دابه الأرض: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نادرست' به 'نادرست'
جز (جایگزینی متن - 'نادرست' به 'نادرست')
خط ۱۳: خط ۱۳:
*دابه الأرض به معنای "[[جنبنده]] و حرکت کننده‌ای بر [[زمین]]" است و از مجموع [[روایات]] این گونه بر می‌‌آید که منظور از این واژه [[حضرت]] [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} است، و [[خروج]] دابه الأرض یکی از [[نشانه‌های قیامت]] خواهد بود و این [[خروج]] یکی از رجعت‌های [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} پس از [[قیام حضرت مهدی]]{{ع}} خواهد بود؛ زیرا در جای خود بحث شده است که برای گروهی تنها یک [[رجعت]] نیست، بلکه چندین بار [[رجعت]] خواهند نمود. [[علی بن مهزیار]] مشرف شد [[خدمت]] [[صاحب الامر]]{{ع}} و از [[حضرت]] سؤال کرد: مولای من! امر ([[ظهور]]) چه زمانی رخ خواهد داد؟ [[حضرت]] فرمود: زمانی که میان شما و [[کعبه]] حایل شوند و جدایی اندازند و [[خورشید و ماه]] گرد هم آیند و [[ستارگان]] به گرد آن در گردش آیند! [[علی بن مهزیار]] پرسید: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]، این [[نشانه‌ها]] چه زمانی خواهد بود؟ [[حضرت]] پاسخ داد: در فلان سال، زمانی که دابه الأرض از میان کوه [[صفا و مروه]] ظاهر شود و [[عصای موسی]] و [[انگشتر سلیمان]] همراه او باشد و [[مردم]] را به سوی [[محشر]] روان سازد<ref>تفسیر کنز الدقائق: ج ۹، ص ۵۸۸.</ref>.  
*دابه الأرض به معنای "[[جنبنده]] و حرکت کننده‌ای بر [[زمین]]" است و از مجموع [[روایات]] این گونه بر می‌‌آید که منظور از این واژه [[حضرت]] [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} است، و [[خروج]] دابه الأرض یکی از [[نشانه‌های قیامت]] خواهد بود و این [[خروج]] یکی از رجعت‌های [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} پس از [[قیام حضرت مهدی]]{{ع}} خواهد بود؛ زیرا در جای خود بحث شده است که برای گروهی تنها یک [[رجعت]] نیست، بلکه چندین بار [[رجعت]] خواهند نمود. [[علی بن مهزیار]] مشرف شد [[خدمت]] [[صاحب الامر]]{{ع}} و از [[حضرت]] سؤال کرد: مولای من! امر ([[ظهور]]) چه زمانی رخ خواهد داد؟ [[حضرت]] فرمود: زمانی که میان شما و [[کعبه]] حایل شوند و جدایی اندازند و [[خورشید و ماه]] گرد هم آیند و [[ستارگان]] به گرد آن در گردش آیند! [[علی بن مهزیار]] پرسید: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]، این [[نشانه‌ها]] چه زمانی خواهد بود؟ [[حضرت]] پاسخ داد: در فلان سال، زمانی که دابه الأرض از میان کوه [[صفا و مروه]] ظاهر شود و [[عصای موسی]] و [[انگشتر سلیمان]] همراه او باشد و [[مردم]] را به سوی [[محشر]] روان سازد<ref>تفسیر کنز الدقائق: ج ۹، ص ۵۸۸.</ref>.  
*[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[حدیثی]] طولانی فرمود:.. سپس [[دجال]] به دست شخصی که [[عیسی بن مریم]]{{س}} پشت سرش [[نماز]] می‌‌خواند (یعنی [[حضرت مهدی]]{{ع}}) کشته می‌‌شود و پس از آن واقعه بزرگ رخ خواهد داد. [[اصحاب]] پرسیدند: این واقعه چیست؟ [[حضرت]] فرمود: جنبنده‌ای از کنار کوه [[صفا]] از [[زمین]] خارج می‌‌شود که [[انگشتر سلیمان]] [[داوود]] و [[عصای موسی]]{{ع}} را به همراه دارد. آن انگشتر را به صورت هر مؤمنی که قرار دهد، نقش می‌‌گیرد و بر روی او نوشته می‌‌شود "این شخص به [[راستی]] [[مؤمن]] است"؛ (و این نوشته‌ها به قدری واضح و روشن است که) بعضی از [[مؤمنین]] به [[کافران]] می‌‌گویند: "وای بر تو ای [[کافر]]"، و [[کافر]] پاسخ می‌‌دهد: "خوشا به حال تو ای [[مؤمن]]، [[دوست]] داشتم که در این روز مانند تو می‌‌بودم و به [[رستگاری]] بزرگ دست می‌‌یافتم!" آنگاه دابه الأرض سر خود را برافراشته تا جایی که تمام افراد بین [[شرق]] و [[غرب]] به [[اذن]] [[الله]] او را می‌‌بینند. این واقعه زمانی روی خواهد داد که [[خورشید]] از سوی [[غرب]] طلوع کند که در این زمان دیگر [[توبه]] توبه‌کننده‌ای پذیرفته نیست و عمل هیچ عمل‌کننده‌ای قبول نخواهد شد. {{متن قرآن|لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا}}<ref>«کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref>. سپس [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: از وقایع بعد از این از من سؤال نکنید زیرا [[رسول خدا]]{{صل}} از من [[پیمان]] گرفته که جز به خاندانم آن را نگویم. شخصی از [[راوی]] (صعصعه) پرسید: آن شخصی که [[حضرت عیسی]]{{ع}} پشت سر او [[نماز]] می‌‌خواند کیست؟ گفت: او دوازدهمین نفر از [[خاندان رسول خدا]]{{صل}} است. نهمین نفر از [[فرزندان]] [[حسین بن علی]]{{ع}}؛ او همان خورشیدی است که از سوی [[مغرب]] طلوع می‌‌کند و در میان [[رکن و مقام]] ظاهر شده و [[زمین]] را [[پاک]] می‌‌کند و [[میزان]] [[عدالت]] را می‌‌نهد و بر احدی [[ستم]] روا نمی‌دارد<ref>کمال الدین: ص ۵۲۷.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: به من شش [[خصلت]] داده شده است؛ [[علم]] منایا، و [[بلایا]] و قضایا، را به من داده‌اند، [[فصل الخطاب]] نزد من است، من رجعت‌های مکرر خواهم داشت، دولتی که بر تمام [[حکومت‌ها]] [[سلطنت]] کند از آن من خواهد بود، من دارنده عصا و میله نشان‌گذاری‌ام و من دابه الأرض هستم<ref>کافی: ج ۱، ص ۱۹۸، ح ۳.</ref>.  
*[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[حدیثی]] طولانی فرمود:.. سپس [[دجال]] به دست شخصی که [[عیسی بن مریم]]{{س}} پشت سرش [[نماز]] می‌‌خواند (یعنی [[حضرت مهدی]]{{ع}}) کشته می‌‌شود و پس از آن واقعه بزرگ رخ خواهد داد. [[اصحاب]] پرسیدند: این واقعه چیست؟ [[حضرت]] فرمود: جنبنده‌ای از کنار کوه [[صفا]] از [[زمین]] خارج می‌‌شود که [[انگشتر سلیمان]] [[داوود]] و [[عصای موسی]]{{ع}} را به همراه دارد. آن انگشتر را به صورت هر مؤمنی که قرار دهد، نقش می‌‌گیرد و بر روی او نوشته می‌‌شود "این شخص به [[راستی]] [[مؤمن]] است"؛ (و این نوشته‌ها به قدری واضح و روشن است که) بعضی از [[مؤمنین]] به [[کافران]] می‌‌گویند: "وای بر تو ای [[کافر]]"، و [[کافر]] پاسخ می‌‌دهد: "خوشا به حال تو ای [[مؤمن]]، [[دوست]] داشتم که در این روز مانند تو می‌‌بودم و به [[رستگاری]] بزرگ دست می‌‌یافتم!" آنگاه دابه الأرض سر خود را برافراشته تا جایی که تمام افراد بین [[شرق]] و [[غرب]] به [[اذن]] [[الله]] او را می‌‌بینند. این واقعه زمانی روی خواهد داد که [[خورشید]] از سوی [[غرب]] طلوع کند که در این زمان دیگر [[توبه]] توبه‌کننده‌ای پذیرفته نیست و عمل هیچ عمل‌کننده‌ای قبول نخواهد شد. {{متن قرآن|لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا}}<ref>«کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref>. سپس [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: از وقایع بعد از این از من سؤال نکنید زیرا [[رسول خدا]]{{صل}} از من [[پیمان]] گرفته که جز به خاندانم آن را نگویم. شخصی از [[راوی]] (صعصعه) پرسید: آن شخصی که [[حضرت عیسی]]{{ع}} پشت سر او [[نماز]] می‌‌خواند کیست؟ گفت: او دوازدهمین نفر از [[خاندان رسول خدا]]{{صل}} است. نهمین نفر از [[فرزندان]] [[حسین بن علی]]{{ع}}؛ او همان خورشیدی است که از سوی [[مغرب]] طلوع می‌‌کند و در میان [[رکن و مقام]] ظاهر شده و [[زمین]] را [[پاک]] می‌‌کند و [[میزان]] [[عدالت]] را می‌‌نهد و بر احدی [[ستم]] روا نمی‌دارد<ref>کمال الدین: ص ۵۲۷.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: به من شش [[خصلت]] داده شده است؛ [[علم]] منایا، و [[بلایا]] و قضایا، را به من داده‌اند، [[فصل الخطاب]] نزد من است، من رجعت‌های مکرر خواهم داشت، دولتی که بر تمام [[حکومت‌ها]] [[سلطنت]] کند از آن من خواهد بود، من دارنده عصا و میله نشان‌گذاری‌ام و من دابه الأرض هستم<ref>کافی: ج ۱، ص ۱۹۸، ح ۳.</ref>.  
*[[علم منایا و بلایا]] به [[علمی]] گفته می‌‌شود که دارنده آن از زمان [[مرگ]] افراد و چگونگی مردن آنها با خبر است و از حوادث و بلاهایی که در [[آینده]] می‌‌آید اطلاع دارد. [[فصل الخطاب]] یعنی [[کلامی]] [[قاطع]] و [[حق]] که درست و [[نادرست]] را از هم جدا می‌‌کند و حرف حقی است که بالاتر از آن حقی وجود نداشته باشد. "میسم" میله نشانه‌گذاری یا چوب دستی است که با آن بر پیشانی [[کافران]] داغ می‌‌نهند و بر جبین آنان نوشته می‌‌شود که "این شخص [[کافر]] است".  
*[[علم منایا و بلایا]] به [[علمی]] گفته می‌‌شود که دارنده آن از زمان [[مرگ]] افراد و چگونگی مردن آنها با خبر است و از حوادث و بلاهایی که در [[آینده]] می‌‌آید اطلاع دارد. [[فصل الخطاب]] یعنی [[کلامی]] [[قاطع]] و [[حق]] که درست و نادرست را از هم جدا می‌‌کند و حرف حقی است که بالاتر از آن حقی وجود نداشته باشد. "میسم" میله نشانه‌گذاری یا چوب دستی است که با آن بر پیشانی [[کافران]] داغ می‌‌نهند و بر جبین آنان نوشته می‌‌شود که "این شخص [[کافر]] است".  
*[[امام صادق]]{{ع}} درباره [[دابه الارض]] در [[آیه شریفه]] فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مسجد]] بر [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} برخورد که روی [[زمین]] خوابیده و مقداری از شن‌های نرم [[مسجد]] را چون بالشی جمع کرده و سر بر آن نهاده است. [[رسول خدا]]{{صل}} با پای [[مبارک]] [[حضرت علی]]{{ع}} را حرکتی داد و فرمود: برخیز ای دابه الأرض! مردی از [[یاران]] [[رسول خدا]] پرسید: آیا ما نیز می‌‌توانیم در میان خود، همدیگر را به این نام بخوانیم؟ [[رسول خدا]]{{صل}} پاسخ داد: خیر، به [[خدا]] [[سوگند]] این نام فقط مخصوص اوست. او همان دابه الارضی است که [[خداوند]] در [[قرآن]] یادآور شده است {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّهً مِنَ الْأَرْضِ...}}<ref>«و چون فرمان (عذاب) بر آنان مقرّر شود جنبنده‌ای را از زمین برای آنان بیرون می‌آوریم» سوره نمل، آیه ۸۲.</ref>؛ الآیه. سپس [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} روی کرد و فرمود: ای [[علی]]! هرگاه [[آخرالزمان]] فرا رسد، [[خداوند]] تو را به زیباترین صورتی برانگیزد و با تو میله نشان‌گذاری‌ای خواهد بود که با آن دشمنانت را داغ می‌‌نهی (و علامت بر آنان می‌‌گذاری)..... سپس [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: همانا این دابه الأرض با [[مردم]] سخن خواهد گفت<ref>تفسیر قمی: ج ۲، ص ۱۳۰.</ref>.  
*[[امام صادق]]{{ع}} درباره [[دابه الارض]] در [[آیه شریفه]] فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مسجد]] بر [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} برخورد که روی [[زمین]] خوابیده و مقداری از شن‌های نرم [[مسجد]] را چون بالشی جمع کرده و سر بر آن نهاده است. [[رسول خدا]]{{صل}} با پای [[مبارک]] [[حضرت علی]]{{ع}} را حرکتی داد و فرمود: برخیز ای دابه الأرض! مردی از [[یاران]] [[رسول خدا]] پرسید: آیا ما نیز می‌‌توانیم در میان خود، همدیگر را به این نام بخوانیم؟ [[رسول خدا]]{{صل}} پاسخ داد: خیر، به [[خدا]] [[سوگند]] این نام فقط مخصوص اوست. او همان دابه الارضی است که [[خداوند]] در [[قرآن]] یادآور شده است {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّهً مِنَ الْأَرْضِ...}}<ref>«و چون فرمان (عذاب) بر آنان مقرّر شود جنبنده‌ای را از زمین برای آنان بیرون می‌آوریم» سوره نمل، آیه ۸۲.</ref>؛ الآیه. سپس [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} روی کرد و فرمود: ای [[علی]]! هرگاه [[آخرالزمان]] فرا رسد، [[خداوند]] تو را به زیباترین صورتی برانگیزد و با تو میله نشان‌گذاری‌ای خواهد بود که با آن دشمنانت را داغ می‌‌نهی (و علامت بر آنان می‌‌گذاری)..... سپس [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: همانا این دابه الأرض با [[مردم]] سخن خواهد گفت<ref>تفسیر قمی: ج ۲، ص ۱۳۰.</ref>.  
*[[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] درباره جناب [[عمار یاسر]] فرمود: شخصی به [[عمار یاسر]] گفت: [[آیه]] [[دابه الارض]] در [[قرآن]] مرا به [[شک]] و تردید واداشته است و قلبم را مشغول ساخته، این "[[جنبنده]] [[زمین]]" چیست؟ [[عمار]] برخاست و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] که نه می‌‌نشینم و نه چیزی می‌‌خورم و نه چیزی می‌‌آشامم تا زمانی که این دابه الأرض را به تو نشان می‌‌دهم: سپس [[عمار]] با آن شخص [[خدمت]] [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} آمد در حالی که [[حضرت]] مشغول خوردن خرما و کره بودند. امیر‌المؤمنین{{ع}} فرمود: ای [[عمار]] بفرما! [[عمار]] هم نشست و با [[حضرت]] مشغول خوردن شد. آن شخص تعجب نمود و زمانی که [[عمار]] برخاست به او گفت: سبحان [[الله]] مگر تو قسم نخورده بودی که هیچ نخوری و نیاشامی و ننشینی مگر این که دابه الأرض را به من نشان دهی؟! [[عمار]] پاسخ داد: اگر [[عاقل]] بودی من آن را به تو نشان دادم!<ref>همان.</ref> از [[حضرت علی]]{{ع}} درباره "[[دابه الارض]]" سؤال کردند، ایشان فرمود: بدانید، به [[خدا]] [[سوگند]] که او (مانند جانوران) دم ندارد (بلکه [[انسان]] است) و دارای ریش می‌‌باشد<ref>تفسیر کنز الدقائق: ج ۹، ص ۵۹۱.</ref>. أصبغ بن نباته می‌‌گوید: [[خدمت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} شرفیاب شدم در حالی که ایشان مشغول خوردن نان و زیتون و سرکه بودند. از ایشان درباره دابه الأرض سؤال نمودم، [[حضرت]] پاسخ داد: او جنبنده‌ای است که نان و زیتون و سرکه می‌‌خورد!<ref>تأویل الآیات: ج ۱، ص ۴۰۳.</ref>  
*[[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] درباره جناب [[عمار یاسر]] فرمود: شخصی به [[عمار یاسر]] گفت: [[آیه]] [[دابه الارض]] در [[قرآن]] مرا به [[شک]] و تردید واداشته است و قلبم را مشغول ساخته، این "[[جنبنده]] [[زمین]]" چیست؟ [[عمار]] برخاست و گفت: به [[خدا]] [[سوگند]] که نه می‌‌نشینم و نه چیزی می‌‌خورم و نه چیزی می‌‌آشامم تا زمانی که این دابه الأرض را به تو نشان می‌‌دهم: سپس [[عمار]] با آن شخص [[خدمت]] [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} آمد در حالی که [[حضرت]] مشغول خوردن خرما و کره بودند. امیر‌المؤمنین{{ع}} فرمود: ای [[عمار]] بفرما! [[عمار]] هم نشست و با [[حضرت]] مشغول خوردن شد. آن شخص تعجب نمود و زمانی که [[عمار]] برخاست به او گفت: سبحان [[الله]] مگر تو قسم نخورده بودی که هیچ نخوری و نیاشامی و ننشینی مگر این که دابه الأرض را به من نشان دهی؟! [[عمار]] پاسخ داد: اگر [[عاقل]] بودی من آن را به تو نشان دادم!<ref>همان.</ref> از [[حضرت علی]]{{ع}} درباره "[[دابه الارض]]" سؤال کردند، ایشان فرمود: بدانید، به [[خدا]] [[سوگند]] که او (مانند جانوران) دم ندارد (بلکه [[انسان]] است) و دارای ریش می‌‌باشد<ref>تفسیر کنز الدقائق: ج ۹، ص ۵۹۱.</ref>. أصبغ بن نباته می‌‌گوید: [[خدمت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} شرفیاب شدم در حالی که ایشان مشغول خوردن نان و زیتون و سرکه بودند. از ایشان درباره دابه الأرض سؤال نمودم، [[حضرت]] پاسخ داد: او جنبنده‌ای است که نان و زیتون و سرکه می‌‌خورد!<ref>تأویل الآیات: ج ۱، ص ۴۰۳.</ref>  
۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش