بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
*بر اساس [[آیات]] قرآنى، [[جهان]] داراى [[آفرینش]] و نظامى [[نیکو]] و احسن است و جهانى بهتر از این فرض ندارد: {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه۷.</ref>، حتى برخى [[فیلسوفان]] آن را از ممتنعات ذاتى مىدانند<ref>القبسات، ص ۴۲۵.</ref>. | *بر اساس [[آیات]] قرآنى، [[جهان]] داراى [[آفرینش]] و نظامى [[نیکو]] و احسن است و جهانى بهتر از این فرض ندارد: {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه۷.</ref>، حتى برخى [[فیلسوفان]] آن را از ممتنعات ذاتى مىدانند<ref>القبسات، ص ۴۲۵.</ref>. | ||
*[[خداوند]] هرچه را [[آفریده]] است، حَسَن و نیکوست<ref>التبيان، ج ۸، ص ۲۹۵-۲۹۶؛ تفسير قرطبى، ج ۱۴، ص ۱۶؛ تفسير ابى السعود، ج ۴، ص ۲۹۸.</ref>. برخى [[مفسران]] با اشاره به دو [[قرائت ]] "خَلَقَه" و "خَلْقَه" معتقدند بنابر هر دو قرائت، این [[آیه]] بر [[استحکام]] و [[اتقان]] [[آفرینش]] [[خدا]] دلالت دارد<ref>جامعالبيان، ج ۲۱، ص ۱۱۳، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۱۲؛ تفسير ثعالبى، ج ۲، ص ۵۵۹.</ref>، چون [[خداوند]] [[بهترین]] آفریننده است: {{متن قرآن|أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ}}<ref>«آیا (بت) بعل را (به پرستش) میخوانید و بهترین آفریدگاران را وا مینهید؟» سوره صافات، آیه۱۲۵.</ref>، [[آفرینش]] او هم [[بهترین]] و [[نیکوترین]] خواهد بود. با وجود برخى امورى که به صورت [[شرور]] ظاهر مىشوند، مانند بلایاى طبیعى، بیمارىها، و ستمهاى [[مستکبران]]، بیشتر [[متکلمان]] و [[فیلسوفان]] اسلامى در توجیه احسن بودن [[نظام]] عالم بر این باورند که چون [[خداوند]]، [[حکیم]]، عالم، [[قادر]] و خیر مطلق است، هیچ انگیزهاى براى [[آفرینش]] [[شرور]] ندارد و هر آنچه از آن منبع نامتناهى [[افاضه]] مىشود، [[خیر]] و نیکوست و آنچه از [[شرور]] و [[ناملایمات]] [[مشاهده]] مىشود، معلول مادى بودن عالم و حرکات و تضادهاى واقع در آن است. اقتضاى عالم مادى آن است که براى دستیابى به [[منافع]] آن چارهاى جز [[پذیرش]] [[شرور]] نیست<ref>شرح المواقف، ج ۸، ص ۲؛ ر.ك: التعليقات، ص ۴۶.</ref>. | *[[خداوند]] هرچه را [[آفریده]] است، حَسَن و نیکوست<ref>التبيان، ج ۸، ص ۲۹۵-۲۹۶؛ تفسير قرطبى، ج ۱۴، ص ۱۶؛ تفسير ابى السعود، ج ۴، ص ۲۹۸.</ref>. برخى [[مفسران]] با اشاره به دو [[قرائت ]] "خَلَقَه" و "خَلْقَه" معتقدند بنابر هر دو قرائت، این [[آیه]] بر [[استحکام]] و [[اتقان]] [[آفرینش]] [[خدا]] دلالت دارد<ref>جامعالبيان، ج ۲۱، ص ۱۱۳، مجمع البيان، ج ۸، ص ۵۱۲؛ تفسير ثعالبى، ج ۲، ص ۵۵۹.</ref>، چون [[خداوند]] [[بهترین]] آفریننده است: {{متن قرآن|أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ}}<ref>«آیا (بت) بعل را (به پرستش) میخوانید و بهترین آفریدگاران را وا مینهید؟» سوره صافات، آیه۱۲۵.</ref>، [[آفرینش]] او هم [[بهترین]] و [[نیکوترین]] خواهد بود. با وجود برخى امورى که به صورت [[شرور]] ظاهر مىشوند، مانند بلایاى طبیعى، بیمارىها، و ستمهاى [[مستکبران]]، بیشتر [[متکلمان]] و [[فیلسوفان]] اسلامى در توجیه احسن بودن [[نظام]] عالم بر این باورند که چون [[خداوند]]، [[حکیم]]، عالم، [[قادر]] و خیر مطلق است، هیچ انگیزهاى براى [[آفرینش]] [[شرور]] ندارد و هر آنچه از آن منبع نامتناهى [[افاضه]] مىشود، [[خیر]] و نیکوست و آنچه از [[شرور]] و [[ناملایمات]] [[مشاهده]] مىشود، معلول مادى بودن عالم و حرکات و تضادهاى واقع در آن است. اقتضاى عالم مادى آن است که براى دستیابى به [[منافع]] آن چارهاى جز [[پذیرش]] [[شرور]] نیست<ref>شرح المواقف، ج ۸، ص ۲؛ ر.ك: التعليقات، ص ۴۶.</ref>. | ||
*[[علامه طباطبائی]] با این بیان که زشتى و ناپسندى برخى موجودات یا به جهت عنوان عدمى است که آن موجود، مستند به آن است؛ مانند [[ظلم]] که عدم [[عدالت]] است یا به جهت مقایسه آن موجود با موجودات دیگر است؛ مانند مقایسه خار با گُل که در نتیجه خار به بدى متصف مىشود؛ آنگاه با استناد به [[آیات]] {{متن قرآن| اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ }}<ref>«خداوند آفریننده هر چیز است » سوره رعد، آیه۱۶.</ref> و {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه۷.</ref> به این نتیجه مىرسد که هر مخلوقى از آن جهت که مخلوق است نیکوست، بنابراین [[شرور]]، فعل [[خدا]] نیستند و [[نظام آفرینش]] با حُسن ملازم است<ref>الميزان، ج ۱۶، ص ۲۴۹.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | *[[علامه طباطبائی]] با این بیان که زشتى و ناپسندى برخى موجودات یا به جهت عنوان عدمى است که آن موجود، مستند به آن است؛ مانند [[ظلم]] که عدم [[عدالت]] است یا به جهت مقایسه آن موجود با موجودات دیگر است؛ مانند مقایسه خار با گُل که در نتیجه خار به بدى متصف مىشود؛ آنگاه با استناد به [[آیات]] {{متن قرآن| اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ }}<ref>«خداوند آفریننده هر چیز است » سوره رعد، آیه۱۶.</ref> و {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید» سوره سجده، آیه۷.</ref> به این نتیجه مىرسد که هر مخلوقى از آن جهت که مخلوق است نیکوست، بنابراین [[شرور]]، فعل [[خدا]] نیستند و [[نظام آفرینش]] با حُسن ملازم است<ref>الميزان، ج ۱۶، ص ۲۴۹.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>. | ||
==رابطه متقابل [[خدا]] و [[جهان]]== | |||
*رابطه دوسویه [[خدا]] با [[جهان]] از موضوعات [[قرآنی]] است. [[خداوند]] [[خالق]]، [[مدبر]] و نگهدار [[جهان]] است و در سوی دیگر، مخلوقات [[فرمانبردار]] و تسبیحگوی او هستند. | |||
===[[آفرینش]] و نگهداری=== | |||
*در [[قرآن]] [[آفرینش]] در قالب تعابیر "خَلْق" (آفریدن)، "فَطْر" (پدید آوردن)، "إنشاء" ([[احداث]] کردن)، "إبداء" و "بَدْء" (نخستین بار به عمل آوردن)، "جَعْل" (قرار دادن)، "[[تکوین]]" (به وجود آوردن) مطرح شده است. | |||
*درباره [[آفرینش]] پدیدههای خاص مانند [[آفرینش آسمان]] و [[زمین]] یا [[انسان]] نیز واژگان دیگری مانند "بَنی"، "صَوَّرَ"، یا "سَوّی" به کار رفته است<ref>برای توضیح بیشتر ر.ک: آفرینش و رستاخیز، ص ۱۴-۱۵.</ref>. | |||
*از آنجا که یکی از [[ادله]] [[اثبات ربوبیت خداوند]] بر [[بندگان]]، [[اثبات]] [[خالقیت]] اوست، این مسئله در [[آیات]] بسیاری به شکل [[اثبات]] [[خالقیت]] [[خدا]]: {{متن قرآن| وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ }}<ref>« و همه چیز را آفریده است » سوره انعام، آیه ۱۰۱.</ref> یا نفی [[خالقیت]] غیر [[خدا]]: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«بگو: پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیدهاید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگیها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریکهایی تراشیدهاند که همانند آفرینش او را آفریدهاند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست» سوره رعد، آیه ۱۶.</ref> آمده است. | |||
*رابطه [[خداوند]] و [[جهان]] تنها به [[آفرینش]] نخستین محدود نمیشود، بلکه [[خداوند]] همچنان به [[تدبیر]] و تقدیر امور عالم و نگهداری آن میپردازد. تداوم [[آفرینش]] و نقش [[خداوند]] در آن در برخی [[آیات]] بسیار برجسته است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا وَلَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«خداوند، آسمانها و زمین را از اینکه از جای بروند باز میدارد و اگر از جای بروند پس از وی هیچ کس آنها را نگاه نخواهد داشت؛ به راستی او بردباری آمرزنده است» سوره فاطر، آیه۴۱.</ref>. در [[شأن نزول]] این [[آیه]] گفته شده که گروهی از [[مشرکان]]، اصل [[آفرینش]] نخستین [[خدا]] را پذیرفته بودند؛ ولی مدعی بودند تداوم این [[جهان]] و نگهداری [[آسمان]] و [[زمین]] بر عهده بتهایی نهاده شده است که آنها میپرستیدند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۲۹.</ref>. | |||
*در بسیاری از [[آیات]]، [[خداوند]] افزون بر [[آفرینش]] عالم، [[تدبیر]] کننده امور [[جهان]] نیز قلمداد شده است که همه چیز در حیطه [[قضا و قدر]] اوست: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟» سوره یونس، آیه۳.</ref> <ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۳۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۹۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۱۴.</ref>در آیهای دیگر، ابتدا به انواع [[تدبیر الهی]] در عالم [[علوی]] و سفلی و عالم [[ارواح]] و اجساد توجه شده و در پایان با [[کلام]] کلی {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ}} به دیگر موارد اشاره شده است: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میرساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی میکند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره یونس، آیه۳۱.</ref>. [[فخر رازی]] از این [[آیه]] استفاده میکند که همه مخاطبان [[قرآن]] حتی [[بتپرستان]] نیز میدانستند و [[اقرار]] داشتند که [[خدا]] [[تدبیر]] کننده امور این [[جهان]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۸۷.</ref> از این رو [[عبادت]] [[بتها]] را مایه [[تقرب]] خود به [[خدا]] میدانستند: {{متن قرآن|مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى }}<ref>« ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمیپرستیم» سوره زمر، آیه ۳.</ref>. | |||
*اما در برخی [[آیات]]، [[تدبیر]] برخی امور به [[فرشتگان]] نسبت داده شده است: {{متن قرآن|فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا}}<ref>«آنگاه، به فرشتگان کارگزار،» سوره نازعات، آیه۵.</ref>. جمهور [[مفسران]] به [[نقل]] از [[ابن عباس]]، قتاده و [[مجاهد]] «مدبرات» را به [[ملائکه]] [[تفسیر]] کردهاند که به اموری مانند فرستادن باد و ابرها و تغییر فصول میپردازند<ref>التبیان، ج ۱۰، ص ۲۵۳؛ جامع البیان، ج ۳۰، ص ۴۰؛ تفسیر ابیالسعود، ج ۵، ص ۸۲۰ ـ ۸۲۱.</ref>. | |||
*در تفسیری دیگر از [[معاذ بن جبل]] این [[آیه]] به کواکب هفتگانه [[تفسیر]] شده است که پدید آورنده تغییرات و تحولات در عالماند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۲۶.</ref>، با این حال، [[مدبر]] [[حقیقی]] و اصلی همه امور [[جهان]]، تنها خداست:{{متن قرآن|الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا}}<ref>«همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین او راست و فرزندی نگزیده است و در فرمانفرمایی او را انبازی نیست و هر چیز را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد» سوره فرقان، آیه۲.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى}}<ref>«آنکه آفرید و باندام ساخت، و آنکه اندازه کرد و راه نمود» سوره اعلی، آیه ۲-۳.</ref>؛ یعنی [[خداوند]] آفریدگان خود را دارای صورت و هیئت ویژهای قرار داد و روزی آنها را نیز [[تعیین]] کرده<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۲۰.</ref> یا هر چیزی را به اندازه [[نیاز]] [[بشر]] و در حد [[مصلحت]] و سودشان قرار داده است<ref>جامع البیان، ج ۱۸؛ التبیان، ج ۷، ص ۴۷۱؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۸، ص ۲۶۶۲.</ref>. | |||
*برخی [[مفسران]] نیز تقدیر را به معنای اعطای انواعی از ویژگیها و [[افعال]] به انواع گوناگونی از موجودات دانستهاند<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۷۲۰.</ref>، بنابراین "[[خلق]]" به معنای هستی بخشی و "تقدیر" متصف کردن به اوصافی مانند نرینه یا مادینه بودن است<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۷۲۰؛ تفسیر ابی السعود، ج ۵، ص ۴۹۲.</ref>؛ همچنین برخی از [[مفسران]] با نگاهی جزئیتر، این تقدیر را [[تعیین]] مدت ماندگاری جنین در رحم حیوانات و [[انسان]] [[تفسیر]] کرده و {{متن قرآن|فَهَدَى}} را [[تولد]] آن جنین دانستهاند<ref>مجمعالبيان، ج ۱۰، ص ۷۲۰؛ تفسير قرطبى، ج ۲۰، ص ۱۳.</ref>. پس از [[آفرینش جهان]] توسط [[خداوند]]، [[تسلط]] مطلق و [[نظارت]] او بر آفریدگان تداوم دارد. از نمونههای بارز این [[تسلط]] و [[نظارت]]، نگهبانی و [[پاسداری]] از آفریدگان در طول دوره وجود آنهاست:{{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا}}<ref>«و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید؛ بیگمان خداوند حسابرس همه چیز است» سوره نساء، آیه۸۶.</ref> گرچه برای "[[مُقیت]]" معناهایی چون "[[شهید]]"، "[[مقتدر]]"، "[[جزا]] دهنده" و "محاسبهگر" نیز گفتهاند، از [[ابنعباس]] و دیگران [[نقل]] شده که [[مُقیت]] را [[حافظ]] و نگهدارنده [[تفسیر]] کردهاند<ref>مجمعالبیان، ج ۳، ص ۱۳۰؛ التبیان، ج ۳، ص ۲۷۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۵۴۴.</ref>. | |||
*برخی [[مفسران]]<ref>، التبیان، ج ۳، ص ۲۷۹؛ جامع البیان، ج ۵، ص ۲۶۰؛ تفسیر ابن ابیحاتم، ج ۳، ص ۱۰۲۱.</ref> {{متن قرآن|حَسِيبًا}} در [[آیه]] بعدی را نیز به [[حافظ]] و نگهدارنده، معنا کردهاند: {{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا}}<ref>«و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید؛ بیگمان خداوند حسابرس همه چیز است» سوره نساء، آیه۸۶.</ref>؛ همچنین از آیاتی مانند {{متن قرآن|فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ}}<ref>«آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه۱۲.</ref> همین مطلب استفاده میشود. | |||
*بر اساس برخی [[آیات]]، [[خداوند]] افزون بر اینکه آفریدگان خود را نگهداری میکند، آنها را [[راهنمایی]] نیز میکند: {{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه۵۰.</ref> این [[راهنمایی]] درباره [[انسان]] نیز مورد توجه قرار گرفته، در [[آیات]] زیادی به آن اشاره شده است: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ}}<ref>«همان که مرا آفرید و همو راهنماییام میکند و همان که به من میخوراند و مینوشاند و چون بیمار شوم اوست که بهبودیام میبخشد» سوره شعراء، آیه ۷۸-۸۰.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | |||
===[[فرمانبرداری]] و تسبیحگویی=== | |||
*بر اساس بسیاری از [[آیات]]، این [[جهان]] و هر آنچه در آن است همواره در برابر [[خداوند]] سر [[تسلیم]] فرود آورده، از وی [[اطاعت]] میکنند: {{متن قرآن|أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ}}<ref>«آیا جز دین خداوند را باز میجویند با آنکه آنان که در آسمانها و زمینند خواهناخواه گردن نهاده فرمان اویند و به سوی او بازگردانده میشوند» سوره آل عمران، آیه۸۳.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.</ref>. | |||
*از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده است هنگامی که [[خداوند]] چنین دستوری داد، [[آسمان]] با همه آنچه در آن بود مانند [[خورشید]]، [[ماه]] و [[ستارگان]] و [[زمین]] به همراه همه محتویاتش مانند کوهها، درختان و نهرها نزد [[خداوند]] حاضر شدند<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۸؛ التبیان، ج ۹، ص ۱۱۰.</ref>. شاید بتوان گفت این [[اطاعت]] با گفتار نبوده، بلکه از نوع امر «کن فیکون» است و احتمال دارد این امر پیش از تحقق [[جهان]] باشد و آن دو با همین امر موجود شده باشند، یا [[خداوند]] با این امر از آن دو خواسته آنچه را در بردارند، اظهار کنند. اگرچه برخی از [[مفسران]] با [[استدلال]] به اینکه در صورت نبود [[مانع]]، اصل این است که لفظ بر معنای ظاهری آن حمل شود و با استشهاد به قسمت دوم [[آیه]]: {{متن قرآن|قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}} و با توجه به [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه۷۲.</ref>. معتقدند این [[فرمان الهی]] همانند فرمانی است که به کوه داده شد تا با [[داود]] سخن بگوید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ}}<ref>«و به راستی به داوود از نزد خود بخششی ارزانی داشتیم؛ ای کوهها و پرندگان با وی همنوا شوید! و آهن را برای او نرم کردیم» سوره سبأ، آیه۱۰.</ref>. یا پوست [[انسان]] را به سخن درمیآورد: {{متن قرآن|وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و به پوستهای تن خود میگویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟ میگویند: خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن میآورد و او نخست بار شما را آفرید و به سوی او بازگردانده خواهید شد» سوره فصلت، آیه۲۱.</ref>. در اینجا نیز بعید نیست که [[خداوند]] در [[آسمان]] و [[زمین]]، [[حیات]]، [[فهم]] وعقلی بیافریند که [[تکلیف]] او را گردن نهند و دستورش را به جای آورند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۰۸.</ref>، به هر حال از این [[آیه]] چنین برمیآید که [[آسمان]] و [[زمین]] در برابر [[خداوند]] منقاد بودند و از [[فرمان]] او [[سرپیچی]] نکردند<ref>جامع البیان، ج ۲۴، ص ۱۲۴.</ref>. | |||
*افزون بر [[فرمانبرداری]]، در برخی [[آیات]] به این نکته نیز اشاره شده که همه موجودات [[جهان]] در برابر [[خدا]] تسبیحگوی هستند: {{متن قرآن|تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«آسمانهای هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی میستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی میستاید اما شما ستایش آنان را در نمییابید؛ بیگمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه۴۴.</ref>. [[مفسران]] درباره کیفیت و [[حقیقت]] این [[تسبیح]] دیدگاههای گوناگونی دارند؛ برخی از آنان این [[تسبیح]] را مختص موجودات زنده و دارای [[روح]] دانستهاند<ref>التبیان، ج ۶، ص ۴۸۲؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۴۴.</ref>. برخی دیگر با رد این اختصاص معتقدند که موجودات جاندار و بیجان هر دو [[خدا]] را [[تقدیس]] میکنند، اگرچه [[تسبیح]] دسته نخست با قول و زبان است و دسته دوم با حالات و ویژگیهایی که دارند، بر [[توحید]] و [[یگانگی خداوند]] دلالت کرده، به این صورت تسبیحگوی او خواهند بود. در این معنا در [[حقیقت]] آنچه تحقق مییابد [[تنزیه]] است و به صورت مجازی از آن به [[تسبیح]] تعبیر شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص ۲۱۸.</ref>. برخی دیگر از [[مفسران]] با استناد به بخش پایانی [[آیه]]: {{متن قرآن|وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ}} معتقدند همه مخلوقات دارای [[تسبیح]] ویژه خود هستند؛ ولی [[تسبیح]] برخی از موجودات برای ما نامعلوم است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص ۲۱۸ - ۲۲۰؛ التبیان، ج ۶، ص ۴۸۳.</ref>. | |||
*[[علامه طباطبائی]] [[معتقد]] است که همه موجودات [[کلام]] و [[تسبیح]] [[حقیقی]] دارند، بنابراین حمل این [[تسبیح]] بر [[تنزیه]] یا مجازی دانستن آن به ویژه با توجه به ادامه [[آیه]] که [[حمد]] را به همراه [[تسبیح]] آورده، [[نادرست]] است<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۱۰.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>. | |||
==آغاز و فرجام [[جهان]]== | |||
===آغاز [[جهان]]=== | |||
*درباره آغاز [[جهان]] نظریههای [[علمی]] و [[فلسفی]] گوناگونی ارائه کردهاند که نظریههای مهبانگ (Bigbang: انفجار بزرگ)، پایدار، حالت پلاسما، کهبانک (somoll bang: انفجار کوچک) از جمله آنهاست. این مسئله، پراکنده در [[آیات قرآن]] نیز آمده است. با بررسی این [[آیات]] میتوان گفت [[آفرینش جهان]] دارای آغاز و پایان روشنی است<ref>آفرینش و رستاخیز، ص ۱۸ ـ ۳۴، ۱۲۵ ـ ۱۵۴.</ref>. | |||
*برخی از [[آیات]] نیز با اشاره به منشأ نخستین برخی از اجزای [[جهان]] همانند [[آسمانها]]، نکاتی را مطرح کردهاند که امروزه یافتههای [[علمی]] کیهانشناسان نیز با آن هماهنگ است: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.</ref>. | |||
*یکی از مسائلی که به صورت جدی [[اندیشه]] [[متکلمان]] و [[فیلسوفان]] فراوانی را به خود مشغول کرده، این است که آیا [[خداوند]]، عالم را از مادهای پیشین آفرید یا آنکه [[آفرینش]] عالم مسبوق به عدم است؟ آنچه از برخی [[آیات]] مانند {{متن قرآن|قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ}}<ref>«(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:» سوره اعراف، آیه۱۲.</ref> و {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ}}<ref>«و به راستی ما آدمی را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، آفریدیم» سوره حجر، آیه۲۶.</ref> برمیآید این است که [[نخستین انسان]] ([[آدم]])، دارای مادهای نخستین بوده است؛ اما درباره [[آفرینش]] [[طبیعت]] برخلاف [[آفرینش انسان]] به هیچ ماده نخستینی اشاره نشده است. البته در برخی از [[آیات]] به این نکته میرسیم که [[خدا]] در هنگام [[آفرینش آسمان]] به چیزی میپردازد که از پیش بوده است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه۲۹.</ref>؛ بهکارگیری واژه {{متن قرآن|سَوَّى}}": {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى}}<ref>«آنکه آفرید و باندام ساخت،» سوره اعلی، آیه ۲.</ref> که به معنای "برابر نهادن" و "درست اندام کردن" است خود به نوعی بیانگر وجود منشأی پیشین برای [[آفرینش]] است؛ همچنین درآیهای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.</ref>. از این [[آیه]] نیز چنین برمیآید که [[خدا]] [[آسمان]] را از مادهای موجود متحقق ساخت و زیر [[فرمان]] قرار داد<ref>آفرینش ورستاخیز، ص ۳۶.</ref>. | |||
*از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده است که [[آسمان]] پیش از [[آفرینش]]، [[بخاری]] پدید آمده از [[زمین]] بود<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۸.</ref>؛ به این صورت که [[خداوند]] ابتدا [[آسمان]] را به صورت [[دود]] آفرید و سپس آن را متراکم کرد تا آنکه به [[صورت]] [[آسمان]] کنونی درآمد<ref>التبیان، ج ۹، ص ۱۱۰؛ ر. ک: التفسیرالکبیر، ج ۲۷، ص ۱۰۴، ۱۰۶.</ref>. | |||
*برخی بر این باورند که این [[آیه]] که با واژه {{متن قرآن|ثُمَّ}} آغاز میشود بر تقدم [[آفرینش]] [[زمین]] بر [[آسمان]] دلالت دارد<ref>التبیان، ج ۹، ص ۱۱۰.</ref>. برخی از [[مفسران]] نیز بر این باورند که پیش از [[آفرینش آسمان]] و [[زمین]]، [[عرش]] [[خداوند]] بر [[آب]] بوده است و چون [[خداوند]] در آن [[آب]]، [[گرما]] را پدید آورد، از آن بخار و [[کف]] برخاست و [[خدا]] از [[کف]] خشک شده [[زمین]] را آفرید و از [[بخاری]] که به بالا رفته [[آسمان]] را<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۰۵.</ref>؛ همچنین از ادامه [[آیه]] پیشین: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه۱۱.</ref> چنین برمیآید که [[آسمان]] و [[زمین]] پیش از آنکه به صورت کنونی سامان یابند، به نوعی وجود داشتهاند<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>. | |||
===فرجام [[جهان]]=== | |||
*درباره فرجام [[جهان]] از [[قرآن]] چنین بر میآید که [[جهان]] دارای زمانی معین است: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ}}<ref>«آیا با خویش نیندیشیدهاند که خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که در میان آن دو، است جز راستین و با سرآمدی معین نیافریده است؟ و بیگمان بسیاری از مردم منکر لقای پروردگار خویشند» سوره روم، آیه۸.</ref>؛ یعنی [[آسمان]] و [[زمین]] زمان معینی دارند که در آن زمان به پایان میرسند. این {{متن قرآن|أَجَلٍ}} را برخی از [[مفسران]]، [[قیامت]] دانستهاند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۷ـ۸.</ref>. اگرچه [[خداوند]] این [[اجل]] را برای [[انسانها]] مشخص نکرده است، نشانههایی که برای [[آخرالزمان]] و اشراطالساعه گفته شده، علایمی برای نشان دادن پایان این [[جهان]] و رسیدن این [[اجل]] هستند: {{متن قرآن|فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ}}<ref>«پس آیا جز چشم به راه رستخیزند که ناگهان بر آنان فرا میرسد؟ و به راستی نشانههای آن در رسیده است و چون به سراغشان بیاید یادکردشان، آنان را چگونه سود خواهد داشت؟» سوره محمد، آیه۱۸.</ref>. | |||
*از نشانههای دیگری که برای [[پایان جهان]] [[ذکر]] شده، برخی تحولاتی است که در [[آسمان]] شکل میگیرد؛ مانند حرکت شدید [[آسمان]]: {{متن قرآن|يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا}}<ref>«روزی که آسمان، سخت به جنب و جوش افتد» سوره طور، آیه۹.</ref>، شکافته شدن [[آسمان]]: {{متن قرآن|فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ}}<ref>«آنگاه که آسمان بشکافد و سرخفام چون چرم سرخ شود» سوره الرحمن، آیه ۳۷.</ref>، [[کنده]] شدن [[آسمان]] از جای خود: {{متن قرآن|وَإِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ}}<ref>«و آنگاه که آسمان برکنده گردد،» سوره تکویر، آیه ۱۱.</ref>، درنوردیدن [[آسمان]]: {{متن قرآن|يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ}}<ref>«روزی که آسمانها را چون در هم پیچیدن طومار نوشتهها درهم پیچیم، همانگونه که آفرینش نخستین را آغاز کردیم آن را باز میگردانیم، بنابر وعدهای که (برآوردنش) بر عهده ماست؛ به راستی ما کننده (ی این کار) ایم» سوره انبیاء، آیه۱۰۴.</ref> شماری دیگر از این [[نشانهها]] در [[ستارگان]] به وقوع میپیوندند؛ مانند [[تاریکی]]: {{متن قرآن|فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ}}<ref>«پس آنگاه که ستارگان فرو میرند،» سوره مرسلات، آیه۸.</ref>، پراکنده شدن: {{متن قرآن|وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ}}<ref>«و هنگامی که ستارگان بپراکنند،» سوره انفطار، آیه ۲.</ref>، درهم پیچیده شدن: {{متن قرآن|إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ}}<ref>«آنگاه که خورشید فرو پیچانده (و خاموش) گردد،» سوره تکویر، آیه ۱.</ref> برخی از این تحولات نیز در [[زمین]] انجام میگیرند؛ مانند وقوع [[زلزله]]: {{متن قرآن|إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا}}<ref>«هنگامی که زمین از لرزه واپسین خود به لرزه افتد،» سوره زلزال، آیه ۱.</ref> و شکافته شدن {{متن قرآن|يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ}}<ref>«روزی که زمین از آنان که شتابانند، بشکافد ؛ این گردآوردنی است که بر ما آسان است» سوره ق، آیه ۴۴.</ref>؛ همچنین نشانههایی در کوهها؛ مانند حرکت شدید کوهها: {{متن قرآن|وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا}}<ref>«و کوهها، سخت روانه گردند» سوره طور، آیه ۱۰.</ref>. | |||
*از مجموع این [[آیات]] این نکته به دست میآید که تلقی [[قرآن]] از [[رستاخیز]] [[جهان]] و [[طبیعت]] به صورت دگرگونی در وضعیت [[جهان]] است<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== |