آثار شناخت و اعتقاد به امام مهدی چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۰ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۹
، ۱۰ آوریل ۲۰۲۰جایگزینی متن - ']]' به ' [['
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::*«'''[[محبت]] و [[دوستی]] امام''': یکی از [[وظایف]] مهم [[شیعیان]]، [[محبت]] و [[دوستی]] [[امام]] است و حتی از برجستهترین آثار [[معرفت]] او، [[محبت]] به آن وجود [[مقدس]] است. این [[شناخت]] به هر [[میزان]] بیشتر باشد، [[محبت]] آنان فزونتر میشود و هرقدر [[محبت]] بیشتر شد، نشان از وجود سنخیت با آن [[انوار]] [[مقدس]] است. این هم سنخی نیز هرقدر افزایش یابد، نشان از [[تقرب]] به [[ذات اقدس الهی]] است و این والاترین کمال است. از آنجایی که خود [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} به [[مقام والای امام]] و [[امامت]] شناختی کامل دارند؛ وقتی سخن از یک [[امام]] پیش میآید، در نهایت بزرگداشت از او یاد میکنند. | :::::*«'''[[محبت]] و [[دوستی]] امام''': یکی از [[وظایف]] مهم [[شیعیان]]، [[محبت]] و [[دوستی]] [[امام]] است و حتی از برجستهترین آثار [[معرفت]] او، [[محبت]] به آن وجود [[مقدس]] است. این [[شناخت]] به هر [[میزان]] بیشتر باشد، [[محبت]] آنان فزونتر میشود و هرقدر [[محبت]] بیشتر شد، نشان از وجود سنخیت با آن [[انوار]] [[مقدس]] است. این هم سنخی نیز هرقدر افزایش یابد، نشان از [[تقرب]] به [[ذات اقدس الهی]] است و این والاترین کمال است. از آنجایی که خود [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} به [[مقام والای امام]] و [[امامت]] شناختی کامل دارند؛ وقتی سخن از یک [[امام]] پیش میآید، در نهایت بزرگداشت از او یاد میکنند. | ||
::::::[[رسول اکرم]] {{صل}} آنگاه که سخن از [[آخرین وصی]] خود به میان میآورد، در نهایت [[احترام]] از زیباترین واژگان [[محبت]] بهره برده، میفرماید: {{عربی|"بِأَبِي وَ أُمِّي! سَمِيّ جَدِّي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَي بْنِ عِمْرَانَ عَلَيهِ جُيوبُ النُّورِ..."}}<ref>علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص ۱۵۶.</ref>؛ "[[پدر]] و مادرم فدایش [[باد]] که او همنام من و شبیه من و [[شبیه ]][[موسی بن عمران]] است که بر او نورهایی احاطه دارد...". | ::::::[[رسول اکرم]] {{صل}} آنگاه که سخن از [[آخرین وصی]] خود به میان میآورد، در نهایت [[احترام]] از زیباترین واژگان [[محبت]] بهره برده، میفرماید: {{عربی|"بِأَبِي وَ أُمِّي! سَمِيّ جَدِّي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَي بْنِ عِمْرَانَ عَلَيهِ جُيوبُ النُّورِ..."}}<ref>علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص ۱۵۶.</ref>؛ "[[پدر]] و مادرم فدایش [[باد]] که او همنام من و شبیه من و [[شبیه ]] [[موسی بن عمران]] است که بر او نورهایی احاطه دارد...". | ||
::::::[[امام]] [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} نیز میفرماید: "{{عربی|فانظروا اهل بیت نبیکم فان لبدوا فالبدوا وان استنصروکم فانصروهم فلیفرجن الله بغتة برجل منا اهل البیت . بابی ابن خیرة الاماء]]"}}<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۴، ص ۱۱۸ و ج ۴۱، ص ۳۵۳ و ج ۵۱، ص ۱۲۱.</ref>؛ "شما همواره به [[اهل بیت]] پیامبرتان نگاه کنید؛ اگر آنان ساکت شدند و در خانه نشستند، شما نیز [[سکوت]] کرده، به [[زمین]] بچسبید و اگر از شما [[یاری]] طلبیدند، به [[یاری]] آنان بشتابید. [[خدای متعال]] به دست مردی از ما [[اهل بیت]]، ناگهان [[فرج]] [[عنایت]] خواهد کرد. پدرم فدای او [[باد]] که [[فرزند]] [[بهترین]] کنیزان است". | ::::::[[امام]] [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} نیز میفرماید: "{{عربی|فانظروا اهل بیت نبیکم فان لبدوا فالبدوا وان استنصروکم فانصروهم فلیفرجن الله بغتة برجل منا اهل البیت . بابی ابن خیرة الاماء]]"}}<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۴، ص ۱۱۸ و ج ۴۱، ص ۳۵۳ و ج ۵۱، ص ۱۲۱.</ref>؛ "شما همواره به [[اهل بیت]] پیامبرتان نگاه کنید؛ اگر آنان ساکت شدند و در خانه نشستند، شما نیز [[سکوت]] کرده، به [[زمین]] بچسبید و اگر از شما [[یاری]] طلبیدند، به [[یاری]] آنان بشتابید. [[خدای متعال]] به دست مردی از ما [[اهل بیت]]، ناگهان [[فرج]] [[عنایت]] خواهد کرد. پدرم فدای او [[باد]] که [[فرزند]] [[بهترین]] کنیزان است". | ||
::::::[[حضرت]] [[حسین بن علی]] {{عم}} [[نقل]] کرده است: مردی نزد پدرم آمد و از اوصاف [[مهدی]] {{ع}} پرسید. ایشان وقتی صفات او را ذکر کرد، با حالتی سرشار از [[عشق]] و شیدایی، به سینه خود اشاره کرده، آهی کشید و از شدت [[اشتیاق]] به ایشان، به سینه خود اشاره فرمود (و أومأ بیده إلی صدره شوقا إلی رؤیته)<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۱۲، ح ۱.</ref>. | ::::::[[حضرت]] [[حسین بن علی]] {{عم}} [[نقل]] کرده است: مردی نزد پدرم آمد و از اوصاف [[مهدی]] {{ع}} پرسید. ایشان وقتی صفات او را ذکر کرد، با حالتی سرشار از [[عشق]] و شیدایی، به سینه خود اشاره کرده، آهی کشید و از شدت [[اشتیاق]] به ایشان، به سینه خود اشاره فرمود (و أومأ بیده إلی صدره شوقا إلی رؤیته)<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۱۲، ح ۱.</ref>. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
::::::خلاد بن صفار میگوید: از [[امام صادق]] {{ع}} سؤال شد: آیا [[قائم]] به [[دنیا]] آمده است؟ [[حضرت]] فرمود: {{عربی|"لاَ وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي"}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۴۵، ح ۲۳.</ref>؛ "خیر! اگر او را [[درک]] کردم، در ایام زندگانیام خدمتگزار او خواهم بود". | ::::::خلاد بن صفار میگوید: از [[امام صادق]] {{ع}} سؤال شد: آیا [[قائم]] به [[دنیا]] آمده است؟ [[حضرت]] فرمود: {{عربی|"لاَ وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي"}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۴۵، ح ۲۳.</ref>؛ "خیر! اگر او را [[درک]] کردم، در ایام زندگانیام خدمتگزار او خواهم بود". | ||
::::::آن [[حضرت]] در روایتی دیگر فرموده است: {{عربی|"... اَما اِنِّی لَوْ اَدْرَکْتُ ذلِکَ لاَءَسْتَبْقَیْتُ نَفْسی لِصاحِبِ هذَا الاْءَمْرِ"}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۳، ح ۵۰.</ref>؛ "به درستی اگر من آن روز را [[درک]] میکردم، جانم را برای [[صاحب]] این امر نگه میداشتم". | ::::::آن [[حضرت]] در روایتی دیگر فرموده است: {{عربی|"... اَما اِنِّی لَوْ اَدْرَکْتُ ذلِکَ لاَءَسْتَبْقَیْتُ نَفْسی لِصاحِبِ هذَا الاْءَمْرِ"}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۳، ح ۵۰.</ref>؛ "به درستی اگر من آن روز را [[درک]] میکردم، جانم را برای [[صاحب]] این امر نگه میداشتم". | ||
::::::[[امام]] [[علی بن موسی الرضا]] {{عم}} فرمود: "بأبی و أمی! سمی جدی و شبیهی و [[شبیه ]][[موسی]] بن [[عمران]] علیه جیوب النور تتوقد بشعاع [[ضیاء]] القدس..."<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۷، باب ۳۵، ح ۳.</ref>؛ "[[پدر]] و مادرم فدای تو که همنام جدم و شبیه من و [[شبیه ]][[موسی]] بن عمرانی...". | ::::::[[امام]] [[علی بن موسی الرضا]] {{عم}} فرمود: "بأبی و أمی! سمی جدی و شبیهی و [[شبیه ]] [[موسی]] بن [[عمران]] علیه جیوب النور تتوقد بشعاع [[ضیاء]] القدس..."<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۷، باب ۳۵، ح ۳.</ref>؛ "[[پدر]] و مادرم فدای تو که همنام جدم و شبیه من و [[شبیه ]] [[موسی]] بن عمرانی...". | ||
:::::*'''[[نجات]] از [[مرگ]] جاهلی''': در [[روایات]] فراوانی وارد شده است: "هرکس از [[دنیا]] برود و [[امام زمان]] خود را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] از [[دنیا]] رفته است". این [[روایت]] در مورد [[شناخت]] و [[معرفت]] تمامی [[ائمه]] {{عم}} [[صادق]] است؛ ولی در خصوص [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیز روایاتی وارد شده است. | :::::*'''[[نجات]] از [[مرگ]] جاهلی''': در [[روایات]] فراوانی وارد شده است: "هرکس از [[دنیا]] برود و [[امام زمان]] خود را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] از [[دنیا]] رفته است". این [[روایت]] در مورد [[شناخت]] و [[معرفت]] تمامی [[ائمه]] {{عم}} [[صادق]] است؛ ولی در خصوص [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیز روایاتی وارد شده است. | ||
::::::معاویة بن وهب گوید: "شنیدم از [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "[[من مات]] لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة"<ref>الغیبة، ص ۱۲۹؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref>؛ "هرکس بمیرد در حالیکه [[امام]] خودش را نمیشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است". | ::::::معاویة بن وهب گوید: "شنیدم از [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "[[من مات]] لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة"<ref>الغیبة، ص ۱۲۹؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref>؛ "هرکس بمیرد در حالیکه [[امام]] خودش را نمیشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است". | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
::::::شخصی از [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: منظور از [[جاهلیت]]، [[جهل]] مطلق و نسبت به همه چیز است یا فقط نشناختن [[امام]] است؟ آن [[حضرت]] فرمود: {{عربی|"جَاهِلِیَّةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَالٍ"}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ۱، ص ۳۷۷.</ref>؛ "منظور، [[جاهلیت]] [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است". | ::::::شخصی از [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: منظور از [[جاهلیت]]، [[جهل]] مطلق و نسبت به همه چیز است یا فقط نشناختن [[امام]] است؟ آن [[حضرت]] فرمود: {{عربی|"جَاهِلِیَّةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَالٍ"}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ۱، ص ۳۷۷.</ref>؛ "منظور، [[جاهلیت]] [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است". | ||
::::::پس نتیجه عدم [[شناخت امام زمان]] {{ع}}، [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است. البته ممکن است نشناختن، در اثر عدم معرفی [[امام زمان]] {{ع}} از سوی [[خدا]] باشد (بدون کوتاهی خود شخص). این حالت "ضلال" نامیده میشود و مرادف با "[[استضعاف]]" است. در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی بههرحال از [[هدایت الهی]] و [[دینداری]] [[محروم]] گشته است. حالت [[کفر]] و [[نفاق]] مربوط به شخصی است که برایش معرفی [[الهی]] صورت گرفته؛ ولی او در پذیرفتن آن کوتاهی کرده است. این دو حالت دارد: یا [[انکار]] و عدم [[تسلیم]] خود را به صراحت ابراز میدارد که [[کفر]] نامیده میشود و یا آن را مخفی میدارد که "[[نفاق]]" است. در هر سه صورت، شخص از مسیر [[عبودیت]] [[خداوند]]، دور افتاده و [[عاقبت]] به خیر نیست. | ::::::پس نتیجه عدم [[شناخت امام زمان]] {{ع}}، [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است. البته ممکن است نشناختن، در اثر عدم معرفی [[امام زمان]] {{ع}} از سوی [[خدا]] باشد (بدون کوتاهی خود شخص). این حالت "ضلال" نامیده میشود و مرادف با "[[استضعاف]]" است. در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی بههرحال از [[هدایت الهی]] و [[دینداری]] [[محروم]] گشته است. حالت [[کفر]] و [[نفاق]] مربوط به شخصی است که برایش معرفی [[الهی]] صورت گرفته؛ ولی او در پذیرفتن آن کوتاهی کرده است. این دو حالت دارد: یا [[انکار]] و عدم [[تسلیم]] خود را به صراحت ابراز میدارد که [[کفر]] نامیده میشود و یا آن را مخفی میدارد که "[[نفاق]]" است. در هر سه صورت، شخص از مسیر [[عبودیت]] [[خداوند]]، دور افتاده و [[عاقبت]] به خیر نیست. | ||
::::::پس [[شناخت]] و [[پیروی]] از [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}}، نه از [[باب ]][[تعبد]]؛ بلکه به [[حکم]] [[عقل انسان]] است. چرا که [[انسان]] [[خداشناس]] راهی به سوی [[خدا]] ندارد؛ مگر از طریقی که خود [[خداوند]] قرار داده است. جز از این راه، نمیتواند از [[رضا]] و [[خشم]] [[الهی]] [[آگاه]] شود. مراجعه [[مردم]] به [[ائمه اطهار]] {{عم}}، از باب مراجعه [[نادان]] به [[دانا]] است. این یک [[حکم عقلی]] است؛ همچنانکه [[عاقل]] در [[امور مادی]] و [[دنیوی]] خود، به [[دانا]] و متخصص آن مراجعه میکند، در امور [[معنوی]] و غیرمادی نیز [[عقل]] همین گونه [[حکم]] میکند<ref>سید محمد بنی هاشمی، معرفت امام عصر {{ع}}، ص ۱۱۱.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص ۱۲۲-۱۲۵.</ref>. | ::::::پس [[شناخت]] و [[پیروی]] از [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}}، نه از [[باب ]] [[تعبد]]؛ بلکه به [[حکم]] [[عقل انسان]] است. چرا که [[انسان]] [[خداشناس]] راهی به سوی [[خدا]] ندارد؛ مگر از طریقی که خود [[خداوند]] قرار داده است. جز از این راه، نمیتواند از [[رضا]] و [[خشم]] [[الهی]] [[آگاه]] شود. مراجعه [[مردم]] به [[ائمه اطهار]] {{عم}}، از باب مراجعه [[نادان]] به [[دانا]] است. این یک [[حکم عقلی]] است؛ همچنانکه [[عاقل]] در [[امور مادی]] و [[دنیوی]] خود، به [[دانا]] و متخصص آن مراجعه میکند، در امور [[معنوی]] و غیرمادی نیز [[عقل]] همین گونه [[حکم]] میکند<ref>سید محمد بنی هاشمی، معرفت امام عصر {{ع}}، ص ۱۱۱.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص ۱۲۲-۱۲۵.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[جواد محدثی]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[جواد محدثی]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[امام]]، [[حجت]] [[خدا]] بر [[مردم]] است. [[قول و فعل]] او برای [[امّت]] [[سند]] است. [[امام]] [[حق]]، [[هادی]] [[مردم]] است و [[شناخت]] [[امام]] و [[حجت]] [[الهی]] یک [[تکلیف]] است. این یک وظیفۀ مسلمانی در هر زمان است و بدون آن، نه [[اعمال]] پذیرفته است، نه راه بیامام، به [[حق]] و [[سعادت]] میرساند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۹۶.</ref>. | ::::::«[[امام]]، [[حجت]] [[خدا]] بر [[مردم]] است. [[قول و فعل]] او برای [[امّت]] [[سند]] است. [[امام]] [[حق]]، [[هادی]] [[مردم]] است و [[شناخت]] [[امام]] و [[حجت]] [[الهی]] یک [[تکلیف]] است. این یک وظیفۀ مسلمانی در هر زمان است و بدون آن، نه [[اعمال]] پذیرفته است، نه راه بیامام، به [[حق]] و [[سعادت]] میرساند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۹۶.</ref>. | ||
:::::: در [[منابع روایی]] عنوان "کتاب الحجّه"، [[ضرورت]] و اهمیّت و آثار [[امامشناسی]] و تبعیّت از او را بیان میکند. [[احادیث]] متعدّدی بر این مضمون است که هرکه بمیرد و [[امام زمان]] خود را نشناسد به [[مرگ جاهلی]] مرده است. مصداق [[امام]] هم [[ائمه]] [[معصوم]] از [[اهل بیت]] [[پیامبر]] خدایند که [[معرفت]] و اطاعتشان لازم است و اهمیت [[امامشناسی]] مثل [[پیغمبرشناسی]] و [[خداشناسی]] است. در [[حدیث]] است: {{عربی|لا یکون العبد مؤمنا حتّی یعرف اللّه و رسوله و الأئمّة کلّهم و إمام زمانه و یردّ إلیه و یسلّم له}}<ref>اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۰</ref> که میرساند [[ایمان]] درست، در سایۀ [[شناخت]] [[خدا]] و [[رسول]] و [[امامان]] و [[امام زمان]] و [[تسلیم]] بودن در برابر اوست. با معیارهایی که در [[قرآن]] و [[حدیث]] [[پیامبر]] برای [[امام]] [[راستین]] و [[وصی]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] بیان شده است، انطباق آن اوصاف و شرایط بر [[ائمه]] [[معصوم]] است و آنان که راهی جدا از خط [[ائمه]] پیمودهاند، به [[خطا]] رفتهاند و آنان که [[توفیق]] این [[معرفت]] را داشتهاند، به [[سعادت]] میرسند. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{عربی|"من منّ اللّه علیه بمعرفة أهل بیتی و ولایتهم فقد جمع اللّه له الخیر کلّه"}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۳</ref> بر هرکس [[خداوند]] منّت نهد و [[معرفت]] [[خاندان]] من و ولایتشان را به او ارزانی دارد، همۀ خیر را برای او فراهم آورده است. [[امام صادق]]{{ع}} نیز در [[لزوم]] این [[امامشناسی]] و معذور نبودن [[مردم]] در نشناختن [[امام]] فرمود: {{عربی|"نحن الّذین فرض اللّه طاعتنا، لا یسع النّاس إلاّ معرفتنا و لا یعذر النّاس بجهالتنا..."}}<ref> اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۷</ref> ازاینرو در برخی [[دعاها]] از [[خدا]] میخواهیم که این [[حجتشناسی]] را نصیب ما سازد، چون بدون آن [[گمراه]] میشویم {{عربی|أللّهمّ عرّفنی حجّتک...}} بابافغانی شیرازی [[شعر]] بلند و پرنکتهای در [[باب ]][[مناقب علوی]] و [[امامشناسی]] و بیلیاقتی دیگران برای [[امامت]] دارد(...)»<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۹۶.</ref> | :::::: در [[منابع روایی]] عنوان "کتاب الحجّه"، [[ضرورت]] و اهمیّت و آثار [[امامشناسی]] و تبعیّت از او را بیان میکند. [[احادیث]] متعدّدی بر این مضمون است که هرکه بمیرد و [[امام زمان]] خود را نشناسد به [[مرگ جاهلی]] مرده است. مصداق [[امام]] هم [[ائمه]] [[معصوم]] از [[اهل بیت]] [[پیامبر]] خدایند که [[معرفت]] و اطاعتشان لازم است و اهمیت [[امامشناسی]] مثل [[پیغمبرشناسی]] و [[خداشناسی]] است. در [[حدیث]] است: {{عربی|لا یکون العبد مؤمنا حتّی یعرف اللّه و رسوله و الأئمّة کلّهم و إمام زمانه و یردّ إلیه و یسلّم له}}<ref>اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۰</ref> که میرساند [[ایمان]] درست، در سایۀ [[شناخت]] [[خدا]] و [[رسول]] و [[امامان]] و [[امام زمان]] و [[تسلیم]] بودن در برابر اوست. با معیارهایی که در [[قرآن]] و [[حدیث]] [[پیامبر]] برای [[امام]] [[راستین]] و [[وصی]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] بیان شده است، انطباق آن اوصاف و شرایط بر [[ائمه]] [[معصوم]] است و آنان که راهی جدا از خط [[ائمه]] پیمودهاند، به [[خطا]] رفتهاند و آنان که [[توفیق]] این [[معرفت]] را داشتهاند، به [[سعادت]] میرسند. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{عربی|"من منّ اللّه علیه بمعرفة أهل بیتی و ولایتهم فقد جمع اللّه له الخیر کلّه"}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۳</ref> بر هرکس [[خداوند]] منّت نهد و [[معرفت]] [[خاندان]] من و ولایتشان را به او ارزانی دارد، همۀ خیر را برای او فراهم آورده است. [[امام صادق]]{{ع}} نیز در [[لزوم]] این [[امامشناسی]] و معذور نبودن [[مردم]] در نشناختن [[امام]] فرمود: {{عربی|"نحن الّذین فرض اللّه طاعتنا، لا یسع النّاس إلاّ معرفتنا و لا یعذر النّاس بجهالتنا..."}}<ref> اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۷</ref> ازاینرو در برخی [[دعاها]] از [[خدا]] میخواهیم که این [[حجتشناسی]] را نصیب ما سازد، چون بدون آن [[گمراه]] میشویم {{عربی|أللّهمّ عرّفنی حجّتک...}} بابافغانی شیرازی [[شعر]] بلند و پرنکتهای در [[باب ]] [[مناقب علوی]] و [[امامشناسی]] و بیلیاقتی دیگران برای [[امامت]] دارد(...)»<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۹۶.</ref> | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||