بیعت رضوان در سیره پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ماه' به 'ماه'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'ماه' به 'ماه')
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*[[بیعت ]]رضوان یا [[بیعت شجره]]؛ در [[ماه]] [[ذی قعده]] سال ششم [[هجرت]] صورت گرفت.
*[[بیعت ]]رضوان یا [[بیعت شجره]]؛ در ماه [[ذی قعده]] سال ششم [[هجرت]] صورت گرفت.
*[[رسول خدا]]{{صل}} به قصد انجام [[عمره]] به سوی [[مکه]] حرکت کرد و برای اینکه [[قریش]] و سایر [[مردم]] بدانند که آن [[حضرت]] قصد [[جنگ]] ندارد و تنها برای [[زیارت]] [[خانه خدا]] حرکت کرده است، احرام بست و هفتاد شتر نیز برای [[قربانی]] همراه خود برداشت. وقتی آن [[حضرت]] و یارانش به [[حدیبیه]] <ref>دهی در فاصله یک منزلی [[مکه]] و نُه منزلی [[مدینه]].</ref> رسیدند، [[مردم]] [[مکه]] راه را بر آنان بستند و از رفتنشان به [[مکه]] جلوگیری کردند. [[رسول خدا]]{{صل}} نخست، کسی به نام خراش را بر شتر خود نشاند و به [[مکه]] فرستاد تا به بزرگان [[شهر]] بگوید که [[مسلمانان]] برای [[جنگ]] نیامده‌اند و می‌خواهند [[خانه خدا]] را [[زیارت]] کنند و باز گردند؛ ولی مکیان شتر [[پیامبر]] را کشتند و قصد کشتن خراش را داشتند که بعضی [[مانع]] شدند و او بازگشت. سپس [[پیامبر]]{{صل}} [[عثمان]] را نزد آنان فرستاد و چون بازگشت وی دیر شد، شایع شد که [[مردم]] [[مکه]] [[عثمان]] را کشته‌اند. پس [[رسول خدا]]{{صل}} [[یاران]] خویش را گرد آورد و آنان برای [[شهادت]] با ایشان [[بیعت]] کردند <ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۳۱۶ - ۳۰۸؛ الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۷۴ - ۷۲؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۲۰ - ۶۳۷ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۵۴ - ۵۵.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} به قصد انجام [[عمره]] به سوی [[مکه]] حرکت کرد و برای اینکه [[قریش]] و سایر [[مردم]] بدانند که آن [[حضرت]] قصد [[جنگ]] ندارد و تنها برای [[زیارت]] [[خانه خدا]] حرکت کرده است، احرام بست و هفتاد شتر نیز برای [[قربانی]] همراه خود برداشت. وقتی آن [[حضرت]] و یارانش به [[حدیبیه]] <ref>دهی در فاصله یک منزلی [[مکه]] و نُه منزلی [[مدینه]].</ref> رسیدند، [[مردم]] [[مکه]] راه را بر آنان بستند و از رفتنشان به [[مکه]] جلوگیری کردند. [[رسول خدا]]{{صل}} نخست، کسی به نام خراش را بر شتر خود نشاند و به [[مکه]] فرستاد تا به بزرگان [[شهر]] بگوید که [[مسلمانان]] برای [[جنگ]] نیامده‌اند و می‌خواهند [[خانه خدا]] را [[زیارت]] کنند و باز گردند؛ ولی مکیان شتر [[پیامبر]] را کشتند و قصد کشتن خراش را داشتند که بعضی [[مانع]] شدند و او بازگشت. سپس [[پیامبر]]{{صل}} [[عثمان]] را نزد آنان فرستاد و چون بازگشت وی دیر شد، شایع شد که [[مردم]] [[مکه]] [[عثمان]] را کشته‌اند. پس [[رسول خدا]]{{صل}} [[یاران]] خویش را گرد آورد و آنان برای [[شهادت]] با ایشان [[بیعت]] کردند <ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۳۱۶ - ۳۰۸؛ الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۷۴ - ۷۲؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۲۰ - ۶۳۷ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۵۴ - ۵۵.</ref>.
*این [[بیعت]] به این [[دلیل]] که [[خدا]] [[رضایت]] خود را از [[مؤمنان]] اعلام کرد{{متن قرآن|لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا }}<ref>  به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت می‌کردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد ، سوره فتح، آیه:۱۸.</ref>، به "[[بیعت]] [[رضوان]]" و به این [[دلیل]] که زیر درختی به نام سمره واقع شد، به "[[بیعت]] شجره" معروف شد.
*این [[بیعت]] به این [[دلیل]] که [[خدا]] [[رضایت]] خود را از [[مؤمنان]] اعلام کرد{{متن قرآن|لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا }}<ref>  به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت می‌کردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد ، سوره فتح، آیه:۱۸.</ref>، به "[[بیعت]] [[رضوان]]" و به این [[دلیل]] که زیر درختی به نام سمره واقع شد، به "[[بیعت]] شجره" معروف شد.
۲۱۷٬۵۷۰

ویرایش