بداء در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' آن‌ها ' به ' آنها '
جز (جایگزینی متن - 'رده:مدخل‌' به 'رده:مدخل')
جز (جایگزینی متن - ' آن‌ها ' به ' آنها ')
خط ۱۶: خط ۱۶:
*در [[جهان‌بینی]] [[توحیدی]] [[اعتقاد]] به [[بدا]]، در [[تعظیم]] [[خداوند]] از جایگاهی بی‌بدیل برخوردار است: {{متن حدیث|مَا عُظِّمَ اللَّهُ بِمِثْلِ الْبَدَاءِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۶، باب البداء، ح۱؛ التوحید، باب البداء، ح۲.</ref> و [[پرستش]] [[خداوند]] از طریق [[اعتقاد]] به [[بدا]] [[برترین]] [[عبادت]] شمرده شده است: {{متن حدیث|مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‌ءٍ مِثْلِ الْبَدَاءِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۶، باب البداء، ح۱؛ التوحید، باب البداء، ح۱.</ref> و [[خداوند]] از [[پیامبران]] بر آن [[پیمان]] گرفته است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۶، باب البداء، ح۳، ۱۳، ۱۵؛ التوحید، باب البداء، ح۳، ۵، ۶.</ref> و اگر [[مردم]] [[پاداش]] [[اعتقاد]] به [[بدا]] را می‌دانستند، در سخن گفتن پیرامون آن [[سستی]] نمی‌کردند<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۶، باب البداء، ح۱۲؛ التوحید، باب البداء، ح۷.</ref>.
*در [[جهان‌بینی]] [[توحیدی]] [[اعتقاد]] به [[بدا]]، در [[تعظیم]] [[خداوند]] از جایگاهی بی‌بدیل برخوردار است: {{متن حدیث|مَا عُظِّمَ اللَّهُ بِمِثْلِ الْبَدَاءِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۶، باب البداء، ح۱؛ التوحید، باب البداء، ح۲.</ref> و [[پرستش]] [[خداوند]] از طریق [[اعتقاد]] به [[بدا]] [[برترین]] [[عبادت]] شمرده شده است: {{متن حدیث|مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‌ءٍ مِثْلِ الْبَدَاءِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۶، باب البداء، ح۱؛ التوحید، باب البداء، ح۱.</ref> و [[خداوند]] از [[پیامبران]] بر آن [[پیمان]] گرفته است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۶، باب البداء، ح۳، ۱۳، ۱۵؛ التوحید، باب البداء، ح۳، ۵، ۶.</ref> و اگر [[مردم]] [[پاداش]] [[اعتقاد]] به [[بدا]] را می‌دانستند، در سخن گفتن پیرامون آن [[سستی]] نمی‌کردند<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۶، باب البداء، ح۱۲؛ التوحید، باب البداء، ح۷.</ref>.
*از مجموع [[روایات]] [[امامان اهل بیت]]{{عم}} به دست می‌آید که [[بدا]] ناظر به دو اصل مهم در [[جهان‌بینی]] [[توحیدی]] و [[اسلامی]] است: اول این‌که [[قدرت خداوند]] مطلق و نامحدود است و آنچه را که بر اساس [[علم]] و [[حکمت]] خود احسن و اصلح بداند، محقق خواهد ساخت، بر خلاف [[عقیده]] [[یهود]] که دست [[خدا]] را بسته انگاشته و تصور می‌کردند که در عالم  [[تکوین]] هیچ‌گونه تحولی رخ نخواهد داد{{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>. دوم این‌که [[اعمال]] خوب و بد [[انسان]] در [[سرنوشت]] او تأثیر می‌گذارد. از باب مثال [[صله رحم]] [[عمر]] را طولانی و [[قطع رحم]] [[عمر]] را کوتاه می‌کند<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۲۰؛ بحارالأنوار، ج۴، ص۱۲۱.</ref>، همچنین [[دادگری]] [[سلطان]] سبب طولانی شدن و [[ستمگری]] وی، سبب کوتاه شدن [[زمامداری]] او می‌شود<ref>بحارالأنوار، ج۴، ص۱۰۳.</ref>.
*از مجموع [[روایات]] [[امامان اهل بیت]]{{عم}} به دست می‌آید که [[بدا]] ناظر به دو اصل مهم در [[جهان‌بینی]] [[توحیدی]] و [[اسلامی]] است: اول این‌که [[قدرت خداوند]] مطلق و نامحدود است و آنچه را که بر اساس [[علم]] و [[حکمت]] خود احسن و اصلح بداند، محقق خواهد ساخت، بر خلاف [[عقیده]] [[یهود]] که دست [[خدا]] را بسته انگاشته و تصور می‌کردند که در عالم  [[تکوین]] هیچ‌گونه تحولی رخ نخواهد داد{{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>. دوم این‌که [[اعمال]] خوب و بد [[انسان]] در [[سرنوشت]] او تأثیر می‌گذارد. از باب مثال [[صله رحم]] [[عمر]] را طولانی و [[قطع رحم]] [[عمر]] را کوتاه می‌کند<ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۲۰؛ بحارالأنوار، ج۴، ص۱۲۱.</ref>، همچنین [[دادگری]] [[سلطان]] سبب طولانی شدن و [[ستمگری]] وی، سبب کوتاه شدن [[زمامداری]] او می‌شود<ref>بحارالأنوار، ج۴، ص۱۰۳.</ref>.
*دو اصل مزبور از اصول مهم و [[مسلم]] در [[جهان‌بینی]] [[اسلامی]] است و مجال کم‌ترین تردیدی در آن‌ها نیست. از نگاه [[قرآن کریم]] [[اجل]] هر چیزی معین و مکتوب است امّا این‌گونه نیست که دست [[قدرت خداوند]] در تغییر مقدرات بسته باشد و یا [[اراده خداوند]] مغلوب و مقهور مقدرات باشد، بلکه [[خداوند]] بر اساس [[قدرت]] مطلقه و [[مشیت]] حکیمانه خود آنچه را که بخواهد محو یا اثبات می‌کند<ref>{{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}} "خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ  نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref>. این [[آیه]] یکی از روشن‌ترین [[آیات]] [[بدا]] است که در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} به آن [[استدلال]] شده است<ref>بحارالأنوار، ج۴، ص۹۷، ۹۹، ۱۰۲، ۱۰۸، ۱۱۸، ۱۱۹، ۱۲۰، ۱۲۱.</ref>.
*دو اصل مزبور از اصول مهم و [[مسلم]] در [[جهان‌بینی]] [[اسلامی]] است و مجال کم‌ترین تردیدی در آنها نیست. از نگاه [[قرآن کریم]] [[اجل]] هر چیزی معین و مکتوب است امّا این‌گونه نیست که دست [[قدرت خداوند]] در تغییر مقدرات بسته باشد و یا [[اراده خداوند]] مغلوب و مقهور مقدرات باشد، بلکه [[خداوند]] بر اساس [[قدرت]] مطلقه و [[مشیت]] حکیمانه خود آنچه را که بخواهد محو یا اثبات می‌کند<ref>{{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}} "خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ  نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref>. این [[آیه]] یکی از روشن‌ترین [[آیات]] [[بدا]] است که در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} به آن [[استدلال]] شده است<ref>بحارالأنوار، ج۴، ص۹۷، ۹۹، ۱۰۲، ۱۰۸، ۱۱۸، ۱۱۹، ۱۲۰، ۱۲۱.</ref>.
*همچنین [[قرآن کریم]] یادآور شده است که [[خداوند]] همواره در [[شأن]] [[آفرینش]] و [[تدبیر]] [[جهان]] است<ref>{{متن قرآن|كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ}} "او هماره  در کاری است» سوره الرحمن، آیه ۲۹.</ref>، زنده می‌کند و می‌میراند، از طریق اسباب طبیعی عالم [[بیمار]] می‌کند و [[سلامتی]] اعطا می‌کند، همه محرومیت‌ها و برخورداری‌هایی که برای افراد حاصل می‌شود جلوه‌هایی از [[شأن]] آفریدگاری و پروردگاری مداوم [[الهی]] است<ref>مجمع‌البیان، ج۵، ص۲۰۲.</ref>.
*همچنین [[قرآن کریم]] یادآور شده است که [[خداوند]] همواره در [[شأن]] [[آفرینش]] و [[تدبیر]] [[جهان]] است<ref>{{متن قرآن|كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ}} "او هماره  در کاری است» سوره الرحمن، آیه ۲۹.</ref>، زنده می‌کند و می‌میراند، از طریق اسباب طبیعی عالم [[بیمار]] می‌کند و [[سلامتی]] اعطا می‌کند، همه محرومیت‌ها و برخورداری‌هایی که برای افراد حاصل می‌شود جلوه‌هایی از [[شأن]] آفریدگاری و پروردگاری مداوم [[الهی]] است<ref>مجمع‌البیان، ج۵، ص۲۰۲.</ref>.
*[[قرآن کریم]] در رد [[عقیده]] [[یهود]] که دست [[قدرت خدا]] را بسته می‌دانستند: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>، تصریح می‌کند که [[قدرت خدا]] محدودیتی ندارد و این‌گونه نیست که او از کار [[خلقت]] [[جهان]] فارغ شده و هیچ‌گونه تغییری در مقدرات پدید نمی‌آورد، بلکه [[تصرف]] [[خداوند]] در حوادث و امور [[جهان]] وابسته به [[مشیت]] حکیمانه او است: {{متن قرآن|بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ}}<ref>«بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>. [[آیه]] مزبور نیز یکی از آیاتی است که در [[روایات]] [[بدا]] به آن استناد شده است<ref>بحارالانوار، ج۴، ص۹۶، ۹۸، ۱۰۴، ۱۱۳، ۱۱۷.</ref><ref>[[ علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ]]، ج۲، ص ۵۵.</ref>.
*[[قرآن کریم]] در رد [[عقیده]] [[یهود]] که دست [[قدرت خدا]] را بسته می‌دانستند: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>، تصریح می‌کند که [[قدرت خدا]] محدودیتی ندارد و این‌گونه نیست که او از کار [[خلقت]] [[جهان]] فارغ شده و هیچ‌گونه تغییری در مقدرات پدید نمی‌آورد، بلکه [[تصرف]] [[خداوند]] در حوادث و امور [[جهان]] وابسته به [[مشیت]] حکیمانه او است: {{متن قرآن|بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ}}<ref>«بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>. [[آیه]] مزبور نیز یکی از آیاتی است که در [[روایات]] [[بدا]] به آن استناد شده است<ref>بحارالانوار، ج۴، ص۹۶، ۹۸، ۱۰۴، ۱۱۳، ۱۱۷.</ref><ref>[[ علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ]]، ج۲، ص ۵۵.</ref>.
خط ۴۰: خط ۴۰:
*نکته دیگر این‌که تحولات در قلمرو [[قضا و قدر]] غیر حتمی ([[اجل]] غیر مسمّی / [[اجل]] موقوف) واقع می‌شود، اما [[قضا و قدر]] حتمی [[خداوند]] ([[اجل]] مسمّی/ [[اجل]] محتوم) از گزند تحول مصون است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ}}<ref>«اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست» سوره انعام، آیه ۲.</ref>. مقصود از [[اجل]] مسمّی، [[اجل]] حتمی است که در [[لیله القدر]] رقم می‌خورد و تغییرناپذیر است و [[اجل]] غیر مسمّی، [[اجل]] موقوف است که قابل تغییر می‌باشد<ref>البرهان، ج۱، ص۵۱۷، ح۳، ح۵، ح۶، ح۹.</ref>. در برخی [[روایات]] [[اجل]] مسمّی قابل تغییر دانسته شده است<ref>البرهان، ج۱، ص۵۱۷، ح۱.</ref> که احتمال دارد در [[نقل]]، [[خطا]] رخ داده باشد<ref>بحارالانوار، ج۴، ص۱۱۷؛ المیزان، ج۷، ص۱۵.</ref>.
*نکته دیگر این‌که تحولات در قلمرو [[قضا و قدر]] غیر حتمی ([[اجل]] غیر مسمّی / [[اجل]] موقوف) واقع می‌شود، اما [[قضا و قدر]] حتمی [[خداوند]] ([[اجل]] مسمّی/ [[اجل]] محتوم) از گزند تحول مصون است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ}}<ref>«اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست» سوره انعام، آیه ۲.</ref>. مقصود از [[اجل]] مسمّی، [[اجل]] حتمی است که در [[لیله القدر]] رقم می‌خورد و تغییرناپذیر است و [[اجل]] غیر مسمّی، [[اجل]] موقوف است که قابل تغییر می‌باشد<ref>البرهان، ج۱، ص۵۱۷، ح۳، ح۵، ح۶، ح۹.</ref>. در برخی [[روایات]] [[اجل]] مسمّی قابل تغییر دانسته شده است<ref>البرهان، ج۱، ص۵۱۷، ح۱.</ref> که احتمال دارد در [[نقل]]، [[خطا]] رخ داده باشد<ref>بحارالانوار، ج۴، ص۱۱۷؛ المیزان، ج۷، ص۱۵.</ref>.
*در برخی [[روایات]] آمده است که کسی جز [[خداوند]] از [[اجل]] موقوف [[آگاه]] نیست<ref>البرهان، ج۲، ص۳۰۰، ح۱۶.</ref> در حالی که [[اجل]] موقوف همان است که در آن [[بدا]] واقع می‌شود و [[بدا]] در آنچه [[پیامبر]] از آن خبر داده رخ می‌دهد، حل اشکال به این است که [[آگاهی]] از [[اجل]] موقوف با [[وصف]] موقوف بودن را جز [[خدا]] نمی‌داند<ref>[[ علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ]]، ج۲، ص ۵۸.</ref>.
*در برخی [[روایات]] آمده است که کسی جز [[خداوند]] از [[اجل]] موقوف [[آگاه]] نیست<ref>البرهان، ج۲، ص۳۰۰، ح۱۶.</ref> در حالی که [[اجل]] موقوف همان است که در آن [[بدا]] واقع می‌شود و [[بدا]] در آنچه [[پیامبر]] از آن خبر داده رخ می‌دهد، حل اشکال به این است که [[آگاهی]] از [[اجل]] موقوف با [[وصف]] موقوف بودن را جز [[خدا]] نمی‌داند<ref>[[ علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ]]، ج۲، ص ۵۸.</ref>.
*در پاره‌ای از [[روایات]] [[بدا]] آمده است که [[خداوند]] آنچه که [[پیامبران]] از آن خبر داده‌اند را تغییر نخواهد داد و [[پیامبران]] و [[فرشتگان]] خود را [[تکذیب]] نخواهد کرد<ref>الکافی، ج۱، باب البداء، ح۶؛ البرهان، ج۲، ص۳۰۰، ح۱۶.</ref>؛ در حالی که [[بدا]] در همین گزارش‌ها واقع می‌شود؛ شاید مقصود این باشد که آنچه [[پیامبران]] از [[طریق وحی]] از آن [[آگاه]] می‌شوند دو گونه است: یکی این‌که محتوم بودن آن به آنان اعلان می‌شود و دیگر آن‌که حتمی بودنش به آنان اعلان نمی‌شود [[پیامبران]] از گونه نخست به صورت حتمی خبر می‌دهند، در این‌گونه موارد [[بدا]] واقع نخواهد شد<ref>بحارالانوار، ج۴، ص۱۳۳-۱۳۴.</ref>. شایان ذکر است که در آن دسته از گزارش‌های [[پیامبران]] که در آن [[بدا]] واقع شده، شواهدی بر درستی خبر آنان نمایان گردیده تا [[تکذیب]] آن‌ها از سوی [[خدا]] لازم نیاید؛ چنان‌که [[قوم]] [[یونس]] نشانه‌های قطعی [[عذاب]] را مشاهده کردند و بر درستی [[وعید]] [[عذاب]] توسط [[یونس]]{{ع}} مطمئن شدند. حکایات دیگر [[بدا]] نیز بیان‌گر همین مطلب است<ref>بحارالأنوار، ج۴، ص۱۳۴.</ref>.
*در پاره‌ای از [[روایات]] [[بدا]] آمده است که [[خداوند]] آنچه که [[پیامبران]] از آن خبر داده‌اند را تغییر نخواهد داد و [[پیامبران]] و [[فرشتگان]] خود را [[تکذیب]] نخواهد کرد<ref>الکافی، ج۱، باب البداء، ح۶؛ البرهان، ج۲، ص۳۰۰، ح۱۶.</ref>؛ در حالی که [[بدا]] در همین گزارش‌ها واقع می‌شود؛ شاید مقصود این باشد که آنچه [[پیامبران]] از [[طریق وحی]] از آن [[آگاه]] می‌شوند دو گونه است: یکی این‌که محتوم بودن آن به آنان اعلان می‌شود و دیگر آن‌که حتمی بودنش به آنان اعلان نمی‌شود [[پیامبران]] از گونه نخست به صورت حتمی خبر می‌دهند، در این‌گونه موارد [[بدا]] واقع نخواهد شد<ref>بحارالانوار، ج۴، ص۱۳۳-۱۳۴.</ref>. شایان ذکر است که در آن دسته از گزارش‌های [[پیامبران]] که در آن [[بدا]] واقع شده، شواهدی بر درستی خبر آنان نمایان گردیده تا [[تکذیب]] آنها از سوی [[خدا]] لازم نیاید؛ چنان‌که [[قوم]] [[یونس]] نشانه‌های قطعی [[عذاب]] را مشاهده کردند و بر درستی [[وعید]] [[عذاب]] توسط [[یونس]]{{ع}} مطمئن شدند. حکایات دیگر [[بدا]] نیز بیان‌گر همین مطلب است<ref>بحارالأنوار، ج۴، ص۱۳۴.</ref>.
*در مورد [[نبوت]] و [[امامت]] [[بدا]] راه ندارد؛ زیرا [[پیامبران]] و [[امامان]] افراد معینی هستند که از سوی [[خداوند]] به [[مقام نبوت]] و [[امامت]] [[برگزیده]] شده‌اند و تغییرپذیر نیست<ref>الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref>. این مطلب مورد [[اجماع]] [[عالمان]] [[امامیه]] است و در روایتی نیز آمده است که در [[نبوت]] و [[امامت]] [[بدا]] راه ندارد<ref>الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref> با این حال، در برخی [[روایات]] آمده است که در مورد [[اسماعیل فرزند امام صادق]]{{ع}} و [[سید محمد]] [[فرزند]] [[امام هادی]]{{ع}} [[بدا]] رخ داده است<ref>الغیبه، ص۱۲۱.</ref>؛ یعنی آن دو به [[امامت]] [[منصوب]] شده بودند، ولی چون در زمان [[امام]] [[معصوم]] - [[امام صادق]] و [[امام هادی]]{{عم}} - از [[دنیا]] رفتند، [[امام]] [[موسی کاظم]] و [[امام حسن عسکری]]{{عم}} به [[امامت]] [[منصوب]] شدند. ولی بر فرض صحت این [[روایات]] باید به گونه‌ای [[تأویل]] شود که با اصل بطلان [[بدا]] در [[امامت]]، منافات نداشته باشد و آن، این‌که چون آن دو [[فرزندان]] بزرگ‌تر [[امام]] [[معصوم]] بودند، تصور [[مردم]] این بود که [[امامت]] به آنان اختصاص دارد و با [[مرگ]] آنان نادرستی [[عقیده]] مزبور روشن شد<ref>الغیبه، ص۱۲۱.</ref>.
*در مورد [[نبوت]] و [[امامت]] [[بدا]] راه ندارد؛ زیرا [[پیامبران]] و [[امامان]] افراد معینی هستند که از سوی [[خداوند]] به [[مقام نبوت]] و [[امامت]] [[برگزیده]] شده‌اند و تغییرپذیر نیست<ref>الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref>. این مطلب مورد [[اجماع]] [[عالمان]] [[امامیه]] است و در روایتی نیز آمده است که در [[نبوت]] و [[امامت]] [[بدا]] راه ندارد<ref>الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref> با این حال، در برخی [[روایات]] آمده است که در مورد [[اسماعیل فرزند امام صادق]]{{ع}} و [[سید محمد]] [[فرزند]] [[امام هادی]]{{ع}} [[بدا]] رخ داده است<ref>الغیبه، ص۱۲۱.</ref>؛ یعنی آن دو به [[امامت]] [[منصوب]] شده بودند، ولی چون در زمان [[امام]] [[معصوم]] - [[امام صادق]] و [[امام هادی]]{{عم}} - از [[دنیا]] رفتند، [[امام]] [[موسی کاظم]] و [[امام حسن عسکری]]{{عم}} به [[امامت]] [[منصوب]] شدند. ولی بر فرض صحت این [[روایات]] باید به گونه‌ای [[تأویل]] شود که با اصل بطلان [[بدا]] در [[امامت]]، منافات نداشته باشد و آن، این‌که چون آن دو [[فرزندان]] بزرگ‌تر [[امام]] [[معصوم]] بودند، تصور [[مردم]] این بود که [[امامت]] به آنان اختصاص دارد و با [[مرگ]] آنان نادرستی [[عقیده]] مزبور روشن شد<ref>الغیبه، ص۱۲۱.</ref>.
*[[شیخ مفید]] [[بدا]] در [[روایت]]: {{متن  حدیث| مَا بَدَا لِلَّهِ فِي شَيْ‏ءٍ كَمَا بَدَا لَهُ فِي إِسْمَاعِيل‏}} را به [[بدا]] در [[مرگ]] [[اسماعیل]] [[تفسیر]] کرده است، یعنی دوبار [[مرگ]] او تقدیر شده بود و [[امام صادق]]{{ع}} تأخیر [[مرگ]] او را از [[خداوند]] درخواست کرد و [[اجابت]] شد. [[امام]]{{ع}} فرمود: برای [[خدا]] در باره چیزی همانند [[اسماعیل]] [[بدا]] حاصل نشده است، مقصود [[امام]]{{ع}}  تأخیر افتادن [[مرگ]] [[اسماعیل]] بوده است نه [[امامت]] وی<ref>الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref>.
*[[شیخ مفید]] [[بدا]] در [[روایت]]: {{متن  حدیث| مَا بَدَا لِلَّهِ فِي شَيْ‏ءٍ كَمَا بَدَا لَهُ فِي إِسْمَاعِيل‏}} را به [[بدا]] در [[مرگ]] [[اسماعیل]] [[تفسیر]] کرده است، یعنی دوبار [[مرگ]] او تقدیر شده بود و [[امام صادق]]{{ع}} تأخیر [[مرگ]] او را از [[خداوند]] درخواست کرد و [[اجابت]] شد. [[امام]]{{ع}} فرمود: برای [[خدا]] در باره چیزی همانند [[اسماعیل]] [[بدا]] حاصل نشده است، مقصود [[امام]]{{ع}}  تأخیر افتادن [[مرگ]] [[اسماعیل]] بوده است نه [[امامت]] وی<ref>الفصول المختاره، ص۳۰۹.</ref>.
خط ۴۷: خط ۴۷:
*اشکال لفظی [[بدا]] این است که چون کاربرد این لفظ در مورد [[انسان]] مستلزم [[جهل]] و [[ناآگاهی]] از حقایق و [[مصالح]] و [[مفاسد]] یا سود و زیان است، به کار بردن آن درباره [[خداوند]] نیز موهم چنین معنای نادرستی خواهد بود. پاسخ این است که [[شیعه]] در به کار بردن این لفظ در باره [[خداوند]] به معنای درست آن، از روایاتی که توسط [[امامان اهل بیت]]{{عم}} [[نقل]] شده [[پیروی]] می‌کنند و از این جهت همانند واژگانی چون [[استهزاء]] و [[خدعه]]، [[مکر]] و [[غضب]] است که در [[قرآن کریم]] در مورد [[خداوند]] به کار رفته است، معنای معهود این واژگان در مورد [[انسان]]، نسبت به [[خداوند]] [[باطل]] است، لذا [[عالمان]] [[اسلامی]] آنها را [[تأویل]] کرده‌اند. بر همین اساس، [[روایات]] [[بدا]] در مورد [[خداوند]] نیز قابل [[تأویل]] و [[تفسیر]] است<ref>نقض الوشیعة، ص۴۰۹.</ref>.
*اشکال لفظی [[بدا]] این است که چون کاربرد این لفظ در مورد [[انسان]] مستلزم [[جهل]] و [[ناآگاهی]] از حقایق و [[مصالح]] و [[مفاسد]] یا سود و زیان است، به کار بردن آن درباره [[خداوند]] نیز موهم چنین معنای نادرستی خواهد بود. پاسخ این است که [[شیعه]] در به کار بردن این لفظ در باره [[خداوند]] به معنای درست آن، از روایاتی که توسط [[امامان اهل بیت]]{{عم}} [[نقل]] شده [[پیروی]] می‌کنند و از این جهت همانند واژگانی چون [[استهزاء]] و [[خدعه]]، [[مکر]] و [[غضب]] است که در [[قرآن کریم]] در مورد [[خداوند]] به کار رفته است، معنای معهود این واژگان در مورد [[انسان]]، نسبت به [[خداوند]] [[باطل]] است، لذا [[عالمان]] [[اسلامی]] آنها را [[تأویل]] کرده‌اند. بر همین اساس، [[روایات]] [[بدا]] در مورد [[خداوند]] نیز قابل [[تأویل]] و [[تفسیر]] است<ref>نقض الوشیعة، ص۴۰۹.</ref>.
*مضافاً بر اینکه واژه [[بدا]] در برخی [[احادیث نبوی]] که در [[صحاح]] [[اهل سنت]] [[نقل]] شده است، در مورد [[خدا]] به کار رفته است: {{عربی|أَنَّ ثَلَاثَةَ فِي بَنِي إِسْرَائِيل‏، الْأَقْرَعُ وَ الْأَبْرَصُ وَ الْأَعْمَى بَدَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَبْتَلِيَهُم‏...}}<ref>صحیح بخاری، ج۲، ص۲۵۸، کتاب بدء الخلقه، حدیث ابرص و اعمی و اقرع فی بنی‌اسرائیل.</ref>. بعضی از [[عالمان اهل سنت]] [[بدا]] در این [[حدیث]] را به [[قضای الهی]] [[تفسیر]] کرده است<ref>النهایه، ج۱، ص۱۰۹.</ref>. اگر چه این [[تفسیر]] مناقشه‌پذیر است؛ زیرا فضای سابق [[الهی]] [[عمومیت]] دارد، ولی [[بدا]] به اموری اختصاص دارد که در معرض تحول و تجدد قرار دارند<ref>نبراس الضیاء، ص۵۷؛ شرح اصول الکافی، ج۴، ص۱۸۴.</ref>، ولی با صرف‌نظر از این مناقشه نکته اساسی این است که هر [[تفسیر]] درستی که برای [[بدا]] در این [[حدیث نبوی]] [[بیان]] شود، درباره [[بدا]] در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} نیز روا خواهد بود.
*مضافاً بر اینکه واژه [[بدا]] در برخی [[احادیث نبوی]] که در [[صحاح]] [[اهل سنت]] [[نقل]] شده است، در مورد [[خدا]] به کار رفته است: {{عربی|أَنَّ ثَلَاثَةَ فِي بَنِي إِسْرَائِيل‏، الْأَقْرَعُ وَ الْأَبْرَصُ وَ الْأَعْمَى بَدَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَبْتَلِيَهُم‏...}}<ref>صحیح بخاری، ج۲، ص۲۵۸، کتاب بدء الخلقه، حدیث ابرص و اعمی و اقرع فی بنی‌اسرائیل.</ref>. بعضی از [[عالمان اهل سنت]] [[بدا]] در این [[حدیث]] را به [[قضای الهی]] [[تفسیر]] کرده است<ref>النهایه، ج۱، ص۱۰۹.</ref>. اگر چه این [[تفسیر]] مناقشه‌پذیر است؛ زیرا فضای سابق [[الهی]] [[عمومیت]] دارد، ولی [[بدا]] به اموری اختصاص دارد که در معرض تحول و تجدد قرار دارند<ref>نبراس الضیاء، ص۵۷؛ شرح اصول الکافی، ج۴، ص۱۸۴.</ref>، ولی با صرف‌نظر از این مناقشه نکته اساسی این است که هر [[تفسیر]] درستی که برای [[بدا]] در این [[حدیث نبوی]] [[بیان]] شود، درباره [[بدا]] در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} نیز روا خواهد بود.
*بر اساس مبانی [[فلسفی]] در [[هستی‌شناسی]] و با [[الهام]] از پاره‌ای [[روایات]] می‌توان [[بدا]] را این‌گونه [[تفسیر]] کرد که [[بدا]] در [[حقیقت]] برای [[نفوس]] سماویه و [[فرشتگان]] عمّاله‌ای واقع می‌شود که از یک سو به [[اذن الهی]] در [[تدبیر]] عالم [[طبیعت]] نقش آفرینند {{متن قرآن|فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا}}<ref>«آنگاه، به فرشتگان کارگزار» سوره نازعات، آیه ۵.</ref> و از سوی دیگر از اسباب این عالم مانند دعای [[صالحان]] تأثیر می‌پذیرند. بر این اساس، چه بسا حوادث ویژه‌ای از این عالم ([[دعا]]، [[صدقه]]، [[صله رحم]] و...) در [[نفوس]] سماوی و [[ملائکه]] عمّاله تأثیر گذاشته و منشأ دگرگونی حوادث این عالم شود و از آن جا که عالم [[ملکوت]] ([[نفوس]] سماوی و [[ملائکه]] عمّاله) در برابر [[اراده الهی]] [[مطیع]] و منقادند، همان‌گونه که حواس بدنی [[مطیع]] و منقاد [[نفس]] ناطقه [[آدمی]] هستند، [[اراده]] و فعل آن‌ها به [[خدا]] نسبت داده می‌شود، همان‌گونه که فعل حواس بدنی به [[نفس]] ناطقه نسبت داده می‌شود. در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ}}<ref>«و چون ما را به خشم آوردند از آنان انتقام گرفتیم» سوره زخرف، آیه ۵۵.</ref> آمده است که [[خداوند]] از [[تأسف]] و انزجار روحی همانند [[بشر]] پیراسته است، ولی اولیایی را آفریده است که این صفات را دارند و [[خداوند]] [[رضا]] و [[سخط]] آنان را [[رضا]] و [[سخط]] خود دانسته است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۴، کتاب التوحید، باب النوادر، ح۶.</ref>. بنابراین، وقتی گفته می‌شود "[[بدا]] لله"، در معنای [[بدا]] تجوزی نیست و مقصود تغییر در [[اراده]] و تصمیم است، ولی تجوز در اسناد است، زیرا تغییر در [[اراده]] برخی از مخلوقات [[خداوند]] است که از باب مجاز در اسناد، به [[خداوند]] نسبت داده می‌شود. وجه این‌که در برخی از گزارش‌های [[پیامبران]] یا [[امامان]] [[بدا]] و تغییر رخ می‌دهد این است که در منشأ [[علم]] آنان از حوادث این [[جهان]] که همان [[نفوس]] سماویه و [[فرشتگان]] عمّاله است (کتاب محو و اثبات) تغییر حاصل شده است، یعنی [[پیامبر]] یا [[امام]] از طریق اتصال با عالم [[نفوس]] سماویه و [[ملائکه]] عمّاله از واقعه‌ای [[آگاه]] می‌شود و از آن خبر می‌دهد و بار دیگر که به آن عالم متصل می‌شود، از تغییری که در آن رخ داده [[آگاه]] شده و مطابق آن خبر می‌دهد<ref>شرح اصول الکافی، ج۴، ص۱۸۸-۱۹۲؛ الحکمه المتعالیه، ج۶، ص۳۹۵-۳۹۹؛ علم الیقین، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۴.</ref>. می‌توان گفت: تغییر در [[نفوس]] سماویه و [[ملائکه]] عماله (کتاب محو و اثبات) [[بداء]] ثبوتی و تغییر در گزارش [[پیامبران]] و [[امامان]]، [[بداء]] اثباتی است<ref>[[ علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ]]، ج۲، ص ۶۰.</ref>.
*بر اساس مبانی [[فلسفی]] در [[هستی‌شناسی]] و با [[الهام]] از پاره‌ای [[روایات]] می‌توان [[بدا]] را این‌گونه [[تفسیر]] کرد که [[بدا]] در [[حقیقت]] برای [[نفوس]] سماویه و [[فرشتگان]] عمّاله‌ای واقع می‌شود که از یک سو به [[اذن الهی]] در [[تدبیر]] عالم [[طبیعت]] نقش آفرینند {{متن قرآن|فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا}}<ref>«آنگاه، به فرشتگان کارگزار» سوره نازعات، آیه ۵.</ref> و از سوی دیگر از اسباب این عالم مانند دعای [[صالحان]] تأثیر می‌پذیرند. بر این اساس، چه بسا حوادث ویژه‌ای از این عالم ([[دعا]]، [[صدقه]]، [[صله رحم]] و...) در [[نفوس]] سماوی و [[ملائکه]] عمّاله تأثیر گذاشته و منشأ دگرگونی حوادث این عالم شود و از آن جا که عالم [[ملکوت]] ([[نفوس]] سماوی و [[ملائکه]] عمّاله) در برابر [[اراده الهی]] [[مطیع]] و منقادند، همان‌گونه که حواس بدنی [[مطیع]] و منقاد [[نفس]] ناطقه [[آدمی]] هستند، [[اراده]] و فعل آنها به [[خدا]] نسبت داده می‌شود، همان‌گونه که فعل حواس بدنی به [[نفس]] ناطقه نسبت داده می‌شود. در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} در [[تفسیر]] [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ}}<ref>«و چون ما را به خشم آوردند از آنان انتقام گرفتیم» سوره زخرف، آیه ۵۵.</ref> آمده است که [[خداوند]] از [[تأسف]] و انزجار روحی همانند [[بشر]] پیراسته است، ولی اولیایی را آفریده است که این صفات را دارند و [[خداوند]] [[رضا]] و [[سخط]] آنان را [[رضا]] و [[سخط]] خود دانسته است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۴، کتاب التوحید، باب النوادر، ح۶.</ref>. بنابراین، وقتی گفته می‌شود "[[بدا]] لله"، در معنای [[بدا]] تجوزی نیست و مقصود تغییر در [[اراده]] و تصمیم است، ولی تجوز در اسناد است، زیرا تغییر در [[اراده]] برخی از مخلوقات [[خداوند]] است که از باب مجاز در اسناد، به [[خداوند]] نسبت داده می‌شود. وجه این‌که در برخی از گزارش‌های [[پیامبران]] یا [[امامان]] [[بدا]] و تغییر رخ می‌دهد این است که در منشأ [[علم]] آنان از حوادث این [[جهان]] که همان [[نفوس]] سماویه و [[فرشتگان]] عمّاله است (کتاب محو و اثبات) تغییر حاصل شده است، یعنی [[پیامبر]] یا [[امام]] از طریق اتصال با عالم [[نفوس]] سماویه و [[ملائکه]] عمّاله از واقعه‌ای [[آگاه]] می‌شود و از آن خبر می‌دهد و بار دیگر که به آن عالم متصل می‌شود، از تغییری که در آن رخ داده [[آگاه]] شده و مطابق آن خبر می‌دهد<ref>شرح اصول الکافی، ج۴، ص۱۸۸-۱۹۲؛ الحکمه المتعالیه، ج۶، ص۳۹۵-۳۹۹؛ علم الیقین، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۴.</ref>. می‌توان گفت: تغییر در [[نفوس]] سماویه و [[ملائکه]] عماله (کتاب محو و اثبات) [[بداء]] ثبوتی و تغییر در گزارش [[پیامبران]] و [[امامان]]، [[بداء]] اثباتی است<ref>[[ علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ]]، ج۲، ص ۶۰.</ref>.


==بداء در فرهنگ شیعه==
==بداء در فرهنگ شیعه==
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش