جز
جایگزینی متن - 'فرشته وحی' به 'فرشته وحی'
جز (جایگزینی متن - 'سنت پیامبر' به 'سنت پیامبر') |
|||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
*اهل [[امانت]] اختصاص به [[مؤمن]] ندارد، بلکه [[فاسق]] را نیز دربرمیگیرد، چنانکه [[پیامبر]] فرمود: [[امانت]] را به صاحبش بازگردانید، هرچند [[فاسق]] باشد<ref>تحف العقول، ص ۱۷۵؛ مستدرك الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۱؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۵۷۲.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمود: اگر [[قاتل]] [[امام علی]]{{ع}} امانتی به من بسپارد آن را به وی باز خواهم گرداند<ref>الکافی، ج ۵، ص ۱۳۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۰.</ref>. و نیز [[امام سجاد]]{{ع}} فرمود: اگر [[قاتل]] پدرم [[حسین بن علی]]{{ع}} شمشیری که با آن پدرم را به [[شهادت]] رسانده در نزد [[امانت]] گذارد به او بازخواهم گرداند<ref>الامالی، ص ۳۱۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۹، ص ۷۶.</ref>. | *اهل [[امانت]] اختصاص به [[مؤمن]] ندارد، بلکه [[فاسق]] را نیز دربرمیگیرد، چنانکه [[پیامبر]] فرمود: [[امانت]] را به صاحبش بازگردانید، هرچند [[فاسق]] باشد<ref>تحف العقول، ص ۱۷۵؛ مستدرك الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۱؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۵۷۲.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمود: اگر [[قاتل]] [[امام علی]]{{ع}} امانتی به من بسپارد آن را به وی باز خواهم گرداند<ref>الکافی، ج ۵، ص ۱۳۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۰.</ref>. و نیز [[امام سجاد]]{{ع}} فرمود: اگر [[قاتل]] پدرم [[حسین بن علی]]{{ع}} شمشیری که با آن پدرم را به [[شهادت]] رسانده در نزد [[امانت]] گذارد به او بازخواهم گرداند<ref>الامالی، ص ۳۱۹؛ وسائل الشیعه، ج ۱۹، ص ۷۶.</ref>. | ||
*در [[شأن نزول]] [[آیه]] فوق نیز [[نقل]] شده که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از [[فتح مکه]] کلید [[کعبه]] را که از [[عثمان بن طلحه]] [[کافر]] به [[امانت]] ستانده بود به وی بازگرداند<ref>جامعالبیان، مج ۴، ج ۵، ص ۲۰۱؛ مجمعالبیان، ج ۳، ص ۹۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۱۶۶.</ref>. | *در [[شأن نزول]] [[آیه]] فوق نیز [[نقل]] شده که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از [[فتح مکه]] کلید [[کعبه]] را که از [[عثمان بن طلحه]] [[کافر]] به [[امانت]] ستانده بود به وی بازگرداند<ref>جامعالبیان، مج ۴، ج ۵، ص ۲۰۱؛ مجمعالبیان، ج ۳، ص ۹۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۱۶۶.</ref>. | ||
*[[قرآن]] در آیاتی دیگر از [[فرشته | *[[قرآن]] در آیاتی دیگر از [[فرشته وحی]] به عنوان فرشتهای [[امانتدار]] یاد میکند: {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ }}<ref> که روح الامین آن را فرود آورده است؛ سوره شعراء، آیه: ۱۹۳.</ref>. و در [[آیات]] متعدد دیگری نیز [[قرآن]] از [[انبیای الهی]]، به عنوان فرستادگانی [[امین]] یاد کرده است: {{متن قرآن|إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ }}<ref> من برای شما پیامبری امینم؛ سوره شعراء، آیه: ۱۰۷.</ref> که این امر حکایت از اهمیت [[امانت]] در نزد [[خداوند]] و [[رسولان]] او و نیز ملتهای گذشته دارد؛ همچنین [[قرآن]] یکی از ویژگیهای [[مؤمنان راستین]] را [[امانتداری]] آنان دانسته است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ }}<ref> و آنان که سپردههای نزد خویش و پیمان خود را پاس میدارند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۸.</ref> و در آیهای دیگر [[امانتداری]] را مصداق [[تقوا]] و [[وفا به عهد]] برمیشمارد: {{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لاَّ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ }}<ref> و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند چرا، (بازخواست خواهند شد ولی) آن کس که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری ورزد (بداند) بیگمان خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷۵ - ۷۶.</ref>. | ||
*در [[روایات]] اسلامینیز بر نقش و اهمیت [[امانت]] تأکید فراوانی شده است؛ در روایتی [[امانت]] عامل [[استواری]] و [[نظام]] [[امت]]<ref>وسائلالشیعه، ج۱۹، ص۶۸؛ الاختصاص، ص ۲۲۹.</ref> و در [[حدیثی]] دیگر [[خیانت]] در [[امانت]] با [[بیدینی]] یکسان شمرده شده است<ref>جامعالبیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۶۶ـ۶۹؛ مجمعالبیان، ج ۸، ص۵۸۴ ـ ۵۸۵؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳.</ref> در موردی دیگر [[امام صادق]]{{ع}} معیار [[شخصیت]] و [[ایمان]] فرد را [[امانتداری]] او دانسته است؛ نه فراوانی [[رکوع]] و [[سجود]] وی<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۲۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۶۳؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۵۲.</ref><ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی،حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>. | *در [[روایات]] اسلامینیز بر نقش و اهمیت [[امانت]] تأکید فراوانی شده است؛ در روایتی [[امانت]] عامل [[استواری]] و [[نظام]] [[امت]]<ref>وسائلالشیعه، ج۱۹، ص۶۸؛ الاختصاص، ص ۲۲۹.</ref> و در [[حدیثی]] دیگر [[خیانت]] در [[امانت]] با [[بیدینی]] یکسان شمرده شده است<ref>جامعالبیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۶۶ـ۶۹؛ مجمعالبیان، ج ۸، ص۵۸۴ ـ ۵۸۵؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳.</ref> در موردی دیگر [[امام صادق]]{{ع}} معیار [[شخصیت]] و [[ایمان]] فرد را [[امانتداری]] او دانسته است؛ نه فراوانی [[رکوع]] و [[سجود]] وی<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۲۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۶۳؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۵۲.</ref><ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی،حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
*در [[روایات]] [[اهل بیت]]{{ع}} [[امانت]] در [[آیه]] فوق بیشتر به [[ولایت]]، [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، [[ولایت]] تمامی[[ائمه]]{{عم}} و [[امامت]] <ref>بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۷۹ ـ ۲۸۳؛ البرهان، ج ۴، ص۴۹۹ ـ ۵۰۲؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳ ـ ۳۱۴.</ref>[[تفسیر]] شده است<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی،حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>. | *در [[روایات]] [[اهل بیت]]{{ع}} [[امانت]] در [[آیه]] فوق بیشتر به [[ولایت]]، [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، [[ولایت]] تمامی[[ائمه]]{{عم}} و [[امامت]] <ref>بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۷۹ ـ ۲۸۳؛ البرهان، ج ۴، ص۴۹۹ ـ ۵۰۲؛ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳ ـ ۳۱۴.</ref>[[تفسیر]] شده است<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی،حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>. | ||
*در مورد عرضه [[امانت]] بر [[آسمانها]] و [[زمین]] و علت [[امتناع]] آنها و پذیرش [[انسان]] نیز اقوال گوناگونی در میان [[مفسران]] مطرح است. برخی گفتهاند: مقصود عرضه [[امانت]] بر اهل [[آسمان]] و [[زمین]] است، زیرا [[آسمان]] و [[زمین]] جماد بوده و جماد تکلیفی ندارد<ref>مجمع البیان، ج ۸،ص ۵۸۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۲۳۵.</ref>. برخی در [[تأیید]] این نظریه گفتهاند: [[خودداری]] [[آسمان]] و [[زمین]] از حمل [[امانت]] به معنای عدم وجود استعداد پذیرش [[امانت]] در [[آسمان]] و [[زمین]] بوده است<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۳۴۹.</ref>. عدهای دیگر برآناند که [[امانت]] بر خود [[آسمان]] و [[زمین]] عرضه گردیده و جهت [[امتناع]] [[ضعف]] و [[ناتوانی]] [[آسمان]] و [[زمین]] و کوچک شمردن خود از پذیرش آن بوده است؛ اما [[انسان]] آن را پذیرفت؛ ولی [[حق]] این [[امانت]] را ادا نکرد، به همین جهت [[خداوند]] وی را [[ظالم]] و [[جاهل]] شمرد: {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا }}<ref> بیگمان او ستمکارهای نادان است؛ سوره احزاب، آیه: ۷۲.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۸۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۲۳۵.</ref>. قول دیگر این است که "[[عقل]]" در تقدیر باشد، بر این اساس معنای [[آیه]] این خواهد بود که اگر [[آسمان]] و [[زمین]] [[عاقل]] بودند به جهت [[عظمت]] [[امانتهای الهی]] و [[ترس]] از کوتاهی در انجام آن از پذیرش این امانتها [[امتناع]] میکردند؛ ولی [[انسان]] با [[ظلم به خویشتن]] و [[جهل]] از واقعیت امر ترسی به خود راه نداد و این [[امانت]] را پذیرفت<ref>مجمعالبیان، ج ۸، ص ۵۸۶.</ref>. | *در مورد عرضه [[امانت]] بر [[آسمانها]] و [[زمین]] و علت [[امتناع]] آنها و پذیرش [[انسان]] نیز اقوال گوناگونی در میان [[مفسران]] مطرح است. برخی گفتهاند: مقصود عرضه [[امانت]] بر اهل [[آسمان]] و [[زمین]] است، زیرا [[آسمان]] و [[زمین]] جماد بوده و جماد تکلیفی ندارد<ref>مجمع البیان، ج ۸،ص ۵۸۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۲۳۵.</ref>. برخی در [[تأیید]] این نظریه گفتهاند: [[خودداری]] [[آسمان]] و [[زمین]] از حمل [[امانت]] به معنای عدم وجود استعداد پذیرش [[امانت]] در [[آسمان]] و [[زمین]] بوده است<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۳۴۹.</ref>. عدهای دیگر برآناند که [[امانت]] بر خود [[آسمان]] و [[زمین]] عرضه گردیده و جهت [[امتناع]] [[ضعف]] و [[ناتوانی]] [[آسمان]] و [[زمین]] و کوچک شمردن خود از پذیرش آن بوده است؛ اما [[انسان]] آن را پذیرفت؛ ولی [[حق]] این [[امانت]] را ادا نکرد، به همین جهت [[خداوند]] وی را [[ظالم]] و [[جاهل]] شمرد: {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا }}<ref> بیگمان او ستمکارهای نادان است؛ سوره احزاب، آیه: ۷۲.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۸۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۲۳۵.</ref>. قول دیگر این است که "[[عقل]]" در تقدیر باشد، بر این اساس معنای [[آیه]] این خواهد بود که اگر [[آسمان]] و [[زمین]] [[عاقل]] بودند به جهت [[عظمت]] [[امانتهای الهی]] و [[ترس]] از کوتاهی در انجام آن از پذیرش این امانتها [[امتناع]] میکردند؛ ولی [[انسان]] با [[ظلم به خویشتن]] و [[جهل]] از واقعیت امر ترسی به خود راه نداد و این [[امانت]] را پذیرفت<ref>مجمعالبیان، ج ۸، ص ۵۸۶.</ref>. | ||
*[[قرآن]] در آیاتی دیگر [[فرشته | *[[قرآن]] در آیاتی دیگر [[فرشته وحی]] را در آوردن [[قرآن]] به [[امانتداری]] متصف کرده است: {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ }}<ref> که روح الامین آن را فرود آورده است؛ سوره شعراء، آیه: ۱۹۳.</ref> یا [[پیامبران]] خود را به عنوان فرستادهای [[امین]] به [[مردم]] معرفی کردهاند: {{متن قرآن|إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ }}<ref> من برای شما پیامبری امینم؛ سوره شعراء، آیه: ۱۰۷.</ref>از این [[آیات]] به دست میآید که [[قرآن]] و [[کتب آسمانی]] و [[شرایع الهی]] از دیگر امانتهای [[خداوند]] است که برای [[ابلاغ]] آن به [[مردم]] به [[جبرئیل]] و [[انبیای الهی]] سپرده شده است<ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی،حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>. | ||
*در [[آیه]] ۲۷ [[سوره]] [[انفال]] نیز [[قرآن]] [[مسلمانان]] را از [[خیانت به خدا]] برحذر داشته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللَّهَ }}<ref> ای مؤمنان! به خداوند خیانت نکنید؛ سوره انفال، آیه: ۲۷.</ref>با توجه به [[شأن نزول]] [[آیه]] که مورد افشای [[اسرار]] از سوی [[ابولبابه]] است<ref>جامعالبیان، مج۶، ج۹، ص۲۹۲ـ۲۹۳؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۸۲۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۴۷۵.</ref>[[اسرار]] [[مسلمانان]] میتواند مصداق بارز [[امانت]] [[خدا]] در این [[آیه]] باشد. برخی نیز مقصود از [[خیانت]] در [[امانت]] [[خدا]] را ترک [[واجبات]] دانسته<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۲۴.</ref> و بعضی دیگر گفتهاند: مراد [[غنایم]] [[جنگی]] است که در دست [[مسلمانان]] بوده یا مقصود همه [[تکالیف الهی]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۴۷۵.</ref><ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی،حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>. | *در [[آیه]] ۲۷ [[سوره]] [[انفال]] نیز [[قرآن]] [[مسلمانان]] را از [[خیانت به خدا]] برحذر داشته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللَّهَ }}<ref> ای مؤمنان! به خداوند خیانت نکنید؛ سوره انفال، آیه: ۲۷.</ref>با توجه به [[شأن نزول]] [[آیه]] که مورد افشای [[اسرار]] از سوی [[ابولبابه]] است<ref>جامعالبیان، مج۶، ج۹، ص۲۹۲ـ۲۹۳؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۸۲۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۴۷۵.</ref>[[اسرار]] [[مسلمانان]] میتواند مصداق بارز [[امانت]] [[خدا]] در این [[آیه]] باشد. برخی نیز مقصود از [[خیانت]] در [[امانت]] [[خدا]] را ترک [[واجبات]] دانسته<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۲۴.</ref> و بعضی دیگر گفتهاند: مراد [[غنایم]] [[جنگی]] است که در دست [[مسلمانان]] بوده یا مقصود همه [[تکالیف الهی]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۴۷۵.</ref><ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی،حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>. | ||
*اموالی که در [[اختیار انسان]] قرار دارد از دیگر [[امانتهای الهی]] است، بر همین اساس [[قرآن]] از این [[اموال]] به [[مال]] [[خدا]] یاد کرده و به [[مسلمانان]] توصیه کرده که با آن، به بردگان در راه [[آزادی]] خویش کمک کنند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ }}<ref> و کسانی که (توان) زناشویی نمییابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بینیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را میخواهند؛ سوره نور، آیه: ۳۳.</ref> و در آیهای دیگر همه [[انسانها]] را [[جانشینان]] [[خدا]] در این [[اموال]] دانسته و به آنان سفارش میکند که از این [[اموال]] در راه او [[انفاق]] کنند: {{متن قرآن|وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ }}<ref> و از آنچه شما را در آن جانشین کرده است ببخشید؛ سوره حدید، آیه: ۷.</ref>، ازاینرو [[انسان]] باید این [[اموال]] را در راهی صرف کند که [[صاحب]] اصلی آن اجازه داده است، چنانکه [[امام زین العابدین]]{{ع}} فرمود: وقتی [[مال]] از آن خداست آن را جز در [[راه خدا]] [[مصرف]] نکن<ref>تحف العقول، ص ۲۶۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۶۴.</ref><ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی،حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>. | *اموالی که در [[اختیار انسان]] قرار دارد از دیگر [[امانتهای الهی]] است، بر همین اساس [[قرآن]] از این [[اموال]] به [[مال]] [[خدا]] یاد کرده و به [[مسلمانان]] توصیه کرده که با آن، به بردگان در راه [[آزادی]] خویش کمک کنند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ }}<ref> و کسانی که (توان) زناشویی نمییابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بینیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را میخواهند؛ سوره نور، آیه: ۳۳.</ref> و در آیهای دیگر همه [[انسانها]] را [[جانشینان]] [[خدا]] در این [[اموال]] دانسته و به آنان سفارش میکند که از این [[اموال]] در راه او [[انفاق]] کنند: {{متن قرآن|وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ }}<ref> و از آنچه شما را در آن جانشین کرده است ببخشید؛ سوره حدید، آیه: ۷.</ref>، ازاینرو [[انسان]] باید این [[اموال]] را در راهی صرف کند که [[صاحب]] اصلی آن اجازه داده است، چنانکه [[امام زین العابدین]]{{ع}} فرمود: وقتی [[مال]] از آن خداست آن را جز در [[راه خدا]] [[مصرف]] نکن<ref>تحف العقول، ص ۲۶۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۶۴.</ref><ref>[[حمیده عبداللهی|عبداللهی،حمیده]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴.</ref>. |