بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*این [[رذیلت]] {{متن حدیث| رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ}}<ref>"اساس و منشأ همه [[اشتباهات]] وگناهان"؛ بحارالأنوار، ج۵۱، ص۲۵۸.</ref>، دانسته شده؛ و مراد از آن، آن است که تعلّق به [[دنیا]] برای [[قلب]] [[انسان]] ملکه گردد. | *این [[رذیلت]] {{متن حدیث| رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ}}<ref>"اساس و منشأ همه [[اشتباهات]] وگناهان"؛ بحارالأنوار، ج۵۱، ص۲۵۸.</ref>، دانسته شده؛ و مراد از آن، آن است که تعلّق به [[دنیا]] برای [[قلب]] [[انسان]] ملکه گردد. | ||
*به دیگر سخن، | *به دیگر سخن، دنیادوستی آن است که نفس [[آدمی]] به صورت ملکه به خواستنیهای [[دنیا]] بپردازد، و از غیر آن فارغ شود. [[قرآن کریم]] از این [[رذیلت]] به "[[تَلَهِّی]]" یاد کرده است: {{متن قرآن|لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مبادا داراییها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد» سوره منافقون، آیه ۹.</ref>. | ||
*و گاه نیز آن را هوا / میل شدید، خوانده و بلافاصله هواپرستان را دوزخی دانسته است: {{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ طَغَى * وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى}}<ref>«اما آنکه سرکشی کرده باشد * و زندگی این جهان را برگزیده باشد * تنها دوزخ جایگاه اوست» سوره نازعات، آیه ۳۷-۳۹.</ref>. | *و گاه نیز آن را هوا / میل شدید، خوانده و بلافاصله هواپرستان را دوزخی دانسته است: {{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ طَغَى * وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى}}<ref>«اما آنکه سرکشی کرده باشد * و زندگی این جهان را برگزیده باشد * تنها دوزخ جایگاه اوست» سوره نازعات، آیه ۳۷-۳۹.</ref>. | ||
*و فراتر از آن، میلهای [[نفسانی]] را در شمار بتان آورده، و [[صاحب]] آن را [[گمراهی]] که دانسته پای در راه [[گمراهی]] مینهد، برشمرده است: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۶۴.</ref>. | *و فراتر از آن، میلهای [[نفسانی]] را در شمار بتان آورده، و [[صاحب]] آن را [[گمراهی]] که دانسته پای در راه [[گمراهی]] مینهد، برشمرده است: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۶۴.</ref>. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
#'''ترک [[آخرت]]:''' [[دنیا]] و [[آخرت]] هیچگاه با هم جمع نمیشوند، و دنیاپرستان یکسر [[آخرت]] را نهاده به [[دنیا]] رو میکنند؛ از این رو تمامی قبائح [[دنیا]] را طلب کرده آن را در [[جسم]] و [[جان]] خود حاصل مینمایند: {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ}}<ref>«خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.</ref> | #'''ترک [[آخرت]]:''' [[دنیا]] و [[آخرت]] هیچگاه با هم جمع نمیشوند، و دنیاپرستان یکسر [[آخرت]] را نهاده به [[دنیا]] رو میکنند؛ از این رو تمامی قبائح [[دنیا]] را طلب کرده آن را در [[جسم]] و [[جان]] خود حاصل مینمایند: {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ}}<ref>«خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.</ref> | ||
#'''سیری ناپذیری:''' [[دنیا]] پرستان به صفت سیری ناپذیری- که از اوصاف جهنّم است-، [[مبتلا]] میشوند. چه هر چه سر در پی [[دنیا]] مینهند آن را بیشتر طلب میکنند، تا سرانجام خود به [[دوزخ]] تبدیل میشوند: {{متن قرآن|يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ}}<ref>«(یاد کنید) روزی (را) که ما به دوزخ میگوییم: سیر شدی؟ و میگوید: آیا بیش هست؟» سوره ق، آیه ۳۰.</ref> | #'''سیری ناپذیری:''' [[دنیا]] پرستان به صفت سیری ناپذیری- که از اوصاف جهنّم است-، [[مبتلا]] میشوند. چه هر چه سر در پی [[دنیا]] مینهند آن را بیشتر طلب میکنند، تا سرانجام خود به [[دوزخ]] تبدیل میشوند: {{متن قرآن|يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ}}<ref>«(یاد کنید) روزی (را) که ما به دوزخ میگوییم: سیر شدی؟ و میگوید: آیا بیش هست؟» سوره ق، آیه ۳۰.</ref> | ||
#'''[[مخالفت]] صریح با [[پیامبران]]:''' کلمه "مَلَأ" در [[قرآن کریم]] در سی مورد بهکار رفته، و در تمامی این موارد، مراد از آن کسانی هستند که به [[حبّ | #'''[[مخالفت]] صریح با [[پیامبران]]:''' کلمه "مَلَأ" در [[قرآن کریم]] در سی مورد بهکار رفته، و در تمامی این موارد، مراد از آن کسانی هستند که به [[حبّ دنیا]] گرفتار شده، با [[پیامبران]]{{صل}} به [[مخالفت]] برخاستهاند. *بررسی این موارد، نشان میدهد که هر [[آزار]] و اذیّتی که متوجّه [[انبیاء]] عظام شده است، تنها از [[ناحیه]] اینان بوده است و بس. | ||
*[[دنیا پرستی]] [[آدمی]] را به این ورطه هولناک انداخته، او را در شما ملأ [[قرآنی]] در میآورد: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«سرکردگان قوم او گفتند: بیگمان ما تو را در گمراهی آشکاری میبینیم» سوره اعراف، آیه ۶۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۶۵-۲۷۱.</ref>. | *[[دنیا پرستی]] [[آدمی]] را به این ورطه هولناک انداخته، او را در شما ملأ [[قرآنی]] در میآورد: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«سرکردگان قوم او گفتند: بیگمان ما تو را در گمراهی آشکاری میبینیم» سوره اعراف، آیه ۶۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۶۵-۲۷۱.</ref>. | ||
*این نوزده مورد را، میتوان بخشی از نتائج [[دنیاپرستی]] دانست. حال به این نکته توجّه میکنیم که [[آدمی]] [[ودیعه]] [[خداوند]] در این دنیاست؛ و او را هیچ ارزشی جز از رضای [[حضرت حق]] - که از [[بهشت]] نیز [[برتر]] است-، نیست: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي}}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!* آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! * و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۲۷-۳۰.</ref>. چه او به تمامی اسماء و [[صفات الهی]] [[آگاه]] بوده [[مظهر]] آن است: {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}}<ref>«و همه نامها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref>. و به این واسطه، [[اشرف مخلوقات]] [[حضرت حق]] میباشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۷۱-۲۷۲.</ref>. | *این نوزده مورد را، میتوان بخشی از نتائج [[دنیاپرستی]] دانست. حال به این نکته توجّه میکنیم که [[آدمی]] [[ودیعه]] [[خداوند]] در این دنیاست؛ و او را هیچ ارزشی جز از رضای [[حضرت حق]] - که از [[بهشت]] نیز [[برتر]] است-، نیست: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي}}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!* آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! * و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۲۷-۳۰.</ref>. چه او به تمامی اسماء و [[صفات الهی]] [[آگاه]] بوده [[مظهر]] آن است: {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}}<ref>«و همه نامها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref>. و به این واسطه، [[اشرف مخلوقات]] [[حضرت حق]] میباشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۷۱-۲۷۲.</ref>. | ||
*با این بیان، آیا [[پسندیده]] است که [[آدمی]] خود را به دنیای [[پست]] فروخته از [[بهشت]] رضای [[حضرت]] [[دوست]] [[دست]] کشد؟!، و خود را به [[دوزخ]] سوزان [[دنیا]] و [[آخرت]] [[مبتلا]] سازد؟!. | *با این بیان، آیا [[پسندیده]] است که [[آدمی]] خود را به دنیای [[پست]] فروخته از [[بهشت]] رضای [[حضرت]] [[دوست]] [[دست]] کشد؟!، و خود را به [[دوزخ]] سوزان [[دنیا]] و [[آخرت]] [[مبتلا]] سازد؟!. | ||
* | *دنیادوستی نیز خود مراتبی دارد، که [[قبح]] آن بهحسب این مراتب شدید و یا کمتر میشود. | ||
*[[حبّ | *[[حبّ دنیا]] در مراتب ضعیف آن ناشایست و [[ناپسند]] است، چه به هرحال [[بنده]] را از [[خدای متعال]] باز میدارد و [[حجاب]] او از [[درک]] [[نور]] او میگردد، چه [[حجاب]] را برای وارد نشدن [[بیگانگان]] بهکار میبرند، نه آنکه آن را برای خارج کردن صاحبخانه استفاده نمایند!. | ||
*از آن ناپسندتر امّا، مراتب شدید [[حبّ | *از آن ناپسندتر امّا، مراتب شدید [[حبّ دنیا]] است؛ چه در این مراتب - همانگونه که پیش از این اشاره کردیم-، [[قلب]] [[آدمی]] همچون جهنّم شده تنها و تنها سر در پی [[دنیا]] مینهد، و هر لحظه بهرهای بیشتر از آن را طلب مینماید. | ||
*این مراتب به حسب [[دنیا پرستی]] ترتیب یافته، یک یک از پس یکدیگر وارد میشود. در این میان، میتوان دنیادوستی را بهگونهای دیگر نیز مورد بررسی قرار داد؛ چه میتوان آنچه برای [[انسان]] در این دنیای مادّی [[محبوب]] میشود را، نه خود [[دنیا]] که بخشی از آن دانست؛ در این صورت نیز مراتبی از ناپسندی این صفت [[رذیلت اخلاقی]] دامنگیر [[انسان]] خواهد شد، هر چند [[قبح]] آن به اندازه دنیادوستی مطلق نخواهد بود. این مطلب را در این چند بخش میتوان خلاصه کرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۷۲-۲۷۳.</ref>. | *این مراتب به حسب [[دنیا پرستی]] ترتیب یافته، یک یک از پس یکدیگر وارد میشود. در این میان، میتوان دنیادوستی را بهگونهای دیگر نیز مورد بررسی قرار داد؛ چه میتوان آنچه برای [[انسان]] در این دنیای مادّی [[محبوب]] میشود را، نه خود [[دنیا]] که بخشی از آن دانست؛ در این صورت نیز مراتبی از ناپسندی این صفت [[رذیلت اخلاقی]] دامنگیر [[انسان]] خواهد شد، هر چند [[قبح]] آن به اندازه دنیادوستی مطلق نخواهد بود. این مطلب را در این چند بخش میتوان خلاصه کرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۷۲-۲۷۳.</ref>. | ||
==انواع دنیادوستی غیر مطلق== | ==انواع دنیادوستی غیر مطلق== | ||
#'''دنیادوستی برای استفاده از آن در راه [[خداوند متعال]]:''' در این صورت، [[دنیا]] همچون قلمی است که نویسنده با آن به [[نوشتن]] مطالب خویش میپردازد؛ چه او را هیچ هدفی از بهکارگیری قلم جز از [[نوشتن]] نیست. پر واضح است که در اینجا [[قلب]] راگرایشی به [[دنیا]] نبوده، آن را تنها برای تحصیل رضای [[حضرت حق]] بهکار میبرد و بس. | #'''دنیادوستی برای استفاده از آن در راه [[خداوند متعال]]:''' در این صورت، [[دنیا]] همچون قلمی است که نویسنده با آن به [[نوشتن]] مطالب خویش میپردازد؛ چه او را هیچ هدفی از بهکارگیری قلم جز از [[نوشتن]] نیست. پر واضح است که در اینجا [[قلب]] راگرایشی به [[دنیا]] نبوده، آن را تنها برای تحصیل رضای [[حضرت حق]] بهکار میبرد و بس. | ||
#'''خویشتن [[دوستی]]:''' پیش از این، درباره این صفت [[رذیلت]] [[سخن]] داشتیم و به [[حجاب]] بودن آن نیز اشاره کردیم. این مرتبه نیز در شمار مراتب | #'''خویشتن [[دوستی]]:''' پیش از این، درباره این صفت [[رذیلت]] [[سخن]] داشتیم و به [[حجاب]] بودن آن نیز اشاره کردیم. این مرتبه نیز در شمار مراتب دنیادوستی است، هرچند- همانگونه که پیش از این گفتیم- حرکت برای زدودن این [[رذیلت]] از نفس، هم [[واجب]] است و هم بسیار مشکل. | ||
#'''علاقمندی به مقدار لازم از مادّیات [[دنیا]] برای [[زندگی]] عادیِ [[انسانی]]:''' این مقدار، هرچند برای [[حیات]] [[آدمی]] ضروری است، امّا علاقهمندی به آن نیز در شمار مراتب ناشایست دنیادوستی بوده، [[دل]] نبستن به آن برای سالکان [[راه کمال]] سخت لازم است و بایسته. | #'''علاقمندی به مقدار لازم از مادّیات [[دنیا]] برای [[زندگی]] عادیِ [[انسانی]]:''' این مقدار، هرچند برای [[حیات]] [[آدمی]] ضروری است، امّا علاقهمندی به آن نیز در شمار مراتب ناشایست دنیادوستی بوده، [[دل]] نبستن به آن برای سالکان [[راه کمال]] سخت لازم است و بایسته. | ||
#'''علاقهمندی به [[مال]] [[حلال]] دنیائی:''' این مرتبه نیز هرچند برای بسیاری از افراد ناگزیر مینماید، امّا به هر حال [[ناپسند]] بوده در شمار [[رذائل اخلاقی]] به حساب میآید. | #'''علاقهمندی به [[مال]] [[حلال]] دنیائی:''' این مرتبه نیز هرچند برای بسیاری از افراد ناگزیر مینماید، امّا به هر حال [[ناپسند]] بوده در شمار [[رذائل اخلاقی]] به حساب میآید. |