند [[هارون]] از [[موسی]] هستی؟ گفتند: نه. | |||
[[صدوق]] در [[معانی الاخبار]] به [[سند]] خود از أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ [[استدلال]] [[امام]] [[سید الساجدین]]{{ع}} به حدیث منزلت را [[نقل]] میکند: شخصی به [[حضرت علی بن الحسین]]{{ع}} عرض کرد: [[اهل تسنّن]] میگویند [[بهترین]] [[مردم]] بعد از [[پیغمبر]] [[خدا]]{{صل}} [[ابوبکر]]، آنگاه [[عمر]]، بعد از او [[عثمان]] و سپس [[علی]]{{ع}} است آن بزرگوار را در مرحله چهارم قرار میدهند. فرمود: آیا خبرداری که [[سعید بن مسیب]] از سعد أبی وقّاص از [[پیغمبر]] گرامی [[روایت]] نموده که به [[علی]]{{ع}} فرمود: نسبت تو به من، نسبت [[هارون]] است به [[موسی]] با این تفاوت که پس از من [[پیغمبری]] نخواهد بود، بنابراین همانگونه که در زمان [[حضرت موسی]]{{ع}} کسی همپایه [[هارون]]{{ع}} نبود، در زمان [[پیامبر]]{{صل}} هم کسی همپایه [[علی]]{{ع}} نبود؛ چه رسد به اینکه از او بهتر باشد؟<ref>معانی الاخبار، ص ۷۶.</ref>. | |||
و نیز [[صدوق]] از أَبِي هَارُونَ الْعَبْدِيِّ استناد [[جابر]] بن [[عبد الله]] [[انصاری]] [[صحابی]] بزرگ [[رسول خدا]]{{صل}} به حدیث منزلت را [[نقل]] میکند: از [[جابر بن عبدالله انصاری]] پرسیدم: معنی فرمایش [[پیغمبر]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} نسبت تو به من به منزله [[هارون]] است به [[موسی]] جز آنکه بعد از من [[پیامبری]] نخواهد بود" چیست؟ گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] [[رسول خدا]]{{صل}} با آن سخن [[علی]]{{ع}} را [[خلیفه]] و [[جانشین]] خود بر امتش نمود و چه در حیات خود و چه پس از [[مرگ]] خویش، [[فرمانبرداری]] از او را بر [[مردم]] [[واجب]] گردانید. بعد از این سخن هرکس به [[خلافت علی]]{{ع}} [[گواهی]] ندهد، از [[ستمکاران]] خواهد بود<ref>معانی الأخبار، ص ۷۴ باب معنی قول النبی{{صل}} لعلی{{ع}} {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي }} </ref>. | |||
بعد از اثبات اعتبار حدیث منزلت نزد [[فریقین]] و [[تبیین]] وجه دلالت آن بر [[امامت]] و [[خلافت]] [[بلا]] فصل [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در پایان این درس به دو سوال پاسخ میدهیم: | |||
١. [[شبهه]] عدم اختصاص [[منزلت]]: توهم شده که دیگران هم نزد [[پیامبر]]{{صل}} دارای [[جایگاه]] و [[منزلت]] بودهاند و حدیث منزلت اختصاص به [[علی]]{{ع}} ندارد<ref>ر.ک: کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۵۶۷: {{عربی|أبوبکر و عمر منی بمنزلة هارون من موسی}}. </ref>. | |||
پاسخ: بیپایه و اساس بودن این حرف روشن است، البانی [[حدیث]] شناس [[سلفی]] در سلسله ضعیفه میگوید: {{متن حدیث|ابوبکر و عمر منی بمنزله هارون من موسی، کذب}}<ref>سلسلة الأحادیث الضعیفة و الموضوعة و أثرها السیئ فی الأمة، ج۴، ص ۲۱۹. قبل از البانی دیگر حدیث شناسان اهل سنت مانند ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان، ج ۴، ص ۲۱۹ تصریح به مجعول بودن این نقل کردهاند. و نیز ر.ک: نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، ج ۱۷، ص ۱۹۳.</ref>. آیا با این اوهام و اکاذیب میتوان در برابر [[حدیث متواتر]] نزد [[فریقین]] عرض اندام نمود؟ | |||
۲. [[وفات]] [[هارون]] قبل از [[موسی]]: گفته شده با توجه به [[وفات]] [[هارون]] قبل از [[موسی]]، حدیث منزلت نمیتواند [[دلیل]] بر [[خلافت علی]]{{ع}} بعد از [[وفات پیامبر]]{{صل}} باشد<ref>الامامه العظمی عند أهل السنة و الجماعة، ج۱، ص ۲۹۵.</ref>. | |||
پاسخ: | |||
اوّلاً قید {{متن حدیث|إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}} اشاره به استمرار [[مقام]] [[جانشینی]] دارد بلکه باید گفت از این عبارت فهمیده میشود که مقصد و مراد اصلی [[جانشینی]] بعد از [[وفات]] [[نبی]] مکرم{{صل}} است هر چند زمان [[انتصاب]] در حال [[حیات پیامبر اکرم]]{{صل}} باشد. | |||
ثانیاً در این تنظیر و مشابهت اصل رابطه [[جانشینی]] مطرح است مؤید این حرف آن است که در برخی از نقلها حدیث منزلت به این عبارت آمده: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} يَا عَلِيُّ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هِبَةِ اللَّهِ مِنْ آدَمَ وَ بِمَنْزِلَةِ سَامٍ مِنْ نُوحٍ وَ بِمَنْزِلَةِ إِسْحَاقَ مِنْ إِبْرَاهِيمَ وَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ بِمَنْزِلَةِ شَمْعُونَ مِنْ عِيسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>در ادامه حدیث چنین آمده است: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فَمَنْ جَحَدَ وَصِيَّتَكَ وَ خِلَافَتَكَ فَلَيْسَ مِنِّي وَ لَسْتُ مِنْهُ وَ أَنَا خَصْمُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَا عَلِيُّ أَنْتَ أَفْضَلُ أُمَّتِي فَضْلًا وَ أَقْدَمُهُمْ سِلْماً وَ أَكْثَرُهُمْ عِلْماً وَ أَوْفَرُهُمْ حِلْماً وَ أَشْجَعُهُمْ قَلْباً وَ أَسْخَاهُمْ كَفّاً يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْإِمَامُ بَعْدِي وَ الْأَمِيرُ وَ أَنْتَ الصَّاحِبُ بَعْدِي وَ الْوَزِيرُ وَ مَا لَكَ فِي أُمَّتِي مِنْ نَظِيرٍ يَا عَلِيُّ أَنْتَ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ بِمَحَبَّتِكَ يُعْرَفُ الْأَبْرَارُ مِنَ الْفُجَّارِ وَ يُمَيَّزُ بَيْنَ الْأَشْرَارِ وَ الْأَخْيَارِ وَ بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْكُفَّارِ...}} الامالی (للصدوق)، ص۴۶.</ref>. بنابراین اشکال و [[شبهه]] از اساس برداشته میشود. | |||
ثالثاً طبق آیاتی که خواندیم به درخواست [[حضرت موسی]] [[خداوند تعالی]] [[هارون]] را [[جانشین]] او قرار داد و این [[منصب]] [[جانشینی]] مطلق بوده و دلیلی بر تقیید به [[زمان غیبت]] [[موسی]] نداریم. بنابراین اگر [[هارون]] بعد از [[وفات]] [[موسی]] هم در قید حیات بود این [[جانشینی]] مستمر و [[باقی]] میماند. [[امیر المؤمنین]]{{ع}} هم به [[منصب]] و [[مقام]] [[جانشینی]] [[نبی اکرم]]{{صل}} نائل شد، در [[زمان غیبت]] و بعد از [[وفات]] آن [[حضرت]]. پس اگر [[امام علی]] قبل از [[پیامبر اکرم]] از [[دنیا]] رفته بود [[جانشینی]] او در [[مقام عمل]] منحصر به [[زمان غیبت]] میشد، نه اینکه [[جعل]] [[مقام]] و [[منصب]] [[جانشینی]] [[مقید]] به [[زمان غیبت]] باشد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص </ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||