وضعیت جهان در آستانه ظهور چگونه خواهد بود؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۹ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۴۸
، ۲۹ آوریل ۲۰۲۰جایگزینی متن - 'ثنای الهی' به 'ثنای الهی'
جز (جایگزینی متن - 'رده:اتمام لینک داخلی' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'ثنای الهی' به 'ثنای الهی') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
[[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در اینباره گفتهاند: | ::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«وقتی [[ظلم]] و [[تباهی]] چهره عالم را سیاه و ظلمانی کرده است و آن گاه که [[ستمگران]]، گستره [[زمین]] را جولانگه [[بدیها]] و نامردیها ساختهاند و [[مظلومان]] [[جهان]]، دستهای [[یاری]] خواهی را به [[آسمان]] گشودهاند، ناگهان ندایی آسمانی، سیاهی شب را میدرد و در ماه [[خدا]]، [[رمضان]]، [[ظهور]] [[موعود]] بزرگ را [[بشارت]] میدهد.<ref>الغیبه، نعمانی، باب ۱۴، ح ۱۷.</ref> قلبها به تپش میافتد و چشمها خیره میگردد. شب پرستان، مضطرب و هراسان از [[طلوع صبح]] [[ایمان]]، در پی راه چارهای هستند و [[منتظران]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} از هر کسی، سراغ کوی یار میگیرند و برای [[دیدار]] او و حضور در زمره [[یاوران]] او، سر از پا نمیشناسند. آن زمان، [[سفیانی]] که بر منطقه وسیعی مانند [[سوریه]]، [[اردن]] و [[عراق]] [[سلطه]] دارد، سپاهی را تجهیز میکند، تا با [[امام]] مقابله کند. [[لشکر]] [[سفیانی]] که در مسیر [[مکه]] به تعقیب [[امام]] پرداخته است، در محلی به نام [[بیدا]] به کام [[زمین]] میرود و نابود میشود.<ref>بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۰.</ref>. پس از [[شهادت]] [[نفس زکیه]]، به فاصله کوتاهی، [[امام مهدی]]{{ع}} در سیمای مردی [[جوان]] در [[مسجد الحرام]] [[ظهور]] میکند، در حالی که پیراهن مبارک [[پیامبر]]{{صل}} را بر تن دارد و [[پرچم]] [[پیامبر]] را به دست گرفته است. او، به [[دیوار کعبه]] تکیه میزند و بین [[رکن و مقام]]، سرود [[ظهور]] را زمزمه میکند. پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] و [[درود]] و [[سلام]] بر [[پیامبر]]{{صل}} و [[خاندان]] او میفرماید: "ای [[مردم]]! ما از خدای توانا [[یاری]] میطلبیم و نیز هر کس از جهانیان را که به ندای ما پاسخ دهد، به یاوری میخوانیم. آن گاه خود و خاندانش را معرفی میکند و ندا میدهد: درباره رعایت [[حقوق]] ما، [[خدا]] را در نظر بگیرید. ما را در میدان [[عدالت گستری]] و [[ستم]] ستیزی تنها نگذارید و یاریمان کنید تا [[خدا]] شما را [[یاری]] کند{{عربی|" فَاللَّهَ اللَّهَ فِينَا لَا تَخْذُلُونَا وَ انْصُرُونَا يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ تَعَالَى"}} پس از پایان گرفتن سخنان [[امام]]، آسمانیان بر زمینیان [[سبقت]] میگیرند و [[فرشتگان]]، گروه گروه فرود میآیند و با [[امام]] [[بیعت]] میکنند؛ در حالی که پیشاپیش آنها [[فرشته]] [[وحی]]، [[جبرئیل]] با [[امام]] دست [[همراهی]] میدهد. آن گاه ۳۱۳ ستاره زمینی که از نقاط مختلف عالم به سرزمین [[وحی]] آمدهاند بر گرد [[خورشید]] تابناک [[امامت]]، حلقه زده و [[پیمان]] وفاداری میبندند. این جریان سبز، جاری است، تا آن که ده هزار سرباز [[جان]] بر [[کف]] در اردوگاه [[امام]]{{ع}} حضور مییابند و با آن [[فرزند]] [[پیامبر]]{{صل}} [[بیعت]] میکنند.<ref>الغیبه، نعمانی، باب ۱۴، ح ۶۷.</ref> [[امام]]{{ع}} با خیل [[یاوران]]، [[پرچم قیام]] را برافراشته و به سرعت بر [[مکه]] و اطراف آن مسلط میشود و سرزمین [[پیامبر]] را از وجود نااهلان، [[پاک]] میکنند. آن گاه راهی [[مدینه]] میشود، تا سایه [[عدالت]] و مهر را بر آن بگستراند و سرکشان شهر را بر جای خود بنشاند. سپس عازم [[عراق]] میشود. در [[عراق]]، با دو مشکل روبه رو میشود: | ::::::«وقتی [[ظلم]] و [[تباهی]] چهره عالم را سیاه و ظلمانی کرده است و آن گاه که [[ستمگران]]، گستره [[زمین]] را جولانگه [[بدیها]] و نامردیها ساختهاند و [[مظلومان]] [[جهان]]، دستهای [[یاری]] خواهی را به [[آسمان]] گشودهاند، ناگهان ندایی آسمانی، سیاهی شب را میدرد و در ماه [[خدا]]، [[رمضان]]، [[ظهور]] [[موعود]] بزرگ را [[بشارت]] میدهد.<ref>الغیبه، نعمانی، باب ۱۴، ح ۱۷.</ref> قلبها به تپش میافتد و چشمها خیره میگردد. شب پرستان، مضطرب و هراسان از [[طلوع صبح]] [[ایمان]]، در پی راه چارهای هستند و [[منتظران]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} از هر کسی، سراغ کوی یار میگیرند و برای [[دیدار]] او و حضور در زمره [[یاوران]] او، سر از پا نمیشناسند. آن زمان، [[سفیانی]] که بر منطقه وسیعی مانند [[سوریه]]، [[اردن]] و [[عراق]] [[سلطه]] دارد، سپاهی را تجهیز میکند، تا با [[امام]] مقابله کند. [[لشکر]] [[سفیانی]] که در مسیر [[مکه]] به تعقیب [[امام]] پرداخته است، در محلی به نام [[بیدا]] به کام [[زمین]] میرود و نابود میشود.<ref>بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۰.</ref>. پس از [[شهادت]] [[نفس زکیه]]، به فاصله کوتاهی، [[امام مهدی]]{{ع}} در سیمای مردی [[جوان]] در [[مسجد الحرام]] [[ظهور]] میکند، در حالی که پیراهن مبارک [[پیامبر]]{{صل}} را بر تن دارد و [[پرچم]] [[پیامبر]] را به دست گرفته است. او، به [[دیوار کعبه]] تکیه میزند و بین [[رکن و مقام]]، سرود [[ظهور]] را زمزمه میکند. پس از [[حمد]] و [[[[ثنای الهی]]]] و [[درود]] و [[سلام]] بر [[پیامبر]]{{صل}} و [[خاندان]] او میفرماید: "ای [[مردم]]! ما از خدای توانا [[یاری]] میطلبیم و نیز هر کس از جهانیان را که به ندای ما پاسخ دهد، به یاوری میخوانیم. آن گاه خود و خاندانش را معرفی میکند و ندا میدهد: درباره رعایت [[حقوق]] ما، [[خدا]] را در نظر بگیرید. ما را در میدان [[عدالت گستری]] و [[ستم]] ستیزی تنها نگذارید و یاریمان کنید تا [[خدا]] شما را [[یاری]] کند{{عربی|" فَاللَّهَ اللَّهَ فِينَا لَا تَخْذُلُونَا وَ انْصُرُونَا يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ تَعَالَى"}} پس از پایان گرفتن سخنان [[امام]]، آسمانیان بر زمینیان [[سبقت]] میگیرند و [[فرشتگان]]، گروه گروه فرود میآیند و با [[امام]] [[بیعت]] میکنند؛ در حالی که پیشاپیش آنها [[فرشته]] [[وحی]]، [[جبرئیل]] با [[امام]] دست [[همراهی]] میدهد. آن گاه ۳۱۳ ستاره زمینی که از نقاط مختلف عالم به سرزمین [[وحی]] آمدهاند بر گرد [[خورشید]] تابناک [[امامت]]، حلقه زده و [[پیمان]] وفاداری میبندند. این جریان سبز، جاری است، تا آن که ده هزار سرباز [[جان]] بر [[کف]] در اردوگاه [[امام]]{{ع}} حضور مییابند و با آن [[فرزند]] [[پیامبر]]{{صل}} [[بیعت]] میکنند.<ref>الغیبه، نعمانی، باب ۱۴، ح ۶۷.</ref> [[امام]]{{ع}} با خیل [[یاوران]]، [[پرچم قیام]] را برافراشته و به سرعت بر [[مکه]] و اطراف آن مسلط میشود و سرزمین [[پیامبر]] را از وجود نااهلان، [[پاک]] میکنند. آن گاه راهی [[مدینه]] میشود، تا سایه [[عدالت]] و مهر را بر آن بگستراند و سرکشان شهر را بر جای خود بنشاند. سپس عازم [[عراق]] میشود. در [[عراق]]، با دو مشکل روبه رو میشود: | ||
::::#گروهی به ظاهر دیندار، مقابل او قرار میگیرند وقتی [[نصایح]] [[حضرت]] و موعظهاش در [[دل]] آنان اثر نمیگذارد، کار به [[جنگ]] میکشد و همه آنان کشته میشوند. | ::::#گروهی به ظاهر دیندار، مقابل او قرار میگیرند وقتی [[نصایح]] [[حضرت]] و موعظهاش در [[دل]] آنان اثر نمیگذارد، کار به [[جنگ]] میکشد و همه آنان کشته میشوند. | ||
::::#با [[لشکر]] [[سفیانی]] مقابله میکند. این، زمانی است که [[حضرت]]، [[کوفه]] را نیز به [[تصرف]] خود درآورده است. گفت وگوها و اندرزهای [[حضرت]]، در [[دل]] چون سنگ آنان نیز اثر نمیگذارد و [[جنگ]]، شعله ور میشود که به [[هلاکت]] [[سفیانی]] و [[یاران]] او میانجامد. [[حضرت]]، شهر [[کوفه]] را مرکز [[حکومت]] جهانی خود برمیگزیند و از آن جا به مدیریّت [[قیام]] میپردازد و برای [[دعوت]] جهانیان به [[اسلام]] و [[زندگی]] در پرتو [[قوانین]] [[قرآن]] و در هم کوبیدن بساط [[ظلم و ستم]]، [[یاران]] و [[سپاهیان]] [[نور]] را به نقاط مختلف عالم گسیل میکند. [[امام]]{{ع}} یک به یک سنگرهای کلیدی [[جهان]] را [[فتح]] میکند؛ زیرا علاوه بر یارانِ [[وفادار]] و [[مؤمن]]، از امداد [[فرشتگان الهی]] نیز برخوردار است و مانند [[پیامبر]]{{صل}} از [[لشکر]] [[رعب]] و [[وحشت]] مدد میگیرد. [[خداوند]] توانا، چنان ترسی از او و یارانش در دلهای [[دشمنان]] میافکند که هیچ قدرتی را توان رویارویی با آن [[حضرت]] نیست. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "[[قائم]] از ما به وسیله رُعب [[وحشت]] در [[دل]] [[دشمنان]] [[یاری]] میشود.<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۱، باب ۳۲، ح ۱۶.</ref> | ::::#با [[لشکر]] [[سفیانی]] مقابله میکند. این، زمانی است که [[حضرت]]، [[کوفه]] را نیز به [[تصرف]] خود درآورده است. گفت وگوها و اندرزهای [[حضرت]]، در [[دل]] چون سنگ آنان نیز اثر نمیگذارد و [[جنگ]]، شعله ور میشود که به [[هلاکت]] [[سفیانی]] و [[یاران]] او میانجامد. [[حضرت]]، شهر [[کوفه]] را مرکز [[حکومت]] جهانی خود برمیگزیند و از آن جا به مدیریّت [[قیام]] میپردازد و برای [[دعوت]] جهانیان به [[اسلام]] و [[زندگی]] در پرتو [[قوانین]] [[قرآن]] و در هم کوبیدن بساط [[ظلم و ستم]]، [[یاران]] و [[سپاهیان]] [[نور]] را به نقاط مختلف عالم گسیل میکند. [[امام]]{{ع}} یک به یک سنگرهای کلیدی [[جهان]] را [[فتح]] میکند؛ زیرا علاوه بر یارانِ [[وفادار]] و [[مؤمن]]، از امداد [[فرشتگان الهی]] نیز برخوردار است و مانند [[پیامبر]]{{صل}} از [[لشکر]] [[رعب]] و [[وحشت]] مدد میگیرد. [[خداوند]] توانا، چنان ترسی از او و یارانش در دلهای [[دشمنان]] میافکند که هیچ قدرتی را توان رویارویی با آن [[حضرت]] نیست. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "[[قائم]] از ما به وسیله رُعب [[وحشت]] در [[دل]] [[دشمنان]] [[یاری]] میشود.<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۱، باب ۳۲، ح ۱۶.</ref> |