جز
جایگزینی متن - 'ماه' به 'ماه'
جز (جایگزینی متن - 'اعتماد به خدا' به 'اعتماد به خدا') |
جز (جایگزینی متن - 'ماه' به 'ماه') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
===[[ساده زیستی]] [[رسول خدا]]{{صل}}=== | ===[[ساده زیستی]] [[رسول خدا]]{{صل}}=== | ||
*از مهمترین راههای کسب زهد، [[سادهزیستی]] است و [[ترویج]] [[فرهنگ]] [[سادهزیستی]] به تقویت زهدگرایی در [[جامعه]] میانجامد؛ از این رو، [[سادهزیستی]] از توصیههای آن [[حضرت]] به [[مسلمانان]] برای تحصیل زهد بود. در اوصاف [[رفتاری]] آن بزرگوار نیز آنچه که نمودی خاص در زندگانی ایشان داشت، [[سادهزیستی]] ایشان بود. این سادگی و بیپیرایگی معرفی چنان بر [[زندگی]] ایشان [[حاکم]] بود که [[سیره]] نویسان آن [[حضرت]] را فردی با هزینه سبک معرفی کرده، دربارهاش نوشتهاند: {{عربی| كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} خَفِيفُ الْمَؤُونَة}}<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و شیخ حر عاملی، ج۵، ص۵۴.</ref> آن [[حضرت]]، نمونه کامل [[ساده زیستی]] بود و به دور از هرگونه [[ظاهرسازی]]، در نهایت سادگی میزیست. این [[ساده زیستی]] که نتیجه زهد آن [[حضرت]] بود، [[مردم]] را شیفته وی و دلها را از محبتش لبریز کرده بود<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۸-۳۸۹.</ref>. | *از مهمترین راههای کسب زهد، [[سادهزیستی]] است و [[ترویج]] [[فرهنگ]] [[سادهزیستی]] به تقویت زهدگرایی در [[جامعه]] میانجامد؛ از این رو، [[سادهزیستی]] از توصیههای آن [[حضرت]] به [[مسلمانان]] برای تحصیل زهد بود. در اوصاف [[رفتاری]] آن بزرگوار نیز آنچه که نمودی خاص در زندگانی ایشان داشت، [[سادهزیستی]] ایشان بود. این سادگی و بیپیرایگی معرفی چنان بر [[زندگی]] ایشان [[حاکم]] بود که [[سیره]] نویسان آن [[حضرت]] را فردی با هزینه سبک معرفی کرده، دربارهاش نوشتهاند: {{عربی| كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} خَفِيفُ الْمَؤُونَة}}<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و شیخ حر عاملی، ج۵، ص۵۴.</ref> آن [[حضرت]]، نمونه کامل [[ساده زیستی]] بود و به دور از هرگونه [[ظاهرسازی]]، در نهایت سادگی میزیست. این [[ساده زیستی]] که نتیجه زهد آن [[حضرت]] بود، [[مردم]] را شیفته وی و دلها را از محبتش لبریز کرده بود<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۸-۳۸۹.</ref>. | ||
*[[روایت]] شده است که [[خاتم انبیا]]{{صل}} تا هنگام [[رحلت]]، دو بار پی در پی از [[غذا]] سیر نخورد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۰۸؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه ، ۱۴۵۰ ، ج ۱، ص ۳۴۳؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج۸، ص۲۲۰ و تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۱۲۴.</ref> و تا زنده بود شکم از نان گندم و جو سیر نکرد<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص۱۳۰ و روضه الواعظین، ج۲،ص۴۵۶.</ref> و پیوسته گرسنه بود و چیزی برایش محبوبتر از آن نبود که همیشه گرسنه و ترسان از [[خدای متعال]] باشد<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۳۰ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۳۸.</ref>. بسا روزها که [[پیامبر]]{{صل}} از شدت [[گرسنگی]] به خود میپیچید و خرمای معمولی هم پیدا نمیکرد تا شکم خود را بدان سیر کند <ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۱؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۴۳؛ صحیح مسلم، ج ۸، ص ۲۲۰ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۲۴.</ref> و از شدت [[گرسنگی]]، سنگ به شکم میبست<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۰۷؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۸۰ و نویری، نهایة الإرب، ج ۱۸، ص ۲۷۹.</ref>. گاه تا سه | *[[روایت]] شده است که [[خاتم انبیا]]{{صل}} تا هنگام [[رحلت]]، دو بار پی در پی از [[غذا]] سیر نخورد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۰۸؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه ، ۱۴۵۰ ، ج ۱، ص ۳۴۳؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج۸، ص۲۲۰ و تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۱۲۴.</ref> و تا زنده بود شکم از نان گندم و جو سیر نکرد<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص۱۳۰ و روضه الواعظین، ج۲،ص۴۵۶.</ref> و پیوسته گرسنه بود و چیزی برایش محبوبتر از آن نبود که همیشه گرسنه و ترسان از [[خدای متعال]] باشد<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۳۰ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۳۸.</ref>. بسا روزها که [[پیامبر]]{{صل}} از شدت [[گرسنگی]] به خود میپیچید و خرمای معمولی هم پیدا نمیکرد تا شکم خود را بدان سیر کند <ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۱؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۴۳؛ صحیح مسلم، ج ۸، ص ۲۲۰ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۲۴.</ref> و از شدت [[گرسنگی]]، سنگ به شکم میبست<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۰۷؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۸۰ و نویری، نهایة الإرب، ج ۱۸، ص ۲۷۹.</ref>. گاه تا سه ماه در خانه [[پیامبر]]{{صل}} هیچ آتشی برای پختن نان و پختن چیز دیگر برافروخته نمیشد؛ در این مدت، غذایشان تنها [[آب]] بود و خرما و البته اندکی شیر که همسایگانی از [[انصار]] که شتران و گوسفندان شیرده داشتند، برای آن [[حضرت]] میفرستادند<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۰۷؛ نهایة الأرب، ج ۱۸، ص ۲۸۰ و ابن حجر، فتح الباری، ج ۱۱، ص ۲۵۱.</ref>. ایشان در [[خوراک]] و پوشاک بر غلامان و کنیزان خود [[برتری]] نداشت و هر آنچه آنان میخوردند، او نیز میخورد و هر آنچه آنان میپوشیدند او نیز میپوشید<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۴۶ - ۱۴۷؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۲، ص ۱۸۸ و ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۳۵.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} تا زنده بود، چون [[ثروتمندان]] بر سفره رنگین، [[غذا]] نخورد<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲۴، ص۴۳۵؛ البخاری، صحیح، ج۶، ص۱۹۹ و محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۰۹۵.</ref>؛ هیچ گاه [[رسول]] نانش از سبوس خالی نبود<ref>صحیح بخاری، ج ۶، ص ۱۹۹؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۵۶؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۸ و امتاع الأسماع، ج ۷، ص ۲۶۶.</ref> و در سفرهاش دو نوع [[غذا]] دیده نشد؛ مگر آنکه یکی را میخورد و دیگری را در [[راه خدا]] [[صدقه]] میداد<ref>مجموعه ورام، ج ۱، ص ۴۸ و کنزالعمال، ج ۱۵، ص ۴۲۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۹-۳۹۰.</ref>. | ||
*هر نوع لباسی را که بدان دسترسی داشت، اعم از روپوش، عبا، پیراهن، جبه و امثال آن میپوشید<ref>ملامحسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۱۴۰؛ الغزالی، احیاء علوم الدین، ج ۳، ص ۳۳۱ و محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ص ۱۲۰.</ref>؛ بسا که فقط روپوشی به تن میکرد و دو طرف آن را میان دو شانهاش گره میزد و با همان [[لباس]] بر جنازهها [[نماز]] میخواند. گاه همان روپوش را به خود میپیچید و آن را از [[چپ و راست]] بر دوش میافکند و با آن در خانه [[نماز]] میخواند<ref>مسند احمد، ج ۳، ص ۳۵۷؛ صحیح بخاری، ج ۱، ص ۹۴، صحیح مسلم، ج ۲، ص ۶۲؛ المحجة البیضاء، ص ۱۴۲ و احیاء علوم الدین، ص ۳۳۲.</ref>. لباسش [[خشن]] بود<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۸۰؛ امتاع الأسماع، ج ۲، ص ۲۲۰ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۸۲.</ref> و گاه عبایی کهنه و وصلهدار میپوشید و میفرمود: "من، بندهام و [[لباس]] [[بندگان]] را میپوشم"<ref>احمد بن محمد قسطلانی، المواهب اللدینه، ج ۲، ص ۱۹۲.</ref>. گاهی هم [[لباس]] پشمینه میپوشید<ref>امتاع الاسماع، ج ۲، ص ۱۹۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۷۵، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۵۱ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۲۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۹۰.</ref>. | *هر نوع لباسی را که بدان دسترسی داشت، اعم از روپوش، عبا، پیراهن، جبه و امثال آن میپوشید<ref>ملامحسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج ۴، ص ۱۴۰؛ الغزالی، احیاء علوم الدین، ج ۳، ص ۳۳۱ و محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ص ۱۲۰.</ref>؛ بسا که فقط روپوشی به تن میکرد و دو طرف آن را میان دو شانهاش گره میزد و با همان [[لباس]] بر جنازهها [[نماز]] میخواند. گاه همان روپوش را به خود میپیچید و آن را از [[چپ و راست]] بر دوش میافکند و با آن در خانه [[نماز]] میخواند<ref>مسند احمد، ج ۳، ص ۳۵۷؛ صحیح بخاری، ج ۱، ص ۹۴، صحیح مسلم، ج ۲، ص ۶۲؛ المحجة البیضاء، ص ۱۴۲ و احیاء علوم الدین، ص ۳۳۲.</ref>. لباسش [[خشن]] بود<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۸۰؛ امتاع الأسماع، ج ۲، ص ۲۲۰ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۸۲.</ref> و گاه عبایی کهنه و وصلهدار میپوشید و میفرمود: "من، بندهام و [[لباس]] [[بندگان]] را میپوشم"<ref>احمد بن محمد قسطلانی، المواهب اللدینه، ج ۲، ص ۱۹۲.</ref>. گاهی هم [[لباس]] پشمینه میپوشید<ref>امتاع الاسماع، ج ۲، ص ۱۹۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۷۵، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۵۱ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۲۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۹۰.</ref>. | ||
*تشک [[پیامبر]]{{صل}} چرمی پر از لیف خرما بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۴۶۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۰۸ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۷.</ref>. زیرانداز بسترش غالبا عبایش بود که آن را دو لایه میکردند و بر آن استراحت میفرمودند<ref>ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۱۸۸ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۸۸؛ امالی صدوق، ص ۴۶۶؛ مکارم الاخلاق، ص ۳۸ و محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۸۴.</ref> و پتویش گاه تکه لباسش بود<ref>المحجة البیضاء، ص ۱۴۱ و احیاء علوم الدین، ص ۳۳۲.</ref>. ایشان بر روی حصیر میخوابید، حصیری که بر آن پوشش دیگری نبود<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۹۰.</ref>. | *تشک [[پیامبر]]{{صل}} چرمی پر از لیف خرما بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۴۶۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۰۸ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۷.</ref>. زیرانداز بسترش غالبا عبایش بود که آن را دو لایه میکردند و بر آن استراحت میفرمودند<ref>ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۱۸۸ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۸۸؛ امالی صدوق، ص ۴۶۶؛ مکارم الاخلاق، ص ۳۸ و محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۸۴.</ref> و پتویش گاه تکه لباسش بود<ref>المحجة البیضاء، ص ۱۴۱ و احیاء علوم الدین، ص ۳۳۲.</ref>. ایشان بر روی حصیر میخوابید، حصیری که بر آن پوشش دیگری نبود<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۹۰.</ref>. |