نشانه‌های محبت به امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'روزی' به 'روزی'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مهدویت/بالا}} {{مهدویت}} ==مقدمه== *در میان اصحاب پیامبر {{صل}} و ائمه {{عم}} گا...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'روزی' به 'روزی')
خط ۲: خط ۲:
{{مهدویت}}
{{مهدویت}}
==مقدمه==
==مقدمه==
*در میان [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} گاهی افرادی پیدا می‌شدند که از دوستداران [[خالص]] ایشان بودند. [[محبت]] [[خالص]] نشانه‌هایی دارد که به طور طبیعی از شخص محب بروز می‌کند. یکی از این [[نشانه‌ها]] عبارت است از این که [[محبت]]، طاقت دوری از [[محبوب]] خود را ندارد. نمونه‌ای از این دست، شخصی بود از "[[انصار]]" که [[روزی]] خدمت [[رسول خدا]] {{صل}} مشرف شد و عرض کرد: من طاقت دوری شما را ندارم، داخل منزل خود می‌شوم ولی وقتی یاد شما می‌افتم، باغ و ملک خود را رها کرده، به سراغ شما می‌آیم تا از روی [[محبت]] به شما، نظری به شما بیندازم. [[حضرت]] در پاسخ به ابراز [[محبت]] این شخص به او وعده دادند که در [[قیامت]] همراه [[پیامبران]] و [[صدیقین]] و [[شهدا]] و [[صالحان]] خواهد بود<ref>بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۱۴، ح ۲۹.</ref>. آری، هر [[قدر]] [[محبت]] شدیدتر باشد، درد فراق [[محبوب]]، محب را بیشتر [[رنج]] می‌دهد.  یکی دیگر از نشانه‌های [[محبت]] [[خالص]] این است که محب نمی‌تواند [[محبوب]] خود را در [[سختی]] و گرفتاری ببیند و اگر محبوبش گرفتار شود، گرفتاری [[محبوب]]، گرفتاری خود اوست. هر چه رابطه [[محبت]] بین محب و [[محبوب]] قویتر باشد، محب در گرفتاری‌های محبوبش بیشتر احساس گرفتاری می‌کند. مثال مناسب در این موضوع همان مثال فرزندی است که پدر و مادرش را خالصانه [[دوست]] می‌دارد. او اگر پدرش را گرفتار ببیند، در [[حقیقت]] خودش گرفتار می‌شود و نمی‌تواند خودش را جدای از پدر بداند. آن [[قدر]] پدرش را [[دوست]] دارد که [[آرزو]] می‌کند به جا پدر، خود او گرفتار شود، و پدر از گرفتاری رهایی یابد.  
*در میان [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} گاهی افرادی پیدا می‌شدند که از دوستداران [[خالص]] ایشان بودند. [[محبت]] [[خالص]] نشانه‌هایی دارد که به طور طبیعی از شخص محب بروز می‌کند. یکی از این [[نشانه‌ها]] عبارت است از این که [[محبت]]، طاقت دوری از [[محبوب]] خود را ندارد. نمونه‌ای از این دست، شخصی بود از "[[انصار]]" که روزی خدمت [[رسول خدا]] {{صل}} مشرف شد و عرض کرد: من طاقت دوری شما را ندارم، داخل منزل خود می‌شوم ولی وقتی یاد شما می‌افتم، باغ و ملک خود را رها کرده، به سراغ شما می‌آیم تا از روی [[محبت]] به شما، نظری به شما بیندازم. [[حضرت]] در پاسخ به ابراز [[محبت]] این شخص به او وعده دادند که در [[قیامت]] همراه [[پیامبران]] و [[صدیقین]] و [[شهدا]] و [[صالحان]] خواهد بود<ref>بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۱۴، ح ۲۹.</ref>. آری، هر [[قدر]] [[محبت]] شدیدتر باشد، درد فراق [[محبوب]]، محب را بیشتر [[رنج]] می‌دهد.  یکی دیگر از نشانه‌های [[محبت]] [[خالص]] این است که محب نمی‌تواند [[محبوب]] خود را در [[سختی]] و گرفتاری ببیند و اگر محبوبش گرفتار شود، گرفتاری [[محبوب]]، گرفتاری خود اوست. هر چه رابطه [[محبت]] بین محب و [[محبوب]] قویتر باشد، محب در گرفتاری‌های محبوبش بیشتر احساس گرفتاری می‌کند. مثال مناسب در این موضوع همان مثال فرزندی است که پدر و مادرش را خالصانه [[دوست]] می‌دارد. او اگر پدرش را گرفتار ببیند، در [[حقیقت]] خودش گرفتار می‌شود و نمی‌تواند خودش را جدای از پدر بداند. آن [[قدر]] پدرش را [[دوست]] دارد که [[آرزو]] می‌کند به جا پدر، خود او گرفتار شود، و پدر از گرفتاری رهایی یابد.  


حال اگر [[بنده]] مؤمنی – مطابق [[حدیث]] منقول از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[امام زمان]] {{ع}} را بیش از پدر نسبی‌اش [[دوست]] داشته باشد، نمی‌تواند در گرفتاری ایشان بی‌تفاوت بماند، بلکه به اندازه محبتش به ایشان در گرفتاری آن [[حضرت]] حقیقتاً گرفتار می‌گردد و بیش از آن که در گرفتاری‌های مربوط به شخص خودش ناراحت و بی‌تاب می‌شد، در گرفتاری ایشان بی‌قرار و نگران می‌شود. چنین شخصی واقعاً خود و ناراحتی‌ها و مشکلاتش را فراموش می‌کند و تنها به مولای خود و گرفتاری‌های حضرتش می‌اندیشد، تا به جایی می‌رسد که دردها و سختی‌های خودش او را به درد نمی‌آورد. دلیلش این است که دیگر خود را فراموش کرده و در دلش جز امامش چیزی جای ندارد. [[منتظر واقعی]] [[امام زمان]] {{ع}} از دو جهت به این رتبه عالی می‌رسد: یکی از جهت درد دوری از [[امام]] {{ع}} و این که از [[دیدار]] [[محبوب]] خویش محروم مانده است. دوم از جهت این که امامش را در [[زمان غیبت]] بسیار گرفتار می‌بیند و آنقدر ایشان را [[دوست]] دارد که وقتی گرفتاری‌های [[حضرت]] را می‌بیند، گرفتاری‌های خودش را فراموش می‌کند. طبق [[ادله]] [[نقل]] شده عمده گرفتاری‌های [[حضرت]] به خاطر [[دوستان]] و شیعیانشان است و چون ایشان نمی‌توانند خود را از فرزندانشان جدا ببینند، مشکلات و ناراحتی‌های [[مؤمنان]] در [[زمان غیبت]] – به ویژه گرفتاری‌های معنوی آنها – [[امام]] {{ع}} را به شدت گرفتار و رنجور ساخته است.  
حال اگر [[بنده]] مؤمنی – مطابق [[حدیث]] منقول از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[امام زمان]] {{ع}} را بیش از پدر نسبی‌اش [[دوست]] داشته باشد، نمی‌تواند در گرفتاری ایشان بی‌تفاوت بماند، بلکه به اندازه محبتش به ایشان در گرفتاری آن [[حضرت]] حقیقتاً گرفتار می‌گردد و بیش از آن که در گرفتاری‌های مربوط به شخص خودش ناراحت و بی‌تاب می‌شد، در گرفتاری ایشان بی‌قرار و نگران می‌شود. چنین شخصی واقعاً خود و ناراحتی‌ها و مشکلاتش را فراموش می‌کند و تنها به مولای خود و گرفتاری‌های حضرتش می‌اندیشد، تا به جایی می‌رسد که دردها و سختی‌های خودش او را به درد نمی‌آورد. دلیلش این است که دیگر خود را فراموش کرده و در دلش جز امامش چیزی جای ندارد. [[منتظر واقعی]] [[امام زمان]] {{ع}} از دو جهت به این رتبه عالی می‌رسد: یکی از جهت درد دوری از [[امام]] {{ع}} و این که از [[دیدار]] [[محبوب]] خویش محروم مانده است. دوم از جهت این که امامش را در [[زمان غیبت]] بسیار گرفتار می‌بیند و آنقدر ایشان را [[دوست]] دارد که وقتی گرفتاری‌های [[حضرت]] را می‌بیند، گرفتاری‌های خودش را فراموش می‌کند. طبق [[ادله]] [[نقل]] شده عمده گرفتاری‌های [[حضرت]] به خاطر [[دوستان]] و شیعیانشان است و چون ایشان نمی‌توانند خود را از فرزندانشان جدا ببینند، مشکلات و ناراحتی‌های [[مؤمنان]] در [[زمان غیبت]] – به ویژه گرفتاری‌های معنوی آنها – [[امام]] {{ع}} را به شدت گرفتار و رنجور ساخته است.  
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش