نقش زنان در انقلاب امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'زندگی نامه' به 'زندگینامه'
جز (جایگزینی متن - 'رده:اتمام لینک داخلی' به '')
جز (جایگزینی متن - 'زندگی نامه' به 'زندگینامه')
خط ۲۸: خط ۲۸:
::::::[[آیت الله]] '''[[نجم‌الدین طبسی]]''' در کتاب ''«[[چشم اندازی به حکومت مهدی (کتاب)|چشم اندازی به حکومت مهدی]]»'' در اين‌باره گفته است:
::::::[[آیت الله]] '''[[نجم‌الدین طبسی]]''' در کتاب ''«[[چشم اندازی به حکومت مهدی (کتاب)|چشم اندازی به حکومت مهدی]]»'' در اين‌باره گفته است:
::::::« با بررسی [[روایات]] درباره [[نقش زنان]] پیش وپس از [[ظهور]]  [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به نکات قابل توجهی دست می‌یابیم. هر چند طبق بعضی از [[روایات]]، اکثر [[پیروان]] [[دجال]] را [[یهود]] وزنان تشکیل می‌دهند<ref>احمد، مسند، ج ۲، ص ۷۶؛ فردوس الاخبار، ج ۵، ص ۴۲۴؛ مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۱۵</ref>، ولی در کنار آنان، زنانی [[مؤمن]] وعفیف نیز هستند که در حفظ [[عقیده]] خود سخت کوش بوده، از اوضاع [[پیش از ظهور]] بسیار متأثرند. برخی از زنان از [[ثبات]] قدم وروحیه [[جهاد]] گرانه‌ای برخوردارند وهرجا که می‌روند با [[جنگ]] [[تبلیغاتی]] علیه [[دجّال]]، ماهیت ضد انسانی او را [[آشکار]] می‌سازند. بر پایه برخی از [[روایات]] چهارصد [[زن]] [[هنگام قیام]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}، آن [[حضرت]] را [[همراهی]] می‌کنند واکثر آنها در بخش بهداشت ودرمان مشغول فعالیت می‌باشند. البته در [[روایات]] درباره تعداد زنانی که به [[هنگام قیام]] [[حضرت]] با او خواهند بود، [[اختلاف]] وجود دارد. برخی از [[روایات]] از سیزده [[زن]] نام می‌برند که [[هنگام ظهور]] [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} با حضرتش می‌باشند وشاید آنان از کسانی هستند که از نیروهای ابتدایی [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} می‌باشند. برخی از [[روایات]] نیز عدد زنانی را که به [[حضرت]] [[یاری]] می‌رسانند، هفت هزار وهشت صد نفر ذکر کرده است وآنان زنانی هستند که پس از [[قیام]]، [[حضرت]] را [[همراهی]] می‌کنند ودر کارها به آن [[حضرت]] کمک می‌کنند. در کتاب [[فتن]] از [[ابن حماد]] آمده است: تعداد [[مؤمنان]] به هنگام [[خروج دجال]]، [[دوازده]] هزار مرد وهفت هزار وهفت صد یا هشت صد [[زن]] هستند<ref>ابن حمّاد، فتن، ص ۱۵۱</ref> [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: "[[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]]{{ع}} در بین هشت صد مرد وچهار صد [[زن]] فرود می‌آید که آنان از [[بهترین]] ساکنان روی [[زمین]] واز [[صالح‌ترین]] [[مردمان]] گذشته هستند"<ref>فردوس الاخبار، ج ۵، ص ۵۱۵؛ کنز العمّال، ج ۱۴، ص ۳۳۸؛ التصریح، ص ۲۵۴</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "به [[خدا]] [[سوگند]] سی صد واندی نفر خواهند آمد وپنجاه [[زن]] نیز در میان آنان است"<ref>عیاشی، تفسیر، ج ۱، ص ۶۵؛ نعمانی، غیبة، ص ۲۷۹</ref> [[مفضل بن عمر]] می‌گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همراه [[امام مهدی|حضرت قائم]]، سیزده [[زن]] هستند". عرض کردم: آنان چه می‌کنند وچه نقشی خواهند داشت؟ فرمود: زخمی‌ها را مداوا می‌کنند و از بیماران پرستاری می‌نمایند؛ هم چنان که همراه [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} بودند. گفتم: آن سیزده نفر را نام ببرید؟ فرمود: [[قنوا]] دختر [[رشید]]، [[ام ایمن]]، [[حبابه والبیه]]، [[سمیه]] [[مادر]] [[عمار یاسر]]، [[زبیده]]، [[ام خالد أحمسیه]]، [[ام سعید حنفیه]]، [[صیانه ماشطه]] و [[ام خالد جهنیه]]"<ref>دلائل الامامه، ص ۲۵۹؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۷۵</ref>. در کتاب منتخب البصائر از دو [[زن]] به نام وتیره واحبشیه نام برده شده است که از [[اصحاب]] و [[یاوران]] [[امام مهدی|حضرت قائم]] شمرده شده‌اند<ref>بیان الأئمه، ج ۳، ص ۳۳۸</ref>. برخی از [[روایات]] نیز تنها به همراه بودن زنان با [[حضرت]] اکتفا کرده، وتعدادشان را ذکر نکرده‌اند.
::::::« با بررسی [[روایات]] درباره [[نقش زنان]] پیش وپس از [[ظهور]]  [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به نکات قابل توجهی دست می‌یابیم. هر چند طبق بعضی از [[روایات]]، اکثر [[پیروان]] [[دجال]] را [[یهود]] وزنان تشکیل می‌دهند<ref>احمد، مسند، ج ۲، ص ۷۶؛ فردوس الاخبار، ج ۵، ص ۴۲۴؛ مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۱۵</ref>، ولی در کنار آنان، زنانی [[مؤمن]] وعفیف نیز هستند که در حفظ [[عقیده]] خود سخت کوش بوده، از اوضاع [[پیش از ظهور]] بسیار متأثرند. برخی از زنان از [[ثبات]] قدم وروحیه [[جهاد]] گرانه‌ای برخوردارند وهرجا که می‌روند با [[جنگ]] [[تبلیغاتی]] علیه [[دجّال]]، ماهیت ضد انسانی او را [[آشکار]] می‌سازند. بر پایه برخی از [[روایات]] چهارصد [[زن]] [[هنگام قیام]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}، آن [[حضرت]] را [[همراهی]] می‌کنند واکثر آنها در بخش بهداشت ودرمان مشغول فعالیت می‌باشند. البته در [[روایات]] درباره تعداد زنانی که به [[هنگام قیام]] [[حضرت]] با او خواهند بود، [[اختلاف]] وجود دارد. برخی از [[روایات]] از سیزده [[زن]] نام می‌برند که [[هنگام ظهور]] [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} با حضرتش می‌باشند وشاید آنان از کسانی هستند که از نیروهای ابتدایی [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} می‌باشند. برخی از [[روایات]] نیز عدد زنانی را که به [[حضرت]] [[یاری]] می‌رسانند، هفت هزار وهشت صد نفر ذکر کرده است وآنان زنانی هستند که پس از [[قیام]]، [[حضرت]] را [[همراهی]] می‌کنند ودر کارها به آن [[حضرت]] کمک می‌کنند. در کتاب [[فتن]] از [[ابن حماد]] آمده است: تعداد [[مؤمنان]] به هنگام [[خروج دجال]]، [[دوازده]] هزار مرد وهفت هزار وهفت صد یا هشت صد [[زن]] هستند<ref>ابن حمّاد، فتن، ص ۱۵۱</ref> [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: "[[حضرت عیسی|عیسی بن مریم]]{{ع}} در بین هشت صد مرد وچهار صد [[زن]] فرود می‌آید که آنان از [[بهترین]] ساکنان روی [[زمین]] واز [[صالح‌ترین]] [[مردمان]] گذشته هستند"<ref>فردوس الاخبار، ج ۵، ص ۵۱۵؛ کنز العمّال، ج ۱۴، ص ۳۳۸؛ التصریح، ص ۲۵۴</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "به [[خدا]] [[سوگند]] سی صد واندی نفر خواهند آمد وپنجاه [[زن]] نیز در میان آنان است"<ref>عیاشی، تفسیر، ج ۱، ص ۶۵؛ نعمانی، غیبة، ص ۲۷۹</ref> [[مفضل بن عمر]] می‌گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همراه [[امام مهدی|حضرت قائم]]، سیزده [[زن]] هستند". عرض کردم: آنان چه می‌کنند وچه نقشی خواهند داشت؟ فرمود: زخمی‌ها را مداوا می‌کنند و از بیماران پرستاری می‌نمایند؛ هم چنان که همراه [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} بودند. گفتم: آن سیزده نفر را نام ببرید؟ فرمود: [[قنوا]] دختر [[رشید]]، [[ام ایمن]]، [[حبابه والبیه]]، [[سمیه]] [[مادر]] [[عمار یاسر]]، [[زبیده]]، [[ام خالد أحمسیه]]، [[ام سعید حنفیه]]، [[صیانه ماشطه]] و [[ام خالد جهنیه]]"<ref>دلائل الامامه، ص ۲۵۹؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۷۵</ref>. در کتاب منتخب البصائر از دو [[زن]] به نام وتیره واحبشیه نام برده شده است که از [[اصحاب]] و [[یاوران]] [[امام مهدی|حضرت قائم]] شمرده شده‌اند<ref>بیان الأئمه، ج ۳، ص ۳۳۸</ref>. برخی از [[روایات]] نیز تنها به همراه بودن زنان با [[حضرت]] اکتفا کرده، وتعدادشان را ذکر نکرده‌اند.
:::::*'''بررسی سابقه زنان [[عصر ظهور]] در کتاب‌های تاریخی:''' در [[روایات]] [[مفضل بن عمر]] به روشنی تعداد زنانی که با [[امام مهدی|حضرت قائم]]{{ع}} خواهند بود، سیزده نفر ذکر شده است؛ ولی از این تعداد تنها نُه نفر به اسم و مشخصات معرّفی شده اند. تأکید [[امام صادق]]{{ع}} بر این نام‌ها ما را بر آن داشت تا درباره [[زندگی]] [[نامه]] و ویژگی‌های آنان بررسی کنیم و پس از تحقیق، به نکاتی دست یافتیم که پاسخ قانع کننده‌ای بر [[راز]] تأکید [[امام صادق]]{{ع}} است. این افراد هر کدام [[شایستگی]] هایی دارند، امّا اکثر آنان در [[جهاد]] با [[دشمنان]] [[خدا]]، از خود [[لیاقت]] نشان داده‌اند. برخی از آنان هم چون صیانه، [[مادر]] چند [[شهید]] بوده، خود نیز با وضعی [[جان]] سوز به [[شهادت]] رسید. برخی دیگر چون [[سمیه]]، در راه [[دفاع]] از [[عقیده]] اسلامی‌ خود، سخت‌ترین شکنجه‌ها را [[تحمل]] کرده، تا پای [[جان]] از [[عقیده]] خود [[دفاع]] کرده‌اند وگروهی دیگر هم چون [[ام خالد]] [[نعمت]] تن درستی پیکر را برای [[حفظ اسلام]]، بر خود [[حرام]] کردند وجانباز شدند. گروهی دیگر همانند زُبَیدَه، زرق وبرق [[دنیا]] وتوانگری مادی، هرگز آنان را از [[اسلام]] بازنداشت؛ بلکه بر عکس، از آن امکانات در راه [[عقیده]] استفاده کرده، به برپایی [[حج]] که یکی از مظاهر مهم اسلامی‌ واز ارکان [[دین]] می‌باشد، کمک نمودند. بعضی دیگر، افتخار دایگی [[رهبر]] [[امت اسلامی‌]] وتربیت فرزندانی لایق را داشتند وخود نیز از معنویتی برخوردار بودند که زبانزد خاص وعام گردیدند. جمعی دیگر از [[خانواده]] شهیدانی هستند که خود پیکر نیمه [[جان]] آنان را حمل کرده، وبا آنان سخن‌ها گفته‌اند. آری، آنان [[دل]] سوختگانی هستند که با انجام آن رشادت‌ها ثابت کرده‌اند که می‌توانند گوشه‌ای از بار سنگین [[حکومت جهانی]] [[اسلام]] را بر دوش کشند. اکنون به معرفی تعدادی از آنان می‌پردازیم:
:::::*'''بررسی سابقه زنان [[عصر ظهور]] در کتاب‌های تاریخی:''' در [[روایات]] [[مفضل بن عمر]] به روشنی تعداد زنانی که با [[امام مهدی|حضرت قائم]]{{ع}} خواهند بود، سیزده نفر ذکر شده است؛ ولی از این تعداد تنها نُه نفر به اسم و مشخصات معرّفی شده اند. تأکید [[امام صادق]]{{ع}} بر این نام‌ها ما را بر آن داشت تا درباره [[زندگینامه]] و ویژگی‌های آنان بررسی کنیم و پس از تحقیق، به نکاتی دست یافتیم که پاسخ قانع کننده‌ای بر [[راز]] تأکید [[امام صادق]]{{ع}} است. این افراد هر کدام [[شایستگی]] هایی دارند، امّا اکثر آنان در [[جهاد]] با [[دشمنان]] [[خدا]]، از خود [[لیاقت]] نشان داده‌اند. برخی از آنان هم چون صیانه، [[مادر]] چند [[شهید]] بوده، خود نیز با وضعی [[جان]] سوز به [[شهادت]] رسید. برخی دیگر چون [[سمیه]]، در راه [[دفاع]] از [[عقیده]] اسلامی‌ خود، سخت‌ترین شکنجه‌ها را [[تحمل]] کرده، تا پای [[جان]] از [[عقیده]] خود [[دفاع]] کرده‌اند وگروهی دیگر هم چون [[ام خالد]] [[نعمت]] تن درستی پیکر را برای [[حفظ اسلام]]، بر خود [[حرام]] کردند وجانباز شدند. گروهی دیگر همانند زُبَیدَه، زرق وبرق [[دنیا]] وتوانگری مادی، هرگز آنان را از [[اسلام]] بازنداشت؛ بلکه بر عکس، از آن امکانات در راه [[عقیده]] استفاده کرده، به برپایی [[حج]] که یکی از مظاهر مهم اسلامی‌ واز ارکان [[دین]] می‌باشد، کمک نمودند. بعضی دیگر، افتخار دایگی [[رهبر]] [[امت اسلامی‌]] وتربیت فرزندانی لایق را داشتند وخود نیز از معنویتی برخوردار بودند که زبانزد خاص وعام گردیدند. جمعی دیگر از [[خانواده]] شهیدانی هستند که خود پیکر نیمه [[جان]] آنان را حمل کرده، وبا آنان سخن‌ها گفته‌اند. آری، آنان [[دل]] سوختگانی هستند که با انجام آن رشادت‌ها ثابت کرده‌اند که می‌توانند گوشه‌ای از بار سنگین [[حکومت جهانی]] [[اسلام]] را بر دوش کشند. اکنون به معرفی تعدادی از آنان می‌پردازیم:
::::#'''[[صیانه]]:''' در کتاب خصائص فاطمیه آمده است: در [[دولت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} سیزده [[زن]] برای معالجه زخمیان، زنده گشته، به [[دنیا]] بازمی‌گردند که یکی از آنان صیانه است که [[همسر]] حزقیل وآرایشگر دختر [[فرعون]] بوده است وشوهرش حزقیل پسر عموی [[فرعون]] وگنجینه دار وی بوده است وبه گفته او، حزقیل، [[مؤمن]] [[خاندان]] [[فرعون]] است وبه [[پیامبر]] زمانش، [[حضرت موسی]]{{ع}}، [[ایمان]] آورد<ref>ریاحین الشریعه، ج ۵، ص ۱۵۳؛ خصائص فاطمیه، ص ۳۴۳</ref> [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "در [[شب معراج]]، در سیر بین [[مکه معظمه]] و [[مسجد]] اقصی، ناگهان بوی خوشی به مشامم رسید که هرگز مانند آن را نبوییده ام. از [[جبرئیل]] پرسیدم که این بوی خوش چیست؟ گفت:‌ای [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} ! [[همسر]] حزقیل به [[حضرت موسی بن عمران]] [[ایمان]] آورده بود و [[ایمان]] خود را [[پنهان]] می‌کرد. عمل او آرایشگری در حرمسرای [[فرعون]] بود. روزی مشغول آرایش دختر [[فرعون]] بود که ناگهان شانه از دست او افتاد وبی [[اختیار]] گفت: "بسم [[الله]]". دختر [[فرعون]] گفت: آیا [[پدر]] مرا [[ستایش]] می‌کنی؟ گفت: نه؛ بلکه آن کسی را [[ستایش]] می‌کنم که [[پدر]] تو را آفریده است واو را از بین خواهد برد. دختر [[فرعون]] شتابان نزد پدرش رفت وگفت: زنی که در خانه ما آرایشگر است، به [[موسی]] [[ایمان]] دارد. [[فرعون]] او را احضار کرد وبه او گفت: مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ صیانه گفت: هرگز، من از خدای حقیقی دست نمی‌کشم وتو را [[پرستش]] نمی‌کنم. [[فرعون]] [[دستور]] داد، تنور مسی را برافروختند و چون آن تنور سرخ شد، [[دستور]] داد همه بچه‌های آن [[زن]] را در حضور او در [[آتش]] انداختند. زمانی که خواستند بچه شیرخوارش را که در بغل داشت، بگیرند ودر [[آتش]] افکنند، صیانه منقلب شد وخواست که با زبان از [[دین]] اظهار [[برائت]] وبیزاری کند که ناگاه به امر [[خدا]]، آن کودک به سخن آمد وگفت: {{عربی|" اصْبِرِي‏ يَا أُمَّاهْ‏ إِنَّكِ‏ عَلَى‏ الْحَقِ‏ "}} <ref>ای مادر صبر کن که تو راه حق را می‌پیمایی</ref>. فرعونیان آن [[زن]] وبچه شیرخوارش را نیز در [[آتش]] افکندند و سوزاندند و خاکسترشان را در این [[زمین]] ریختند وتا [[روز قیامت]] این بوی خوش، از این [[زمین]] استشمام می‌شود"<ref>منهاج الدموع، ص ۹۳</ref> او از زنانی است که زنده می‌شود وبه [[دنیا]] باز می‌گردد ودر رکاب [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} [[انجام وظیفه]] می‌کند.
::::#'''[[صیانه]]:''' در کتاب خصائص فاطمیه آمده است: در [[دولت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} سیزده [[زن]] برای معالجه زخمیان، زنده گشته، به [[دنیا]] بازمی‌گردند که یکی از آنان صیانه است که [[همسر]] حزقیل وآرایشگر دختر [[فرعون]] بوده است وشوهرش حزقیل پسر عموی [[فرعون]] وگنجینه دار وی بوده است وبه گفته او، حزقیل، [[مؤمن]] [[خاندان]] [[فرعون]] است وبه [[پیامبر]] زمانش، [[حضرت موسی]]{{ع}}، [[ایمان]] آورد<ref>ریاحین الشریعه، ج ۵، ص ۱۵۳؛ خصائص فاطمیه، ص ۳۴۳</ref> [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "در [[شب معراج]]، در سیر بین [[مکه معظمه]] و [[مسجد]] اقصی، ناگهان بوی خوشی به مشامم رسید که هرگز مانند آن را نبوییده ام. از [[جبرئیل]] پرسیدم که این بوی خوش چیست؟ گفت:‌ای [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} ! [[همسر]] حزقیل به [[حضرت موسی بن عمران]] [[ایمان]] آورده بود و [[ایمان]] خود را [[پنهان]] می‌کرد. عمل او آرایشگری در حرمسرای [[فرعون]] بود. روزی مشغول آرایش دختر [[فرعون]] بود که ناگهان شانه از دست او افتاد وبی [[اختیار]] گفت: "بسم [[الله]]". دختر [[فرعون]] گفت: آیا [[پدر]] مرا [[ستایش]] می‌کنی؟ گفت: نه؛ بلکه آن کسی را [[ستایش]] می‌کنم که [[پدر]] تو را آفریده است واو را از بین خواهد برد. دختر [[فرعون]] شتابان نزد پدرش رفت وگفت: زنی که در خانه ما آرایشگر است، به [[موسی]] [[ایمان]] دارد. [[فرعون]] او را احضار کرد وبه او گفت: مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ صیانه گفت: هرگز، من از خدای حقیقی دست نمی‌کشم وتو را [[پرستش]] نمی‌کنم. [[فرعون]] [[دستور]] داد، تنور مسی را برافروختند و چون آن تنور سرخ شد، [[دستور]] داد همه بچه‌های آن [[زن]] را در حضور او در [[آتش]] انداختند. زمانی که خواستند بچه شیرخوارش را که در بغل داشت، بگیرند ودر [[آتش]] افکنند، صیانه منقلب شد وخواست که با زبان از [[دین]] اظهار [[برائت]] وبیزاری کند که ناگاه به امر [[خدا]]، آن کودک به سخن آمد وگفت: {{عربی|" اصْبِرِي‏ يَا أُمَّاهْ‏ إِنَّكِ‏ عَلَى‏ الْحَقِ‏ "}} <ref>ای مادر صبر کن که تو راه حق را می‌پیمایی</ref>. فرعونیان آن [[زن]] وبچه شیرخوارش را نیز در [[آتش]] افکندند و سوزاندند و خاکسترشان را در این [[زمین]] ریختند وتا [[روز قیامت]] این بوی خوش، از این [[زمین]] استشمام می‌شود"<ref>منهاج الدموع، ص ۹۳</ref> او از زنانی است که زنده می‌شود وبه [[دنیا]] باز می‌گردد ودر رکاب [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} [[انجام وظیفه]] می‌کند.
::::#'''[[ام ایمن]]:''' نام او برکه است. وی کنیز [[پیامبر]]{{صل}} بود که از [[پدر]] بزرگوارش، [[عبدالله]]، به آن [[حضرت]] به [[ارث]] رسیده بود وپرستاری [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} را بر عهده داشت<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۷؛ حلبی، سیره، ج ۱، ص ۵۹</ref>. [[حضرت]] او را [[مادر]] خطاب می‌کرد و می‌فرمود: "او باقی مانده از [[خاندان]] من است"<ref>هذه بقیة أهل بیتی</ref>. وی فرزندی از [[همسر]] اوّلش، [[عبید خزرجی]]، به نام ایمن داشت. ایمن از [[مهاجران]] و مجاهدان بود ودر [[جنگ حنین]] به [[شهادت]] رسید. امّ ایمن شخصیتی است که وقتی در راه [[مکه]] ومدینه [[تشنگی]] بر او [[غلبه]] کرد ونزدیک بود از پای درآید، دلو آبی از [[آسمان]] بر او فرود آمد واز آن نوشید وهرگز پس از آن تشنه نشد<ref>عبدالرزاق، مصنّف، ج ۴، ص ۳۰۹؛ الاصابه، ج ۴، ص ۴۳۲</ref>. او به هنگام [[رحلت]] [[پیامبر]] بسیار می‌گریست؛ چون از او [[علت]] گریه‌اش را پرسیدند، در پاسخ گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] می‌دانستم که ایشان [[رحلت]] خواهد کرد، ولی [[گریه]] من برای آن است که [[وحی]] قطع شد<ref>تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰</ref> [[فاطمه زهرا]]{{س}} در مسأله [[فدک]] او را به عنوان [[شاهد]] وگواه معرفی کرد وسرانجام او در روزگار [[خلافت عثمان]] [[رحلت]] کرد.
::::#'''[[ام ایمن]]:''' نام او برکه است. وی کنیز [[پیامبر]]{{صل}} بود که از [[پدر]] بزرگوارش، [[عبدالله]]، به آن [[حضرت]] به [[ارث]] رسیده بود وپرستاری [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} را بر عهده داشت<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۷؛ حلبی، سیره، ج ۱، ص ۵۹</ref>. [[حضرت]] او را [[مادر]] خطاب می‌کرد و می‌فرمود: "او باقی مانده از [[خاندان]] من است"<ref>هذه بقیة أهل بیتی</ref>. وی فرزندی از [[همسر]] اوّلش، [[عبید خزرجی]]، به نام ایمن داشت. ایمن از [[مهاجران]] و مجاهدان بود ودر [[جنگ حنین]] به [[شهادت]] رسید. امّ ایمن شخصیتی است که وقتی در راه [[مکه]] ومدینه [[تشنگی]] بر او [[غلبه]] کرد ونزدیک بود از پای درآید، دلو آبی از [[آسمان]] بر او فرود آمد واز آن نوشید وهرگز پس از آن تشنه نشد<ref>عبدالرزاق، مصنّف، ج ۴، ص ۳۰۹؛ الاصابه، ج ۴، ص ۴۳۲</ref>. او به هنگام [[رحلت]] [[پیامبر]] بسیار می‌گریست؛ چون از او [[علت]] گریه‌اش را پرسیدند، در پاسخ گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] می‌دانستم که ایشان [[رحلت]] خواهد کرد، ولی [[گریه]] من برای آن است که [[وحی]] قطع شد<ref>تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰</ref> [[فاطمه زهرا]]{{س}} در مسأله [[فدک]] او را به عنوان [[شاهد]] وگواه معرفی کرد وسرانجام او در روزگار [[خلافت عثمان]] [[رحلت]] کرد.
۲۱۸٬۰۵۷

ویرایش